کد خبر: ۲۸۸۹۹۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ / 14 شهریور 94

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.

گروه فرهنگی - امروزه رسانه ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است…

فرهنگ در رسانه

به همین دلیل ما دربولتن نیوزسعی کرده‌ایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلی‌ترین مطالب فرهنگی روزنامه‌ها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلی‌ترین مقولات فرهنگی که در روزنامه‌ها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت می‌کنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.

*****

آرمان/هنرمندان زينت‌المجالس نيستند!

اهالي سينما در آستانه 21 شهريور ماه روز سينما، صبح دیروز 13 شهريور ماه براي بدرقه ايرج كريمي در خانه سينما خيابان وصال گردهم آمدند. در اين مراسم سينماگراني چون ابراهيم مختاري‌، كمال تبريزي‌، مسعود كرامتي‌، احمد اميني‌، فرشته طائرپور، احمد طالبي‌نژاد، عباس ياري‌، فريبا كامران‌، محمدرضا سكوت‌ و فرهاد توحيدي درباره اين فيلمساز فقيد صحبت كردند. در بخشي انتهايي مراسم كه پيكر ايرج كريمي فيلم‌ساز و منتقد به حياط خانه سينما رسيد، مادرش بر پيكرش گريست و دخترش در سخناني كوتاه از حاضران تشكر كرد. و سپس هنرمندان پيكر اين هنرمند را به سمت قطعه هنرمندان براي خاكسپاري در كنار پرتو مهتدي (منتقد سينما) بدرقه كردند.

يكي از سخنراني‌هاي مهم مراسم تشييع ايرج كريمي به بخشي مربوط مي‌شد كه كامران ملكي (يكي از اعضاء هيات‌مديره خانه سينما) كه اجراي برنامه را برعهده داشت، از فرهاد توحيدي دعوت كرد كه او در سخناني خطاب به مسئولان شهرداري از ظرفيت پر قطعه هنرمندان گلايه كرد. فرهاد توحيدي فيلمنامه‌نويس و رئيس پيشين هيات‌مديره خانه سينما در سخناني با خطاب قرار دادن اعضاي شوراي شهر و شهرداري تهران گفت: آقاي قاليباف! آقاي مسجدجامعي‌ و اعضاي محترم شوراي شهر، هنرمندان زينت‌المجالس نيستند و فقط به درد نشستن در رديف اول مراسم‌ها و گرفتن عكس يادگاري نمي‌خورند. آنها محترمند. شرم‌آور است كه براي تدفين هنرمندان در قطعه‌اي كه ظرفيتش تمام شده است‌، خانواده‌هاي آنها با مشكل مواجهند.

او ادامه داد: آقاي قاليباف، ما قطعه هنرمندان ديگري لازم داريم چون همه مثل برگ خزان دارند مي‌روند. اين فيلم‌نامه‌نويس در بخش پاياني سخنانش با اشاره به درگذشت ايرج كريمي گفت: همه ما در صف گرفتن «يك بوس كوچولو» هستيم. ايرج بوسش را گرفت و رفت. درباره ايرج بد نيست بدانيم او درست در مقطعي كه نوشتن و مطالبه از دولتمردان نه مُد بود و نه عاقلانه شمرده مي‌شد‌، در مطلبي شجاعانه كه در مجله فيلم چاپ شد‌، مهندس ميرسليم (از مسئولان سينمايي) و روياي مهندسي فرهنگي او را به نقد كشيد. ابراهيم مختاري رئيس هيات‌مديره خانه سينما هم در سخناني كوتاه، با ستايش از نقدها و نوشته‌هاي سينمايي زنده‌ياد ايرج كريمي، او را منتقدي منصف و اخلاقگرا توصيف كرد و در گذشت او را به جامعه سينمايي كشور تسليت گفت.

كمال تبريزي فيلمساز و رئيس كانون كارگردانان هم در سخناني گفت: آسمان هنر ايران ستاره‌اي را از دست داد كه متفاوت بود؛ هم در فيلمسازي و هم در نوشتن نقد. شخصيت، رفتار، آرامش و وقار او در برخورد اول به چشم مي‌آمد و ما كسي را از دست داديم كه حضور و تاثيراتش بر ما هميشه محسوس بود. ما اين روزها بخش مهمي از هنرمندان را از دست مي‌دهيم و اين مسيري است كه همه ما طي خواهيم كرد. در مراسم تشييع ايرج كريمي، مسعود كرامتي (بازيگر و كارگردان) كه با او همكاري داشته است نيز گفت: جذاب‌ترين خاطرات من از سينما مربوط به دوره‌اي است كه با او در فيلم «باغ‌هاي كندلوس» همكاري داشتم. ايرج كريمي فردي دوست داشتني، مهربان‌ و خنده‌رو و با تاكيد مي‌گويم كه باسواد بود. محمدرضا سكوت كه در فيلمبرداري «چند تار مو» و «باغ‌هاي كندلوس» با ايرج كريمي همكاري داشته است، در سخناني گفت:

هميشه حسرت مي‌خورم كه اي‌كاش فيلم «از كنار هم مي‌گذريم» را هم من فيلمبرداري كرده بودم؛ ايرج كريمي هميشه مرگ را به زيباترين شكل ممكن در فيلم‌هايش تصوير مي‌كرد. نمي‌دانم چرا اين اواخر كمتر به فكر و ياد هم بوديم. هوشنگ گلمكاني منتقد و سردبير ماهنامه «فيلم» و از دوستان و همكاران اين كارگردان فقيد در سخناني گفت: در فيلم‌ها ديده‌ايم كه وقتي شخصي ضربه مي‌خورد، ابتدا متوجه نمي‌شود، اما بعد از چند لحظه تازه مي‌فهمد چه اتفاقي افتاده است؛ همه كساني كه اينجا هستند، حالا در بهت و ناباوري هستند و نمي‌دانند با آوار اين واقعيت چه كنند! ايرج خود اهل آمدن به اين مراسم‌ها نبود اما آنقدر زنده و نزديك است كه فكر مي‌کنم ممكن است همين حالا سروكله‌اش پيدا شود. احمد اميني (كارگردان) نيز با اشاره به صحبت‌هاي هوشنگ گلمكاني اظهار كرد:

آقاي گلمكاني كه الان براي ايرج گريه مي‌كند‌، يكسال بود كه با او قهر بود؛ بايد بگويم اين حرف كليشه‌اي كه طول عمر آدم‌ها مهم نيست و مهم كيفيت آن است، دقيقا‌ً درباره ايرج كريمي صدق مي‌كند. او فردي استثنايي بود و كساني كه با او نزديك بودند و كار كردند يا حتي از او بدشان مي‌آمد مي‌دانند كه او اگر كار مي‌كرد براي كسب درآمد نبود. او عاشق كار فرهنگي بود و دنياي سينما و فرهنگ وهنر اين كشور بعد از او چيزي كم خواهد داشت. در ادامه اين مراسم فرشته طائرپور (تهيه‌كننده سينما) با تاسف فراوان نسبت به درگذشت ايرج كريمي در سخناني گفت: كار دشواري است كه آدم فيلمساز و نويسنده و منتقد باشد اما خودش هرگز ديده نشود و فقط كارش ديده شود. او آدم رسانه‌اي نبود؛ اخلاقي زندگي كرد و خودش اين شيوه را انتخاب كرده بود. او تصريح كرد: ايرج كريمي در نوشته‌هايش همواره دقت و انصاف را رعايت مي‌كرد و در زندگي او نقطه‌اي براي پيشماني نيست اما در زندگي ما كه ‌بايد در اين روزهاي آخر كنار او مي‌بوديم، جاي پشيماني هست.

احمد طالبي‌نژاد، منتقد و دوست قديمي ايرج كريمي نيز در سخناني گفت: اگر بشود براي واژه «عشق فيلم» مصداقي واقعي پيدا كرد، او ايرج كريمي است. او سينما نخوانده بود و تحصيل كرده مهندسي شيمي بود ولي بواسطه عشقش به سينما، بعد از فارغ‌التحصيلي مدركش را كنار گذاشت و وارد سينما شد. درحالي كه مي‌توانست مثل ديگر همكلاسي‌ها و هم دوره‌هايش زندگي بساماني داشته باشد‌ اما هيچ‌وقت دنبال پول نبود. عباس ياري (منتقد) و از دوستان و همكاران ايرج كريمي هم گفت: شايد چند تا از آخرين تلفن‌هايي كه ايرج از بيمارستان زد‌ به سلامتي من مربوط بود‌. او از بيمارستان زنگ مي‌زد و براي من وقت دكتر مي‌گرفت؛ شايد باوركردني نباشد كه او فردي تا اين حد مهربان و احساساتي بود. وقتي او براي من وقت دكتر مي‌گرفت، به اين معني است كه خودش بيماري‌اش را باور نداشت و بسيار مقاوم بود. فريبا كامران بازيگر فيلم «باغ‌هاي كندلوس» در حالي كه از شدت ناراحتي به سختي حرف مي‌زد با بغض فراوان گفت: در فيلم «باغ‌هاي كندلوس» ديالوگي هست كه مي‌گويد:

«از طرز زندگي كردنت خوشم نيومد اما به مردنت حسوديم ميشه... » اما من مي‌گويم برعكس، از طرز مردنت خوشم نيامد؛ چطور توانستي آن‌قدر راحت مثل شخصيت‌هاي فيلم‌هايت بميري... تويي كه در فيلم‌هايت هميشه با مرگ شوخي مي‌كردي! مي‌دانم در دنيايي كه مثل «باغ‌هاي كندلوس» است، همديگر را خواهيم ديد و آنجا ديگر «از كنار هم نمي‌گذريم». در مراسم تشييع اين هنرمند سينماگراني چون بهمن فرمان‌آرا، فرزاد موتمن، محسن امير يوسفي، مصطفي شايسته، محمد علي سجادي، جواد طوسي، حبيب رضايي، شادمهر راستين، عباس ياري، ماني حقيقي، جعفر پناهي، عباس بهارلو، مازيار ميري، منوچهر شاهسواري، همايون اسعديان، كامبوزيا پرتوي، فرشته صدرعرفايي محمدرضا موئيني، جعفر صانعي‌مقدم، اميرشهاب رضويان و... حضور داشتند. عليرضا تابش مديرعامل بنياد سينمايي فارابي و لادن طاهري مدير فيلم‌خانه نيز از مديران حاضر در برنامه بود. ايرج كريمي 11 شهريور ماه بر اثر سرطان خون در گذشت. اين كارگردان متولد سال 1332 در تهران است، «باغ كندلوس»، «چند تار مو»، «از كنار هم مي‌گذريم»، «نسل جادويي» و همچنين سال گذشته پس از حدود 8 سال فيلم «نيمرخ‌ها» را ساخت كه شخصيت اصلي آن از بيماري سرطان رنج مي‌برد. او همچنين نگارش فيلمنامه فيلم «سفر جادويي» را به كارگرداني ابوالحسن داودي و «بهترين باباي دنيا» به كارگرداني داريوش فرهنگ را در سال 1370 برعهده داشت.

*****

آفتاب یزد/مجید مجیدی: فیلم محمد رسول الله (ص) ده برابر هزینه ساخت خود را در خواهد آورد

مجید مجیدی کارگردان فیلم «محمد رسول الله (صدر سخنرانی در دانشگاه مک گیل کانادا گفت: اگرچه فیلم «محمد رسول الله(صبا نگاه سود دهی ساخته نشده است ولی با درخواست هایی که کمپانی های مختلف برای نمایش این فیلم در کشورهای مختلف داشته اند بیش از ده برابر هزینه خودرا در خواهد آورد. به گزارش برنا ، مجید مجیدی کارگردان فیلم «محمد رسول الله (صدر سخنانی در دانشگاه مک گیل کانادا با بیان اینکه سینما اگر چه یک صنعت است ولی فیلم «محمد رسول الله(ص

با هدف سود آوری ساخته نشده است، افزود : هزینه ساخت این فیلم به اندازه دو پنت هاووس در تهران وبه اندازه بیست سی تا پورشه بچه پولدارهای تهرانی است . مجیدی ادامه داد:پس از سال ها فیلمی درباره پیامبر ساخته شده است ولی برخی درباره هزینه های فیلم حاشیه سازی می کنند. الان میلیاردها و میلیاردها تومان می برند و کسی چیزی نمی گوید، شتر را با بارش می برند و کسی اعتراض نمی کند. متاسفانه برخی اصل را ول کرده اند و فقط به فرع موضوع می پردازند. کارگردان «بچه های آسمان» در پایان خاطر نشان کرد: در برخی محافل روشنفکری مرتب گفته می شود که به جای ساخت این فیلم می توانستیم حدود صد فیلم بسازیم.اینها با چنین نگاهی می خواهند اصل موضوع وعمق موضوع را کوچک بشمارند.

*****

آفتاب یزد/بهروز بقایی: در سینمای ما پول حرف اول را می‌زند

بهروز بقایی گفت: بسیاری از فیلمنامه‌ها تقلیدی است و باید تکانی به خودمان بدهیم در شرایطی که در سینما حرف اول را پول می‌زند شاید دیگر به خدمات من نیازی ندارند اما من به سینما نیاز دارم. این بازیگر سینما و تلویزیون در گفتگو با فارس، در ارتباط با فعالیت‌های اخیرش گفت: در حال حاضر کاری ندارم و فقط در برنامه «خندوانه» به کارگردانی رامبد جوان گزارش‌هایی را از شهرستان‌ها تهیه می‌کنم که قرار است در روزهای آتی به همدان یا کرمانشاه بروم. وی در ادامه در ارتباط با کم‌کاری‌اش در سینما طی سال‌های اخیر گفت: معمولا پیشنهاد باید از طرف تهیه‌کننده و یا کارگردان صورت بگیرد. من نمی‌خواهم به مردم دروغ بگویم که پیشنهادات زیادی دارم و خودم آنها را نپذیرفتم. واقعیت این است که طی این مدت هیچ فیلمنامه‌ای پیشنهاد نشده است و تهیه‌کنندگان درخواستی مبنی بر همکاری در آثار آنها نداشتم.

بقایی در ادامه با اشاره به حضور پررنگ برخی افراد محدود در آثار سینمایی متعدد گفت: همانطور که می‌بینید افراد دیگری در فیلم‌ها حضور دارند و جای خیلی‌ها را پر کرده‌اند. به نظرم دیگر نیازی به خدمات بنده در سینما نیست و دوستان هم چنین نیازی را احساس نمی‌کنند. این بازیگر سینما و تلویزیون همچنین گفت: به هر حال این واقعیت است که در سینمای ما پول حرف اول را می‌زند. این پول است که می‌تواند در سینما گردش مالی برای کارکنانش به وجود بیاورد آنها هم حق دارند به این بخش دقت کنند اما باید بسیاری از بازیگرانی را که مردم با آنها خاطره دارند در نظر بگیرند. در حال حاضر سینما به یک بیزینس تبدیل شده که نمی‌توان گفت غلط است اما اینکه فقط به آن به چشم یک بیزینس نگاه شود می‌تواند مسیر محتوایی آثار را تغییر بدهد. بهروز بقایی در ادامه گفت: نمی‌خواهم ادعا کنم که احساس بی‌نیازی سینما نسبت به من از جانب من نیز وجود دارد.

این واقعیت است که من به سینما نیاز دارم حتی اگر او مرا نخواهد. اما چه می‌شود کرد شرایط فعلی اجتناب‌ناپذیر است و نمی‌توان کاری کرد. علاقه من به سینما تنها به خاطر مردم است و احساسی که از طرف آنها دریافت می‌کنیم. به نظرم حیف است که این فرصت برای من فراهم نمی‌شود تا یکبار دیگر بر پرده سینما پذیرای مردم و مخاطبینم باشم. او با اشاره به اینکه دلم برای سینما، احساس شاعرانه‌اش و مخاطبین آن تنگ شده است، گفت: با صراحت باید بگویم دلم برای سینما تنگ شده است. آنقدر که حاضرم در یک پرده کوچک در یک فیلم میزبان مردم باشم. دورانی که این شرایط برای من فراهم بود لحظات لذت‌بخشی را تجربه کردم که برایم قابل احترام است. بقایی گفت: اطمینان دارم که دهه 60 همچنان درخشا‌ن‌ترین دهه سینمای ایران است و امیدوارم با کیفیتی بهتر امروز هم این شرایط برای سینمای‌مان تکرار شود. بازیگر فیلم سینمایی «سیب و سلما» در پاسخ به این پرسش که آیا همچنان آثار سینمایی را دنبال می‌کنید گفت:

متاسفانه مدتی است که هیچ فیلم سینمایی را نمی‌بینم این به این معنی نیست که فکر کنید دلگیرم و یا قهر کردم اما واقعاً آثار دلنشین و مخاطب‌پسندی را نمی‌بینم. همواره در خانه‌مان اثری از فیلم‌های سینمایی بود اما در شرایط کنونی این موارد هم در خانه من کمرنگ شده است. آخرین فیلمی که دیدم فیلم سینمایی «ملکه» به کارگردانی به محمدعلی باشه‌آهنگر است. بهروز بقایی گفت: بسیاری از فیلمنامه‌ها تقلیدی است و باید تکانی به خودمان بدهیم در شرایطی که در سینما حرف اول را پول می‌زند شاید دیگر به خدمات من نیازی ندارند اما من به سینما نیاز دارم.

این بازیگر سینما و تلویزیون در گفتگو با فارس، در ارتباط با فعالیت‌های اخیرش گفت: در حال حاضر کاری ندارم و فقط در برنامه «خندوانه» به کارگردانی رامبد جوان گزارش‌هایی را از شهرستان‌ها تهیه می‌کنم که قرار است در روزهای آتی به همدان یا کرمانشاه بروم. وی در ادامه در ارتباط با کم‌کاری‌اش در سینما طی سال‌های اخیر گفت: معمولا پیشنهاد باید از طرف تهیه‌کننده و یا کارگردان صورت بگیرد. من نمی‌خواهم به مردم دروغ بگویم که پیشنهادات زیادی دارم و خودم آنها را نپذیرفتم. واقعیت این است که طی این مدت هیچ فیلمنامه‌ای پیشنهاد نشده است و تهیه‌کنندگان درخواستی مبنی بر همکاری در آثار آنها نداشتم. بقایی در ادامه با اشاره به حضور پررنگ برخی افراد محدود در آثار سینمایی متعدد گفت: همانطور که می‌بینید افراد دیگری در فیلم‌ها حضور دارند و جای خیلی‌ها را پر کرده‌اند. به نظرم دیگر نیازی به خدمات بنده در سینما نیست و دوستان هم چنین نیازی را احساس نمی‌کنند. این بازیگر سینما و تلویزیون همچنین گفت:

به هر حال این واقعیت است که در سینمای ما پول حرف اول را می‌زند. این پول است که می‌تواند در سینما گردش مالی برای کارکنانش به وجود بیاورد آنها هم حق دارند به این بخش دقت کنند اما باید بسیاری از بازیگرانی را که مردم با آنها خاطره دارند در نظر بگیرند. در حال حاضر سینما به یک بیزینس تبدیل شده که نمی‌توان گفت غلط است اما اینکه فقط به آن به چشم یک بیزینس نگاه شود می‌تواند مسیر محتوایی آثار را تغییر بدهد. بهروز بقایی در ادامه گفت: نمی‌خواهم ادعا کنم که احساس بی‌نیازی سینما نسبت به من از جانب من نیز وجود دارد. این واقعیت است که من به سینما نیاز دارم حتی اگر او مرا نخواهد. اما چه می‌شود کرد شرایط فعلی اجتناب‌ناپذیر است و نمی‌توان کاری کرد. علاقه من به سینما تنها به خاطر مردم است و احساسی که از طرف آنها دریافت می‌کنیم. به نظرم حیف است که این فرصت برای من فراهم نمی‌شود تا یکبار دیگر بر پرده سینما پذیرای مردم و مخاطبینم باشم. او با اشاره به اینکه دلم برای سینما، احساس شاعرانه‌اش و مخاطبین آن تنگ شده است، گفت: با صراحت باید بگویم دلم برای سینما تنگ شده است. آنقدر که حاضرم در یک پرده کوچک در یک فیلم میزبان مردم باشم. دورانی که این شرایط برای من فراهم بود لحظات لذت‌بخشی را تجربه کردم که برایم قابل احترام است. بقایی گفت:

اطمینان دارم که دهه 60 همچنان درخشا‌ن‌ترین دهه سینمای ایران است و امیدوارم با کیفیتی بهتر امروز هم این شرایط برای سینمای‌مان تکرار شود. بازیگر فیلم سینمایی «سیب و سلما» در پاسخ به این پرسش که آیا همچنان آثار سینمایی را دنبال می‌کنید گفت: متاسفانه مدتی است که هیچ فیلم سینمایی را نمی‌بینم این به این معنی نیست که فکر کنید دلگیرم و یا قهر کردم اما واقعاً آثار دلنشین و مخاطب‌پسندی را نمی‌بینم. همواره در خانه‌مان اثری از فیلم‌های سینمایی بود اما در شرایط کنونی این موارد هم در خانه من کمرنگ شده است. آخرین فیلمی که دیدم فیلم سینمایی «ملکه» به کارگردانی به محمدعلی باشه‌آهنگر است.

*****

آفتاب یزد/جشنواره‌ای از ساز ابداعی در تالار وزارت کشور؛ «آتش درنیستان» ناظری‌ها افتاد

بی‌گمان از تاثیر موسیقی اصیل ایرانی و صدای هنرمندانی نظیر استاد ناظری و شجریان بر انس و شناخت مردم از ادبیات فارسی نمی‌شود به سادگی گذشت. چه بسیار اشعار مولانا، حافظ و سعدی و غیره که به واسطه این بزرگان در ذهن مردم ماندگار شده است. این تلاش پرمغز فرزانگان موسیقی ما ازچشم جهانیان نیز پنهان نمانده است، تا جایی که جوایز و عناوین گوناگونی از طرف غیر ایرانی‌ها به ایشان تعلق گرفته است. به تمامی‌اینها، باید کوشش ارزشمند دیگر بزرگان موسیقی که همانا تربیت نسل بعدی و انتقال دانش و هنر را نیز اضافه کنیم. یکی از لذت‌بخش‌ترین اتفاقاتی که می‌تواند در حوزه موسیقی بیفتد این است که نمود این تلاش را تحت عنوان کنسرت مشترکی بین این دو نسل دید. اتفاق امیدوار کننده‌ای که پنجشنبه شب گذشته 12 شهریورماه در تالار بزرگ کشور با حضور استاد شهرام ناظری و فرزندش حافظ ناظری به خوبی هر چه تمام‌تررخ داد. به گزارش هنرآنلاین، در ابتدای برنامه استاد شهرام ناظری ضمن خوش آمدگویی به حضار ومیهمانان بابت تاخیر در اجرا عذر خواهی کرد. قطعه اول با تک‌نوازی ویلنسل آتنا آشتیانی به زیبایی هرچه تمام‌تر آغاز شد. این قطعه که فصل یک آلبوم «ناگفته» به نام «آفرینش» نام داشت با آواز استاد ناظری ادامه یافت و به راستی که طنین صدای او در سالن شور در جان حضار به پا می‌کرد.

آتش، در سازهای جهانی

قطعه دوم که بازهم با ویلنسل آغاز شد بداهه‌نوازی بود که در آن شهرام ناظری «آتش در نیستان» را با ملودی جدیدی اجرا نمود. برای ما که همیشه آن را با همان اجرای قدیمی‌شنیده بودیم، این اجرا آن هم با سازهایی مانند ویلنسل و ویلون بسیار تازگی داشت. هم آوایی الهه حیدری، مهرناز شاه محمدی و شیوا سروش به عنوان گروه کر نیز نشان داد که صدای بانوان تا چه اندازه موسیقی اصیل ایرانی را کامل می‌کند. قطعه «نهان مکن» نیز با ویلنسل آغاز شد. سپس با همراهی ویلون به نوازندگی پدرام فریوسفی و ویولا به هنرمندی میثم مروستی ادامه یافت. در این قطعه غزل زیبایی از مولانا توسط استاد ناظری و حافظ ناظری اجرا شد. در پایان نیز استاد ناظری توضیحی درباره قطعه بعدی به نام مثنوی خوانی ارائه داد.

غیبت خوب ستارگان جهانی

در ابتدای قطعه آخر حافظ ناظری ضمن کسب اجازه از پدر، به حضار خوش آمد گفت و اضافه کرد که با اینکه به دلایلی ستارگان موسیقی جهانی نتوانستند در این کنسرت حضور داشته باشند اما این موضوع باعث شده تا وی با اعضای فعلی گروه آشنا شود و از این آشنایی بسیار ابراز خرسندی کرد. سپس حضار را به شنیدن قطعه‌ای از آلبوم "ناگفته" به عنوان آخرین قسمت از برنامه دعوت کرد.

جشنواره سازهای ابداعی

از نکات بارز این کنسرت به صدا درآمدن سازهای ابداعی مانند بم باژ و کارنگ بود. اما ساز "حافظ" که ازابداعات حافظ ناظری است آن شب برای اولین بار در ایران رونمایی شد. این ساز که در واقع تکامل یافته

سه تار است، دارای شش سیم است که از هفده پرده کروماتیک بهره می‌برد.

به این ترتیب این ساز تازه ایرانی که بر پایه سه تار بنا شده قابلیت جهانی شدن نوای موسیقی ایرانی را بیشتر کرده است. در انتهای کنسرت گروه به همراه استاد و فرزند گرامی‌شان در میان تشویق بی‌امان هوادارانشان ضمن ابراز محبت به حضار در سالن، صحنه را ترک نمودند تا شبی خاطره انگیز را برای آنان که توفیق حضور یافته بودند را رقم زده باشند.

*****

اطلاعات/امام رضا(ع) در ایران محور وحدت شیعه و سنی شده است

خبرنگاراطلاعات:‌ مشاور عالی رهبر معظم انقلاب در امور بین‌الملل گفت:‌ از زمان حضور امام رضا(ع) در ایران تا‌‌‌‌کنون پایه‌های شیعه اثنی‌عشری گذاشته شد که محور اصلی وحدت بین شیعه و سنی در ایران شده است. ‏

دکتر علی‌اکبر ولایتی در مراسم پایانی هشتمین جشنواره انتخاب کتاب سال رضوی در محل بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی در مشهد افزود:‌ ورود امام رضا(ع) به ایران نقطه آغازین ورود جدی دین اسلام است.

وی با اشاره به این که عده‌ای ورود اسلام به ایران را از زمان خلیفه دوم عباسی می‌دانند، اضافه کرد:‌ عده‌ای گمان می‌کنند که شروع اسلام در ایران از زمان خلیفه دوم است، اما آنچه حائز اهمیت است، اسلام ناب محمدی و تشیع است که با ورود حضرت رضا(ع) از مرو که پیش از آن نیز از مدینه به آنجا سفر کرده بود، به ایران آمد و سبب شد اشکال مختلف شیعه نیز به صورت یکپارچه درآیند و تشیع که همان شیعه پیامبری و اصیل است، شکل بگیرد.

دکتر ولایتی افزود:‌ البته از آنجا که مردم ایران هیچگاه بی‌عدالتی را نمی‌پذیرفتند. خراسانی‌ها همواره در اعتراض به بی‌عدالتی پیشتاز بودند و در راس همه معترضین «یحیی بن زید» قرار داشت که با کشته‌شدن وی توسط امویان، قیام مردم خراسان علیه بنی‌امیه شکل گرفت و سبب سقوط حاکمان اموی شد. ‏

*****

اطلاعات/استقبال از «محمد رسول الله » (ص) در بنیاد فیلم آمریکا؛ «فرانسیس فورد کاپولا» به تحسین فیلم پرداخت

پس از اکران فیلم محمد رسول‌الله‌(ص) در افتتاحیه جشنواره مونترال و اکران عمومی در سینما های کشور و استقبال بی نظیر توسط تماشاگران ایرانی و دیگر کشورها این بار نوبت به تماشاگران آمریکایی رسید تا برای تماشای فیلم محمد رسول‌الله‌(ص)جلوی سالن سینما صف بکشند‌.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فیلم محمد رسول‌الله‌(ص) نمایش خصوصی این فیلم در بنیاد فیلم آمریکا American Film Instituteتوسط «ویتوریو استورارو» فیلمبردار نامی فیلم محمد رسول‌الله‌(ص) برای گروهی ۱۳۵نفره از دست‌اندرکاران و فیلمبرداران نامی در لس آنجلس، برگزار شد و با استقبال بی سابقه از این فیلم روبرو شد‌. به گفته استورارو، جمعیت به حدی بود که تعداد زیادی موفق به دیدن فیلم نشدند‌. از جمله افراد صاحب نام که در نمایش اختصاصی حضور داشتند فرانسیس فورد کاپولا، کارگردان سه گانه پدر خوانده، بود که فیلم را بسیار تحسین کرد.

تماشاگران مراتب علاقمندی و احساس خود را به این فیلم ابراز داشتند. بسیاری معتقد بودند که این فیلم ظرفیت بزرگی را برای برقراری صلح میان ادیان مختلف دارد. همچنین در جشنواره مونترال دو سانس فوق العاده برای فیلم محمد رسول‌الله‌(ص) برگزار شد و باز هم جمعیت زیادی موفق به تماشای این فیلم نشدند. از رئیس جشنواره درخواست اکران فوق العاده کردند.

فروش دو میلیاردی در کمتر از ده روز

فیلم «محمد رسول‌الله‌(صدر کمتر از ۱۰ روز اکران به فروش دو میلیاردی رسید. بنا به اعلام شرکت سینمایی «نور تابان»؛ فروش این فیلم تنها در روز پنجشنبه بالغ بر ۴۰۰ میلیون بوده که نیمی از این رقم مربوط به سینماهای تهران است و مجموع فروش فیلم در سینماهای کشور به دو میلیارد تومان رسیده است.

همچنین «محمد رسول‌الله(صدر بعضی از سینماها شاهد رکورد حضور تماشاگر بوده است، به گونه‌ای که سینما «کوروش» شامگاه ۱۲ شهریور با فروش ۳۵ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان، پرفروش‌ترین سینمای این فیلم بوده است. فیلم تاریخی «محمد رسول‌الله(ص، به کارگردانی مجید مجیدی و با حضور علیرضا شجاع‌نوری، مهدی پاکدل، ساره بیات، مینا ساداتی، محسن تنابنده، داریوش فرهنگ، رعنا آزادی‌ور، هدایت هاشمی و بهره‌گیری از برخی عوامل سرشناس بین‌المللی، روایتگر دوران پیش از تولد تا مقطع دوازده‌سالگی پیامبر اسلام(ص) است.

*****

اطلاعات/زنده‌یاد ایرج کریمی با جامعه هنری وداع کرد

مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد ایرج کریمی صبح دیروز با حضور چهره‌های هنری از مقابل خانه سینما به سوی قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س)، برگزار شد.

به گزارش مهر، در این مراسم فرهاد توحیدی از فیلمنامه نویسان شناخته شده سینمای ایران از وضعیت موجود قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) انتقاد کرد و خطاب به شهردار و همچنین شورای اسلامی شهر تهران، متذکر شد: هنرمندان زینت‌المجالس نیستند که فقط برای نشستن در ردیف اول و گرفتن عکس یادگاری به آن‌ها نگاه شود. هنرمندان قابل احترام هستند و خانواده‌های هنرمندان برای تدفین پیکر آن‌ها در قطعه ای که ظرفیت‌اش تمام شده، با مشکل مواجه هستند.

رئیس سابق هیأت مدیره خانه سینما از شهردار تهران خواستار در نظر گرفتن قطعه هنرمندان جدیدی شد و تصریح کرد: همه ما مانند برگ خزان در حال رفتن هستیم و باید قطعه هنرمندان دیگری در نظر گرفته شود. کمال تبریزی رئیس کانون کارگردانان خانه سینما نیز در مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد ایرج کریمی، یادآور شد: آسمان هنر ایران ستاره‌ای را از دست داد که متفاوت در فیلمسازی و نقد نویسی بود. آرامش و وقار زنده‌یاد کریمی در برخورد اول دیده می‌شد و ما کسی را از دست دادیم که همیشه تأثیرش محسوس بود. ما در حال از دست دادن بخش مهمی از هنرمندان خود هستیم که البته راهی است که همه ما طی خواهیم کرد.

در ادامه مسعود کرامتی هم با بیان اینکه جذاب‌ترین خاطرات سینمایی من مربوط به فیلم «باغ‌های کندلوس» و همکاری با زنده‌یاد کریمی است، افزود: ایرج کریمی دوست‌داشتنی، مهربان و خنده‌رو بود. او به معنای واقعی باسواد بود.

هوشنگ گلمکانی نیز در بخش دیگری از مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد ایرج کریمی، اظهار کرد: ما در بهت و ناباوری هستیم و نمی‌دانیم با آوار این واقعیت چه باید بکنیم. ایرج کریمی در مراسم تشییع شرکت نمی‌کرد ولی من احساس می‌کنم که ممکن است هر لحظه در این مراسم حضور پیدا کند.

در بخش دیگری از مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد ایرج کریمی، فرشته طائرپور با بیان اینکه کار دشواری است آدم فیلمساز، نویسنده و منتقد باشد اما فقط کارش دیده شود، یادآور شد: ایرج کریمی آدم رسانه‌ای نبود و همیشه با اخلاق زندگی کرد. او در نوشته‌هایش دقت و انصاف داشت. در زندگی کریمی جایی برای پشیمانی وجود ندارد اما برای ما که باید در روزهای آخر کنارش می‌بودیم، جای پشیمانی است. بعد از سخنرانی هنرمندان و دوستان زنده‌یاد ایرج کریمی، پیکر این هنرمند و منتقد فقید سینمای ایران به سوی قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) تشییع شد.

*****

ایران/نگاهی به تأثیر رسانه‌ها در تغییر نگاه به مهاجران افغانستانی در ایران؛ جور دیگری باید دید ...

در ایران، چندی است که در میان بزرگان عرصه سیاست مضاعف شده است. علاوه بر رسانه ها، مدیران ارشد کشور و هنرمندان نیز بر توجه به پیوندهای استوار میان ایران و افغانستان تأکید دارند تمی از موسیقی هند و پاکستان، «‌بیا بریم به مزار...» و صدای خسته‌ای که روایتی تلخ است از هجرت و غربت، چهره آفتاب‌سوخته دخترکان فال‌فروشی که تو را به سرزمین بدخشان و بلخ و هرات می‌کشاند، لباس‌‌های کابلی و مردمی با هیبت جنگ و درد، برشی از اخبار و حوادث و تلخکامی بسیار از تعدی و جرم و در کنار آن مشاغل سخت و غیرتمندی مردمان اهل کار و... کولاژی تمام از تصاویر ذهنی عامه جامعه ایرانی از مردمانی است که سال‌هاست در کنارشان زندگی می‌کنیم و یادآور مرز و بومی است که در چند قدمی ایران سال‌ها زیر رگبار گلوله و تحجر زندگی کرده‌اند. همان‌هایی که تمامیت‌خواهی و جنگ سال‌هاست خانه و کاشانه‌شان را از هم پاشیده و به درد غربت و دوری گرفتارشان کرده است.

همان‌هایی که با همه دردها و رنج‌ها در سایه دود و آتش جنگ، اما دلشان می‌خواهد از زاویه دیگری تماشا شوند. مردمانی در همسایگی شرقی ایران، واقع در مسیر جاده ابریشم و محل پیوند تمدن‌های بزرگ جهان، با همه گنجینه قدمت و هنرش در بامیان و دو تندیس بزرگ بودایش، با خطاطی و معماری هرات و بلخ و موسیقی‌ای که سرشار است از تنوع قومی و زبانی؛ افغانستان سرزمین «هزار خورشید تابانتمام این واقعیت ها به توقعی دامن می زند که بر اساس آن، مردم کشور همسایه در عرصه فرهنگی و رسانه ای سرزمین ما حضوری بیش از آنچه هست داشته باشند؛ توقعی که به نظر می‌رسد حالا با همت جریان رسانه‌ای کشور، آرام آرام به واقعیت نزدیک می شود.

علی جنتی: همکاری های فرهنگی خوبی میان ایران و افغانستان وجود دارد

توجه به مسائل مهاجران افغانستانی در ایران، چندی است که در میان بزرگان عرصه سیاست مضاعف شده است. علاوه بر رسانه ها، مدیران ارشد کشور و هنرمندان نیز بر توجه به پیوندهای استوار میان ایران و افغانستان تأکید دارند. «کشور افغانستان اولاً یک کشور اسلامی است و ثانیاً کشور همسایه ماست و ثالثاً کشور همزبان ماست. می‌توان گفت در بین کشورهای همسایه ما بیشترین اشتراکات فرهنگی را با افغانستان داریم. همین موضوع ایجاب می‌کند که ارتباط خیلی نزدیکتری با این کشور همسایه داشته باشیم

این جملات بخشی از صحبت‌های وزیر ارشاد است که بر لزوم تعامل با همسایه شرقی ایران تأکید دارد. او در ادامه صحبت‌های خود به «ایران» می‌گوید: «همکاری‌های بسیار خوبی در حوزه فرهنگ وجود دارد و به واسطه همزبانی بسیاری از نمایشگاه‌های کتاب ما در افغانستان برگزار می‌شود. حتی چون زبان ما فارسی است بسیاری از کتابفروشی‌های آنها از کتاب‌های ما استفاده می‌کنند. در حال حاضر تعدادی از مهاجران افغان در کشور ما ساکن هستند و در مدارس درس می‌خوانند و در دانشگاه‌های ایران تحصیل می‌کنند

حجت‌الله ایـــوبی: باید از ظرفیت های افغان ها استفاده کنیم

حجت‌الله‌ ایوبی رئیس سابق مؤسسه فرهنگی سازمان اکو با ابراز خرسندی از جریان ایجاد شده در رسانه‌ها و تلاش‌ها برای تغییر دیدگاه جامعه نسبت به مهاجران افغانستانی از تجربیاتش در دورانی که عهده‌دار این مسئولیت بوده می‌گوید: «‌در سال‌هایی که رایزن فرهنگی بودم دو اقدام قابل توجه در همین راستا انجام شد که نتایج آن مطلوب به‌نظر می‌رسد. برای نخستین ‌بار در اصفهان جشنواره هنر مهاجران افغانستانی را برگزار کردیم. با اینکه در همان زمان هم با مخالفت‌های جدی در بین مدیران و مسئولان مواجه بودیم. در این برنامه که با حضور مدیران فرهنگی افغانستان برگزار شد چهره دیگری از مهاجران دیده شد. همین چهره‌های آفتاب‌سوخته‌ای که برای ما خیلی زحمت می‌کشند و تلاش می‌کنند - کارگران افغانستانی- کنار تابلوها و آثار هنرهای تجسمی‌شان دیده شدند و مردم شعر‌خوانی‌ و نواختن موسیقی‌شان را دیدند و... این اتفاق بزرگ برای من جزو بهترین روزهای زندگی‌ام بود و آنقدر جذاب بود که تشویق شدیم 6 ماه بعد در فرهنگسرای نیاوران یک کار ملی انجام دهیم و شاید باور‌کردنی نباشد چندین تریلی از آثار هنری هنرمندان افغانستانی از تمام کشور به محل برگزاری جشنواره آمد و چقدر این کار به خود هنرمندان افغانستانی روحیه داد. آنها برای نخستین بار بود که خودشان را در جمع مردم ایران به عنوان یک هنرمند می‌دیدند

ایوبی در ادامه به مشارکت و وظایف نهادهای مؤثر در این اتفاق اشاره می‌کند و بر لزوم همکاری وزارت ارشاد، وزارت آموزش و پرورش، آموزش عالی و حتی سازمان گردشگری و میراث فرهنگی برای بهره‌برداری بهینه از پتانسیل و ظرفیتی که با عنوان مهاجران افغان در کشور ایجاد شده است تأکید می‌کند. او می‌گوید: «ما باید از این توان، پتانسیل و ظرفیت حداکثر استفاده را بکنیم. این توقع که فقط این جمعیت بخواهند در ایران زندگی کنند کافی نیست باید آنها را آموزش بدهیم.

رئیس سازمان سینمایی همچنین در بخشی از صحبت‌هایش به تأثیرگذاری برنامه‌های تلویزیونی در تغییر زاویه دید مردم نسبت به مهاجران افغانستانی تأکید می‌کند و از برنامه «خندوانه» و «ماه عسل» به عنوان تجربه‌های موفق در این موضوع یاد می‌کند و می‌گوید: «این رویکرد تلویزیون قابل ستایش است و حتماً دیدگاه مردم را تغییر می‌دهد

محمد افسر رهبین: هیچ رسانه ای نمی تواند باورهای جامعه را تغییر دهد

محمد افسر رهبین، رایزن فرهنگی افغانستان که خود شاعر و نویسنده نیز است، می‌گوید: «هر‌گونه بازتاب منفی از جامعه مهاجران افغانستانی در ایران خسارتی بر پیکره میراث فرهنگی و تاریخی مشترک دو ملت استاو در ابتدای صحبت‌هایش از جمهوری اسلامی ایران و مردم هم‌زبان، هم‌آیین و همدینی که در این سال‌ها به اعتقاد او توانسته‌اند میزبان خوبی برای مردم افغانستان باشند می‌گوید: «باید این نکته را در نظر گرفت که بی‌گمان وقتی یک جمعیت انبوه بیش از چندین میلیونی وارد یک سرزمین می‌شود به تبع آن تعاملاتی با مردم اصلی یک سرزمین دارد که ممکن است واکنش‌هایی پدید آورد

رهبین در ادامه می‌افزاید: باور ما این است که با هر هدفی اگر بخواهیم پدیده مهاجرت در جمهوری اسلامی ایران را منفی بازتاب بدهیم در واقع لطمه‌ای است که ما به پیکر اتحاد دو ملت برادر می‌زنیم. اشتراکات فرهنگی و تاریخی این دو کشور به گونه‌ای است که باید بگوییم میراث‌های مشترک فرهنگی داریم و هرگاه به یک طرف از این میراث دید و نگاه منفی داشته باشیم به نوعی تاریخ و فرهنگ خودمان را استهزا کرده‌ایم. این نویسنده با وجود اینکه بر اهمیت رسانه‌های خبری برای بازتاب واقعیات جامعه مهاجران افغان تأکید دارد اما بر این باور است: «هیچ رسانه‌ای با همه قدرتش نمی‌تواند باورهای ذهنی یک جامعه را تغییر دهداو درخصوص ارزیابی خود از تلاش جریان‌های خبری برای تغییر نگاه جامعه ایرانی نسبت به جامعه افغان می‌گوید: «اینکه رسانه‌ها به عنوان نیرو و حتی بازوی اجرایی سیاست‌ها در کنار دولت‌ها فعالیت می‌کنند شکی نیست اما باید بر این اصل هم باور داشته باشیم که ما نمی‌توانیم آنچه در متن جامعه می‌گذرد را تنها با پوشش خبری و رسانه‌ای دگرگون کنیم. رسانه‌ها می‌توانند نقش داشته باشند اما نمی‌توانیم تصورها و باورهای جامعه را در این خصوص دگرگون بسازند. اگر نگاه مردم و ملت ایران دید منفی نسبت به جامعه مهاجران باشد اصلاً ما نمی‌توانیم این نگاه را ترمیم کنیم

او معتقد است: «آنچه باعث تغییر نگاه مردم نسبت به مهاجران افغان شده است تنها محصول تلاش رسانه‌های جمعی نیست و سرمنشأ و عامل اصلی این اصلاح دیدگاه، عملکرد و رفتار خود مهاجران افغان است». رهبین در توضیح بیشتر می‌افزاید: «شما از هر کوچه تهران که گذر کنید در ساختمان‌های بلندش یک کارگر افغانستانی کار کرده است و جامعه ایرانی صداقت کاری او را باور کرده است حال اگر هرکسی هم بگوید که کارگر افغانستانی سستی و اهمال در کارش دارد چه کسی می‌تواند آن را باور کند همچنان‌که اگر یک باور منفی در جامعه‌ای ایجاد شود هیچ‌کس نمی‌تواند آن را تغییر دهد

او همچنین می‌افزاید: «در گفت‌وگوهای پرشماری که با هنرمندان ایرانی داشته‌ام به این استنباط رسیده‌ام که گاهی وقت‌ها هدف طرح‌ها و برنامه‌ها مثبت نشان می‌دهد اما در اجرا و ارائه مضمون اتفاق دیگری می‌افتد. در هر صورت با عرضه یک سریال، فیلم و تئاتر ولو اگر جنبه منفی هم داشته باشد تصور نمی‌کنم مردم ایران که سال‌هاست با برادران افغان خود مراوده دارند و با آنها زندگی می‌کنند متأثر از این برنامه‌ها همه شناخت و باورهای ذهنی خود را هیچ بگیرند و از سوی دیگر هم کاستی و توهین‌های احتمالی یک برنامه را به پای سیاست‌های کلی جمهوری اسلامی ایران بگذارند

این مترجم، شاعر و نویسنده نام‌آشنای افغان در ادامه صحبت‌های خود از رشد و گسترش شاخه‌های مختلف هنر در افغانستان، پس از سقوط حکومت طالبان می‌گوید. او که خود در طول دهه‌های گذشته در عرصه فرهنگ و ادبیات فعالیت‌های زیادی داشته است در پاسخ به سؤالی درباره تأثیر این تنش‌ها بر فرهنگ عامه مردم افغانستان می‌گوید: « پس از تحولاتی که با سقوط و فروپاشی نظام طالبان رخ داد و آنچه به عنوان دموکراسی و حکومت منتخب افغانستان پدید آمد بی‌گمان دستاوردهای بسیار گسترده و مهمی داشته است. در روزگار طالبان دختران حتی حق رفتن به مدرسه را نداشتند اما با تحول ایجاد شده همگی در مکتبخانه کسب علم کردند و حتی میزان حضور زنان در کابینه و پارلمان افغانستان در هیچ کدام از کشورهای اسلامی و حتی کشورهای اروپایی وجود ندارد

به گفته رایزن فرهنگی افغانستان در ایران، عکاسی و مجسمه‌سازی از جمله فعالیت‌های هنری است که در مدت‌زمان طولانی در کشور افغانستان ممنوعیت‌هایی داشت و حکومت طالبان به شکل جدی با این هنر‌ها مخالفت می‌کرد. او می‌گوید طالبان و سیاست آنها و قرائت نادرست‌شان از دین نه تنها برای فعالیت‌های هنرهای تجسمی محدودیت ایجاد کرد بلکه بخش مهمی از موزه افغانستان و دو تندیس بی‌نظیر تاریخی بودا در بامیان را منهدم ساخت. دیدگاه بسیار منفی و متحجرانه طالبان بر فعالیت‌های هنری و فرهنگی این کشور سایه‌انداخت ولی حالا مردم در تمام شاخه‌‌های هنری در کشور افغانستان فعالانه به خلق و تولید آثار هنری ادامه می‌دهند.

این شاعر و نویسنده نام‌آشنای افغان همچنین از ادبیات و اشتراکات بی‌شمار فرهنگی در این حوزه می‌گوید. او که از مفاخر ادبیات فارسی به عنوان میراث مشترک دو ملت ایران و افغانستان یاد می‌کند و بر این موضع تأکید دارد که این‌ها شخصیت‌هایی هستند که باید آنها را به عنوان شخصیت‌های اثرگذار در زبان فارسی بشناسیم نه یک قلمرو خاص جغرافیایی. رهبین در توضیحات بیشتر می‌افزاید: «در مورد با ادبیات اگر بخواهیم بحث کارشناسانه و آکادمیک داشته باشیم باید دو نکته را مدنظر داشته باشیم یکی اینکه شخصیت‌ها و مفاخر چیره‌دستی که در تاریخ زبان و ادبیات فارسی حضور داشتند شخصیت‌های مشترک هستند.

محمد افسر رهبین در بخش پایانی صحبت‌هایش ابراز امیدواری می‌کند که دو ملت با هم برادر که میراث‌دار فرهنگ عظیمی هستند از این پوستین آوایی استفاده مشترک کنند و در فکر تکه کردن این فرهنگ و میراث بزرگ نباشند

*****

جام جم/لس‌آنجلسی‌ها دارند مجوز می‌گیرند، ما نه

همیشه موسیقی عاشقانه انتخاب اغلب مردم بوده و عاشقانه‌خوان‌ها در جامعه مورد توجه خاصی قرار داشته‌اند؛ اما چندی است نسل جوان موسیقی کشورمان برخلاف نسل پیشین خود، ژانرهای دیگری را هم در موسیقی جدی گرفته و در حال بازگشتی دوباره به سوی خواندن از چیزهایی بجز عشق نیز است.

نیما علامه، یکی از این جوانان است. هر چند او را اغلب به عنوان عاشقانه‌خوان می‌شناسند، اما مدتی است در کارش تغییراتی ایجاد کرده که انتشار موزیک‌‌ویدئوی «دولت کاریکاتور» به عنوان یک اثر ضد صهیونیستی نشان و گواهی بر تغییر شیوه اوست.

علامه البته چنانکه خودش می‌گوید بعد از درگذشت پدرش زنده‌یاد احمد علامه دهر، پیشکسوت سینما و تئاتر مصمم‌تر شده تا از مواردی غیر از عشق نیز بخواند، سراغ سوژه‌های اجتماعی هم برود و برای پدر و مادر و جایگاهی که در زندگی انسان دارند هم قطعاتی اجرا کند. موزیک‌ویدئوی دولت کاریکاتور به‌عنوان یک اثر استاندارد و خوب ما را برآن داشت تا گفت‌وگویی با این خواننده و آهنگساز جوان انجام دهیم.

چندی است موزیک‌ویدئوی دولت کاریکاتور به خوانندگی و آهنگسازی شما در فضای مجازی منتشر شده است. این اثر ضد‌کشتار است و در ژانر اجتماعی جای می‌گیرد. چه شد تصمیم به ساخت و اجرای این کار گرفتید؟

هنر موسیقی به‌عنوان یک ابزار می‌تواند با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند و مفاهیمی را به آنها انتقال دهد. یکی از کارکردهای مثبت این ابزار، بیان مسائل و دغدغه‌های اجتماعی و فراتر از آن معضلاتی است که انسان امروز در سطح جهان با آن روبه‌روست. این اتفاق خیلی خوبی است که چنین مسائلی را از طریق هنر موسیقی و در قالب پیام‌هایی تاثیرگذار به مردم منتقل کنیم. حال در این مسیر مواردی هم پیش می‌آید که باید از ارزش‌های کشور حرف زد و این هم اتفاق خوبی است که باید از آن غافل نشویم. دولت کاریکاتور هم یک اثر ضدصهیونیستی است که به خواندن آن افتخار می‌کنم.

در سال‌های اخیر خواننده‌های زیادی سعی کرده‌اند تنها در یک ژانر بمانند و بیشتر آنها هم ژانر عاشقانه را انتخاب کرده‌اند. شما هم مدت طولانی عاشقانه‌خوان بوده‌اید و بعد وارد فضای کارهای اجتماعی شدید. نگران نبودید مخاطب شما را پس بزند و در این قالب جدید کارتان را نپذیرد؟

اصلا نگران این موضوع نبودم. من به عنوان یک انسان باید حواسم باشد کشتارهای بیرحمانه‌ای در جهان اتفاق می‌افتد و وقتی در عرصه کارهای هنری مشغول هستم به نفع صلح کاری انجام دهم. نمی‌توان به انسان‌هایی که در گرسنگی و فقر دست و پا می‌زنند بی‌توجه بود. نمی‌توان کودکان بی‌گناهی را که کشته می‌شوند نادیده گرفت و بدون هیچ واکنشی از کنارشان گذشت. بعد هم، این که آیا این روزها عشق معضل مهمی در کشور ماست؟ مسلما نه. اما کشتار بچه‌های بی‌گناه هر جای دنیا و برای هر انسانی می‌تواند مساله باشد. اتفاقا من فکر می‌کنم مردم با این کارها ارتباط بیشتری برقرار می‌کنند و باید در ژانر موسیقی اجتماعی فعالیت بیشتری انجام شود.

اما کارهای عاشقانه همیشه مخاطب دارند.

مخاطب دارد، اما نه در همه گروه‌های سنی. مثلا پدر و مادرهایمان ترجیح می‌دهند کارهایی را بشنوند که پیامی با خود دارد. وقتی کسی درباره مشکلات جهان و نابرابری‌ها می‌خواند مسلما همه دوست دارند آن را بشنوند یا وقتی کسی مضمون توحیدی را برمی‌گزیند و برای خدا می‌خواند همه افراد از نسل‌ها و گروه‌های سنی مختلف با آن ارتباط برقرار می‌کنند. به نظر من اگر کمی دایره موضوعات را در عرصه موسیقی گسترده‌تر کنیم، می‌توان نیازهای طیف وسیع‌تری را برآورده کنیم.

برخی معتقدند این روزها موسیقی عاشقانه در کشورمان با بحران مخاطب مواجه شده و این بحران رفته‌رفته جدی‌تر می‌شود. هر چند هنوز این موضوع ثابت نشده و منتقدان دلیل محکمی بر این ادعایشان ندارند؛ اما می‌خواهم بدانم شما که عاشقانه‌خوانی و اجرای اجتماعی و ارزشی را در کارنامه فعالیت‌هایتان دارید، نظرتان درباره این موضوع چیست؟

بسیاری از دوستانم را می‌بینم رابطه‌های عاشقانه‌ای دارند که منجر به ازدواج می‌شود و شکست هم می‌خورد. می‌دانید باید عشقی دید تا درباره‌اش خواند. عشق قرار نیست همیشه تلخ باشد و از دوری و جدایی گلایه و ناله کند. باید عاشقانه عمیقی در اطرافت ببینی تا برایش بخوانی. در ضمن، عشق جلوه‌ها و نمودهای مختلفی دارد که ما آن را فراموش کرده‌ایم. مثلا عشق به پدر و مادر، عشق به خوبی‌ها و مهربانی‌ها و چنین موضوعاتی رها شده‌اند و فقط از یک نوع خاص عشق می‌گوییم و برایش کار می‌کنیم. از وقتی پدرم را از دست داده‌ام فکر می‌کنم باید عشق را از همه زوایا نگریست. حالا دوست دارم برای پدر و مادرم بخوانم. از خدا و دوست داشتنش بخوانم. در دنیا چیزهای زیادی وجود دارد که باید درباره‌اش بخوانیم. همه مخاطب‌ها جوان و به دنبال شنیدن عاشقانه نیستند. ما نسل‌های پیرتر را نادیده گرفته و برای آنها و سلیقه‌شان کاری نمی‌کنیم. به نظرم این روند باید اصلاح شود. در واقع هر قدر عمومیت شنیداری کارهایمان را بیشتر کنیم مخاطبان بیشتری به سمت آن جذب می‌شوند. هنرمند باید به فکر همه اقشار جامعه باشد و همه کارهایش را گوش کنند نه این که فقط یک قشر خاصی کارهایش را بشنوند.

فعالیت‌تان را در ژانر اجتماعی و ارزشی ادامه می‌دهید؟

دوست ندارم زوم کنم روی یک موضوع و فقط اجتماعی یا ضد جنگ یا فقط عاشقانه بخوانم. من از این به بعد همان طور که گفتم برای پدرم می‌خوانم، برای مادرم می‌خوانم. ممکن است راجع به یکسری داستان‌های عشق و عاشقی و جدایی و عاشقانه‌های مثبت هم کار کنم، اما سعی می‌کنم سلیقه و خواست همه مخاطبان را در کارم لحاظ کنم. افکار مردم متفاوت است و آدم باید بتواند همه را راضی کند. اما در عین حال هر کاری به نفع حقوق بشر باشد می‌خوانم، حالا ضدجنگ باشد یا ضد کشتار. به نفع بچه‌های بی‌سرپرست هم کار می‌خوانم. از ته دل هم این کار را انجام می‌دهم تا شاید بتوانم پیامی بدهم و به اندازه سر سوزنی مفید باشم.

متاسفانه حرف و حدیث‌ها همیشه وجود دارد. برخی خوانندگان که وارد ژانر ارزشی شده‌اند، می‌گویند به آنها گفته شده به‌خاطر این که درآمد بیشتری داشته و تحت حمایت برخی نهادها قرار بگیرند وارد این عرصه شوند. شما هم چنین حرف‌هایی شنیده‌اید؟

نظر هر کسی برای خودش محترم است و به آن احترام می‌گذارم. انتقادهایی را که نسبت به کارم می‌شود می‌پذیرم و به آن فکر می‌کنم، البته به شرط این که موجب پیشرفت کارم شود نه این که بخواهد مسیرم را سد کند. من با اطمینان و ایمان در این حوزه کار خواهم کرد و به چنین حرف‌هایی خیلی اهمیت نمی‌دهم.

شما تا کنون آلبوم منتشر نکرده‌اید؟

خیر.

برای دریافت مجوز از وزارت ارشاد مشکلی دارید؟

راستش نزدیک چهار سال و نیم است که درگیر گرفتن مجوز هستم. با این که پدرم کارمند اداره ارشاد بود و از پیشکسوتان تئاتر و سینمای کشور، ولی نمی‌دانم چرا کار من گره خورده و خیلی طولانی شده است.

عجیب است! چون در دوره حضور آقای ارجمند در دفتر موسیقی، برخی خواننده‌های موسیقی راک هم مجوز فعالیت رسمی‌شان را گرفتند.

خیلی پیگیر این موضوع بودم، اما هیچ وقت دلیلش را دقیق به من نگفتند. می‌گویند نامه‌ات را داده‌ایم بررسی، و لی جواب منفی آمده و هیچ‌وقت نمی‌گویند دلیل این مخالفت‌ها چیست. اما دیگر واقعا خسته شده‌ام. هنرمند تا زمانی که جوان است دوست دارد بدرخشد، دیده شود و کار کند. وقتی سن آدم می‌رود بالا انگیزه‌اش پایین می‌آید. نمی‌دانم چرا در شرایطی که برخی خواننده‌های لس‌آنجلسی هم در حال گرفتن مجوز فعالیتشان هستند من باید بدون مجوز بمانم.

اکنون خواننده‌هایی داریم که مجوز دارند، اما موزیک‌ویدئوهایشان در شبکه‌های ماهواره‌ای پخش می‌شود. در رادیو و شبکه‌های فارسی‌زبان خارجی کلیپ‌هایی از آنها منتشر می‌شود که مشکل شرعی هم دارد، براحتی می‌روند ارشاد می‌گویند ما بی‌خبر بودیم. آهنگ روی سایت ما بوده خودشان برداشته‌اند این کار را کرده‌اند. این کار مد شده و بسیاری آن را انجام می‌دهند و با یک تیر دو نشان می‌زنند. هم کارشان از شبکه‌های ماهواره‌ای پخش می‌شود و هم طوری وانمود می‌کنند که هیچ کاری خلاف قانون انجام نداده‌اند. این دوگانگی‌ها و بی‌نظمی‌هایی که وجود دارد آدم را ناراحت می‌کند. واقعا نمی‌دانیم چطور باید گلایه کنیم و حرف‌هایمان را به گوش مسئولان موسیقی برسانیم.

پدرتان درباره کارهای شما در عرصه موسیقی چه نظری داشتند؟

پدر همیشه تاکید داشت از اصالت کشورم در کارهایم استفاده کنم. شعرهای حافظ و سعدی را با یک موسیقی تازه و مدرن به گوش مردمم برسانم. حافظ را هنوز همه می‌خوانند و با آن فال می‌گیرند. کلامی بوده که از دل آن شخص بیرون آمده و نوشته شده اما هنر محض است، چون حتی اگر معنی حرفش را خوب متوجه نشوی باز هم با آن احساس آرامش می‌کنی. دوست دارم شعر حافظ را با موسیقی امروز بیامیزم. از دغدغه‌های روز جامعه و نیازهای همه افراد بخوانم، از ارزش‌ها و انسانیت بخوانم نه عشق‌های دو روزه و از همه مهم‌تر این که حمایت شوم. اکنون خیلی از جوان‌هایی که وارد ژانرهای اجتماعی و ارزشی شده‌اند تنها مانده‌اند. جا دارد مسئولان به آنها کمک کنند.

*****

جام جم/علیرضا افتخاری: شجریان دلم را شکست!

جام جم نوا: علیرضا افتخاری خواننده ای است که برخورد افراد در قبال او دو حالت دارد؛ یا طرفدارش هستند، یا به شدت منتقدش. دلیل طرفداری از او قطعا آثار پرطرفدارش در سال های گذشته بوده و هست و دلیل انتقاد از او هم برمی گردد به اتفاقات بین او و رئیس جمهور سابق «محمود احمدی نژاد» و البته نامه این خواننده به استاد شجریان؛ که به اندازه کافی در همه این سال ها درباره این موضوعات صحبت به میان آمده است.

خواننده «نیلوفرانه» هفته گذشته بار دیگر خبرساز شد و این بار در مواجهه با محمد جواد ظریف در حاشیه مراسم افتتاحیه پروژه خط دو متروی اصفهان، وزیر امور خارجه را «همشهری سیاستمدار» خود لقب داد و تعدادی از آثارش را به عنوان یادگاری به همشهری باسیاستش اهدا کرد.

پیشینه ای که از افتخاری در ذهن مخاطبان هنر و اهالی رسانه است باعث شده هرگونه رفتار اینچنینی او در مواجهه با اهالی سیاست و هنر مورد رصد قرار بگیرد و تبعات پیدا کنند.

این خواننده این بار هم در کادر عکاسان خبری جا خوش کرد و عکس های این اتفاق خیلی زود در رسانه ها بازتاب پیدا کرد. افتخاری هنوز رویه سال های قبل را در سکوت کامل خبری و گفتگو نکردن با رسانه ها ادامه می دهد و هنوز هم حاضر نیست درباره اتفاقات و مسائل به قول خودش «خاک گرفته» حرف بزند.

او خودش را قربانی توطئه چینی برخی سایت های سیاسی می داند و رزومه هنری اش را خدشه دار شده توسط «اتفاقات غیرهنری» قلمداد می کند. افتخاری تاکید دارد که حتی یک کلمه هم درباره بیماری و بستری شدن استاد شجریان نمی خواهد حرف بزند و اگر سوالاتی درباره موضوعاتی غیر از آقای احمدی نژاد و شجریان هست «در خدمتون هستیم!».

جمله آخر را او با لهجه غلیظ اصفهانی می گوید و می خواهد نشان دهد که قصد دوری از فضاهای غیرهنری را دارد. با این پیش شرط ها طبیعتا زمینه زیادی برای این گفتگو باقی نمی ماند ولی همین اش هم بعد از این همه سال سکوت، غنیمتی است.

این بار عکس های هدایای شما به آقای ظریف سوژه اول رسانه ها شده. تعمدا در برخورد با اهالی سیاست اینگونه ظاهر می شوید که به رأس اخبار بیایید؟

آقای ظریف که همشهری ماست. همیشه ارادت خاصی به ایشان داشته و داریم. ایشان بعد از سال ها لبخند را بر لبان مردم ایران نشانده اند و واقعا ایشان برکتی است برای این مملکت.

حرف خاصی بین شما رد و بدل شد؟

نه؛ من فقط چند آلبوم به ایشان اهدا کردم و از ایشان بابت زحمات شان تشکر کردم.

شما به رغم اتفاقاتی که درت این فضاها در سال های گذشته برایتان افتاده، باز هم نترسیده اید و اجرا در این برنامه را با حضور سیاسیون قبول کردید. این ماجرا برایتان سخت نبود؟

من کارم همین است که بخوانم. در مراسم ها و برای مردم. به هر حال هرگز نمی شود جلوی حرف های خاله زنکی را گرفت.

خیلی وقت است آلبوم منتشر نکرده اید؛ مخاطبان موسیقی معمولا هر چند ماه یک بار منتظر آلبوم های شما هستند!

در حال کار کردن روی برخی آثار هستیم. هنوز به جمع بندی خاصی نرسیده ایم و به مرور اگر آلبومی آماده شد اطلاع رسانی می شود.

احساس نمی کنید دوره حاضر در موسیقی کشور در سیطره چهره های پاپ قرار گرفته و اهالی موسیقی سنتی و ایرانی آرام آرام در حال محو شدن هستند؟

در طول چندین دهه فعالیتی که در موسیقی داشته ام تجربه هایی اندوخته ام که می توانست توشه خوبی برای هنرمندان جوان موسیقی باشد اما آنچه تا به امروز دریافته ام عدم تمایلی است که هنرمندان جوان موسیقی نسبت به این اندوخته ها دارند؛ بنابراین ترجیح می دهم فعلا خانه نشینی را تجربه کنم و نوبت را به جوان هایی بدهم که تالارهای اجرا در تسخیر آنهاست.

این شما را اذیت نمی کند؟

نه؛ چرا باید اذیت شوم؟ من کار خودم را می کنم و آنها هم کار خودشان را می کنند.

خیلی ها منتظر بوده اند در روزهایی که استاد شجریان در بستر بیماری بود، باز هم شما دست به قلم شوید و برای ایشان نامه بنویسید… ولی این انتظارها بی پاسخ ماند.

من یک بار برای ایشان نامه نوشته ام و جوابی دریافت نکرده ام. دلم شکست و به خاطر همین نخواسته ام مزاحم ایشان شوم.

فکر می کنید چرا استاد شجریان جواب نامه شما را نداد؟

شاید اطرافیان شان باعث شدند. مشاورهایی که داشته و دارند.

از آخرین احوالات استاد خبری دارید؟

می دانم که مرخص شده اند. چیزی درباره ایشان نمی توانم بگویم. فقط برایشان آرزوی موفقیت دارم.

*****

جام جم/بزرگترین نقش زندگی هنری من ابوطالب است

مهدی پاکدل گفت: امیدوارم مردم ایران و دیگر مخاطبان در خارج از مرزها از دیدن فیلم «محمد رسول الله» لذت ببرند.

مهدی پاکدل بازیگر سینما و تئاتر در گفتگو با باشگاه خبرنگاران در خصوص نقش خود در فیلم «محمد رسول الله» گفت: من نقش ابوطالب عموی پیامبر را بازی می‌کنم.

فیلم روایتگر دوران طفولیت پیامبر است و حضرت ابوطالب بزرگترین حامی ایشان بوده و به طور قطع در فیلم شاهد آن هستیم.

وی افزود: من تا قبل از این فیلم نقشی که بر اساس یک انسان واقعی بوده را بازی نکردم. تاریخ شخصیت برای من مهم نیست حتی اگر معاصر باشد، همیشه نقش‌هایی بوده که به تخیل نویسنده بر می‌گردد.

بازیگر سینما و تئاتر گفت: این نقش برای من مسئولیت سنگینی داشت؛ چون نقش کسی را بازی می‌کردم که همه مسلمانان نسبت به او ارادت ویژه‌ای دارند. به کمک خود مجیدی و نویسندگان هر تحقیقی که در مورد ایشان بود را مطالعه کردم و خودم نیز از هر منبعی که داشتم استفاده کردم تا به باور پذیرتر‌شدن نقش اضافه شود.

پاکدل افزود: حس بازی در این نقش و بودن در آن حال و هوای معنوی برای من قابل وصف نیست. اینقدر از این اتفاق خوشحالم که باعث افتخار من است و در کارنامه کاری‌ام می‌درخشد.هر روز این فیلم چه از لحاظ حرفه‌ای، فنی، تکنیکال سینما و چه از لحاظ روحی و عرفانی برای من یک اتفاق خوب و مبارک بود.

وی در خصوص گریم های سنگین فیلم «محمد رسول الله» اظهار داشت: چون من از 20 سالگی تا 75 سالگی ابوطالب را بازی کردم، گریم من سنگین بود و قسمت پیری هر روز 7 ساعت طول می‌کشید و بسیار طاقت‌فرسا بود اما چون می‌دانستم اتفاق خوبی در حال رخ دادن است با جان و دل تحمل می‌کردم.

بازیگر سینما و تئاتر در خصوص جایگاه فیلم «محمد رسول الله» در کارنامه کاری‌اش گفت: این اثر بزرگترین فیلمی است که کار کرده‌ام و امیدوارم مردم ایران و دیگر مخاطبان در خارج از مرز از دیدن آن لذت ببرند.

*****

جوان/براي كودك سوري كه دنيا را تكان داد: تو آبروي جهاني، به روي آب مرو!

گاهي يك عكس بيشتر از چندين سخنراني حرف براي گفتن دارد. اين روزها تصوير جسد كودك سه ساله سوري در سواحل كشور تركيه مثل يك بمب صدا كرد و احساسات بسياري از مردم دنيا را برانگيخت...

گاهي يك عكس بيشتر از چندين سخنراني حرف براي گفتن دارد. اين روزها تصوير جسد كودك سه ساله سوري در سواحل كشور تركيه مثل يك بمب صدا كرد و احساسات بسياري از مردم دنيا را برانگيخت، حتي احساسات كساني كه در مقابل تكه‌پاره شدن هزاران كودك بي‌گناه سوري و يمني توسط وهابيون و حاميان غربي و تركيه‌‌اي‌شان سكوت كرده‌اند، برانگيخته شده است. همه چيز از چند عكس شروع شد؛ عكس‌هايي كه سانسورهاي ترك و سانسورهاي رژيم جاه‌طلب تركيه را درنورديد و چشم‌هاي كور رسانه‌هاي غربي را خيره كرد، هرچند برخي از اين رسانه‌ها سعي كرده‌اند اين موضوع را به بشار اسد مرتبط كنند اما حقيقت بر سر بي‌رحمي غربي‌هاست. اين كودك و والدين او فارغ از اينكه حق با چه‌كسي است به سمت غرب پناه آورده بودند اما غربي‌ها با آنها كاري كردند كه اين صحنه تلخ آفريده شود.

شايد اگر اين كودك اين چنين نمي‌مرد و اين تصاوير از وي منتشر نمي‌شد، اخبار غرق شدن پناهجويان سوري مانند بسياري از خبرها در پروپاگانداي غربي گم مي‌شد اما انگار اين كودك سه ساله سوري با روح بزرگش همه رسانه‌هاي دنيا را درنورديده است. ابتدا شبكه‌هاي مجازي وارد كارزار شدند و وقتي كاربران اين شبكه‌ها مانند يك آتشفشان فوران كردند، رسانه‌ها هم مجبور به اعتراف شدند. وقتي نگاهي به تاريخ مي‌اندازيم، تصاوير شگفت‌انگيزي كه توانستند مسير تاريخ را عوض كنند از اين دست كم نبودند؛ تصاويري كه گاه حداقل باعث آگاهي‌بخشي به جهانيان و افكار عمومي شدند. عكسي كه خبرنگار خارجي از جنايات امريكايي‌ها در ويتنام مخابره كرد يا تصوير شهادت محمد الدوره در آغوش پدرش كه توسط شبكه فرانسوي منتشر شد، از اين دست هستند. در يك دسته‌بندي كلي‌تر بايد گفت اين هنر عكاس يا جاگيري مناسب در زمان و مكان مناسب بوده است كه توانسته روح آن واقعه را به دنيا نشان بدهد. همان‌طور كه كاريكاتورهاي ناجي، كاريكاتوريست مشهور فلسطيني با آن كاراكتر معصومانه كودكي كه ناظر جنايات غربي عربي است، موفق شد احساس مردمي و خشم جنايتكاران را تا آنجا برانگيزد كه جوخه‌هاي ترور دولتي براي شكستن قلم اين هنرمند وارد كار شدند...

بايد اعتراف كرد كه تصوير كودك سه ساله براي اثبات سنگدلي دلقك‌هايي كه ماسك انسان‌دوستانه به چهره گذاشته‌اند، بسيار تأثيرگذار بود، اما ورود هنرمندان به اين مسئله در فضاي مجازي هم قابل كتمان نيست، ورودي كه اين كودك معصوم و بي‌گناه را به نمادي از حقايق موجود در سوريه و يمن تبديل كرده است. اما سؤال اينجاست كه ما نقش خود را در اين هنرنمايي معصومانه و تأثيرگذار براي افشاي حقيقت در جهان چگونه بازي خواهيم كرد؟! آيا ما سكوت مي‌كنيم تا اين موج رسانه‌اي فروكش كند و فقط ناظري بر آنچه گذشت باشيم؟! يا اينكه حضور مؤثر ما در ميدان براي اعلام آنچه بر مردم مظلوم سوري با حمايت رژيم جاه‌طلب تركيه و غرب رخ مي‌دهد مؤثر و مانع از تحريف حقايق جنگ در سوريه خواهد بود؟!

در همين زمينه حسين جنتي، شاعر جوان كشورمان شعري را در وصف «ايلان كردي» كودك سه ساله سوري سروده است.

تو آبروي جهاني، به روي آب مرو!

تو را

نه كوسه دريد و نه آب دريا خورد

تو آن كنايه تلخي

كه در شبي غمگين

زبان موج، به تدريج بر لبت آورد

«تو چشم بخت مني!

اينچنين به خواب مرو

تو آبروي جهاني!

به روي آب مرو

*****

جوان/اكران بين‌المللي كليد سودآوري مهم‌ترين پروژه سينماي ايران؛ درخواست كمپاني‌هاي پخش فيلم براي «محمد رسول‌الله(ص

فيلم «محمد رسول‌الله(صبا هدف سودآوري ساخته نشده اما اكران بين‌المللي آن مي‌تواند بزرگ‌ترين پروژه سينماي ايران را به سودآوري برساند...

فيلم «محمد رسول‌الله(صبا هدف سودآوري ساخته نشده اما اكران بين‌المللي آن مي‌تواند بزرگ‌ترين پروژه سينماي ايران را به سودآوري برساند؛ پروژه‌اي كه گفته مي‌شود هزينه ساخت آن بيش از ‌ 40 ميليون دلار امريكاست و هنوز پخش بين‌المللي آن آغاز نشده است.

مجيد مجيدي، كارگردان اين فيلم در سخنراني كه دانشگاه مك گيل كانادا داشت به هزينه‌هاي ساخت فيلم «محمد رسول‌الله(صنيز اشاره كرد و گفت: اگرچه فيلم «محمد رسول‌الله(صبا نگاه سوددهي ساخته نشده است ولي با درخواست‌هايي كه كمپاني‌هاي مختلف براي نمايش اين فيلم در كشورهاي مختلف داشته‌اند، بيش از 10 برابر هزينه خود را در خواهد آورد. مجيدي با انتقاد از حاشيه‌سازي‌هايي كه در مورد هزينه‌هاي ساخت فيلم «محمد رسول‌الله(صصورت مي‌گيرد، تصريح كرد: هزينه ساخت اين فيلم به اندازه دو پنت هاووس در تهران و به اندازه 20، 30 پورشه بچه پولدارهاي تهراني است.

قطعاً همانطور كه مجيدي در سخنراني خود اشاره كرد، اهميت ساخت فيلم «محمد رسول‌الله(صبسيار بالاتر از اهداف تجاري است اما تلاش‌هاي صورت گرفته براي همكاري با بهترين‌هاي سينماي جهان در ساخت اين فيلم فاخر سينمايي، نشان‌دهنده آن است كه فيلمساز قصد داشته اثري را در سطح استاندارد‌هاي بين‌المللي ارائه كند كه در سراسر جهان قابليت اكران داشته باشد. تنها راهي هم كه به ديده شدن اين فيلم در سطح جهان ختم مي‌شود، داشتن پخش‌كننده‌هايي است كه بتوانند سالن‌هاي زيادي را در كشور‌هاي مختلف در اختيار فيلم «محمد رسول‌الله(صقرار دهند.

سينماي ما پيش از اين نيز يك بار با فيلم سينمايي «جدايي نادر از سيمين» تجربه حضور موفق در سطح سينماهاي كشور‌هاي مختلف را داشته است. اما اين بار حضور فيلمي ايراني با موضوع زندگي پيامبر اسلام(ص)، حساسيت‌هاي خاص خود را دارد. موضع‌گيري‌هايي كه برخي از مقامات ديني در كشور‌هاي عربي بر ضد اين فيلم داشته‌اند، قطعاً مي‌تواند در اكران «محمد رسول‌الله(صدر سينماهاي كشورهاي عربي مسلمان تأثيرگذار باشد. اما بازار سينماي جهان بسيار گسترده‌تر از چند كشور عربي است. براي نمونه كشور چين به تنهايي نزديك به 24 هزار سالن سينما دارد. يا اينكه در هند مجموع تماشاچيان فيلم در طول سال به رقم خارق‌العاده 4 ميليارد نفر مي‌رسد و 10 فيلم پرفروش سينماي هند در طول سال 2013 توانستند فروش‌هاي بالاي 20 ميليون دلار را تجربه كنند. اين رقم‌ها مي‌تواند نويدبخش اين باشد كه با يك برنامه‌ريزي درست سينماي ايران و به خصوص فيلم «محمد رسول‌الله(صمي‌تواند سهمي از بازار جهاني فيلم داشته باشد.

*****

حمایت/انتقاد برخی از مستندسازان در گفت و گو با «حمایت»: بودجه‎ها فقط صرف فیلم سینمایی بلند می‏شود

می‎گویند که وظیفه یک مستندساز نشان دادن مشکلات اجتماعی و نقد آن است؛ به عبارتی دیگر فیلم مستند، بازتاب خلاقانه‌ای از واقعیت جامعه است و مستندساز، با درک درست به شکل هنرمندانه آن را منعکس می‌کند. اما همواره ساخت فیلم مستند در ایران با مشکلات خاصی مواجه بوده است؛ عدم حمایت مالی، دیده نشدن اثر ، عدم استقبال مخاطب از فیلم مستند و... برخی از این مشکلات است.

ماهیت مستند«واقعیت» است

یک مستندساز درباره این نگاه که فیلم مستند تبلیغ مستقیم است،اظهارکرد: ماهیت مستند «واقعیت» بوده و «واقعیت» هم همیشه صریح و روشن است؛ بنابراین این جنس مستند است که آن چه را عرضه کرده « وجود» دارد. سیدحمید میرحسینی در گفت‎و‌گو با «حمایت» با بیان این مطلب به محدودیت‏های ساخت مستند در ایران هم اشاره کرد و افزود: در ساخت مستند‏های سیاسی با محدودیتهای مواجه‎ایم اما در موضوعات اجتماعی هیچ محدودیتی وجود ندارد.البته باید تصریح کنم که مشکل اساسی مستندسازان ایرانی،«سرمایه و حمایت» است و دیگر اینکه فضایی برای عرضه محصولشان یعنی محلی برای اکران آثار مستند، وجود ندارد. وی با بیان اینکه خاستگاه اصلی مستند «تلویزیون» است هم ادامه داد: متاسفانه سالن سینمایی برای اکران فیلمهای مستند وجود ندارد؛ بنابراین تنها جایی که می‎شود فیلم مستند را به آن عرضه کرد تلویزیون است که البته باید دلیل آن را در تامین بودجه تولید و البته نگاه مخاطب برشمرد.متاسفانه برخلاف غالب کشورهای دارای صنعت فیلم، در ایران حامی و اسپانسر خاصی برای فیلم مستند وجود ندارد. کارگردان فیلم مستند «مردی که شبیه هیچکس نیست»همچنین درباره حمایت رسانه ملی از فیلم‎ها و سریال‏های مستند خاطرنشان کرد: در حقیقت باید راه‎اندازی شبکه مستند را به فال نیک گرفت اما این شبکه هنوز نتوانسته آنطور که باید و شاید جایگاه فیلم مستند را به مخاطب معرفی کند.

جشنواره‏ها امکانی برای تعامل

میرحسینی همچنین درباره نقش جشنواره‎ها در گسترش و بسط سینمای مستند هم تصریح کرد: من معتقدم که برگزاری جشنواره‏های مختلف کمک شایانی به سینمای مستند و مستندسازی می‎کند. در واقع جشنواره‏ها امکانی برای مقایسه آثار مستندسازان و آشنایی آنها با یکدیگر است. کارگردان مستند «بی‏بی جان» ادامه داد:متاسفانه ما هنوز جایگاه خود را در سینمای ایران پیدا نکرده‎ایم و هنوز که هنوز است در زیر پای فیلم بلند قرار داریم. بیشتر بودجه‎ها صرف ساخت فیلم‎های بلند سینمایی می‎شود و در جشنواره‌ها و فستیوال‌ها همه درگیر فیلم‎های بلند سینمایی می‌شوند. وی اضافه کرد: هنوز دایره فیلم مستند در ایران شناخته نشده است. مردم ما فکر میکنند فیلم مستند فقط در «راز بقا» خلاصه می‎شود در حالی که مستندساز مثل یک «جراح» واقعیت جامعه را به مردم نشان می‎دهد. میرحسینی با بیان اینکه فیلم داستانی همیشه با اغراق ، درام و سوپر‌استار همراه است، خاطرنشان کرد: اما در سینمای مستند، بازیگر و سوپر استار وجود ندارد .سینمای مستند؛ سینمای واقعیت است و سوپر استار ما مردم و جامعه هستند . ما حرفی را می‌زنیم که شاید سال‎ها بعد به حقیقت آن پی ببرند. ما تمام توان خود را به کار می‎بریم تا مردم آیینه خودشان باشند. متاسفانه جامعه ما نقدپذیر نیست به همین دلیل مستندهایی که در خصوص نقایص جامعه ساخته می‏شود مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

راه‎اندازی شبکه مستند سیما را باید به فال نیک گرفت

«فریدون نجفی» نیز در گفت‌و گو با «حمایت» درباره مشکلات ساخت فیلم مستند اظهارکرد: مستندسازان همواره با محدودیت‎هایی مواجه هستند؛ از محدویت زمانی (یعنی باید سر یک زمان مشخص فیلم تحویل داده شود) تا وجود برخی خطوط قرمز در موضوعات مستند، دست و پای مستندسازان را بسته‏است. کارگردان مستند«خانه فاطمه کجاست؟» درباره عدم حمایت‏ از آثار مستند هم بیان کرد: متاسفانه مستند سازان در عرصه تولید به جز جشنواره‎ها، جایی برای اکران ندارند. البته باید راه‎اندازی شبکه مستند سیما را به فال نیک گرفت زیرا همکاری شبکه مستند با مستندسازان نقطه امید است و می‏تواند در معرفی آثار مستندسازان تاثیرگذار باشد.

بودجه مستندسازی؛ دولتی است

وی همچنین با انتقاد از اینکه «تولید مستند در ایران کاملا دولتی است» خاطرنشان کرد: متاسفانه فیلم مستند در ایران حامی غیردولتی ندارد به عبارتی تامین بودجه‎های ساخت یک مستند دولتی است که به طور حتم محدودیت‎هایی را برای یک مستندساز به دنبال خواهد داشت. وی بازار فیلم مستند را بی‎رونق توصیف کرد و افزود: البته برخی از این اشکالات ساختاری و برخی نیز به دلیل عدم جذابیت آثار مستند برای مردم است. کارگردان مستند «کوچ زود هنگام»درباره سایر مشکلات و البته حمایت شبکه مستند از آثار منتخب مستندسازان هم بیان کرد: تغییر مدیران و ارائه خط مشی‎های مختلف فیلم‎سازان مستند را دچار مشکلاتی کرده است البته درکل راه‎اندازی شبکه مستند اتفاق خوبی است که مستندسازان آن را به فال نیک گرفته‏اند.

کمک جشنواره‌ها به سینمای مستند

نجفی در ادامه این گفت وگو به برگزاری جشنواره‎های فیلم مستند هم اشاره و خاطرنشان کرد: جشنواره سینما حقیقت، صد درصد در گسترش فیلم مستند موثر خواهد بود چرا که با ایجاد تعامل بین فیلم سازان کمک شایان توجهی به مستندسازی کرده است.

وی اکران برخی از فیلم‌ها مستند را در زیر مجموعه «هنر و تجربه» اتفاق خوب دیگری برشمرد و اظهارامیدواری کرد که این راه ادامه داشته باشد. نجفی همچنین خواستار اعتماد مسئولان فرهنگی به مستندسازان شد .

*****

خراسان/گفت و گو با محمد فوقاني عکاس فيلم "محمد رسول ا…": عکاسي فيلم ، زنده است

محمد فوقاني عکاسي است که جوايز متعددي از جشنواره هاي مختلف براي عکاسي فيلم دريافت کرده است . حالا اين عکاس ، بعد از حضور در 150فيلم ، مي گويد که کار در فيلم "محمدرسول..."داراي معنويت و حس روحاني خاصي بوده و با عکاسي در اين فيلم ثابت کرده که عکاسي فيلم ؛ هنوز زنده است . بااين عکاس گفت و گويي داشته ايم که مي خوانيد.

*همکاري تان با اين گروه چطور اتفاق افتاد و پيشينه همکاري با مجيد مجيدي را داشتيد؟

**توسط محمد رضا منصوري که از مديران توليد سينماست ، به اين پروژه معرفي شدم و او گفت که اگر قرار است دراين پروژه کار کنم ، بايد نمونه کار ببرم ، من هم گفتم که 140 کار انجام داده ام ، نمونه کار براي چه مي خواهيد . او گفت که چند عکاس خارجي و چند عکاس داخلي دعوت به کار شده اند وقرار است از اين ميان ،انتخاب صورت گيرد. من چند آلبوم از کارهايم را بردم و در نهايت با نظر کارگردان ، انتخاب شدم.

در طول فيلمبرداري اين فيلم که 13ماه بود،هميشه از پلان اول تا آخر حضور داشتم . من هفت هزار فريم عکس صحنه، پشت صحنه ، تست گريم و عکس خبري و لحظات شکاري را ثبت کردم.روز اولي که لوکيشن مکه را ديدم ،تا دو، سه روز گيج بودم و با خودم فکر مي کردم که من به کجا دارم پا مي گذارم.کار خيلي گسترده بود همه گزينش شده بودند ،گروه ايراني ، ايتاليايي و هنرمندان و هنروران ، همه انتخاب شده بودند .کارخيلي جدي بود. سعي کردم در کارم تقسيم بندي ايجاد کنم.بيشترين انرژي ام را صرف عکس هاي صحنه کردم و بعد عکس هاي پشت صحنه وعکس تست لباس و تست گريم که حدود 2هزار فريم بود.درواقع از همه کساني که قرار بود کار کنند، عکس مي گرفتيم. مجيدي روي جزئيات دقت مي کرد ، حتي روي هنروري با يک پلان هم حساسيت داشت.

*کداميک از عکس هاي اين فيلم را بيشتر مي پسنديد؟

نمي توانم بين فريم هايي که داشتم ، گزينش کنم اما با چند تا از عکس ها خاطرات بيشتر و بهتري دارم مثل عکس تولد حضرت، نامگذاري حضرت و يا زماني که حضرت به اسرا آب مي دادند چون حس عاطفي اش بيشتر است.

*آيا حضور در اين کار به واسطه معنويتي که حاکم بوده ،بر خودتان هم تاثير داشته ؟

قطعا تاثير گذاربوده است. از بچگي به ما مي گفتند که اگر هر مشکلي پيدا کردي ، با فرستادن صلوات ،مشکلاتت را حل کن و فکر نمي کردم زماني برسد که در چنين فيلمي حضور پيدا کنم که مربوط به صاحب صلوات است. در اين کار يک دل شيشه اي را مي بيني که جولانگاه مهرباني هاست . عکاسان چيزهايي را مي بينند که آدم هاي معمولي شايد نتوانند آن را ببينند .در اين فيلم هم من از خيلي ها راه زندگي کردن را آموختم.

*جايگاه عکاسي در فيلم را در معرفي يک اثر، چقدر موثر مي دانيد؟

*سال هاست عضو شوراي مرکزي عکاسان سينماي ايران هستم . در سال هاي اخير همه مي گفتند که عکاسي فيلم مرده است و چيزي به نام عکاسي فيلم نداريم و عکس فيلم براي پوستر و تيزر و سر در سينما استفاده مي شود اما اين فيلم ثابت کرد که عکاسي هنوز زنده است.

*عکس يکي از بخش هايي که در اين نمايشگاه نبود، صحنه حمله سپاه ابرهه بود، باتوجه به صحنه هاي فيلم ، انتظار داشتيم که عکس هاي خوبي از اين صحنه هارا شاهد باشيم.

*اين صحنه ها را عکاسي نکرديم چون صحنه ها رايانه اي بود.گروه به آفريقا رفتند و صحنه حمله فيل ها را گرفتند و روي تصوير پياده کردند و به همين دليل از اين صحنه ها عکسي نداريم. در واقع فريم به فريم عکس فيلم ها را دارم.

*****

روزان/خبرسازی بی‌بی‌سی علیه فیلم محمد(ص)

بی‌بی‌سی نیز مانند صدای آمریکا و سایر رسانه‌های صهیونیستی، این روزها به بلندگویی برای اظهارات وهابی‌ها علیه فیلم «محمد رسول‌الله(صتبدیل شده است.

سایت فارسی بی‌بی‌سی این بار به بهانه فیلم «محمد رسول‌الله(صبه کینه‌پراکنی میان شیعه و سنی پرداخت.

این سایت وابسته به دولت بریتانیا که همواره ایجاد اختلاف میان گروه‌های مسلمان را به عنوان یکی از خطوط اصلی کار خود پیگیری می‌کند، این بار سعی کرد فیلم «محمد رسول‌الله(صبه کارگردانی مجید مجیدی را به عنوان یک روایت شیعی که اهل سنت با آن مخالف هستند معرفی کند! به طوری که در گزارش بی‌بی‌سی تأکید شده است که این فیلم، زندگی پیامبر را از نگاه شیعیان به تصویر می‌کشد. این در حالی است که این فیلم تنها با مخالفت وهابی‌ها و طرفداران داعش مواجه شده است که امری طبیعی است.

با آغاز پخش جهانی فیلم محمد رسول‌الله، ساخته مجید مجیدی، شیخ عبدالعزیز آل شیخ، مفتی وهابی اعظم عربستان سعودی فیلم ایرانی محمد رسول‌ا‌لله را فیلمی «مجوسی» خوانده که ساخت آن به گفته او «دشمنی با اسلام»است.

*****

سیاست روز/نگاهی به هوشمندانه‌ترین اقدام مجید مجیدى در روزگار اسلام‌هراسی؛ فیلمی که قلب ملت‌های جهان را تسخیر خواهد کرد

مقام معظم رهبری، در سال ۱۳۶۸ در بیاناتى مي‌فرمایند: «بزرگترین تبلیغ براى اسلام، شاید همین باشد که ما چهره‌ى پیامبر اسلام را براى بینندگان و جویندگان عالم روشن کنیم و بسیار به جاست قبل از آن که دشمنان و مخالفان، با روش‌ها و شیوه‌هاي فرهنگى و هنرى پیچیده‌ى خود، چهره‌ي آن بزرگوار را در اذهان مردمِ بی‌خبرِ عالم مخدوش کنند، مسلمانانِ هنرمند و مطلع... با بیان و تبلیغ و تبیین راجع به آن شخصیت معظّم و مکرّم، کار علمى و فرهنگى و هنرى و تبلیغى بکننداین جملات دغدغه‌هاي حضرت آیت‌الله خامنه‌اي تنها ۴ ماه پس از رحلت بنیانگذار جمهورى اسلامى را نشان مي‌دهد، دغدغه‌اي که هیچ‌گاه ایشان را رها نکرده است.

در همه‌ي این سال‌ها از انتشار کتاب آیات شیطانى تا ساخت فیلم‌هاي داستانى و مستند و از درج کاریکاتورهاى موهن تا قرآن‌سوزى، همه یک هدف را نشانه رفته است: «تخریب چهره‌ي پیامبر(ص؛ به همه‌ي این سیاهه مي‌توانید ظهور جریان‌هاي افراطى با ظاهر اسلام گرا را هم بیفزایید. القاعده، داعش، بوکوحرام و صدها گروه تروریستى که در مقابل چشم جهانیان بر صفحه شبکه‌هاي تلویزیونى حاضر مي‌شوند و با بردن نام مبارک پیامبر، شنیع‌ترین اعمال انسانى را به نمایش مي‌گذارند و سر از بدن افراد جدا مي‌کنند.

رهبر معظم انقلاب ۱۸ سال بعد در اسفندماه سال ۱۳۸۶ مي‌فرمایند: «رحمة‌للعالمین را، منشأ عظیم ترین خیرات و برکات براى بشریت را در مطبوعاتشان، در زبان سیاستمدارانشان، در کتاب نوشتن‌هایشان، به وسیله‌ي مزدورانشان مورد اهانت قرار مي‌دهند. این باید ما مسلمان‌ها را بیدار کند؛ بفهمیم که در وجود پیامبر، در شخصیت پیامبر، در خاطرات زندگى پیامبر، در هجرت پیغمبر، در جهاد پیغمبر، در سیره‌ي پیغمبر، در درسهاى قولى و عملى پیغمبر، چه گنجینه‌ي عظیمى براى مسلمانها نهفته است. ما از این گنجینه اگر استفاده کنیم، امت اسلامى به آنچنان موقعیتى خواهد رسید که نتوانند دیگر به او زور بگویند... نتوانند او را تهدید کننددقیقا در همین سال است که مجیدى با آغاز یک حرکت فرهنگى مؤثر، ساخت فیلمى با شکوه براى معرفى پیامبر اکرم(ص) به جهانیان را کلید مي‌زند تا با زبان سینما جلوى این هجمه تخریب و جعل گرفته شود. مجیدى مي‌گوید: «اساساً این که چرا من تصمیم گرفتم این فیلم را بسازم به این بر مى‌گردد که در دهه‌ي گذشته یک اسلام‌ستیزى در دنیاى غرب شروع شد... قرائتى که در دنیاى غرب از اسلام به وجود آمد، اسلامى که پر از خشونت است، اسلامى که تروریسم است

روایت دوران کودکى پیامبر

رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۷۹ مي‌فرمایند: «باید او را بشناسیم. خداى متعال شخصیت روحى و اخلاقى آن بزرگوار را در ظرفى تربیت کرد... که بتواند آن بار عظیم امانت را بر دوش حمل کند... بعد از شش سال که این کودک از لحاظ جسمى و روحى پرورش بسیار ممتازى پیدا کرده بود - جسماً قوى، زیبا، چالاک، کارآمد؛ از لحاظ روحى هم متین، صبور، خوش‌اخلاق، خوش‌رفتار و با دید باز، که لازمه زندگى در همان شرایط است

ریشه مخالفت رسانه‌هاي غربى

دو دلیل ساده که در فیلم مجیدى هنرمندانه به تصویر کشیده شده است، علت اصلى موج مخالفت رسانه‌هاي غربى با این فیلم است:

دلیل اول؛ ارائه تصویرى واقعى از اخلاقیات، عواطف، کرامات و انسانیات آمده در دین اسلام و ماهیت رحمت‌للعالمینى بودن پیامبر مکرم اسلام. آن هم درست در روزگارى که سینماى هالیوود و رسانه‌هاي غربى، تمام هم و غم خود را پاى کار ارائه تصاویرى غیرواقعى و خشن و غیر‌عقلانى از اسلام آورده‌اند.

فیلم‌هاي سینمایى هالیوود و موج خبرى رسانه‌هاي غربى، همواره تروریسم، عملیات انتحارى، ضدیت با بشر، کشتار، گروگان‌گیرى و... را به عنوان یگانه تصویر معرفى اسلام در دستور کار خود داشتند و براى توجیه آن با تجهیز گروهک‌هاي خودساخته و تندرو و به جان مردم منطقه انداختن آن‌ها، از لحظه‌اي تلاش فروگذار نکردند. راه‌اندازى و حمایت از ان‌جى‌اوها و تشکل‌هاي دولت ساخته یگانه دستور رسمى نئوکان‌ها و صهیونیست‌ها براى منحرف کردن اذهان مردم دنیا از اسلام حقیقى بود. این رویکرد به اندازه کافى در رسانه‌ها بررسى شده و نیازى به تفسیر و تحلیل بیش از این نیست.

«محمد رسول‌الله(صهوشمندانه‌ترین اقدام جمهورى اسلامى بود که به همت مجید مجیدى در روزگارى که داعش و تکفیرى مطلوب‌ترین سوژه اسلام‌هراسى رسانه‌ها هستند، براى هوشیارى ملت‌ها کارآمد باشد.

اما مخالف‌خوانى رسانه‌هاي غربى فراتر از این که «محمد(صبازى مرسوم اسلام‌هراسى آن‌ها را تخریب مي‌کند و زمین طراحى شده آنان در نمایش وارونه اسلام را تا حد زیادى به هم مي‌ریزد، یک دلیل دیگر هم دارد:

دلیل دوم؛ مخالفت آنان به دلیل تفسیر متفاوتى است که سناریوى محمد(ص) بعد از ۱۴۰۰ سال از تاریخ اسلام ارائه مي‌کند. تفسیرى که ابهامى جدى درباره آنچه بر سر پیامبر(ص) و خاندان ایشان آمده بود و تاکنون هیچ‌گاه طرح نشده، ارائه مي‌دهد. هیچ‌گاه جایگاه یهودیان تندرو که امروز از گرایشات عجیب آن‌ها تعبیر به صهیونیستى مي‌شود به عنوان باعث و بانى و ریشه دشمنى‌ها با پیامبر(ص) تا این اندازه مورد مداقه قرار نگرفته بود.

هیچ‌گاه این سؤال و موضوع مورد تشکیک قرار نگرفته بود که چرا پدر پیامبر(ص) پیش از تولد ایشان کشته شده بودند؟ چه کسى ایشان را کشته بود؟ چرا ایشان باید درست در سنین کودکى برخلاف سلامتى حضرت آمنه(س) از ایشان جدا شوند؟ اگر هم درباره سلامتى ایشان تشکیکى وجود دارد و نیاز به حضور دایه‌اي بود، چرا این دایه ایشان را در کنار مادر گرامى رسول‌الله(ص) پرستارى نمى‌کرد؟ چرا فرزند در اوج دورانى که مادر به او دلبستگى دارد از ایشان جدا شده و در مکانى که هیچ‌کس اطلاعى از آنجا ندارد، باید نگهدارى شود؟ این ابهام همواره در منابر خاص رهبران جامعه اسلامى طرح مي‌شد اما این بار مجیدى این واقعیت تاریخى را فریاد زده و فراگیر کرده است. او شهامت مندانه با همراهى بیژن میرباقرى کاملاً مستند به سراغ منابع اهل‌سنت و شیعیان رفته و نفوذ و برنامه‌ریزى یهودیان تندرو براى ممانعت از تولد پیامبر را به تصویر کشیده است.

مرور صفحات تاریخ، اسناد زیادى در این‌باره ارائه مي‌دهد، اسنادى که هیچ‌گاه صهیونیست‌ها تمایل به رسانه‌اي شدن آن نداشتند. حالا مجیدى جاى دقیق و درستى را نشانه رفته و این مي‌تواند مهم‌ترین دلیل و توجیه براى حمله رسانه‌هاي غربى به آخرین ساخته او باشد. بر کسى پوشیده نیست که اسپانسر اصلى رسانه‌هاي غربى همیشه و همیشه افرادى با گرایشات ایدئولوژیک صهیونیستى بوده اند.

مجیدى اذهان مردم جهان و از همه مهم‌تر مسلمانان را متوجه دسایس یهودیان تندرو - بخوانید صهیونیست‌هاي امروزى - براى ضدیت با اسلام مي‌کند و شاید همین روایت مستندِ فیلم «محمد رسول‌الله(صبهترین دلیل و عامل براى تحلیل و پذیرش ساده‌تر برنامه‌ریزى هدفمند رسانه‌هاي غربى براى مواجهه با اسلام در میان مسلمانان باشد. دلیلى که مي‌تواند نگاه مسلمانان را از تمرکز بر دعواى فرقه‌اي دشمن ساخته، متوجه جبهه اصلى و دشمن حقیقى مسلمانان کند. بعید نیست که بخشى از مخالفت‌ها توسط برخى افراد منتسب به جهان اسلام در ضدیت با این فیلم باشد.

هزینه‌هاي ساخت

هزینه ساخت این فیلم حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ میلیارد تومان بوده است. این رقم در ظاهر بسیار زیاد است اما وقتى به محصولات فیلم اعم از گردآورى مشاهیر دنیا و تیم‌هاي حرفه‌اي در این زمینه و انتقال تجربیات متخصصین نام‌آشناى جهانى در فیلم مي‌رسیم و همچنین ساخت سه شهرک تاریخى؛ یعنى شهرک مدینه، مکه و یثرب که براى زمان نامحدودى تهیه و امکان استفاده براى دیگر فیلم‌ها را در آن میسر مي‌کند، مي‌بینیم هزینه زیادى نیست.

از سوى دیگر در برابر برآیند کلى سینماى ایران که ام‌القراى جهان اسلام و متاسفانه اکثر آثارش حرفى براى گفتن در عرصه جهانى ندارند، رقم گزافى نیست؛ به خصوص این که اگر این مبلغ را با آثار مطرح سینماى جهان و هزینه‌هاي آن‌ها مقایسه کنیم، مي‌بینیم مجیدى با دست خالى و تقریبا با هیچ در جنگ نامتقارن رسانه و فرهنگ به فتح گیشه‌هاي جهانى رفته است.

براى تبیین بهتر این مسأله بد نیست به رقم‌هاي نجومى فیلم‌هاي مطرح دنیا نیز نگاهى بیندازیم، فیلم‌هاي نام آشنایى مثل «آواتار» به کارگردانى جیمز کامرون ۲۳۷ میلیون دلار، «هرى پاتر و شاهزاده» ۲۵۰ میلیون دلار، «بازگشت سوپرمن» ۲۳۲ میلیون دلار، «دزدان دریایى کاراییب» ۲۲۵ میلیون دلار، «هابیت» ۲۷۰ میلیون دلار...

آخرین ساخته مجید مجیدى را از هر لحاظ که نگاه کنیم یک اثر متمایز و شاخص است، فیلمى که شاید اولین رکن متفاوت بودنش در زمان طولانى‌اش نمود پیدا مي‌کرد، اکران فیلمى با زمان نسبتا طولانى سه ساعته در سینماى ایران به نوع خود عجیب به نظر مي‌رسید و همین طولانى بودن برخى را نگران خسته شدن تماشاگران کرده بود اما به حق مي‌توان گفت مجیدى از عهده این زمان به خوبى برآمده هرچند مي‌توانست با کوتاه کردن برخى سکانس‌ها، جذابیت کار را که بیشتر منطبق با سبک خودش متکى به آرایش صحنه و تصویر است بیفزاید، اما این سه ساعت در کنار هنرنمایى مجیدى و تیم او صد البته داستان‌هاي جذاب زندگى پیامبر اعظم که مجیدى سعى کرد آن‌ها را در زمانى مشخص به تصویر بکشد چیز زیادى نیست.

صفار‌هرندى وزیر اسبق ارشاد اخیرا در جلسه فعالان مجازى که در شهر مشهد برگزار شده بود در‌خصوص دیدگاه مقام معظم رهبرى درباره فیلم مجیدى گفت: «شنیده‌ام ایشان بعد از دیدن فیلم که به نظر مي‌رسید زمانش طولانى و خسته‌کننده بوده باشد فرمودند حاضرم همین الان با همان شوق اولیه فیلم را از اول تا به آخر دوباره ببینم».

چیزى که تقریبا از زبان بسیارى از بینندگان فیلم در سینما هم مي‌توان شنید، مخصوصاً تماشاگرانى که تاریخ زندگى پیامبر اعظم را مطالعه کرده بودند و با فضاسازى‌هاي مجیدى همزادپندارى بیشترى مي‌کردند.

پاسخى فرصت محورانه به هجمه غرب بر شخصیت آسمانى پیامبر اعظم(ص)

بدون شک امروز در یک نبرد براى معرفى اسلام به افکار جهانیان هستیم. در همین اوج جنگ روانى - تبلیغاتى جهان غرب علیه اسلام با محوریت اسلام‌هراسى، این رهبر فرزانه انقلاب است که در زمستان سال ۹۳ در دیدار با خبرگان، امیدوارانه از تبدیل یک تهدید در ابعاد جهانى به یک فرصت تاریخى سخن مي‌گویند: «تلاش آن‌ها براى اسلام‌هراسى، نتیجه‌ي عکس خواهد داد؛ به این معنا که اسلام را در کانون پرسش جوان‌ها قرار مي‌دهد؛ یعنى اگر به مردم معمولى دنیا یک تلنگرى زده شود، یک توجّهى به آن‌ها داده شود، این‌ها ناگهان به فکر مي‌افتند که علّت این که این قدر اسلام در این مطبوعات صهیونیستى، در این شبکه‌هاي تلویزیونیِ وابسته‌ي به محافل قدرتمند و داراى زر و زور مورد تهاجم قرار مي‌گیرد، چیست؟ این خود زمینه‌ي یک پرسش است و این پرسش به نظر ما برکاتى دارد و مي‌تواند این تهدید را تبدیل به فرصت کند

رهبر حکیم انقلاب، خود طلایه دار این حرکت بودند و مدتى پیش از این بیانات نیز نامه ایشان به جوانان اروپا و آمریکاى شمالى که حاوى پیام دعوت به مطالعه اسلام از منابع اصلى بود، منتشر شد. این گونه است که فیلم جهانى محمد رسول‌الله(ص) را مي‌توان محصول فرهنگى دیگرى در این مسیر ارزیابى نمود. اکنون جمهورى اسلامى صاحب یک فیلم در تراز جهانى شده که در آن به یکى از دغدغه‌هاي تاریخى رهبر معظم انقلاب پرداخته است: «روایت کودکى پیامبر براى جهانیان» و به لطف الهى: «این فیلم مي‌تواند قلب‌هاي مردمى که در جستجوى پاکى و صداقت هستند را تسخیر نمایدانشاءالله.

*****

شهروند/این روزها سینمای ایران در یک چیز خلاصه شده است: اکران محمد

رسول الله(ص) » و هر روز خبرهای جدیدی درخصوص اتفاقات پیرامون فیلم رسانه‌ای می‌شود. پرهزینه‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران جدا از اکران ایران در جشنواره مونترال هم به نمایش درآمده که با استقبال بسیار خوبی از سوی مخاطبین مواجه شده است. این استقبال به اندازه‌ای بوده که طبق اعلام سایت رسمی فیلم بنا به درخواست‌های پی در پی تماشاگران، مسئولان جشنواره مونترال کانادا از مجیدی درخواست یک اکران فوق‌العاده دیگر را کرده‌اند که مورد موافقت مجید مجیدی قرار گرفته است.

از آن طرف فیلم «محمد رسول‌الله» در بنیاد فیلم آمریکا «American Film Institute» توسط ویتوریو استورارو فیلمبردار نامی فیلم برای گروهی ۱۳۵ نفره از دست‌اندرکاران و فیلمبرداران مطرح در لس آنجلس، برگزار و با استقبال بی‌سابقه از این فیلم روبه‌رو شد. طبق اعلام استورارو، جمعیت به‌حدی بود که تعداد زیادی موفق به دیدن فیلم نشدند. ازجمله افراد صاحبنام که در نمایش اختصاصی حضور داشتند فرانسیس فورد کاپولا، کارگردان سه‌گانه پدرخوانده بود که گویا فیلم را بسیار تحسین کرده است.

خبر دیگر درخصوص «محمد رسول‌الله (صاینکه محمدرضا صابری، مدیرعامل شرکت سینمایی نورتابان که وظیفه اکران فیلم در داخل را به عهده دارد اعلام کرده که فروش روز پنجشنبه این فیلم در تهران و شهرستان‌ها در مجموع ٤٠٠‌میلیون تومان بوده تا این فیلم تنها یک هفته پس از آغاز اکرانش در اتفاقی شگفت‌انگیز فروش دو‌میلیارد تومانی را هم رد کند. اما در این مدت شایعات زیادی درخصوص ارایه بلیت‌های نیم‌بها و با تخفیف «محمد رسول‌الله» به ارگان‌ها و مراکز شنیده می‌شد که صابری آن را قویا رد کرده و از برخورد جدی با اشخاصی که بلیت‌های با تخفیف ارایه می‌کنند، خبر داده و گفته: «هرگونه ارایه بلیت با تخفیف غیرقانونی است و اداره کل امور حقوقی شرکت سینمایی نورتابان به‌عنوان تهیه‌کننده و پخش‌کننده رسمی فیلم محمد رسول‌الله(ص) با مبادی که اقدام به فروش بلیت فیلم محمد رسول‌الله(ص) با تخفیف بکنند به‌صورت جدی برخورد می‌کند

*****

قانون/تلویزیون بعد از 20 سال به من بی‌اعتماد شده است

علی درستکار که این روزها در رادیو فعالیت می‌کند، می‌گوید که همیشه رادیو را دوست داشته حتی بیشتر از تلویزیون اما فعلا در قفس یک برنامه تولیدی رادیویی‌ است. او درباره توقف «این‌شب‌ها» هم می‌افزاید: «لابدمسئولان تصمیم‌گیرنده در تلویزیون سهمی برتر از من و مخاطبانم دارنددرستکار همچنین این نکته را یادآور می‌شود که تلویزیون بعد از 20 سال نسبت به او بی‌اعتماد شده است. معتقدم تولید و ضبط یک برنامه یعنی در قفس بودن و ساخت برنامه زنده یعنی آزاد بودن. در حالی که من طی این سال‌ها همواره علنی و غیرعلنی شاکر این آزادی مرحمتی صداوسیما و نظام بوده‌ام.

*****

قدس/عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه از برکات حضور امام هشتم(ع) در ایران می گوید؛ دو سال زندگی، یک عمر کرامت

بیست و سوم ذی القعده بنا به روایتی سالروز شهادت امام علی بن موسی الرضا(ع) و روز زیارتی آن حضرت است...

از این رو و در آستانه این روز مهم درباره ورود و حضور امام(ع) در ایران، اهداف مأمون از سپردن ولایتعهدی به امام(ع) و نحوه بهره گیری و تبدیل این موضوع به فرصت ارزشمند گسترش معارف دین و اهل بیت(ع) توسط حضرت ثامن الحجج(ع) با حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم خانجانی، عضو هیأت علمی و استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت و گو کرده‌ایم که از نظر می‌گذرد.

آیا می‌توان مدعی شد، شهادت امام رضا(ع) در ایران و بنای بارگاه مطهر آن حضرت زمینه شکوفایی شیعه را فراهم کرد؟

- مرو و خراسان در آن روز به خاطر حضور حرم امام مورد توجه قرار گرفت. افزون بر آن باید اقدامهای امام رضا(ع) را اضافه کرد که در بحث مواجهه با مردم صورت می‌گرفت. اینکه امام در این مواجهه روی چه نکاتی تأکید می‌کردند که از این نقطه قلمرو اسلامی و از طریق ایشان به بدنه جامعه شیعه منتقل می‌شد، موضوع مهمی است که باید بدان توجه داشت. نکته ای که باید متذکر شوم، این است که رهبری شیعه به لحاظ حضور ائمه(ع) به امام بعدی سپرده شده است، یعنی بعد از امام رضا(ع)، امام جواد(ع) بودند که این نقش را ایفا می‌کردند، اما آن چیزی که مأمون دنبال آن بود، از بین بردن نقطه کانونی هدایت جامعه شیعه در این بخش از قلمرو اسلامی بود تا دیگر هیچ نامی از ائمه(ع) نباشد. او در واقع با این کار می‌خواست تاریخ مصرف شیعه را از بین ببرد که این طور نشد.

حضرت در مواجهه با مردم روی چه موضوعاتی تأکید و تبلیغ می‌کردند ؟

- اینجا مجبوریم گریزی داشته باشیم به مسیر حرکت امام از مدینه تا مرو که خیلی مهم است. آنها مسیری برای امام انتخاب کردند که کمترین حضور شیعه را داشته باشد؛ یعنی جامعه شیعه هیچ گونه تماس و ارتباطی با ایشان نداشته باشد. چرا؟ چون اولاً آن زمان مثل امروز نبود که خبرها بسرعت به گوش مردم برسد.

بنابراین بدین شکل مردم از حضور ایشان مطلع نمی‌شدند. ثانیاً وقتی متوجه این حضور نمی‌شدند، گمان می‌کردند، حضرت همچنان در مدینه است و دیگر کسی به مرو و خراسان توجه نمی‌کرد.

اگر این گونه می‌شد، مأمون به اهدافش می‌رسید. سوم اینکه مردم از محضر امام نمی‌توانستند استفاده کنند؛ چون مطلع نمی‌شدند و اینجا هم آنچه را که حکومت عباسی می‌خواست، نشد. در حقیقت اگر به طور عادی می‌خواستند امام را به مرو منتقل کنند، باید از مرکز ایران آن روز به سمت قم و ری که شیعه نشین بودند، عبور می‌دادند، اما به همان دلیلی که گفتم، این کار را نکردند. با اینکه از جاهایی عبور کردند که کمترین حضور شیعه بود، مانند بصره و فارس، اما همان مقدار که از تاریخ نقل شده نشان می‌دهد، امام هوشمندانه و از کمترین فرصتی که پیش می‌آمد، بیشترین بهره را می‌بردند؛ مثل وقتی که تحت الحفظ از نیشابور عبور کردند، - که چاره ای جز عبور از نیشابور نداشتند- زمانی که مردم متوجه حضور امام شدند آمدند، افراد بسیار زیادی - تأکید می‌کنم بسیار زیاد- قلم و کاغذ به دست حضور پیدا کردند تا احادیث و گفتارهای امام را ثبت و ضبط و از آن فرصت اندک استفاده بهینه کنند.

می‌بینید که حدیث معروف و محکم سلسله الذهب یکی از آن آموزه‌های ناب حضرت رضا(ع) است که در همان فرصت اندک و در پرتو حرکت ایشان از مدینه تا مرو به جا مانده است.

چه بحثی را در این حدیث عنوان می‌کنند، آیا فقط اعتقادی است؟

- در اینجا امام رضا(ع) بحث توحید را مطرح می‌کنند. این همه مسایل سیاسی، حکومتی، غصب خلافت و مشکلات حکومت عباسی هست، اما امام ابتدا دست می‌گذارند روی توحید، چرا؟ چون می‌خواهند بگویند که همه این مشکلات به خاطر دوری حکومت از توحید است. ببینید این تیزهوشی امام است که این موضوع را مطرح می‌کنند و بلافاصله پس از آن وقتی کاروان می‌خواهد راه بیفتد، برمی گردند و می‌گویند: البته «بشروطها و انا من شروطها». پس اول توحید را مرکز و مبنای گفتار و رفتار و کردار معرفی می‌کند و بعد همان توحید را منوط به موضوعی می‌کند که اگر نباشد عملاً توحید تحقق پیدا نمی‌کند؛ یعنی عملاً قوام ندارد و آن چیست؟ شرط امامت. می‌بینید امام چقدر زیبا و با سیاست رفتار می‌کند؟ باید بگویم که سلسله سند این حدیث طلایی است؛ یعنی تمام راویان آن معصوم هستند، از این رو هیچ خللی به آن وارد نیست. این است که می‌گویم امام اینجا به جای اینکه بخواهند به مسایل حاشیه‌ای، اجتماعی، گرفتاری‌های مردم با حکومت و به این مسایل بپردازند، روی موضوع حیاتی و اساسی که در حقیقت پایه خیلی از مشکلات است، دست می‌گذارند.

در خراسان چطور بود؟

- در خراسان هم همین طور. آنجا وقتی به امام(ع) از روی توطئه و تزویر پیشنهاد خلافت می‌دهند تا شخصیت ایشان را زیر سؤال ببرند، امام نمی‌پذیرند. بعد پیشنهاد ولایتعهدی می‌دهند که باز هم نمی‌پذیرند. بعد که می‌بینند آنها متوسل به تهدید و زور می‌شوند که اگر نپذیرند، بحث از میان رفتنشان مطرح می‌شود که بدون هیچ نتیجه ای خواهد بود، اینجا امام می‌پذیرند. اما وقتی می‌پذیرند، به چه شرطی می‌پذیرند؟ به شرطی که در هیچ کار سیاسی مثل عزل و نصب ها و سایر امور ولایتعهدی دخالت نکنند؛ یعنی فقط نام ولایتعهدی باشد که این جا دوباره به بهترین وجه چند هدف از سوی امام دنبال شد. اول اینکه این ولایتعهدی مشروعیت ندارد؛ ثانیا مأمون مشروعیت ندارد که آن را ببخشد. سوم اینکه ولایتعهدی که هیچ قدرتی نداشته باشد و فقط نام باشد، هیچ خاصیتی ندارد.

برای همین مأمون تصمیم می‌گیرد، با واگذاری اقامه نماز عید فطر به امام که از شؤون ولایتعهدی است، هدف امام را خدشه‌دار کند و به این شکل اثبات کند که سرانجام یکی از شؤون حکومت را انجام داد.

امام پذیرفتند، اما با آن شرایطی که برای اقامه نماز رفتند؛ یعنی بر سبک و سیاق پیامبر(ص)، یعنی تکبیر گویان و با التجا و تضرعی که هیچ حاکمی تاکنون برای اقامه نماز فطر نرفته است؛ زیرا آنها با خدم و حشم و نوکر و پرطمطراق می‌رفتند. امام با کمال خونسردی حرکت می‌کنند. در این هنگام وزیر مأمون؛ یعنی فضل بن سهل که متوجه می‌شود، به مأمون می‌گوید که اگر امام با این روش به مصلی برود، مردم شیفته او خواهند شد و ممکن است شورشی از طرف مردم صورت بگیرد و با همین نماز کارمان تمام بشود. تصمیم می‌گیرند به امام بگویند، لازم نیست نماز بخواند و ایشان را بر می‌گردانند. این یک قدم به تثبیت نظر امام که ولایتعهدی فقط یک شعار و پوشش برای اعمال خلاف حکومت است، نزدیک می‌شود. اینجاست که می‌بینیم آنها با قبول عدم توانایی در کنترل امام، تصمیم به شهادت ایشان می‌گیرند. چون مأمون عقیده داشت با حذف فیزیکی امام در خراسان، می‌تواند نقش رهبری و سازنده را از ایشان کاملاً بگیرد اما شهادت امام رضا(ع) سبب شد که یک امام شیعه در ایران مزار و مرقد داشته باشند و توجه شیعیان از نقاط مختلف به این مرکز متمرکز شود.

حضرت رضا(ع) از نظر انتقال معارف به مردم چه کار مهم دیگری انجام دادند؟

- بخش دیگر از انتقال معارف به مردم، در قالب مناظره‌های علمی است. یکسری مناظره با بزرگان و اسقفهای مسیحی و افراد سرشناس، عالم، دانشمند و زندیقان(کسانی که دین نداشتند) اینها نشان می‌دهد که دید امام چقدر وسعت داشته است. در اینجا ضمن پاسخ به تمام پرسشهای مطرح شده در مناظرات، معارف عالی و بلند دینی، بخصوص شیعی که مستقیماً با مباحث اهل بیت(ع)، اصول عقاید، اخلاق اهل بیت(ع) مرتبط هستند، تبیین و توضیح می‌دادند که البته بخش قابل توجهی از آن در اختیار ماست که می‌شود استفاده کرد. همه اینها در پرتو حضور امام در خراسان و مرو است که در حقیقت آن چیزی که مکرراً تأکید داریم، این است که اینها را باید در شرایط تهدید، توطئه و نقشه‌های شوم حکومت عباسی ارزیابی کرد.

تحول مذهبی پس از این حضور در ایران و خراسان شروع می‌شود؟ از نظر گرایش به شیعه.

- این گرایش به تشیع از سوی امام رضا(ع) تقویت می‌شود؛ اما باید بدانیم گرایش به تشیع به ایران پیش از امام رضا(ع) بوده است؛ یعنی آن حرکت اولیه از آمدن اشعریان به شهر قم در سالهای 140 تا 150 هجری و یک سری شیعیان در اهواز شروع می‌شود و بعد که امام به مرو احضار می‌شوند، هم تقویت و تثبیت می‌شود و هم گسترش پیدا می‌کند؛ یعنی تا سال دویست، یک نقاط محوری مثل قم، ری و اهواز تشیع را داشتند، اما پس از حضور امام در مرو و طوس و خراسان و نیشابور، نقاط دیگری از خوزستان و فارس که شیعه نشین نبوده است، اضافه می‌شود.

این نقش را امام رضا(ع) داشتند. هم به لحاظ جغرافیایی و هم به لحاظ تبیین احکام، عقاید و اخلاق. پس ما نمی‌توانیم حضور امام را منشأ ورود تشیع بدانیم، زیرا از لحاظ تاریخی ورود شیعه به حدود نیم قرن قبل از حضور حضرت بوده است، اما پس از حضور امام هم از لحاظ کیفی یعنی تقویت احکام و مبانی اعتقادی و کلامی و دینی طبیعتاً گسترش پیدا کرد و بعد هم حرم ایشان در منطقه روز به روز این بحث تشیع را ریشه دارتر می‌کند که هیچ وقت افول پیدا نکرده است.

*****

مردم سالاری/سوال‌هايي درباره پر هزينه‌ترين فيلم تاريخ سينماي ايران

سينماي مجيد مجيدي هميشه طرفدارهاي خاص خودش را داشته است. حال او اين روزها فيلم «محمد‌(صرا بر روي پرده سينما‌ها دارد. فيلمي‌که به گزارش ياهو براي ساخت آن چهل ميليون دلار هزينه شده است و برخي منابع داخلي از مبلغ 250 ميليارد تومان حرف مي‌زنند مبلغي که هوش از سر خيلي‌ها مي‌برد. حمايت‌هايي که تا‌کنون از فيلم مجيدي شده است باعث عصبانيت بسياري از فيلم سازان داخلي شده است و بسياري از منتقدان هم معتقد هستند که فيلم آن طور که بايد و شايد نتوانسته است رسالت خود را انجام دهد. اما مجيدي تمام قد پشت فيلم خود ايستاده است و از آن دفاع مي‌کند، مجيد مجيدي کارگردان فيلم «محمد رسول الله (صدر تازه ترين اظهارات خود در سخنراني که در دانشگاه مک گيل کانادا انجام داد گفت: اگرچه فيلم «محمد رسول الله(صبا نگاه سود دهي ساخته نشده است ولي با درخواست‌هايي که کمپاني‌هاي مختلف براي نمايش اين فيلم در کشورهاي مختلف داشته‌اند بيش‌از ده برابر هزينه خودرا در خواهد آورد.

به گزارش برنا ، مجيد مجيدي کارگردان فيلم «محمد رسول‌الله‌(صدر سخناني در دانشگاه مک گيل کانادا با بيان اينکه‌ سينما اگر چه يک صنعت است ولي فيلم «محمد رسول‌الله(صبا هدف سود آوري ساخته نشده است افزود‌: هزينه ساخت اين فيلم به اندازه دو پنت‌هاووس در تهران وبه اندازه بيست سي تا پورشه بچه پولدارهاي تهراني است .

مجيدي ادامه داد:پس از سال‌ها فيلمي‌درباره پيامبر ساخته شده است ولي برخي درباره هزينه‌هاي فيلم حاشيه سازي مي‌کنند. الان ميلياردها و ميلياردها تومان مي‌برند و کسي چيزي نمي‌گويد، شتر را با بارش مي‌برند و کسي اعتراض نمي‌کند. متاسفانه برخي اصل را ول کرده اند و فقط به فرع موضوع مي‌پردازند.

کارگردان «بچه‌هاي آسمان» در پايان خاطر نشان کرد: در برخي محافل روشنفکري مرتب گفته مي‌شود که به جاي ساخت اين فيلم مي‌توانستيم حدود صد فيلم بسازيم.اينها با چنين نگاهي مي‌خواهند اصل موضوع وعمق موضوع را کوچک بشمارند.

از طرف ديگر شرکت سينمايي «نورتابان» با اعلام اينکه فروش فيلم «محمد رسول‌الله‌(صتاکنون از مرز 2 ميليارد تومان عبور کرده است، تاکيد کرد: فروش هر گونه بليت به صورت تخفيف از طريق سايت‌ها، سالن‌هاي سينما و يا ارگان‌هاي ديگر ممنوع است. به گزارش ايسنا،روابط عمومي‌شرکت سينمايي نور تابان با اعلام اين مطلب افزود:‌ فروش فيلم محمد رسول‌الله (ص) در روز پنجشنبه 12 شهريور در سينماهاي تهران از مرز 200 ميليون تومان رد شده و در سينماهاي شهرستان نيز عليرغم آنکه تعدادي از سينماها هنوز به چرخه اکران اضافه نشده‌اند، فروش اين فيلم از مرز 200 ميليون تومان عبور کرده است و در مجموع فروش اين فيلم در روز پنجشنبه 12 شهريور از 400 ميليون تومان عبور کرد.

همچنين در بعضي از سينماها همچون کوروش براي اولين شاهد رکورد حضور تماشاچي بوديم به گونه‌اي که سينما کوروش با فروش 35 ميليون و 800 هزار توماني پرفروش‌ترين سينما بوده است.ميزان فروش اين فيلم در کل کشور تاکنون از مرز 2 ميليارد تومان گذشت.

محمدرضا صابري، مديرعامل شرکت سينمايي نور تابان با اشاره به اينکه مخاطبان اين فيلم هر روز در حال افزايش است گفت: با توجه به اينکه پيش‌بيني مي‌شود در روزهاي آينده تقاضاي علاقه‌مندان براي تماشاي فيلم محمد رسول‌الله‌(ص) افزايش چشم‌گيري پيدا کند، تمهيدات خاصي را براي ارگان‌ها و دستگاه‌هايي که قصد دارند به صورت گروهي به تماشاي فيلم بنشينند، تدارک ديده‌ايم.

وي ادامه داد: در روزهاي اخير شاهد هستيم که برخي سايت‌ها و يا نهادها و گروه‌هايي اعلام کرده‌اند که بليت فيلم محمد رسول‌الله‌(ص) را با تخفيف ارائه مي‌کنند،هر گونه ارائه بليت با تخفيف غيرقانوني است و اداره کل امور حقوقي شرکت سينمايي نور تابان به عنوان تهيه‌کننده و پخش کننده رسمي‌فيلم محمد رسول‌الله‌(ص) با مبادي که اقدام به فروش بليت فيلم محمد رسول‌الله‌(ص) با تخفيف بکنند به صورت جدي برخورد مي‌کند.

صابري با اشاره به استقبال مردم به خصوص گروه‌هاي مذهبي از اين فيلم گفت: شب گذشته پنجشنبه 12 شهريور در دو سانس 19 و 22 در پرديس سينمايي چارسو جمعي از قاريان، حفاظ و مديران قراني به همت معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد به تماشاي فيلم محمد رسول‌الله‌(ص) نشستند. وي ادامه داد: در اين مراسم بيش از 650 نفر از فعالان قراني همراه با خانواده‌هاي خود اين فيلم را تماشا کردند و در پايان از تماشاي فيلم بسيار ابراز رضايت کردند. حال اين ميان گفته‌ها کمي‌ضد و نقيض به نظر مي‌آيد، اولا کدام پنت‌هاوس و خانه‌اي در تهران بيست ميليون دلار قيمت دارد؟ دوما اگر آقاي مجيدي نگران فروش فيلم خود نيستند چرا شرکت تابان از تخفيف بليط مي‌ترسد؟

اما از صميم قلب اميدوارم که فيلم مجيد مجيدي هشتاد ميليون دلار بفروشد تا سينماي ايران رونقي پيدا کند.

*****

وطن امروز/نگاهی به فیلم «اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند»؛ بهانه‌های کوچک خوشبختی

«اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند» اولین فیلم نرگس آبیار محسوب می‌شود که از همان آغاز کار و درپی نمایی از یک در بسته می‌توان فهمید با یک اثر مینیمال و کمینه‌گرا روبه‌رو هستیم که ساختار خود را بر پایه سادگی بیان و خالی از پیچیدگی‌های معمول فلسفی یا شبه‌فلسفی بنیان گذاشته است تا با این بیان ساده به مفهوم ساده و در عین حال پیچیده‌ای مثل خود زندگی بپردازد. نرگس آبیار در «اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند» از همان ابتدا تا انتهای کار به این قرار و قاعده وفادار می‌ماند تا مخاطب را با جهان لیلا، زنی معمولی و خانه‌دار، همراه کند که میان تکلف و سادگی سرگردان است. تکلفی که همسر لیلا و خانواده‌اش نمایندگی می‌کنند و از طرف دیگر سادگی دلنشینی که مربوط به 2 خواهر سالمند، عطی و عزیز است. این دو خواهر نازنین با حالتی باورپذیر و صمیمانه، فضای ناب و لطیف ایجاد کرده‌اند که سرشار از حس زندگی و سرزندگی است، آنها می‌توانند یادآور کهن الگوی 2 خواهرِ قصه‌های عامیانه ایرانی (خواهر! ... جان خواهر!) باشند که برخلاف توصیه‌های حیاتی و اغلب فلسفی‌شان در قصه‌های عامیانه، این بار نکته‌های کوچک وکاربردی نابی برای لیلا، قهرمان داستان دارند.

بار معنایی فضای خانه‌ها

صرف‌نظر از شخصیت‌ها خود فضای خانه‌ها نیز واجد معنا و مفهوم است. خانه خواهرها سرشار از زندگی و حیات و انعطاف و سادگی است در حالی که در تنها نمایی که از خانه مادر شوهر لیلا داریم، بلور و دیس و بشقاب‌های باسمه‌ای و تزئینی، دیوار و طاقچه را پر کرده‌اند. نشانه‌های این دوگانگی (سادگی و تکلف) با دقت تمام در تمام فیلم وجود دارد. در یک‌سو اشیا قرار دارند و طبیعت بی‌جان و در دیگر سو انسان‌ها و گل‌ها و گیاهان. یک طرف تکلف و کلاف تعارف و دروغ و پنهانکاری است و یک طرف سادگی و صمیمیت. یک طرف لیلا زنی جوان و خام و سر به هوا و طرف دیگر 2 همسایه پیر و مهربان و با تجربه. یک طرف در بسته و چشمی در، یک طرف درهای باز خانه 2 خواهر و مفهوم اصیل و ناب همسایگی در فرهنگ اصیل ایرانی. یک‌سو آرزوهای جاه‌طلبانه و پرطمطراقی از جنس استخر پرورش شیلات است و یک سو خواسته‌ای ساده و ناچیز مثل داشتن گلدان گلی کوچک. یک طرف پله‌های تاریک بیرونی است و انبار اشیای بی‌مصرف در راه پله، یک طرف پله‌های اندرونی و پلکان روشن و مفروش و صمیمیت و بوی غذای اصیل خانگی. یک طرف هواپیمای عظیم مسافری و ساختمان‌های قد و نیم قد، یک طرف پسرکی عقب‌افتاده و گل و گیاه و موسیقی و بی‌وزنی بادبادکی با شمایلی شاد و خندان.

مهارت خاص در چیدمان دقیق نشانه‌ها

در سراسر فیلم نشانه‌هایی از این دست با حوصله و دقت تمام در کنار هم چیده شده‌اند.نرگس آبیار چه در این فیلم، چه در فیلم تحسین شده «شیار143» و چه حتی از همان ابتدا در آثار کوتاه و مستند خود مهارت خاصی در چیدمان دقیق نشانه‌ها دارد که می‌توان آن را به نوعی محصول مؤلفه‌های جهان سینمایی او به حساب آورد. تاکید می‌کنم نشانه، نه نماد. نشانه امری ساده و بصری است در حالی که نماد متکی به پیچیدگی و تکلف است نشانه محصول نگاهی جزئی‌نگر و زنانه است و در مقابل، نماد حالتی کلی و ریشه در قانون پدر دارد. مثلا وقتی لیلا در بازار با حیرت به آن حباب‌ساز و حباب‌ها نگاه می‌کند فیلمساز بی‌آنکه از همین عنصر، رویکردی فلسفی و نمادین را برجسته کند با سادگی تمام لحظه‌ای ناب و شوخ‌طبعانه به وجود می‌آورد که در خدمت کلیت فیلم است و می‌تواند نشانه‌ای خیامی از کوتاهی و در عین حال زیبایی زندگی باشد.

به طور کلی، لحن ساده و صمیمی اثر محصول فرم و محتوای به هم تنیده شده‌ای است که با پختگی در کنار هم قرار گرفته و در خدمت هم‌اند. این حالت کار، شباهتی هنرمندانه به شکل و ساختار طبخ غذای اصیل ایرانی دارد، درست مثل قرمه‌سبزی، دلمه و فسنجانی که در دل خود اثر به آن اشاره می‌شود. تمام جزئیات و ریزه‌کاری‌ها با دقت و سلیقه‌ای که تنها از یک نگاه زنانه بر می‌آید کنار هم قرار گرفته و با حوصله تمام، اثری پخته و جا افتاده و در عین حال کاملا بی‌ادعا را رقم زده‌اند که نه چیزی کم دارد نه اضافه. تاکید می‌کنم حوصله! عنصری حیاتی که کمتر اثری از آن در فیلم‌های امروزی می‌توان یافت و گویا اغلب محصول نگاهی شتابزده و بی‌حوصله هستند، از این منظر اشاره خود فیلم به زودپزی که میهمان‌های لیلا برای چشم‌روشنی آورده‌اند استعاره‌ای به جا و درست است. از قضا بحران مرکزی داستان نیز درست از همان شب میهمانی شکل می‌گیرد. انگار با ورود این شیء فلزی و یغور همه چیز خانه و زندگی این زوج جوان به شکل کپسول و محفظه‌ای تنگ در می‌آید که هر لحظه امکان فروپاشی آن هست، همین واژه زودپز، تداعی ویژه‌ای در ذهن ناهوشیار مخاطب به وجود می‌آورد که در خاطرات سال‌های دور و شیوع و احتمال ترکیدن زودپز، ریشه دارد.

بغض فروخورده می‌ترکد

می‌گویند ظروف یک‌بار مصرف پلاستیکی و پلی استرن بین 800 تا 1000 سال عمر می‌کند و شیشه و بلور بیش از 4 هزار سال. این از اشیا و اما آدمی: عمر ما کوتاست چون گل صحراست!

فیلم درست به سیاق سینمای مینیمال با یک تجلی تمام می‌شود؛ لحظه‌ای ناب و ساده! همچون تلاش پسرکی عقب مانده که سعی دارد بادبادکش را از میان ساختمان‌های قد و نیم قد بافت فرسوده شهری هوا کند و دلخوش به همین شیء سبک و کوچک، اهمیتی به عظمت هواپیمایی که از بالای سرش عبور می‌کند نمی‌دهد و درست در همین لحظه است که بغض فروخورده لیلا می‌ترکد و در ترکیب با ترانه‌ای شاد و کودکانه، لحظه‌ای ناب را به وجود می‌آورد؛ لحظه‌ای که در خود تجلی و روشنی خاصی دارد، گویی لیلا که سال‌ها با سر داشتن در کتاب‌ها نتوانسته مفهوم زندگی و خوشبختی را بفهمد در همین لحظه دچار نوعی بلوغ و تجلی می‌شود و در می‌یابد اشیا از آنچه در آینه می‌بینیم به ما و شما نزدیک‌ترند و زندگی در عین زیبایی کوتاه است و در عین کوتاهی زیبا!

*****

وطن امروز/دلایل ضدیت معاندین با فیلم «محمد رسول‌الله (صچیست؟

در همین ابتدای کار باید گفت ضدیت رسانه‌های غربی با فیلم سینمایی «محمد رسول‌الله(ص)» 2 محور عمده دارد، محور‌هایی که بیشتر یک بهانه‌جویی است برای سرپوش گذاشتن روی دلایل اصلی ضدیت آنها با جدی‌ترین اتفاق مهم سینمای ایران. به گزارش تسنیم، تنها چند روز از آغاز اکران رسمی آخرین ساخته مجید مجیدی نگذشته که این فیلم در صدر اخبار رسانه‌های دنیا قرار گرفته است. تعدادی از رسانه‌ها به نشر اخبار اکران آن در افتتاحیه جشنواره مونترال می‌پردازند، تعدادی شیوه بایکوت را پیش گرفته‌اند آن هم برای فیلمی که پیش‌بینی‌ها درباره آن خبر از برجسته‌ترین اتفاق سینمایی جهان اسلام در سال جدید می‌دهد، برخی دیگر هم به انتشار مطالبی در نقد و ضدیت با آن مشغولند. رویکرد آخر، سیاست اصلی رسانه‌های موسوم به جریان اصلی در ضدیت با این فیلم است. عمده مطالبی که در این رسانه‌ها علیه فیلم «محمدرسول‌الله(صمنتشر می‌شود تاکنون حول 2 محور مطرح شده است:

محور اول- انتقاد و اشکال به بودجه ساخت این فیلم که آن را یک پروژه با بودجه زیاد بر می‌شمارند. این تلقی را در حالی رسانه‌های غربی در بوق و کرنا کرده‌اند که رقم ساخت این فیلم اساساً در برابر بودجه تعداد بسیار زیادی از فیلم‌های سینمایی هالیوودی که چندین و چند مدل آن در سال رونمایی می‌شود، ناچیز یا در همترازی با معدودی از پروژه‌های بزرگ آنها است.

محور دوم- تمرکز بر انعکاس و برجسته‌سازی سخنان و اظهارات چند فرد در الازهر مصر که نسبت به مدعای واهی نمایش تصویر پیامبر(ص) در این فیلم انتقاد دارند. جالب اینکه این افراد این انتقاد را در حالی مطرح می‌کنند که تاکنون این فیلم را ندیده‌اند و مدعای آنان هیچ ارتباطی هم به فضای این فیلم سینمایی ندارد و صرفاً براساس خوانش تخیلی خود این چنین رادیکال موضع می‌گیرند. البته طبق معمول برای تعداد زیادی از این افراد هم درباره این فیلم تصویرسازی کاذبی صورت گرفته و گزارش‌های عجیب و غریبی برای ایشان ارسال شده است. البته این احتمال وجود دارد که بعد از تماشای این فیلم، با نظراتی متفاوت از جانب تعدادی از آنها مواجه شویم. به نظر می‌رسد مشکل اصلی رسانه‌های غرب آنچه در ویترین خود به نمایش می‌گذارند، نیست. مشکل آنان با مسائل دیگری است که حتی از طرح آن ابا دارند، مساله دارند و سعی بر این دارند تا با انعکاس این بهانه‌جویی‌های ساختگی و اشکالاتی که وزن چندانی برای به نقد کشیدن این اثر فرهنگی ایرانی- اسلامی ندارد، قدری برای آن حاشیه‌سازی کنند. اما علت اصلی این مخالفت‌ها که ادامه همان پروژه تکراری مخالف‌خوانی‌ها با این فیلم سینمایی از زمان ساخت و اکران اولیه در ایام جشنواره فجر است، چیست؟ شاید پاسخ به این پرسش برای افرادی که به تماشای این فیلم نشسته‌اند، چندان سخت نباشد. 2 دلیل ساده که در فیلم مجیدی هنرمندانه به تصویر کشیده شده است، علت اصلی موج مخالفت رسانه‌های غربی با این فیلم است:

دلیل اول- ارائه تصویری واقعی از اخلاقیات، عواطف، کرامات و انسانیات آمده در دین اسلام و ماهیت رحمت‌للعالمینی بودن پیامبر مکرم اسلام. آن هم درست در روزگاری که سینمای هالیوود و رسانه‌های غربی تمام هم و غم خود را پای کار ارائه تصاویری غیر واقعی و خشن و غیرعقلانی از اسلام آورده‌اند. فیلم‌های سینمایی هالیوود و موج خبری رسانه‌های غربی همواره تروریسم، عملیات انتحاری، ضدیت با بشر، کشتار، گروگانگیری و... را به عنوان یگانه تصویر معرفی اسلام در دستور کار خود داشتند و برای توجیه آن با تجهیز گروهک‌های خودساخته و تندرو و به جان مردم منطقه انداختن آنها، از لحظه‌ای تلاش فروگذار نکردند. راه‌اندازی و حمایت از ان‌جی‌اوها و تشکل‌های دولت‌ساخته، یگانه دستور رسمی نئوکان‌ها و صهیونیست‌ها برای منحرف کردن اذهان مردم دنیا از اسلام حقیقی بود. این رویکرد به اندازه کافی در رسانه‌ها بررسی شده و نیازی به تفسیر و تحلیل بیش از این نیست. «محمد رسول الله(صهوشمندانه‌ترین اقدام جمهوری اسلامی بود که به همت مجید مجیدی در روزگاری که داعش و تکفیری‌ها مطلوب‌ترین سوژه اسلام‌هراسی رسانه‌ها هستند، برای هوشیاری ملت‌ها ساخته شد. اما مخالف‌خوانی رسانه‌های غربی فراتر از اینکه «محمدرسول‌الله(صبازی مرسوم اسلام‌هراسی آنها را تخریب می‌کند و زمین طراحی شده آنان در نمایش وارونه اسلام را تا حد زیادی به هم می‌ریزد، یک دلیل دیگر هم دارد.

دلیل دوم - مخالفت آنان به دلیل تفسیر متفاوتی است که سناریوی «محمد رسول‌الله(صبعد از 1400 سال از تاریخ اسلام ارائه می‌کند. تفسیری که ابهامی جدی درباره آنچه بر سر پیامبر(ص) و خاندان ایشان آمده بود و تاکنون هیچگاه طرح نشده، ارائه می‌دهد. هیچگاه جایگاه یهودیان تندرو که امروز از گرایشات عجیب آنها تعبیر به صهیونیستی می‌شود به عنوان باعث و بانی و ریشه دشمنی‌ها با پیامبر(ص) تا این اندازه مورد مداقه قرار نگرفته بود. هیچگاه این سوال و موضوع مورد تشکیک قرار نگرفته بود که چرا پدر پیامبر(ص) پیش از تولد ایشان کشته شده بودند؟ چه کسی ایشان را کشته بود؟ چرا ایشان باید درست در سنین کودکی با وجود سلامتی حضرت آمنه(س) از ایشان جدا شوند؟ اگر هم درباره سلامتی ایشان تشکیکی وجود دارد و نیاز به حضور دایه‌ای بود، چرا این دایه ایشان را در کنار مادر گرامی رسول‌الله(ص) پرستاری نمی‌کرد؟ چرا فرزند در اوج دورانی که مادر به او دلبستگی دارد از ایشان جدا شده و در مکانی که هیچ‌کس اطلاعی از آنجا ندارد، باید نگهداری شود؟

این ابهام همواره در منابر خاص رهبران جامعه اسلامی طرح می‌شد اما این بار مجیدی این واقعیت تاریخی را فریاد زده و فراگیر کرده است. او شهامت‌مندانه با همراهی بیژن میرباقری کاملاً مستند به سراغ منابع اهل سنت و شیعیان رفته و نفوذ و برنامه‌ریزی یهودیان تندرو برای ممانعت از تولد پیامبر را به تصویر کشیده است. مرور صفحات تاریخ اسناد زیادی در این باره ارائه می‌دهد، اسنادی که هیچگاه صهیونیست‌ها تمایل به رسانه‌ای شدن آن نداشتند. حالا مجیدی جای دقیق و درستی را نشانه رفته و این می‌تواند مهم‌ترین دلیل و توجیه برای حمله رسانه‌های غربی به آخرین ساخته او باشد. بر کسی پوشیده نیست اسپانسر اصلی رسانه‌های غربی همیشه و همیشه افرادی با گرایشات ایدئولوژیک صهیونیستی بوده‌اند. مجیدی اذهان مردم جهان و از همه مهم‌تر مسلمانان را متوجه دسایس یهودیان تندرو - بخوانید صهیونیست‌های امروزی- برای ضدیت با اسلام می‌کند و شاید همین روایت مستند فیلم «محمد رسول‌الله(صبهترین دلیل و عامل برای تحلیل و پذیرش ساده‌تر برنامه‌ریزی هدفمند رسانه‌های غربی برای مواجهه با اسلام در میان مسلمانان باشد. دلیلی که می‌تواند نگاه مسلمانان را از تمرکز بر دعوای فرقه‌ای دشمن ساختگی متوجه جبهه اصلی و دشمن حقیقی مسلمانان کند.


منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
عبور از امواج بی رحم اژه و مدیترانه...! (در سوگ مرگ ئالان )/دکتر شهباز محسنی
کردپرس- سرویس فرهنگ و هنر- این روزها مهمان تصاویر و خبرهایی تلخ تر از زهر هستیم. عبور خیل آوارگان خسته و مستأصل و گرسنه و عصبی سوری و لیبیایی از روی بستر امواج خروشان اژه و مدیترانه به امید رسیدن به سرپناهی امن و یافتن لقمه نانی. اما قایقهای کوچکشان یارای مقابله با امواج به اهتزاز آمده اژه و مدیترانه را ندارند که گاه با واژگون شدن آن، این سرنشینان به جان آمده که غالبا هم زن و بچه اند در کام دریا غرق می شوند.

در این دو سه روز، تصویر کودک سه ساله و مظلوم سوری، آلان، که در جریان واژگون شدن قایق به همراه مادرش، ریحان و برادرش، غالب غرق شدند سیل اشک را از چشم جهانیان جاری ساخت و وجدان همه از جمله بعضی سیاست ورزان کلان دنیا را تکان داد به طوری که بعضی هایشان را حتی به اظهار نظر واداشت. مگر می شد آلان را دید و گریه نکرد؟!

جنگ پنج ساله سوریه بدون هیچ دورنمایی از پایان پذیری آن، از تراژدیهای جانکاهِ روزگار ماست. صحنه هایی چون صحنه جان باختن آلان مظلوم و پهلو گرفتن پیکر بی رمق و کم وزن آن کوک در کنار ساحل اژه تنها گوشه ای از رنج بسیار مردم این ناحیه از دنیاست. آه ای کلمات و ای واژه های روسیاه! شما در ابراز احساس اندوه آمیزمان چقدر کوتاهی می کنید! براستی دردناک است و خداوند عجب صبری دارد؟
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین