کد خبر: ۲۸۵۴۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

سخنرانی منتشر نشده سیدحسن‌نصرالله در دانشگاه تهران

من با اینكه خیلی به زبان فارسی وارد نیستم ولی تصمیم گرفتم كه ان شاء الله در این مجلس با این زبان مبارك صحبت كنم. یقین دارم كه آن مطالب و مسائل كه قصد دارم بیان كنم، نمی توانم بیان كنم. ولی فكر كردم اگر با زبان عربی صحبت كنم و ترجمه بشود، هم مجلس شاید یك كمی تلخ شود و از یك طرف دیگر اگر من با فارسی شكسته مستقیماً با زبان فارسی صحبت كنم شاید حرف از دل، به دل بنشیند
سخنرانی منتشر نشده سید حسن نصر الله در مسجد دانشگاه تهران بعد از آزادی جنوب لبنان


به گزارش بولتن متن کامل این سخنرانی به این شرح است :

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا، شفیع ذنوبنا و حبیب قلوبنا ابا القاسم المصطفی ابن عبدالله (ص) و علی آله الطیبین الطاهرین
السلام علیكم و رحمةالله و بركاته
من با اینكه خیلی به زبان فارسی وارد نیستم ولی تصمیم گرفتم كه ان شاء الله در این مجلس با این زبان مبارك صحبت كنم. یقین دارم كه آن مطالب و مسائل كه قصد دارم بیان كنم، نمی توانم بیان كنم. ولی فكر كردم اگر با زبان عربی صحبت كنم و ترجمه بشود، هم مجلس شاید یك كمی تلخ شود و از یك طرف دیگر اگر من با فارسی شكسته مستقیماً با زبان فارسی صحبت كنم شاید حرف از دل، به دل بنشیند. خلاصه اگر بعضی كلمات یا جملات خیلی روشن نبود یا ناقص بود مخصوصاً از علما و اساتید و همه ی برادران و خواهران معذرت می خواهم كه شما هم قبول دارید. اگر معذرت مرا نمی پذیرید باید به زبان عربی حرف بزنم.
من دوست دارم كه در این فرصت كنونی یك مختصری از منطقه یمان بگویم، جدا از بحث های فكری و فرهنگی كه الحمدلله این جا شما از علما و اساتید بهره مند هستید.

اوضاع لبنان قبل از انقلاب اسلامی ایران
قبل پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام (قدس سره الشریف) منطقه ی ما به مرحله یأس و ناامیدی رسیده بود و اسرائیل بر فلسطین و یك قسمت هایی در سرزمین های اسلامی در لبنان، سوریه و اردن كاملاً مسلّط شده بود.
دولت های عربی به این نتیجه رسیدند كه با اسرائیل نمی شود جنگید و باید تسلیم شد و باید برویم در خط مذاكره. آن ها منتظر بودند یك فرصتی برای این چنین كاری -یعنی مذاكرات صلح – آماده بشود.
ملت ها هم مأیوس شدند. از یك طرف ظلم رژیم های عربی به این ملت ها بود، كه دیگر آن ها روحیه ی شان را از دست دادند. فرهنگ غیر اسلامی ای كه بر جوامع عربی غالب شد، تاثیر داشت.
كسی نبود بیاید به این ملت ها و این دولت ها نشان بدهد كه نه! می شود با اسرائیل مبارزه كرد، می شود در مقابل اسرائیل ایستاد و می شود او را شكست داد. منطقه و ملت ها، خصوصاً كشورهای عربی منتظر چنین چیزی بودند و الّا اوضاع همیشه به این سمت پیش می رفت و بالاخره همه تسلیم می شدند، هم دولت ها هم ملت ها. در این میان حتی آن روزها سازمان آزادی بخش فلسطین به ریاست یاسر عرفات به این نتیجه رسیده بودند و به دنبال بهانه برای مذاكره با اسرائیل بودند و دیگر بحث نابودی اسرائیل، در آن جا مطرح نبود. اگر كسی در آن منطقه می آمد و می گفت، باید كاری بكنیم كه اسرائیل نباشد به او می گفتند «دیوانه! اصلاً غیر واقعی فكر می كند. »

انقلاب همه چیز را عوض كرد…
در این میان انقلاب اسلامی ایران پیروز شد. یك قدرت عظیمی برای اسلام به وجود آمد، تحولات زیادی در منطقه و در كل جهان ایجاد شد. معادلات جهانی و محاسبات جهانی عوض شد.
من می توانم بگویم كه از مهم ترین مناطق دنیا، كه با انقلاب و حضرت امام و این فرهنگ همراهی می كردند و از آن متأثر بودند، منطقه ی ما یعنی لبنان و فلسطین و شامات بود و آن منطقه تحت تأثیر قرار گرفت.
می دانید كسانی كه ضعیف، ذلیل و مأیوسند، بالاخره این ها منتظر غیبند. این عطیه الهی به مسلمین جهان، همین انقلاب اسلامی و وجود مقدس امام (قدس سره الشریف) بود و تحول بزرگی در منطقه ی ما به وجود آمد. در درجه اول تحول فرهنگی یعنی طرز تفكر، افكار و مفاهیم، داشت در منطقه ما عوض می شد و از پیروزی انقلاب و حركت حضرت امام (قدس سره) الگوهای زیادی گرفتند. این خیلی مهم بود.

وقتی همه تسلیم می شوند!
تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ۲۳ سال اسرائیل به لبنان حمله می كرد و می-خواست لبنان را تصرف كرده و همه آن را اشغال كند. یك دولت مزدور لبنانی بر او بسازد و این دولت مزدور لبنانی بیاید و با اسرائیل سازش كند و یك قرارداد صلح با اسرائیل امضا كند و دیگر لبنان مبدل بشود به یك كشورغیر اسلامی، كه كاملاً تابع اسرائیل باشد و یك دولت طایفی بر آن حاكم باشد. حالا من نمی خواهم در این جزئیات وارد شوم. اسرائیل به لبنان حمله كرد. متاسفانه سازمان های فلسطینی تا یك حد كم جنگیدند و دیگر تسلیم شدند. احزاب لبنانی هم، تعداد زیادی از این احزاب تسلیم شدند. فشار شدیدی بود و ارتش اسرائیل توانست بیشتر از ۵۰ درصد از سرزمین لبنان را اشغال كند و بقیه مواضع كه آزاد بود آماده تسلیم شدن بود، یعنی روحیه مقابله و مقاومت نداشتند.
این حركت اسرائیلی كه به ظاهر یك كار خطرناك بود- حالا من زیاد نمی توانم با زبان فارسی توصیف كنم.- یعنی ظاهرها العذاب ولی باطنها كان رحمة باطنش رحمت بود! !و همان جا هم، همان حرف امام درست شد ” الخیر فی ما وقع” همان جا هم حاصل شد. و عسی ان تكرهوا شئ و هو خیر لكم همان جا هم حاصل شد.

تشكیل حزب الله
حمله اسرائیل به لبنان یكی از علت های اصلی تسریع در تشكیل جریان حزب الله و مقاومت اسلامی شد. یعنی قبل از آن حمله وسیع اسرائیل چیزی به نام حزب الله و جریان جهادی انقلاب اسلامی در لبنان اصلاً وجود نداشت.
آن زمان یك جمعی از علما و مؤمنین و مجاهدین و در خط مقدّم آن سیدالشهدای مقاومت اسلامی شهید سید عباس موسوی آمدند خدمت حضرت امام كه لبنان اینجوری شد و سازمان های فلسطینی این طور كردند؛ سازمان های لبنانی این طور كردند، تسلیم شدند و لبنان افتاد دست اسرائیل و بیشتر از این هم دولت لبنان به اسرائیل وابسته شده ، و در ارتش لبنان هم یك عده كنار ایستادند. یك عده هم با اسرائیل همكاری كردند. یك عده از مردم لبنان، بعضی جریانات طایفی هم با اسرائیل همكاری كردند، هماهنگ كردند. بالاتر از این نیروهای چند ملیتی (نیروهای آمریكایی، فرانسوی و دیگران) برای تقویت و حمایت اسرائیل از دولت لبنانی وابسته به اسرائیل به لبنان آمدند.

شما از صفر شروع كنید !
شرایط آن روز خیلی سخت بود. خیلی دشوار بود. ما كه چیزی نداشتیم معجزه ی الهی اینجاست. قضیه حزب الله اینجاست. حالا ما نمی خوهیم زیاد در مسائل سیاسی بحث كنیم. ما آمدیم گفتیم وظیفه ما چیست؟ و ما مقلد شما هستیم، تابع شما هستیم. هر چه بفرمایید ما می رویم آن جا عمل می كنیم. گفتیم ما چیزی نداریم. تعدادمان كم است امكانات نداریم و از لحاظ مادی چیزی نیستیم مخصوصاً در مقابل اسرائیل و نیروهای عظیمی كه به لبنان آمدند. خب این مسئله فقیه می-خواهد. ولی امر می خواهد. باید یك روحانی به لبنان بیاید به جوانان لبنانی و ملت لبنان بگوید باید ایستاد، باید مقاومت كرد، باید شهید داد. با اینكه تعداد زیادی از روشنفكران و حتی علما با این نوع مبارزه مخالفند. می گویند این ” القا النفس فی التهلكه” است، این خودكشی است. یعنی مبارزه با اسرائیل در منطقه مخصوصاً با آن شرایط، در جامعه ی ما خودكشی تلقی می شد.
حضرت امام فرمودند: وظیفه ی شرعی و اصلی شما این است كه بروید مبارزه كنید، بجنگید، مقاومت كنید. لبنان را به یك قبرستان یهودی تبدیل كنید. یعنی لبنان باید یك قبرستان یرای سربازان اسرائیل باشد. كار شما این است. وظیفه تان این است.
امام می دانست ما چیزی نداریم و نداشتیم. می گفت: ” شما از صفر شروع كنید ولی بدانید كه پیروزی از آن شماست. بروید و این كار را بكنید. زیاد حرف نزنید بروید كار كنید و مبارزه كنید، جهاد كنید.”

حزب دیوانه ها!
برادران برگشتند و این جریان جهادی تشكیل شد و مبارزه شروع شد. آن روزها كسی ما را قبول نمی كرد. نه حرف ما را و نه منطق ما، و به ما می گفتند كه تو حزب الله نیستی – حزب المجانین هستی- دیوانگان. می گفتند شما چند جوان دیوانه، روحانی جوان، مجاهد جوان و استاد جوان آمدید اینجا و می خواهید در این كشور خرابی ایجاد كنید.

مقاومت مظلومانه
مجاهدین حزب الله در سال های اول وقتی كه مبارزه می كردند خیلی مظلوم بودند. نه فقط از طرف دشمن از طرف دوست هم مظلوم بودند. یعنی وقتی كه هسته ای از هسته های مقاومت یك عملیاتی انجام می داد و می خواست یك جایی مخفی شوند و فرار بكنند، كسی از مردم آن ها را نمی پذیرفت، در می زدند ولی آن ها را رد می كردند. می ماندند در خیابان، اسرائیلی ها هم می آمدند و آن ها را دستگیر می-كردند. خیلی مظلومانه هم مبارزه می كردند. ولی به خاطر صداقت این مجاهدین، خلوص، عشق به شهادت، پیروی صادقانه از حضرت امام، علاقه به امام حسین(ع)، امیدی كه در دل هایشان به حضرت مهدی (عج) بود، این جریان جهادی را ادامه دادند.

عملیات استشهادی سلاح پیروزی!
یك نوع جدیدی از عملیات به نام عملیات استشهادی در صحنه عمل كرد كه در تاریخ مبارزه با اسرائیل نبود. ۵۰ سال قبل از حزب الله، نشد كسی با یك ماشین پر از مثلاً مواد منفجره بیاید یا این كه مواد را به خودش ببندد و مثلاً به كاروان نظامی یا دفتر نظامی یا اردوگاه نظامی حمله كند و خودش را با بشر و خوشحالی و چهره خندان منفجر كند. این در تاریخ جنگ بین اعراب و اسرائیل نشده بود. خلاصه در این مبارزات خدا كمك كرد و واقعاً یك پیروزی عظیمی برای مقاومت اسلامی فقط در طول ۳ سال حاصل شد. اسرائیلی ها كشته دادند، زخمی دادند و خودشان می-گویند كه اگر خساراتی كه در لبنان به ما وارد شد و خساراتی كه در كل جنگ های عرب و اسرائیل وارد شده را حساب كنیم، بیشتر در لبنان خسارت دیدیم. چون لبنان كوچك و ضعیف است و چیزی نداشت و آن ها مجبور شدند كه بعد از كمتر از ۳ سال به این منطقه ی كوچكی كه امروز می گویند ” كمربند امنیتی جنوب لبنان” عقب نشینی كنند. به این بهانه كه می خواهند برای دفاع از شهرك های شمال فلسطین و مرزهای شمالی فلسطین كه مجاهدین به شمال فلسطین حمله نكنند و از جنوب لبنان برای چنین عملیاتی استفاده نكنند، آنجا حضور داشته باشند.

ما فكرش را هم نمی كردیم!
این پیروزی بزرگی بود؛ اول برای امام، حرف امام، خط امام، تفكر امام و برای مومنین و مجاهدین كه این پیروزی را واقعآ خدا داد. ما اصلاً فكر نمی كردیم حتی آن لحظه كه اسراییلی ها اعلام كردند ما عقب نشینی می كنیم، ما فكر كردیم دارند دروغ می گویند، ولی عقب نشینی كردند، با ذلت، اصلاً می شود گفت فرار كردند نه اینكه عقب نشینی كردند.

نقشه دشمن نقش بر آب شد!
خوب بعدش ما در این چند سال اخیر ادامه دادیم تا به این مرحله رسیدیم .حالا اینجا مرحله كنونی چیست؟
پنج سال قبل، مذاكرات صلح شروع شد. آمریكا خیلی روی این قضایا زحمت كشید و همه دنیا جمع شدند تا این مذاكرات به یك نتیجه مثبتی برسد، مثبت به معنی تامین منافع آمریكا و اسراییل در منطقه و اینكه دولت های عربی و ملت های عربی سازش را می پذیرند، همین. یعنی منظور از نتیجه مثبت این است، و بعد از جنگ دوم در خلیج فارس، معروف به “عاصفه الصحرا” وضع ملت های عربی و دولت های عربی خیلی بد شد. اصلاً نه می شد مقابله كرد نه می شد مبارزه كرد ولی حركت و مجاهدات حزب الله در لبنان و مجاهدات برادران ما در حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، این جریان را عوض كرد. مذاكرات صلح به بن بست رسید و حالا در بدترین شرایط ،الحمد لله. اسراییلی ها از آن روزی كه به سرزمین لبنان وارد شدند و با حزب الله جنگیدند یعنی سیر صعودیشان پایان یافت و سیر نزولی یشان آغاز شد.

اسرائیل كبری ساقط شد!
اسراییل ده-دوازده سال قبل به خاطر فشار و مبارزات حزب الله مجبور شد عقب نشینی كند، این به معنای انتهای اسراییل كبری است، یعنی آنها یك برنامه داشتند به عنوان “اسراییل كبری” از نیل تا فرات. این در لبنان دفن شد، این در لبنان تمام شد. دیگر اسراییلی ها چنین فكری حداقل در كوتاه مدت یا در میان مدت نمی توانند بكنند چرا؟
اسراییل كبری كه باید از نیل تا فرات تشكیل شود باید نیروهای مسلح حضور و امكانات و تسلط كامل در منطقه داشته باشد، خوب وقتی كه ارتش اسراییل نتوانست بر پنجاه در صد از سرزمین لبنان تسلط پیدا كند، نتوانست در مقابل جند صد نفر مجاهد بایستد و نتوانست در مقابل یك تشكل و یك جریان جهادی انقلابی نه در مقابل یك ارتش، نه در مقابل یك دولت، در مقابل یك تشكل و یك جریان جهادی بایستد و مجبور شد عقب نشینی كند، پس چگونه می تواند از نیل تا فرات دولت تشكیل بدهد. این دولت بزرگ ساقط شد، یعنی این جوانان مبارز حزب اللهی، برنامه های بزرگ اسراییل را خراب كردند وشكست دادند.
غیر از اسراییل كبری، یك برنامه دیگر به نام ” اسراییل عظمی” مطرح است.

اسراییل كبری! اسراییل عظمی!
فرق بین اسراییل كبری و اسراییل عظمی چیست؟
اسراییل كبری این است كه اسراییل یك كشور بزرگی باشد یك مرزش نیل و یك مرزش فرات است. یعنی یك كشور. كشورهای دیگر ادغام بشوند. یعنی دیگر چیزی به نام لبنان، مصر، سوریه و اردن و اینها نیست، یك كشور بزرگی در منطقه به نام كشور اسراییل بوجود آید. این اسرائیل كبری است.
اسرائیل عظما یك چیز دیگری است. و آن این است؛ همین فلسطین اشغالی، آنجا اسرائیل باشد یعنی دولت و ارتش و جامعه، ولی اسرائیلی ها بیایند بر كل منطقه خاورمیانه مسلط بشوند، دست بالایی داشته باشند از طریق دولت ها، سازمان های امنیتی، اقتصاد، رسانه های گروهی، احزاب، فرهنگ، آن چیزی كه آقای شیمون پرز به عنوان خاورمیانه نو عنوان كرد. این اسرائیل عظما است. یعنی اسرائیل یك كشور است در فلسطین ولی اقتدار و تسلط بر منطقه دارد ، لذا حذف كشور لبنان و كشور سوریه و مصر و …

و مكروا و مكر الله…
آن ها می خواستند از طریق مذاكرات صلح به نتیجه برسند، ولی عملیات استشهادی داخل فلسطین و تقریباً یك سال و نیم پیش اگر یادتان یاشد، جنگ در ماه آوریل – ما می گوییم نیسان- هم ت ه اسم جنگ ۱۶روزه تعریف شد. كه حزب الله در مقابل اسرائیل ۱۶ روز ایستاد. از نیروی هوایی، تانك و ابزارهای پیشرفته در مقابل این جوانان حزب الله. ۱۶ روز نتوانستند كاری انجام دهند و بنابراین شیمون پرز هم ساقط شد و همه ی روسای دنیا در شرم الشیخ اگر یادتان باشد، جمع شدند. آنجا جمهوری اسلامی را به عنوان حامی تروریست جهانی و منطقه ای متهم كردند و تصمیم گرفتند در مقابل جمهوری اسلامی بایستند و تصمیمی گرفتند كه حزب الله و حماس و جهاد اسلامی را نابود كنند و این سازمان ها و جریان ها باید از بین بروند. در شرم الشیخ همه ی دنیا جمع شدند ولی خدا به این مجاهدین نصرت عطا كرد. شیمون پرز شكست خورد و یك كسی مثل آقای نتانیاهو آمد سركار كه آن جا هم مذاكرات صلح به بن بست رسید و عامل اصلی به بن بست رسیدن مذاكرات سازش همین مبارزات مجاهدان در فلسطین و لبنان بود كه حالا من نمی-گویم برنامه ی اسرائیل عظما شكست خورد ولی من می گویم به بن بست رسید در كوتاه مدت و میان مدت. این هم یك پیروزی عظما بود. ولی بالاتر از آن تحول عظیم فرهنگی در منطقه ی ما، در ملت های ما، در ملت های عربی، چه شیعه باشد چه سنی، مسلمان باشد یا مسیحی، بود. یك تحول عظیم فرهنگی آنجا به وجود آمد. و یك تحول عظیم فرهنگی در داخل جامعه ی اسرائیل هم به وجود آمد و این نكته كه حالا می خواهم بگویم نكته ی خیلی امیدبخش است. خیلی نكته ی مهمی است. این نكته ی مهم چیست؟

می شود! می توانیم!
در بین ملت ها، ملت لبنان، سوریه، اردن، فلسطین، مصر، مخصوصاً در آن منطقه حالا هر جا بروید، سیاسیون، احزاب، روشنگران، مردم معمولی، عامه مردم، می-گویند می شود با اسراییل مبارزه كرد. این تحول عظیم است. بله می شود با اسراییل مبارزه كرد ، اصلآ می شود اسراییل را شكست داد.
بالاتر، حالا سیاسیون و تحلیل گران در منطقه می گویند در وضعیت جدیدكه پیش آمده، ما بالاتر از این حرفها هم می توانیم بزنیم. آن چیست؟ می شود اسراییل را نابود كرد و حتی من از بعضی از سیاستمداران بزرگ منطقه شنیدم. ایشان به من گفتند. حالا اسم نمی برم، به من گفت و این را هم ایشان فقط نمی گویند یك جمعی می گویند – این یك فرهنگ جدید در منطقه است.- گفت: ” من فكر می كردم یك روزی خواهد آمد در منطقه كه اسرائیل از بین برود. ولی آن روز در زمان ما نخواهد بود. در زمان فرزندان ما نخواهد بود. ممكن است در زمان فرزندان فرزندان ما باشد. ولی آن تحولات اخیر، آن مبارزات اخیر، آن پیروزی های اخیر چه در فلسطین، چه در جنوب لبنان و به بن بست رسیدن مذاكرات سازش در منطقه. من دارم احساس می كنم وقتی نگاه می كنم به حزب الله و امثال حزب الله احساس می كنم كه نه! اسرائیل در زمان ماها از بین خواهد رفت.” این تحول خیلی بزرگی است. ما چند سال پیش باید می آمدیم به جوانان لبنانی می گفتیم كه برادران عزیز بیایید بجنگید، مبارزه كنید، باید آن ها را قانع می كردیم، حالا به یك مرحله ای رسیدیم كه مشكل داریم. به كار گرفتن این جوانان لبنانی برای ما مشكل است. خیلی زیادند. خیلی ها می خواهند مبارزه كنند. از همه طوایف، نه فقط شیعه، نه فقط حزب اللهی-ها، همه. خب این چیزی عظیمی است كه در منطقه به وجد آمده، مخصوصاً بعد از شهادت این جوان (سید هادی). برای همه اثبات شد. برای بنده، حزب الله و بچه-های حزب الله و برادران و خواهران حزب الله چیز طبیعی بود. ما در این زمان امام را داشتیم كه پسرشان را برای اسلام از دست داد. در تاریخ حسین(ع) داریم، زینب(س) داریم، كربلا داریم. برای ما این چیزها خیلی عادی و طبیعی است. ما هم فكر نمی كردیم چیز غیرعادی و غیر طبیعی انجام دادیم. ولی برای دیگران یك چیز خیلی عجیبی بود كه حالا من با زبان فارسی نمی توانم توضیح بدهم و یك تحول بزرگی در منطقه به وجود آمد.

حالا همه چیز تغییر كرده!
اصلاً برای دشمن و دوست ثابت شد كه مقاومت حزب الله یك مقاومتی نیست كه به دنبال منافع سیاسی مبازه كند. یك مقاومت جدی، صادقانه، مخلصانه و خیلی بالاتر از این حرف ها كه من گفتم، لسانم عاجز است و از لحاظ امكانات زبانی نمی-توانم تبیین كنم. در منطقه ی ما خیلی مهم شد.
ما امروز نه فقط برادران ایرانی، از همه جهان عرب، از همه جهان اسلام با ما تماس می گیرند، برای ما نامه می فرستند كه ما می خواهیم بیاییم لبنان مبارزه كنیم، با شما مقاومت كنیم، با اسرائیلی ها بجنگیم، ما حاضریم عملیات استشهادی را انجام دهیم. از زن و مرد، از برادر و خواهر كه اصلاً امكانات آنجا و صحنه ی آنجا تحمل این را نمی كند. خب من هم به شما می گوییم كه ۱۵ سال قبل كسی كه حاضر بود تفنگ به دست بگیرد و با اسرائیل مبارزه كند چند صد نفر بودند. حالا به شما می-گویم چه در لبنان چه در فلسطین هزاران نفر حاضرند تفنگ به دست بگیرند و مبارزه كنند. حاضرند بروند شهید بشوند و عملیات استشهادی انجام بدهند. به این شكلند. این خیلی امیدواركننده است.

فرق این مقاومت با آن مقاومت
در مقابل خود وزیر دفاع اسرائیل، ما می گوییم وزیر جنگ اسرائیل در دو- سه هفته قبل اعلام كرد ما مشكل داریم. بحرانی در ارتش و جامعه داریم. آن چیست؟ این كه می گوید جوانان اسرائیلی دیگر انگیزه ندارند در ارتش بیایند یا درنیروهای مختلف وقتی آن كسانی كه در ارتش هستند انگیزه ندارند، لبنان و جنوب لبنان آنجا حتی برای نگهبانی بروند نه برای انجام عملیات در پشت جبهه، حاضر نیستند. خانواده اسرائیلی ها صدها هزار دلار و ده ها هزار دلار دارند می دهند تا برای پسرانشان از ارتش (سربازی) معافی بگیرند یا حداقل به ارتش می گویند بچه های ما را به لبنان نفرستید. در خود تلویزیون اسرائیل این را گفت. حتی در خود تلویزیون اسرائیل نشان می دهند. مثلاً یك خبرنگار اسرائیلی از مادر یك سرباز اسرائیلی پرسید (این مطلب فرهنگی خیلی مهم است.): شما برای چه چیز دعا می كنید؟ آرزویتان چیست؟ گفت: آرزوی من این است كه پسرم از جنوب لبنان زنده برگردد. بعد یك پسر گریه می كرد و در آن لحظه مصاحبه پسرش هم كشته نشده بود و زنده بود و او هم اطلاع داشت كه پسرش زنده است ولی گریه می كرد خیلی زبونانه و ضعیفانه و بعد می گوید: من دوست دارم پسرم اینجا باشد دیگر به لبنان نرود. در مقابل آن ها از بعضی تلویزیون های بین المللی استفاده می كنند، می آیند لبنان با ما مصاحبه می كنند. با مادر یكی از مجاهدین ما كه پسرش زنده بود، در جبهه هم بود در مقابل از آن مادر پرسیدند: آرزویتان چیست؟ گفت: كه آرزوی من این است كه پسرم در راه اسلام و جهاد به شرف یعنی درجه ی عظیم شهادت برسد و یبیض وجهی یوم القیمة عند فاطمة الزهراء (س) یعنی روی من در روز قیامت در نزد حضرت زهرا (س) سفید باشد. به این فرهنگ می گویند. به نظر برادران كدام فرهنگ غلبه خواهد كرد. چه كسی پیروز خواهد شد؟ این پیروزی ها كه امروز در جنوب لبنان می شنوید به خاطر این فرهنگ است. حالا ما چیزی هم نداریم. همان كلاشینكف كه فلسطینی ها داشتند. همان آری جی ۷ كه سازمان های فلسطینی داشتند. همان كاتیوشا برای جنگ جهانی دوم. همان كه داشتند. ولی فرق این مقاومت با آن مقاومت ها و آن جریانات در ظاهر و شكل نیست. در ماهیت است.

وقتی پسرم هادی شهید شد…
سید هادی در در جبهه بود، داخل مناطق اشغالی نه در خط مقدم. در عملیات پشت خط بود و ایشان و دو نفر از رزمندگان مقاومت اسلامی شهید شدند. اسرائیلی ها خیلی ترسیدند و یكی از مقامات عالی نظامی یشان در مصاحبه در تلویزیون، همان شب با چنین لحنی گفت: ما اطلاع نداشتیم كه پسر فلانی است، ما قصد نداشتیم كه او را بكشیم. در درگیری بود و كشته شد. خیلی ذلیل می گفت. یعنی این ها می خواهند بگویند اتفاقی بود. آقای فلان این قضا و قدر بود. یعنی خلاصه كاری نكنید.
ما هم نمی خواهیم كاری بكنیم. بالاخره ما افتخار می كنیم كه ایشان در این راه شهید شد. افتخار می كنیم كه ایشان تا حالا جسدشان دست اسرائیلی هاست. ما خیلی از خانواده های شهدایمان اجساد فرزندانشان در دست اسرائیلی ها ماند. یك عده ۱۰ سال ماندند. از یك سال پیش یك مبادله داشتیم كه ۱۲۰ تا از این اجساد شهدا را پس گرفتیم. حالا هم ۱۰ ها جسد شهید پیش اسرائیلی ها مانده است. حالا فرض كنید كه این ها ۳۰ تا بودند شدند ۳۱ .

با امیدواری دامه خواهیم داد…
همین است و ما ان شاء الله نه حالا ، از ۱۹ سال قبل وقتی كه با حضرت امام بیعت كردیم و بعد از رحلت حضرت امام با مقام معظم رهبری بیعت كردیم، با خدایمان و با محمد(ص) و آل محمد (ع) چنین عهدی بستیم كه ما ان شاء الله ادامه خواهیم داد و از آن روزی كه چیزی نداشتیم امیدمان خیلی زیاد بود، چه رسد به حالا كه ما در منطقه غریب نیستیم. در منطقه تنها نیستیم. حداقل از ما به عنوان عقلا تعریف می كنند كه قبل از آن ۱۲ سال می گفتند مجانین و دیوانگان و نسبت به گذشته ها شرایط مان خیلی خوب است. البته الان در منطقه وضع سخت است، درگیری هست. من نمی گویم كه اسرائیل فردا و پس فردا از بین خواهد رفت، من می گویم حالا در این راه داریم حركت می كنیم. در این سمت اوضاع منطقه دارد پیش می رود. حالا ۵ سال یا ۱۰ سال یا بیشتر. به هر حال این مسیر نزولی شروع شده است. این نقطه تحول عظیمی است كه این پیروزی های اخیر و شهادت این عزیریزان تاثیر فراوانی داشت. خدا به این خون شهیدان بركت داد. این قدر ما از خون شهیدان الطاف و بركات دیدیم كه واقعاً باورمان نمی شود، و حزب الله و اسلام و شیعیان اهل بیت را در منطقه خیلی عزیز كرد. ظاهراً یك مقداری طول كشید. ان شاء الله ما با امیدواری ادامه می دهیم. شما هم خیلی امیدوار باشید. من این نكته را تكرار می-كنم كه این ها فقط چند جوان لبنانی و فلسطینی با حمایت شما، مقام معظم رهبری، رئیس جمهور، مسئولین و ملت و همه و همه است كه می گویند از مبارزات حزب الله و مقاومت اسلامی و جوانان لبنانی و فلسطینی حمایت می كنیم و در این شكی نیست و كسی در دنیا غیر از این در مورد جمهوری اسلامی و دولت بقیة الله، و این كشور امام خمینی فكر نمی كند.
من از همه تشكر می كنم و التماس دعا دارم.
السلام علیكم و رحمة الله و بركاته
منبع :مرکز اسناد

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
-
|
۱۰:۴۳ - ۱۳۸۹/۰۵/۱۰
0
0
درود بر شير مرد دلير و رهبر بزرگ عرب سيد حسن نصر الله
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین