کد خبر: ۳۵۱۳۰۰
تاریخ انتشار:
چرا رفتار آمریکایی‌ها خصمانه و خصمانه‌تر می‌شود؟

برگی از تاریخ؛ از مورگان شوستر و آرتور میلسپو تا کاپیتولاسیون

اولین نکته پیرامون علل رفتار خصمانه‌ی آمریکا با ایران، دقیقاً به علل رفتار خصمانه‌ی ایران نسبت به آمریکا بر میگردد؛ یعنی وجود یک منازعه‌ی ایدئولوژیک.برخورد آمریکا با ایران امری غیرمنتظره نخواهد بود و طبیعی است که ایران از نظر آمریکا یاغی و محور شرارت خوانده شود و دلیل آن هم تجاوزگری ایران نیست، بلکه صرفاً به این دلیل است که ایران از نظم جهانی تک‌قطبی پیروی نمی‌کند
به گزارش بولتن نیوز،بیش از صد سال است که از تاریخ اولین روز ورود آمریکایی‌ها به ایران می‌گذرد؛ حضوری سراسر به‌ضرر منافع ایران و کاملاً مترادف با منافع ایالات‌متحده. از آن روزی که مورگان شوستر آمریکایی وارد ایران شد و امتیازات متعددی مثل راه‌آهن و راه شوسه را برعهده گرفت و بعدها تشکیل ژاندارمری به دستور وی در کشور گرفته تا حضور پربرکت میسیون آرتور میلسپو برای آمریکا در کشور و نقش تعیین‌کننده‌اش در اداره‌ی امور مالی، اداری و نهایتاً سرپرستی خزانه‌داری ایران، از نقش ننگین آمریکایی‌ها در کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت مصدق گرفته تا مخالفت تا بن‌ دندان مسلحشان در برابر ملی شدن صنعت نفت ایران، از اداره‌ی امور مملکت در زمان پهلوی دوم و تبدیل دولت به یک دست‌نشانده گرفته تا طرح‌های نژادپرستانه‌ای شبیه کاپیتولاسیون، همه‌وهمه نشان‌دهنده‌ی نقش منفی آمریکایی‌ها در ایران در تاریخ حضورشان در این سرزمین است. انقلاب بی‌تردید مهم‌ترین ضربه بر پیکره‌ی منفعت‌طلبی آمریکا در ایران بود و آمریکایی‌ها کارهای زیادی کردند تا قطارش را در ریل مورد نظر خود قرار دهند، اما از انجام این کار ناتوان ماندند.
 
پرتاب به چهار دهه بعد، تغییر محتوا برای مهار قدرت ایران
 
چهار دهه بعد از انقلاب، آمریکایی‌ها که ناتوان از به تعبیر خود «براندازی» ایران بودند، تلاش کردند فشارهای اقتصادی را به‌منظور مهار قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی ایران تشدید کنند تا محتوای جمهوری اسلامی را تغییر دهند. هرچند دموکرات‌ها معتقدند که قصد تغییر رژیم را ندارند و جمهوری‌خواهان به‌صراحت از این برنامه سخن می‌گویند، اما یک‌چیز برای هر دو حزب آمریکایی واحد است و آن تغییر محتوای جمهوری اسلامی است.
 
جمهوری‌خواهان جنگ‌طلب و ایده‌ی «تغییر رژیم»
 
رویکرد جمهوری‌خواهان شفاف‌تر و جنگ‌طلبانه‌تر است. برای مثال، جوزف پودر، ستون‌نویس مجله‌ی «فرونت‌پیج»، 31 آگوست 2015 در یادداشتی که در مجله‌ی محافظه‌کار «فرونت‌پیج» (که یکی از بازوهای رسانه‌ای و تحلیلی اندیشکده‌ی محافظه‌کار و نزدیک به اسرائیل «مرکز آزادی دیوید هاروویتز»[1] است) منتشر کرد، اظهار داشت «این رژیم [خطاب به ایران] چیزی نیست که کسی بتواند به آن اعتماد کند، چیزی هم نیست که جهان با آن زندگی کند. آن رژیمی است که بخش اعظمی از مردم ایران نمی‌توانند تحملش کنند... مردم ایران باید این رژیم را تغییر دهند، وگرنه اقدام نظامی، نیاز به حمایت معنوی آمریکا دارند.»[2] همچنین مایکل لدین، مشاور اسبق شورای امنیت ملی آمریکا و از چهره‌های برجسته‌ی محافظه‌کار، در یادداشتی در سال 2013 که در «وال‌استریت ژورنال» منتشر کرد، برای مقابله با «تهدید ایران» معتقد است: «حمایت از مخالفان حکومت ایران بهترین مسیری است که منجر به سرنگونی و تحقیر رژیم می‌شود.»[3] بنابراین رویکرد جمهوری‌خواهان، محافظه‌کاران و نومحافظه‌کاران نسبت به ایران شفاف و صریح است؛ آن نیز تغییر رژیم است.
 
دموکرات‌ها و ایده‌ی «تغییر رفتار»
 
در رویارویی با این ایده، تفاوت‌هایی وجود دارد. برای مثال، دموکرات‌ها به رویارویی نرم و دموکراتیک نسبت به ایران قائل هستند. با روی کار آمدن اوباما، ادبیات ساکنان کاخ سفید در مورد ایران از ابراز نظر درخصوص «تغییر رژیم»، به «تغییر رفتار» تغییر کرد.
 
وی در مصاحبه با توماس فریدمن، نظر خود را درخصوص تغییر در ایران این‌گونه بیان می‌کند: «ایران ممکن است تغییر کند... برای ورود به جامعه‌ی جهانی، ایران نیاز دارد تغییراتی را انجام دهد.»[4] ایده‌ی اهالی دموکرات ساختمان کاخ سفید برای تحریم ایران نیز براساس همین موضوع بنا شده بود. روزنامه‌ی «گاردین» در 15 اکتبر 2015 اظهار داشت که «طرفداران آمریکا از تحریم‌ها به‌عنوان ابزاری برای پیشبرد خواسته‌های خود استفاده کردند. آن‌ها معتقدند که تحریم‌های شدید آمریکا عامل اولیه برای امضای توافق برنامه‌ی هسته‌ای ایران بوده و می‌توان از این ابزار برای ایجاد تغییرات دیگر در سیاست‌های ایران استفاده کرد.»[5]
 
چهار دهه بعد از انقلاب، آمریکایی‌ها که ناتوان از به تعبیر خود «براندازی» ایران بودند، تلاش کردند فشارهای اقتصادی را به‌منظور مهار قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی ایران تشدید کنند تا محتوای جمهوری اسلامی را تغییر دهند. هرچند دموکرات‌ها معتقدند که قصد تغییر رژیم را ندارند و جمهوری‌خواهان به‌صراحت از این برنامه سخن می‌گویند، اما یک‌چیز برای هر دو حزب آمریکایی واحد است و آن تغییر محتوای جمهوری اسلامی است.
 
آمریکایی‌ها هیچ‌گاه از سخن گفتن درخصوص تغییر رفتار ایران دست برنداشتند. برای مثال، در همین مذاکرات اخیر هسته‌ای بین ایران و 5+1 و در حین مذاکرات، مؤسسه آمریکن اینترپرایز در یادداشتی به قلم نیال فرگوسن، برآن است که «اوباما می‌داند که توافق هسته‌ای به تغییر رژیم ایران منجر می‌شود.»[6]
همچنین گرت پورتر در «میدل ایست آی» می‌نویسد: «دولت اوباما مدعی است که با بستن راه دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، مسیر لازم برای تحول در سیاست داخلی و خارجی ایران را هموار کرده است.»[7]
 
«واشنگتن اگزماینر» نیز در تحلیلی بیان می‌کند تمام سیاست اوباما در قبال ایران مبتنی بر این «گمان» است که تغییر رژیم در ایران رخ خواهد داد.[8]
بنابراین سیاست هر دو حزب نسبت به ایران مشخص است. تنها تفاوت در روش رسیدن به این سیاست است. جمهوری‌خواهان و محافظه‌کاران رویکرد جنگ‌طلبانه‌تری دارند و دموکرات‌ها روش نرم‌تری را می‌پسندند.
 
قوای سه‌گانه‌ی آمریکا در پسابرجام
 
ایران و گروه 5+1 روز سه‌شنبه 23 تیرماه 1394 (14 ژوئیه‌ی 2015 میلادی) سرانجام بعد از چندین دور مذاکره‌ی فشرده، به توافق رسیدند و ماحصل آن سندی شد که تحت‌عنوان برجام از آن یاد می‌شود. اطراف این سند متعهد شدند تا فضای مسالمت‌آمیزی با توجه به اصل حسن‌نیت بر این سند حاکم باشد، اما در عمل، آمریکایی‌ها مطابق روح و متن سند، رفتار نکردند و در برخی موارد حتی خلاف آن عمل کردند. در فضای سیاسی-بین‌المللی بعد از برجام که به دوره‌ی پسابرجام مشهور است، آمریکایی‌ها اقدامات جدیدی انجام داده‌اند که تعریف‌کننده‌ی معنی دقیقی از عدم اعتماد به آمریکاست که رهبر انقلاب در طول دوره‌ی مذاکرات «بیش از صد مرتبه» از آن یاد کردند.
 
برخی اقدامات آمریکا در دوره‌ی پسابرجام
 
صرف‌نظر از آنچه در دوره‌ی مذاکرات، توافق و حتی تا دوره‌ی اجرایی شدن برجام گذشته است، برجام اینک یک سند بین‌المللی پیش‌روی ماست. این سند طرفینی دارد که یکی از آن‌ها ایران و در مقابل، یکی از تأثیرگذارترین آن‌ها آمریکایی‌ها هستند. طبق روایت آمریکایی‌ها، ایرانی‌ها به برجام متعهد بوده‌اند. اما آیا در مقابل نیز این‌گونه بوده است؟ در ذیل به برخی از طرح‌های قوای سه‌گانه‌ی ایالات‌متحده‌ی آمریکا که علیه ایران اعمال شده و در راستای همین سناریوی فشار علیه ایران قرار داشته است، اشاره می‌شود.
 
1. قوه‌ی مقننه آمریکا در دوره‌ی پسابرجام
 
اول) قانون ویزا
 
قانون محدودیت ویزا اصطلاحاً به طرحی اطلاق می‌شود که شهروندان کشورهایی که در این قانون تصویب شده است، اگر طی سه سال اخیر به این کشورها مسافرت کرده باشند، اجازه‌ی ورود به خاک آمریکا را نخواهند داشت. کشورهایی که مشمول این قانون می‌شوند، ایران، عراق، سوریه، سودان و یمن هستند.
 
اوایل دسامبر سال 2015 میلادی یعنی آذرماه 1394 شمسی بود که خبرگزاری‌ها از آمریکا این خبر را مخابره کردند که «مجلس نمایندگان آمریکا طرحی را تصویب کرد که محدودیت‌های تازه‌ای را بر شهروندان کشورهایی که بدون ویزا به این کشور سفر می‌کنند، اعمال می‌کند؛ تغییری که به‌طور بالقوه می‌تواند بر شهروندان ایرانی‌الاصل این کشورها که عمدتاً اروپایی هستند هم تأثیر بگذارد. براساس این طرح، شهروندان کشورهای دارای وضعیت لغو ویزا با آمریکا که بعد یک مارس 2011 به چهار کشور سوریه، عراق، ایران و سودان سفر کرده باشند، نمی‌توانند بدون ویزا به آمریکا بروند. در این طرح مستقیماً از ایران نام برده نشده است، اما شامل کشورهایی می‌شود که از نظر دولت آمریکا، «حامی تروریسم» هستند و ایران در این فهرست قرار دارد. این طرح با 407 رأی در مقابل 19 رأی تصویب شد. پیش از آنکه رسمیت یابد، باید در مجلس سنا هم تصویب می‌شد و به امضای رئیس‌جمهور می‌رسید. این طرح به تصویب رئیس‌جمهور رسید و ضمانت اجرایی نیز پیدا کرد و با امضای رئیس‌جمهور این کشور، این محدودیت‌ها تبدیل به قانون شد.
 
اینکه ایران به‌عنوان امن‌ترین کشور منطقه‌ی غرب آسیا و شمال آفریقا در این فهرست قرار گرفته است، یکی از طنزهای تلخ و سیاست‌های ناهنجار اعضای کنگره‌ی آمریکاست. به نظر می‌رسد نمایندگان کنگره‌ی آمریکا، که از اعمال فشار بر مذاکرات طرفی برنبستند، تمام توان خویش را به کار برده‌اند تا ایران را تحت‌الشعاع خویش قرار دهند.
 
دوم) تحریم‌های موشکی علیه ایران
 
در تاریخ 31 دسامبر، یعنی 10 دی، در روزنامه‌ی «وال‌استریت ژورنال» و خبرگزاری «رویترز» به نقل از منابع آگاه گزارشی تحت‌عنوان «دولت اوباما در حال آماده‌سازی تحریم‌های جدید علیه ایران» منتشر شد که طی آن عنوان شد «دولت اوباما در حال آماده کردن تحریم‌هایی علیه تقریباً دوازده شرکت و فرد در ایران، هنگ‌کنگ و امارات‌متحده‌ی عربی در ارتباط با نقش آن‌ها در توسعه‌ی برنامه‌ی موشک‌های بالستیک ایران است.»[9]
 
ماجرا از جایی شروع شد که پس از آزمایش موفقیت‌آمیز موشک بالستیک «عماد» و به نمایش گذاشته شدن شهر موشکی سپاه پاسداران، آمریکایی‌ها دست‌به‌کار شدند تا مناقشه‌ی جدیدی در این‌خصوص ایجاد کنند.[10]
 
پیش از این اتفاق نیز دو مقام ارشد آمریکایی بامداد سه‌شنبه 8 دسامبر، یعنی 17 آذر، در گفت‌وگو با «فاکس‌نیوز» مدعی شدند ایران در اقدامی جدید با آزمایش یک «موشک بالستیک میان‌برد»، دو قطعنامه‌ی شورای امنیت سازمان ملل متحد، از جمله قطعنامه‌ی 1929 را نقض کرده است. موشک ادعایی منابع مورد استناد «فاکس‌نیوز»، «موشک قدر110» بوده است که برد متوسط آن بین 1800 تا 2000 کیلومتر است. قدر110 مدل بهسازی‌شده‌ی موشک شهاب3 است.[11]
 
وفق قطعنامه‌ی مورد توجه منابع «فاکس‌نیوز»، این موشک نقض قطعنامه بوده است، درحالی‌که در قطعنامه‌ی 1929 که درخصوص آن صحبت شده، آزمایش موشک‌هایی مطرح شده است که قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای را دارند. درصورتی‌که موشک‌های شهاب (که قدر نیز جزء خانواده‌ی آن است) از چنین قابلیتی برخوردار نیستند.
 
درحالی‌که قبلاً احراز شده بود که موشک عماد قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای را ندارد،[12] بااین‌حال در تاریخ 16 دسامبر، مصادف با 25 آذر، آمریکایی‌ها اعلام کردند که ایران از قطعنامه‌های شورای امنیت ملل متحد در اکتبر با آزمایش موشک عماد تجاوز کرده است و موشک ایرانی عماد قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای را دارد و در ذیل قطعنامه می‌گنجد. آمریکایی‌ها تلاش کردند چنین وانمود کنند که آزمایش موشک ایرانی عماد منافی با منافع آمریکاست. همین موضوع سبب شد تا «نیویورک‌تایمز» طی خبری اعلام کند که آمریکا تحریم‌هایی علیه دوازده شرکتی که با ایران همکاری داشته‌اند اعمال کرده، ولی به‌دلایلی از ذکر نام آن‌ها پرهیز می‌کند.[13]
 
این خبر را یک مقام ارشد دولت اوباما که از او نام برده نشده، به «رویترز» اعلام کرده بود. بلافاصله بعد از آن، با واکنش ایران (از جمله اظهارات رئیس‌جمهور و رونمایی از دومین شهر زیرزمینی موشکی ایران)، آمریکایی‌ها از موضع خود عقب‌نشینی کردند و اعلام کردند که شرایط فعلی فرصت مناسبی برای اعمال این تحریم‌ها نیست و اعلام اعمال این تحریم‌ها را به فرصتی دیگر موکول کردند.
 
یکی از مسائلی که بعد از برجام اتفاق افتاد، انتظار برای گشایش مالی و بانکی با از بین رفتن تحریم‌ها بود، اما به‌واقع این اتفاق نیفتاد و دلیل آن چیزی نبود جز هراسی که شرکت‌های خارجی از وضع تحریم‌های مجدد علیه ایران و تنبیه احتمالی آن‌ها به‌واسطه‌ی مبادله با ایران داشتند
 
سوم) قانون شفافیت حمایت مالی ایران از تروریسم
 
آمریکایی‌ها سال 2016 را با خصومت نسبت به ایران شروع کردند. چهار روز بعد از اتمام سال 2015 و شروع سال 2016 کمیته‌ی روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا طرحی را تصویب کرد که طبق آن «لغو تحریم‌های اعمال‌شده علیه برخی اشخاص و نهادهای ایرانی در صورتی اجرا می‌شود که اثبات شود در برنامه‌ی موشکی ایران نقشی نداشته‌اند. اعضای کنگره در کمیته‌ی روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، مطابق با این قانون که به شفافیت حمایت مالی ایران از تروریسم موسوم است، بخش مهمی از توافق هسته‌ای را تحت نظارت شدیدتر کنگره قرار می‌دهند.»[14]
 
همچنین «این قانون، رئیس‌جمهور آمریکا را از خارج کردن بانک‌های ایرانی خاص از فهرست تحریم‌ها که قرار است براساس برنامه‌ی جامع اقدام مشترک و با توجه به لغو فرمان اجرایی 13382 مشمول تخفیف تحریم‌ها قرار گیرند، منع می‌کند تا مادامی که رئیس‌جمهور به کنگره گواهی همراه با تضمین دهد که آن بانک ایرانی خاص به‌صورت آگاهانه به نمایندگی از موارد ذیل موجب تسهیل معاملات مهم یا خدمات مالی قابل توجه نشده باشد.»[15]
 
 چهارم) ممنوعیت خرید آب سنگین ایران
 
تام کاتن، سناتور جمهوری‌خواه آمریکا، طرحی را برای ممنوع کردن خرید آب سنگین ایران به سنا ارائه کرده بود، اما به‌دلیل مخالفت دموکرات‌ها این طرح به تصویب نرسید. این در حالی است که دولت باراک اوباما نیز به کنگره هشدار داده بود که به‌شدت مخالف هرگونه اقدامی در مانع شدن از طرح برنامه‌ریزی‌شده‌ی خرید آب سنگین ایران به ارزش 8.6 میلیون دلار است. تام کاتن در این‌زمینه گفته بود: «می‌خواهم اطمینان یابم مالیات‌دهندگان آمریکا کمک مالی به‌ جزء حیاتی صنعت هسته‌ای ایران نمی‌دهند و باید اضافه کنم ما ملزم به انجام آن براساس توافق هسته‌ای با ایران نیستیم... اوباما تلاش می‌کند از توافق هسته‌ای محافظت کند و ما نباید با خرید پی‌درپی مواد هسته‌ای ایران، بیش از این در زمینه‌ی غنی‌سازی به این کشور کمک مالی دهیم.» در تاریخ 27 آوریل 2016، یعنی 8 اردیبهشت 1394، دموکرات‌ها و چهار نماینده‌ی جمهوری‌خواه با همدیگر با رأی 50 در برابر 46، لایحه‌ی بودجه‌ی مالی انرژی سال 2017 را متوقف نمودند تا بدین‌وسیله سناتور تام کاتن جمهوری‌خواه را از اقدام‌هایش در اصلاح متمم قانون بازدارند. تصویب این قانون نیاز به شصت رأی مثبت داشت.[16]
 
پنجم) ممنوعیت پرداخت پول از محل منابع مالی فدرال آمریکا به ایران
 
اما این پایان کار نبود. مایک پمپئو، نماینده‌ی جمهوری‌خواه آمریکا، روز پنج‌شنبه 28 آوریل 2016 میلادی، یعنی 9 اردیبهشت 1394، طرحی را برای ممنوع کردن خرید آب سنگین ایران پیشنهاد کرد که در صورت تصویب، پرداخت پول از محل منابع مالی فدرال آمریکا برای خرید آب سنگین از ایران ممنوع می‌شود.
پمپئو اظهار داشته است که «اوباما خارج از نیازمندی‌های توافق هسته‌ای مالیات‌دهندگان آمریکایی را مجبور به حمایت از برنامه‌ی هسته‌ای ایران می‌کند... با خرید آب سنگین تولیدشده‌ی ایران توسط آزمایشگاه‌های آمریکا، اوباما در حال نقض عهدهای آینده‌ی ایران است.»[17]
 
پمپئو همچنین نامه‌ای به وزرای خارجه و انرژی آمریکا ارسال کرده و از آن‌ها خواسته است اطلاعات دقیقی درباره‌ی خرید 32 تن آب سنگین از ایران ارائه بدهند. این نماینده‌ی ارشد جمهوری‌خواه همچنین ادعاهایی درباره‌ی مواضع منطقه‌ای ایران و مسئله‌ی نخ‌نماشده‌ی «حمایت ایران از تروریسم» مطرح کرده است.[18]
 
ششم) ممنوعیت هرگونه رزمایش ایران در خلیج‌فارس
 
آخرین نسخه‌ی یک‌ماهه‌ی اخیر، موضوع مضحک و مسخره‌ی ممنوعیت ایران برای هرگونه رزمایش در خلیج‌فارس بوده است. طراح این موضوع رندی فوربس، نماینده جمهوری‌خواهان ایالت ویرجینیای آمریکا، بوده است. وی در تاریخ 28 آوریل 2016 میلادی، یعنی 9 اردیبهشت، پیش‌نویس قطعنامه‌ای را به کنگره تحویل داده که حضور نظامیان ایران در خلیج‌فارس را به‌عنوان اقدامی تنش‌آفرین محکوم می‌کند.
 
سطح ضدیت با ایران در این طرح به میزانی بالاست که در آن چندین‌بار از عنوان جعلی رایج در برخی کشورهای شیخ‌نشین حاشیه‌‌ی خلیج‌فارس برای این آبراه استفاده شده است.
 
فوربس در این پیش‌نویس از آنچه «عدم پایبندی به قوانین بین‌المللی دریانوردی» و «نادیده گرفتن قطعنامه‌های سازمان ملل» خوانده، انتقاد کرده است. طبق متنی که کنگره‌ی آمریکا در صفحه‌ی خود گذارده است[19]H.RES.709 معرفی شده است، در عباراتی کاملاً مداخله‌جویانه بیان شده است که «عملیات نظامی ایران به‌گونه‌ای انجام می‌شود که تنش‌ها را افزایش می‌دهد، موجب تضعیف ثبات در منطقه‌ی خلیج‌[فارس] شده و خطر تشدید ناخواسته‌ی تنش‌ها را بالا می‌برد و خطر را برای نیروهای مسلح ایالات‌متحده در فراسوی مرزها افزایش داده است.» و بااین پیش‌نویس این‌گونه ادامه داده است: «در حالی نیروهای ایرانی تمرینات آتش‌باری انجام دادند که در فاصله‌ی 1500 یاردی ناو هواپیمابر ترومن در دسامبر 2015 بود.
 
دیوان عالی آمریکا روز چهارشنبه 20 آوریل 2016 میلادی (اول اردیبهشت 1395) اعلام کرد حدود دو میلیارد دلار از دارایی‌ها و اموال بلوکه‌شده‌ی ایران باید به خانواده‌ی آمریکایی‌های کشته‌شده در بمب‌گذاری 1983 پایگاه تفنگداران آمریکایی در بیروت و دیگر حملاتی که گفته می‌شود ایران در آن‌ها دست داشته است، پرداخت شود
 
درحالی‌که هواپیماهای نظامی ایران بر فراز ناو هری ترومن و ناو هواپیمابر فرانسوی شارل دوگل در ژانویه‌ی 2016 پرواز کرد، درحالی‌که در 12 ژانویه 2016، نیروهای ایرانی به‌طور غیرقانونی وارد دو قایق جنگی آمریکایی شدند و به‌زور اسلحه موجب پریشانی شدند، درحالی‌که اقدامات ایران در 12 ژانویه قوانین بین‌المللی دریایی و عمل درخصوص حق عبور بی‌ضرر و مصونیت کشتی‌های نیروی دریایی دارای حاکمیت ملی را نقض کرد، [پیشن‌نویس این قطعنامه ادعا کرده است] بااین‌حال که نیروهای آمریکا مکرر براساس قوانین بین‌المللی دریانوردی، به ملوانان ایرانی گرفتار کمک کرده است.»
 
ادعای کذب این قطعنامه در حالی درخصوص کمک مکرر نیروهای آمریکا به نیروی دریایی ایران مطرح شده است که حافظه‌ی تاریخ ایران و مردمانش هیچ‌گاه فاجعه‌ی جان‌سوز شلیک موشک از ناو وینسنس به پرواز شماره‌ی 655 ایران‌ایر در سال 1367 و شهادت 290 مسافر بی‌گناه آن را از یاد نخواهد برد.
 
در پایان، پیش‌نویس این قطعنامه طی چهار درخواست از دولت آمریکا مصرانه خواسته تا در مورد مصادیق گذشته و آینده‌ی رفتار خطرناک و غیرحرفه‌ای نیروهای ایرانی پاسخ دهد. نهایتاً طی اقدامی خصمانه و با گرو گرفتن مسئله‌ی تحریم عنوان داشته است که «قول می‌دهیم به‌هنگام بررسی قوانین مربوط به ایران از جمله قوانین تحریمی و کنترل تسلیحاتی، رفتار نیروهای نظامی و شبه‌نظامی ایران را در نظر داشته باشیم.»[20]
 
2. قوه‌ی قضاییه‌ی آمریکا در دوره‌ی پسابرجام
 
احکام جنجالی دادگاه‌های ایالتی و فدرال آمریکا همیشه زبانزد خاص و عام بوده است. اما به چند مورد از آخرین احکامی که این دادگاه‌ها بعد از برجام علیه ایران صادر کرده‌اند، اشاره خواهیم کرد.
 
اول) محکومیت ایران به‌خاطر حملات یازده سپتامبر
 
در 10 مارس 2016 میلادی، یعنی 20 اسفند 1394، دادگاهی در نیویورک «در حکمی غیابی، ایران را به پرداخت بیش از 10.5 میلیارد دلار غرامت به اعضای خانواده‌ی کشته‌شدگان در نتیجه‌ی عملیات تروریستی 11 سپتامبر سال 2001 و همچنین شرکت‌های بیمه‌ی پرداخت‌کننده‌ی غرامت، به‌علت ضررهای ناشی از این عملیات تروریستی، محکوم کرد.» بلومبرگ در این‌زمینه نوشت: «براساس این حکم، خانواده‌ی قربانیان 7.5 میلیارد دلار و شرکت‌های بیمه 3 میلیارد دلار دریافت خواهند کرد.»
 
دوم) جیب‌بری آمریکایی
 
دیوان عالی آمریکا روز چهارشنبه 20 آوریل 2016 میلادی (اول اردیبهشت 1395) اعلام کرد حدود دو میلیارد دلار از دارایی‌ها و اموال بلوکه‌شده‌ی ایران باید به خانواده‌ی آمریکایی‌های کشته‌شده در بمب‌گذاری 1983 پایگاه تفنگداران آمریکایی در بیروت و دیگر حملاتی که گفته می‌شود ایران در آن‌ها دست داشته است، پرداخت شود. دعوا مربوط به پرونده‌ای است که با نام «پرونده‌ی پترسون» شناخته می‌شود؛ انفجاری که در سال 1983 در لبنان اتفاق افتاد و طی آن مقر تفنگداران دریایی آمریکا در لبنان مورد حمله قرار گرفت و حدود 240 نفر از تفنگداران آمریکایی در آن کشته شدند. بازماندگان این اشخاص، در سال 2003 موفق به تحصیل رأیی از دادگاهی در آمریکا شدند که جمهوری اسلامی ایران را به پرداخت حدود دو میلیارد دلار آمریکا غرامت به خواهان‌ها محکوم می‌کرد.»
 
3. قوه‌ی مجریه‌ی آمریکا در دوره‌ی پسابرجام
 
در زیر به برخی اقداماتی که دولت آمریکا در دوره‌ی پسابرجام انجام داده است، اشاره خواهیم کرد. اقداماتی که اوج آن در اظهارنظر جنجالی باراک اوباما ریشه داشت.
 
اول) رئیس‌جمهور آمریکا: ایران به روح برجام پایبند نیست
 
 آنجا که وی در حاشیه نشست، امنیت هسته‌ای واشنگتن در تاریخ یک آوریل 2016 میلادی، یعنی 14 فروردین 1395 شمسی، به‌صراحت ضمن اعلام پایبندی ایران به توافق هسته‌ای، با اشاره به آزمایش موشکی ایران، اظهار داشت: «روح این توافق می‌طلبد که ایران سیگنال‌هایی را به جامعه‌ی جهانی و شرکت‌ها بفرستد مبنی بر اینکه در نظر ندارد دست به اقدامات تحریک‌آمیز بزند؛ اقداماتی که می‌تواند شرکت‌ها را بترساند.»[21] تفکیک برجام به «جسم» و «روح» و اظهار پایبندی ایران به جسم برجام و عدم پایبندی به روح برجام، که از نظر اوباما «اقدامات تحریک‌آمیز ایران» تعریف می‌شود، نشان‌دهنده‌ی تغییر‌ناپذیر بودن رفتار آمریکا در قبال ایران است.
 
2. وزارت خزانه‌داری آمریکا؛ مأموریت اوباما به جک لو برای تفهیم شرکت‌های خارجی
 
یکی از مسائلی که بعد از برجام اتفاق افتاد، انتظار برای گشایش مالی و بانکی با از بین رفتن تحریم‌ها بود، اما به‌واقع این اتفاق نیفتاد و دلیل آن چیزی نبود جز هراسی که شرکت‌های خارجی از وضع تحریم‌های مجدد علیه ایران و تنبیه احتمالی آن‌ها به‌واسطه‌ی مبادله با ایران داشتند. اوباما در همین نشست اظهار داشت که «کشورش در نظر ندارد اجازه دهد از طریق نظام بانکی آمریکا با ایران معاملات دلاری انجام شود و شرکت‌های خارجی می‌توانند از طریق بانک‌های اروپایی با ایران همکاری داشته باشند.»[22]
 
رئیس‌جمهور آمریکا در پیامی صراحتاً اظهار داشت که به وزیر خزانه‌داری کشورش مأموریت داده تا به یکایک کشورها درخصوص بیم‌های رابطه‌ی بانکی با ایران هشدار دهند و به‌این‌ترتیب روزهای پرکار جک لو، وزیر خزانه‌داری، شروع شد. موضوعی که این روزها نقل محافل سیاسی و رسانه‌ای است و طرح شکواییه‌ی وزیر امور خارجه‌ی کشورمان را نیز در پی داشت؛ به‌گونه‌ای که دکتر ظریف در مصاحبه با «اشپیگل» اظهار داشت که «آنچه ما از دولت آمریکا می‌خواهیم، آن است که درخصوص کارهای شما [اروپایی‌ها با ایران] مداخله‌ی بیجا نکند. چون آمریکا باید حامی برنامه‌ی جامع اقدام مشترک (برجام) باشد. آمریکا باید شفاف عمل کند و امکان تجارت سالم با ایران را بدون اما و اگر مهیا کند و این درخواست به زبان انگلیسی ساده و نه زبان پیچیده‌ی حقوقی مطرح شده است. ما بیش از سی ماه مذاکره نکرده‌ایم که اینک با یک سند خالی مواجه باشیم.»[23]
 
3. وزیر امور خارجه‌ی آمریکا: شرکت‌ها نیازمند زمان‌اند!
 
به‌دنبال همین انتقادات دکتر ظریف بود که جان کری، وزیر امور خارجه‌ی آمریکا، در تاریخ 21 آوریل، یعنی 2 اردیبهشت 1395، اظهار داشت: «ما هیچ مشکل و اعتراضی بر سر تعامل ایران با بانک‌های خارجی نداریم و برجام اجازه‌ی مراودات بانک‌های غیرآمریکایی با ایران و برآورده کردن دسترسی ایران به اموال خود را داده است و حالا خود آن‌ها باید تصمیم‌گیری کنند. البته بانک‌ها و شرکت‌ها راه دشواری برای این تصمیم در پیش دارند.» اما درعین‌حال سخنی در منافات با خواست واشنگتن و رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر «راه دشوار شرکت‌های خارجی و بانک‌ها در تعامل با ایران» به زبان نیاورد. آنجا که وی به‌صراحت بیان داشت «و ما این درک را داریم که شرکت‌های خارجی برای بی‌دغدغه کار کردن دوباره با ایران نیاز به زمان دارند و ایران هم نیازمند ادامه‌ی روند به‌روز کردن مؤسسات مالی بانکی خود است که در زمان تحریم‌ها فعالیت نداشته‌اند.» [24]
 
4. وزیر دفاع آمریکا: ایران یکی از پنج چالش ایالات‌متحده
 
اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا، در نشست مشترک خبری با عبداللطیف الزیانی، دبیرکل شورای همکاری خلیج‌فارس در ریاض، در تاریخ 20 آوریل 2016 میلادی، یعنی یک اردیبهشت 1395 شمسی، اظهار داشت: «همکاری‌های ما برای شکست دادن داعش و مقابله با فعالیت‌های ایران در منطقه خواهد بود. ارتش آمریکا به تلاش برای مقابله با فعالیت‌هایی که باعث بی‌ثباتی در منطقه می‌شود، ادامه خواهد داد. هدف از توافقنامه‌ی هسته‌ای با ایران تقویت ثبات در منطقه بود و این توافقنامه هیچ محدودیتی برای ما نیست. واشنگتن تحریم‌های مرتبط با تروریسم و موشک‌های بالستیک را علیه ایران حفظ کرده است.»[25]
 
مدل ایرانی حکومت‌داری سبب شده است تا محبوبیت ایران در سطح منطقه‌ای و در میان مسلمانان منطقه رو به تزاید باشد. این همان موضوعی است که غرب از گسترش آن بیمناک است... نظرسنجی‌هایی که هرازگاهی از جهان عرب و اسلام منتشر می‌شود، نشان‌دهنده‌ی رشد محبوبیت این مدل حکومت‌داری است.
 
وی همچنین در جلسه‌ای در سنای این کشور در تاریخ 30 آوریل، یعنی 10 اردیبهشت همین سال، بار دیگر ایران را یکی از چالش‌های اصلی پیش‌روی واشنگتن خوانده است. وی در جلسه‌ی کمیته‌ی نیروهای مسلح سنای آمریکا اظهار داشته است که «من ماه گذشته در جلسه‌ی دفاع از بودجه‌ی وزارت دفاع به پنج چالش پیش‌روی آمریکا اشاره کردم که شامل روسیه، چین، کره‌ی شمالی، ایران و تروریسم، به‌خصوص داعش می‌شود.»[26]
 
صرف‌نظر از دستاوردها یا ازکف‌داده‌هایی که برنامه‌ی اقدام مشترک با خود به‌همراه داشته است و سوای از تمام زحمات تیم مذاکره‌کننده‌ی ایرانی برای نیل به این سند، آنچه در دوره‌ی به‌اصطلاح پسابرجام مشاهده می‌شود، این است که هدف آمریکایی‌ها ایجاد فشار علیه جمهوری اسلامی در عین ایجاد فضایی از خوش‌بینی نسبت به آمریکایی‌ها در درون کشور است. موضوعی که افزایش سطح و دامنه‌ی قدرت جمهوری اسلامی برای ایجاد موازنه در برابر آن را اقتضا می‌کند.
 
چرا رفتار آمریکایی‌ها خصمانه و خصمانه‌تر می‌شود؟
 
اما چه عللی سبب این سطح از دشمنی بین دو کشور شده است و آیا اساساً می‌توان به رابطه‌ی دو کشور امیدوار بود و از رابطه‌ی بین دو کشور سخن گفت یا خیر. در زیر تلاش می‌کنیم به برخی از دلایلی اشاره کنیم که پرده از رویکرد خصمانه‌ی آمریکایی‌ها نسبت به ایران برمی‌دارد تا به قسمت دوم مسئله‌ی فوق، یعنی امکان یا امتناع رابطه‌ی همکاری‌جویانه بین دو بازیگر پی ببریم.
 
1. ماهیت ایدئولوژیک نزاع ایران و آمریکا
 
اولین نکته پیرامون علل رفتار خصمانه‌ی آمریکا با ایران، دقیقاً به علل رفتار خصمانه‌ی ایران نسبت به آمریکا بر میگردد؛ یعنی وجود یک منازعه‌ی ایدئولوژیک.
 
فروپاشی شوروی و به‌دنبال آن نظام دوقطبی و غرور ناشی از احساس پیروزی آمریکا، این کشور را به یکجانبه‌گرایی و مداخله‌گرایی بیشتر سوق داد؛ به‌گونه‌ای که برای رسیدن به مقصود خود، از ابزار نرم و دموکراتیک و بنا بر شرایط، از ابزار سخت و زور، استفاده کرده و می‌کند. آن‌ها به‌دنبال اجرای طرح نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا هستند. در این طرح، آمریکا به‌عنوان تنها ابرقدرت باقی‌مانده، پایبند به هیچ قاعده‌ی محدودیت‌زایی نیست و بی‌پرده خواهان تسلیم بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی است. با این وصف، برخورد آمریکا با ایران امری غیرمنتظره نخواهد بود و طبیعی است که ایران از نظر آمریکا یاغی و محور شرارت خوانده شود و دلیل آن هم تجاوزگری ایران نیست، بلکه صرفاً به این دلیل است که ایران از نظم جهانی تک‌قطبی پیروی نمی‌کند[27] و بلکه ورای آن با آن مخالفت و ضدیت نیز می‌کند. نمود آن در نظم مطلوب مورد نظر ایران بارز است؛ نظمی که فاصله‌ی زیادی با نظم موجود (نظم مطلوب آمریکا) در عرصه‌ی بین‌المللی دارد.
 
ری تکیه در یادداشتی در روزنامه‌ی «واشنگتن‌پست»، به‌صراحت به ماهیت ایدئولوژیک دشمنی بین ایران و آمریکا اشاره می‌کند و بیان می‌دارد: «هسته‌ی این درگیری‌ها [درگیری بین ایران و آمریکا] ایدئولوژیک است: تهران نمی‌خواهد ما موفق شویم و ما نباید بخواهیم تهران غالب شود.»[28]
 
ری تکیه به‌درستی تحلیل می‌کند. مانع اصلی عدم بهبود روابط ایران و آمریکا، از یک‌سو رفتار استکباری آمریکا و در دیگر سو استکبارستیزی ایران است. هریک از این دو کشور نیز این رفتار را در چارچوب ایدئولوژیک و ماهیت حکومت خود قرار داده است. لذا مادامی که هریک از طرفین، تغییر رفتار خود را به‌منزله‌ی تحول در ایدئولوژی و ماهیت خود می‌داند، نه‌تنها رابطه، بلکه هرگونه مذاکره‌ بی‌نتیجه می‌ماند که این موضوع در مورد هر دو بازیگر مصداق دارد.
 
به‌عنوان یک مثال، اگر سخنان مقامات آمریکایی را تحلیل محتوا کنیم، می‌بینیم که چند محور اساسی را به‌عنوان مطالبات خویش نسبت به ایران در نظر گرفته‌اند که همه‌ی آن‌ها مترادف با تغییر محتوا و از بین رفتن ماهیت جمهوری اسلامی است و عمل به آن‌ها نیازمند تغییر کلی سیاست خارجی ایران در عرصه‌های داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی است. این محورها عبارت‌اند از:
 
عدم حمایت از تروریسم: منظور آمریکا از تروریسم گروه‌های مبارزی همچون حماس و حزب‌الله است، درحالی‌که خود آمریکا با همه‌ی امکانات از اسرائیل حمایت می‌کند.
 
رعایت حقوق بشر: منظور آمریکا از این شرط عدم اجرای قوانین جزایی اسلام است.
 
برقراری دموکراسی: درحالی‌که ایران مردم‌سالارترین کشور منطقه‌ی غرب آسیا و شمال آفریقاست، آمریکا خواهان برقراری دموکراسی آمریکایی و لیبرالی است که حکومت در آن ماهیت اسلامی نداشته باشد.
 
به رسمیت شناختن رژیم اسرائیل.[29]
 
اولین نکته پیرامون علل رفتار خصمانه‌ی آمریکا با ایران، دقیقاً به علل رفتار خصمانه‌ی ایران نسبت به آمریکا بر میگردد؛ یعنی وجود یک منازعه‌ی ایدئولوژیک.
 
2. معمای قدرت ایران-آمریکا
 
در روابط بین‌الملل قاعده‌ای به نام معمای امنیت وجود دارد که وفق آن، افزایش امنیت یک بازیگر مترادف با کاهش امنیت بازیگر دیگر تلقی می‌شود. اگر بخواهیم از این قاعده درخصوص قدرت نیز استفاده کنیم، بایستی گفت آمریکا بی‌تردید قدرت ایران را در ضدیت با قدرت خود می‌داند و ایران نیز به طریق اولی چنین تصوری نسبت به آمریکا دارد. افزایش قدرت هریک در منطقه به‌منزله‌ی تحدید و تهدید قدرت بازیگر دیگر در منطقه است و هریک از دو بازیگر به‌دنبال برهم زدن نظم‌سازی بازیگر دیگر در منطقه است.
 
اندیشکده‌ی «امریکن انترپرایز» در مقاله‌ای به قلم جان بولتون، نماینده‌ی پیشین آمریکا در سازمان ملل، نوشت: «حکومت اسد نمی‌تواند بدون حمایت ایران به حیات خود ادامه دهد. اکنون این ایران است که از طریق پیگیری سلاح‌های هسته‌ای و نقش بلندمدتش به‌عنوان مبدأ اصلی تروریسم بین‌الملل، خطر اصلی را ایجاد می‌کند. ما باید به‌جای تمرکز بر سرنگونی اسد یا کمک به دشمنان وی، به‌صورت جدی بر تغییر رژیم در ایران تمرکز کنیم.» سپس بولتون با استناد به یک روایت از الکساندر هیگ در این راستا این‌چنین بازگویی می‌کند که «باید به منبع برسیم.»[30]
 
هرچند روابط بین‌الملل، عرصه‌ی انعطاف‌ها و گزینه‌های متعدد است، اما تمثیل ریاضی معمای قدرت ایران-آمریکا شبیه بازی با حاصل جمع جبری صفر است. هریک از دو بازیگر به نظم بازیگر دیگر حمله می‌کند. در همین خصوص، ری تکیه‌، عضو ارشد شورای عالی روابط خارجی آمریکا، از ایجاد اختلال ایران در نظم‌سازی آمریکا در منطقه این‌گونه یاد می‌کند: «حمله‌ی ایران به نظم اعراب، بعضی معیارهای سیاست‌های خاورمیانه را مشخص خواهد کرد. اولین قدم برای یک سیاست قابل قبول درباره‌ی ایران، کنار گذاشتن توهم یکی بودن بازدارندگی با دیپلماسی کنترل تسلیحات است.»[31]
 
3. نگرانی از تبدیل ایران به‌عنوان یک قدرت هژمون و مدل منطقه‌ای
 
سال‌ها پیش کنت تیمرمن، کارشناس مسائل ایران، طی مقاله‌ای در «نیویورک‌تایمز» نوشت که «اگر ایران تحریم نشود، به مسیر اصلی صادرات نفت و گاز دریای خزر به بازارهای جهانی تبدیل خواهد شد و ظرف مدت ده سال درآمد ناشی از تولید انرژی خود را دوبرابر خواهد کرد. ضمن اینکه مشروعیت و اقتدار بیشتری پیدا خواهد کرد. با لغو تحریم‌ها، عملاً ما ابرقدرت شدن ایران در منطقه را تضمین می‌کنیم.[32]
 
مدل ایرانی حکومت‌داری سبب شده است تا محبوبیت ایران در سطح منطقه‌ای و در میان مسلمانان منطقه رو به تزاید باشد. این همان موضوعی است که غرب از گسترش آن بیمناک است... نظرسنجی‌هایی که هرازگاهی از جهان عرب و اسلام منتشر می‌شود، نشان‌دهنده‌ی رشد محبوبیت این مدل حکومت‌داری است. در همین خصوص، نظرسنجی نگرش اعراب درخصوص ایران برآن است که «در اکثر کشورهای عربی نقش ایران محبوب‌تر از نقش آمریکا برای صلح و ثبات در منطقه است.»[33]
 
و این نشان‌دهنده‌ی جلوه‌ی دیگر از قدرت منطقه‌ای ایران به نام قدرت نرم و قدرت هنجاری ایران است که توان تبدیل شدن به یک هژمون منطقه‌ای را دارد. این موضوع درست در مقابل خواست آمریکا برای الگوسازی در منطقه قرار دارد.
 
فرجام سخن
 
ایران در منطقه‌ای بازیگری می‌کند، که بیشترین منافع آمریکا در آن حاصل می‌شود. بنابراین به‌عنوان قدرت مخالف هژمونی آمریکا در منطقه، همیشه در معرض تضاد منافع با این کشور بوده است. ماهیت ایدئولوژیک نزاع ایران-آمریکا، مقابله با هژمونی ایران در منطقه توسط آمریکا و معمای قدرت دو بازیگر، سبب شده است سطح دشمنی آمریکا نسبت به ایران نه‌تنها تغییر نکند، بلکه متناسب با شرایط از روشی به روش دیگر تبدیل شود. در این دشمنی نیز بین گروه‌ها و جناح‌های سیاسی داخل آمریکا در هدف تفاوتی وجود ندارد و تنها می‌توان گفت در روش تفاوت‌هایی وجود دارد.

منبع:برهان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین