کد خبر: ۲۸۱۷۰۹
تاریخ انتشار:
این مقاله سعی دارد نقش رسانه را در دنیای امروز بررسی کند؛

نقش ارتباطات در توسعه اجتماعی

ماتور ارتباطات را در حکم‌ نظام جامعه معاصر تعریف می‌کند که موجب افزایش درک‌ اثرات تغییرات اجتماعی شده و منبعی ضروری برای انجام و تسهیل تغییرات اجتماعی قلمداد می‌شود.

گروه رسانه: نقش ارتباطات در توسعه اجتماعی و توسعه جوامع امروزی عنوان مقاله ای است که در سایت انجمن ایرانی مطالعات ایرانی منتشر شده است. این مقاله سعی دارد که نقش رسانه را در دنیای امروزی بررسی کند. به مناسبت روز خبرنگار شما را به مطالعه این مقاله دعوت می کنیم؛

ارتباطات

به گزارش بولتن نیوز در این مقاله آمده است: دانیل لرنر را می‌توان راه‌گشای بررسی نقش ارتباطات در توسعه دانست (اگر چه همز مان با او، کارل دویچ، دانشمند دیگر آمریکایی نیز به بررسی درهمین زمینه مشغول بود، ولی نخستین نظریه جامع از آن لرنر است). انتشار کتاب گذر از جامعه سنتی در سال۱۹۵۸ را می‌توان آغازگر بررسی‌های ارتباطی توسعه شمرد و شاید پس از آن هم هرگز کتابی به این اهمیت در این زمینه منتسر نشده باشد. اهمیت این کتاب از دو رو است: نخست اینکه هنوز هم نظریه مطرح شده درآن یکی از جامع‌ترین نظریه‌های ارتباطی توسعه به شمار می‌آید ودیگر آن که تقریباً بر همه کسانی که پس از لرنر به کار در این زمینه پرداخته‌اند تأثیر گذاشته و بسیاری از پیش فرض‌های آنها را شکل داده است.

وی با طرح نظریه «گذر از نظام سنتی، نوسازی خاور میانه» براساس تحقیق و پژوهش خود در کشورهای ایران، ترکیه، مصر، سوریه، اردن و لبنان، نتیجه می‌گیرد: «ارتباطات جمعی عامل مهم تحرک جوامع سنتی» و تبدیل انسان‌ها از حالت سنتی به متجدد می‌باشد. وی در این زمینه، تحرک جغرافیایی، سوادآموزی، استفاده از رسانه‌های جمعی و مشارکت اقتصادی و سیاسی را مهم‌ترین مراحل نوسازی کشورهای جهان سوم معرفی می نماید.

در کشورهای در حال توسعه، هیچ‌ راهبرد ارتباطی کامل نخواهد بود مگر آن که شامل وسایل‌ ارتباطی سنتی شود. نقش وسایل ارتباطی سنتی‌ را در تغییر رفتاری قابل توجه است و باید گفت که وسایل ارتباطی مردمی، اشکال سنتی تفریح و ارتباط هستند. این امر بسیار مهّم است؛ زیرا تغییرات رفتاری به‌ ساده‌ترین شکل به وسیله عکس العمل فردی حاصل می‌شود. نقش ارتباطات بویژه در رابطه با تغییرات اجتماعی که در دنیای مدرن واقع می‌شود، از قبیل فرآیندهای اجتماعی ـ اقتصادی، زیست محیطی و شهرنشینی، فرایندهای یکپارچه‌‌سازی یا محروم‌سازی همراه با مدرن سازی جوامع و تحولات در عناصر فعال جامعه مثل خانواده، زنان و افراد جوان مهّم است.

باید محتوای پیام‌ها تا حدّ امکان برمبنای مطالعه سطوح آگاهی‌ها، نگرش‌ها، ارزش‌ها و هنجارهای مردم باشد. ارتباطات در خدمت توسعه‌ باید شامل غنی شدن وسایل سنتی، فرهنگی و قومی و بومی‌ باشد.

ماتور ارتباطات را در حکم‌ نظام جامعه معاصر تعریف می‌کند که موجب افزایش درک‌ اثرات تغییرات اجتماعی شده و منبعی ضروری برای انجام و تسهیل تغییرات اجتماعی قلمداد می‌شود و‌ مشخصه ارتباطات توسعه‌ای و ایجادکننده تغییر اجتماعی را علاوه بر برنامه‌ای بودن، بر خوردار از ظرفیت و متقاعدکنندگی، که موجب تعدیل رفتار افراد می‌شود، تعریف‌ می‌کند. ماتور معتقد است؛ ارتباطات، درگیر شدن و مشارکت‌ مردم را از طریق فرایند شناسایی سطوح دانش، اعتقادات، الگوهای رفتاری مردم، اطّلاع از شکاف‌ها در دانش و عوامل‌ اجتماعی ـ فرهنگی که مانع مشارکت و درگیر شدن مردم‌ می‌شود و توسعه محتویات پیام‌ها یا اطّلاعات ارسالی از طریق یک راهبرد سه‌گانه استفاده از وسایل ارتباط جمعی، کانال‌های موجود در سطح جامعه ارتباطی و کار سازمان‌ جمعی و گروه، تضمین می‌کند. توسعه و به کارگیری وسایل ارتباطی‌ برای برنامه‌های توسعه و تغییر اجتماعی نیازمند درک دقیقی از عوامل فرهنگی و اجتماعی، روانی و در دسترس بودن‌ خدمات و امکاناتی که برنامه، هدف فرام آوردن یا توسعه‌ آن‌ها را دارد، می‌باشد

ارتباطات پشتیبان توسعه و تغییر اجتماعی هم به عنوان امری چند رشته‌ای و چند بخشی که نیازمند مشارکت دانشمندان علوم اجتماعی و عاملان ارتباطی می‌باشد و هم به عنوان پوشش دهنده کلیه بخش‌ها، مورد بحث قرار میگیرد. تشخیص‌ داده شده است که برنامه‌ریزی و اجرای چنین برنامه‌ای نیازمند اطّلاع از سیاست‌ها، آگاهی از شیوه مدیریت به وسیله اهداف‌ و فعالیت‌های متناظر با آن اهداف، در چار چوب زمانی و تحرک دادن به منابع انسانی، پول و مواد و مطالب مورد نیاز می‌باشد.

توسعۀ اجتماعی ایران

توسعه اجتماعی از دیدگاه‌های متفاوت معناهای مختلفی را داراست از جمله: گذر از جامعه سنتی به جامعه صنعتی یا مدرن از طریق تقسیم کار که آن را به معنی سرمایه اجتماعی، هویت انسانی، عقلانیت ارتباطی، اعتماد، انسان بودن و غیره می‌گرفتند. در ایران این مفهوم با شاخص‌های هویت و اعتماد اجتماعی بیشتر مدّ نظر بوده است.

در ایران برای گذار از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب ودستیابی به توسعه اجتماعی سه سناریو را می‌توان متصور شد:

۱ـ تداوم وضعیت موجود ـ با احتمال بسیار ضعیف؛

۲ـ بدتر شدن وضعیت موجود ـ محتمل؛

۳ـ بهبود وضعیت موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب ـ محتمل ولی مشروط به:

الف)شناخت مسایل و مشکلات موجود،

ب) ترسیم دورنمای آینده،

ج)امکان شناسی و ارزیابی دقیق و برنامه‌ریزی عملی برای توسعه اجتماعی است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که ایران از نظر اجتماع، جامعه‌ای مشتمل بر «ماهای» بسیار متعدد، متنوع، و بعضاً متناقض است. بدین معنی که اجتماعات سازمانی و رسمی یا تعلقات سازمانی در جامعه ایران بسیار ضعیف است؛ انجمن‌ها، احزاب سیاسی، شوراهای اجتماعی، اتحادیه‌های صنفی و NGOها نیز به تبع آن بسیار ضعیف هستند لذا بین دو بخش رسمی و غیررسمی حیات اجتماعی مردم ایران، خلاء بزرگی وجود دارد که منبع اصلی نابسامانی یا آنومی اجتماعی است.

توسعه اجتماعی ایران از اهمیت و ضرورت عملی و اجتماعی خاصی برخوردار است. جامعه امروز ایران از پس‌افتادگی توسعه از نظر اجتماعی و ساختاری در رنج است. ما نیازمند همبستگی، اخلاق عمومی، جامعه مدنی و اعتماد اجتماعی و ارتباطات علمی هستیم و اگر در این راه نکوشیم آسیب‌ها و نابسامانی‌های اجتماعی و طغیان‌ها در راه‌اند.

 توسعه و قومیت‌ها

پیش از پرداختن به موضوع توسعه و قومیت‌ها باید تعریفی از واژه‌های توسعه و قومیت داشته باشیم. در یکی از ساده‌ترین و در عین حال گویا‌ترین تعاریفی که از توسعه انجام شده است، توسعه را به مثابه جریان چند بعدی (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) دانسته است که در حرکت پیش‌رونده خود کاهش فقر، بیکاری، نابرابری و صنعتی شدن هر چه بیشتر، ارتباطات بهتر، ایجاد نظام اجتماعی مبتنی برعدالت و افزایش مشارکت مردم در امور روزانه سیاسی را در پی دارد. (رزاقی، ۱۳۶۹)

اصطلاح قومیت به گروهی اشاره دارد که با ویژگی‌های بنیادی از قبیل زبان، آداب و رسوم و میراث تاریخی، از سایر گروه‌های اجتماعی که دارای پیوستگی و همبستگی نژادی هستند، متمایزند.

«ویکتور کوزلف» قوم شناس شهیر می‌گوید: «قوم یا همبودی قومی، یک سازمان اجتماعی شکل یافته‌ای است که در پهنه سرزمین معین قرار دارد و مردمی را که در طول تاریخ با هم پیوندهای اقتصادی، فرهنگی، خویشاوندی و… برقرار کرده اند، تحت پوشش قرار می‌دهد». (امرایی، ۱۳۹۲)

قومیت هم دارای مؤلفه‌های ذهنی و هم عینی است که عبارتند از: علاقه و آگاهی ذهنی از هویت، تعلق، منافع مشترک و علائق مشترک و اشتراکات عینی فرهنگی در زبان، پیشینه تاریخی، دین و سرزمین مشترک.

ما هر تعریفی که برای توسعه در نظر بگیریم اصولا در سطح کلان کشور، بدون رشد متوازن و تعدیل شکاف میان مرکز و پیرامون نه تنها امکان توسعه درون‌زا و پیشرفت در سطح کلان ملی وجود نخواهد داشت، بلکه بی‌توجهی نسبت به این شکاف تاریخی و ساختاری که عمدتا به شکل شکاف میان قومیت مسلط و سایر قومیت‌های ایرانی رخ می‌نماید، می‌تواند خطر از هم گسستگی و تضعیف وحدت و یکپارچگی ملی را در پی داشته باشد. این چالش مهمی است که فراروی آینده ایران قرار دارد. اگر این چالش را در بستر نظم نوین جهانی و رخدادهای سیاسی دنیا و منطقه خاورمیانه ارزیابی نماییم و به چالش‌های نیروهای بیگانه توجه کنیم و تحولات سیاسی و فرهنگی قومیت‌ها در کشورهای همسایه نظیر عراق، ترکیه، روسیه، افغانستان، پاکستان وهندوستان را در نظر بگیریم، می‌توانیم به دیدگاه روشنی درباره چشم اندازهای توسعه در ایران دستیابیم. (عزیزی بنی طرف، ۱۳۸۷)

نابرابری قومی در ایران

مساله ملی یا مساله قومیت‌ها در ایران پس از انقلاب مشروطیت رخ نمود. این انقلاب دارای دو وجه عمده ملی و دموکراتیک بود. رویه این انقلاب شکل ملی داشت والبته ملی به معنای ایرانی ونه فارسی؛ چون نقش ترک‌های آذربایجان و بختیاری‌ها وارمنی‌ها در پیروزی آن انقلاب انکار ناپذیر بود اما جریان‌ها و گرایش‌های تندروی که می‌کوشیدند مقوله «ملی» را فقط به مفهوم «فارسی» آن معنا کنند و این یکی را به جای مفهوم« ایرانی» قالب کنند باعث شد تا عاقبت، گفتمان ناسیونالیستی فارس گرا با تبانی بیگانگان، فرد دلخواه خودرا به حاکمیت برساند. او کسی جز رضا شاه نبود که با کودتا و حمایت بیگانگان قدرت مطلقه را از آن خود ساخت. (عزیزی بنی طرف، ۱۳۸۷)

عدم توازن در توسعه میان قومیت مسلط و سایر قومیت‌های ایرانی غیر فارس ناشی از نابرابری قومی است که ریشه در ستم ملی دارد. این ستم، در فراگرد قسری ملت‌سازی رضاشاه تبلور یافت. اما شکل ذهنی واکنش به ستم ملی طی شصت سال اخیر و در فراگرد گسترش آگاهی خلق‌های ایران به حقوق ملی خویش بروز یافت. این نابرابری‌ها که گاهی شکل فاحشی به خود می‌گیرند عرصه‌های مختلف فرهنگی، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را شامل می‌شوند. نابرابری میان قومیت مسلط و سایر قومیت‌های ایرانی اساساً نابرابری در فرصت هاست ودر نتیجه هرگونه برابری میان آنها باید در حقوق و فرصت‌ها باشد. (عزیزی بنی طرف، ۱۳۸۷)

در تشریح رابطه میان توسعه و کشمکش‌های قومی سوالاتی به ذهن می‌‌آید که پاسخ به آنها می‌تواند به درک بهتر این مفاهیم موثر باشند. مثلا چه رابطه‌ای میان توسعه و هویت‌های قومی وجود دارد؟ آیا فرآیندهای توسعه و نوگرآیی موجب استحاله و ادغام هویت‌های قومی می‌گردد؟ یا بر عکس حرکت به سمت مدرنیزه کردن کشور، رشد هویت‌های قومی را در پی آورده و تقاضای گروه‌های قومی برای کسب جایگاه بهتر در هرم قدرت سیاسی، ثروت و شان اجتماعی را افزایش خواهد داد؟ دوران گذار چه تأثیری بر مناسبات قومی بر جای خواهد نهاد؟

در پاسخ به سوالات طرح شده و دسته بندی نظریه‌پردازی‌های انجام شده، چهار دیدگاه عمده قابل شناسایی است که هر یک با دیدگاه‌های خاص خود درصدد پاسخ به این سوالات است: (مقصودی,۱۳۷۷)

۱- نظریه‌پردازی‌های سنتی درباره توسعه و هویت قومی

۲- نظریه‌پردازی‌های جدید درباره توسعه و هویت قومی

۳- نظریه‌پردازی‌های مرحله گذار

۴- نظریه‌پردازی‌های دوران فرا نوگرایی درباره توسعه و هویت قومی

الف. نظریه‌پردازی‌های سنتی درباره توسعه و هویت قومی

نظریه‌پردازی‌های سنتی درباره توسعه و هویت قومی بر این مبادی تکیه دارد که اصولا عقب ماندگی‌های اقتصادی و صنعتی، فقدان رشد سرمایه‌داری ملی و نبود بازاری یکپارچه و ملی موجب بقای بازارهای ملی و منطقه‌‌ای با بده و بستان محدود در میان اقوام خودی شده است.

ناتوانی سرمایه‌داری ملی در گشودن بازارهای داخلی و فقدان تقسیم کار منطقه‌ای با سلب امکان تولید انبوه از سرمایه‌داری داخلی، در عمل به استمرار این ناتوانی کمک کرده است.

در بعد اجتماعی و فرهنگی؛ ضعیف بودن امکانات ارتباطی و تکنولوژیکی، حیات خرده فرهنگهای قومی را در کنار فرهنگ و ارزش‌های حاکم استمرار بخشیده است، به علاوه در بعد اجتماعی سلسله مراتب اجتماعی و سیاسی در نظام سنتی و تبعیت رده‌های مختلف قومی از این سلسله مراتب، ایم امکان را برای رهبران گروه‌های قومی پدید آورده است که در شرایط ضروری از این توانایی در مقابل دولت مرکزی بهره جویند و کشمکشهای قومی را بیش از پیش دامن زنند. (سیدامامی، ۱۳۷۹، ۲۰۲)

ب. نظریه‌پردازی‌های جدید درباره توسعه و هویت قومی

اگر نظریه‌پردازی‌های قدیم، مدرنیزه شدن جوامع را عامل استحاله و ادغام گروه‌های قومی بر می‌شمردند، نظریه‌پردازی‌های جدید با تغییر جهت ۱۸۰ درجه ای، فرآیند مدرنیزاسیون را موجب آگاهی گروه‌های قومی دانسته‌اند عاملی که بدان وسیله در مقابل هویت ملی و جهانی به مقاومت دست می‌زنند.

این نظریه‌پردازان رشد فزاینده هویت‌های قومی را در حال حاضرـ علیرغم قوام و دوام دولت‌های توسعه یافته صنعتی ـ واقعیت جهان معاصر می‌دانند که این خود در شرایط جدید با تأثیر پذیری از نفوذ فزاینده هویت ملی، سازمان سیاسی، توزیع ارضی قدرت و سلطه فزاینده سازمان‌های جهانی سر بر آورده است.

ج. نظریه‌پردازی‌های مرحله گذار

هسته اصلی نظریه‌پردازی‌های مرحله گذار مبتنی بر این امر است که جوامع سنتی و جوامع صنعتی با مشکلات و تگناهای کمتری از جمله هویت‌ خواهی‌های قومی و مسائل مبتلا به آن مواجه‌اند. سرشت در حال دگرگونی و تحول پذیر جوامع در حال گذار فضا و شرایط مساعدتری را برای بروز بحران‌های گوناگون مهیا می‌سازد.

در این نگرش جوامع سنتی با ویژگی‌های چون: اقتصاد بسته، اقتدار سنتی و متمرکز، حاکمیت نظام فئودالیته، غالب بودن روستانشینی، تحرک کم اجتماعی و محدودیت‌های ارتباطیـ اطلاعاتی با کمترین تنش‌ها روبه رو هستند.

جوامع صنعتی نیز با از سر گذراندن این مراحل و با استقرا جامعه مدنی، اقتدار قانونی، توسعه صنعتی، رفاه اقتصادی و اجتماعی و.. . بحران کمتری دارند و احیانا در صورت مواجهه از توانایی بالاتری برای حل و فصل آن برخوردار هستند.

نتیجه آن که جوامع در حال گذار با اقتصاد مختلط و در حال توسعه، با دگرگونی ارزش‌ها و با دورنماهای متفاوت با تنش‌ها و بحران‌های بیشتری به گریبانند و باید گفت توانایی این دولت‌ها در مهار بحران در معرض نوسانات فراوان قرار داشته و به اما و اگرهای فراوانی وابسه‌اند. (مقصودی، ۱۳۷۶، ۷۹)

د. نظریه‌پردازی‌های دوران فرانو گرایی

از دهه ۱۹۸۰ برخی از پژوهشگران گفتمان جدیدی تحت عنوان «فرانو گرایی» را در اندیشه نو گرایی در افکندند که از زاویه جدیدی امکان بروز و تشدید ستیزه‌های قومی در دوران جدید را بر می‌رسد.

در تشریح نوگرایی این فرآیند رویکردی فلسفی ـ تاریخی به شمار می‌رود که سعی در ایجاد پیوند بین دو مرجع گاه متضاد و گاه سازگار «عقلانیت و ذهنیت» دارد. در فراگرد نو گرایی حذف تدریجی امر اجتماعی، فرهنگی، سنتی و مذهبی به نفع دنیای شفاف و نافذ دانش فنی نوید داده می‌شود.

توسعه و کشمکش‌های قومی در ایران

هر یک از نظریات چهارگانه توسعه به نوعی، قابلیت تطبیق و ساز واری با اوضاع و احوال ایران را دارند. که البته هر یک از این نظریات توسعه به مقطی خاص توجه دارند.

نظریه پردازهای سنتی با تکیه و تأکید بر دوران پهلوی بویژه اقدامات دولت رضاشاه در پایه‌ریزی دولت مدرن و قدرتمند مسائلی چون: از بین بردن رقبای سیاسی، خلع سلاح قدرت‌های مستقل منطقه‌ای، خاتمه کشیدن به نظام ملوک الطوایفی، سرکوب علایق و تحرکات مرکز گریزانه، خلق یک بازار ملی و… را عامل استحاله اقلیت‌های قومی در درون هویت‌های ملی و موجب کاهش منازعات قومی ارزیابی می‌کنند. (کاتوزیان، ۱۳۶۸، صص۱۴۵ـ۱۵۱)

از دید نظریه‌پردازان جدید بحران‌های قوی در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مناطقی چون کردستان، ترکمن صحرا و بلوچستان محصول فرآیند مدرنیزاسیون در دوران سلسله پهلوی بوده است. افزایش درآمد‌های نفتی، رشد ناموزون و نابرابری‌های منطقه‌ای در کنار دیگر جنبه‌های مدرانیزاسیون نظیر گسترش امکانات اطلاعاتی ـ ارتباطی و مواصلاتی، افزایش میزان کتابخوانی و سطح آگاهی‌های عمومی، تحرک اجتماعی و رشد بی‌رویه مصرف‌گرایی خیزش انتظارات و توقعات را دامن زده است. از این زاویه و بدون در نظر گرفتن دیگر عوامل ذی مدخل، روابط قومی در اوّلین سال‌های پس از پیرزوی انقلاب اسلامی محصول توامان واقعیت عینی و ذهنی تصور "محرومیت نسبی” در بین گروه‌های قومی بوده که به صورت تنش و منازعه جلوه‌گر شده است. (مقصودی,۱۳۷۷)

نظریه‌پردازی‌های مرحله گذار هر سه مقطع عمده از بحران‌های قومی در دوران معاصر یعنی بعد از انقلاب مشروطه، بحران آذربایجان و کردستان در اواسط ۱۳۲۰ و اوّلین سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی را متاثر از شرایط گذار در جامعه ایران دانسته‌اند و گذر از ساخت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسته دوران قاجار به فضای نوین مشروطه و رضاشاه و محمدرضاشاه به دهه ۱۳۲۰ و حاکمیت جمهوری اسلامی را از مهم‌ترین عوامل تنش‌زای قومی ارزیابی کرده‌اند. (مقصودی,۱۳۷۷)

نظریه‌پردازهای دوران فرا نو گرایی به نوعی ناظر بر بحران‌های قومی از دهه ۱۹۸۰ می‌باشد. در این دیدگاه قومیت مداری، نژادپرستی و عدم تحمل و تساهل ناشی از تکیه بیش از حد بر فردیت انسان‌ها و هویت گروهی و اجتماعی و نیز بازتاب کاهش نقش دولت‌هاست که به شکل منازعات قومی تبلور می‌یابد.

منطقه ما عموماً و کشور جمهوری اسلامی ایران بالاخص، منطقه‌ای کثیرالقومی و با دو مذهب عمده (تشیع و تسنن) و اقلیت‌های دینی متنوع می‌باشد؛ از این رو می‌توان ادعا نمود که جامعه ما یک جامعه متنوع و متکثر قومی و مذهبی می‌باشد که یک نظام مقتدر سیاسی و مردم‌سالاری دینی بر آن حاکم است.

در جوامع متکثر، ریشه اختلافات زمانی حادث می‌گردد که زمینه برای مشارکت یکسان قومیت‌ها در مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و مدیریتی و… فراهم نباشد. از این رو در نظام‌های مختلف اعم از متمرکز و غیر متمرکز، دیکتاتوری و مردم‌سالار، اعتراضات مردمی اقوام متنوع، اشکال مختلف اختیار می‌کند و قومیت‌های مختلف برای دفاع از حقوقشان راه و روش‌های متفاوتی اتخاذ می‌نمایند. مثلا از طریق مسالمت‌آمیز (مانند پروپگاندا)، تبلیغات سیاسی مسالمت‌آمیز، رفراندم، انتخابات و مذاکره؛ تا دولتمردان را به پذیرش خواسته‌های مشروع خود وادار نمایند و در صورت عدم موفقیت روش مسالمت‌آمیز، آنگاه از شیوه‌های خشونت‌آمیز استفاده نموده تا خواسته‌هایشان محقق گردد. در کشورها و جوامع متکثر قومی و مذهبی که بلاشک کشور ما نیز در زمره این جوامع قرار دارد برای دسترسی به توسعه پایدار و همه‌جانبه و جلوگیری از ضرر و زیان ناشی از اختلافات قومیـمذهبی و خنثی‌سازی طراحی‌های بلند مدت و استراتژیک قدرت‌های متخاصم و بیگانه می‌طلبد که سران و دولتمردان با عقلانیت، بصیرت، اقتدار و درایت سیاسی ضمن بهره‌برداری از نقش و توان قومیت‌های موجود به اداره جامعه بپردازند.

در ذیل به اهم سیاست‌هایی که در صورت اتخاذ توسط سران کشورهای متکثر قومیـمذهبی در مقابله با سلطه و چپاول کشورهای بیگانه مفید خواهد بود اشاره می‌شود: (سایت تفتان ایران)

۱ـ سیاست‌های اقتصادی:

ریشه اختلافات قومی، مباحث اقتصادی و نزاع برای تصاحب این منابع می‌باشد، حتی گاهاً صاحبان قدرت سیاسی یکی از اهدافشان برای کسب قدرت، دسترسی به منابع اقتصادی و تامین منافع خود و اطرافیانشان به قیمت عقب ماندگی و محرومیت سایر اقشار موجود در جامعه می‌باشد.

اکثر نارضایتی‌های جامعه، نارضایتی اقتصادی می‌باشد که در صورت رفع حوائج اقتصادی، نارضایتی‌ها و اعتراضات فروکش می‌کند. در بین مسائل اقتصادی که باعث تشنج و تنش در جامعه می‌گردد بحث اشتغال در ادارات، سازمان‌ها، شرکت‌های بزرگ دولتی و حق اشتغال در بخش خصوصی و غیر دولتی مهم می‌باشد.

در کشورها و نظام‌های مردم‌سالار، افراد به صورت معیاری و با استفاده از قابلیت‌ها و توانمندی‌های خود با دسترسی به تحصیلات دانشگاهی و ارتقای سطوح علمی و متعاقب آن دسترسی به شغل‌ها و مناصب دولتی، اداری، نظامی، تجای و بخش خصوصی خواهان ایجاد رقابت سالم در جامعه می‌باشند و می‌خواهند از سرمایه‌ها و اعتبارات جامعه بهره‌مند شوند.

در کشور ایران اکثر مسائل فوق حل گردیده، ولی برای توجه بیشتر به این مسائل اساسی نیاز به بازنگری وجود دارد؛ در بیشتر کشورهای در حال توسعه متکثر قومی ـ مذهبی اکثر مسائل عنوان شده به دلیل فقر اقتصادی، رقابت‌های دفاعی منطقه‌ای و اختصاص بودجه‌های عمرانی به بخش دفاعی و عدم شفافیت در اداره امور کشور، اختلاس‌های کلان مالی توسط حکمرانان این ممالک به صورت لاینحل مانده که بر اثر مرور زمان همچنان به ریشه‌های اختلاف قومی دامن می‌زند و در دراز مدت منجر به فروپاشی این کشورها خواهد گردید و آن‌ها را با بی‌ثباتی سیاسی، اقتصادی و امنیتی مواجه خواهد ساخت.

۲ـ سیاست‌های فرهنگی:

در سیاست‌های فرهنگی، مذهب و زبان از مؤلفه‌های مهمی هستند که در صورت عدم توجه به این مؤلفه‌ها، موجبات دامن زدن به اختلافات قومی فراهم می‌گردد. این دو مؤلفه که نشانگر هویت اجتماعی، شرافت و کرامت افراد، گروه‌ها و طبقات قومی و مذهبی جامعه هستند وابسته و آمیخته به هم می‌باشند.

زبان دارای ارزش‌های سمبلیک و ابزاری بوده و نشانگر هویت و توانمندی طبقات و قومیت‌های مختلف است؛ یعنی اگر دولتی زبان یک قومیت یا ملیت بخصوصی را به عنوان زبان رسمی، مکاتبه‌ای، آموزشی، اداری، نظامی و برگزیند، آن زبان و متعاقباً آن قومیت حائز اهمیت گردیده اما اقوام دیگرکه زیر مجموعه همان نظام سیاسی هستند احساس حقارت، محرومیت و انزوا می‌کنند و انتظار دارند حداقل در مدارس و فعالیت‌های آموزشی و در رسانه‌های چاپی و ارتباط جمعی زبان‌های آن‌ها نیز در چارچوب قوانین اساسی مورد استفاده قرار گیرد؛ در جوامعی که فرهنگ‌ها و قومیت‌های مختلف حضور دارند بهترین راه حل برای انسجام و همگرایی این جوامع توجه همه‌جانبه به فرهنگ‌ها و زبان‌های این اقوام می‌باشد، برای مثال دولت کانادا با توجه به این نکته که کشوری متنوع و متکثر قومی است برای حفظ انسجام و همگرایی جامعه به تاسیس نهادها، مدارس، نشریات و کانون‌های فرهنگی دیگر اقوام توجه بخصوصی نموده است و از این فعالیت‌ها در چارچوب قانون اساسی حمایت می‌کند و این امر تا حد زیادی باعث کاهش اختلافات قومی در این جامعه گردیده است، اما بالعکس در کشور سریلانکا به علت عدم توجه به مسائل فوق اختلافات قومی منجر به خشونت و جنگ داخلی گردیده است که باعث فروپاشی زیربنا و روبنای آن جامعه شده و همواره با فقر شدید اقتصادی و بی‌ثباتی سیاسی، امنیتی و اقتصادی مواجه گردیده است.

۳ـ مذهب:

مذهب در جوامع متکثر قومی و مذهبی به مراتب از مسئله زبان پیچیده‌تر و حساس‌تر است؛ در جوامع امروزی اختلافات مذهبی بیشتر برای رسیدن به قدرت سیاسی و تسلط بر منابع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می‌باشد و نه بر سر مسائل فقهی و اجتهادی. هرگاه در جامعه‌ای یک مکتب و یا مذهب فقهی خاصی قدرت را در اختیار داشته باشد و قوانین بر اساس آن فقه بخصوص تدوین شده باشد سران قوای مجریه، مقننه و قضائیه نیز از پیروان همان مذهب منصوب و تعیین خواهند شد اما در واکنش به این مسئله پیروان سایر مذاهب که زیر مجموعه همان قانون اساسی هستند خواهان حقوق مساوی در همه مناصب هستند و این وظیفه دولت می‌باشد تا برای حفظ ثبات سیاسی ـ امنیتی و انسجام و همگرایی در جامعه اجازه فعالیت آزادانه مذهبی داده و زمینه فعالت قانونمند را فراهم سازد. احقاق حقوق مذهبی در چارچوب قانون اساسی به ثبات سیاسی و امنیتی انجامیده و ضمن کاهش اختلافات قومی راه را برای توسعه پایدار و همه‌جانبه هموار می‌سازد

۴ـ مسائل سیاسی:

اختلافات سیاسی نیز به اختلافات قومی دامن می‌زند. بلاخص هنگامی که در جامعه متکثر قومی و مذهبی، یک قومیت خاص مناصب دولتی، مدیریتی، نظامی و… را تصاحب نموده باشند؛  این قومیتی که بر اریکه قدرت نشسته است و کنترل منابع از قبیل رسانه ارتباط جمعی، اقتصاد، تجارت، مناصب اداری و… را در اختیار دارد و بر امور مربوطه کاملاً مسلط است و در توزیع منابع، عادلانه و منصفانه رفتار نمی‌کند و صرفاً در جهت تامین منافع آن قومیت خاص تلاش می‌نماید، اقوام مختلف که زیر مجموعه همان نظام سیاسی هستند احساس حقارت و محرومیت نموده و بر اثر این نابرابری تعادل جامعه به هم خورده، آتش اختلافات قومی شعله ورتر گردیده، انسجام، اتحاد و بقای ارزی آن جامعه تهدید می‌شود، با چالش‌های عظیم و جبران ناپذیری مواجه می‌گردد و در نتیجه توسعه پایدار صورت نمی‌گیرد. اما بالعکس اگر اقوام مختلف در فرایند سیاسی جامعه مشارکت داده شوند موجبات انسجام و همگرایی فراهم گردیده و جامعه رو به توسعه و ترقی گام خواهد نهاد.

نقش ارتباطات در توسعه روستایی

برنامه‌های توسعه زمانی محقق می‌شود که تمامی دانش و فن‌آوری‌های بالقوه جامعه به طور مؤثری در میان آحاد جامعه از جمله روستاییان، اشاعه یابد. اگر مردم برانگیخته شوند به موفقیت دست می‌یابند و ارتباطات در این مرحله نقش محوری بازی می‌کند. برنامه‌ریزان با استفاده از امکانات ارتباطی می‌توانند برنامه‌های توسعه را تعیین و تدوین کنند، با مردم مشورت کنند تا نیاز‌ها، طرز فکرها و میزان دانش آنها را نسبت به مسائل خود بسنجند. کمک کردن به مردم به منظور ترغیب آنان برای اهداف ارتباطی می‌تواند به حل مسائل و مشکلات آنان کمک کرده و به زمینه‌های مشترک انجامیده و مشارکت آنها را برای اجرای برنامه‌ها و تصمیم‌گیری سبب شود.

ارتباطات نقش تعیین کننده و حساسی در ارتقای توسعه انسانی در روستا دارد. در طول صد سال گذشته توانایی بشر برای انتقال و انتشار سریع اطلاعات درست در بین میلیون‌ها نفر از مردم به گونه‌ای شگفت‌انگیز افزایش یافته است. اختراع تلگراف، رادیو و تلویزیون و همچنین توسعه قطارهای سریع السیر، اتومبیل و هواپیما، کشورها و جمعیت‌ها را در اثر بهبود جریان آزاد اطلاعات به هم نزدیک کرده است.

تا سالیان اخیر روستانشینان به اندازه ساکنان شهر از مزایای شبکه‌های بهبود یافته ارتباطی بهره‌مند نبودند، توسعه و رواج رادیوهای ترانزیستوری باطری‌دار بیش از هر نوع وسیله ارتباط جمعی دیگر به بهبود وضعیت دسترسی روستائیان به منابع اطلاعاتی بویژه در کشورهای در حال توسعه مدد رسانده است.

هم اکنون تمام مردم جهان به اطلاعاتی که از طریق رادیو منتشر می‌شود دسترسی دارند و تعداد روزافزونی از آنان می‌توانند برنامه‌های تلویزیونی را ببینند، بتدریج با تولید انبوه و کاهش قیمت تلویزیون، این وسیله ارتباطی در بسیاری از روستاها جایگاه خود را پیدا کرده است. نشریات نیز که پیش از وسایل الکترونیک در دسترس بوده‌اند در طول ۵۰ سال گذشته به سرعت پیشرفت کرده‌اند.

کیفیت و سرعت انتقال اطلاعات گفتاری و دیداری به میزان چشمگیری افزایش یافته و روش‌های مناسب‌تری برای چاپ و توزیع روزنامه‌ها و مجلات پدید آمده است. با این همه و به علت رواج بی‌سوادی در کشورهای در حال توسعه تأثیر آنها شاید بسی کمتر از رادیو و تلویزیون می‌باشد.

تقویت بیشتر کوشش‌های مربوط به وسایل ارتباط جمعی و توسعه به طور عجیبی به روزنامه‌ها و مجلات بستگی دارد تا جایی که روزنامه‌ها و مجلات وجود دارند روستائیان آن را به دست آورده و می‌خوانند و مجرای ارزشمندی برای انتقال اطلاعات محسوب می‌شود.

رادیو نیز تأثیر چشمگیری در افزایش اطلاعات و آگاهی‌های روستائیان در سراسر جهان بر جای گذاشته است امروزه کشاورزان کشورهای صنعتی به احتمال زیاد در هنگام کار یک دستگاه رادیو همراه دارند و این حتی در مورد کشاورزان کشورهای در حال توسعه نیز صدق می‌کند زیرا رادیو به مجرای شنیداری ارتباط می‌یابد و مردم بویژه کشاورزان می‌توانند ضمن شنیدن آن کارهای دیگری نیز انجام دهند. تلویزیون نیز در اثر توانایی‌اش در ارایه اطلاعات همزمان از طریق مجراهای شنیداری و دیداری بدون اینکه الزاماً دریافت‌کنندگان سواد داشته باشند، وسیله چشمگیری در روستاها از نظر آموزش‌های شنیداری و دیداری به شمار می‌رود.

در کشورهای مختلف از وسایل ارتباط جمعی برای توسعه روستایی استفاده‌های زیادی شده است به عنوان مثال در هند روزنامه‌های اصلی به اقشار گوناگون جمعیت روستایی توجه قابل ملاحظه‌ای نشان داد و در رابطه با مشکلات کشاورزان و کارگران ساده کشاورزی، گروه‌های قبیله‌ای و سایر بخش‌ها مسایلی را منعکس می‌کنند، از تلویزیون و رادیو نیز در این کشور جهت توسعه استفاده‌های فراوانی شده است.

در ایران نیز در زمینه استفاده از وسایل ارتباط جمعی در جهت توسعه روستایی استفاده شده از جمله مجلات «جهاد روستا» و «صالحین روستا». در رادیو می‌توان به برنامه‌های «کوچندگان» و «صدای روستا» اشاره کرد که در شبکه سراسری پخش شده و ویژه روستائیان و عشایر است.

مادامی که دهقانان بی‌سواد نیاموزند به ندرت می‌توانند از وسایل ارتباط جمعی چاپی سود ببرند مگر از طریق اعضای باسواد خانواده یا دوستان خود بتوانند عقاید خود را از طریق وسایل ارتباط جمعی چاپی به دست آورند اما مشکل اینجاست که روزنامه‌ها و مجلات اصولاً به موضوع‌های مورد علاقه شهرنشینان توجه می‌کنند، لکن در سال‌های اخیر با تخصصی شدن نشریات این معضل تا حدودی برطرف شده است، زیرا در کشورهای در حال توسعه مجلات مخصوص روستائیان انتشار می‌یابد که فقط به مسایل مربوط به روستا می‌پردازد.

رادیو

در طی ۶۰ سال گذشته، تجربه هاب متنوع و گرانسنگ در کشورهای در حال توسعه، در حوزه استفاده از رادیو برای تحقق توسعه کسب شده است و هنوز نیز با توجه به ارزانی تولید و پخش و گستردگی پوشش رادیویی و ارزانی گیرنده‌های رادیویی، این رسانه یکی از مهم‌ترین ابزارهای ارتباطی، آموزشی و توسعه‌ای در کشورهای توسعه نیافته محسوب می‌شود.

در حوزه توسعه روستایی و کشاورزی یکی از کارکرد‌های آموزشی وسایل ارتباط جمعی می‌تواند تغییر رفتارهای معین و ترویج روش خاصی از کشت و پرورش دام، آموزش شیوه‌های نوین کشاورزی، بهداشت، تربیت نیروهای متخصص و غیره باشد که رادیو با توجه به پوشش گسترده و ارزانی دستگاهای گیرنده آن، می‌تواند نقش مهمی در زندگی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مردم روستایی و مباحث آموزشی داشته باشد.

یکی از نمونه‌های مناسب به کار‌گیری وسایل ارتباط جمعی مربوط به کشور ساحل عاج است، در سال ۱۹۸۷ ملخ‌ها به مزارع کشاورزی حمله کردند و ۳۸۰۰ هکتار از مزارع این کشور را مورد تهدید جدی قرار داند.

استفاده از هواپیما و سم‌پاشی برای دام‌های منطقه بسیار خطرناک بود. لذا از طریق رادیو، با برنامه‌ای زمان بندی شده به روستاییان تفهیم شد که برای ریشه کنی و نابودی ملخ‌ها، باید دام‌های خود را به مدت سه روز از آن مناطق خارج کنند و بعد از سم‌پاشی و نابودی ملخ‌ها دوباره آنها را به آن مناطق بازگردانند. ظرف ۲۴ ساعت، دامداران کلیه دام‌های خود را از آن مناطق خارج کردند و طرح سم پاشی با موفقیت به مرحله اجرا گذارده شد.

تلویزیون

این رسانه به جز چند مورد محدود، در اغلب کشورها نقش چندان مهمی را در توسعه روستایی ایفا نکرده است. به طور کلی تلویزیون یک وسیله ارتباط جمعی است که مانند روزنامه‌ها و رادیو دارای جنبه‌های گوناگون خبری، تفریحی و آموزشی است و برای تبلیغات نیز به طرق گوناگون مورد استفاده قرار می‌گیرد چون از تصویر سود می‌برد بنابراین در روستاها می‌توان از تلویزیون در جهت آموزش و افزایش معلومات روستائیان استفاده نمود.

تاکنون سردرگمی در امر تولید و شیوه‌های ثمربخش آن به روشنی مشهود بوده است تا جایی که برای برنامه‌ریزی توسعه حدود ۵۵ کشور در حال توسعه نشان داده است که میزان شکست اجرای برنامه‌های توسعه بسیار بیشتر از میزان موفقیت آنها بوده است و وضع کشورهای مذکور در ادامه برنامه‌های توسعه به جای آن که بهتر شود بدتر شده است.

در کنار این سردرگمی‌های عمومی، نظریه‌های مربوط به نقش وسایل ارتباط جمعی در استفاده عمومی برای توسعه نیز زیر سوال رفته است. آنچنان که «رابرت استیونسون» در کتاب «توسعه ارتباطات و جهان سوم» می‌نویسد: «در انتهای دهه ۱۹۸۰ در حالی که ۲۰ سال است جهت نقش وسایل ارتباط جمعی در توسعه اقتصادی و اجتماعی جهان سوم هنوز نیز دنبال می‌شود نه مفهوم توسعه برای جهان سوم به یک جمع‌بندی قطعی رسیده و نه حدود و مرزبندی‌‌های نقش وسایل ارتباط جمعی در این زمینه به طور مشخص تعیین شده است. »

عده‌ای از اندیشمندان علت این سردرگمی را نگاه تک بعدی به توسعه می‌دانند. اقتصاددانان به کمیت کالا و دانشمندان علوم سیاسی به قدرت و جامعه‌شناسان به کارکردهای اجتماعی توسعه توجه دارند؛ اما توسعه ملی نیازمند فراهم آوردن فرصت برای هر یک از این سه بعد در بالاترین حد است.

استفاده از وسایل ارتباط جمعی برای توسعه بویژه توسعه روستایی ابتدا در کشورهای غربی آغاز شد. سال ۱۹۳۳ دولت ایتالیا نخستین تجربه استفاده وسیع از رادیو را برای توسعه آغاز کرد. در آن سال یک فرستنده مخصوص روستائیان تاسیس شد که هدف آن توسعه کشاورزی، بویژه دستیابی به خودکفایی در تولید گندم بود. بولیوی برای آموزش نحوه کاشت سویا و تولید پروتئین به روستائیان از ویدیو بهره جست، در هندوراس برای کاهش مرگ و میر ناشی از اسهال کودکان از وسایل ارتباط چاپی استفاده شد. چین از اواسط دهه ۱۹۸۰ پخش مستقیم ماهواره‌ای را برای سواد آموزی و ارتقای سطح تحصیلی مردم روستایی آغاز کرده است. هند از ۱۹۶۵ بر اثر مساعدت شرام، استفاده از ماهواره را شروع و از واسط سال ۱۹۷۵ یک برنامه آزمایش پخش مستقیم برنامه‌های تلویزیونی ویژه روستائیان از طریق ماهواره آغاز شد. در ۲ هزار و ۳۳ دهکده هندوستان گیرنده‌های ۱۲۴ اینچی نصب گردید. در بعضی از کشورها فیلم‌های آموزشی توسط کامیون‌های مخصوص به سطح روستاها برده شده و در آنجا برای روستائیان و کشاورزان به صورت رایگان نشان داده می‌شود.

آگاه‌سازی رسانه‌ای

می‌توان از چندین شیوه ارتباطی گوناگون در زمینه‌های بهداشت و رفاه خانواده، کشاورزی و توسعه روستایی، مصرف نیرو انرژی، محیط زیست و. .. . استفاده به عمل آورد. این تبلیغات را می‌توان عموماً با استفاده از رسانه‌هایی از قبیل رادیو، تلویزیون و نمایشگاه صورت داد در حالی که پیام‌گیران آن نواحی، روستایی باشند. برای این منظور می‌توان از وسایل آگاه سازی بیرونی شامل رنگ‌آمیزی دیوار و درج نوشته روی آن، اسلاید سینمایی، تهیه خبرنامه و آگهی و ارسال آن از طریق پست انبوه را نام برد. این بهترین روش برای اطلاع رسانی روستایی به شمار می‌رود، با استفاده از این شیوه می‌توان سیاست‌های دولت را در روستاها منعکس کرد. این شیوه یک کانال ارتباطی توسعه‌ای است که از یک سو اطلاعات را از میان مردم توسط ارتباطات میان فردی گردآوری و آنرا طی گزارش به سازمانهای مسئول می‌فرستد.

با استفاده از تلفیق گونه‌های سنتی و جدید ارتباطات و بهره‌گیری از تکنیکهای ارتباطی چون برنامه‌های نمایش فیلم، سرود، تئاتر، برگزاری نمایشگاههای عکس و اسلاید، توزیع مواد چاپی، تشکیل گروه‌های بحث و بررسی، سمینارها، گردهمایی‌ها و.. . را می‌توان شکل نوینی از ارتباطات دوسویه برای توفیق در توسعه روستایی به مرحله اجرا گذارد زیرا پرواضح است که ارتباط جمعی منبع نفوذ ضعیف‌تری نسبت به ارتباطات میان فردی محسوب می‌شود.

رادیوی جماعتی الگوی آموزش

اگر تمرکز از وسیله ارتباطی گرفته شود و یکسویه بودن ارتباط و حالت دستوری از یک منبع بر گیرندگان حذف شود می‌توان به نسخه بهتری دست یافت. راه حل این مسئله در مشارکت روستائیان در تمام عناصر فراگرد ارتباط جمعی بود. این اقدام با طراحی رادیوهای جماعتی (Community Radio) آغاز شد.

این رادیوها که از فرستنده‌های کوچک محلی تشکیل شده خودگردان هستند، فرستنده در یک منطقه روستایی نصب و تهیه و تولید برنامه‌ها بر عهده روستائیان گذارده می‌شود طوری که مجریان، گویندگان، نوازندگان و خبرنگاران رادیو همگی از میان روستائیان همان منطقه انتخاب می‌شوند. زبان و موسیقی محلی مورد استفاده است. کارشناسان فقط از دور و به طور غیرمستقیم سرویسهای لازم را به رادیو می‌دهند.

نشریات روستایی

نشریات روستایی نیز در این میان نقش مهمی ایفا می‌کنند. این نشریات سبب شدند تا نوع جدیدی از روزنامه‌نگاری ساده و توده فهم به وجود آید؛ در این نشریات باید ستون نامه به نشریه به شدت فعال شده و اکثرشان در قطع تابلوئید منتشر شده، اخبار آنان کم و از تصاویر و عکس فراوان در آنان استفاده شود. بهتر است اکثریت پرسنل را نیز خود اهالی منطقه به عهده گیرند.

گرچه استفاده از رسانه‌های چاپی برای توسعه روستایی نیز نخستین بار در غرب مورد استفاده قرار گرفته، اما در کشورهای جهان سوم گام‌هایی در این رابطه برداشته شده است از جمله در کشور فقیر کنیا ۱۱ نشریه روستایی که ماهی دو بار منتشر می‌شوند وجود دارد. نخستین نشریه مرتبط با روستائیان در ایران «فلاحت مظفری» است که در سال ۱۲۸۹ هجری شمسی منتشر شده و برای تشویق زارعین به خرید آن، قیمت آن نصف شده بود. اما اوّلین نشریه کاملاً روستایی ایران را می‌توان مجله «کشاورز» نام برد که در سال ۱۳۱۱ قمری شروع به انتشار نمود.

رادیوهای نفتی و باطری دار نیز در حوالی دهه‌های ۲۰ و ۴۰ شمسی در روستاهای ایران مورد استفاده قرار گرفت و در همین دوران بود که ماهی یک یا دو بار سینما سیار به شهرهای کوچک و روستاها می‌آمد و برای مردم فیلم رایگان پخش می‌نمود. در زمینه رادیو، رادیو مشهد، سنندج، شیراز، کرمانشاه، گرگان و زاهدان هر کدام هفته‌ای چند ساعت برای روستائیان برنامه خاص پخش می‌کردند.

اگر وسایل ارتباط جمعی برنامه‌های خود را با خواست، نیاز و فرهنگ مخاطبان محلی هماهنگی نمایند و آنچه اصولاً اینگونه ارتباطات حالت دوسویه به خود بگیرند و اگر موانع خودگردانی وسایل ارتباط جمعی جماعتی را بتوان از سر راه برداشت می‌توان در کنار ماهواره‌های جهانی، صداهای بومی را نیز به گوش مخاطبان رساند و فرصت گزینش پیام مناسب را برای روستائیان فراهم نمود.

استفاده از وسایل ارتباط جمعی جماعتی و یا خودگردانی وسایل ارتباط جمعی در روستاها که در آن مشارکت در تولید پیام و استفاده از بازخورد بسیار اهمیت دارد امروزه باید سرلوحه کشورهای در حال توسعه قرار گیرد. پرواضح است که الگوهای توسعه‌ای که صرفاً بیانگر انتقال پیام از مرکز به روستا، بی توجه به ارزش‌ها و سنن آنان و بدون مشارکت روستائیان در تولید، پردازش و توزیع آن است همواره محکوم به شکست است.

در پایان باید اظهار داشت که نقش ارتباطات و وسایل ارتباطی در توسعه قابل چشم‌پوشی نیست و می‌توان گفت یکی از مهم‌ترین ارکان توسعه محسوب می‌شود.

منابع

امرایی، رضا. «منازعات قومی و قبیله‌ای در ایران»، ۱۳۹۲

رزاقی، ابراهیم. الگویی برای توسعه اقتصادی ایران، تهران، نشر توسعه

سید امامی، کاووس. «ملی گرایی قومی: در جستجوی درک بیشتر»فصلنامه مطالعات و رسانه، سال چهارم، شماره۱۰و۱۱، تابستان و پاییز۱۳۷۶

عزیزیی بنی فاطمه، یوسف. قومیت‌ها و توسعه در ایران، شبکه اینترتی آفتاب، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۷

کاتوزیان، محمدعلی. اقتصاد سیاسی ایران، چاپ دوم، تهران، نشرمرکز، ۱۳۶۸

ماتور، کانواریی. ارتباطات برای توسعه وتغییر اجتماعی، مترجم: تیمور محمدی، تهران: انتشارات سازمان بودجه

مقصودی، مجتبی. «توسعه و منازعات قومی، مطالعات راهبردی»، ۱۳۷۷، شماره۱

مقصودی، مجتبی. ناهمگونی جمعیتی و توسعه ملی در ایران(با تأکید بر ناهمگونی قومی)، تهران، موسسه مطالعات ملی، ۱۳۷۶

بررسی چگونگی تأثیر وسایل ارتباط جمعی در افزایش اطلاعات روستائیان، پایان نامه کارشناسی ارشد ارتباطات، اشرف حامدی اغولوبیگ – دانشکده علوم ارتباطات اجتماعیـ دانشگاه علامه طباطبایی تهران

جایگاه ارتباطات در برنامه‌های توسعه ایران، عبداله ذاکر، دانشجو پایان نامه کارشناسی ارشد ارتباطات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعیـ دانشگاه علامه طباطبایی تهران

ارتباط جمعی و توسعه فرهنگهای محلی، جلال محمدی، پایان نامه کارشناس ارشد ارتباطات – دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی – دانشگاه علامه طباطبایی تهران

توسعه روستایی، رابرت چمبرز، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۶

تحلیل مقایسه‌ای استفاده از رسانه‌ها در مناطق شهری و روستایی ایران، کلانتری، رستمعلی زاده، حسنی، توسعه روستایی، دوره چهارم، شماره۲، پاییز و زمستان ۱۳۹۱

نقش ارتباطات و اطلاع رسانی در توسعه روستایی، شاه شجاعی، علی، اطلاع رسانی و کتابداری: مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات، پاییز ۱۳۷۸، شماره ۳۹

منبع؛ انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین