کد خبر: ۳۰۴۶۸۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
یادداشتی از مسعود براتی

۷ نکته‌ای که از مذاکرات هسته‌ای،‌ برجام و نامه رهبر انقلاب فهمیدم

در این یادداشت که مسعود براتی آنرا نگاشته، نویسنده معتقد است: باز بودن پرونده هسته‌ای با توجه به مهندسی برجام بسیار خطرناک خواهد بود. رهبر انقلاب با هوشمندی بالا این حفره خطرناک را برای آینده مسیر هسته‌ای بستند.

۷ نکته‌ای که از مذاکرات هسته‌ای،‌ برجام و نامه رهبر انقلاب فهمیدمگروه سیاسی: در یادداشتی با عنوان فوق که مسعود براتی آنرا نگاشته، نویسنده معتقد است: باز بودن پرونده هسته‌ای با توجه به مهندسی برجام بسیار خطرناک خواهد بود. رهبر انقلاب با هوشمندی بالا این حفره خطرناک را برای آینده مسیر هسته‌ای بستند.

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است: 

چرا باید درباره این موضوع نوشت؟ بحث مذاکرات بیش از دو سال در کشور جاری بوده و افراد زیادی را درگیر خود کرده است. از موافقان تا منتقدان و مخالفان. این مشغولیت در سه ماه اخیر به بیشترین حد خود رسیده بود. حال که به یک نتیجه روشن رسیده است (منظور نامه رهبر انقلاب که فصل الخطاب این ماجراست) خوب است که افراد درگیر در این ماجرا به تحلیل کلان مسیر بپردازند تا با این کار تجربه سیاسی خود را ثبت و دانش سیاسی خود را افزایش و بلوغ سیاسی خود را تکامل دهند. (البته اینکه گفته شد بیشتر برای کسانی است که صحبت رهبر انقلاب را فصل الخطاب می‌دانند.)
برای همین به نظرم تمامی کسانی که در این مدت به طور جدی و مستمر درگیر این ماجرا بودند همین کار را انجام دهند تا به بلوغ سیاسی جوانان حزب اللهی کمک کنند.
این متن حاوی نکاتی است که برای من اهمیت داشته و در ذهنم برجسته شده است. لزوما تمام نکات این موضوع نیست. همچنین نکات از یک جنس و یک سطح نیست. اما به ذهن آمد و نوشته شد. این نکات مبتنی بر تجربه است و صرفا پردازش‌های ذهنی نیست. همین

۷ نکته 
۷ نکته‌ای که از مذاکرات هسته‌ای،‌ برجام و نامه رهبر انقلاب فهمیدم1.    نامه رهبر انقلاب خطاب به رئیس جمهور محترم و نیز رفتار ایشان در طول مدت مذاکرات این را اثبات کرد که سنت رهبری ایشان حمایت مستمر از دولت‌های قانونی که با رای مردم انتخاب می‌شوند، است. این مساله تا به حدی پررنگ است که در موضوعی همچون هسته‌ای که به تعبیر خود ایشان در نامه اخیر «نتیجه مذاکرات» می‌تواند «به خسارت‌های بزرگی برای حال و آینده‌ی کشور منتهی شود.» اما با آگاهی از این خطر بزرگ، ایشان نتیجه مذاکرات را به دلیل اهمیت و جایگاهی که برای دولت دارد،‌ در کل تایید کرده و اجازه اجرای آن را به دولت می‌دهد.

نکته فرعی دیگری که از همین نکته اصلی حاصل می‌شود، این است که رهبری تمایلی ندارد که به گونه‌ای بیان و رفتار صریحی کند که جامعه تلقی کند که دو دستگی میان دولت و ایشان وجود دارد. ایشان با تقدیر از عمل دولت در مذاکرات که به نظر نمی‌رسد صرفا جنبه تشریفاتی داشته باشد،‌ بلکه ماهیتی حقیقی دارد،‌ طوری رفتار کرده‌اند که نشان می‌دهد نوعی اعتماد (نه اعتماد مطلق) به حرف‌ها و ادعاهای مطرح شده از سوی دولت، داشته و دارند. در نامه اخیر بندهای مربوط به لغو تحریم‌ها، پی ام دی، برنامه‌ هسته‌ای و چند مورد دیگر، مواردی است که در متن برجام دیده نمی‌شود اما دولت مدعی به دست آوردن آن‌ها در مذاکرات بوده و رهبر انقلاب با قراردادن آن‌ها به عنوان شرط اجرای برجام، ادعای دولت را از صرف حرف به یک سند شفاف مبدل کرده‌اند. 


2.    نکته مهم دیگری که در طول این دو سال و خصوصا این سه ماه مشاهده شد، سنت رهبر انقلاب در فعال کردن ظرفیت‌های موجود در کشور است. ایشان در طول مدت مذاکرات ملاک‌های ارزیابی و تحلیل را به جامعه منتقل کرده و در مدت سه ماه آخر نیز از ورود مستقیم و صریح به برجام خودداری کردند. این رفتار سبب فعال شدن ظرفیت‌های داخلی شد. جریان‌های مختلف خواص جامعه هرکدام با انگیزه‌ای متفاوت به نقش‌آفرینی در این موضوع پرداختند. همین فعالیت‌ها نتیجه بسیار مهم دیگری در پی داشت و آن هم شفاف شدن جریانات موجود در کشور بود. به جرات می‌شود گفت که مهم‌تر از فعال شدن ظرفیت‌ها، شفاف شدن جریان‌های داخل بود. کسانی که در این مدت اتفاقات و اظهارنظرهای رجل سیاسی و سایر خواص را رصد می‌کردند به خوبی به واقعیت هریک از این جریانات پی پردند. خصوصا اتفاقات مجلس که پیچیده‌ترین جریانات سیاسی را برای جامعه شفاف کرد و این دست آورد بسیار بزرگی برای کشور و آینده آن است.


۷ نکته‌ای که از مذاکرات هسته‌ای،‌ برجام و نامه رهبر انقلاب فهمیدم


نکته مهم ذیل همین نکته (بیشتر ناظر به جریان حزب الهی کشور) این است که متاسفانه در دوسال اخیر و به طور خاص در سه ماه گذشته مشاهده شد که ظرفیت‌های فعال شده بخش کوچکی از ظرفیت‌های موجود در کشور بودند. اینکه چرا برخی از ظرفیت‌ها فعال نشدند و اینکه چرا برخی علی‌رغم داشتن دانش کافی و انگیزه لازم، زمین‌گیر شدند، مساله مهمی است که باید برای آن فکر کرد.
مساله مهم این است که جریان حزب الله کشور در فهم درست رابطه امت و امام ضعف دارد و این ضعف ناشی از تربیت سیاسی اشتباهی است که نهادها و فرایند‌های تربیتی موجود در کشور به آنها آموخته‌اند. باید جریان حزب الله در مدل‌های تربیت سیاسی خود بازنگری کند. در مدلی که محکمات و بینات رهبری با کدهای خودنوشته افراد به حاشیه می‌رود، هیچ‌گاه ظرفیت امت برای امامش فعال نخواهد شد.
3.    نکته بعدی که در این مدت متوجه شدم، عقب بودن سواد و دانش جریان‌ عمومی کشور از مسایل پیش‌امده برای انقلاب است. برای نمونه بند سوم نامه درباره لغو تحریم‌هاست. رهبر انقلاب از دولت خواسته است تا تضامین کافی برای لغو تحریم‌ها از سوی اتحادیه اروپا و دولت آمریکا گرفته شود. نکته‌ای که در این‌جا قابل توجه است، معنای لغو تحریم‌هاست. در مدت سه ماه بررسی برجام در کشور مشخص شد که گروه‌های مختلف معانی متفاوتی برای لغو بیان کردند. این معانی طیفی را که از برچیده شدن زیرساخت‌های قانونی (معنای ارایه شده از سوی منتقدین) تا همان چیزی که در متن برجام آمده است (لغو مشروط، تعلیق و توقف اجرا)‌ شامل می‌شد. در این نامه نیز تنها بر لفظ لغو تحریم‌ اشاره شده و معنایی برای آن بیان نشده است. در نتیجه به نظر می‌رسد به دلیل عدم رشد جامعه در تبیین دقیق از لغو به بیان عبارت لغو بسنده شده است. اما مشخص است که در میان گروه‌های مختلف درگیر در برجام عبارت لغو تحریم تنها یک اشتراک لفظی بوده و در معانی آن تفاوت‌های بسیار وجود دارد.

لذا طبیعی است با این اختلاف تفسیر از مفهوم «لغو تحریم‌ها» در تشخیص اینکه عمل اتحادیه اروپا و دولت آمریکا مصداق این حکم هست یا نیست، اختلاف نظر وجود داشته باشد. دولت هم نشان داده که در میان این اختلاف نظر‌ها خواست خود را در صحنه واقعی به پیش می‌برد.


۷ نکته‌ای که از مذاکرات هسته‌ای،‌ برجام و نامه رهبر انقلاب فهمیدم


مذاکرات هسته‌ای در دوسال گذشته و به طور خاص بررسی برجام در سه ماه اخیر، این مساله را اثبات کرد که سواد و دانش گروه‌های جامعه به خصوص گروه‌های حزب الهی که دغدغه‌مند انقلاب اسلامی هستند،‌ متناسب با مسایل انقلاب اسلامی رشد نکرده و بسیار عقب‌تر از مسایل است. وقتی در جامعه نمی‌توان بر سر یک عبارت مشخص (لغو تحریم‌ها) به اشتراک معنا رسید، لزوما به معنای پیچیده بودن آن عبارت نیست بلکه به معنای پایین بودن سواد عمومی خواص جامعه است. باید برای افزایش سواد خواص جامعه فکری کرد تا در مسایل مختلف انقلاب اسلامی دچار ضعف تحلیل و گیجی ناشی از نبود دانش نشوند. 
همین الان با گذشت چندین روز از دستور رئیس جمهور آمریکا برای برداشته شدن تحریم‌ها، کسی نمی‌تواند تشخیص دهد که آیا این اقدام همان چیزی است که در نامه رهبر انقلاب خواسته شده یا خیر؟
ما شبیه به همین وضعیت را در مساله بسیار راهبردی اقتصاد مقاومتی مشاهده می‌کنیم. یکی از دلایل عدم پیشرفت در تحقق اقتصاد مقاومتی، نبود دانش کافی در میان خواص جامعه از این مساله بوده و همین سبب شده است که گفتمان‌سازی اقتصاد مقاومتی که بستر تحقق اقتصاد مقاومتی باشد،‌ به خوبی صورت نگیرد.
در این میان مهم‌ترین نقش را رسانه ملی به عهده دارد. به نظر می‌رسد رسانه ملی در افزایش سطح دانش و آگاهی جامعه متناسب با نیاز انقلاب اسلامی خوب عمل نکرده و حتی خود نیز فاقد این دانش و آگاهی است.

4.    رهبر انقلاب با نامه اخیر دوگانه گذشته که خود ترسیم کرده‌ بودند را تغییر دادند و گزینه سوم برای آن ایجاد کردند. تا قبل از نامه، رهبر انقلاب دو نوع نتیجه را از قِبل مذاکرات ترسیم کرده بودند. یکی توافق خوب و دیگری توافق بد. ایشان نسبت نظام اسلامی با هر یک از این دو نتیجه را نیز تبیین کرده بودند. عدم پذیرش توافق بد و پذیرش توافق خوب. نامه اخیر گزینه سومی را مطرح کرد و آن پذیرش توافق مشروط به رعایت نکاتی بود. این گزینه متفاوت از دو گزینه قبلی بود. شروط تعیین شده در نامه ایشان ساختار توافق را تغییر نمی‌دهد. در نتیجه می‌توان گفت که رهبر انقلاب برجام را به طور کلی پذیرفته است که این پذیرش همراه با نگرانی‌های جدی بوده که تلاش شده در این نامه سازوکاری در نظر گرفته  شود که این نگرانی‌ها مرتفع شود. همانند تشکیل کمیته ناظر بر اجرای برجام ذیل شورای امنیت ملی کشور. 
5.    نکته مهم دیگر که باید تمام ظرفیت‌های فعال شده و جریا‌ن‌ّهای سیاسی به آن توجه کنند،‌ فصل الخطاب بودن نامه رهبری است. البته مخاطب این بند بیشتر عناصر حزب الهی هستند که حقیقتا به ولایت فقیه اعتقاد دارند و تمام تلاششان در راستای ایجاد ظرفیت برای ولی جامعه است. نامه رهبر انقلاب فصل الخطاب است. به این معنا که تمامی گروه‌ها در مهندسی رفتار آینده‌شان باید به آن توجه کنند و آن را مبنای رفتارهای خود قرار دهند. تخطی از محورهای این نامه از سوی هر گروه و فردی به معنای عدم پایبندی به چارچوب قانونی کشور خواهد بود. هم منتقدین مذاکرات و هم موافقین و هم ساکتین باید این مساله را خوب توجه کنند. توجه اصلی هم متوجه مجریان برجام است که باید محورهای نامه را نصب العین داشته باشند و الا اقداماتشان مشروعیت نخواهد داشت.


۷ نکته‌ای که از مذاکرات هسته‌ای،‌ برجام و نامه رهبر انقلاب فهمیدم


نکته فرعی در همین موضوع: برخی تصور می‌کنند منظور از فصل الخطاب بودن نامه به این معناست که تحلیل‌هایی که در گذشته از واقعیت نتیجه مذاکرات شده است، همه اشتباه بوده و باید آن‌ّها را دور ریخت. این معنا کردن کاملا غلط است. این نامه جمع‌بندی نظام است که باید مبنای رفتار آینده باشد نه نفی کننده تحلیل‌هایی که مبتنی بر ادله منطقی باشد. اگر منتقدان عدم همزمانی میان تعهدات ایران و طرف مقابل را یک عیب نتیجه حاصل شده می‌دانستند و در این نامه این ناهمزمانی را پذیرفته شده است، به معنای عیب نبودن این پدیده نیست، چرا که در خود نامه این ناهمزمانی اشاره شده و خواسته شده تا با گرفتن تضامین کافی و قوی معایب این پدیده کاسته شود. بلکه معنایش این است که نظام با توجه به واقعیت‌ها تصمیم گرفته است.
6.    در ادامه نامه تاکید شده که اگر در مدت ۸ سال هر نوع تحریمی با هر بهانه و هر سطحی اعمال شود، نقض برجام تلقی خواهد شد. به نظر نمی‌رسد آمریکا و اروپا تا رسیدن روز اجرا اقدام به تحریم مجدد ایران با هر بهانه‌ای کنند. چرا که در این مدت تنها ایران به تعهدات خود عمل می‌کند و آنها تنها نظاره‌گر انجام اقدامات ایران هستند. تحریم‌ها نیز در مدتی که ایران تعهداتش را انجام می‌دهد در عمل برداشته نشده و مانند گذشته اعمال می‌شوند. دلیلی ندارد که آنها بیخود و بی‌جهت این بازی را به هم زنند. اما این احتمال وجود دارد که بعد از روز اجرا آمریکا و اتحادیه اروپا به بهانه‌های مختلف تحریم‌ها را بازگردانند. در آن زمان نیز ایران کارهای تخریبی خود در حوزه هسته‌ای را انجام داده است. شاید پرضررترین حالت برای ایران برهم خوردن توافق بلافاصله بعد از روز اجرا باشد.
7.    بند دیگر نامه به مساله پی ام دی اشاره شده است. رهبر انقلاب حل پرونده پی ام دی را پیش شرط انجام اقدامات در راکتور آب سنگین اراک و تبادل اورانیوم غنی‌شده گردیده است. حل مساله پی ام دی در برجام نیست و طرف مقابل تعهدی برای حل این مساله به ایران نداده است. اما به نظر می‌رسد بر اساس اظهارات تیم مذاکره کننده در مذاکرات به صورت زبانی تفاهم شده است که این پرونده بسته شود. رهبر انقلاب نیز این تفاهم زبانی را شرط اقدامات بازگشت ناپذیر هسته‌ای کرده‌اند. باز بودن پرونده هسته‌ای با توجه به مهندسی برجام بسیار خطرناک خواهد بود. رهبر انقلاب با هوشمندی بالا این حفره خطرناک را برای آینده مسیر هسته‌ای بستند.
تکلیف پرونده پی ام دی در ۲۶ آذر ماه مشخص خواهد شد. زمانیکه دبیر کل آژانس اتمی گزارش خود از اجرای نقشه راه که میان ایران و آژانس توافق شده بود، ارایه دهد. اگر در گزارش پرونده ایران خاتمه داده شود،‌ شرط ذکر شده در نامه محقق می‌شود. 

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
محمدی وفایی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۲
0
2
سلام
یادداشتی قابل استفاده و قابل تامل است.
الهی سالم بمانید
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین