کد خبر: ۳۰۴۸۸۸
تاریخ انتشار:

بزرگترین فیلمی که هیچ‌گاه ساخته نشد! +تصاویر

همشهری کین (1941) مشهورترین ساخته اورسن ولز است که در اکثر نظرسنجی‌های ۵۰ سال اخیر در صدر فهرست برترین فیلم‌های تاریخ سینما قرار گرفته است.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از فرادید، «اورسن ولز» بی‌شک یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما است که کمترین کسی است نام مشهورترین فیلم او «همشهری کین» را نشنیده باشد. امروز سی سال از مرگ او می‌گذرد و دوست فیلم‌سازش در مورد او می‌گوید.
 
«هنری یاگلوم» یکی از دوستان جوان اورسن ولز (Orson Welles) محسوب می‌شد. او داستان جالبی راجع به ایده ساخت قسمت‌های بعدی فیلم همشهری کین را تعریف می‌کند. گفتنی است از این فیلم به عنوان یکی از بزرگترین فیلم‌های تاریخ سینمای آمریکا و جهان یاد می‌شود.
 
هنری یاگلوم می‌نویسند: «اوایل دهه 80 (میلادی) بود. مثل همیشه هفته‌ای یک بار برای ناهار در رستوران مامِسون لوس آنجلس دور هم جمع شده بودیم. اورسن تو خودش بود.»

 بزرگترین فیلمی که هیچ‌گاه ساخته نشد!

اورسن به دنبال یک سرمایه گذار برای تامین بودجه پروژه شاه لیر خودش بود. ما یک بار دیگر تلاش کردیم تا برای او کسی را پیدا کنیم، اما باز هم موفق نشده بودیم.

 این موضوع را به او گفتم، البته موضوع جدیدی نبود؛ چون که ما قبلا چند باری برای پروژه‌های دیگر او تلاشی کرده بودیم تا برای او سرمایه گذار پیدا کنیم. اغلب سرمایه گذاران احتمالی بیشتر تمایل داشتند که با اورسن ناهار بخورند تا اینکه بخواهند پای قرارداد را امضا کنند.
 
زندگی شغلی اورسن ولز پس از ساخت فیلم همشهری کین چندان جالب نیست. غیر از چند شاهکار سینمایی مانند امبرسون‌های باشکوه، ت مثل تقلب، قصه جاویدان و ناقوس‌های نیمه شب، تامین بودجه بقیه‌ی فیلم‌های اورسن به مشکل برخورد.

 هیچ یک از سرمایه‌گذاران نامدار سینمای آمریکا دیگر حاضر نبودند روی پروژه‌های اورسن ولز هزینه کنند.
 
اورسن هم با نوعی تضاد رفتاری مواجه شده بود؛ از او به خاطر فیلم همشهری کین به عنوان «بزرگترین کارگردان تاریخ سینمای آمریکا» یاد می‌شد، و از طرفی دیگر، کسی حاضر نبود روی پروژ‌ه‌هایش کار کند. 

او می‌خواست اقتباسی را از روی داستان «خیال‌باف‌ها» نوشته‌‌‎ی «کارن بلیکسن» بسازد. من همراه او به تمام استودیوها رفتم و با تمام تهیه‌کنندگان صحبت کردم، اما نتوانستیم سرمایه‌گذار پیدا کنیم.
 
بزرگترین فیلمی که هیچ‌گاه ساخته نشد!
همشهری کین در سال‌های ابتدایی اکران مورد انتقاد قرار گرفت
 
من به اورسن گفتم که آن‌ها دوست ندارند که کار اقتباسی بسازی. آن‌ها دوست ندارند کار قدیمی بسازی. ایده او برای ساخت شاه لیرِ شکسپیر فوق‌العاده و منحصر به فرد بود. 

ما چند تا از بهترین بازیگران انگلیسی زبان دنیا را به خاطر هیچ جمع کرده بودیم و شرکتی به اسم «وِل یاگ» را برای ساخت شاه لیر ایجاد کرده بودیم، اما در آخرین لحظات سرمایه‌گذار جا زد.
 
من نفرین شده‌ام!

اورسن می‌گفت: «من نفرین شده‌ام! من تمام شده‌ام...» من هم در جواب تند تند می‌گفتم «نه، اینطور نیست.» اورسن به من گفت که تو کار جدیدی داری که قدیمی و اقتباسی نباشد.

 مشخص بود که ناامید شده است و حتی مرتب می‌گفت: «دیگر نمی‌توانم بنویسم، واقعا نمی‌توانم. من خیلی تلاش کردم، اما نشد که نشد. انگار کفگیر استعدادم به ته دیگ خورده است.»
 
من هم کمی به او دلداری دادم و گفتم: «فقط داری بهانه می‌آوری. کافیه یک چیزی را روی کاغذ پیاده کنی یا اصلا به من بگویی برایت بنویسم. هر چیزی که تو بگویی برایت می‌نویسم؛ سه صفحه از هر چیزی.»
 
اورسن می‌گفت: «نمی‌توانم! می‌دانم چه کارهایی می‌توانم انجام دهم و چه کارهایی را نمی‌توانم انجام دهم.»
 
سه روز بعد، ساعت 4 صبح، تلفن زنگ خورد. او سرم فریاد کشید: «من نمی‌دانم چه بگویم... تو مرا مجبور به این کار کردی. خوابم نمی‌برد. سه صفحه و نیم نوشته‌ام، مزخرف است!»
 
بزرگترین فیلمی که هیچ‌گاه ساخته نشد!
همشهری کین به اندازه‌ای سینمای هالیوود را زیر سوال برد که اورسن ولز مجبور شد 
برخی از فیلم‌هایش مانند «ناقوس‌های نیمه شب» را در خارج از ایالات متحده بسازد

پشت تلفن با التماس به او گفتم که داستانش را برایم بخواند: به معنای واقعی کلمه محشر بود. به تو گفتم که فردا شب هم سه صفحه دیگر بنویسد که او هفت صفحه نوشت! به همین منوال پیش رفتیم و در طول سه چهار ماه بعدی، فیلمنامه تکمیل شده بود.
 
نام آن فیلم «حلقه برنجی بزرگ» بود که در مورد کیمبال مناکر، مشاور سیاسی فرانکلین روزولت، نوشته شده بود. [اورسن ولز هیچگاه فیلم حلقه برنجی بزرگ را نساخت. سال‌ها بعد فیلمی با همین عنوان و با اقتباس از فیلمنامه‌ی آن ساخته شد.] 

حلقه برنجی بزرگ در مورد تاریخ آمریکا در پایان قرن بود. به عبارتی، پس از همشهری کین بود.
 
ادامه همشهری کین و چرخه‌ی «حلقه»

باورم نمی‌شد! من از او خواسته بودم که ادامه همشهری کین را بنویسد. مطمئن بودم که تهیه‌کنندگان سر کیسه را شل خواهند کرد. به اورسن گفتم: «تمام کسانی که با آن‌ها کار کرده‌ام، حالا به ستاره‌های سینما و آدم‌های بزرگی در استودیوها تبدیل شده‌اند. 

همه ما الان با هم بیکاریم و آن‌ها تو را می‌پرستند. شوخی نمی‌کنم. همه طرفدار فیلم‌های اورسن ولز هستند، مثل من.»
 

پس من پی آن را گرفتم. من در دفتر تمام سرمایه‌گذارها ناهار خوردم، اما نتوانستم کسی را مجاب کنم. هیچ کس! هیچ استودیویی حاضر نشد با ما کار کند. پس از پافشاری مدیران استودیو، اورسن برای ناهار پیش آن‌ها رفت. 

البته خودش می‌دانست که قرار کاری نیست و بیشتر دارد «نمایش خرس رقصان» را اجرا می‌کند. او می‌دانست که نهایت خواسته‌ی آن سرمایه‌گذاران همین است.
 
من کمی گلایه کردم، اما می‌دانستم که راست می‌گوید؛ زمانه عوض شده بود. آدم‌هایی که من با آن‌ها کار کرده بودم به کلی عوض شده بودند؛ آن‌ها دیگر آدم سابق نبودند. فقط بحث سود برای آن‌ها مطرح بود.

بزرگترین فیلمی که هیچ‌گاه ساخته نشد!
اورسن ولز در زمان ساخت همشهری کین تنها 25 سال داشت و آن فیلم را با بودجه‌ای حدود 840 هزار دلار ساخت

اورسن می‌گفت: «آن‌ها حق دارند که روی مرا زمین بیندازند، چون که من پولی برای استودیوها درنیاورده بودم. هیچ یک از فیلم‌هایم سودآور نبود، هیچ کدام. اما بازیگران چی؟ با آن‌ها تماس بگیر... آن‌ها ابدا روی من را زمین نمی‌اندازند و می‌توانند یکی از استودیوها را مجاب به همکاری کنند.»
 
پس از اینکه نتوانستم هیچ استودیویی پیدا کنم، سراغ دوست قدیمی‌ام «آرنان میلشان» رفتم. او یک تهیه‌کننده‌ی مستقل فیلم‌های سینمایی است که تهیه‌کنندگی فیلم‌هایی نظیر فیلم برزیل ساخته‌ی تری گیلیام را بر عهده داشته است.

 آرنان پذیرفت که هشت میلیون دلار به اورسن ولز بدهد، اما او باید شروطی را قبول می‌کرد. آرنان این شرط را گذاشت که باید نقش «بلیک پلرین» را یک بازیگر کاملا مشهور بازی کند. من مطمئن بودم که از پس این کار برمی‌آییم و اورسن از من هم مطمئن‌تر بود. او می‌گفت که بازیگران هیچ گاه به او خیانت نمی‌کنند.
 
اورسن ولز برای فیلم‌های کوچکتر و کم‌هزینه‌تری نظیر ت مثل تقلب، فضای کشورهای اروپا را بهتر دید
 
بازیگران!

اما انگار زمانه واقعا عوض شده بود. کلینت ایست وود حاضر نشد در این فیلم بازی کند، زیرا از نظر او خیلی «چپی» بود. رابرت ردفورد پیشنهاد اورسن را رد کرد و حتی «پل نیومن» نیز حاضر نشد در آن فیلم بازی کند. مدیر برنامه‌ی برت رینالد هم پاسخ منفی به آن‌ها داد.
 
اورسن می‌گوید: «برت رینالد خیلی مدیون من بود. من برای او زحمات زیادی انجام دادم، اما او حتی به خودش زحمت نداد که به من تلفن کند و خودش بگوید نه. او پاسخش را از طریق مدیر برنامه‌اش به من گفت. ستاره‌های امروز سینما پولکی هستند. وقتی مزه پول زیر زبانشان برود، رفتارشان به کلی تغییر می‌کند.»
 
بازیگران یکی پس از دیگری بهانه‌ای جور کردند تا همکاری نکنند. حتی دو تا از دوستان نزدیک من «وارن بیتی» و «جک نیکلسون» هم پاسخ منفی به من دادند.
 
بزرگترین فیلمی که هیچ‌گاه ساخته نشد!
هنری یاگلوم، کارگردان، در اواخر دهه 70 میلادی با اورسن ولز دوست شد.
 آن‌ها هر هفته با یکدیگر در رستوران مامِسونِ لوس آنجلس ناهار می‌خوردند
 
وارن دلیلی آورد و اورسن پذیرفت. اما ماجرای جک نیکلسون با بقیه فرق دارد. در واقع، او تنها کسی بود که پاسخ مثبت داد: جک به خاطر اورسن پذیرفت و گفت: «باشه، اما...» آن «اما» متاسفانه خیلی بزرگ بود. خبر را من به اورسون رساندم.

 خود جک مستقیم به من گفته بود و قرار بود من به اورسن بگویم: «اورسن برات خبر خوب دارم و خبر بد. جک به من گفت که بازی می‌کند. او از فیلمنامه خوشش آمده و عاشق کارهای توست.»
 
اورسن اخمی کرد و گفت: «حالا خبر بد؟»
 
من گفتم: «او دستمزدش را پایین نمی‌آورد. او دوست دارد که به خاطر تو این کار را کند، اما مدیر برنامه‌ها و اطرافیانش که با او کار می‌کنند، اجازه نمی‌دهند. او برای هر فیلم چند میلیون دلار می‌گیرد. جک سال‌ها زحمت کشیده تا به اینجا رسیده و اگر با یک چهارم یا یک پنج قیمت برای تو بازی کند، تمام زحماتش به باد می‌‎رود. مدیر برنامه‌هایش اجازه چنین کاری را به او نمی‌دهد. او واقعا متاسف است.»
 
سرانجام پرونده «حلقه برنجی بزرگ» بسته شد و اینگونه بود که پول در نهایت بر هنر فائق آمد.

هنری یاگلوم، بازیگر و کارگردان آمریکایی است که فیلم «یک مکان امن» از جمله ساخته‌های او است. گفتنی است او به همراه «پیتر بیسکایند» مولف کتابی با عنوان «ناهارهای من با اورسن» هستند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین