کد خبر: ۳۱۸۸۷۳
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 9 دی 94

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.

گروه فرهنگی- امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …

فرهنگ در رسانه

به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کرده‌ایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلی‌ترین مطالب فرهنگی روزنامه‌ها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلی‌ترین مقولات فرهنگی که در روزنامه‌ها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت می‌کنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.

***

آرمان/حاضر‌نیستیم به دولت فشار بیاوریم

رئیس سازمان سینمایی تاکید دارد که اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی هیچ گونه دخالتی در کار هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر نداشته‌اند.حجت‌ا... ایوبی در گفت‌وگویی با ایسنا، درباره گمانه‌زنی‌هایی مبنی بر حضور اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس در هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر، توضیح داد: این بدگمانی است؛ هم به کمیسیون فرهنگی مجلس و هم به مجموعه سازمان سینمایی و دبیرخانه، هیات انتخاب جشنواره فجر. وی اضافه کرد: نمایندگان محترم مجلس پیش از این حرف‌هایشان را زده‌اند و هیچ دخالتی در کار هیات انتخاب ندارند. میان ما و آنان اعتماد متقابل وجود دارد و آنها خوب می‌دانند که هیات انتخاب جشنواره، همه ملاحظات را رعایت می‌کند.این مدیر سینمایی تاکید کرد: حضور یا عدم حضور هیچ کس را در هیات انتخاب جشنواره نه تایید می‌کنم و نه نفی.ایوبی در پاسخ به این که خواستار پاسخ صریحی برای حضور یا عدم حضور نمایندگان در هیات انتخاب بود، گفت:‌ کمیسیون فرهنگی هیچ دخالتی در این زمینه ندارد.رئیس سازمان سینمایی در پاسخ به این پرسش که شما به عنوان رئیس جشنواره فجر چه اندازه مسئولیت آنچه را که در این جشنواره رخ می‌دهد، می‌پذیرید؟ تاکید کرد: مسئولیت همه اتفاقاتی را که در حوزه سازمان سینمایی بیفتد، می‌پذیرم زیرا رئیس سازمان هستم و خودم افراد را منصوب کرده‌ام. بنابراین نمی‌توانم از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنم و چنین هم نخواهم کرد. چون به هر حال روی صندلی ریاست نشسته‌ام و باید پاسخگو باشم.ایوبی اضافه کرد: جشنواره فجر هم جزو مهمترین کارهای سازمان سینمایی است و در جریان تمام امور کلی آن هستم. طبیعی است مسئولیت‌پذیری بنده فقط متوجه نکات مثبت نیست و باید مسئولیت نکات منفی را هم بپذیرم.

http://www.icff.ir/29th/pe/pic/news/ayoubi-03.jpg

‌ بنده خیلی اهل دخالت نیستم

رئیس جشنواره فیلم فجر در پاسخ به این پرسش که آیا جشنواره به برخی فیلمسازان برجسته که آثارشان در مرحله فیلمبرداری است، فرصت بیشتری می‌دهد تا فیلم‌شان را به جشنواره برسانند؟، گفت: این پرسش را از آقای حیدری دبیر جشنواره بپرسید اما جشنواره خوبی در پیش خواهیم داشت و آثار قابل توجهی خواهیم دید البته بنده خیلی اهل دخالت نیستم و به ذوق سلیقه و مدیریت آقای حیدری اعتقاد دارم. ایوبی در ادامه در پاسخ به پرسشی دیگر درباره اینکه چقدر امیدوار هستید تا تقاضای سازمان سینمایی برای تخصیص بودجه شش برابری در سال آینده تحقق پیدا کند، توضیح داد: با توجه به اینکه از نظر ما این دولت، فرهنگی است، همه دولتمردان کاملا به اهمیت سینما واقف هستند و مجلس محترم هم صددرصد به این موضوع آگاه است که در برخی عرصه‌ها به‌ویژه سینما کاری جدی باید صورت بگیرد و این موضوع به‌خصوص در بخش زیرساخت‌ها قابل تامل است.

‌ بودجه‌ پیشنهادی ما رقمی حداقلی است

وی با اشاره به پر هزینه بودن ایجاد زیرساخت‌های سینمایی خاطر نشان کرد: ایجاد زیرساخت‌ها بسیار پرهزینه است و در دنیای امروز دیگر نمی‌توانیم به تکنولوژی‌های روز سینما بی‌اعتنا باشیم یا سینمای ایران را با این عظمت، با 300 سالن اداره کنیم. بنابراین اگر خواهان اتفاقی مثبت در زیرساخت‌ها هستیم، بودجه‌ پیشنهادی ما رقمی حداقلی است چرا که ساخت یک مجموعه سینمایی چندین میلیارد هزینه دربردارد. به هر حال امیدواریم با تخصیص بودجه مناسب عقب افتادگی تاریخی ما در بخش زیرساخت‌های سینمایی جبران شود.ایوبی خاطرنشان کرد: سینماگران ما در حال حاضر خیلی جلوتر از دولت هستند و اگر بخواهیم دولت به سینما برسد، باید زیرساخت‌های لازم را فراهم کنیم و بازار سینما را راه‌ بیندازیم. بنابراین لازم است بودجه قابل توجهی برای سینما در نظر بگیریم.وی در عین حال با اشاره به شرایط اقتصادی دشوار دولت تدبیر و امید تاکید کرد: از سوی دیگر موقعیت دولت را درک می‌کنیم. نه ما به عنوان سازمان سینمایی و نه اهالی سینما هیچ کدام انتظار فوق‌العاده‌ای از آن نداریم چرا که همه ما معنای نفت بشکه‌ای 30، 40 دلاری را می‌دانیم و متوجه هستیم که نباید توقع زیادی ایجاد کرد.

‌ حاضر نیستیم به دولت فشار بیاوریم

ایوبی با اشاره به درج خبر تقاضای بودجه 6 برابری که از سوی یکی از مدیران زیرمجموعه سازمان سینمایی منتشر شده بود، یادآور شد: ‌شاید بهتر بود این خبر اعلام نمی‌شد تا توقع ایجاد نکنیم زیرا حاضر نیستیم به دولت فشار بیاوریم. این دولت متعلق به مردم است و مردم هم ملاحظات را درک می‌کنند. با این حال اگر افزایش قابل توجهی در بودجه سینما داشته باشیم، سپاسگزار خواهیم بود و بهتر می‌توانیم برنامه‌های خود را پیش ببریم.او در پاسخ به این سخن که دولت فعلی بیشتر در بخش اقتصاد و سیاست خارجی متمرکز است و کمتر به مقوله فرهنگ توجه دارد، تصریح کرد: اهالی فرهنگ هم گاهی این موضوع را می‌گویند اما من قبول ندارم. به هر حال باید مشکلات اقتصادی کشور، مشکلات ما با دیگر کشورهای جهان و ... حل شود تا بتوان به فرهنگ و هنر رسید. یعنی لازمه توجه واقعی به اقتصاد هنر، این است که اقتصاد کشور وضعیت مطلوبی پیدا کند.ایوبی با تقدیر از تلاش‌های دولت در به نتیجه رساندن پرونده هسته‌ای و برجام، خاطر نشان کرد: این مسائل باید حل می‌شد و البته مسائل کمی هم نبود. بنابراین این موضوع به معنای آن نیست که دولت به فرهنگ اهمیت نمی‌دهد بلکه دریافته که باید مسائل اساسی را حل کند.وی در ادامه گفت‌وگویش درباره مشکلات اکران عمومی فیلم خانه دختر که سال گذشته در جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد، گفت: معمولا پروانه‌ای که برای نمایش فیلم‌ها در جشنواره صادر می‌شود، ویژه همان ایام است و سینماگران برای دریافت پروانه نمایش دائمی باید دوباره اقدام کنند، مگر اینکه فیلمی پیش از جشنواره، پروانه اکران عمومی‌اش را گرفته باشد.این مدیر هنری اضافه کرد: جشنواره فجر هم فرصتی است تا منتقدان فیلم‌ها را ببینند و طبیعی است که گاهی یکی دو فیلم حاشیه پیدا کند. این رویه همیشه هست و خواهد بود.رئیس سازمان سینمایی در پاسخ به این پرسش که چرا پروانه نمایش این فیلم علیرغم انجام اصلاحات لازم صادر نمی‌شود و پرونده خانه دختر بایگانی شده است، تصریح کرد: اگر مصاحبه آقای جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد را خوانده باشید، در می‌یابید که ایشان خیلی دقیق صحبت کرده‌ و گفته‌اند که سازندگان فیلم هنوز اصلاحات مورد نظر را انجام نداده‌اند. زیرا شبهاتی جدی در مورد این فیلم وجود دارد. ایوبی ادامه داد: آقای وزیر در مصاحبه خود، راه را نبسته‌اند و ما هم همچنان منتظریم اصلاحات مورد نظر شورای نظارت و پروانه نمایش اعمال و درباره فیلم تصمیم‌گیری شود.

http://www.banifilm.ir/Content/1393/11/17/image/2-1-20152618255.jpg

‌ پرونده «رستاخیز» باز است

او درباره وضعیت فیلم رستاخیز نیز توضیح داد: پرونده این فیلم نیز باز است. بنده شخصا به عنوان رئیس سازمان سینمایی قدرشناس رفتار کریمانه، خوب و همراهی آقای احمدرضا درویش کارگردان این فیلم هستم و جای ایشان در شورای عالی سینما خالی است و خالی خواهد ماند، زیرا امیدواریم ایشان دوباره به شورا بازگردد آقای دکتر جنتی همواره با نگاه کمک به حل مشکل فیلم آقای درویش و سازمان سینمایی را همراهی کردند و همچنان در تلاشند فیلم البته با اصلاح و محو کردن چهره نمایش داده شود.این مدیر هنری با تقدیر از تلاش‌های اعضای شورای عالی سینما در برگزاری جلسات متعدد و پیگیری برنامه‌ها اضافه کرد: نتیجه این جلسات رسیدن به دستور کار و پیوست‌های مستدلی است که برای طرح در صحن علنی شورای عالی سینما آماده است و امیدواریم این جلسه با حضور آقای رئیس جمهور یا معاون اول ایشان برگزار شود.ایوبی انتشار برخی از اخبار مبنی بر استعفای دسته جمعی اعضای شورای عالی سینما را تکذیب کرد و افزود: چنین چیزی نیست و فقط آقای درویش استعفا داده که همچنان امیدواریم بازگردد.او همچنین درباره زمان برگزاری جلسه این شورا با رئیس جمهور یا معاون اول او نیز توضیح داد:‌ آقای جنتی بسیار مصمم است که این جلسه زودتر برگزار شود و همه کارهای ما هم آماده است.ایوبی در بخش پایانی گفت‌وگویش با ایسنا درباره اجرای طرح سینمایش که بر مبنای آن قرار است تعدادی فیلم براساس نمایشنامه‌های فاخر و کلاسیک ساخته شود، توضیح داد: چند ماه پیش آقای منوچهر محمدی از تهیه‌کنندگان برجسته سینما طرح سین تئاتر را آماده و بسیار ابراز علاقه‌مندی کرد تا بتوانیم از متون کلاسیک تئاتر استفاده و فیلم‌هایی را ضبط و کارگردانی سینمایی کنیم. شاید بتوان با این شیوه فیلم‌های خوب، کم خرج و با مخاطبان خاص بسازیم.وی ادامه داد: با توجه به سابقه مدیریتی آقای حسین مسافرآستانه در سینما و تئاتر و شناختی که ایشان از هر دو حوزه دارد، قرار شد ایشان این طرح را پیگیری کند و در این راه از مشورت هنرمندان برجسته سینما و تئاتر و به‌ویژه آقای محمدی که طراحی این موضوع را بر عهده داشته، بهره خواهد برد.ایوبی با بیان اینکه فعلا مشغول بررسی هستیم، متذکر شد: باید ببینیم چه اندازه امکان اجرا داریم. همچنان که برای راه‌اندازی گروه هنر و تجربه نیز یک سال بررسی کردیم و آیین‌نامه نوشتیم تا سرانجام به اجرا رسید. بنابراین اعلام زودهنگام این طرح به معنای آن نیست که کار آن از فردا شروع می‌شود.

آرمان/راه‌ها را برفیلم محمد(ص) بستند

کارگردان فیلم محمد رسول ا...(ص) در همایش یاران صلوات گفت: تصور من از ساخت فیلم محمد(ص) این بود که می تواند دریچه خوبی را به دنیا باز کند ولی متاسفانه راه ها را بر این فیلم بستند.به گزارش مهر، سومین همایش یاران صلوات با حضور آیت ا... حائری شیرازی و مجید مجیدی کارگردان فیلم محمد رسول ا...(ص)، در سالن اجلاس سران برگزار شد. پیش از این قرار بود دختر شیخ زکزاکی نیز در این همایش حاضر شود که حضور وی لغو شد. پیش از آغاز سخنرانی مجید مجیدی از این کارگردان بزرگ کشورمان به خاطر ساخت فیلم با ارزش محمد(ص) با اهدای یک قاب نوشته صلوات و هدیه توسط آیت ا... حائری شیرازی و مادر شهید فتحی تقدیر شد.

http://media.snn.ir/Original/1393/06/30/IMG12041017.jpg

مجیدی پس از دریافت این هدیه سخنرانی خود را آغاز کرد و گفت: برای ساخت فیلم محمد(ص) خدمت خیلی از علما رسیدم و همه آنها متفق القول می گفتند در عالم هیچ ذکری بالاتر از ذکر صلوات نیست و من چه سعادتمند بودم که هفت سال توفیق داشتم دائما صلوات بفرستم چون هر روز و هر لحظه من به یاد پیامبر(ص) می گذشت و من باید اعتراف کنم که با وجود سختی های این کار، عشق به پیامبر این سختی ها را هموار می کرد و موجب شد که من اصلا متوجه نشوم این هفت سال چگونه گذشت.وی افزود: یکی از دغدغه های من در طول این سال ها هجمه های بسیار زیادی بود که همواره نسبت به پیامبر اسلام وجود داشت و قرائت های زشتی که از اسلام دیده می شد که هیچکدام از آنها نسبتی با اسلام واقعی نداشتند. چرایی این هجمه ها زیاد است اما اصلی ترین دلیلش غفلت ما در جهان اسلام است که هیچ کار بایسته و شایسته ای انجام نداده ایم.کارگردان فیلم محمد(ص) با اشاره به اینکه ادیان دیگر خیلی خوب از داشته هایشان دفاع می کنند، گفت: امروز اگر صلیب را به عنوان اولین یا دومین نشانه جهان معرفی می کنند به خاطر این است که نمادسازی و نشانه سازی برای آن بسیار خوب و وسیع انجام شده است ولی ما چه کار کرده ایم؟ به عنوان مثال در کشور شیعی خودمان که ادعای آن را داریم که صاحب آن حضرت ولی عصر(عج) است در فرهنگ عمومی و عامه مردم پیامبر نقشی ندارد. بسیار دیده شده که مثلا ما نذر بی بی سکینه می کنیم ولی برای پیامبر نذری نمی دهیم.مجیدی اضافه کرد: ما حتی در مورد تاریخ زندگی پیامبر(ص) هم هیچ کار خاصی انجام نداده ایم، به طوری که وقتی ما در طول پروسه تحقیقاتی فیلم محمد(ص) به تاریخ رجوع کردم فقط حدود ۶ یا ۷ صفحه درباره کودکی پیامبر مطلب پیدا کردم و این به معنی آن است که ما در این حوزه کاری انجام نداده ایم و لازم و ضروری است که فرهنگ پیامبر را جاری و ساری کنیم.کارگردان فیلم بچه های آسمان در ادامه گفت: تصور من از ساخت فیلم محمد(ص) این بود که می تواند دریچه خوبی را به دنیا باز کند ولی متاسفانه راه این فیلم را همه جوره بستند. از عربستان سعودی گرفته که اجازه پخش فیلم را در همه کشورهای عربی نداد تا آمریکا که از پخش فیلم هراس داشت و نمی خواست که اسلام واقعی در جهان هویدا شود.وی در ادامه با طرح این گله که در داخل کشور هم هجمه های بسیاری به این فیلم وارد شد گفت: نکته ای که برای من خیلی جالب بود و باورم نمی شد هجمه های داخلی بود که در کشور خودمان به فیلم وارد می شد. از دگر اندیشان گروه های مختلف گرفته تا حتی گروه های مذهبی همه و همه آنچنان هجمه هایی به ما وارد کردند که من تعجب می کردم که مگر ما چه کار کرده ایم.این کارگردان کشورمان در پایان گفت: باید در عرصه شناساندن پیامبر به دنیا کار و فرهنگ سازی کنیم. بنده اخیرا صحبتی با وزیر آموزش و پرورش جناب آقای فانی داشتم و از ایشان خواستم که این فرهنگ سازی را از مدارس و همان مقاطع ابتدایی شروع کنند. به امید روزی که این فرهنگسازی در کشور ما انجام شود.

آرمان/از ۵ سالگی آرزو داشتم سینما داشته باشم

شهره لرستانی گفت: همه ما قبول داریم که عاشق پرده جادویی سینما هستیم و من از ۵ سالگی همیشه آرزو داشتم سینما داشته باشم.به گزارش فارس، چهارمین جشن بزرگداشت پیشکسوتان مدیریت سالن‌های سینما با حضور پیشکسوتان سالن‌دار سینما و همچنین فرهاد توحیدی، سیدمهدی خادم و ابراهیم مختاری در مجتمع فرهنگی اسوه برگزار شد.در ابتدای مراسم، کامران ملکی که اجرای آن را برعهده داشت بعد از قرائت قرآن و پخش سرود ملی به روی صحنه حاضر شد و ابراز خرسندی کرد که وی را برای اجرای این مراسم انتخاب کرده‌اند.ملکی در ادامه از سیدمهدی خادم عضو هیات مدیره خانه سینما و عضو شورای مرکزی انجمن مدیریت سالن‌های سینمایی دعوت کرد تا برای اهدای لوح تقدیر به روی سن حاضر شود.

http://aksfa.ir//HLIC/2ed41a6d179284ada5e5230e31d87ce2.jpg

در ادامه این مراسم که اسامی به ترتیب کسوت خوانده می‌شد مدیران پیشکسوت سالن‌های سینمایی حاضر شدند.سپس سیدمهدی خادم در ادامه برنامه طی سخنانی کوتاه پیشکسوتان سالن‌های سینما را را مورد اشاره قرار داد و گفت: قدم بر دیدگان ما نهادید از اینکه در جمع اعضای مدیریت سالن‌های سینما هستیم بسیار خوشحالیم وقتی افراد از مرز سالمندی می‌گذرند احساس قریبی وجود دارد اما امروز، روز تقدیر است. خوشحالیم که در کنار شما هستیم و بودن‌تان مایه دل‌خوشی ماست.در ادامه مراسم، ابراهیم مختاری رئیس هیات مدیره خانه سینما برای اهدای لوح تقدیر به روی صحنه حاضر شد و اظهار داشت: خوشحالم که در جمع شما هستم بهره‌برداری نهایی از یک فیلم در سالن‌های سینما توسط شما صورت می‌گیرد. امیدوارم که فیلم داشته باشم تا از خدمات شما بهره ببرم.ابتدا محمد عطاخان که آخرین فعالیتش در مدیریت سینما آسیا بود به روی صحنه حاضر شد و لوح تقدیر خود را دریافت کرد.وی طی سخنانی کوتاه گفت: دوستانی از من لایق‌تر در جمع حضور داشتند که زودتر به روی صحنه بیایند اما من اینگونه شرمنده شدم.در ادامه از بهزاد کریمی یکی دیگر از مدیران سالن‌های سینما تقدیر شد که وی جمع حضور نداشت و برادرزاده‌اش لوح تقدیر وی را دریافت کرد.همچنین در ادامه فرهاد توحیدی رئیس پیشین هیات مدیره خانه سینما برای اهدای لوح تقدیر حاضر شد و طی سخنانی گفت: افتخار می‌کنم که در جمع شما هستم همه تلاش‌هایی که دوستان انجام می‌دهند در سالن‌های سینما دیده می‌شود. اگر بهترین فیلم‌ها با کیفیت نازل نمایش داده شود قطعا مخاطب خاطره خوبی را از سینما نخواهد داشت. شرایط نور، صدا و سایر موارد که مربوط به نمایش فیلم در سالن سینماست توسط دوستان می‌توان تا حد امکان کنترل شود.وی در ادامه افزود: خاطرات ما با سالن‌های سینما است و شخصا از بسیاری از سینماها خاطرات زیادی دارم و فیلم‌های زیادی را در آنجا دیده‌ام. جمع حاضر خاطره‌سازان ما هستند که خودشان خاطره شده‌اند.در ادامه مراسم از پرویز غفاری قدردانی شد و به وی لوح یادبودی نیز اهدا شد.سیروس یگانه که آخرین فعالیتش در سینما آفریقا بود به روی صحنه حاضر شد و لوح تقدیر خود را دریافت کرد.حمید دهقان‌پور فرد دیگری بود که برای اهدای لوح بر روی سن حاضر شد و عباس سیف‌الهی برای دریافت لوح خود به روی سن آمد. همچنین حسن ثمودیان فرد دیگری بود که مورد تقدیر قرار گرفت.در ادامه این مراسم شهره لرستانی بازیگر سینما و تلویزیون برای اهدای لوح‌های بعدی به روی سن آمد که طی جملاتی کوتاه گفت: از 5 سالگی آرزو داشتم که سینما داشته باشم و از کودکی عاشق پرده جادویی سینما هستم.رضا شاهواروقی و سیدضیاءالدین محمدی افراد دیگری بودند که از آنها تقدیر به عمل آمد.

آعتماد/گفت‌وگو با نيكي كريمي درباره آخرين فيلم و دغدغه‌هايش

نبايد بين نسل ها خط كشي كنيم

قصه حوادثي را روايت مي‌كنم كه باعث به هم ريختن روان آدم‌ها مي‌شود

بيتا موسوي- شراره داوودي/ نيكي كريمي بازيگر و كارگردان سينماي ايران است؛ بازيگري كه بيش از سه دهه است در سينماي ايران به ايفاي نقش مي‌پردازد. تا چندين سال پيش مخاطب داخلي و خارجي سينماي ايران فقط او را به واسطه نقش‌هايش در فيلم‌هايي به‌يادماندني همچون «عروس»، «پري»، «سارا»، «ديوانه از قفس پريد» و... مي‌شناخت. اما اين بازيگر سينما، نزديك به ١٠ سال است كه در حوزه فيلمسازي هم فعاليت مي‌كند و حاصل اين يك دهه چهار اثر است. فيلم‌هايي كه هر كدام حاصل دغدغه‌هاي اين بازيگر زن سينما است. كريمي البته يك چهره بين‌المللي نيز به شمار مي‌رود و در تمام اين سال‌ها در جشنواره‌هاي متعدد خارجي به عنوان داور حضور داشته است. با وجود اين آثار او در جشنواره‌هاي داخلي خيلي نتوانستند حضورهاي موفقي داشته باشند و عمدتا با بي‌مهري داوران روبه‌رو شده‌اند در حالي كه در جشنواره‌هاي خارجي هميشه مورد توجه بودند. اين روزها «شيفت شب» آخرين ساخته اين فيلمساز سينماي ايران روي پرده سينماها است و فروش قابل قبولي هم داشته است. با نيكي كريمي درباره «شيف شب» و همچنين دغدغه‌هاي اجتماعي اين روزهايش كه منجر به ساخت چنين فيلمي شده است، گفت‌وگو كرديم.

http://www.beytoote.com/images/stories/fun/fun1193-9.jpg

شما به عنوان يك زن فيلمساز مستقل تلاش كرديد فيلم سوم خود را بدون هرگونه حمايتي اكران كنيد. شما به واسطه اينكه سال‌ها در عرصه بازيگري در سينما فعاليت مي‌كنيد، مي‌دانيد كه اگر فيلم را در اكران رها كنيد هرگز به خوبي ديده نمي‌شود. به همين دليل كنار فيلم ايستاده‌ايد تا از تمام شرايط تبليغي به خوبي استفاده كنيد. قطعا در اين شرايط فقط نيكي كريمي به عنوان يك بازيگر كه مخاطب شناخت خوبي از او دارد، مطرح نمي‌شود؛ بلكه فيلمسازي براي‌تان خيلي جدي است و تمام تلاش خود را مي‌كنيد تا «شيفت شب» به خوبي ديده شود.

يك فيلم از زمان شكل‌گيري فيلمنامه تا پايان مانند بچه‌اي است كه بايد از آن مراقبت كنيم. در اين ميان ما هم جزو گروه‌هايي نيستيم كه حامي داشته باشيم، بنابراين خودمان بايد شرايط را به وجود بياريم. البته از چند ماه قبل كمپين تبليغاتي براي اين فيلم در نظر گرفته بوديم، ولي به دليل تاخيري كه در اكران فيلم اتفاق افتاد، خيلي شكل كاملي نگرفت.

آيا شما اكران فيلم را به خاطر فيلم «محمد(صعقب انداختيد؟

بعد از تمديد اكران فيلم «محمد(ص، تاريخ اكران‌ها تغيير كرد. در نتيجه اكران «شيفت شب» هم به اين زمان موكول شد. ما هم مجبور شديم چون از قبل بيلبوردها را هماهنگ كرده بوديم، در همان تاريخ قبلي تبليغات شهري را انجام دهيم. جالب بود به دليل همين تغييرات در حالي كه بيلبوردها «شيفت شب» را تبليغ مي‌كردند، فيلم ما اكران نشده بود! ولي با اين حال فكر مي‌كنم كه شايد همين تاخير در زمان اكران هم اتفاقات خوبي را به همراه داشت.

شما در «شيفت شب» و «سوت پايان» به سراغ دغدغه‌هاي اجتماعي خود رفتيد و به نظر مي‌رسد پرداختن به چنين موضوعاتي كه برگرفته از دل جامعه باشد در دو فيلم آخرتان پررنگ‌تر شده است. خصوصا در «شيفت شب» كه به نظر مي‌رسد ما با فيلمي روبه‌رو هستيم كه لايه‌هاي بيشتري دارد. شايد در ظاهر اين گونه درباره فيلم صحبت شود كه بيشتر فيلمساز از ساخت چنين اثري قصد دارد به زندگي زوجي بپردازد كه دچار مشكلاتي شده‌اند ولي تلاش مي‌كنند زندگي‌شان را حفظ كنند. اما اين فقط لايه ابتدايي فيلم است.

بله. دقيقا همين طور است. داستان «شيفت شب» روايت زندگي يك زن و مرد نيست، بلكه لايه‌هاي بيشتري دارد كه حتي در آن به بحث روانشناسي هم پرداخته مي‌شود. وقتي در جامعه ما به دليل تحريم‌ها، با مشكلاتي روبه‌رو مي‌شويم، قطعا اين اتفاقات مي‌تواند در كانون‌هاي مختلف بازتاب‌هاي متفاوتي داشته باشد. در اين ميان وقتي اوضاع اقتصادي بهم مي‌ريزد، افرادي هم تلاش مي‌كنند از اين آب گل آلود ماهي بگيرند، اما ممكن است نتوانند به نتيجه دلخواه برسند. مرد قصه «شيفت شب» هم دقيقا همين شرايط را دارد. او حالا به دليل چنين مشكلاتي، در زندگي و كانون خانوادگي هم دچار مشكل شده است. من در اطراف خودم چنين افرادي را زياد ‌ديدم. در تمام اين سال‌هاي تحريم و شرايط اقتصادي، مردهايي را مي‌ديدم كه شب و روز در چند شيفت كار مي‌كنند و در همان زمان فكر مي‌كردم همسران اين افراد در خانه مشغول چه كاري هستند؟! البته بعضي خانم‌ها هستند كه خودشان هم كار بيرون انجام مي‌دهند. اما برخي ديگر تمام مدت در خانه سرشان گرم ماهواره است و اصلا خبر ندارند كه شرايط اقتصادي در جامعه چگونه است. اين موضوع دقيقا مساله‌اي بود كه در اين فيلم دنبال مي‌كردم.

پس قصه و طرح اوليه از همين جا شكل گرفت؟

محمود آيدن پيش از اين براي من داستان مردي را روايت كرده بود كه به دلايل مشكلات زندگي، خود و خانواده‌اش را كشته بود. او اين خط داستان را از بخش حوادث روزنامه خوانده بود. چرا چنين اتفاقي بايد رخ دهد؟ مطمئنا حوادثي است كه باعث به هم ريختن روان آدم‌ها مي‌شود و فكر مي‌كنند كه راه چاره‌اي ندارند. اما من مي‌توانستم قصه را از نگاه همسر اين مرد ببينم. همان خانمي كه از چيزي خبر ندارد و مانند اين است كه به شكل ناگهاني با كوهي از مشكلات روبه‌رو مي‌شود ولي چون فرد منفعلي نيست، سعي مي‌كند با مبارزه مشكلات را حل كند.

http://iranmadam.com/wp-content/uploads/2015/02/niki-karimi-iranmadam-15.jpg

بله. ما در ابتدا شخصيت زن قصه را به شكلي مي‌بينيم كه غرق در روزمرّگي است و اصلا خبر ندارد در اطرافش چه اتفاق‌هايي مي‌افتد. زندگي‌هايي كه اين روزها در اطراف‌مان زياد مي‌بينيم.

دقيقا زن قصه نيز چنين شخصيتي دارد.

شما در اين فيلم تلاش مي‌كنيد، نگاه تك‌بعدي به زنان قصه نداشته باشيد. در واقع «شيفت شب» نگاه فمينيستي ندارد. در حالي كه عمدتا اين تصور وجود دارد كه زنان فيلمساز مي‌توانند به راحتي در آثارشان به اين نگاه دچار شوند.

من هميشه در پاسخ به چنين سوالي ترجيح مي‌دهم با مثالي از فيلم صحبتم را تكميل كنم. در سكانسي كه فرهاد، ناهيد را كتك مي‌زند. پس از اين صحنه ما به جاي اينكه با ناهيد همراه شويم، فرهاد را مي‌بينيم و با او به ايوان خانه مي‌رويم در حالي كه سيگار مي‌كشد. من درماندگي جامعه را براي زن و مرد به يك اندازه مي‌دانم. شخصيت فيلم هم دقيقا با همين موضوع روبه‌رو است. ما نمي‌خواهيم بگوييم كه زن خوب است و مرد بد. اصلا چنين ديدگاهي ندارم.

البته همان طور كه اشاره كرديد شما در نگارش فيلمنامه «شيفت شب» يك همكار فيلمنامه‌نويس هم داشتيد كه قطعا در به تصوير كشيدن اين نگاه نقش مهمي داشته است.

در حقيقت محمود آيدن در همان ابتدا به من سيناپس يك صفحه‌اي داد كه در آن درباره مردي نوشته شده بود كه به بن‌بست رسيده و از لحاظ رواني شرايط خوبي ندارد و مي‌خواهد خودكشي كند. او در تمام مدت به اين فكر مي‌كند كه بايد كسي را بكشد. اما من فكر كردم كه مي‌خواهم فيلمي درباره ايران امروز تعريف كنم. چيزي كه باعث بروز خشونت در جامعه امروز شده است. همين موضوع كه اصلا خشونت از كجا مي‌آيد؟ يا اينكه يك فرد در چه شرايطي عصبي مي‌شود؟ يا فشار مالي مي‌تواند منجر به چه اتفاقاتي بشود. مسائلي بود كه دوست داشتم در اين فيلم به آنها بپردازم. در اصل كل داستان را خودم نوشتم و بعد براي پروانه ساخت اقدام كرديم. البته پس از آن با علي اصغري متن را بازنويسي كرديم.

خيلي‌ها در شرايط تحريم سعي كردند درباره اين موضوع فيلم بسازند و داستان‌هايي را روايت كنند كه در آن به شكل زندگي افرادي پرداخته مي‌شود كه با چنين مشكلاتي دست و پنجه نرم كردند. چه تمهيداتي انديشيديد كه فيلم شما نسبت به اين آثار تفاوت‌هايي داشته باشد ولي همچنان لايه‌هاي اجتماعي را به تصوير بكشد. خصوصا اينكه چنين فيلم‌هايي به راحتي مي‌توانند به ورطه شعار بيفتند.

من سينماي مستند و سينماي مينيمالي كه درباره واقعيت صحبت مي‌كند را دوست دارم. حالا اين قرار نيست كه حتما در خارج از شهر باشد. خودم فكر مي‌كنم زيباترين فيلم رئالي كه ساخته شده است، «گزارش» عباس كيارستمي است كه درباره يك خانواده است. ولي ما به قدري آنها را باور مي‌كنيم كه من در كمتر فيلمي اين واقعيت را ديده‌ام. به هر حال من سال‌ها دستيار آقاي كيارستمي بوده‌ام و اين سبك و نوع كار را مي‌شناسم. بنابراين به اين معتقدم كه حتي اگر به دنبال روايت داستان هستيم، به شكلي اين كار را انجام دهيم كه باورپذير باشد. البته خود من در اين فيلم دوست داشتم، بيشتر قصه بگويم و همين موضوع «شيفت شب» را از ديگر فيلم‌هايم متفاوت كرد.

بله، دقيقا اين نگاه مستندگونه‌اي كه به آن اشاره كرديد را ما در فيلم‌هاي قبلي‌تان پررنگ‌تر ديديم.

بله. اما در اين فيلم لازم بود كه ما به سمت قصه‌گويي برويم. چون بايد شرايط شخصيت‌هاي قصه را تعريف مي‌كردم.

http://s1.picofile.com/file/7700826341/www_E_nter_IR_NIKI_KARIMI_7.jpg

ما در اين فيلم با شخصيت‌هايي فرعي روبه‌رو مي‌شويم كه در برخي مواقع به كمك قصه مي‌آيند و هر كدام از آنها خرده داستان‌هايي دارند. مانند شخصيت زن همسايه كه خودتان آن را ايفا كرديد يا سحر قريشي. البته به نظر مي‌رسد هر كدام از اين شخصيت‌ها براي شما بيانگر قشري از جامعه هستند.

به هر حال وقتي ما قصه را در يك آپارتمان به تصوير مي‌كشيم، بايد به همسايه‌ها هم مي‌پرداختيم. اما همه اين شخصيت‌هاي فرعي داستان كه اتفاقا خودم هم در يكي از آنها بازي كردم، برايم بسيار اهميت داشت. اتفاقا اين شخصيت ابتدا قرار بود آرايشگاهي از خودش داشته باشد كه با علي اصغري به اين نكته رسيديم، بهتر است محل كارش در خانه نباشد. شخصيت اين زن، نماد زناني است كه همه ما آنها را به خوبي مي‌شناسيم. آنهايي كه با داشتن فرزند بزرگ، طلاق گرفته‌اند و نبايد به دليل نگاهي كه در جامعه وجود دارد، با فرد ديگري ارتباط داشته باشند. اما در قصه مي‌بينيم اين زن چون مستقل است و كار مي‌كند، حالا با فردي آشنا شده و ازدواج هم كرده است. ولي نمي‌تواند به دخترش بگويد. اتفاقا يكي از دوستان من دقيقا با چنين مشكلي در زندگيش روبه‌رو شده است. به همين دليل مي‌خواستم خودم اين نقش را بازي كنم چون اين افراد در جامعه خيلي مورد قضاوت قرار مي‌گيرند. البته مي‌دانيد كه در كشور ما بحث قضاوت هميشه وجود دارد. براي اين نقش بازيگرهاي زيادي را در ذهن داشتيم و حتي چند نفري هم به دفتر آمدند، اما شايد براي اينكه كمي بيشتر ديده شود و مورد توجه قرار بگيرد، خودم آن را بازي كردم.

شايد براي‌تان جالب باشد، كه من از وكيلي شنيدم، جامعه امروز ما پر از دخترهايي شده است كه به دليل فرار از خانواده ازدواج مي‌كنند و اتفاقا با يك فرد پولدار آشنا مي‌شوند و بعد از مدتي بهانه‌اي براي طلاق پيدا مي‌كنند و حالا كه پول زيادي به دست آورده‌اند، سراغ شوهر دوم و سوم مي‌روند. نقشي كه سحر قريشي در «شيفت شب» بازي مي‌كند، براي من نمادي از همين افراد است. مي‌خواستم ما اين دو خواهر را در كنار يكديگر ببينيم. اينكه ناهيد اصلا فرد مادي‌اي نيست ولي خواهرش دقيقا برعكس اوست. همان طور كه ما امروز با بمباران تبليغاتي در شبكه‌هاي مختلف روبه‌رو هستيم. همه انگار به ما مي‌گويند كه چطور خوب‌تر زندگي كنيم و افراد را راهنمايي مي‌كنند. در حقيقت فرهاد و ناهيد در معرض بمباران چنين موضوعاتي هستند تا يك قدم به جلو بردارند و بيشتر زندگي مصنوعي خود را بچرخانند. در اين مورد هم من آدم‌هاي زيادي را ديده‌ام كه مي‌خواهند زندگي‌هاي‌شان را جور ديگري نشان دهند. البته در ميان همكاران بازيگر خودمان هم چنين افرادي ديده مي‌شوند. آنها براي اين كار مجبور هستند زير بار مسائل مختلف مالي بروند. درست مثل شخصيتي كه فرهاد در اين فيلم دارد. او براي اينكه همپاي شوهرخواهر زنش و همين طور جامعه حركت كند، مجبور است كارهايي را انجام دهد كه باعث گرفتاري‌اش مي‌شود.

ما با اينكه در ابتدا شخصيتي از ناهيد در قصه مي‌بينيم كه اصلا متوجه نيست زندگي‌اش دچار چه مشكلاتي شده است، اما كم‌كم كه جلو مي‌رويم، مي‌بينيم كه او اتفاقا برخلاف آنچه نشان مي‌دهد، تلاش مي‌كند بنيان خانواده‌اش را نگه دارد. با اينكه كتك مي‌خورد و حتي مجبور به ترك خانه مي‌شود.

دليل اين موضوع را مي‌توان در دوست داشتن ناهيد ديد، چون از زمان دانشگاه همسرش را دوست داشته و حالا نمي‌خواهد به هيچ قيمتي زندگي‌اش را از دست بدهد.

حرفه‌اي كه براي شخصيت فرهاد در فيلم در نظر گرفتيد، خيلي بكر است؛ يك موش‌كش! آيا انتخاب اين شغل به دليل گرهي است كه مي‌تواند در قصه به وجود آورد يا كدهايي كه مي‌تواند ذهن مخاطب را به هم بريزد. به طور مثال مرگ موش.

واقعيت اين است كه ما اول شغل را انتخاب كرديم و بعد كدها را پيدا كرديم.

ذهنيت اين شغل از كجا شكل گرفت؟

من و علي‌اصغري، زماني كه روي فيلمنامه كار مي‌كرديم، اصلا پايان را ننوشته بوديم و شغلي را براي اين شخصيت در نظر نداشتيم. كامبوزيا پرتوي و كيانوش عياري هم دستياران ما بودند و ماهي يك بار بعد از اينكه ما روي فيلمنامه كار مي‌كرديم، جلسه مشترك مي‌گذاشتيم و صحبت مي‌كرديم. براي شغل ايده‌هاي مختلفي داشتيم تا اينكه يك روز آقاي اصغري عكس‌هاي واقعي از افرادي كه به استخدام شهرداري درآمده‌اند و شب‌ها موش مي‌كشند، آورد. من فكر كردم كه چرا اين افراد از خواب شبانه خودشان مي‌زنند و براي كشتن موش‌ها بيرون مي‌آيند و از همين رو قضيه برايم جالب شد كه اين آدم‌ها با وسيله و خيلي مجهز اين كار را با تفنگ و كنار جوب‌ها انجام مي‌دهند. آن شغل به ما كمك كرد و در مسير داستان چيزهايي را اضافه كرديم و با تسلط كامل از آن بهره برديم. از طرفي وقتي علي اصغري اين شغل را به من گفت، هم به اين فكر كرديم كه چقدر شبيه به نشانه‌گذاري‌هاي جامعه خودمان است و خيلي‌ها پول‌هاي بي‌شماري به دست مي‌آورند و اختلاس مي‌كنند ولي هيچ اتفاقي نمي‌افتد، اما آدمي به خاطر ۵۰۰ ميليون تومان بايد با چنين مشكلاتي روبه‌رو شود و جامعه ما همين افراد را مانند موش‌هايي از بين مي‌برد، چون هركدام به نوعي در حال از بين رفتن هستند.

http://www.momtaznews.com/wp-content/uploads/2012/09/0180.jpg

پس بيشتر اين حرفه براي شما يك نوع نماد است.

بله، چون هم نشان‌دهنده خشمي است كه آن را خالي مي‌كند و هم اينكه شخصيت فرهاد از كودكي به تفنگ علاقه زيادي داشته است.

درباره انتخاب بازيگران توضيح بدهيد. آيا حضور سحر قريشي صرفا براي جذب گيشه بود؟

بحث توجه به گيشه اصلا برايم مهم نبود. وقتي تركيب بازيگران درست باشد قطعا بخشي از راه را رفته‌ايم و نتيجه هم خوب خواهد بود. براي من بيشتر انتخاب بازيگراني مهم بود كه با نقش همخواني داشته باشند.

آيا براساس بازيگر خاصي فيلمنامه را نوشتيد؟

در زمان بازنويسي ليلا زارع را در ذهن داشتيم و بعد از اينكه كمي جلوتر رفتيم به محمدرضا فروتن هم براي نقش فرهاد رسيديم.

شما در «شيفت شب» تلاش مي‌كنيد ارزش‌هاي اخلاقي‌اي را كه در جامعه كمرنگ شده است دوباره يادآوري كنيد. از اين جهت معتقدم كه فيلم داراي چندين لايه است. به طور نمونه بحث قضاوت كردن افراد درباره يكديگر مساله‌اي است كه در فيلم به درستي ديده مي‌شود.

بله اين موضوع براي خودم هم خيلي مهم است. و بارها شاهد اين موضوع بودم و شنيده‌ام كه افراد به راحتي با يك برداشت اشتباه درباره يكديگر قضاوت مي‌كنند. اتفاقا هميشه هم درباره اين موضوع واكنش نشان دادم. شرايط جامعه ما به گونه‌اي است كه همه‌چيز به افراد امر و نهي مي‌شود و به نوعي مرز بين خوب و بد خط‌كشي شده است. در چنين شرايطي كمتر با رفتار واقعي افراد روبه‌رو مي‌شويم. همين موضوع باعث مي‌شود كه مردم به راحتي يكديگر را قضاوت كنند. اما من سعي كردم از اين موضوع دور شوم و هميشه تلاش مي‌كنم آدم‌ها را كمتر قضاوت كنم.

شايد به خاطر همين موضوع است كه شما هميشه از حاشيه دوري مي‌كنيد.

اتفاقا چند روز قبل خبرنگاري در گفت‌وگويي عنوان كرد كه نسل شما در بازيگري نسل ديگري بود. اتفاقا من اصلا موضوع را اين گونه نمي‌بينم. قصد قضاوت ندارم. اما ممكن است در نسل من هم افرادي اينگونه باشند. نبايد بين نسل‌ها خط كشي كنيم. اتفاقا در نسل جديد هم ما بازيگراني داريم كه كار خودشان را بلد هستند. من هيچ‌وقت با اين فاصله‌گذاري‌ها ارتباط برقرار نمي‌كنم.

شما در طي تمام اين سال‌ها درباره ديده‌نشدن‌هاي كارهاي‌تان هم سكوت كرديد. فكر مي‌كنم شما به عنوان بازيگر در طي تمام اين سال‌هايي كه در سينماي ايران فعاليت كرديد، آن طور كه بايد تقدير نشديد. البته در خارج از ايران بيشتر آثار شما حضورهاي بين‌المللي داشته و اتفاقا در اين بخش به ديده شدن سينماي ايران در مرزهاي بين‌المللي هم كمك كرديد.

من نبايد جوابي به اين مسائل بدهم و ديگران بايد درباره آن صحبت كنند.

نيكي كريمي به خاطر دغدغه‌هاي اجتماعي‌اش به فيلم‌سازي رو آورده يا اساسا كارگرداني برايش دغدغه است و مي‌خواهد كارهاي تازه‌اي انجام دهد؟

هر دوي آنها باهم.

http://dl.topnaz.com/2012/10/11_880330_L600.jpg

بازيگرهايي كه وارد دنياي كارگرداني مي‌شوند، يا ظرف بازيگري آنها پر شده يا دغدغه فرم و محتوا دارند. براي شما اين ظرف بازيگري پر نشده و همچنان حضور داريد، دغدغه‌اي كه به دنبالش هستيد، چيست كه شما را در اين حوزه با جديت و تلاش نگه مي‌دارد؟

فكر مي‌كنم علاقه است. از طرفي نمي‌خواهم فيلم سفارشي بسازم و واقعا بر اساس موضوعاتي كه در ذهن دارم به سراغ ساخت فيلم مي‌روم. من به همه آنها ايمان داريم و مدام به اين فكر مي‌كنم كه چطور آنها روايت كنم. همه آدم‌ها وقتي با خودشان تنها مي‌شوند و به قطعيت انجام كاري مي‌رسند، در آن صورت با جان و دل حاضر هستند برايش وقت بگذارند. همين موضوع دليلي است كه من مي‌خواهم هميشه روي اين دغدغه‌ها كار كنم و همچنان ادامه بدهم.

چقدر به حضور بين‌المللي فيلم فكر كرديد.

اين موضوع هميشه برايم مهم است. هميشه تلاش مي‌كنم كه فيلم عمدتا در جشنواره‌هاي مختلفي ديده شود. البته اين مدت درگير اكران «شيفت شب» بودم و نتوانستم خيلي در نمايش‌هاي فيلم در جشنواره‌هاي خارجي حضور پيدا كنم.

قطعا از حالا به فكر فيلم بعدي هم هستيد.

عمدتا مرحله نگارش فيلمنامه برايم طولاني است. اين‌بارهم مي‌خواهم با تمركز زيادي كار كنم. سراغ قصه‌اي از يك نويسنده ايراني رفتم. و هدفم اقتباس ادبي است. اما اين‌بار فيلم درباره زنان نيست.

جمله‌هاي كليدي

حوادثي است كه سبب به هم ريختن روان آدم‌ها مي‌شود كه فكر كنند راه چاره‌اي ندارند. اما من ‌توانستم قصه را از نگاه همسر اين مرد ببينم. همان خانمي كه از چيزي خبر ندارد و مانند اين است كه به شكل ناگهاني با كوهي از مشكلات روبه‌رو مي‌شود ولي چون فرد منفعلي نيست، سعي مي‌كند با مبارزه مشكلات را حل كند.

من درماندگي جامعه را براي زن و مرد به يك اندازه مي‌دانم. شخصيت فيلم هم دقيقا با همين موضوع روبه‌رو است. ما نمي‌خواهيم بگوييم كه زن خوب است و مرد بد. اصلا چنين ديدگاهي ندارم.

جمله‌هاي كليدي

نبايد بين نسل‌ها خط‌كشي كنيم. اتفاقا در نسل جديد هم ما بازيگراني داريم كه كار خودشان را بلد هستند. من هيچ‌وقت با اين فاصله‌گذاري‌ها ارتباط برقرار نمي‌كنم.

نمي‌خواهم فيلم سفارشي بسازم و واقعا بر اساس موضوعاتي كه در ذهن دارم به سراغ ساخت فيلم مي‌روم. من به همه آنها ايمان دارم و مدام به اين فكر مي‌كنم كه چطور آنها را روايت كنم. همه آدم‌ها وقتي با خودشان تنها مي‌شوند و به قطعيت انجام كاري مي‌رسند، در آن صورت با جان و دل حاضر هستند برايش وقت بگذارند.

اعتماد/نگاهي به فيلم «شيفت شب»

دختري از جنس ستاره

زهرا مشتاق/ يك دختر هجده، نوزده ساله بودم. دوستم پري تلفن زد و با صدايي هيجان زده گفت عروس را ديدي ؟ فقط برو ببين چه هنرپيشه‌اي دارد !!! خيلي خوشگل است. سانس بعدي با مادرم نشسته بوديم روي يكي از صندلي‌هاي سينما اروپا و نماي درشت دختري را نگاه مي‌كرديم كه اسمش نيكي كريمي بود.

http://files.namnak.com/users/sf/Images/Sargarmi/goonagoon/9309/72_pics/%25D8%25B3%25D8%25AD%25D8%25B1-%25D9%2582%25D8%25B1%25DB%258C%25D8%25B4%25DB%258C.jpg

نيكي كريمي خيلي زود سوپراستار سينمايي شد كه سال‌هاي نفسگير جنگ را پشت سر گذاشته بود و به جست‌وجوي فرصتي براي تنفس، براي هوايي تازه بود. او همه جا بود. روي ديوار خانه‌ها و مغازه‌ها تا فرش‌هاي ماشيني. در سردر نقاشي شده سينماها تا روي جلد مجله‌ها، صفحه‌هاي فرهنگي و سينمايي روزنامه‌ها و پخش شده ميان يك عالمه فيلم خوب.

حالا من هم كم كم چيزهايي مي‌نوشتم. سينما برايم جدي‌تر شده بود و فيلم‌ها را دنبال مي‌كردم. آدم‌هاي سينمايي بيشتري را مي‌شناختم و دفترچه تلفنم هر روز پر و پيمان‌تر مي‌شد. پشت صحنه فيلم‌ها مي‌رفتم. گفت‌وگو مي‌گرفتم و شايد بشود گفت اين نماي لانگ وسيع را در شكل بسته‌تري تجربه مي‌كردم.

در همين محافل سينمايي بود كه نيكي كريمي را هم براي نخستين بار و بعد بيشتر و بيشتر مي‌ديدم. ويژگي عجيبش مغرور بودن خارج از اندازه‌اش بود. با تبختر راه مي‌رفت. كمتر تن به مصاحبه مي‌داد و ژست‌هاي مخصوص خودش را داشت. براي من كه اصلا نمي‌فهميدم غرور با غ نوشته مي‌شود يا ق، رفتارش دوست داشتني نبود. من بلد نبودم مثل او خودم را بگيرم و طبيعي هم بود. به هر حال او يك ستاره بود.

نخستين بار كه به خانه‌اش رفتم، حوالي ميدان مينا در خيابان ميرداماد زندگي مي‌كرد. آپارتمان جمع و جوري كه هنوز با يك قاب در ذهنم حك شده است. قاب عكس بزرگي پر از عكس‌هاي ريز و كوچك از بهترين‌هاي سينماي جهان كه در قابي بزرگ و چيدماني خاص ديوار يك دست سفيد را فراگرفته بود. در مجله سينما يك ويژه‌نامه بازيگري آماده مي‌كرديم و آن روز صبحش اول با فريماه فرجامي حرف زده بودم و حالا نوبت نيكي كريمي بود. درباره خودش، فيلم‌هايش و اگر هم مي‌شد كمي خصوصي‌تر از خودش براي آنكه بشود، شايد ليد خاص‌تري نوشت. با چيزهايي تازه‌تر.

اين ديدن‌ها، اين گفت‌وگوهاي گاه و بي‌گاه، براي گزارش يك فيلم يا مصاحبه و كارهاي ديگر بود و ادامه داشت. شايد خيلي‌ها فكر مي‌كردند دوره ستاره بودن او هم خواهد گذشت و در نهايت زماني خواهد رسيد كه تنها گزينه‌اي مناسب براي فيلم‌هاي بدنه و گيشه پسند باشد و شايد زماني دورتر تنها خاطره‌اي در نسلي كه با او عاشق شد و فيلم ديد و به پايان رسيد. اما نيكي كريمي برگ‌هاي زيادي براي رو كردن داشت. اگر او از نگاه من كه درست متولد يك سال بوديم، به طرزي عجيب مغرور بود؛ اما ويژگي شگفت‌انگيز ديگري هم داشت. كمال‌گرا بودن. او طي سال‌ها به بند بند شناسنامه حرفه‌اي خود صفحات درخشان‌تري افزود و ثبات بيشتري به ماندگاري خود بخشيد. گام‌هاي بلندي برداشت و خود را در حوزه‌هاي متفاوتي از نوشتن تا ترجمه و داوري و دستياري كارگردان درجه يك سينماي جهان، عباس كيارستمي آزمود. نخستين فيلم مستندش درباره زنان و مردان نابارور، كه عباس كيارستمي را در مقام مشاور كنار خود داشت، رنگ و جنسي از سينماي استاد داشت. اما همين آرمانگرايي است كه او را حتي از زير سايه بزرگان سينما هم بيرون مي‌كشد. هوشمندي خود را نشان مي‌دهد. به جست‌وجوي طرح‌ها و ايده‌هاي خوب مي‌رود و آدم‌هايي را كه فكر مي‌كند، آن پازل كمال‌گرايي را مي‌تواند در كنارشان كامل‌تر كند، به كار مي‌گيرد. اين فيلم‌ها، اين حضور بي‌وقفه كه رفته‌رفته سر و شكل معتبر‌تري مي‌يابد، عصاره پشتكاري است كه درون اين دوست قديمي را لحظه‌اي رها نمي‌كند.

http://iu8b0q1k.pishtaz.ir/Upload/2061-430044689.jpg

اما حالا بعد از سال‌ها دوري و دوستي، بعد از سال‌هاي دراز همسايگي، حالا انگار طور ديگري همديگر را برانداز مي‌كنيم. سن، آدم‌ها را پخته‌تر مي‌كند و تجربه اجازه مي‌دهد از پنجره‌هاي متعددي يكديگر را تماشا كنيم. شايد در زندگي همه آدم‌ها، درنگي ايجاد مي‌شود براي گاهي به پشت سر نگاه كردن و تامل بر روزهاي سپري شده جهاني كه هر آن سالخورده‌تر مي‌شود و تنها چيزي كه در آن شگفتي مي‌آفريند، چشم‌هايي است كه به نشانه‌اي از دوستي، ردّي از درخشندگي و ستاره شدن مي‌گيرد.

اعتماد/كنسرت حسين عليزاده و گروه «هم‌آوايان» برگزار شد

روايت حسين عليزاده از «بحر طويل»

اعتماد| دومين شب از كنسرت حسين عليزاده و گروه هم‌آوايان دوشنبه‌شب در سالن‌ همايش‌هاي برج ميلاد برگزار شد. كنسرت حسين عليزاده با عنوان «بحر طويل» با هدف احياي يك فرم شعري تقريبا فراموش ‌شده كه زماني ميان مردم رواج داشت با همراهي گروه موسيقي «هم‌آوايان» و آواز محمد معتمدي برگزار شد كه شامل قطعاتي از موسيقي ايران در دو دستگاه «راست پنجگاه» و «چهارگاه» بود. اين كنسرت با خوانندگي محمد معتمدي آغاز شد و بخش اول آن به اجراي قطعاتي در دستگاه «راست پنج‌گاه» اختصاص داشت.

http://diibache.ir/wp-content/uploads/2015/12/1450774325323_borna-ghasemi-16.jpg

پس از كوك ساز حسين عليزاده و اعضاي گروه هم‌آوايان، تصنيف «سرود گل» با كلامي از فريدون مشيري اجرا شد. بخشي از اين اجرا نيز به رسم بسياري از كنسرت‌هاي حسين عليزاده به بداهه‌خواني و بداهه‌نوازي اختصاص داشت. تصنيف‌هاي «جان من» و «مي‌ نوش» با كلامي از سلمان ساوجي و حافظ در ادامه اين برنامه اجرا شدند. گروه موسيقي «هم آوايان» پس از آنتراكت ۱۵ دقيقه اجراي كنسرت خود را در دستگاه چهارگاه ادامه داد. حسين عليزاده به همراه گروه «هم‌آوايان» در بخش دوم از اين كنسرت ياد و خاطر زنده‌ياد حس كسايي، نوازنده ني موسيقي ايران را با اجراي قطعه «سلام» زنده كرد و پس از آن به بداهه‌نوازي پرداخت. آواز محمد معتمدي و هم‌آوايي گروه يكي از بخش‌هاي جالب اين كنسرت بود. معتمدي در اين بخش اشعاري از محمدرضا شفيعي كدكني اجرا كرد. «ساز و آواز» با شعر ديگري از محمدرضا شفيعي كدكني، تصنيف «سوار مي‌رسد» با شعري از سيمين بهبهاني، مثنوي ساز و آواز با شعري از مولانا، از ديگر قطعات كنسرت «هم‌آوايان» بود كه در دومين بخش از اين كنسرت اجرا شدند. قطعه پاياني كنسرت اين گروه موسيقي «بحر طويل» نام داشت. حسين عليزاده پيش از اجراي اين كنسرت در نشست خبري خود نويد اجراي قطعه «بحر طويل» را داده و عنوان كرده بود كه «بحر طويل» يكي از فرم‌هاي موسيقي ايراني است كه كمتر تجربه شده و قصد دارد در اين كنسرت آن را تجربه كند. سيروس جمالي شعري با مضموني عاشقانه را در قالب «بحر طويل» سروده بود كه پس از اجرا مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. تشويق پي‌در پي حاضران در مركز همايش‌هاي برج ميلاد موجب شد گروه موسيقي «هم‌آوايان» بار ديگر روي صحنه بيايد و اين قطعه را اجرا كند. يكي از ويژگي‌هاي اين بخش از كنسرت نوازندگي تمبك و سازهاي كوبه‌اي توسط پژمان حدادي بود. در اين كنسرت علاوه بر حسين عليزاده به عنوان آهنگساز، سرپرست و نوازنده تار گروه موسيقي «هم‌آوايان»، پژمان حدادي (تمبك و سازهاي كوبه‌اي)، علي بوستان (شورانگيز)، سيامك جهانگيري (ني)، سينا جهان‌آبادي (كمانچه)، نگار بوبان (عود)، صبا عليزاده (كمانچه)، رادمان توكلي (بم‌تار)، سياوش برهاني (تار)، محمد انشايي (قيچك)، سحر ابراهيم (قانون) و سينا خشك‌بيجاري (تمبك) از ديگر نوازندگان اين گروه موسيقي بودند. در اجراي حسين عليزاده چهره‌هايي مانند سالار عقيلي، حرير شريعت‌زاده، علي ترابي و... حضور داشتند. كنسرت حسين عليزاده و گروه موسيقي هم‌آوايان در شب سوم خود (ديشب هشتم دي‌ماه) نيز در دو سانس برگزار شد. حسين عليزاده و گروه هم‌آوايان بعد از اين اجرا در تهران تور كنسرت شهرستان‌هاي خود را آغاز خواهند كرد. بر همين اساس كنسرت «بحر طويل» روزهاي ١٠ و ١١ دي در شيراز، ١٤ و ١٥ دي در همدان، ١٧ و ١٨ دي در رشت، ٢١ و ٢٢ دي در يزد، ٢٤ و ٢٥ دي در شهرهاي اصفهان و شهركرد و در نهايت طي روزهاي ٢٨ و ٢٩ دي در شهر تبريز برگزار مي‌شود.

اطلاعات/بهشتی: دفاع مقدس ،آینه فرهنگ ایرانی است

سید محمد بهشتی با اشاره به اینکه هرگاه عین خودمان شدیم در هر زمینه ای پیروز بودیم ،گفت: دفاع مقدس و فرهنگ ایرانی دو آینه رو بروی هم هستند که یکدیگر را معرفی می کنند.

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در نخستین همایش میراث فرهنگی دفاع مقدس که دوشنبه در آستانه ولادت با سعادت حضرت رسول اکرم‌(ص)و امام جعفر صادق(ع)توسط پژوهشگاه و به همت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و با حضور شخصیت‌های فرهنگی و نظامی در موزه ملی برگزار شد گفت:حقیقتا موضوع دفاع مقدس از موضوعاتی است که ضرورت دارد در تاریخ معاصر ایران همانند یکی از آثار تاریخی فرهنگی کشور مورد تأمل علمی جدی قرار گیرد.

او افزود:در خاطراتی که از ژنرال پاسکوویچ فرمانده ارتش روسیه در جنگ با ایران نقل شده آمده است ؛تا زمانیکه عباس میرزا به همان شیوه مرسوم ایرانی ها با ما می جنگید ماقادر به پیش بینی اقدام وی نبودیم و جنگ کردن با او بسیار سخت بود ، از زمانیکه او به شیوه خود ما شروع به جنگ کرد دیگر جنگ کردن با او بسیار آسان بود.

حال پرسشی که مطرح می‌شود این است که جنگ کردن مثل خودشان به چه معناست؟

بهشتی در پاسخ به این پرسش گفت :خود جنگ نیز می تواند آینه‌ای باشد پیش روی فرهنگ جامعه‌، اینکه هر جامعه ای کیست و اگر به کیستی آن پی ببریم می‌توانیم بفهمیم که چگونه می‌جنگد و چطور از خودش دفاع می‌کند.

http://goftemannews.com/wp-content/uploads/2015/01/IMG10022806.jpg

به گفته رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ، اگر جامعه ای دچار سوءتفاهم با خود شود و خودش را با دیگری اشتباه بگیرد آن وقت است که طور دیگری می‌جنگد همان اتفاقی که در فصل دوم جنگ‌های ایران و روس افتاد و منجر به آن حوادث شد.

او افزود:اگر نگاهی به ۲۰۰سال آینده بیندازیم می‌بینیم مردمی که در آن زمان زندگی خواهند کرد حتما دفاع مقدس را طولانی‌ترین جنگ در قرن بیستم و طولانی‌تر از جنگ‌های جهانی اول و دوم ‌می‌دانند .

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری تصریح کرد که ایرانی ها طولانی ترین جنگ قرن بیستم را تحمل کردند و ادامه دادند .

بهشتی با تأکید براین نکته که در ۸ سال دفاع مقدس ما مثل خودمان جنگیدیم نه مثل دیگران افزود:در سالهای ابتدایی جنگ که در صدا و سیما مشغول بودم گروه‌های فیلمبردار برای تهیه فیلم‌های مستند از جبهه‌ها اعزام می‌شدند که در ماه‌های اول خیلی از این افراد دست خالی باز می‌گشتند و اظهار می‌داشتند که ما فیلمسازی راجع به جنگ را از فیلم‌های جنگ‌های اول و دوم جهانی آموخته‌ایم ولی این جنگ فرق می کند.

او گفت : بعد‌ها که ساخت فیلم‌های داستانی شروع شد باز هم فیلمسازان گمان می کردند که طبق الگوهای فیلمسازی نظیر سینمای حماسی امریکا ، سینمای مردم وار اروپای شرق، سینمای ضد جنگ اروپای غرب می توانند از جنگ ایران و عراق فیلم بسازند ولی باشکست مواجه می شدند زیرا که در جبهه ها چیزی سوای اینها را می دیدند.

وی گفت :فیلمسازان این حوزه بسیار تلاش کردند تا بتوانند فیلم‌هایی درباره دفاع مقدس بسازند که شبیه همان چیزی شود که در صحنه اتفاق می افتاد زیرا که ما عین خودمان می جنگیدیم.

اطلاعات/برپایی جشنواره داستان «خاتم» با تجلیل از مجید مجیدی

مدیرعامل شهر کتاب از راه‌اندازی نخستین دوره جشنواره قصه‌نویسی «خاتم» با موضوع اسلام و پیامبر رحمت (ص) خبر داد.

مهدی فیروزان در این‌باره به ایسنا گفت:‌ ما این جایزه را با همکاری بنیاد ارشاد و رفاه امام صادق (ع) و مجمع ناشران انقلاب اسلامی راه‌اندازی کرده‌ایم.

او افزود:‌ این جشنواره در دوره اول ویژه داستان‌های کوتاه با موضوع پیامبر رحمت (ص) است که همه قصه کوتاه‌نویسان چه حرفه‌ای و چه غیرحرفه‌ای می‌توانند در آن شرکت کنند و داستان‌هایشان را از یک خط تا ۵۰۰۰ کلمه برای ما به نشانیwww.jashnvarehkhatam.com ارسال کنند. جایزه بزرگ این جشنواره ویژه نویسندگانی که حداقل یک کتاب چاپ‌شده داشته باشند برای نفر اول ۱۴ سکه تعیین شده است. بقیه داستان‌ها نیز ارزیابی و ۱۰ داستان برتر انتخاب می‌شود که به اثر برتر ۱۰ سکه، اثر دوم هفت سکه، اثر سوم پنج سکه و به بقیه آثار یک سکه اهدا می‌شود .

http://www.ettelaat.com/new/newdata/2015/12/12-29/22-12-40.jpg

فیروزان افزود: این جشنواره قرار است از سال آینده بین‌المللی شود و ویژگی آن هم این است که بخش خصوصی آن را برگزار می‌کند، به همین دلیل ملاحظات و محدودیت‌های بخش‌های دولتی و حکومتی را هم ندارد و امیدواریم همه ایران از کوچکترین روستاها تا بزرگترین شهرها در این جشنواره شرکت کنند. معتقدم در این جهان پر از خشونت و منازعات دینی، قصه‌نویسان ایران و کسانی که در خود استعداد قصه‌نویسی می‌بینند باید پیام اسلام و پیامبر رحمت (ص) را به گوش جهانیان برسانند که فعلا در نخستین دوره، قالب آن قصه کوتاه است.

او در ادامه گفت: دوشنبه هفتم دی افتتاحیه این جشنواره در تالار وحدت برپا شد که در این مراسم قسمت‌هایی از پشت صحنه فیلم «محمد رسو‌ل‌الله (ص)»‌ به کارگردانی مجید مجیدی به نمایش درآمد و از کارگردان این اثر تقدیر شد. همچنین از کتاب «قاف» نوشته یاسین حجازی تجلیل شد.

مدیرعامل شهر کتاب افزود: این جشنواره سال آینده به کل آثار هنری که با موضوع پیامبر اسلام (ص) پرداخته باشند اختصاص خواهد یافت. آثار باید براساس منابع مستند و معتبر باشد و برای مخاطب امروز پیامی داشته باشد.

فیروزان درباره علت راه‌اندازی این جشنواره نیز به ایسنا توضیح داد: همیشه به عنوان بخش خصوصی دوست داشتم شهر کتاب در حوزه‌های فرهنگی فعال شود به همین خاطر در کنار جوایزی مانند جایزه لاک‌پشت پرنده، جایزه دکتر مجتبایی و دکتر داوری، جایزه «خاتم» را نیز به صورت ملی راه‌ انداختم تا همه ایرانیان خارج از کشور بتوانند در آن حضور پیدا کنند. معتقدم باید تصویر درستی از اسلام و پیامبر آن به جهانیان عرضه کرد؛ آن هم در زمانی که عده‌ای در حال اسلام‌هراسی هستند و چهره‌ای واژگونه و غیررحمانی از اسلام را ترویج داده‌اند. ما می‌خواهیم تصویر درستی از پیامبر اسلام (ص) به جهانیان عرضه کنیم. اولین کاری که در این حوزه می‌توانیم انجام دهیم قصه است چون مراحل ساخت فیلم طول می‌کشد اما در آینده فیلمسازان می‌توانند از این قصه‌ها برای ساخت فیلم استفاده کنند. در همین زمینه با تعدادی از تهیه‌کنندگان و فیلمسازان هم صحبت کردیم که در آینده این قصه‌ها را به فیلم تبدیل کنند.

او همچنین گفت:‌ داوری این داستان‌ها نیز فراجناحی خواهد بود یعنی همان شیوه‌ای که تا به حال در شهر کتاب لحاظ کرد‌ه‌ایم.

ایران/گفت و گو با حمید قبادی، دبیرکارگروه ساماندهی مد و لباس:

لباس ، شاخص فرهنگی یا کالای اقتصادی؟

نرگس عاشوری

نماینده های وزارتخانه‌های فرهنگ و ارشاد، آموزش و پرورش، صنایع و معادن و سازمان های صدا و سیما، مدیریت و برنامه ریزی کشور و یک نماینده از ‏مجلس شورای اسلامی و سه نماینده اصناف تولید کننده پارچه و لباس، اعضای کارگروهی هستند که از سال 85 مأموریت یافته اند با ترویج‌ الگوهای‌ پوشش‌ ملی، هدایت‌ بازار تولید و عرضه‌ البسه‌ و پوشاک‌ بر اساس‌ طرح‌ها و الگوهای‌ داخلی را برعهده بگیرند. ثمره فعالیت این کارگروه با عنوان «ساماندهی مد و لباس» به بیانی ساده قرار است به اینجا ختم شود که‌ مردم با فارسی نوشتن روی لباس هایشان یا خوردن مارک فارسی روی آنها مشکلی نداشته باشند و به دنبال خرید برندهای خارجی نروند. یکی از برنامه‌های کارگروه طراحی مد و لباس در وزارت ارشاد اجرای جشنواره‌ای است که قرار است اسفندماه پنجمین دوره آن با مشارکت اتاق اصناف ایران برگزار شود. حمید قبادی رئیس تازه منصوب شده جشنواره «مد و لباس» که از سوی وزارت ارشاد دبیری کارگروه یاد شده را نیز به عهده دارد یکی از مأموریت‌های این جشنواره و کارگروه را برای سال 95 فرهنگ‌سازی مصرف کالای ایرانی با همکاری رسانه‌ها و اهالی این حوزه عنوان می‌کند. او معتقد است لباس یک عنصر فرهنگی است و باید به آن نگاه فرهنگی داشت. گفت‌وگوی «ایران» با حمید قبادی را در ادامه می‌خوانید.

http://www.bultannews.com/files/fa/news/1394/10/2/453804_390.jpg

اگر موافق باشید بحث‌ را با یک عبارت وعنوان قانونی شروع کنیم که در سال 85 به تصویب رسید: «ساماندهی مد و لباس». عنوانی که چه بسا ممکن است در ذهن عامه جامعه دافعه ایجاد کند، بخصوص با برخوردهای سلبی و قهری که طی گهگاه انجام شده است.

«ساماندهی مد و لباس» صراحتی است که در عنوان قانون ذکر شده است. طبیعتاً قانونگذار یا دست‌اندرکاران تدوین و برنامه‌ریز این قانون بر اساس پژوهش و بررسی‌هایی که داشتند به این نتیجه رسیده‌اند که موضوع مد و لباس در کشور ما از انسجام و ارتباط منطقی و رفتار اصولی برخوردار نبوده است. شاید می‌شد عناوین بهتری هم پیش‌بینی کرد ولی به‌نظر عنوان خوبی است و مفهوم را می‌رساند. به اعتقاد من، این قانون یکی از قوانین مترقی کشور ماست و چند شاه‌کلید دارد. اول اینکه لباس را به عنوان یک کالای فرهنگی قلمداد کرده است و تکلیف لباس را کاملاً و به درستی روشن کرده است. لباس یک عنصر فرهنگی است و باید به آن نگاه فرهنگی داشت، لزوماً ممکن است صنعت در خدمت این بخش باشد، ولی صنعت، سیاستگذار و سامان‌دهنده نهایی این مقوله نخواهد بود و برنامه‌ریزی‌های فرهنگی و اهالی فرهنگ هستند که می‌توانند نقش‌آفرین باشند. یافته‌های ما حاکی از آن است که درصد قابل توجهی از ارزش افزوده حوزه مد و لباس مشخصاً در بخش فرهنگ است و شاید آن روز قانونگذار با این نگاه که انسجامی به این مقوله بدهد و از وضعیت پراکندگی و تشتت در بیاورد این قانون را وضع کرده است و چون بخشی از آن به حوزه دستگاه‌های دولتی باز‌می‌گردد این عنوان انتخاب شده است. به هیچ عنوان قانونگذار مردم را مکلف نکرده است که لباس مشخص و الزام‌آوری را استفاده کنند، بلکه تصریح کرده با ارائه قانون و الگوهای مشخص و مناسب به نیاز و سلیقه مردم توجه شود. در سالی که این قانون وضع شد به طور حتم یک عدم انسجام و ناکافی بودن تأمین نیاز مردم مشاهده شده که به این نیاز اذعان و قانونی پیش‌بینی شده تا همه همکاری کنند و الگوهای جدیدی که قطعاً ذائقه مردم را باید پاسخ بدهد طراحی شود و تولید‌کنندگان آن را تولید و وارد بازار کنند. فاکتورهای متعددی را می‌شود برای این قانون استنباط کرد یکی از ویژگی‌های مهم این است که تأکید می‌کند به هیچ عنوان قانونی تحمیلی و تلاشی برای القای یک تفکر خاص نباشد بلکه تأکید آن بر تنوع و گوناگونی و البته مبتنی بر الگوهای ایرانی و شاخص‌های اسلامی است.

پس جامعه مخاطب این قانون صرفاً افرادی نیستند که سبک لباس پوشیدن آنها با عرف جامعه متفاوت است. در واقع تصمیم‌سازان و مدیران عرصه فرهنگ را ملزم می‌کند تا هم پاسخگوی نیاز واقعی مردم باشند و هم ذائقه‌سازی کنند.

طبیعتاً آحاد جامعه استحقاق استفاده از بهترین‌ها را دارند، البته بهترین‌هایی که مبتنی بر ارزش‌ها و شاخص‌های ملی و بومی و دینی خودمان باشد. اگر روح قانون و چارچوب قانون به درستی اعمال شود عناصر زیبایی و تعیین کننده الگوی مناسب و ایجاد ذائقه ارزشمند مغایرتی با ارزش‌های ملی و بومی و دینی کشورمان ندارد. اتفاقاً وقتی کار شروع شد و به صورت عمومی وارد جامعه شد مورد استقبال هم قرار گرفت اما طبیعی است هر کاری در شروع نواقصی داشته باشد.

اما در کشور ما گاهی چارچوب‌ها، قوانین و مقرراتی که توسط متولیان فرهنگی تعیین می‌شود چندان با سلیقه جامعه همخوانی ندارد. حوزه مد و لباس هم مستثنی نیست و به نظر می‌رسد ملاک‌ها و الزام‌های این حوزه چندان با اقبال تولیدکنندگان و طراحان مواجه نشده باشد.

نکته‌ مورد اشاره شما بیانگر این دیدگاه است که ما جدای از مردم و فعالان این حوزه تصمیم‌گیری می‌کنیم. نخیر به هیچ عنوان این طور نیست که ما بخواهیم چارچوبی تعیین کنیم که خارج از عرف و اصول و قواعد جامعه باشد. طبیعی است که در تدوین این شاخص‌ها و مقررات اصول کلی حاکم بر کشور باید مورد ملاحظه قرار بگیرد. به اعتقاد من، لزوماً تولیدکننده یا طراح و از همه مهم‌تر مصرف‌کننده اصراری در مقابله و تعارض با این قوانین ندارد بلکه نحوه بهره‌برداری، ارتباط و شکل اجراست که مسأله‌ساز است. عملکرد کارگروه نشان داده که توانسته همراهی طراحان و تولیدکنندگان را جلب کند. پیش از اینکه به شاخص‌ها خلاصه شویم، باید تغییر نگرش‌ها اعمال و ضرورت این مفاهیم در جامعه تبیین شود یعنی طراح و تولیدکننده به این باور برسد که تغییر مصرف مستلزم تلاش جدید و تفکر و ایده‌ها و خلاقیت‌های نو است که خوشبختانه به نظر می‌رسد موتور حرکت این جریان روشن شده است و کم کم به سمتی می‌رود که به قرابت بیشتری با سلیقه و نظر مردم برسد. من به هیچ عنوان موافق این نظریه نیستم که این مسیر مخالف با ذائقه و نیاز مردم است بلکه معتقدم پاسخ دهنده بسیاری از کمبودها و کاستی‌های موجود است که اساساً نفس تشکیل این کارگروه هم مبتنی بر همین اصل است. خانواده‌ها باید بتوانند نیاز خودشان را از بازار داخلی تأمین کنند. ما با کمی تلاش بیشتر حتی در مواد اولیه هم می‌توانیم بی‌نیاز شویم و خودمان اقلام خود را تأمین کنیم. الان بخش قابل توجهی از آثاری که با اسم غیرایرانی عرضه می‌شود، کاملاً ایرانی است اما به دلیل عدم باور توان داخلی و شاید به دلیل تجربه‌های ناموفق گذشته و عدم اعتمادی که به واسطه کالاهای نامرغوب ایجاد شده است اگر با عنوان تولید داخلی عرضه شود از آن استقبال نمی‌شود. یکی از اقدامات این کارگروه اعطای نشان ایرانی بر روی تولیداتمان است. تلاش ما تبیین و جا انداختن این موضوع است که مصرف کننده اطمینان کند و تولیدکننده هم با نشان ایرانی محصول را ارائه کند. بسیاری از محصولاتی که ما فکر می‌کنیم غیرایرانی است، تولید داخل است و با ذائقه مردم هم همنشینی دارد ولی بنا بر مسائل فرهنگی که پیش از این رخ داده، تولیدکنندگان ابا دارند که با عنوان ایرانی آن را عرضه کنند. یکی از مأموریت‌های ما برای سال 95 این است که با همکاری اتاق اصناف، موضوع فرهنگ‌سازی مصرف کالای ایرانی را با همکاری رسانه‌ها و اهالی این حوزه تبیین کنیم و اقبال مردم و از همه مهم‌تر اعتماد مردم را با کمک طراحان و تولیدکنندگان بالا ببریم.

http://media.mehrnews.com/old/Original/1393/07/06/IMG14010884.PNG

در صحبت‌هایتان بر لزوم برخورد فرهنگی با این مقوله اشاراتی داشتید. فرهنگ‌سازی متکی به همکاری رسانه‌ها است و در این بین مسئولیت رسانه ملی به دلیل فراگیر بودن بیش از دیگرانی است که در این حوزه فعالیت می‌کنند. همکاری رسانه‌ها بخصوص عملکرد صداوسیما در چند سال اخیر را مثبت ارزیابی می‌کنید؟

کارگروه ساماندهی مد و لباس به عنوان یک نهاد ناظر و هماهنگ‌کننده مسئولیت برقراری انسجام و ارتباط اصولی بین دستگاه‌ها در جهت تحقق اهداف تعیین شده در قانون را به عهده دارد. در قانون هم پیش‌بینی شده تا نهادهای وابسته به وزارت تجارت، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، صدا و سیما، نیروی انتظامی و... ملزم هستند در این حوزه همکاری کنند. موضوع رسانه و تبلیغ یکی از لوازم جدی معرفی همه فعالیت‌ها بویژه در بخش مد و لباس است. در دنیا استفاده از رسانه یکی از ارکان جدی پیشرفت مد است. در تمام دنیا از بازوان اجرایی توسعه مد رسانه است که صرفاً در تلویزیون خلاصه نمی‌شود و همه ابزارهای فرهنگی از جمله مجلات، نشریات، پایگاه‌های اطلاع‌رسانی را دربر می‌گیرد. در یکی دو سال اخیر شبکه‌مجازی نقش قابل توجه و مهمی را در معرفی مدهای جهان بر‌عهده دارد. اما در کشور ما چون مقوله تازه‌ای است و شاید هنوز به قدر کافی ابعاد آن تبیین نشده جا انداختن مسأله در این رسانه کمی زمان می‌برد. به نظر می‌رسد صدا و سیما تلاش‌های خوبی انجام داده است. سال گذشته بیلان کاری که صدا و سیما ارائه کرده است بیش از 1700 ساعت برنامه در کل شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی پخش شده است. نشست‌های متعدد و حتی گفت‌وگوهای خبری برای تبیین ضرورت‌های این قانون به همراه پوشش جشنواره‌ها و رویدادها، انتقال مطالب و اخبار و معرفی برگزیدگان از کارهایی بوده که صدا و سیما انجام داده است. ذکر این نکته ضروری است که همه این اقدامات از جمله پخش تیزرهای تبلیغاتی بدون پرداخت هزینه صورت گرفته است؛‌ اما اینکه آیا این مقدار کافی است و توانسته نقش تأثیرگذاری ایفا کند باید بگویم پاسخ منفی است، رسانه یک رکن جدی است و ما باید بتوانیم به شکل کاملاً حرفه‌ای و هدفمند و در قالب یک کمپین حرفه‌ای فعالیت‌های مد و لباس را دنبال کنیم. در دنیا از رسانه به عنوان یک ابزار جریان‌ساز استفاده می‌شود و علاوه بر اینکه به صورت مقطعی مسئولیت پوشش فعالیت‌های مد و لباس را بر‌عهده دارد باید به صورت فعالیت مستمر با اهداف بلند و برای تبیین این موضوع در جامعه مورد توجه قرار بگیرد. لازم است با ساخت برنامه‌های دائمی و البته هدفمند مسأله مد در جامعه، ضرورت‌های آن و نیازهای مردم تبیین شود. استقبال مردم از موضوع و دخالت نقطه نظرات مردم و بعد از آن دست‌اندرکاران و اهالی این حوزه که جامعه بسیار بزرگی را دربر می‌گیرد از تولید‌کنندگان نخ و پارچه و ملحقات و دانشگاهیان و طراحان گرفته تا تولید‌کنندگان و در نهایت مصرف‌کنندگان می‌تواند در یک مجموعه روتین مورد بررسی قرار بگیرد. باید شاهد شکل‌گیری یک جریان قابل توجه در مقوله مد و لباس ایرانی - اسلامی در کشور باشیم. ما تلاش کردیم در کنار صدا و سیما از همه ابزارهای دیداری و شنیداری از جمله خبرگزاری‌ها و رسانه‌های خبری استفاده کنیم. حجم اطلاعات و اخباری که در حال حاضر در شبکه‌های رسمی کشور منتشر می‌شود قابل اعتنا است. در کنار آن ایجاد هماهنگی و ارتباط در میان نشریات مد و لباس است. ما الان حدود 17 نشریه مد و لباس داریم که با همکاری معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بخش قابل توجهی از معرفی مدهای جدید یا الگوهای جدید بر‌اساس تلاش این نشریات و مجلات صورت گرفته است. همچنین امروز حدود 6 پایگاه رسمی اطلاع‌رسانی و سایت فعالیت می‌کنند که مشخصاً و صرفاً محدوده فعالیت‌شان مد و لباس است که اتفاقاً پربازدید‌ هستند و هر روز اطلاعات، اخبار و جریان‌سازی را در اندازه و سهم خودشان دارند. البته من معتقدم که در کنار همه اینها باید بتوانیم شبکه مجازی را در انواع مختلف موجود به کار بگیریم شبکه‌های مجازی یک فرصت است.

علاوه بر تلاش مستقیمی که برای آگاهی‌بخشی و اطلاع‌رسانی انجام می‌شود نکته مهم‌تر سلیقه‌سازی و انتقال این سلیقه به مخاطب است که لازمه آن کارهای اقناعی است که به نظر می‌رسد در این حوزه بخصوص در رسانه ملی کار چندان چشمگیری صورت نگرفته است. اگر در انتخاب روش‌های فرهنگی دقت نکنیم آن روش‌ها می‌توانند به یک ضد تبلیغ تبدیل شوند. جدا از رسانه‌ها یکی از ابزارهایی که در این حوزه می‌تواند به کمک متولیان مد و لباس بیاید مشارکت الگوهای مرجع از جمله هنرمندان و چهره‌های شناخته شده عرصه فرهنگ و هنر است. در این باره چه تدبیر و هماهنگی‌هایی انجام داده‌اید؟

طی دو هفته گذشته در جلسه مشترکی با حضور محمد حیدری دبیر جشنواره فیلم فجر و مهتاب کرامتی مشاور هنری جشنواره درباره نحوه همکاری و استفاده از ظرفیت‌های مد و لباس کشور توسط هنرمندان و اهالی سینما رایزنی‌هایی داشتیم. با توجه به ظرفیت‌های گسترده‌ای که در حوزه طراحی لباس وجود دارد و در دنیا طرح‌های برتر به واسطه بازیگران مطرح معرفی می‌شود امیدواریم نظر اهالی سینما را برای همکاری با جشنواره مد و لباس جلب کنیم. در این جلسه چند محور برای این همکاری مطرح شد که قرار است با تلاش خانم کرامتی همکاری‌های جدی بین این دو نهاد شکل بگیرد. اما در خصوص انتقال سلیقه و توجه به ذائقه مخاطب در دنیا یک روش استاندارد بین‌المللی وجود دارد که ما نمی‌توانیم مدعی آن باشیم و چنین ادعایی داشته باشیم که در کشور ما هم این ذائقه‌سازی به صورت حرفه‌ای انجام می‌شود. مسیر مد برخلاف تصور عامه از عرضه شروع نمی‌شود بلکه از ذائقه‌سنجی مخاطب است که مد شروع می‌شود و روش انتقال ذائقه مخاطب از مراحل قبل از عرضه شامل طراحی و تولید و مباحث دانشگاهی مفهوم‌شناسی و کانسپت شکل می‌گیرد. این گونه نیست که در دنیا یک مدی طراحی شود و بدون نظرسنجی از مردم وارد جامعه شود قطعاً نظرات تولیدکنندگان و طراحان نظریه محوری خواهد بود اما انتقال ذائقه مردم هم با ساز و کاری تعریف شده در آن دخیل است و قبل از اینکه محصول در جامعه وارد شود، حتماً به رؤیت گروه قابل توجه و صاحب تحلیل مصرف کننده می‌رسد. نظرات آنها دریافت و احیاناً اگر تجزیه و تحلیلی باشد، حتی قبل از تولید انبوه اصلاح می‌شود و در نهایت محصولی به بازار وارد می‌شود که تعداد قابل توجهی از مصرف‌کنندگان حرفه‌ای روی آن نظر داده‌اند. متأسفانه در کشور ما مسیر کاملاً برعکس است حتی تولیدکننده تا چند سال پیش به موضوع طراحی هم اهمیتی نمی‌داد. هم طراح و هم تولیدکننده لزوماً باید به نظرات مردم توجه کنند و نظرات آنها را اعمال کنند. بسیاری اوقات مشکلات و ابهامات بزرگ با نظرات مصرف کننده و مخاطب اصلاح شده و کار هم بخوبی مورد استقبال قرار می‌گیرد. هماهنگی بین نظر و سلیقه مصرف کننده با طراحی و تولید از نکات مهمی است که در اولویت کار قرار داده‌ایم. ساختار بین‌المللی این روند را بررسی کردیم و در حال تدوین سندی هستیم تا ببینیم چگونه می‌توان این ارتباط را به نحو احسنت برقرار کرد و آن را به عنوان مسیر کار به دست‌اندرکاران این مجموعه توصیه کنیم. براین اساس اهالی هنر و سینما به عنوان الگوهای مرجع می‌توانند جریان‌ساز باشند و آنها هم مبلغ این نظرات حرفه‌ای مردم باشند این بدان معنا نیست که این محصول صرفاً مطابق نظر آن هنرمند طراحی شده است بلکه با یک بررسی حرفه‌ای و نیازسنجی و مخاطب‌شناسی شده در یک گروه محدودی محک می‌خورد و در نهایت توسط هنرمندان مورد پیشنهاد و معرفی قرار می‌گیرد.

http://www.honaronline.ir/Image/News/2015/1/53494_635580360901783173_m.jpg

یکی از محورهای مورد تأکید وزارت ارشاد در دولت یازدهم تکیه بر اقتصاد خلاق در حوزه هنر است که در قلمرو فعالیت شما شامل طراحانی می‌شوند که برای انجام فعالیت خلاقانه نیازمند امنیت هستند آن هم در شرایطی که حقوق مالکیت هنری در کشور ما چندان از قانون حمایتی برخوردار نیست. کارگروه مد و لباس برای حمایت از فعالان این حوزه چه برنامه‌ای دارد؟

پیش و بیش از مطرح شدن مباحث حمایتی و تسهیلاتی ، نیاز به هویت‌سازی و باور و تأیید این مجموعه داشتیم که خوشبختانه این اتفاق بزرگ در این دوره رخ داده است و این هویت‌سازی که به نظر من بزرگ‌ترین حمایت است، شکل گرفته و اساساً مورد تأیید همه مسئولان، دست‌اندرکاران و نهادهای مرتبط قرار گرفته است. این اتفاق بسیار مهمی است. حتی پیش از انقلاب هم ما چنین ظرفیتی را برای شکل‌گیری و معرفی این هویت نداشتیم. پیش از انقلاب یک مجموعه کاملاً وابسته و مصرف کننده خلاقیت‌های دیگران بودیم ولی در دو سه سال اخیر این هویت مورد تأیید قرار گرفته و دست‌اندرکاران از طریق کانال کارگروه مد و لباس در حال معرفی و ارتباط‌گیری با چرخه و منظومه مد و لباس کشور هستند اما اینکه این گروه شناسایی شوند و مورد حمایت‌های خاص مالی و تسهیلاتی قرار بگیرند، باید بگویم چنین امکانی وجود ندارد. ما متأثر از سایر نهادها هستیم و تلاش می‌کنیم شرایط حضور این عزیزان در مجموعه کل کشور براحتی فراهم شود.

یعنی با این روند حتی یکی از موارد تشویقی جشنواره مد و لباس مبنی بر معرفی آثار برگزیده به اتحادیه پوشاک و ایجاد امکان برای به تولید انبوه رسیدن طرح‌های برگزیده هم ملغی است؟

نه به این تعبیر. ما سازوکار کلان‌تری را برای این منظور در نظر گرفته‌ایم و تولیدکنندگان با برداشت از طرح‌ها و با همکاری طراحان، مسیر تولید انبوه را فراهم کرده‌اند. طی دو سال گذشته حدود 4 هزار مدل که تعداد زیادی از آنها از محل آثار برگزیده بود، تولید و وارد جامعه شده است. این مسیر شکل گرفته و شاید بخش قابل توجهی از تولیدکنندگان که کمتر به تولید آثار طراحی شده اعتنا داشتند، افزایش یافته و خوشبختانه در مسیر تولید قرار گرفته‌اند. این دستاورد حاصل تلاش و ایجاد ارتباط منطقی بین دست‌اندرکاران این حوزه است و پذیرش و اعتنا به مقوله طراحی به نوعی ساماندهی شده است. در حالی که 4 سال پیش چنین نگاهی وجود نداشت. مهم‌ترین بحث در این حوزه ارتباط تشکیلاتی بین طراحان و تولیدکنندگان است که در سال 95 به دنبال آن هستیم تا این ارتباط منطقی را ایجاد کنیم به طوری که تمامی تولیدکنندگانی که به اصطلاح پارچه خرد می‌کنند، حتماً از ظرفیت طراحان کشور استفاده کنند و عنصر طراحی را حتماً دخالت بدهند. این موضوع مهم‌تر و کلان‌تر از حمایت از آثار برگزیدگان جشنواره است.

از اتفاقات پنجمین دوره جشنواره مد و لباس واگذاری جشنواره به اتاق اصناف ایران است. قرار است این تصدیگری فقط در حوزه اجرایی باشد یا اینکه این نهاد در بخش سیاستگذاری‌ها هم مشارکت دارد.

در ادامه سیاست‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر همکاری و مشارکت نهادهای غیر دولتی و بخش خصوصی مقرر شد اجرای جشنواره به اتاق اصناف ایران و بنیاد فرهنگی اتاق اصناف واگذار شود، البته در سال‌های گذشته هم در امر برگزاری جشنواره مد و لباس با اتحادیه پوشاک همکاری‌هایی داشتیم که هر چند همه مسئولیت‌ها به صورت کامل به آنها واگذار نشده بود اما بخشی از این جشنواره را پوشش می‌داد. امسال تمامی مسئولیت بخش‌های اجرایی جشنواره به بنیاد فرهنگی اصناف واگذار شده است. اتفاق بسیار مهمی که در این تفاهمنامه به آن اشاره شده واگذاری صفر تا صد هزینه‌های این جشنواره به اتاق اصناف ایران است. همچنان رئیس شورای سیاستگذاری جشنواره آقای علی مرادخانی، معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و تمامی اعضای شورای سیاستگذاری توسط ایشان منصوب می‌شود. در همین بخش هم تلاش کردیم چند نفر از اعضای بنیاد فرهنگی اتاق اصناف هم مشارکت بکنند. دبیرکارگروه ساماندهی مد و لباس به‌عنوان رئیس و مدیریت عالی جشنواره عهده‌دار این مسئولیت هستند. دبیر جشنواره تمامی مسئولیت‌های اجرایی، هماهنگی و برگزاری را برعهده دارد و سایر دبیران که شامل کمیته‌های هشت‌گانه، دبیر اجرایی و حوزه روابط‌عمومی و... است به پیشنهاد او و تصویب رئیس جشنواره منصوب می‌شوند. به‌نوعی دوستان هم در برنامه‌ریزی‌ها و هم در اجرا مشارکت دارند ولی اجرای کامل جشنواره بر عهده اتاق فرهنگی اصناف است. به نظر می‌رسد با این رویکرد بتوان گام بلندی در جهت کاربردی‌سازی آثار و تولید انبوه، مشارکت اصناف در حوزه مد و لباس، ایجاد زمینه‌های مصرف کالای ایرانی توسط مردم و به‌نوعی زمینه عملیاتی و اجرای ساماندهی قانون مد و لباس برداریم.

دریافت وجه ورودی برای بازدیدکنندگان، نامناسب بودن ساعت بازدید از جشنواره، در دسترس نبودن مکان برگزاری و همچنین زمان برگزاری جشنواره از انتقادات جدی به دوره‌های گذشته جشنواره مد و لباس است. در تعامل با اتاق اصناف که امسال مسئولیت اجرایی جشنواره را به عهده دارد چقدر تلاش کرده‌اید که این اشکالات را در پنجمین دوره جشنواره برطرف کنید؟

به نکات کاملاً درستی اشاره کردید اما متأسفانه فضاهای نمایشگاهی در کشور ما محدود و تابع یکسری مقررات و ضوابط خاص است که ما هم مجبوریم برای دسترسی به همین مراکز محدود همکاری قابل توجهی داشته باشیم و برنامه‌هایمان را بر این اساس هماهنگ کنیم. همانطور که اشاره کردید دریافت ورودی و هزینه پارکینگ و ساعت کار نمایشگاه یکی از مشکلاتی بود که سال گذشته داشتیم. همچنین ناکافی بودن اطلاع‌رسانی از دیگر مشکلات جدی است که طبیعتاً این موارد مورد توجه دوستان اجرایی خواهد بود اما میزان موفقیت ما در مرتفع کردن این مشکلات بستگی به هماهنگی و همکاری میزبان دارد. امیدواریم بعد از مشخص شدن مکان برگزاری نمایشگاه که ظرف یک یا دو هفته آینده نهایی خواهد شد بتوانیم این مشکلات را هم پیگیری کرده و در میان مذاکرات و رایزنی‌ها برای قطعی شدن محل برگزاری نمایشگاه، بخشی از آن را مرتفع کنیم. فهرستی از مشکلات سال‌های گذشته شناسایی شده و حتی موضوعات محتوایی مثل نحوه داوری‌ها، اطلاع‌رسانی و... در اختیار دوستان قرار گرفته است. ما اخیراً جلسه شورای دبیران را هم به‌صورت مقدماتی داشتیم. بعد از نهایی شدن اسامی دبیران و تصویب آنها این مسائل به آنها ابلاغ خواهد شد تا اشکالات را برطرف کنیم. امیدواریم این دوره ایرادات به حداقل برسد اما به‌دلیل اینکه در فضا و زمان و مقطع برگزاری کاملاً محدودیت وجود دارد خالی از اشکال نخواهیم بود.

http://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/139208051241343701414694.jpg

ارزیابی کلی خودتان از کارنامه چهارساله جشنواره چیست؟ خودتان چه ایرادها و ضعف‌هایی را وارد می‌دانید.

چه در دوره اول جشنواره که مسئولیتی نداشتم و چه در سه دوره جشنواره که عهده‌دار مسئولیت بودم، جشنواره مد و لباس فجر با همه کاستی‌ها و نواقصش در برگیرنده نقاط بسیار مثبتی است که از همه مهم‌تر تحقق هدف جریان‌سازی در لباس است. به اعتقاد من جشنواره با وجود نوپا بودن به‌اندازه خودش توانسته سهم قابل توجهی در تغییر نگاه‌ها و معطوف کردن توجه‌ها به حوزه مد و لباس ایجاد کند. خیلی از فاکتورهای ما ممکن است با نمونه بین‌المللی متفاوت باشد. با این مدل جشنواره مد و لباس فجر را عمومی کردیم و خودمان برگزار می‌کنیم و طبیعتاً ارزش‌ها و شاخص‌های خودمان هم باید حاکم باشد. اگر هم نواقصی داریم بدین معنا نیست که از چشم برنامه ‌ریزان پنهان مانده است. محل برگزاری دارای یکسری استانداردهایی است ولی اینکه چه مقدار از آن در دست برگزار کنندگان است امر دیگری است. همه چارچوب‌ها دراختیار برگزار کنندگان نیست ولی تلاش شده اهدافی که برای جشنواره پیش‌بینی شده محقق شود. به عنوان مثال یکی از نکات کاربری کردن آثار و پاسخ به افکار عمومی در جشنواره است که اعتقاد من در بین مخاطبان رخ داده است البته نه به شکل کامل و صددرصد بلکه در حد توقعات واقع‌بینانه درصد قابل قبولی است و در ارزیابی‌ها و نظرسنجی‌هایی که در سال گذشته توسط یک نهاد دانشگاهی صورت گرفت نمره قبولی گرفت اما نمی‌توانیم مدعی شویم که پاسخگوی نیاز و همه سلیقه‌ها بوده‌ایم. همچنین بخش علمی و دانشگاهی از جمله حوزه‌هایی است که توانسته سهم جدی در تولید محتوا ایجاد کند که قطعاً در دوره پنجم با قدرت بیشتری پیگیر این مبحث خواهیم بود. تولید محتوا به این عنوان که منابع کافی ملی و بومی در حوزه مد لباس ایرانی- اسلامی نداریم و جشنواره تلاش کرده است که در بخش مقالات و پایان‌نامه‌ها سیاستگذاری کرده و براساس آن کارکرد سالانه را جمع‌آوری کند. جشنواره در این حوزه به صورت جدی و کاملاً هدفمند مولد محتوا بوده و بعد از آن هم به شکل جدی پیگیر این هدف خواهد بود.

در مراسم اختتامیه چهارمین دوره جشنواره، معاونت هنری درباره اهمیت راه‌اندازی موزه تاریخ لباس ایران صحبت کردند. به عنوان آخرین سؤال از تکلیف و سرنوشت این وعده بگویید. بعد از گذشت یک سال از صحبت‌های علی مرادخانی، کار موزه ملی لباس به کجا رسیده است؟

اساسنامه در حال نهایی شدن است. اصول و پایه همه موزه‌های مهم دنیا پیش از هر چیز ترسیم ساختار اساسنامه است. ما هم اساسنامه را تدوین کردیم. در حال رایزنی‌ با نهادهای مختلف از جمله میراث فرهنگی و گردشگری و شهرداری تهران و نهادهای مختلف هستیم تا فضای مناسبی برای این امر اختصاص پیدا کند. نمایش و معرفی تاریخ لباس ایران در ادوار مختلف و پیشرفت هایی که حاصل شده و همچنین کمک به ارائه ایده و الگو و طرح به جامعه از جمله اهداف این موزه است. پیش‌بینی ما این است که علاوه بر به نمایش گذاشتن تاریخ لباس در دوره‌های مختلف ظرفیت آن را معرفی‌کنیم و بتوانیم به طراحان و هنرمندان کمک کنیم تا با دریافت ایده‌ها و خلاقیت‌ها نگاه کاربردی هم به موضوع داشته باشند. در نظر داریم مقوله بررسی تاریخ اقوام که پروژه جدی است را با موزه ملی لباس تلفیق کنیم تا محتوای لازم را تولید کرده و در موزه به نمایش گذاشته شود.

جام جم/میزگرد جام‌جم درباره نقش هنر و ادبیات انقلابی و متعهد در شکل‌گیری حماسه 9 دی

روشن کردن چراغ در خـاموشی

با فاصله گرفتن از آنچه در سال 88 گذشت و مرور آثار ادبی و هنری که در آن زمان خلق شد، بی‌تردید سهم ادبیات و شعر بیش از دیگر حوزه‌ها بود. اگرچه در سینما هم چهره‌هایی مانند ابوالقاسم طالبی به میدان آمدند و آثاری همچون قلاده‌های طلا ساختند، اما یکی از وجوه بارز و نتایج فتنه این بود که ما شاهد زایش‌های متعدد در حوزه هنر و ادب متعهد شدیم و همچون دهه 60، ‌خونی تازه به رگ‌های ادبیات و هنر انقلابی سرازیر شد؛ اتفاقی که در جبهه مخالف و جریان روشنفکری بازتاب داشت و آنها نیز به فراخور حال وارد میدان شده بودند و سعی داشتند با جبهه رسانه‌ای و به قول معروف «گوگوش تا سروش»‌شان به جنگی تمام عیار بیایند.

تصویر روشن کردن چراغ در خـاموشی

به بهانه سالگرد حماسه 9 دی و در میزگردی به بررسی جوانب مختلف رویکردهای ادبی و هنری در قضیه فتنه سال 88 پرداخته‌ایم.

در این میزگرد مرتضی امیری اسفندقه، شاعر سرشناس و توانمند روزگارمان، علی محمد مودب، مدیرعامل موسسه فرهنگی شهرستان ادب که کتاب «‌مساله 22 خرداد نبود، مساله 22 بهمن بود» به اهتمام او منتشر شد و علی داوودی،‌ مدیر دفتر شعر حوزه هنری حضور داشته‌اند.

یکی از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب در دیدار با شاعران این بود که فرمودند، هنرمند و شاعر در دعوای حق و باطل نمی‌تواند بی‌طرف باشد.

امروز و در سالگرد حماسه 9 دی و خاموش شدن آتش فتنه سال 88،‌ وقتی هنر و به‌خصوص کارنامه ادبی آن زمان را مرور می‌کنیم، از یک طرف با آثاری مواجه می‌شویم که چهره‌هایی همچون دکتر قزوه، علی محمد مودب، دکتر ترکی، خود شما و دیگر بزرگان ادبیات انقلاب منتشر کرده‌اید یا فیلم‌هایی که در این باره در سینما تولید شد.

از طرفی جریان فرهنگی و هنری دیگری هم بوده که ادعایش همواره همراهی با مردم است. فکر می‌کنم تبیین آن رهنمود رهبری یعنی بی‌طرف نبودن در دعوای حق و باطل و این دم از مردم زدن جریانی خاص هم در عرصه سیاست و هم فرهنگ و هنر می‌تواند آغازگر خوبی برای بحث امروز ما باشد.

http://jamejamonline.ir/Media/Image/1394/10/07/635869191035576359.jpg

اسفندقه: سینا جان، البته خودت را جا انداختی، کارهای بسیار خوب داشتی در زمینه فتنه سال 88.

لطف شماست.

اسفندقه: نخست بایسته و شایسته است که ببینیم آن طرف دیگری که از بی‌طرفی یا مردم طرفی حرف می‌زند، اصلا کسی هست؟ جایگاهی دارد یا ندارد؟ این خیلی مهم است و دیگر آن که ببینیم تعریف هنر چیست؟ چون خیلی‌ها در حوزه هنر می‌آیند و می‌روند. منظورم کلیت هنر است. هنر روشن کردن چراغ در خاموشی است. هنر کنار زدن ظلمت است. هنر مه و غبار موجود در فضا را کنار می‌زند و طرف حقیقت است.

در نظر بگیرید، گروهی ناگهان تصور کردند هنرمندند. انتظار این است که به سمت حقیقت بروند و در فضای تیره و غبارگرفته پرده از حقیقت بردارند، اما چون حقیقت به مذاقشان خوش نیامد، بهانه‌ای به نام مردم برای خودشان تراشیدند‌. حالا این مردم که هستند؟ آیا آنها که فقط برای ما دست می‌زنند، مردم هستند یا آنها که ما را دست می‌اندازند هم مردم هستند؟ فکر می‌کنم همین دو پرسش نکته اصلی ماجراست یعنی نخست برویم ببینیم آیا هنرمند هستی یعنی چراغی روشن می‌کنی که دیگران نمی‌توانند روشن کنند و دیگر آن که اگر می‌گویی مردم، منظورت از مردم دقیقا کیست؟

اگر هنرمند هستی که عین مردم هستی و ما طرفدار مردم هستیم، دیگر فریبی نیست، چون خودت عین مردمی و اگر هنرمند نیستی، داری جامعه را تقسیم می‌کنی به مردم و غیر مردم و تقسیم می‌کنی به مردم و حکومت در حالی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ما اصلا این تقسیم‌بندی‌ها را نداریم! چرا؟ چون استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی، یعنی دینی که ریشه در فرهنگ و فکر ما داشت، مبنای زندگی و قانون ما شده است. این که می‌گویم ریشه در فرهنگ دارد، به این مفهوم است که ما محبت به حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را از داخل کتاب‌ها و سخنرانی‌ها پیدا نکردیم و به ما تحمیل نشده است. این شعور و شور و عشق از راه شیر مادر نسل به نسل منتقل شده و ما سر این سفره‌ها بزرگ شده‌ایم.

پس اینها که سال 1388 تصور کردند باید طرف یک گروهی را بگیرند که مثلا مردم هستند، نفهمیدند ذات انقلاب مردمی است و مردم یعنی انقلاب، انقلاب یعنی مردم و اتفاقا این تو هستی که تعریفت از مردم اشتباه است.

تعریف مردم از فیلتر پالایش یافته، خون هزاران هزار جوان گرامی است. هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت که هنرشان شهادت بود. چراغ اصلی را آنها روشن کردند. هنرمند واقعی آنها بودند. اگر آنها نبودند اصلا شما می‌توانستی بگویی من هنرمند مردمی هستم؟ حالا آنها را جزو مردم به حساب نمی‌آورند؟ اصل مردم آنها هستند. این که از شهدا مایه می‌گذارم واقعا کوچک‌‌تر از این حرف‌ها هستم، اما شاید لطفی که شامل حالم شده و نسبتی که با این عزیزان دارم باعث شد جرات کنم و این حرف‌ها را بزنم.

پس مردم مردمی که شنیدیم و الان هم هرچه به انتخابات نزدیک می‌شویم دوباره داریم می‌شنویم، باید تعریفش مشخص شود. آقای هنرمند و آقای سیاستمدار خاص، منظورت از مردم نباید کسانی باشند که به اصطلاح عامیانه‌اش توی کف تو هستند، چراکه دریا کف نیست، عمق و ژرف‌ساخت را شما نشناخته‌اید.

از صحبت‌های آقای مودب به گونه‌ای دیگر استفاده کنیم. در حماسه 9 دی طیف گسترده‌ای از شاعران و هنرمندان صریح به میدان آمدند و جبهه مقابل به نوعی غافلگیر شد‌. گروهی از روشنفکران سامان یافته دست به تخریب به اصطلاح فنی و توانایی این آثار زدند و مثلا گفتند و نوشتند که این آثار با زور حکومت و بودجه‌های دولتی تولید می‌شود و فروش می‌رود.

مودب: هنری که در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی حرف می‌زند، هنر در صحنه است.نمی توانیم بگوییم شعری که در صحنه حادثه و در همان روز گفته می‌شود، متفاوت نیست با شعری که روی آن کار می‌شود. در همه جای دنیا همین است.

آن یک نوع شعر است و این نوعی دیگر، اما واقعیت عرصه شعر امروز این است که شاعران انقلاب و شاعرانی که به صحنه آمدند و در صحنه هستند، شاعران پرمخاطبی هستند. شعرخوان‌ها دنبال آثار همین بچه‌ها هستند، به خصوص جوان‌های زیر سی سال ما. بازار عطش دارد ببیند اینها چه می‌گویند.

http://www.8pic.ir/images/h8njyj2spn6pe15xpd1l.jpg

همیشه نگاه می‌کنم و می‌بینم بچه‌هایی که با آرمان و در دفاع از حقیقت شعر می‌گویند و به قول آقا مرتضی چراغی روشن می‌کنند، تنوع فرمی به مراتب بیشتری دارند. ما در جبهه انقلاب امروز غزل داریم، قصیده داریم، سپید و نیمایی و رباعی داریم، ولی آن طرف چنین تنوعی وجود ندارد و هرچه هست، رویکرد مدرن و گاه تهی از معناست.

مودب: همین تنوع که اشاره کردید، نشانه زندگی است. شعری که مدعی پیشرو بودن است، قاعدتا باید برگرفته از آموزه‌های نیما باشد. چه کسی امروز دارد نیمایی می‌گوید؟ ما می‌گوییم یا آنها که ما را متهم می‌کنند؟

فکر می‌کنم یکی از ویژگی‌هایی که شعرهای سروده شده در آن زمان مورد اقبال قرار گرفت، این بود که زبان بچه‌هایی که مسئولانه کار کردند، به زبان توده مردم نزدیک‌‌تر بود.

مودب: شما بهتر از من می‌دانید، امروز حلقه‌هایی از مدعیان شعر وجود دارند که رهبرشان در کانادا و آمریکاست. این چه نسبتی با جامعه امروز می‌تواند داشته باشد؟ یکی آن طرف نظریه‌پردازی می‌کند و این طرف دنبالش شعر می‌گویند یا فیلم می‌سازند!

مخاطب دنبال صدق است. می‌خواهد ببیند مجاهدت هنرمند که باید آیینه‌گی از روزگارش داشته باشد، در آثار چه کسی دیده می‌شود. وقتی آدمی اینجا ایستاده است و از درد او می‌نویسد، صدق این آدم بیش از کسی است که آن طرف دارد زندگی می‌کند و اصلا جهانش فرق می‌کند.

آقای داوودی شما در حوزه هنری تشریف دارید و خودتان یکی از شاهکارهای 9 دی را سرودید. برخی دایره مخاطب این آثار را محدود می‌دانند و می‌گویند پیامش در سطح جهانی شنیده نمی‌شود و در مقابل جریان روشنفکری همواره مدعی است که ما در رویدادهای جهانی هنری همواره مخاطب داریم و آثارمان ترجمه می‌شود و جوایز متعدد می‌گیریم و در داستان فتنه هم همین نگاهشان به خارج از مرزها آشکارا دیده می‌شود.

داوودی: چیزی که من مشاهده می‌کنم این است که اتفاقا آنها جهان بسته‌ای دارند و مخاطبان غیر جدی را دنبال آثار خودشان می‌کشانند. در آثاری که سال 88 نوشتند، اگر خوب دقت کنید، اگر حتی دین و حجاب را هم کنار بگذارید باز هم می‌بینید آنها معترضند و این اعتراض ناشی از صداقتشان نیست، ژست است. افکار، ایده‌ها، تصاویر و حتی اعتراض‌هایشان ترجمه‌ای است چون هویت‌شان وارداتی است. فکر می‌کنند چون آثارشان شبیه نمونه‌های غربی است و همان حرف‌ها را می‌زنند پس جهانی هستند در حالی که ترجمه، مبنایش گفتمان است، یعنی شما حرف خودت را بیاوری نه این که حرف آنها را به زبان خودت فقط تکرار کنی! حضرت امام یا گاندی چرا جهانی شدند؟ چون خودشان بودند! ادای کسی را نخواستند دربیاورند و حرف خودشان و مردم کشورشان را زدند.

اسفندقه: نکته‌ای را هم من اضافه کنم. شاعری که در فضای انقلابی نفس می‌کشد منطبق با فضای روز جهان ممکن است نگاهش عوض شود. این اشکالی ندارد، اما عوضی نمی‌شود. شاعر انقلاب اصلا دوست ندارد، جهانی شود بلکه برعکس دوست دارد جهان انقلابی شود.

انقلاب اصلا دنبال حکم هنری نیست، ایران انقلابی و اسلامی سرزمین حکمت و حکومت شعر است نه شعر حُکمی و حکومتی، ما نه جلوه می‌فروشیم و نه عشوه می‌خریم، چون جلوه آخر از آن حق است.

مودب: یک‌بار شاگرد یکی از همین بزرگان هنر روشنفکری به من گفت، فلانی می‌گوید تو شعرت خیلی خوب است، ولی حیف که برای حکومت می‌گویی. گفتم شما می‌دانی محمدعلی بردبار کیست؟ پسردایی من است.من چه کار دارم به این حرف‌ها.

مگر من می‌آیم بگویم که استاد و پدر تو، حسین حسین کوچه خودش را ندید، ولی رفت برای به صلیب رفتن مسیح شعر گفت!

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1393/04/14/13930414223349909_PhotoL.jpg

این را هم فراموش نکنیم، ادبیاتی که به میدان آمد یک واکنش بود، نه کنش‌. این‌طور نبوده که شعر و شاعر متعهد ما دوره بیفتد و گیر بدهد. قیصر امین‌پور گفته است:

ما که این همه برای عشق

آه و ناله دروغ می‌کنیم

راستی چرا

در رثای بی‌شمار عاشقان

که بی‌دریغ...

خون خویش را نثار عشق می‌کنند

از نثار یک دریغ هم دریغ می‌کنیم؟

یا در «شعری برای جنگ»‌اش، اصلا کاری به کار کسی ندارد. او فقط آن سربند را می‌بیند یا وقتی استادم آقای اسفندقه می‌گوید خجالت می‌کشم از این که انسانم، کاری به روشنفکری و روزنامه‌های زنجیره‌ای ندارد، ولی می‌بینیم که آنها چقدر مزاحمت در راه انقلاب و هنر متعهد ایجاد می‌کنند. برای شاعری مثل امیری تجربه شاعری ایشان مشخص است. بالاخره قزوه، قزوه است. ساحت این نیست که بگوییم کار ایشان ارزش فنی دارد یا ندارد. بعد هم چه کسی دارد می‌گوید یک جوانک و بچه‌ای در روزنامه‌ای نشسته که تیراژش اندازه مردم یک ناحیه از یک منطقه تهران هم نیست. این مضحک است. یکی از همین‌ها که سال 88 به خود من تلفن زده بود، بچه‌ای بود که وقتی من بچه بودم دنبال من می‌دوید و حالا وارد حلقه‌هایی شده بود و وجه روشنفکری درست کرده و مقابل من نشسته بود و می‌پرید به من. من به او چه بگویم؟!

یعنی تو از منوچهر آتشی شاعرتری! از شفیعی کدکنی منتقدتر و ادیب‌تری! اینها این ادبیات و قوتش را تائید کرده‌اند.

آقای مودب گفتید، آنچه باعث شد هنرمندان و شاعران به میدان مقابله با فتنه بیایند یک واکنش بود، ‌نه کنش، دقیقا خودتان چه چیزی در وجودتان رخ داد که آنقدر صریح آمدید و نوشتید و کتاب چاپ کردید؟

مودب:گفت‌وگوی شاعر انقلاب با خدا و مردم و ولی و پدر و مادرش است. من خودم وقتی شروع کردم شعر فتنه را سرودن، احساس کردم آتشی است که در خانه خودم افتاده است. داشتم می‌دیدم اتفاقاتی را که در خیابان می‌افتاد و تهمت‌هایی که در فضای رسانه‌ای جهانی به مردم و کشورم زده می‌شد. اصلا معروف بود یک جبهه‌ای راه افتاده «از گوگوش تا سروش» و تولید محتوا می‌کرد. این جریان داشت کار می‌کرد. من به عنوان یک علی محمد مودب، یک آدم و یک بچه دهاتی می‌بینم این اتفاق‌ها دارد می‌افتد. شما وقتی دستتان آتش بگیرد ناخودآگاه جیغ می‌کشید. شعر ما هم این گونه است. یا زیبایی می‌بینیم به قول سهراب: «و دهان را بگشاییم اگر ماه درآمد» یا اگر زشتی و زخم ببینیم، متاثر می‌شویم.

آثار این بچه‌ها را که آمدند به میدان، بخوانید. این آدم سیاستمدار نیست. از منظر زیبایی و زشتی نگاه می‌کند. کمالی که هنرمند دنبال آن است،‌ چون شعرش جهانی است، مکاشفه‌اش در زبان نیست، بلکه در جهان است. امام آمده است و در جهان اتفاقاتی افتاده و جهان ذهن‌ها و جان‌های مردمان تغییر کرده است. امت امام هم این گونه است.سندش این همه قبر شهید، این همه مجروح و خانواده شهدا و جانبازان، یعنی اتفاقی در جهان‌ها و جان‌هایشان رخ داده است. شاعر انقلاب هم یکی از همین مردمان و امت امام است و دارد همین را روایت می‌کند و اصلا کاری به روشنفکری و بی‌بی‌سی ندارد. باور کنید حالا من کوچک ترین و شاگرد بزرگان شعر انقلاب هستم. مثلا ده بار گفتند دیشب بی‌بی‌سی این طوری شعرت را خواند یا صدای آمریکا این طور گفت درباره فتنه و شعر تو و...

جالب است که اینها خودشان در نبردهای استقلال‌شان متنی دارند که چرا انگلیس از آن طرف آب‌ها آمده است و به ما در آمریکا کار دارد. خب من در این طرف دنیا در تربت جام نشستم و برای حفظ مرزم، برای حفظ میهنم، دینم، امام و رهبرم دارم می‌نویسم. خب اصلا به توچه ارتباطی دارد که از آن طرف آب‌ها بیایی و در کانال تلویزیونی درباره من بگویی.

پس مشکل از توست. من که نیامدم درباره تو حرف بزنم. من درباره تو وقتی حرف می‌زنم که آمده‌ای و در جهان من مداخله می‌کنی. من هیچ‌وقت درباره این که خیابان‌های آمریکا این طوری است و این قدر وسعت دارد و آن قدر انرژی مصرف می‌کنند، حرفی نمی‌زنم. اصلا به من چه! کاری به آمریکاپرست‌ها هم ندارم. من دارم کشاورزی می‌کنم، دامداری می‌کنم، شعر می‌گویم، معلمی می‌کنم، ولی او سایه‌اش می‌آید در جهان من. آمریکا می‌آید در افغانستان پایگاه می‌زند، مداخله می‌کند، آوارگی و رنج افغانی را سبب می‌شود. خب افغانی کیست؟ رفیقان من هستند. هرات، تربت جام است. در جنوب هرات و تربت جام لهجه یکی است و هویت یکی است. در عراق نیز همین‌طور است. ممکن است الان خانه برادرمان برویم با زنش دعوا داشته باشد و تحویل‌مان نگیرد، ولی می‌رویم عراق، ببینید چه ارتباطی بین مردم برقرار می‌شود. همه چیزشان را برای ایرانی و زائر امام حسین می‌دهند چون هویتمان یکی است. ما یکی هستیم.

http://jahannews.com/images/docs/files/000301/nf00301428-3.jpg

من برای عراقی‌ها گریه کردم چون حسم این بود. من چه کار دارم به روشنفکری؟ کارم این است که وقتی می‌بینم خانه همسایه‌ام دارد در آتش فتنه و جنگ می‌سوزد، سکوت نکنم.

من رای دادم. کاری هم ندارم کی رای آورده و کی رای نیاورده. اینجا رای‌گیری شده. اینجا اتفاق افتاده و من فردا تلفن می‌زنم به این شهرستان و می‌گویند ما به فلانی رای دادیم و تلفن می‌زنم به آن یکی شهرستان، می‌گویند ما به فلانی رای دادیم. خبری از بهمانی نیست. بعد از آنها می‌پرسم چرا رای دادید و بعد می‌بینم گوگوش تا سروشی راه می‌افتد و رسانه هجمه‌ای به راه می‌اندازد و وجود ملتی را انکار می‌کنند. اصلا اگر مشکلی و دعوایی باشد، مربوط به ماست. خودمان حلش می‌کنیم و ربطی به آمریکا ندارد.

جام جم/دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی:

آماده همکاری برای تبیین موسیقی حلال هستیم

دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی در مراسم اختتامیه جشنواره موسیقی «پیامبر مهربانی» پرداختن به موضوع موسیقی حلال و حرام را یکی از عالی ترین ظرافت های فقه اسلامی توصیف کرد.

تصویر آماده همکاری برای تبیین موسیقی حلال هستیم

به گزارش جام جم آنلاین ، آیت الله محسن اراکی در مراسم اختتامیه جشنواره بین المللی موسیقی پیامبر مهربانی که دوشنبه شب هفتم دی ماه در تالار شهید آوینی فرهنگسرای بهمن تهران برگزار شد با اشاره به اینکه ارائه الگوهای مثبت یکی از برترین برنامه های تربیتی و نقش آفرین در فرهنگ عمومی است، توضیح داد: برگزاری جشنواره موسیقی «پیامبر مهربانی» یکی از الگوهایی است که می تواند در این حوزه مورد توجه قرار گیرد و من به برگزارکنندگان این جشنواره تبریک می گویم که باعث و بانی برپایی آن شدند.

نیایش های موسیقایی حضرت داود با پروردگار

وی ادامه داد: اینکه می گوییم موسیقی حلال و حرام داریم نشان دهنده دقت فقه اسلامی و ظرافت های فقهی است که باید در شکل درست آن کارهای بیشتری روی آن انجام داد. به اعتقاد من دانشمندان و متفکران موسیقی باید میزان صحیح موسیقی حلال را مشخص کنند و با استفاده از دانشی که دارند روی این موضوع کارهای بیشتری را انجام دهند. ما پیامبری به نام حضرت داود داریم که که مناجات هایش با خداوند موسیقایی بوده است از سوی دیگر فتوای فقهای ما در حوزه موسیقی مبنی بر حرام بودم در زمانی است که موسیقی متناسب با مجالس لهو و لهب باشد. یعنی موسیقی مناسب مجالس سالم و حلال هم است که به طور حتم تشخیص این موضوع به عهده دانشمندان موسیقی است.

افراد لاابالی با موسیقی ایرانی نسبتی ندارند

دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی با تایید موسیقی مورد استفاده در جشنواره «پیامبر مهربانی» بیان کرد: به اعتقاد من آنچه از موسیقی این مجلسی که در آن هستیم برمی خیزد موسیقی خاصی است که از جنس هر نوع موسیقی نیست. از سوی دیگر اینکه می گوییم مجلس، تعریف خاص خود را دارد. یعنی آنچه در مجلس اتفاق می افتد نیز نشات گرفته از انگیزه های مثبت و منفی است و از نوع ارتباطی که برقرار می شود می توانیم تشخیص دهیم موسیقی که داریم متناسب با بستر سالم آن است. البته گاهی افرادی لاابالی در فضای موسیقی حضور دارند که با موسیقی ایرانی ما رابطه ای ندارند و تکلیف مشخصی دارند که بنده به آنها کاری ندارم.

http://jamejamonline.ir/Media/Image/1394/10/08/635869964556452782.jpg

آمادگی تبیین موسیقی حلال را داریم

آیت الله اراکی در ادامه صحبت های خود گفت: شما اگر بیایید و آواز خواننده ای چون عبدالحسین مختاباد را در کنار موسیقی بگذارید که مربوط به اهل فساد است خب معلوم است که این موسیقی اهل فساد را نمی پسندید. ضمن اینکه برای همین افراد اهل فساد هم اگر موسیقی و آواز مختاباد را بگذارید آنها نمی پذیرند. بنابراین مواردی که عرض کردم نکاتی است که باید توجه بیشتری به آن کرد. اتفاقا از عالی ترین ظرافت های فقه اسلامی ما موسیقی حلال است از این رو ما هم آمادگی همکاری با دانشمندان موسیقی را داریم که تعیین معیارهای مثبت موسیقی را مشخص کنند. البته در ابتدای ماجرا اختلافاتی وجود خواهد داشت اما همین موضوع می تواند محل بحثی برای تشخیص دادن موسیقی حلال و حرام باشد.

به گفته وی، موسیقی که متناسب با میلاد پیامبر باشد خود به خود موسیقی حلال است به شرطی که دل هنرمندان نیز با چنین مقوله ای همراه باشد. به هر ترتیب برگزاری چنین جشنواره ای با موضوع حضرت محمد (ص) جای تبریک دارد و من به همه دست اندرکاران برگزاری آن خسته نباشید می گویم.

لزوم آشنایی بیشتر با احادیث

وی بیان کرد: ما باید وجود نبی اکرم را بشناسیم و اگر نشناسیم درست هم از برکات پیامبر (ص) بهره مند نمی شویم. اصولا چقدر از جوانان ما از پیامبر اکرم (ص) حدیث به خاطر دارند؟ مطمئن باشید احادیث و فرموده های پیامبر اسلام یک دنیا سازندگی در بردارد، اما ما هنوز رسول را نشناختیم ، ما که می خواهیم از مکتب چنین پیامبری استفاده کنیم باید بدانیم چه ارزش هایی را گسترش دهیم و ثبت کنیم. ایشان پیغمبری است که از دامنشان امام حسن (ع) و امام حسین(ع) بر می خیزد.

دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی در بخش پایانی صحبت های خود تاکید کرد: یکی از ارزش هایی که از دستاوردهای دین ماست، این است که جامعه باید یک دل باشد، ما باید بدانیم جامعه اسلامی جامعه یک دستی است و اگر چند پاره شد اصلا جامعه اسلامی نیست. بنابراین باید همه ما به سمتی برویم که این دیدگاه در نگاه همه ما وجود داشته باشد. ما ایرانیان افتخار می کنیم که ادبیات و فرهنگ ما برخاسته از تعالیم حضرت محمد (ص) است.

جوان/گزارش «جوان» از نفع و ضرر راه‌اندازي «مدرسه ملي سينماي ايران»

نسخه فرانسوي براي سينماي ايران

تأسي و تقليد پنهان و زيرپوستي مسئولان وزارت ارشاد و مديران سازمان سينمايي از سينماي فرانسه و حقنه كردن آن بر پيكره بي‌صولت سينماي كشورمان كه با راه‌اندازي گروه «هنر و تجربه» آغاز شد در دومين حركت به سمت طرح‌ريزي و راه‌اندازي «مدرسه ملي سينماي ايران» رفته است.

نویسنده : مصطفي شاه‌كرمي

تأسي و تقليد پنهان و زيرپوستي مسئولان وزارت ارشاد و مديران سازمان سينمايي از سينماي فرانسه و حقنه كردن آن بر پيكره بي‌صولت سينماي كشورمان كه با راه‌اندازي گروه «هنر و تجربه» آغاز شد در دومين حركت به سمت طرح‌ريزي و راه‌اندازي «مدرسه ملي سينماي ايران» رفته است.

اغلب كارشناسان و منتقدان حوزه سينما بر اين گزاره اتفاق نظر دارند كه راه‌اندازي گروه هنر و تجربه از سوي وزارت ارشاد يك اقدام تقليدي از فضاي تفكري و مديريتي حاكم بر سينماي كشور فرانسه است. تئوريزه و اجرايي كردن طرح راه‌اندازي «مدرسه عالي سينما» كه بعدها براي «ايرانيزه» كردن هرچه بيشتر آن به «مدرسه ملي سينماي ايران» تغيير نام داد، از جمله طرح‌هاي مورد تأكيد شخص وزير و حجت‌الله ايوبي به عنوان رئيس سازمان سينمايي است كه در ادامه ريل‌گذاري مديران وزارت ارشاد براي حركت به سمت فرانسوي كردن پيكره و حركت سينماي كشورمان قابل ترجمان است.

اختراع دوباره چرخ!

حجت‌الله ايوبي در خصوص اقدامات صورت گرفته در مسير راه‌اندازي اين مدرسه مي‌گويد: «الگوي تأسيس اين مدرسه تركيبي از نظام حوزه ودانشگاه و براساس الگوي ايراني «استاد - شاگردي» است كه برخلاف روند جاري دانشگاه‌ها، قرار است كارگاه محور باشد. آقاي جنتي اساسنامه مدرسه عالي سينما را شخصاً بررسي كردند و در عرصه سي‌جي‌اي چند جوان را به ديگر كشورها مي‌فرستيم تا سينماي ايران را به استانداردها نزديك كنيم و مدرسه سينما نيز به اين مهم كمك مي‌كنددر دفاع از راه‌اندازي اين مدرسه ملي برخي افراد توجيهات عجيبي در حد اينكه لازم است يكبار ديگر چرخ را اختراع كنيم، شنيده مي‌شود. در نمونه قريب به ذهن‌ترين توجيه اين اقدام گفته مي‌شود: تأسيس اين مدرسه عالي، از جهات مختلف حائز اهميت است؛ نخست اينكه اين نهاد، علاوه بر مباحث نظري كه غالباً در مراكز دانشگاهي آموزش داده مي‌شوند، عمده توجه خود را به شيوه‌هاي كاربردي و عملي آموزش سينما معطوف مي‌دارد و در مسائل نظري و عملي، آموزش‌هاي اين مدرسه مي‌تواند بر تازه‌ترين و پيشرفته‌ترين فناوري‌هاي روز سينما مبتني باشد. ويژگي دوم «مدرسه عالي سينما» توجه به تمامي رشته‌ها و حرفه‌هاي موجود در هنر و صنعت سينماست. به عبارت ديگر، رشته‌هايي همچون طراحي صحنه و لباس و تهيه‌كنندگي كه آموزش نظري و عملي آنها، در دانشگاه‌ها يا آموزشگاه‌ها و مؤسسات جايي ندارد، در اين مدرسه مورد توجه خواهند بود.

http://www.sourehcinema.ir/website_contents/uploads/2015/12/madrese-melli-cinema-620x413.jpg

تكنيك آزمون و خطاي مديران

به‌رغم اين اظهارات كه تلاش براي به اشتباه انداختن مخاطبان در آنها موج مي‌زند با يك بررسي كلي در احوالات و اوضاع كنوني مراكز دانشگاهي، دولتي، نيمه‌دولتي و حتي آزاد تربيت فيلمساز و سينماگر نه‌تنها مدعاي دوستان را رد مي‌كند بلكه تقليد كوركورانه از سينماي فرانسه و پيچيدن نسخه مسيري كه سينماي اين كشور تا به امروز طي كرده براي سينماي ايران به خوبي قابل رصد و تحليل است. اولين نكته براي غيرمنطقي و توجيه‌ناپذير بودن راه‌اندازي اين مدرسه كه قرار است ميلياردها تومان از پول بيت‌المال در آن صرف آزمون و خطاي مديريتي مسئولان وزارت ارشاد گردد اينكه سال‌هاست در كشورمان رشته‌هاي مختلف دانشگاهي و آكادميك تربيت و آموزش فيلمساز و سينماگر توسط اساتيد مجرب و سابقه‌داري كه اتفاقاً برخي از اين اساتيد دانشگاهي جزو جامعه فعال بدنه سينمايي حال حاضر كشورمان نيز هستند، در مسير آموزش همه شاخه‌هاي مرتبط با فيلمسازي و سينماگري توانسته‌اند سينماگران موفقي را به جامعه فرهنگي و هنري كشورمان معرفي كنند.

نكته ديگر اينكه براساس آماري كه سايت سازمان سينمايي منتشر كرده در حال حاضر قريب به 80 آموزشگاه آزاد سينمايي، سمعي و بصري داراي مجوز دائم و موقت فقط در استان‌تهران مشغول به امر آموزش تربيت هنرجو در انواع رشته مختلف از جمله: فيلمنامه‌نويسي، كارگرداني، تصويربرداري، تدوين، بازيگري، گريم سينمايي، گويندگي، عكاسي، بازيگري كودك و نوجوان، ساخت بازي‌هاي رايانه‌اي، دوبلاژ، مترجمي فيلم، موسيقي فيلم و... هستند. روش آموزشي و تربيت سينماگر در اين آموزشگاه‌ها همانطور كه مطلوب نظر حجت‌الله ايوبي براي راه‌اندازي الگوي ايراني «استاد - شاگردي» است، برخلاف روند جاري دانشگاه‌ها كارگاه محور هستند و به آموزش تئوري صرف اكتفا نكرده و بيشترين تمركزشان را در حوزه عملي قرار داده‌اند.

از آنجايي كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان مهم‌ترين نهاد دولتي كشور در زمينه مديريت، سياستگذاري و نيز عرصه‌هاي اجرايي و عملياتي فرهنگي كشور مي‌تواند منشأ تحولات و رشد كشور در زمينه‌هاي فرهنگي و فكري مختلف باشد، يكي از راه‌هاي نيل به اين مهم آموزش صحيح و مناسب نيروهاي كيفي در عرصه‌هاي مختلف مورد نياز در اين عرصه است كه نقش مهمي در بهبود عملكرد اين وزارتخانه و نيل به اهداف والاي جمهوري اسلامي داشته و موجبات شكوفايي و رشد مادي و معنوي جامعه را فراهم مي‌سازد. اتفاقاً به همين منظور و براساس طرحي كه وزارت ارشاد در قالب راه‌اندازي مراكز علمي – كاربردي فرهنگ و هنر ارائه كرده با مشاركت، نظارت و برنامه‌ريزي اين وزارتخانه مي‌توان نسبت به تربيت نيروي انساني متخصص و مورد نياز در بخش‌هاي مختلف فرهنگي و هنري كشور اقدام كرد. براساس اعلام سايت اين وزارتخانه «اين مراكز به منظور توسعه آموزش‌هاي عالي علمي ـ كاربردي و به قصد ارتقاي دانش و ايجاد مهارت‌هاي لازم و تحريك استعدادهاي نهفته در افراد تأسيس شده و بر ايجاد توانايي‌هاي لازم براي كاربرد علوم و تكنولوژي در عرصه فرهنگ و هنر در طيفي از مشاغل تأكيد دارد، به نحوي كه فارغ‌التحصيلان هر يك از اين مراكز بتوانند براي كاري كه به آنها در زمينه‌هاي فرهنگي و هنري محول مي‌شود دانش و مهارت لازم را كسب كنند

طرحي براي سفر فرنگ و ريخت و پاش‌هاي شاهانه!

با توجه به اين سه مؤلفه بسيار مهم و اثرگذاري كه هم اكنون در مسير آموزش و تربيت فيلمساز و سينماگر از سوي آموزشگاه‌هاي آزاد سينمايي، سمعي و بصري داراي مجوز دائم و موقت و همچنين مراكز آكادميك و دانشگاهي در كنار مبحث راه‌اندازي مراكز علمي - كاربردي فرهنگ و هنر كه خود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي طراح و ارائه‌كننده اوليه اين پيشنهاد (براساس اعلام بخش« امور مراكز علمي - كاربردي؛ معرفي و اهداف» سايت وزارت ارشاد) شناخته مي‌شود، راه‌اندازي مركز جديدي با عنوان «مدرسه ملي سينماي ايران» يا هر اسم ديگري نه‌تنها اختراع مكرر چرخ از سوي مديران اين وزارتخانه بلكه حيف و ميل بيت‌المال در راه‌اندازي تشكيلات موازي با ديگر بخش‌ها و قسمت‌هاي آموزشي فعال در كشور تلقي مي‌گردد. ظاهراً مسئولان و مديران وزارت ارشاد و سازمان سينمايي از بنيه و توان فعلي بدنه كشور در زمينه آموزش و تربيت نيروي انساني متخصص و مورد نياز بخش‌هاي مختلف فرهنگي و هنري كشور نه‌تنها بي‌خبر هستند بلكه براي حل و فصل مشكلات فعلي كه گريبانگير سينماي كشورمان است چشم اميد و تدبيرشان مرعوب نسخه‌هاي فراوطني و غربي است كه تنها ثمره و بهره آن براي سينماي كشور گشايش راه‌هاي متعدد براي سفر به فرنگ و ريخت و پاش‌هاي شاهانه و سلطان‌مآبانه باشد.

جوان/دولت در حوزه فرهنگي و هنر برنامه 5 ساله ششم توسعه به دنبال چيست؟

يله شدن اوضاع فرهنگ به بهانه احياي اختيارات رئيس‌جمهوري

چند روز پيش محمدعلي نجفي، دبير ستادهماهنگي امور اقتصادي دولت كه مسئوليت آماده‌سازي مقدمات تدوين برنامه پنج ساله ششم توسعه را از بهمن‌ماه سال 92 عهده‌دار شده...

http://javanonline.ir/files/fa/news/1394/10/8/199511_722.jpg

نویسنده : مصطفي محمدي

چند روز پيش محمدعلي نجفي، دبير ستادهماهنگي امور اقتصادي دولت كه مسئوليت آماده‌سازي مقدمات تدوين برنامه پنج ساله ششم توسعه را از بهمن‌ماه سال 92 عهده‌دار شده، اعلام كرد كه دولت قصد دارد در برنامه ششم توسعه، سنت دولت‌هاي گذشته در كسب اجازه از مجلس براي اجراي بند‌بند برنامه‌هاي توسعه‌اي را كنار بگذارد و با استفاده از ابزار قانون اساسي، مجلس را در تنظيم اين برنامه كمتر دخالت دهد تا برنامه‌اي را تدوين كند كه قابليت اجرايي داشته باشد و در گوشه كتابخانه‌ها خاك نخورد! بهانه و علت اين اقدام دولت هم دو چيز ذكر شده بود؛ يكي «زنده كردن وظايف قانوني رئيس‌جمهوري» و ديگري «شناختي كه رئيس‌جمهوري از كشور پيدا كرده بدون آنكه نياز باشد وقت نمايندگان براي بررسي و تصويب بند‌بند برنامه و حجم بزرگي از احكام قانوني گرفته شود

اين در حالي است كه «جوان» هفته گذشته در گزارشي پيش‌دستانه نوشت: «به‌رغم نظارت دولت بر اتفاقات فرهنگي كشور شاهد ايجاد حواشي بسيار زيادي از تكخواني زنان، انتشار كتاب‌هاي ممنوعه خلاف اخلاق و قانون و چندين و چند نمونه ديگر كه جملگي نشئت گرفته از تساهل و تسامح مسئولان فرهنگي كشور است، هستيم واگذاري يكي از اصلي‌ترين و به نوعي استراتژيك‌ترين حقوق مهم حاكميتي و دولتي، يعني صدور مجوز هرگونه فعاليت فرهنگي به بخش خصوصي ممكن است نظارت دولت و حاكميت به اين بخش تمدن‌ساز و استراتژيك را به حداقل ممكن برساندترديدي در كم‌شدن حوزه تصديگري دولت در همه حوزه‌ها از جمله حوزه فرهنگ وجود ندارد، اما وظايفي تحت عنوان وظايف حاكميتي است كه اگر دولت آنها را به بخش خصوصي و غيردولتي واگذاري يا واسپاري كند، نه‌تنها ديگر دولت پاسخگو و مسئول نيست بلكه حتي ممكن است انحرافاتي هم صورت بگيرد. در ايامي كه دولت مسئوليت اعطا و پاسخگويي چنين موضوعاتي را دارد كار به تذكر و ورود مراجع تقليد كشيده شده است چه برسد به اينكه دولت همين قدر هم مسئوليت و وظيفه پاسخگويي نداشته باشد. اكنون با توجه به قوت گرفتن احتمال تصويب اين گزاره‌ها در برنامه پنج ساله ششم توسعه از سوي دولت با تشبث به دو مؤلفه «زنده كردن وظايف قانوني رئيس‌جمهوري و جلوگيري از اتلاف وقت نمايندگان براي تصويب بند‌بند برنامه ششم»، موضوع نگراني براي يله شدن اوضاع فرهنگي و هنري كشور در سال‌هاي آينده ذيل عنوان برنامه پنج ساله ششم توسعه بيش از پيش تقويت مي‌شود. نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي با توجه به گستره و اختيارات قانوني‌شان نبايد اجازه تأييد چنين اقدامي را بدهند چه اينكه در آن صورت فضا به سمت راديكاليزه شدن و ايجاد تنش در ميان مردم خواهد رفت.

جوان/دست خالي رسانه ملي در شب ميلاد پيامبر(ص) و شب يلدا

كاش همان لورل و هاردي را حداقل پخش مي‌كرديد

رسانه ملي همزمان با هفته وحدت و تولد پيامبر اكرم(ص) دستش از محصولات سرگرم‌كننده خالي‌تر از هميشه بوده است.

نویسنده : حامد مظفري

در شرايطي كه پيش‌بيني مي‌شد همزمان با تولد پيامبر(ص) برنامه‌ريزي درست و اصولي براي روي آنتن فرستادن برنامه‌هاي سرگرم‌كننده داراي بار معنوي صورت گيرد، اما نه‌تنها اين اتفاق نيفتاد كه اغلب باكس‌هاي ويژه شبكه‌هاي مختلف پر شده بود از برنامه‌ها و آثاري تكراري كه بارها و بارها روي آنتن رفته بودند.

در سال‌هاي نه‌چندان دور تلويزيون با آنكه تعداد شبكه‌هاي زيادي نداشت ولي براي اعياد و جشن‌ها هميشه برنامه‌هاي متنوع و جذابي داشت. از جنگ‌هاي شادي و مسابقات و سرگرمي گرفته تا پخش فيلم‌هاي سينماي كمدي مثل كارهاي چاپلين و لورل هاردي و براي كودكان هم كارتون‌هاي خوب و جذاب. ولي امسال دريغ از يك برنامه خاص كه براي اين اعياد توليد شده باشد. حتي صداوسيما نتوانست از برنامه‌هاي تاميني و آرشيوي باكسي جذاب براي مخاطبان بچيند تا مخاطب چاره‌اي جز خاموش كردن تلويزيون يا ديدن برنامه‌اي تكراري و حوصله سر بر كاري نتواند بكند.

http://seraj24.ir/images/news/117105/thumbs/thumb2_117105.jpg

اين عناصر اگر به درستي در توليد برنامه‌هاي گفت‌وگومحور و آثار نمايشي به كار رود مي‌تواند اوقات فراغت هدفمندي را براي مخاطبان فراهم آورد، اما نكته اينجاست كه مديران رسانه ملي معمولاً كمترين برنامه‌ريزي براي اين منظور ندارند و همه چيز را به سطحي‌ترين و سهل‌الوصول‌ترين شكل ممكن انجام مي‌دهند. اين سطحي‌نگري باعث مي‌شود براي مخاطبي كه مي‌خواهد با تكيه بر محصولات رسانه ملي اوقات فراغت خود را بگذراند اين رسانه نتواند فضاي مفرحي را فراهم كند و طبيعتاً اين رسانه‌هاي جايگزين هستند كه به كار خواهند آمد. در صورتي كه فقط كمي برنامه‌ريزي قبلي و پيش‌بيني اينگونه مناسبت‌ها از طريق تقويم موجب خواهد شد هم رسانه ملي فضاي بهتر و عيدانه‌تري پيدا كند و هم مخاطبان بدبيني‌شان نسبت به اين رسانه از بين برود. درست همانطور كه تلويزيون براي مناسبت‌هايي چون نوروز يا ماه رمضان برنامه‌ريزي مي‌كند و با ساخت مجموعه‌هاي نمايش يا برنامه‌هاي گفت‌وگومحور براي اين مواقع مي‌كوشد كمك كند به جذب مخاطب به نظر مي‌رسد براي مناسبتي چون تولد همزمان پيامبر و امام جعفر صادق(ع) و هفته وحدت هم‌چنين برنامه‌ريزي‌هاي قبلي لازم است.

با برنامه‌ريزي مناسب هم مي‌توان از آرشيو رسانه ملي استفاده بهتري براي چنين مناسبت‌هايي كرد و هم می‌توان با توليد برنامه‌هاي كم‌هزينه اما هدفمند مخاطب را سرگرم كرد.

حمایت/سیاست‌های شبکه انگلیسی پس از ۵ سال آشکار شد

پخش مشترک برنامه‌های «من و تو» از کانال ۱۰ رژیم صهیونیستی

پس از گذشت ۵ سال از تاسیس شبکه «من و تو»، سرانجام پرده از روابط سازمانی این رسانه مستقر در لندن با رژیم صهیونیستی برداشته شد.

در سال‌های فعالیت شبکه«من و تو»، اسناد مختلفی از وابستگی آن به موساد و پیگیری اهداف آن به زبان فارسی منتشر شده بود، اما مسئولان این شبکه برای پیشگیری از پیامدهای احتمالی علنی شدن این رابطه که می توانست آن را به تعطیلی بکشاند، به تکذیب این رابطه می‌پرداختند. جهت گیریی‌های شبکه من و تو در تحلیل و تبیین وقایع و رویدادهای جهانی که با رویکردی کاملا منطبق با اهداف رژیم صهیونیستی دنبال می شود، رسماً من و تو را به "بولتن تصویری” این رژیم تبدیل کرده است.

اختصاص ویژه برنامه پر شمار با محورهایی چون معرفی فلسطین به عنوان سرزمین اصلی یهودیان و به رسمیت شناختن کشور جعلی رژیم صهیونیستی ، تعریف و تمجید از ارتش و تسلیحات رژیم صهیونیستی، نشان دادن این رژیم به عنوان یک کشور(جعلی) آزادی‌خواه، معرفی کماندو‌ها و نظامیان رژیم صهیونیستی به عنوان افرادی زبده و کارآزموده و در حال جنگ در برابر تروریسم بین‌المللی برای کسب آزادی، حمایت از کشتار مردم بی‌دفاع فلسطین و مشروع خواندن غصب خانه و اموال فلسطینیان، سنگ تمام برای کالاهای صهیونیستی، معرفی رژیم صهیونیستی به عنوان قدرتمند‌ترین کشور(جعلی) خاورمیانه و طلایه‌دار اقتصاد جهانی، تبلیغ صنعت فرهنگی این رژیم با دعوت از خوانندگان و هنرپیشگان ترویج سبک زندگی و مد صهیونیستی و... گوشه‌ای از خدمات این شبکه به ظاهر فارسی زبان اما در واقع عبری به رژیم صهیونیستی است.

اما در این میان با اتمام دوره فعالیت پنهان این شبکه در مسیر تعیین شده از سرزمین‌های اشغالی، مدیر این شبکه با انجام مصاحبه با کانال ۱۰ رژیم صهیونیستی رسما آغاز فعالیت‌های مشترک خود با رژیم صهیونیستی را اعلام کرد. کیوان عباسی در این گفت وگو با ادعای وارد شدن نام وی به یک لیست سیاه که از ورود وی به خاک ایران جلوگیری می‌کند، افزود: «من کاملا تحت حمایت انگلیس هستم و می‌خواهم به دنیا بگویم که من به عنوان یک ایرانی با شهروندان صهیونیستی و کانال‌های صهیونیستی همکاری می‌کنم

وی در ادامه با انجام یک مصاحبه مشترک با مدیران کانال ۱۰ رژیم صهیونیستی با خبرگزاری «والا» [از رسانه‌های مطرح صهیونیستی]، با تمجید از اشغالگران سرزمین فلسطین می‌گوید: «می‌گوید: «بر این باور هستم که مردم رژیم صهیونیستی بهترین مردم جهان هستند و همین واقعیت مرا واداشت تا در یک تولید مشترک با کانال ۱۰ به توافق برسیممسئولین کانال ۱۰ رژیم صهیونیستی نیز در این گفتگو نگرانی‌های منطقه را علت کلید زدن چنین همکاری بیان کرده و گفتند: «این همکاری بین کانال ۱۰ رژیم صهیونیستی و شبکه من و تو در تولید برنامه‌ای که همزمان در هر دو شبکه پخش می‌شود، صورت می‌گیرد

http://cinemapress.ir/download?ts=1425120803000&f=2013/11/30/4/106662.jpg

به نظر می‌رسد دلیل انتخاب برنامه «شبکه نیم» برای علنی شدن رابطه ارگانیک شبکه «من و تو» و رژیم صهیونیستی را در بی‌پروا بودن این برنامه در توهین به مقدسات دینی و مسئولان جمهوری اسلامی ارزیابی کرد. اما نکته مهم در این میان دلیل انتخاب کانال ۱۰ رژیم صهیونیستی برای این موضوع است که با اندکی تامل در نوع برنامه‌های این شبکه و اسامی سهامداران آن می‌توان پاسخ این سوال را دریافت.

با نگاهی به برنامه‌های در حال پخش از کانال ۱۰

رژیم صهیونیستی می‌توان شباهت‌های فراوانی در نوع انتخاب برنامه‌های سرگرمی اعم از مستند، موسیقی، پخش فیلم و... آن با شبکه من و تو پی برد. این کانال تحت مالکیت شرکت ریجنسی می‌باشد که سهامدار اصلی آن فردی با نام «آرنان میلشان» می‌باشد.

فعالیت‌های جاسوسی «آرنان میلشان» در زمینه هسته‌ای و تجارت سلاح ابتدا توسط دکتر ریچارد کلی اسمیت در سال ۱۹۸۵ افشا شد اما این موضوع در هاله‌ای از ابهام قرار داشت تا اینکه در سال ۲۰۱۱ مئیر درون (نویسنده و خبرنگار یهودی) و جوزف گلمان اسناد غیر رسمی از زندگینامه میلشان را در کتابی به عنوان «محرمانه- زندگی مامور مخفی که تبدیل به سرمایه‌دار هالییود شد» منتشر کردند. دو سال بعد در سال ۲۰۱۳ مستندی با عنوان «اودا» در شبکه دو رژیم صهیونیستی پخش شد که در آن میلشان، مقابل دوربین مستندات موجود در کتاب را تایید کرد که بازتاب گسترده‌ای در سطح بین المللی داشت. از مهم‌ترین این تاییدات می‌توان به اعتراف خود میلشان اشاره کرد که گفت: «من از ارتباطات خود برای پیشبرد آپارتاید در آفریقای جنوبی در قبال دریافت اورانیوم برای کمک به برنامه هسته‌ای رژیم صهیونیستی استفاده می‌کردم

به گزارش فارس، با مشخص شدن ماهیت سهامدار اصلی کانال ۱۰ رژیم صهیونیستی و نقش وی در فعالیت‌های مختلف برای بقای این رژیم جعلی، اکنون می‌توان به دلیل اصلی انتخاب این شبکه برای همکاری مشترک با شبکه من و تو پی برد. روابطی که به نظر می‌رسد در سال‌های آینده ابعاد مختلفی پیدا کرده و در تهیه و پخش یک برنامه طنز موهن متوقف نخواهد شد!

حمایت/اختتامیه نخستین جشنواره بین‌المللی موسیقی پیامبر مهربانی

آزادگان جهان متحد شوند جهانی مملو از صلح بسازیم

آیین اختتامیه نخستین جشنواره بین‌المللی موسیقی پیامبر مهربانی در شب میلاد پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) در تالار آوینی فرهنگسرای بهمن برگزار شد و طی آن ۸۰ نوازنده از ۸ کشور رپراتوار وحدت را اجرا کردند و از سال‌ها خدمت «لوریس چکناواریان» و «عثمان محمدپرست» به موسیقی آکادمیک و نواحی ایران، تجلیل شد. در این مراسم آیت‌الله «محسن اراکی» دبیر کل، حجت‌الاسلام «موسی موسوی قائم‌مقام»، «منوچهر متکی»، معاون بین‌الملل و «عبدالله سهرابی»، معاون اجتماعی مجمع تقریب مذاهب اسلامی، «علی مرادخانی»، معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، «محمود صلاحی» رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری و جمعی از شرکت‌کنندگان کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی حضور داشتند.

درگیری‌های خصمانه ناشیه از غفلت مردم است

محمود صلاحی رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، در این مراسم ضمن خیرمقدم به هنرمندان و میهمانان اظهار داشت: اگر در جهان امروز درگیری‌های خصمانه وجود دارد، از غفلت و ناآگاهی مردم است. متأسفانه شاهد هستیم در منطقه افراد جاهل و فریب‌خورده به اسم اسلام ظالمانه به حقوق بشر تجاوز می‌کنند و مدعیان حقوق بشر سکوت می‌کنند.بهترین جلوه موسیقی، آن است که بتوانیم از آن در موضوعات دینی و تربیتی استفاده کنیم و امیدوارم این جشنواره بتواند با در نظر گرفتن چنین اهداف ارزشمندی به شکل یک برند جهانی معرفی شود تا هنرمندان موسیقی کشور برای حضور در این جشنواره تشویق شوند تا در مسیر تعالی و تربیت کار کنند. صلاحی یادآور شد: امشب شب میلاد پیامبری است که برای جهان رحمت بود؛ پیامبری که اجازه تعرض به هیچ دینی نمی‌داد. البته که پیروان هیچ‌کدام از ادیان توحیدی اجازه نمی‌دهند این جنایات به نامشان ثبت شود. باید آزادگان جهان متحد شوند و جهان را عاری از خشونت؛ مملو از محبت، صلح و دوستی کنند.

جشنواره پیامبر مهربانی ارزنده و آموزنده بود

http://static.iqna.ir/1/gallery/201401/-8588124768850294324.jpg

سخنران بعدی مراسم، آیت‌الله محسن اراکی دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی اظهار داشت: جشنواره موسیقی پیامبر مهربانی ارزنده و آموزنده است، چون ارائه الگوی مثبت یکی از برترین برنامه‌های تربیتی و نقش‌آفرین در فرهنگ عمومی است. وی افزود: در اسلام، بحث موسیقی حلال و حرام، جدی است. این جدیت، نشانه دقت فقه اسلامی و ظرافت فقهی است. حالا اگر توجه کافی صورت نگرفته، باید به آن توجه کرد. ما پیامبری به نام حضرت داود داریم که مناجاتش با خداوند موسیقایی بوده است. این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم گفت: دانشمندان باید معیار موسیقی حلال و حرام را با استفاده از دانش و علم روز و با کمک عالمان دینی، معین کنند. موسیقی مجالس لهو و لعب حرام و موسیقی مجالس سالم، حلال است. فطرت مردم هم با موسیقی حرام، سازگاری ندارد. آیت‌الله اراکی با اشاره به اینکه افراد لاابالی ارتباطی با موسیقی حلال و سالم برقرار نمی‌کنند، تأکید کرد: در مجالس فاسد، موسیقی سالم و فاخر را نمی‌پسندند. دانشمندان برای مشخص کردن مرز موسیقی حلال و حرام اقدام کنند و ما هم در این راه حمایتشان می‌کنیم. باید توجه داشت که موسیقی که برای میلاد پیامبر ساخته‌شده باشد، قطعاً حلال است.

احادیث پیامبر، یک دنیا پیام و ارزش اخلاقی دارد

دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی ادامه داد: متأسفانه ما هنوز وجود نبی اکرم (ص) را نشناخته‌ایم و به‌قدر کافی از وجود ایشان بهره‌مند نمی‌شویم. جوانان ما چند حدیث از پیامبر به یاد دارند؟ یک جمله کوتاه از حضرت محمد (ص) یک دنیا پیام و ارزش اخلاقی دارد.آیت‌الله اراکی عضو سابق مجلس خبرگان رهبری با تأکید بر نیاز جامعه به همدلی و یکدلی گفت: اگر جامعه‌ای چندپاره شد، اسلامی نیست. باید به ادبیات سرزمینمان که تاثیرگرفته از تعالیم اسلامی است، توجه کرده و به آن افتخار کنیم.

دانشمندان باید برای جنگ فرهنگی به میدان بیایند

منوچهر متکی - معاون بین‌الملل مجمع تقریب مذاهب اسلامی - نیز در سخنانی، به جنگ فرهنگی اشاره و اظهار کرد: زمانی که جنگ فرماندهان نظامی و نیروهای مردمی علیه جریان‌های تکفیری تمام می‌شود، تازه یک جنگ فرهنگی درپی آن آغاز می‌شود و اینجاست که روشنفکران، متفکران و اندیشمندان ما باید به میدان بیایند و مواضع خود را اظهار کنند. او بابیان این‌که دشمنان اسلام، تفکر دینی و وحدت مسلمانان را نشانه گرفته‌اند، ادامه داد: در دو روز گذشته، در 29 دوره کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی، مباحث مربوط به همگرایی و وحدت مسلمانان موردبحث قرار گرفت. اگر دشمنان برای ایجاد تفرقه عملیات می‌کنند، جهان اسلام نیز برای ایجاد وحدت باید عملیات کند و اگر هجمه می‌کنند، جهان اسلام نیز باید هجمه کند.

موسیقی تنها راه وحدت میان مردم دنیاست

سپس از «موریس ژار» آهنگساز فقید فیلم «محمد رسول‌الله» به کارگردانی «مصطفی عقاد» یاد و در ادامه، از لوریس چکناواریان و عثمان محمدپرست - نوازنده تار و خالق قطعه مقامی نوایی - تجلیل شد.چکناواریان پس‌ازاین تجلیل، در سخنانی موسیقی را تنها راه وحدت میان مردم دنیا دانست و گفت: زبان موسیقی به هیچ مترجمی نیاز ندارد. همه ادیان به موسیقی نیاز دارند تا به خدا برسند و اگر قرار است زبان را قدغن کنند، باید موسیقی را قدغن کننددر این مراسم همچنین از آلبوم .  «پیامبر رحمت» رونمایی شد. در این اثر قطعات هنرمندان با موضوع حضرت محمد (ص) با پژوهش کیوان پهلوان، در قالب چهار لوح فشرده منتشرشده بود.

برگزاری جشنواره پاسخی هنرمندانه به بی‌اخلاقی‌های دشمنان پیامبر

همچنین مراسم اختتامیه نخستین جشنواره هنرهای تجسمی «پیامبر مهربانی» با تجلیل از برگزیدگان در بوستان گفت‌وگو برگزار شد. آیین اختتامیه و تقدیر از برگزیدگان جشنواره هنرهای تجسمی پیامبر مهربانی عصر دوشنبه با حضور مجید ملانوروزی مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت ارشاد، گیل‌آبادی رئیس مرکز ارتباطات راهبردی و امور بین‌المللی شهرداری تهران و جمعی از هنرمندان در سالن همایش‌های بوستان گفت‌وگو برگزار شد.جلال عطار زاده دبیر این جشنواره در ابتدای مراسم اظهار داشت: نخستین جشنواره «پیامبر مهربانی» به آخر ایستگاه رسید با مسافرانی عاشق که هنرشان را دستمایه ارادت خود به نبی مکرم اسلام (ص) قراردادند تا دست‌اندازهای نا مهربانانه را به این نام مبارک پاک کنندوی افزود. : با شنیدن اولین پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان اروپایی کار را آغاز کردیم وقتی‌که ایشان فرمودند؛ اجازه ندهید این واقعیت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید قدرت‌های بزرگ ریاکارانه تروریست‌های تحت استخدام خود را به‌عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مأخذ دسته اول آن بشناسید؛ و این بود که جشنواره هنرهای تجسمی «پیامبر مهربانی» به یاری خدا برپا کردیم تا پاسخی هنرمندانه به بی‌ادبی و بی‌اخلاقی‌هایی که امروزه از سوی دشمنان انسانیت پنهان‌شده پشت نام‌های فریبنده باشد.

رسالت/سيد باقر پيشنمازي:

افزايش آسيب‌ هاي اجتماعي، حاصل بي توجهي به ازدواج جوانان است

http://media.mehrnews.com/old/Original/1392/01/22/IMG15141171.jpg

معاون سابق وزارت ورزش و جوانان با انتقاد از بي توجهي مسئولين حوزه جوانان به مسئله ازدواج آنها گفت: بي توجهي مسئولين به تسهيل ازدواج جوانان به آسيب‌هاي اجتماعي دامن مي‌زند، در حالي که اقدامات پيشگيرانه معمولاً کم‌ هزينه و پر راندمان است.

سيد باقر پيشنمازي در گفتگو با فارس گفت: مسئله ازدواج جوانان اگر تسهيل شود مي تواند بسياري از هزينه‌هاي انفعالي را که هم ‌اکنون در مسائل اجتماعي در کشور صورت مي‌ گيرد به شدت کاهش دهد. وقتي نياز جوان به ازدواج در مسير صحيح خود پاسخ داده نشود، در مسير بيراهه‌ها مي ‌تواند بسيار آسيب‌ زا باشد و بخش‌هاي ديگري از جامعه را نيز تحت تأثير آسيب‌هاي خود قرار دهد و بعدها هزينه‌هاي بسياري را از قبيل مبارزه با مواد مخدر و دستگيري، زندان و هزينه ‌هاي تغذيه در زندان و آثار بسيار بد محروميت خانواده‌ها از فرزندان و آموزش‌ هاي منفي که در فضاي زندان اتفاق مي‌افتد، به دنبال دارد.

وي تصريح کرد: قانون تسهيل ازدواج جوانان را نيز داشتيم که نه مجلس و نه دولت، هيچ‌ کدام پيگير دليل عدم اجراي آن نيستند. با اينکه حمايت‌هاي اين قانون محدود بود، اما آن هم عملياتي نشد. پيشنمازي افزود: ما سالي 150 هزار طلاق داريم که ممکن است 10 درصد آنها ازدواج مجدد داشته باشند. افرادي که از همسرانشان جدا مي‌شوند، مي‌توانند در معرض آسيب‌هاي اجتماعي قرار بگيرند و بايد اين افراد هم مورد توجه مسئولين قرار گرفته و براي آنها نيز برنامه ريزي صورت گيرد.

شرق/گفت‌وگو با خسرو سینایی هم‌زمان با اکران «جزیره رنگین»

در برابر ضربه‌ها مثل اسفنج هستم

عسل عباسیان: فیلم سینمایی «جزیره رنگین»، به کارگردانی خسرو سینایی در گروه هنر و تجربه، به نمایش درآمد. سینایی شامگاه دوشنبه هفتم دی در مراسم افتتاحیه این فیلم در موزه سینما گفت: «ما بسیار زشتی‌ها را دیده‌ایم و در بسیاری از فیلم‌ها نیز زشتی‌ها نشان داده شده‌ است اما زیبایی نیز وجود دارد و ما به‌جای اینکه در این فیلم بگوییم زشتی‌ها را از بین ببرید گفته‌ایم که زیبایی نیز هست و باید به آن توجه کرد». در «جزیره رنگین» نیز این کارگردان تلاش کرده تا زیبایی‌های جزیره هرمز را نمایش دهد. با او به بهانه اکران این فیلم گفت‌وگوی کوتاهی کردیم.

تجربه ساخت «جزیره رنگین» برای شما پس از ٤٠ سال کارگردانی مداوم و کارنامه‌ای پرکار چطور بود؟

تجربه ساخت این فیلم یک تجربه بسیار مثبت و خوب و شاد برای من بود. چون با ساخت این فیلم واقعا بیش‌ازپیش این نگاه برایم تثبیت شد که ما در نقاط مختلف ایران با کمک‌گرفتن از افراد محلی بازیگر یا نابازیگر می‌توانیم پتانسیل‌های هر منطقه را شکوفا کنیم. حاصل کار هم باورپذیرتر خواهد بود و امیدوارم بتوانم با همین محوریت، فیلم‌های بیشتری در نقاط بکر ایران بسازم. اصل حرفم در فیلم این بود که این عادت قدیمی را کنار بگذاریم، این عادت که صبر کنیم ببینیم دولت برای هر منطقه و شکوفاشدنش چه می‌کند. هریک از ما می‌توانیم کارهایی کنیم که از نظر اجتماعی و فرهنگی می‌تواند مثبت و اثرگذار باشد. در وهله اول خواستم این قائم‌به‌ذات‌بودن آدمی را نشان دهم و بعد هم موضوعات جانبی مثل تلاش برای حفظ محیط‌زیست، فعالیت‌های زنان، نشان‌دادن زیبایی‌های مناطق مختلف ایران مثل جزیره هرمز برایم مطرح بود. جالب این است که نمایش این فیلم در جشنواره ونکوور کانادا، بسیار عکس‌العمل مثبت مخاطبان را به همراه داشت. با اینکه خودم در آن اکران‌ها حضور نداشتم اما شنیدم تقریبا امتیازی که این فیلم از تماشاگرانش گرفته، امتیاز حداکثری بوده.

http://cinemapress.ir/old/larg_pic/23-5-1390/IMAGE634489155548593750.jpg?ts=

ساخت «قطار زمستانی» به کجا رسید؟ مدتی صحبت از این بود که این فیلم را با همکاری لهستان خواهید ساخت.

ساخت پروژه عظیمی مثل «قطار زمستانی» بودجه کلان می‌خواهد. با پیشنهاداتی که از سوی لهستان داشتم، تصمیم گرفتیم این فیلم را به صورت یک پروژه تولید مشترک بین‌المللی پیش ببریم و با سرمایه‌گذاری مشترک ایران و لهستان، فیلم ساخته شود. منتها لهستانی‌ها در مسئله بودجه حساس عمل می‌کنند و حساسیت به خرج می‌دهند و البته ترجیحشان هم این است که بودجه‌های اصلی را به فیلم‌های فیلم‌سازان خودشان تخصیص دهند. از سوی دیگر مدیریت سابق فارابی قصد همکاری برای ساخت این پروژه را داشت و حتی توافق‌نامه‌ای هم امضا شد. منتها با مشکلاتی از سوی هر دو طرف مواجه شدیم. انستیتوی لهستانی که بنا بود بخشی از سرمایه‌گذاری فیلم را برعهده بگیرد، خواستار تغییراتی در فیلم‌نامه شده بود که برای من قابل‌پذیرش نبود و نهایتا در بین این رایزنی‌ها مدیران عوض شدند و با تغییر مدیریت‌ها این پروژه هم روی هوا ماند. البته من هنوز پرونده‌اش را نبستم؛ منتها نمی‌دانم کی این فیلم را خواهم ساخت. سال گذشته وقتی با مدیریت فارابی صحبت کردم و گفتند بودجه کلانی که «قطار زمستانی» لازم دارد را نداریم و گفتند اگر بتوانی با بودجه سبک فیلمی بسازی، آن وقت ما می‌توانیم کمکت کنیم. من هم برای اینکه کمکی به وضع کنونی فارابی شود و از سوی دیگر برای اینکه دیدم شراکت فارابی، لااقل در ارائه فیلم مؤثرتر است، ساخت فیلم دیگری را با فارابی شریک شدم تا فارابی در پخش فیلم سهیم باشد و نتیجه بهتری داشته باشیم و همین شد که «جزیره رنگین» را ساختم.

چرا این فیلم در «هنر و تجربه» اکران شد؟

سال گذشته که فیلم در فجر ارائه شد، عده‌ای گفتند این فیلم برای نمایش عمومی هم مناسب است. منتها من حساسیتی روی این نداشتم که در چه گروهی فیلم نمایش داده شود. همان زمان وقتی از من پرسیدند فیلم را در بخش مسابقه فجر می‌خواهی ارائه کنی یا خارج از مسابقه، گفتم می‌خواهم فیلمم خارج از مسابقه باشد چون معیارهای ساخته‌شدن این فیلم متفاوت است. اما می‌خواستم حتما در فجر نمایش داده شود؛ برایم مهم بود این سبک فیلم‌سازی معرفی شود، منتها روی اینکه در مسابقه باشد یا نباشد، حساسیتی نداشتم. حالا هم برای اکران فکر کردم «هنر و تجربه» بینندگان خاص‌تری دارد که آمادگی دارند فیلم‌های متفاوتی را ببینند. می‌خواستم فیلمم دیده شود و به سرنوشت «در کوچه‌های عشق» دچار نشود، چون مخاطب خاص‌تری دارد. وقتی «در کوچه‌های عشق» را ساختم، فیلم به جشنواره کن رفت و موفق بود و وقتی هم به ایران آمد، همه دوست داشتند ولی چون بازیگر نامداری در آن بازی نمی‌کرد، فیلم در روزهای نخست اکران، فروش خوبی نداشت و پس از چند روز فیلم را از روی پرده برداشتند و فیلم اصلا دیده نشد. خواستم «جزیره رنگین» فرصت دیده‌شدن توسط کسانی که سینما را با کنجکاوی بیشتری نگاه می‌کنند و سینما فقط برایشان سرگرمی نیست، داشته باشد. گرچه بعضی‌ها هم می‌گفتند فیلم باید نمایش عمومی می‌داشت و در این صورت هم موفق می‌شد مخاطبان را جذب کند.

چرا برای جشنواره امسال فیلمی آماده نکردید؟

(با خنده) من که نمی‌توانم هر سال یک فیلم بسازم. من فیلم‌ساز جشنواره‌ای نیستم. آن هم در شرایطی که هنوز فیلم قبلم اکران نشده تا ببینم سرنوشت مالی‌اش چه می‌شود، نمی‌توانستم فیلم تازه‌ای بسازم. البته پیشنهادهایی هم داشتم. منتها ترجیح دادم اول «جزیره رنگین» اکران شود.

چه پیشنهاد‌هایی داشتید؟

درباره جزئیات فعلا توضیحی نمی‌دهم اما پیشنهادهایی داشتم که می‌توان گفت به نوعی دیگر، مثل «جزیره رنگین» به همین کشف نقاط تازه ایران مربوط هستند و اتفاقا من هم ایده برای ساختشان داشتم اما هنوز بودجه‌اش جور نشده.

واقعیت دارد که مدتی پیش نسخه‌های کپی «جزیره رنگین» به دست مردم رسیده؟

فکر نمی‌کنم واقعیت داشته باشد. ما که با موردی برخورد نکردیم. من همان اوایل پس از اکران در جشنواره فجر یک چیزی شنیدم. تماس هم گرفتم با مقامات مسئول و پرسیدم چطور وقتی فیلم هنوز نمایش داده نشده، کپی آن فروخته می‌شود؟ وقتی پیگیری شد، دیدیم ماجرا جدی نبوده. ظاهرا ماجرا فقط ادعای یک سایت اینترنتی بوده.

http://www.mediafire.com/convkey/31a9/bop3aa74tpxpaia6g.jpg?size_id=5

«جزیره رنگین» می‌توانست فرصت بهتری برای اکران داشته باشد و به‌نوعی می‌توان گفت اتفاقی را که برای اکران ‌این فیلم افتاد، می‌توان نوعی فیلم‌سوزی دانست. شما موافقید؟ نظرتان درباره پدیده فیلم‌سوزی که اخیرا بسیار بحث آن پیش آمده چیست؟

من سعی می‌کنم اصلا به این موضوع فکر نکنم. ببینید با این حساب در همه این سال‌ها، تقریبا همه فیلم‌هایم سوخته حتی «عروس آتش» که بیشتر از همه فیلم‌هایم بین بینندگان شناخته شد. من دیگر به این موضوع عادت کردم، اعتراض هم نمی‌کنم؛ چون فکر می‌کنم شرایط اینجا طوری است که بعضی‌ها در شرایطی هستند که هر فیلمی بسازند به بهترین شکل ارائه می‌شود و من هر فیلمی بسازم ممکن است یک گوشه له شود. اگر بخواهم به این مسائل فکر کنم، انرژی فیلم‌سازی‌ام را از دست می‌دهم. آنچه قبل و بعد از فیلم‌ساختن من اتفاق می‌افتد، مسئله‌ای است که سعی می‌کنم به لحاظ عاطفی و ذهنی خودم را درگیرش نکنم، اما به‌هرحال می‌فهمم که برای فیلم‌هایم چه اتفاقی می‌افتد. در این مورد خاص که پرسیدید، یعنی برای «جزیره رنگین» نمی‌توانم بگویم این اتفاق افتاده یا نه. خوشحالم که به‌زودی فیلمم دیده می‌شود. بارها گفته‌ام اگر بنا بود از فیلم‌سازی به سرمایه‌ای برسم تا امروز رسیده بودم. عشق من فیلم‌سازی است و امیدم همین است که بتوانم فیلم بسازم، اما اینکه از نظر اقتصادی چه اتفاقی برای فیلمم می‌افتد، موضوعی است که خودم را درگیرش نمی‌کنم. در همان زمان نمایش فیلم «در کوچه‌های عشق» اوضاع طوری بود که فیلم اصلا دیده نشد و فرصت اکران را از دست داد و بعد از سال‌ها که در اکران‌هایی افراد این فیلم را دیدند به من با افسوس گفتند چه فیلمی بود! من همیشه گفته‌ام که در برابر این ضربه‌ها اگر مثل بتون بایستی، خُرد می‌شوی، اما اگر مثل اسفنج باشی پس از مدتی دوباره به حالت عادی برمی‌گردی و کارت را می‌کنی. من همیشه دومی را ترجیح داده‌ام.

شهروند/نمایش «بهمن» و نگاه توأمان هنرمندان، مسئولان و مخاطبان در گفت و گو با افروز فروزند

«تئاتر» برای «تئاتر»

احسان زیورعالم| بی‌شک هرگاه پای حرف‌ها و گفته‌های هنرمندان تئاتر از افراد حرفه‌ای تا مبتدیان و دانشجویان بنشینید، خاطرات و گفته‌های بسیاری از به اجرا رساندن آثارشان دارند به‌خصوص زمان برگزاری جشنواره تئاتر فجر که همه اتفاقات سریع‌تر و پیچیده‌تر می‌شود. اجراهایی که همیشه با مسائل و اتفاقات زیادی همراه می‌شود. این روزها افروز فروزند نمایشی با عنوان «بهمن» را در سالن سایه مجموعه تئاترشهر به روی صحنه برده و در یک ساعت و٤٠ دقیقه مراحل تهیه و مسائل و شرایط یگ گروه تئاتری را در آستانه جشنواره تئاتر فجر به تصویر می‌کشد. این نمایش بخشی از شرایطی است که جامعه خارج از تئاتر از آن باخبر نیست و نمی‌داند در پس پرده تئاتر چه می‌گذرد. مخاطب از بیرون به دنیای درون تئاتر می‌نگرد و «بهمن» واقعی را می‌بیند، «بهمنی» که توأمان با صدای هنرمند، مسئول و شاید روزی مخاطب شکل گرفته است.

نام نمایش شما واجد یک ایهام است. از یک طرف نمایانگر موقعیت زمانی جشنواره فجر است و از سوی دیگر اشاره‌ای دارد به بهمن در معنای یک بلای طبیعی که گویا بر سر شخصیت‌های نمایش «بهمن» درحال ریزش است. این بهمن هم به نحوی در نمایش شما ناشی از اتفاقات فضای خارج از سالن است. این خوانش من از نام نمایش است. «بهمن» برای شما چه مفهومی دارد؟

نامناسب‌ترین آدمی که می‌تواند راجع به یک اثر صحبت کند، صاحب اثر است. خیلی وقت‌ها صاحب اثر کاری را خلق می‌کند که بخشی از آن آگاهانه و بخشی برخاسته از ناخودآگاه است. درواقع تمایل صاحب اثر این است که بقیه آن را نقد و بررسی و تحلیل کنند و بیرون بکشند. البته آنچه درباره «بهمن» گفتید، قطعا به همین شکل است. این‌که در کارمان اقسام «بهمن» را داشتیم، نام «بهمن»، ماه «بهمن»، سیگار «بهمن». این استفاده‌ها را کردیم که جوری بازی کلامی و دیالوگی داشته باشیم ولی اصل قضیه برای خودم به‌عنوان نویسنده اثر همین موقعیتی است که شخصیت‌ها زیر آن می‌مانند و نجات از آن هم دشوار است.

http://cinemapress.ir/download?f=2015/12/27/4/137692.jpg

یک‌جور پذیرش موقعیت است. کسی که زیر بهمن مانده شخصا نمی‌تواند کاری کند. باید منتظر باشد کسی نجاتش دهد.

دقیقا. اینها تقریبا خود را در چنین موقعیتی قرار داده‌اند. کل موقعیت ماجرا حاکی از همین قضیه است.

بسیاری از مخاطبان نمایش را به شدت واقع‌گرا دیده‌اند. به‌زعم من نمایش با تمام ملموس بودن، استعاری است. حتی همراه من به این باور رسیده بود که پروسه تولید یک تئاتر بسیار سخت است. ولی برای شخص خودم که در تئاتر فعال هستم، مفاهیم استعاری بارزتر بود و به‌خصوص در مورد پرده. خودتان چقدر اثرتان را رئالیستی می‌دانید و وجوه استعاره و جایگاهش در کارتان را چه می‌دانید؟

کار ما قطعا رئالیستی است و شکی در آن نیست. منکر این هم نیستم که استعاره در کارم هست. فکر می‌کنم در هر کاری می‌شود استعاره را هم گنجاند و هم برداشت کرد. ممکن است کسی در کارش از استعاره استفاده نکند؛ ولی مخاطب ممکن است برداشتی استعاری از لحظه‌لحظه نمایش داشته باشد یا از اشیای موجود در کار چنین برداشتی کند. بنابراین، کار من کاری رئالیستی است که در لحظاتی از استعاره استفاده می‌کند‌؛ ولی نه استعاره‌های پیچیده.

پرده برای مخاطب نمایانگر مخفی‌کردن است؛ ولی پرده نمایش شما بسیار نازک است و چیزی مخفی نمی‌کند.

بله، چون امکانش نبود و از لحاظ زیباشناسی هم جذاب‌تر است. ولی بخشی از آن هم خوابی است که نویسنده تعریف می‌کند و ما به آن عینیت بخشیدیم. هم بخشی از کار را عینی کردیم و هم آن استعاره‌ای که شما می‌گویید، آن رفته‌رفته محبوس و محدود‌شدن گروه را در این پرده‌ها می‌شود دید.

یکی از بهترین نمودهای رئالیستیک نمایش شما، پرولوگ نمایش است. بسیار انتظار داشتم که با واکنش شدید مخاطب مواجه شوم؛ ولی گویا مخاطب آن را به فضا و محیط موجود ربط می‌داد. در طول نمایش برایتان اتفاق افتاد که این افتتاحیه با تلاش برای لمس‌شدن توسط مخاطب مواجه شود؟

روزهایی بوده که درگیر شده‌اند و جالب‌تر آنانی به راحتی درگیر می‌شوند که از عوامل تئاتر شهر هستند. تماشاگران دقیقا به همان چیزی که شما گفتید، به موقعیت مکانی تئاتر شهر تکیه می‌کنند. نگاه می‌کنند، سرک می‌کشند و با هم حرف می‌زنند. یک بار در میان تماشاگران نشسته بودم. آقای مسنی که شاید ٧٥‌سال داشت، کنارم نشسته بود. از من پرسید «چی شد یک دفعه؟ یعنی اجرا نمی‌کنند؟» من هم گفتم نمی‌دانم و احتمالا حل می‌شود. ایشان هم گفتند خدا کند. برای خودم خیلی جالب بود و پیش از شروع نمایش درگیر این بودیم که آیا تماشاگر این را باور می‌کند. الان می‌بینیم که خیلی فراتر از تصور ما رفته‌اند. تمام تلاش من این بود که تماشاگر باور کند و الان فراتر از تصور ما نیازی به این همه تمهید نیست، البته شاید همین تمهیدات چنین شرایطی را مهیا کرده است. یکی از دوستانم نمایشنامه را خوانده بود و در جریان ماجرا بود؛ ولی وقتی در سالن حضور داشت باور کرد.

http://media.shabestan.ir/Original/1394/09/22/IMG23230149.jpg

یعنی چنین تصوری از این موقعیت نداشت؟

می‌گفت اصلا این موقعیت خیلی جدی است.

شاید نکته مثبت فضای درونی سالن است که گویا اصلا نمایش هنوز شروع نشده است.

شاید. چون هنوز نور گرفته نشده و شرایط متعارف برای شروع یک تئاتر شکل نگرفته است.

البته تنها یک‌بار در نمایش شما دچار تغییر می‌شوند و چراغ‌های سبز خروج درهای سالن عیان می‌شوند. این تغییر هم به دستور یک شخصیت رخ می‌دهد. ولی می‌خواهم این سوال را از شما بپرسم که به نوعی هم‌صدا با شخصیت مدیر مجموعه نشدید؟ این‌که می‌شود با حداقل امکانات هم اثر هنری خلق کرد و استفاده از نور به شکل عمده دال بر این است.

این محدودیت، محدودیتی نبود که به ما تحمیل شده باشد؛ ولی تقریبا هم ما و هم تمام دنیا ثابت کردیم به‌هرحال با هر محدودیتی اثر هنری خلق می‌شود. ولی خیلی اعتقاد ندارم که محدودیت خلاقیت می‌آورد. اصلا این اعتقاد را ندارم. یک جاهایی ممکن است؛ ولی بر حسب شانس است. مگر محدودیت چقدر دامنه دارد که خلاقیتش نامحدود باشد؛ درحالی‌که آزادی دامنه نامحدودی برای خلق خلاقیت دارد. قصد من این نبود که می‌توانیم در محدودیت هم خلاق باشیم. نوری که نیاز داشتیم همین بود. تازه تمایل من این بود که نور تماشاگر هم داشته باشیم. مثل همین الان. نور خاصی نباشد. به من گفتند تماشاگر اذیت می‌شود. قصدم این بود که تماشاگر یک چیز واقعی ببیند؛ گویی مثل زمان تمرین که چند میهمان داریم. ولی گفتند تماشاگر اذیت می‌شود و دلم نمی‌خواست چنین شود. خیلی تلاش کردم؛ چون رفت‌وآمد این کار زیاد است. بازیگر این کار زیاد است. اتفاقات این کار زیاد است. مدام به گروه گوشزد می‌کردم که حداکثر مراقبت را داشته باشند تا تماشاگر از این رفت‌وآمدها آزرده و خسته نشود. کار صد دقیقه است و صد دقیقه برای تماشاگر امروزی زیاد است. همین که خطر کردیم صد دقیقه کار را بستیم و حتی ١١٠دقیقه بود، دیگر رویمان را زیاد نکنیم و بخواهیم فراتر از تحمل تماشاگر برویم. نوری که کار نیاز دارد یک نور عمومی از ابتدا تا انتهاست.

وقتی به‌عنوان یک تئاتری به کار نگاه می‌کنیم، این اتفاقات را پیشتر تجربه کرده‌ایم؛ ولی «بهمن» برای مخاطب دیدن یک تمرین نیست. دراماتیک است. چرا تماشای یک تمرین این بار دراماتیک را ندارد ولی «بهمن» دارد؟

ما گزینش و انتخاب کردیم کدام لحظات را به چه شکل نشان دهیم. به‌هرحال درست است ما هرچه نشان دادیم واقعیت بوده است؛ ولی آن را آراستیم و پیراستیم و آن وقت تحویل دادیم. چه در دیالوگ، چه در حرکت و حتی انتخاب لحظات. وگرنه می‌دانیم دو ساعت قبل از اجرا ممکن است همه این اتفاقات رخ ندهد. درواقع ما گزینش کردیم این اتفاقات در این ظرف زمانی رخ دهد با ایجازی که به گویاترین شکل حرفمان را منتقل کند. شاید این حسی که شما می‌گویید برای این باشد که مشغول تماشای نمایش هستید. ضمن این‌که یک پشت‌صحنه هست و هر زندگی نمایش نیست. مثل این می‌ماند وقتی شما یک داستان رئالیستی می‌بینید که در یک خانواده رخ می‌دهد، شاید به این فکر کنید که در زندگی ما هم رخ می‌دهد، پس چرا ما آن‌قدر دراماتیک نمی‌بینیم ولی این یکی درام است.

یعنی همان جادوی صحنه است

دقیقا. این هنر گروه است، نه یک نفر که به شکیل‌ترین شکل و موقعیت آن را ارایه دهد، تروتمیز با یک تزیین زیبا به مخاطب ارایه دهد تا مخاطب در عین حال که با یک واقعیت روبه‌رو می‌شود، این روبه‌رویی با شکل دراماتیک را داشته باشد.

http://www.aftabir.com/news/2008/jul/27/images/81eab9678d61fe10cfcde041c0c00437.jpg

احساس من این نیست که مخاطب تئاتری با مخاطب عام برخورد متفاوتی نسبت به اثر شما خواهد داشت. بخشی از آن به سبب فقدان آگاهی از وضع درونی تئاتر است. در وهله نخست «بهمن» مخاطب را آگاه می‌کند که تصویر وهمی از هنرمند وجود ندارد و او نیز مثل دیگران برای یک لقمه نان تلاش می‌کند. می‌جنگد.

ولی برای مخاطب اهل تئاتر که با این مشکلات آگاه است، قصه دیگری جاری است. خودتان، پس از بازگشت ١٢ ساله‌تان، چه چیز موجود در جامعه تئاتر شما را آزار می‌داد که بعد از این مدت خود جامعه تئاتری را نقد کنید؟

به ‌نظر من هر اتفاق ناخوشایندی در هر حیطه‌ای نوک پیکان آن را تنها به یک سمت چه مدیر و چه گروه برنمی‌گرداند. وقتی یک‌جا یک کمبود، یک اتفاق ناخوشایند یا محدودیتی است، همه دست‌به‌دست هم دادند تا موقعیتی را خراب کنند. معتقدم که در تئاتر هم همین است. ما کمک کردیم به بد شدن موقعیتی که درونش هستیم. اصلا نباید تقصیر را گردن کسی بیندازیم. شاید یکی از دلایلی که گروه بازبینی این کار را با وجود حرف‌هایش تصویب کرد، این است که بدون قضاوت افشاگری کردم، عیان کردم. به نحوی همه را نقد کردم. از خودم به‌عنوان نویسنده و کارگردان تا بازیگر و مدیران. اعتقاد به دست‌های پنهانی که همیشه فکر می‌کنیم آنها ما را محدود می‌کنند، ندارم. نه! خیلی وقت‌ها خودمان همدیگر را له می‌کنیم. خودمان همدیگر را قربانی می‌کنیم. دست پنهانی نیست که ما را قربانی می‌کند. یکی از دلایلی که می‌خواستم بعد از ١٢‌سال چنین نمایشی کار کنم این بود که وقتی از من بپرسند در این ١٢‌سال چرا کار نکردی، بگویم بیایید نمایش مرا ببینید. درواقع یک جواب صددقیقه‌ای به آنان بدهم که به چه دلیل ١٢‌سال کار نکردم. به دلیل همه این‌ها. نه این‌که من خارج از گودم. نه من هم شکلی از این خرابکاری را با کار نکردن، کنار کشیدن و بی‌تفاوت بودن اعمال کردم و از همه بدتر هم این بی‌تفاوت بودن است.

آیا این خوانش از اثر شما که بخشی از مشکلات منوط به عدم برقراری دیالوگ میان هنرمند و مدیر است، صحیح است؟

قطعا. یکی از دلایلی که آدم‌ها در هر حوزه‌ای ضربه می‌خوردند، از زندگی خصوصی تا زندگی کاری، فقدان دیالوگ است. وقتی صحبت می‌شود خیلی چیزها روشن می‌شود و می‌فهمیم چه مقدار دچار سوءتفاهم شده‌ایم. چه میزان دچار سوءتفاهم نشدیم؛ یعنی چقدر درست فکر کردیم و چقدر غلط فکر کردیم. چون ما یک‌فکر هستیم. وقتی دو نفر با هم حرف می‌زنند می‌شوند دو فکر. سه نفر با هم حرف می‌زنند می‌شود سه فکر. اگر به حرف هم گوش دهیم و صرفا دیالوگ نباشد. گفت‌وشنود باشد و فقط گفت‌وگو نباشد. این دو با هم خیلی تفاوت دارد. وقتی گفت‌وشنود باشد، آن وقت کاستی‌ها کم می‌شود. چیزی که ما نداریم نه فقط در کار خودمان، بلکه حتی با مردم این است که با هم حرف نمی‌زنیم. در خیابان وقتی به کسی تنه می‌زنید و در برگشت از او عذرخواهی می‌کنید، عذرخواهی پذیرفته نمی‌شود و با بد و بیراه مواجه می‌شوید. این همان نشنیدن است. یک جور احساس می‌کنی که توطئه‌ای وجود دارد. همه علیه ما هستند و کسی ما را دوست ندارد. هیچ‌وقت به این فکر نمی‌کنیم که ما هم هیچ‌کس را دوست نداریم.

ممکن است این موضع‌گیری وجود داشته باشد که شما از مدیر هم حمایت می‌کنید.

من در این کار از کسی حمایت نکردم. همه را واو به وا‌‌‌‌‌و روایت کردم. نه قضاوتی وجود دارد و نه حمایتی.

یک وضع پارادوکسیکال است. شاید به جای این‌که در موقعیت تئاتری از شما حمایت شود؛ برعکس علیه شما قرار بگیرند.

ولی واقعیت این نیست. مدیر ابتدا با نرمش وارد می‌شود؛ ولی درنهایت تهدید می‌کند. یعنی بدون این‌که به حرف عوامل نمایش گوش دهد، تهدید می‌کند. مدیر حتی حاضر نیست که فکر کند شاید واقعا این گروه نمایش راست می‌گویند.

http://theateronline.ir/wp-content/uploads/03113-600x360.jpg

چقدر عوامل هنری به حرف مدیر گوش می‌دهند؟

بخشی از گوش دادن اجبار است. قدرت است و قدرت حاکمیت می‌آورد. با قدرتی که آنان دارند می‌توانند نظرات خود را اعمال کنند و اینان به سبب ضعفی که دارند بدون این‌که دوستش داشته باشند، می‌پذیرند. حتی آنانی که می‌پذیرند اجرا به سرانجام برسد، ناچاری را در آنان می‌بینید. یکی مقاومت می‌کند و یکی نه. یکی از اول می‌گوید من تمایل به مقاومت ندارم و یکی دیگر می‌گوید بگذاریم تا خون در رگ داریم مقاومت کنیم در برابر این فشار. ولی من سعی کردم همه را به چالش بکشم. آدم وقتی می‌خواهد منطقی ببیند می‌فهمد که در برخوردهایمان، در باج‌هایی که گرفتیم و دادیم خودمان خطا کردیم. خطاهای خودمان بوده که این محیط آلوده و بی‌اخلاق ساخته شده است. مگر می‌شود یکی از راه برسد و چیزی برای ما بسازد؟ پس ما چی؟ اگر کسی هم چیزی برایمان ساخته پس باز هم مقصر ماییم که آن‌قدر ضعیف بودیم و اجازه دادیم برایمان چیزی بسازد.

شما هم سعی کردید این را نشان دهید، مثلا با نشان دادن تنبلی عوامل.

بله، همین بی‌اخلاقی و بی‌تعهدی در کار همان چیزی است که در جامعه ما هست. تماشاگر غیرتئاتری آنها را خیلی سریع می‌گیرد. تماشاگر تئاتری درگیر پشت‌صحنه می‌شود. تماشاگر غیرتئاتری مدام پیدا می‌کند که من هم این را دارم و خیلی بی‌واسطه با اثر ارتباط برقرار می‌کند و این برای من بسیار خوشایند است. چیزی که از آن ترس داشتم و می‌بینم اصلا نباید می‌ترسیدم. اتفاقا تماشاگر غیرتئاتری راحت‌تر حرف اصلی مرا می‌گیرد.

یعنی خیلی فاصله را حس نمی‌کند؟

ممکن است با یک‌سری اطلاعات مثل اجرای جنرال و بازبینی غریبه باشد ولی خوشبختانه ارتباط را مخدوش نمی‌کند.

ولی آموزش می‌بیند.

قطعا، به من خیلی می‌گفتند تماشاگر ممکن است نفهمد و من جواب می‌دادم تماشاگری که تئاتر می‌بیند باید بالاخره بفهمد. روزی متوجه همه این‌ چیزها باید شود. حالا ما خطر کرده و شروع می‌کنیم. خوشبختانه تا حالا کسی نیامده بگوید نفهمیدم چه شد. ممکن است با چند اصطلاح مأنوس نباشد ولی اصلا مهم نیست. مهم اتفاقی است که درحال رخ دادن است و نگرانی که به مخاطب تزریق می‌شود که اینها بالاخره چه می‌کنند. چرا اینها پشت هم نمی‌ایستند. چرا حرف هم را نمی‌فهمند و مدام مابه‌ازای اینها را در زندگی خودش پیدا می‌کند که در محل کار خیلی وقت‌ها بقیه حرف مرا نمی‌فهمند و من حرف آنان را نمی‌فهمم. یک چیزی دیگر می‌گویم و چیز دیگر برداشت می‌شود.

چرا در جامعه تئاتری افراد حرف یکدیگر را نمی‌فهمند؟

مسأله فقط تئاتری نیست. ما مردم عادت کردیم که منفعت خودمان در صدر امور باشد. تا جایی که منفعت‌مان هست، می‌فهمیم. به محض این‌که خارج می‌شود، تلاش می‌کنیم نفهمیم. بالاخره مردم خنگی نیستیم، باهوش هم هستیم. نه مسأله فقط تئاتر نیست.

حرفم این است که وقتی در تئاتر افراد خود را فهیم‌تر می‌دانند، چرا باید دچار چنین معضلی باشند؟

مشکل همین‌جاست که فکر می‌کنیم بیشتر می‌فهمیم. وقتی یک بازیگر یا نویسنده یا کارگردان یا هر کسی مطالعاتش صفر شده چطور ممکن است بیشتر بفهمد؟ ادعا که شرط نیست. مهم این است که چقدر به این ادعا عمل می‌شود. من چقدر مطالعه دارم. چه مطالعه روان‌شناسانه که مختص این کار است و چه مطالعات تخصصی خودم. در دوران دانشگاه استادی داشتیم که می‌گفت یک تئاتری باید ریاضی‌اش هم خوب باشد. من آن موقع نمی‌فهمیدم که استاد چه گفته؛ ولی بعد که رفتم جلو فهمیدم در تئاتر هرچه حوزه‌ دانش تو بیشتر باشد، راهگشاست. حتی ریاضی که آدم فکر می‌کند دورترین مقوله به مبحث تئاتر است. دیگر یک چیزی مثل فلسفه و روانشناسی و جامعه‌شناسی که در تئاتر تنیده شده است، جای خود دارد. از تئاتری‌ها بپرسید چقدر مطالعه دارند؟ اصلا رمان‌های روز را می‌خوانند؟

http://davincis.ir/media/k2/items/cache/617a2776f20d4e817afffbdbb257cffa_XL.jpg

عموما می‌گویند که خیلی مطالعه می‌کنیم.

پس متاسفانه نتیجه نمی‌دهد. شاید فقط می‌خوانند و مطالعات‌شان را به کار نمی‌گیرند. نه فقط در تئاتر، هیچ جا، حتی در اجتماع گاهی اوقات از تحصیلکرده‌ها رفتارهایی می‌بینیم که آدم فکر می‌کند اگر تحصیل‌ نکرده بودند چه بلایی سر اجتماع می‌آورند. تلخ است. هیچ‌وقت هم حاضر نیستیم از خودمان شروع کنیم. فکر می‌کنیم یا باید بقیه شروع کنند و ما خوبیم، یا این‌که یکی پیدا شود که همه ‌چیز را سروسامان بدهد. هیچ‌وقت فکر نمی‌کنیم من شروع کنم. تلاش کردم بیشتر از این‌که تئاتری‌ها و محیط کارشان را نقد کنم، یک نقد اجتماعی در کار داشته باشم و امیدوارم که این اتفاق افتاده باشد.

نمایش معضل را نشان می‌دهد؛ ولی راهکار نمی‌دهد. آیا راهکار نقیصه این داستان است؟ مثلا نویسنده حاضر به بازنویسی متن شود.

قرار نیست رویاپردازی کنیم. ما با واقعیت روبه‌روییم.

منظورم این است که همه عوامل کار خودشان را درست انجام بدهند، برخلاف تصویر موجود در «بهمن».

ولی فقط این نیست. ضمن این‌که من تنها دلم می‌خواست روایت کنم. وقتی من راهکار بدهم ذهن تماشاگر محدود می‌شود.

اگر برعکس مسأله روی صحنه می‌رفت باز هم دراماتیک می‌شد؟

نه تنها دراماتیک نمی‌شد، بلکه با واقعیت هم نمی‌خواند و هم این‌که منظور من این نبود که ضد این درست است و این غلط است. یک چیزهایی در این کار درست و یک چیزهایی غلط است. آن وقت اگر می‌خواستیم یک جامعه آرمانی را به تصویر بکشیم این نبود که نویسنده مشغول بازنویسی شود. اصلا نقطه شروع این است که تو هر چه دوست داری بگو، آدم‌ها را فهیم بدان چون کار تو قرار نیست تأثیر شگرفی روی آنها بگذارد. فقط قرار است ببینند و تعقل کنند. معتقدم هر کاری چه درست و چه غلط، تفکر و تعقل آدم را کار می‌اندازد. لزوما تأثیر زیادی نمی‌گذارد. یکی از دلایلی که ما عقب ماندیم، این است که خیلی تعقل و تعمق بر حیطه‌ها نداریم. از سطحش رد می‌شویم. سطحی‌نگری راحت‌ترین راه است. همه‌مان از قشر تحصیل‌نکرده تا تحصیل‌کرده از روی سطح چیزها رد می‌شویم، چون آسان‌ترین کار است و کمتر وقت می‌گیرد ولی قبول ندارم که ضد این کار درست است.

نمایش مجموعه‌ای از «اگرها» دارد؛ اگر گیره درست خریداری شده بود و... آیا این «اگرها» قابل اصلاح نبودند؟

http://cinemapress.ir/download?f=2015/12/27/4/137707.jpg

در واقع اگر هر کسی مسئولیتش را انجام دهد با جامعه‌ای با مشکلات کم روبه‌رو می‌شویم. من در سرکار اهل عصبانی شدن و برخورد کردن نیستم؛ ولی وقتی می‌بینم که یکی بی‌مسئولیتی می‌کند اصلا آدم دیگری می‌شوم. نه این‌که بخواهم بگویم خودم آدم مسئولی هستم و توقع مسئولیت‌پذیری دارم ولی توقع ندارم وقتی با کسی دست تعهد داده‌ام، خلافش را ببینم. وقتی جایی کوتاهی می‌بینم، نمی‌توانم بگذرم. از کوتاهی آدم‌ها کوتاه نمی‌آیم ولی از هر خطای دیگری به‌راحتی می‌گذرم و چشم‌پوشی می‌کنم. معتقدم کسی که می‌رود می‌خوابد وضع را می‌داند. آن کسی که دیر می‌آید، می‌داند وضع چیست. کسی که در باران آن بلا سر دکور می‌آورد، وضع را می‌داند. حالا یا تعمدی دارد یا بدون هرگونه تفکری نخستین چیزی را که به ذهنش می‌رسد، انجام می‌دهد. این چیزها دست‌به‌دست هم می‌دهد و با یک اجرا روبه‌رو می‌شویم که بی‌سروته نیست؛ بلکه آن چیزی که باید باشد نیست.

قدس/نگاهی به فیلم «حکایت عاشقی»

عاشقی به «بهرام رادان» نمی‌آید

هنر/ رضا استادی: «حکایت عاشقی» داستان عکاسی جوان به نام علی است که در سال ۱۳۶۶ در کردستان عراق در قالب گروهی از رزمندگان ایرانی در خط مقدم جبهه جنگ با عراق حضور دارد.

پس از بمباران شیمیایی حلبچه علی شخصا و به صورت داوطلبانه به حلبچه می‌رود تا این جنایت را ثبت کند. ساعاتی قبل از آغاز بمباران شیمیایی، «شاهو» و «چیمن» زوج کُردی که ‌بشدت به یکدیگر علاقه دارند، از یکدیگر خداحافظی کرده‌اند. شاهو به جبهه رفته و چیمن در شهر مانده است. بمباران بین آنها فاصله می‌اندازد. طی ماجراهایی علی با چیمن آشنا شده و سپس با او ازدواج می‌کند اما مدتی بعد از پایان جنگ مشخص می‌شود شاهو زنده بوده و همین مسأله باعث می‌شود چیمن از علی جدا شود و به سراغ او برود. البته آنها هیچ‌گاه با یکدیگر ازدواج نمی‌کنند و در پایان پس از گذشت حدود 20 سال، علی به وصال چیمن می‌رسد.

چرا این قصه ساخته شده است؟

در عنوان‌بندی فیلم نام «محمود اربابی» در کنار «احمد رمضان‌زاده» کارگردان اثر به عنوان نویسندگان فیلمنامه دیده می‌شود. فیلم با حمایت مالی بنیاد سینمایی فارابی و نهادهایی همچون «هلال احمر» ساخته شده و جزو آثار نسبتاً گران‌قیمت سینمای ایران است. در ظاهر فیلم با این نیت ساخته شده که قصه‌ای عاطفی در حاشیه جنگی خشن را روایت کند. تا نیمه فیلم این موضوع مصداق دارد اما از میانه، ناگهان فیلم تبدیل به ملودرامی‌ عاشقانه می‌شود که می‌تواند ربطی هم به جنگ نداشته باشد و حتی شاید لازم نباشد برای شروع آن، صحنه حمله تدارک دید و از تیراندازی و هلی‌کوپتر استفاده کرد.

http://media.mehrnews.com/d/2014/12/28/3/736356.jpg?ts=1419944994284

کارگردان صحنه‌ای پُرهیجان را در ابتدای فیلم قرار داده اما این شکل از تیراندازی و حمله، هرچند خوب و پُر و پیمان ثبت شده اما به استاندارد امروز سینمای ایران نزدیک نیست و بشدت یادآور صحنه‌های کم جان فیلم‌های جنگی دهه شصت است.

در ثبت و به تصویر کشیدن صحنه‌های شهر حلبچه پس از بمباران، بیشترین تلاش صورت گرفته تا همه چیز شبیه عکس‌ها و فیلم‌های مستند باشد اما در این بخش فیلم باید مختصاتی از شهر ارائه دهد و همه چیز در حد یک خیابان و چند کوچه خلاصه نشود.

امتیازهای فیلم چیست؟

«طراحی صحنه و لباس» امتیاز خوبی در فیلم دارد. اغلب صحنه‌ها چه در جنگ و چه در شهر ملموس است. از عناصر تصویری آن دوره نیز خوب استفاده شده و فضاهایی همچون: «دفتر سردبیر مجله» از معدود طراحی‌های واقعی و نزدیک به حقیقت در فیلم‌های ایرانی است. فضای کلی فیلم در بخش‌های شهری خلوت است. علی جز خانواده سردبیر، دوست و آشنای دیگری ندارد اما این شکل از فضاسازی هم چندان توی ذوق نمی‌زند.

حتی می‌توان از نقش آفرینی خوب «بهمن زرین پور»، «شیلان رحمانی» و «قطب‌الدین صادقی» به عنوان نقطه قوت فیلم یاد کرد.

چه چیزی نفس فیلم را می‌گیرد؟

به پوستر فیلم دقت کنید: «تصویری از بهرام رادان خندان و دوربین به گردن با شیلان رحمانیِ تار به دست»! این ژست تصویری با تار، شباهت فراوانی به جلد کتاب‌های شعری دارد که در محدوده «ناصر خسرو» طبع و منتشر می‌شود. فیلم با این تصویر می‌خواهد بگوید اثری عاشقانه است. تا یک جایی هم خوب عمل می‌کند اما برای ادامه ماجرا وصله ناجوری به نام «بهرام رادان» به فیلم الصاق شده که در ظاهر قرار است تضمین کننده فروش فیلم باشد، اما از یک جایی به بعد می‌شود پاشنه آشیل فیلم! در صحنه‌های ابتدایی با ضرب و زور گریم، چهره او شبیه رزمنده‌ها شده است. صحنه پردازی‌ها نیز آن قدر شلوغ است که تماشاگر توجهی به ممیک و دیگر بخش‌های بازی رادان نداشته باشد اما وقتی داستان وارد محیط شهر و روابط عاطفی میان این زن و شوهر می‌شود، نقش آفرینی رادان تماشاگر را به فیلم‌های دهه 80 این بازیگر می‌برد که تازه به عنوان یکی از چهره‌های

«تین ایجر»ی و جوان پسند سینما «رو» آمده بود و با زلف بور و چشم‌های رنگی‌اش، در فیلم‌ها از شخصیت‌های مقابلش دل می‌برد و آنها را یک دل نه صد دل عاشق خودش می‌کرد و در زمانی که بساط عشق و عاشقی برچیده می‌شد، با بغض خودش اشک دخترهای دبیرستانی تماشاگر فیلم را درمی‌آورد!

به صحنه‌هایی دقت کنید که در آن رادان با چیمن برای آخرین بار عازم اردوگاه است، نگاه‌های او به چیمن به جای آنکه حس عشق را تداعی کند، یادآور بچه مدرسه‌ای‌هایی است که همکلاسی‌هایشان، خوراکی آنها را گرفته‌اند و حالا او باید تا پایان زنگ صبر کند تا چغلی او را به آقای ناظم کند! این عکس‌العمل‌ها به هیچ وجه مناسب مردی که از کوره حوادث جنگ بیرون آمده نیست. در پایان فیلم هم مشخص نمی‌شود چطور او در این 20 سال که دنیا دچار «انفجار اطلاعات» شده، از سرنوشت همسر سابقش بی‌خبر بوده و باید نام و نشان هنرمندی شناخته شده را از شاهو پرس‌وجو کند؟!

http://www.salamcinama.ir/public/images/usrUploader/movImg/hekayatasheghi3.jpg

ساخت فیلم درباره استفاده عراق از تجهیزات شیمیایی دو نمونه خوب و قابل اعتنا با نام «عروس حلبچه» و «هراس» در سینمای ایران دارد. حکایت عاشقی مسأله تازه‌تری از آن دو اثر سینمایی مطرح نمی‌کند. مثلث عشقی فیلم آنقدر که باید «جاندار» نیست و پایان

هندی وار اثر نیز نمی‌توانند بیننده امروز سینما را راضی نگه دارد. سینماگرانی که وارد چنین موضوع‌هایی می‌شوند، باید تکلیف خود را بدانند که آیا قرار است داستانی عاشقانه روایت کنند یا فیلمی‌تجاری؟

قدس/حجت الله ایوبی اعلام کرد:

دلیل انتصاب تئاتری‌ها درسینما/ چرا لیلاحاتمی مشاور مدرسه سینما شد

رییس سازمان سینمایی که به تازگی یک چهره تئاتری را در سازمان سینمایی منصوب کرده معتقد است به تفکیک هنر تئاتر و سینما قائل نیست و باید از مدیران لایق در هر بخشی بهره برد.

به گزارش قدس آنلاین، حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی که به تازگی حسین پارسایی را به سمت مدیرکل دفتر نمایش خانگی، مستند و کوتاه منصوب کرده است درباره دلایل دعوت از مدیران تئاتری برای فعالیت در عرصه سینما به مهر/ گفت: آنچه مسلم است سینما نیاز به مدیران فرهنگی با قدرت اجرایی بالا دارد و باید افرادی در راس امور قرار گیرند که علاوه بر داشتن قدرت اجرایی با جریان های فرهنگی کشور نیز آشنا باشند و طبیعتا مدیران خوش سابقه در عرصه تئاتر از این شناخت بی بهره نیستند و من به شخصه به مرزبندی بین دو مقوله تئاتر و سینما قائل نیستم و معتقدم که مدیران امتحان پس داده و کار آزموده در عرصه تئاتر می توانند مدیران کارآمد در حوزه سینما نیز باشند.

وی تاکید کرد: تاریخ نشان داده که بسیاری از سینماگران ریشه در هنر تئاتر دارند و باید اجازه داد زمان بگذرد و تاریخ عملکرد مدیران فرهنگی را به قضاوت بگذارد. حسین پارسایی مدیر فرهیخته و موفقی در عرصه تئاتر بوده است و حتما در عرصه سینما هم می تواند منشاء خدمات بسیاری باشد و من مطمئن هستم اتفاق های خوبی در عرصه نمایش خانگی، مستند و کوتاه خواهد افتاد.

توضیح درباره انتصاب‌ها در مدرسه ملی سینما

این مدیر سینمایی به احکامی که برای انجام امور «مدرسه ملی سینما» صادر کرده است اشاره کرد و گفت: افرادی که برای حضور در «مدرسه ملی سینما» انتخاب شدند افراد شناخته شده و به اصطلاح صاحب کار و صاحب ایده هستند و فکر می کنم در جای درستی در عرصه سینما قرار گرفته اند و مهمترین نکته درباره تک تک افرادی که انتخاب شده اند این است که به راهی که به آن ورود پیدا کردند اعتقاد دارند و معتقدند تشکیل «مدرسه ملی سینما» یک ضرورت بوده و زمان آن رسیده که برای مدرسه ملی سینما وقت بگذارند.

ایوبی یادآور شد: افراد انتخاب شده برای حضور در «مدرسه ملی سینما» از چهره های شناخته شده سینما هستند که جوانان فیلمساز و کار آزموده در این عرصه دنبال فرصتی برای دریافت تجربیات آنها هستند اما تا پیش از تاسیس «مدرسه ملی سینما» آدرس و نشانی مشخصی برای استفاده از این تجربیات نداشتند. خوشبختانه این مدرسه آدرس و نشانی خوب برای جوانانی است که می خواهند درباره سینمای روز ایران و جهان بدانند.

http://cinemapress.ir/download?f=2013/09/24/4/103737.jpg

وی درباره عنوان مشاور هنری «مدرسه ملی سینما» و دلایل انتخاب لیلا حاتمی به این سمت گفت: انجام امور «مدرسه ملی سینما» در زمینه های مختلف نیاز به وجود یک مشاور هنری دارد که در انجام امور بخش های مختلف به مدرسه کمک می کند. خانم حاتمی انتخاب خوبی است که می تواند هم به عنوان مشاور هنری «مدرسه ملی سینما» و هم در بخش بین الملل آقای رایگان را همراهی کند.

معرفی نکردن هیات انتخاب فجر تصمیم درستی بود

رییس سازمان سینمایی در پایان صحبت های خود با اشاره به حاشیه های ایجاد شده مبنی بر معرفی نشدن هیات انتخاب سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر گفت: من فکر می کنم معرفی نشدن هیات انتخاب تصمیم درستی بود که محمد حیدری دبیر جشنواره فیلم فجر گرفت و خوشبختانه نتیجه داد و هیات انتخاب در کمال آرامش و بدون فشار بیرونی مشغول بازبینی آثار هستند. ضمن اینکه کنجکاوی سینماگران و اهالی رسانه به حق است ولی باید صبر کرد و نتیجه را دید. البته در این بین گمانه زنی هایی نیز صورت گرفت که برخی از این گمانه زنی ها درست و برخی دیگر نادرست است اما در مجموع معرفی نکردن هیات انتخاب تصمیم درست و قابل دفاعی است.

قدس/بازیگر نقش مادر شهید در «دایو»:

داغِ بازی در نقش مادر شهید مرا خانه‌نشین می‌کند

رابعه‌ مدنی بازیگر سینما و تلویزیون گفت: من هر بار که در نقش مادران شهدای دوران دفاع مقدس بازی می‌کنم تا دو روز از احساس غم و ناراحتی خانه نشین می‌شوم.

به گزارش قدس انلاین و به نقل از تسنیم،رابعه مدنی بازیگر سینما و تلویزیون که این روز‌ها فیلم «دایو» را با موضوع شهدای غواص بازی کرده است، در خصوص بازی در نقش مادر شهید غواص گفت: من هر بار که در این نقش‌ها بازی می‌کنم تا دو روز از احساس غم و ناراحتی خانه نشین می‌شوم. در این گونه کار‌ها بسیار می‌کوشم تا بتوانم ذره‌ای از احساسات مادران این شهدای عزیز را نشان دهم.

وی افزود: قطعا من و امثال من نمی‌توانیم نسبت به این خانواده‌ها و به خصوص این مادران بزرگ بی‌تفاوت باشیم. این بچه‌ها، همانند بچه خودم برایم عزیز هستند‌.

مدنی افزود: من زمانی که همدان بودم هر بار که شهید می‌آوردند، به تشییع می‌رفتم و مثل کسی که فرزندش را آورده‌اند، داغدار می‌شدم. امیدوارم روزی برسد که جنگ و جنایت و خونریزی از زمین ریشه کن شود.

http://media.qudsonline.ir/larg/1394/10/08/IMG15495836.jpeg

این بازیگر سینما و تلویزیون در پایان گفت: مطمئنا هیچ چیز جز یک ایمان و اعتقاد عمیق به خدا نمی‌تواند این مادران و این خانواده‌ها را محکم و استوار نگه دارد. امیدوارم با بازی در این فیلم کوتاه بتوانم شرمنده آن‌ها نشوم.

فیلم داستانی «دایو» به کارگردانی حسین دارابی و با موضوع شهدای غواص، از تازه‌ترین محصولات باشگاه فیلم سوره حوزه هنری است که اکنون مراحل تدوین و صداگذاری خود را پشت سر می‌گذارد.

«دایو» روایتگر نحوه اسارت یکی از شهدای غواص است که در محاصره‌ای از نیروهای عراقی پس از اتفاقات تلخ و عجیب، به شهادت می‌رسد.

مردم سالاری/ مدير بخش مستند جشنواره فيلم فجر:

همه نسل‌ها در بخش مستند حضور دارند

مدير بخش مستند جشنواره فيلم فجر از رسيدن نسخه نهايي 80 فيلم مستند به دبيرخانه جشنواره فيلم فجر خبر داد و يادآور شد که برخي از صاحبان آثار براي اولين نمايششان در جشنواره فيلم فجر آثار خود را ارايه کرده‌اند.

به گزارش روابط عمومي‌سي‌و‌چهارمين جشنواره فيلم فجر، مرتضي رزاق کريمي‌گفت: مستندهاي رسيده به دبيرخانه سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر توسط هيات انتخاب درحال بازبيني هستند. وي در ادامه خاطرنشان کرد: امسال در جشنواره فيلم فجر کارگردان‌هاي نسل اولي و سومي‌و به نوعي از همه نسل‌ها در بخش مستند جشنواره حضور دارند. رزاق کريمي‌همچنين يادآور شد: در مستندهاي امسال جشنواره فيلم‌هايي وجود دارد که يقينا قابليت اکران سينمايي هم دارند و در کنار آثار داستاني، آثار مستند هم براي مخاطبين جذابيت ويژه‌اي خواهد داشت.

وي با بيان اينکه سينماي مستند در همه جاي دنيا درحال پيشرفت است اظهار کرد: در کشور ما در بخش مستند رشد کمي‌و کيفي قابل توجهي اتفاق افتاده تا آنجا که تلويزيون هم نسبت به گذشته توجه بيشتري به فيلم‌هاي مستند داشته است.

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/10/30/13911030100959771_PhotoL.jpg

مدير بخش مستند جشنواره فيلم فجر همچنين يادآور شد: امروز شاهديم که مستندهاي سينمايي در ژانرهاي مختلف و سلايق گوناگون ساخته شده که اين مستندها ظرفيت‌هاي ديگر نمايشي مثل سالن‌هاي سينما و نمايش خانگي را هم دارند و بر اين اساس مي‌توان گفت چرخه توليد، توزيع و نمايش براي سينماي مستند در حال شکل گيري است. رزاق کريمي‌با بيان اينکه اين امر به نفع سينماي ايران خواهد بود، ادامه داد: با اين کار ظرفيت بالقوه مخاطبين سينماي ايران فعال تر خواهد شد و ضريب اشغال صندلي‌ها نيز افزايش مي‌يابد و بدين شکل طيف جديدي از مخاطبين به سينما اضافه خواهند شد. وي همچنين عنوان کرد: سينماي مستند علاوه بر اينکه علاوه بر داشتن ظرفيت سينما به عنوان سرگرمي، يک سينماي بين رشته‌اي هم محسوب مي‌شود که شاخه‌هاي ديگري از هنر، علوم و فنون را هم درگير خواهد کرد. رزاق کريمي‌در ادامه خاطرنشان کرد: مستندهاي اجتماعي علاوه بر اينکه مخاطب را درگير مي‌کند، کارشناسان حوزه علوم اجتماعي و انساني را هم مي‌تواند جذب کند. وي همچنين گفت: جشنواره فيلم فجر فرصت مناسبي است تا مخاطبين جدي سينماي ايران بتوانند علاوه بر آثار داستاني با سينماي مستند در شکل بسيار تاثيرگذار مواجه شوند زيرا انتخاب‌هاي جشنواره فيلم فجر با رويکرد کاملا سينمايي و دراماتيک از جنس مستند خواهد بود.

وطن امروز/تحلیلی از ابعاد «نفوذ» در شبکه فرهنگی کشور

از تأکیدات آقا تا بی‌توجهی‌‌ مسؤولان!

نفوذ، واژه‌ای است که این روزها پس از فرمایشات مقام معظم رهبری در ایران وارد ابعادی تحلیلی شده است؛ واژه‌ای که بعد از کلیدواژه «فتنه» در سال‌های اخیر، حالا به‌عنوان یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های رهبری مورد تاکید قرار گرفته است. چنانکه با نزدیک به 70 مورد اعلام این واژه توسط حضرت آقا باید این مساله به‌عنوان موضوعی مهم و قابل توجه نزد اندیشمندان و تحلیلگران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و مسؤولان مرتبط مورد توجه قرار گیرد. اگر چه نفوذ در اشکال داخلی و خارجی خود حالا ابعادی پیچیده و مدرن به خود گرفته اما رهیافت به نفوذ را می‌توان در قلب تاریخ این سرزمین در بعد از انقلاب جست و سال‌هاست به نحوی پیدا و پنهان با شیطنت‌های برنامه‌ریزی شده از سوی دشمنان این سرزمین مواجه بوده‌ایم، چرا که با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران و خارج شدن این کشور از حوزه قدرتخواهی غربی‌ها، تمام کشورهای استکباری در تکاپوی ضربه زدن به آرمان‌های مقدس این سرزمین بوده‌اند. آنها خوب می‌دانند تاثیر انقلاب اسلامی به ملت‌های جهان، آغاز راهی است جهت خروج ملت‌های آزادی‌خواه جهان از بند استبداد و استعمار غربی و از این رو طی روندی چند ساله همه کشورهای سلطه‌پذیر، از چرخه استقلال‌طلبی درخواهند آمد. بر این اساس غربی‌ها به سردمداری آمریکا درصدد طراحی توطئه‌هایی به اشکال مختلف و به صورت شبکه‌ای علیه باورهای دینی و فرهنگی این سرزمین هستند که یکی از آنها از طریق عرصه فرهنگ و هنر روی داده و همچنان به حرکت رونده و شیطانی خود ادامه خواهد داد. این رویکرد با روش‌هایی از استحاله نظام باورها و منحرف کردن تفکر فرهنگ اسلامی و ایرانی از چارچوب‌های فکری و ساختاری صورت خواهد گرفت و این مساله چه از سوی هنرمندان این کشور و چه مسؤولان دست‌اندرکار نیاز به توجه و مراقبت‌های لازم دارد.

http://static1.parsnews.com/thumbnail/x1pahhWz7pQu/H9JQmKBc0s-Ih7bhwA8pIv6YclDD_Z723yAWxjTqCN2OJxM6LHgcMpfH3WO5QFSWngxJ9r-G6_q0cdBUbQJ5VyN5PKclsvTUSYo4ioKBRXJIkC5QzHdMRkCdkNQ11AuAMJbM5eTXzE1zHQlvhPFP-WaEajfuVKY5T7K-X7dYIGU,/%D9%86%D9%81%D9%88%D8%B0.jpg

مساله مهم در تحلیل چرایی و چگونگی نفوذ دشمنان به این کشور، توجه به خیزش دشمنان در بخش فرهنگی این سرزمین خواهد بود و باید این مساله را مورد توجه قرار دهیم که این بخش از نفوذ ابعاد بیشتری نسبت به بخش‌های دیگر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خواهد داشت. نفوذ دشمنان در بخش فرهنگی از طریق تغییر در باورهای مردم و تخطئه ارزش‌های والای این سرزمین و نفوذ در شیوه زندگی مردم روی خواهد داد که نمونه‌هایی از نفوذ فرهنگی را در شمایل‌ها و تیپ‌های متضاد با باورهای اسلامی و ایرانی در سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم و متاسفانه با توجه به اهمیت و ابعاد نفوذ، سیاست‌های کلان و راهبردی مناسب و موثری از سوی مسؤولان فرهنگی در جهت مبارزه با این نفوذ انجام نشده؛ برای مثال در بخش مهمی چون نفوذ دشمنان در نحوه پوشش اصیل مردمان ایران، تنها شاهد برپایی جشنواره‌های مد و لباس به شکلی نمادین بوده‌ایم که کارکردی به همراه نداشته است. آنچه از فرمایشات هوشیارانه مقام معظم رهبری درباره بحث نفوذ می‌توان جست، ابعاد گسترده این مساله و تاثیر ابعاد روانی و ساختاری آن بر مردمان این سرزمین است که جهت مقابله با نفوذ فرهنگی نیاز به طراحی‌های گسترده‌ای از سوی مسؤولان جهت مقابله خواهد بود و در این میان نقش نخبگان فرهنگی در راهبری برنامه‌ها به سمتی از اصالت بسیار ویژه خواهد بود.

وطن امروز/بیانیه سازمان بسیج هنرمندان به مناسبت حماسه ۹ دی

ملت غیور ایران درس عبرتی به فتنه‌گران داخلی و حامیان خارجی دادند

سازمان بسیج هنرمندان در پیامی اعلام کرد: «ملت غیور و شهیدپرور ایران اسلامی با خروش انقلابی خود در نهم دی ماه 1388 ضمن برچیدن بساط آشوب و فتنه‌گری، درس عبرتی به فتنه‌گران داخلی و حامیان خارجی آنها داد». متن کامل بیانیه سازمان بسیج هنرمندان به مناسبت حماسه 9 دی بدین شرح است: «بسم‌الله الرحمن الرحیم؛حماسه 9 دی و حضور ده‌ها میلیونی ایرانیان در برائت از فتنه‌گران و تجدید میثاق با آرمان‌های امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی روز تجلی غیرت دینی ملت شریف ایران و فروزان شدن شعله‌های بیداری و بصیرت آنان نسبت به واقعیت‌های نهفته در لایه‌های فتنه 88 به شمار می‌رود و برای همیشه پرچم آگاهی و دشمن‌ستیزی را در این کشور برافراشته نگه خواهد داشت. حضور با شکوه 85 درصدی مردم ایران در انتخابات 22 خرداد 1388 که می‌توانست فرصتی برای تثبیت پایه‌های اقتدار نظام و شتاب فزاینده کشور و پیشرفت، توسعه اقتصادی و تعامل همه‌جانبه باشد در سایه فتنه‌انگیزی دشمنان انقلاب اسلامی در داخل و خارج و روا داشتن ظلم و تهمت تقلب به چالش علیه استقلال، امنیت ملی و استحکام نظام اسلامی در عرصه فراملی تبدیل شد به گونه‌ای که اگر مدیریت الهی، هوشمندانه و مقتدرانه مقام معظم رهبری و حضور مومنانه و توام با بصیرت و حب انقلابی مردم نبود می‌توانست جمهوری اسلامی ایران را با خطرات جبران‌ناپذیری مواجه کند. 8 ماه خویشتنداری ملت مسلمان در مقابل توهین به رأی 40 میلیونی انتخابات که با حمایت بی‌سابقه بیگانگان از اتحادیه اروپایی تا کنگره و کابینه آمریکا و اسرائیل نیز همراه شده بود، منجر به جری‌تر شدن منافقان شد تا بدانجا که ضمن حرمت‌شکنی در عاشورای حسینی و حمله به عزاداران و به آتش کشیدن مساجد، اصول اساسی اعتقادی مردم ایران مورد هجمه قرار گرفت. ملت غیور و شهید پرور ایران اسلامی با خروش انقلابی خود در نهم دی ماه 1388 ضمن برچیدن بساط آشوب و فتنه‌گری، درس عبرتی به فتنه‌گران داخلی و حامیان خارجی آنها داد تا بدانند در صورت کوچک‌ترین اشاره رهبر، همه در دفاع از حریم مکتب ولایت فقیه به میدان خواهند آمد و با مشت‌های پولادین خود، دهن یاوه‌گویان را خرد خواهند کرد.

الْیَوْمَ یَئِسَ الذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ...

http://kolbehezbollah.persiangig.com/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87%209%20%D8%AF%DB%8C.jpg

از روز نهم دی ماه باید به‌عنوان روز پیروزی شکوهمند اسلام بر کفر و استکبار جهانی یاد کرد، نهم دی ماه تفسیر الْیَوْمَ یَئِسَ الذِینَ کَفَرُواْ است، روز یأس همه دشمنان اسلام و ایران انقلابی. روزی که همه ایران یکصدا به ندای «هل من ناصر» حسین زمان، پاسخ مثبت دادند و بار دیگر شعور خویش را به نمایش گذاشتند و با تمام وجود از ارزش‌های والای اسلام دفاع کردند. روزی که مردم با فریادهای محکم، توفان یأسی را در اردوی فتنه‌گران در انداختند و بهت و سرگردانی و حیرانی ثمره گردبادی بود که از طی توفان به پا شد و دگربار این حقیقت را به فتنه‌گران یادآوری نمود که ایران با همه وجود هنوز پیرو اسلام و رهبری است. مردم به فتنه‌گران فهماندند که پیش‌تر و بیشتر از دیگران در صحنه حاضرند و در زمان نیاز، جان کوچک‌ترین متاعی است که برای عرضه دارند. ما بسیجیان هنرمند در ششمین سالگرد حماسه عظیم و بزرگ 9 دی ماه به تبعیت از امت حزب‌الله بار دیگر نفرت و انزجار خود را از استکبار جهانی، اذناب داخلی و توطئه‌گران فتنه 1388 اعلام داشته و در سالگرد حماسه سترگ 9 دی حمایت و پشتیبانی بی‌چون و چرای خود را از مقام عظمای ولایت مطلقه فقیه حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی) با حضور در صحنه‌های حساس انقلاب اعلام می‌داریم و بار دیگر خواستار انزوای سیاسی و اجتماعی عوامل و سران اصلی فتنه 88 و برخورد قانونی با آنها هستیم.

وطن امروز/مرتضی امیری‌اسفندقه در بیستمین «شب شاعر»:

من مدیون شهدا هستم

بیستمین «شب شاعر» نکوداشت شاعر انقلاب اسلامی مرتضی امیری‌اسفندقه در سازمان هنری- رسانه‌ای اوج با حضور چهره‌های فرهنگی و ادبی برگزار شد. در این مراسم حسین قرایی، دبیر برگزاری شب‌های شاعر گفت: بیستمین شب شاعر برگزار شد اما باز هم تلنگری به مدیران دولتی و فرهنگی نخورد. امیری‌اسفندقه در بزنگاه‌های انقلاب اسلامی حضور داشته در حالی که برخی کم آوردند، به نظرم امیری را باید اخوان شعر انقلاب خواند. در بخش دیگری از بیستمین «شب شاعر» سعید حدادیان به مهم‌ترین شاخصه در شخصیت امیری اشاره کرد و افزود: استادپذیری و استادمحوری مهم‌ترین شاخصه در وجود امیری اسفندقه است. او حتی بعد از وفات اساتیدش از آنها یاد می‌کند. حدادیان گفت: امیری اسفندقه سرشار از ادبیات کهن و معاصر است اما این موجب فخرفروشی او نشده است. در جلسات شعر، این دانش‌ امیری موجب نمی‌شود شاعر را از خود براند و شعر او را سلاخی کند در حالی که در کسوت استادی این کار را می‌کنند. مرتضی، معلم است و این روحیه مرتضی شاگردپرور است. همچنین مصطفی محدثی‌خراسانی با اشاره به اینکه شخصیت امیری محدود به شعر نبوده است، گفت: خوشنویسان، اهالی موسیقی، نقاشی و اهل معرفت خراسان با امیری دمخور بودند و استاد ساعدی که از عرفای خراسان است با احترام به امیری می‌نگریست و همیشه به بهره‌ بردن از او توصیه می‌کرد. در پایان مراسم مرتضی امیری‌اسفندقه با اشاره به تصویر شهدا گفت:‌ من مدیون این شهدا هستم و اگر آنها نبودند اینجا هم نبود. اخوان یک شخصیت بزرگ است و من هم‌سنگ او نیستم که به من لقب اخوان داده شد. امیری‌اسفندقه گفت: در این 3 دهه 3 شاعر آمده‌اند که از شعر عبور کرده‌اند یکی قیصر امین‌پور است و دیگری علیرضا قزوه و او شاعری است که پس از قیصر پای آرمان‌ها مانده است. من فروغ را یک شاعر انقلابی می‌دانم زیرا او به زیستن متعهد است و این سخن خود اوست. این شاعر در بخش دیگری از سخنانش گفت: من به برگزاری این نکوداشت دل ندادم بلکه تن دادم البته پیش از این برای من بزرگداشت گرفته شده بود؛ آن زمانی که رهبر انقلاب از شعر من تعریف کرد و اساتیدی مانند موسوی‌گرمارودی و مشفق برایم شعر گفتند.


منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین