گروه سینما و تلویزیون، باتوجه به
حجم گسترده اخبار سینمایی، امروز نیز همچون پاری اوقات خبرهای
مربوط به سینمای جهان را از اخبار سینمایی ایران جدا نموده و به صورت
جداگانه تقدیم می نماییم.
به گزارش بولتن نیوز، معرفی برگزیدگان سزار در فرانسه و درخشش تیمبوکتو، معرفی کارگردان های پرافتخار اسکار، انتقاد شدید «مارین کوتیار» به جوایز اسکار و سزار، توقف فیلمبرداری «جیمز باند»، انتقاد جدی ستاره «هری پاتر» از برنامههای بیبیسی، کارگردانی و بازی «بن استیلر» در «زولندر ۲»، نگاهی به «مرد پرندهای» مدعی اصلی کسب جایزه بهترین فیلم از آکادمی اسکار، ادامه واکنشها به فیلم نژادپرستانه جدید هالیوودی سرخط مهمترین اخبار سینمایی امروز جهان را به خود اختصاص داد.
برای مشاهده دیگر اخبار فرهنک و هنر اینجا کلیک کنید.سزار فرانسه برندگانش را شناخت چهلمین دوره جوایز سزار که به عنوان اسکار سینمای فرانسه شناخته می شود، برندگانش را در سال 2015 معرفی کرد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از
ورایتی، در مراسمی که دیشب در شاتلی تیه تر پاریس برگزار شد، فیلم «تیمبوکتو» بیشترین جوایز را از آن خود کرد.
«تیمبوکتو» ساخته عبدالرحمان سیساکو که از نامزدهای اسکار در بخش بهترین فیلم خارجیزبان امسال است، هفت جایزه مهم شامل بهترین فیلم، کارگردان، فیلمنامه غیراقتباسی، فیلمبرداری، موسیقی، تدوین و صدا را از آن خود کرد.
در این مراسم کریستین استوارت به عنوان اولین آمریکایی در بخش بازیگری این جوایز به عنوان برنده انتخاب شد. او برای بازی در فیلم «سیلس ماریا» به کارگردانی اولیویه آسایاس جایزه سزار بهترین بازیگر زن مکمل را به خانه برد.
این فیلم که ماه مه سال پیش برای اولین بار در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن نمایش داده شد، در 6 بخش سزار شامل بهترین فیلم، کارگردانی و بازیگر زن برای ژولیت بینوش نامزد دریافت جایزه بود.
با این حال جایزه بهترین بازیگر زن نقش اول به بینوش نرسید و آدل هانل برای « عشق در نبرد اول » به عنوان برنده این بخش انتخاب شد. در این بخش ماریون کوتیار برای «دو روز، یک شب» و کاترین دونور برای «در حیاط» از دیگر نامزدها بودند.
فیلم «عشق در نبرد اول» همچنین جایزه بهترین فیلم اول را برای توماس کایلی به همراه داشت و در بخش بهترین بازیگر مرد اول نیز برای کوین آزیس، جایزه آورد. این فیلم کمدی رمانتیک در جشنواره کن نیز موفق شده بود تا جایزه منتقدان و سه جایزه جنبی را از آن خود کند.
فیلم «سن لورن» درباره زندگی طراح مشهور مد فرانسه، به کارگردانی برتران بونلو با نامزدی در 10 بخش که پیشتاز نامزدهای این دوره جوایز سزار بود، تنها جایزه بهترین طراحی لباس را برد.
در مراسم دیشب شان پن بازیگر آمریکایی نیز با دریافت سزار افتخاری تجلیل شد. پن همراه شارلیز ترون در این مراسم شرکت کرده بود.
فهرست کامل برندگان جوایز سزار چنین است: بهترین فیلم: «تیمبوکتو»
بهترین کارگردان: عبدالرحمان سیساکو برای «تیمبوکتو»
بهترین بازیگر زن: آدل هانل برای « عشق در نبرد اول»
بهترین بازیگر مرد: پییر نینی برای فیلم «ایو سن لورن»
بازیگر زن نقش مکمل: کریستین استوارت برای « عشق در نبرد اول »
بازیگر مرد نقش مکمل: رضا كاتب برای «بقراط»
فیلمنامه غیراقتباسی: عبدالرحمان سیساکو و کسن تال برای «تیمبوکتو»
فیلمنامه اقتباسی: سریل گلی و فولکر شلوندورف برای فیلم «دیپلماسی»
بازیگر زن تازه کار: لوان امرا برای «خانواده بلیه»
بازیگر مرد تازه کار: کوین عزیز برای «عشق در نبرد اول »
آهنگساز: امین بوحفا برای «تیمبوکتو»
صدا: فیلیپ ولش و رمان دیمنی و تیری دلور برای «تیمبوکتو»
فیلمبرداری: سوفین الفانی برای «تیمبوکتو»
تدوین: نادیا بن ریچارد برای «تیمبوکتو»
طراحی لباس: آنیس روماند برای فیلم «سن لورن»
کارگردانی هنری: تییری فلامان برای «دیو و دلبر»
فیلم اول: « عشق در نبرد اول» ساخته توماس کیلی
فیلم خارجی: «مامان» ساخته زاویه دولان
بهترین مستند: «نمک زمین» به کارگردانی ویم وندرس و جولیانو ریبرو سالگادو
فیلم انیمشین : «کوچک: دره مورچه ها را فراموش کردی» ساخته توماس زابو و هلن ژیراد
فیلم کوتاه: «زن در ریو» اثر اما لوچینی و نیکولاس ری
کارگردان های پرافتخار اسکار معرفی شدنددر طول تاریخ طولانی اسکار اهدای جایزه اسکار به کارگردان برتر یکی از مهمترین لحظات برگزاری این مراسم بوده است.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از
هالیوود ریپورتر، در طول 87 سالی که از برگزاری اسکار می گذرد، برخی کارگردانها بیشترین حضور روی صحنه را برای دریافت جایزه اسکار تجربه کرده اند و بیش از بقیه مور توجه اکادمی اسکار قرار گرفته اند.
کارگردان های محبوب اسکار عبارتند از:الیا کازان: او پنج بار نامزد دریافت اسکار شد و دو بار آن را برای فیلم های «قرارداد شرافتمندانه» در سال 1948 و «در بارانداز» در سال 1955 به خانه برد.
جان فورد: او پنج بار نامزد شد و تنها یک بار از این میان آن را از دست داد. او برای کارگردانی «خبرچین» در سال 1936، «خوشه های خشم» در سال 1941، «دره من چه سبز بود» در سال 1942 و «مرد آرام» در سال 1953 اسکار را تصاحب کرد.
فرانک کاپرا: این کارگردان متولد سیسیل 6 بار نامزدی اسکار را در کارنامه دارد و از این میان سه بار مجسمه طلای اسکار را به خانه برده است. برای «در یک شب اتفاق افتاد» در سال 1935، «آقای دیدز به شهر می رود» در سال 1937، و «نمی توانی این را با خودت بری» در سال 1939.
وودی آلن: هفت بار نامزد اسکار شده و آن را برای «آنی هال» در سال 1978 به خانه برده است. این فیلم آخرین فیلم کمدی بود که جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را برد.
فرد زینه مان: او نیز هفت بار نامزد اسکار شد و کارگردانی یکی از فیلمهایی را که بیشترین نامزدی اسکار را دریافت کرد در کارنامه داشت. او برای «از اینجا تا ابدیت» جایزه بهترین کارگردانی را در سال 1954 برد و یک برای دیگر هم برای کارگردانی «مردی برای تمام فصول» در سال 1967 این مجسمه طلایی را دریافت کرد.
دیوید لین: او هفت بار نامزد شد و جایزه را دو بار دریافت کرد. یک بار برای «پل رودخانه کوای» در سال 1958 و بار دیگر برای «لارنس عربستان» در سال 1963.
استیون اسپیلبرگ: او هفت بار نامزد اسکار شده و دو بار این جایزه را به خانه برده است؛ یکی برای «فهرست شیندلر» در سال 1994 و یک بار دیگر برای «نجات سرباز رایان» در سال 1999.
بیلی وایلدر: او هشت بار نامزد دریافت جایزه بهترین کارگردانی شد و دو بار آن را دریافت کرد. یک بار برای «آخر هفته از دست رفته» در سال 1946 و دیگری برای «آپارتمان» در سال 1961.
مارتین اسکورسیزی: این فیلمساز مشهور هشت بار نامزد اسکار بهترین کارگردانی شده که یکی از آنها سال پیش برای «گرگ وال استریت» بود. اما او تنها یک بار آن را برای «از دست رفته» در سال 2007 دریافت کرده است.
ویلیام وایلر: او بیش از همه نامزد اسکار شده و رقم باور نکردنی 12 بار را در کارنامه دارد. او سه بار این جایزه را به خانه برد. برای «میس مینی ور» در سال 1943، «بهترین سالهای زندگی ما» در سال 1947 و «بنهور» در سال 1960.
بازیگر سرشناس فرانسوی جوایز اسکار و سزار را بازی میداند«ماریون کوتیار» بازیگر سرشناس فرانسوی، جوایز اسکار و سزار را بازی میداند.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از
نوول اوسبرواتور، «ماریون کوتیار» بازیگر خوشنام فرانسوی که به خاطر بازی در نقش «ادیت پیاف» اسکار گرفته بود به تازگی در نقش «ژاندارک» قهرمان ملی فرانسه به روی صحنهی تئاتر رفته است.
«ژاندارک بر هیمهی آتش» نمایشنامهای است که در سال 1938 توسط «پل کلودل» نوشته شد.
البته کوتیار این نقش را به خوبی می شناسد چرا که پیش از این در سال 2005 در اورلئان و 2012 در بارسلون در این نقش بازی کرده بود، حال هم در «تولوز»، چهارم و پنجم مارس در پاریس و سپس در نیویورک باردیگر به ژاندارک جان میبخشد.
او که نامش در فهرست نامزدهای بهترین بازیگر زن اسکار و سزار ثبت شده است بدون آنکه سودای جوایز و شرکت در این مراسمها را داشته باشد به اولین عشقش یعنی تئاتر میپردازد.
وی مسابقات هنری را برخلاف مسابقات ورزشی بی معنی میداند و میگوید: مثلاً چطور ممکن است که بین دو بازیگر فوق العاده «ژولیت بینوش» و «کاترین دونوو» که هر کدام کاندیدای جوایز سزار هستند تنها یکی را انتخاب کرد؟!
پس این رویدادهای سینمایی فقط یک بازی هستند آن هم بازیهای کاملاً متناقض!
فیلمبرداری «جیمزباند» متوقف شدفیلمبرداری فیلم «شبح» به کارگردانی «سام مندس» در رم به تعویق افتاد.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از
پریمیر، تابستان گذشته اعلام شد که «جیمزباند» برای اولین بار به تماشای رم میرود.
به همین منظور «سام مندس»، پس از پایان فیلمبرداری در سوئیس، دوربینهایش را برای اولین بار در رم، پایتخت ایتالیا روشن کرد اما متأسفانه همه چیز طبق پیش بینیها پیش نرفت.
قرار بود مأمور سری فیلم در یک صحنه تعقیب و گریز در مرکز شهر به ویژه در تقاطع معروف «کترو فونتن» جلوی دوربین برود اما با طرح این موضوع که گروه فیلمبرداری این منطقه را بیش از حد کثیف خواهند کرد از این کار جلوگیری شد.
سام مندس دوست داشت صحنهای از فیلم را در «گورستان ورانو» در نزدیکی کلیسای بازیلیک «سن لورانزو» فیلمبرداری کند اما جمعی از راهبین کلیسا مانع از انجام اینکار شدند و اظهار داشتند که این «مکان مقدس» مکان مناسبی برای فیلمبرداری این گروه نیست.
همچنین با فیلمبرداری صحنهای دیگر روی «پل سسیتو» که در قرن پانزدهم بر روی رودخانهی «تیبر» ساخته شده است هم مخالفت شد و گفته شد که این پل تاریخی بسیار حساس و آسیب پذیر است و ابزار فیلمبرداری به آن آسیب خواهند رساند.
بدین ترتیب «سام مندس» مجبور است مدتی فیلمبرداری پروژه را به منظور پیدا کردن لوکیشنهای جدید و مناسب تعطیل کند و این اولین توفق این پروژه خواهد بود.
پیش از این هم «دنیل کریگ» دو روز به دلیل آسیب دیدگی زانویش نتوانست جلوی دوربین ظاهر شود اما پس از دو روز و به سرعت کار از سرگرفته شد.
البته تهیه کننده این پروژه اعلام کرده است که این تأخیر، تأثیری بر روی تاریخ اکران این فیلم نخواهد داشت و فیلم بیست و سوم اکتبر بر پردهی نقرهای خواهد درخشید.
ستاره هری پاتر از برنامههای بیبیسی انتقاد کردمتیو لوییس بازیگر مجموعه فیلمهای «هری پاتر» از آنلاین شدن شبکه جوان بی بی سی تری راضی نیست.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از
هالیوود ریپورتر، متیو لوییس که در مجموعه فیلمهای «هری پاتر» نقش نویل لانگباتم را بازی کرده بود، از نقشههای بیبیسی برای منتقل کردن شبکه تلویزیونی جوان محور بیبیسی تری به بخش خدمات آنلاین انتقاد کرد.
این بازیگر که در سریال کمدی درام «بلو استون 42» بیبیسی تری بازی میکند، به ریدیوتایمز.
کام گفت: من کاملا با این کار مخالف هستم. خیلی ناراحتام که میبینم بیبیسی تری میخواهد این راه را در پیش بگیرد. از نظر من در کل محصولات تلویزیونی خیلی زیادی برای جوانان موجود نیست و احساس میکنم شبکه بیبیسی تری با بعضی از سریالهایش شانسهای خاصی را به وجود میآورد و با آنها قمار میکند البته این ریسکها همیشه هم به خوبی پاسخ نمیدهند و به موفقیت نمیرسند، اما هر از چند گاهی سریالی به وجود میآید که حقیقتا خاص است و مردم عاشقش میشوند. حالا اگر این شبکه آنلاین شود، دیگر چه کسی میخواهد این ریسکها را به جان بخرد و چه جایی برای اتفاق افتادن آنها وجود خواهد داشت؟
لوییس در ادامه صحبتهایش به این موضوع اشاره کرد که به طور مثال خود سریال «بلو استون 42»، که قرار است ماه آینده با فصل سوم خود بازگردد، بدون شبکه بیبیسی تری هیچوقت ساخته نمیشد.
وی اضافه کرد: من نمیتوانم شبکههای بسیار دیگری را در ذهنم بیاورم که حاضر بودند یک سریال کمدی که داستانش در افغانستان اتفاق میافتد را بسازند. فکر میکنم این موضوع خیلی خاص است و داستانی است که باید تعریف شود.
این بازیگر صحبتهایش را اینطور به پایان رساند: واقعا باور دارم شبکه بیبیسی تری چیزی است که نباید بگذاریم از دست برود. آثار با کیفیت بسیاری در آن وجود دارند و بازیگران جوان با استعداد خیلی خوبی هستند که واقعا پتانسیل دارند. نگرانی من این است که اگر دیگر چیزی مانند این شبکه نداشته باشیم، این استعدادها دیگر جایی برای شکوفایی ندارند.
بیبیسی سال گذشته اعلام کرده بود که با توجه به نیاز برای کاهش میزان خرجها و ذخیره سرمایه، قصد دارد بیبیسی تری را به بخش خدمات آنلاین خود منتقل کند. هنوز هم نظرسنجی عمومی این حرکت ادامه دارد و با رسیدن به آخر هفته به پایان خواهد میرسد. بیبیسی تراست، که بخش مدیریتی اصلی این شبکه عمومی بریتانیا است، بعد از این مدت نتایج نظرسنجیها را اعلام خواهد کرد و وارد بخش دوم آن خواهد شد، بنابراین هنوز وقت برای نجات بیبیسی تری وجود دارد.
کارگردانی و بازی بن استیلر در «زولندر ۲»بن استیلر خبر تولید قسمت دوم کمدی اجتماعی «زولندر» را به صورت رسمی اعلام کرد. این فیلم به عنوان محصول مشترک ایتالیا و آمریکا ساخته میشود.
از چند سال قبل بحث ساخت دومین قسمت این کمدی بزن و بکوب مطرح بود و استیلر می گفت به دنبال یک فیلمنامه خوب است.نکته جالب در رابطه با فیلم این است که گروه سازنده آن، حدود 12 هفته وقت برای کار فیلمبرداری آن اعلام کردهاند رد حالیکه فیلمهای کمدی معمولا طی 8 تا 10 هفته فیلمبرداری میشوند.
فیلمنامه اصیل و غیراقتباسی «زولندر 2» را بن استیلر با همکاری جاستین تروکس نوشته است و خط داستان قسمت اول فیلم را دنبال نمیکند. با این حال، استیلر دوباره در نقش کاراکتر زولندر ظاهر خواهد شد. این کاراکتر در قسمت اول فیلم، یک سری ماجراجویی عجیب و غریب کمدی به راه انداخت.
سازندگان قسمت دوم فیلم، حاضر به افشای خط اصلی داستان قسمت دوم آن نشده اند. اما اوئن ویلسن، ویل فرل و کریستین تیلور به عنوان بقیه بازیگران آن معرفی شدهاند. حضور پنه لوپه کروز بازیگر مطرح سینمای اسپانیا هم در این فیلم قطعی شده است.
بخش اعظم صحنههای «زولندر 2» در لوکیشن های مختلف استودیوی قدیمی چینه چیتای شهر رم فیلمبرداری خواهد شد و حال و هوایی اروپایی خواهد داشت.
منابع نزدیک به فیلم می گویند داستان آن، ده سال پس از ماجراهای قسمت اول اتفاق می افتد و کل رویدادهای آن در قاره اروپا رخ می دهد.
نسخه اصلی در سال 2001 به روی پرده سینماها رفت و استیلر در آن، در نقش مردی در دنیای تبلیغات به نام درک زولندر بازی کرد. او درگیر مسائل ترور نخست وزیر کشور مالزی می شود. طراح این ترور، یکی از مدیران فاسد دنیای تبلیغات است.
استیلر که کارگردان قسمت اول بود، دومین قسمت آن را هم کارگردانی خواهد کرد. قسمت اول با هزینه تولید 28 میلیون دلاری، حدود 60 میلیون دلار در آمریکای شمالی فروش کرد.
نگاهی به «مرد پرندهای» مدعی اصلی کسب جایزه بهترین فیلم از آکادمی اسکار«مرد پرندهای» یا «فضیلت غیر منتظره جهل» ساختهی «آلخاندرو ایناریتو گوانزالو» نامزد جایزه بهترین فیلم از آکادمی اسکار است.
«مرد پرندهای» یا «فضیلت غیر منتظره جهل» کمدی سیاهی است به کارگردانی«آلخاندرو ایناریتو گوانزالو» و با بازی «مایکل کیتن»، «اما استون» و «ادوارد نورتون» که یکی از مدعیان کسب جایزه بهترین فیلم از آکادمی اسکار است.
«مرد پرندهای» داستان زندگی بازیگری هالیوودی را روایت میکند که سالها پیش در نقش ابرقهرمانی به شهرت رسیده است و حالا میخواهد با اجرای یک تئاتر اقتباسی از «ریموند کارور» در برادوی شهرت از دست رفتهی خویش را بازیابد.
«مرد پرندهای» با استقبال منتقدان مواجه شد و از سوی موسسه فیلم آمریکا و هیات ملی بازبینی فیلم، بهترین فیلم سال 2014 نامیده شد.
همچنین منتقدان از اجرای بینظیر «مایکل کیتن»، «ادوارد نورتون»، «اما استون» تعریف و تمجید کردند.
«مایکل کیتن» توانست جایزه بهترین بازیگر مرد بخش فیلم موزیکال یا کمدی را از هفتاد و دومین جشنواره جوایز گلدن گلوب بگیرد. همچنین «اما استون» و «ادوارد نورتون» در بخشهای بهترین بازیگر زن و مرد مکمل نامزد دریافت جایزه شده بودند.
«بتسی شارکی» منتقد روزنامهی لس آتجلس تایمز دربارهی «مرد پرندهای» نوشت: "نمایش سوررئال کارگردان از دورهی مدرن و ستارههای سینما از هر جهت آنقدر زیرکانه است که اگر ضعفی هم دیده شود، جلوی صعود فیلم را نمیگیرد و کیتن اجرایی واقعی داشته و بدون هیچ زحمتی خیال را به واقعیت و واقعیت را به خیال تبدیل میکند؛ کیتن را بهتر از این نمیتوانید تصور کنید."
«مرد پرندهای» در هشتاد و هفتمین آکادمی اسکار نامزد نه جایزه شده که شامل بهترین فیلم، بهترین صداگذاری، بهترین میکس صدا، بهترین فیلم نامهی غیر اقتباسی، بهترین فیلمبرداری و بهترین بازیگر نقش اول مرد است.
«اما استون» و «ادوارد نورتون» هم در بخش بازیگر زن و مرد مکمل نامزد دریافت جایزه شدهاند.
همچنین «آلخاندرو ایناریتو گونزالو» در بخش بهترین کارگردانی نامزد دریافت جایزه از آکادمی اسکار شده است.
حالا میخواهم مسلمان بکشم، مثل «تک تیرانداز آمریکایی»به دنبال نمایش فیلم تکتیرانداز آمریکایی در سالنهای ایالات متحده، یک کمیته با عنوان ضد تبعیض عرب- آمریکایی (ADC)، به افزایش چشمگیر شعارهای نفرت انگیز و خشونت آمیزی که جوامع عرب و مسلمان آمریکا را هدف قرار داده است، هشدار داد.
کمیته (ADC) بر این باور است که این تهدیدها، «مستقیماّ به پوشش رسانهای منفی و تبلیغات تنفر آفرینی که به دنبال حملات بر دفاتر شارلی ادبو در فرانسه علیه اعراب و جوامع مسلمان به جریان افتاده است، مربوط میشود». همچنین یک سازمان حقوق شهروندی در آمریکا عنوان داشته است که تهدیدهای نژاد پرستانه در سایه فیلم تکتیرانداز آمریکایی شدت یافته است. بدین ترتیب که علاقه مندان به سینما پس از خروج از سالنهای سینما، علاقمندی خود به کشتن اعراب و مسلمانان را، در رسانههای اجتماعی بیان میکنند.
به دنبال تماشای فیلم تکتیرانداز و خواندن کتابی که این فیلم بر اساس آن ساخته شده است، از فتنهای که به موجب آن ایجاد شده است، شگفت زده نخواهید بود. به تعبیر «رانیا خالک»، ژونالیست عربزبان، «تکتیرانداز آمریکایی یک پروپاگاندای هوشمندانه است که به حملات نظامی آمریکا دامن زده است.» او این فیلم را یکی از نژاد پرستانهترین تصویرسازیهای اخیر هالیوود از اعراب می داند، که به حملات مکرر آمریکا به خاورمیانه جلوهای کاملاّ قانونی داده است.»
قاتل بی شرمتکتیرانداز آمریکایی، به کارگردانی کلینت ایستوود، بر اساس زندگی نامه فرمانده نیروی دریایی کریس کایل- که این روزها به عنوان مرگبارترین تکتیرانداز تاریخ آمریکا لقب گرفته است- میباشد. کتاب کایل که مملو از نفرت و تعصب و عشق به کشتار است، به کشتن 160 فرد عراقی طی 4 قشونکشی خود به عراق- پس از حملات غیر قانونی ایالات متحده به عراق و اشغال عراق در سال 2003- میبالد. کایل در کتابش توصیفات عجیب و متعصبانهای مینویسد: «شرور، نفرت انگیز و وحشی» این چیزی بود که ما در عراق با آن می جنگیدیم. ... تنها آرزویم این است که انسانهای وحشی بیشتری را میکشتم. من از آنچه انجام دادهام، راضی ام. ... بسیار لذت بخش بود. بهترین دوره زندگی خود را سپری کردم.»
کایل در ادامه روایتهای خود از سالهای حضور نیروهای آمریکایی در خاک عراق و اعترافات خود میافزاید: «آنها از ما متنفر بودند، تنها به این دلیل که ما مسلمان نبودیم. آنها قصد کشتن ما را داشتند، چرا که به مذهبی جز مذهب آنها بودیم. من به مردمی که قرآن به همراه داشتند شلیک نمیکردم، اگرچه تمایل به کشتن آنها داشتم، ولی شلیک نمیکردم.» از نظر کایل، تمامی عراقیهایی که در مقابل سربازان مهاجم ایالات متحده مقاومت میکردند، اعم از مردم عادی، کودکان، زنان و ... متعصبان مذهبی و مستحق کشته شدن بودند.
حالا هالیوود کایل و تفکر خشونتطلبانه او را مقدس شمرده و او را به عنوان قهرمانی پیچیده، دوست داشتنی و نگران معرفی می کند.
نفرت انگیز«راینا خالک»، ژورنالیست عرب زبان می نویسد: «به دنبال نمایش این فیلم در سالنهای انتخابی در روز کریسمس، مکس بلومنتال، نویسنده و خبرنگار و من به دلیل ابراز انتقاد و اعلام تنفر خود از تجلیل هالیوود از یک قاتل بیشرم و نیز نمایش یک فیلم نژادپرستانه، با هجوم تهدیدهای مرگبار و نفرت انگیز از سوی برخی افراد مواجه شدیم. اگرچه مشتاقترین حامیان کایل مدعی شدند که از داعش و القاعده متنفر هستند، ولی چیزی که از رسانههای این روزها بیرون میآید اسنادی است که اتفاقاً نشان میدهد که اغلب افراد فعال در داعش و القاعده برای گردن زدن منتقدان حملههای نظامی ایالات متحده را هم همین دولتهای آمریکایی دعوت به عمل کرده و حمایت تسلیحاتی و مالی میکنند.»
تکتیرانداز آمریکایی با فروشی بالغ بر 15 میلیون دلار در اکران داخلی، رکورد شکنی کرده و تعریف و تمجیدهای طیفهای رادیکال سیاسی را نیز به خود اختصاص داده است. جوبیدن، معاون رئیس جمهور گفته که وی در اولین نمایش تکتیرانداز در واشنگتن، گریسته است. بعلاوه، این فیلم کاندیدای شش جایزه اسکار بوده است.
راینا مینویسد:«من که با تکریمهای به عمل آمده از این قاتل بیشرم شگفت زده شده بودم، متنهایی از کتاب کایل را در صفحه توئیترم منتشر کردم و توجهات را به بیانات نفرت انگیز وی و نیز تهدیدات ضد عرب و اسلامی که این فیلم برانگیخته بود، جلب کردم و همه آنها به سرعت همه جا را فراگرفت. از آن پس، و با پیوستن مشاهیر به حمایت از آن، واکنشها به این فیلم به مجادله و مقابلهای حزبی تبدیل شد.
«ست روگن»، تکتیرانداز آمریکایی را مشابه «افتخار ملت» توصیف میکند. فیلم «افتخار ملت» داستانی ساختگی از یک تکتیرانداز نازی بود که در پایان فیلم «لعنتیهای بی آبرو»ی کوئنتین تارانتینو به نمایش در آمد. تکتیرانداز نازی به عنوان یک قاتل اخلاقگرا نمایش داده میشود که سربازان آمریکایی و انگلیسی را ماهرانه هدف قرار می دهد.
«مایکل مور»، مستند ساز، با توئیت این مطلب که تکتیراندازها «قهرمان نیستند»، موجب تحریک این مجادلات شد. اگرچه وی بعدها عنوان داشت که مقصود وی تکتیرانداز آمریکایی نبوده است و وی این فیلم را بسیار دوست دارد. با این وجود، مشاهیر و کارشناسان و سیاستمداران راستگرا و حامیان حملات هوایی ایالات متحده به کشورهایی همچون افغانستان و پاکستان، موجب آشفتگی فرا ملی شده و باری دیگر منتقدان این فیلم را مورد هجوم قرار دادند. بهعلاوه، به نظر میرسد که انتقادهای روبه رشد، شانس برنده شدن تکتیرانداز در اسکار را کاهش میدهد؛ چرا که اعضای این جایزه بین المللی اظهار نگرانی کردهاند که این فیلم یک «فاسد اجتماعی» را مورد تکریم قرار میدهد.
پورنو نژادپرستانه و سبعانهدرحالیکه تقدیس کایل بر روی پرده سینما ناخوشایند است، این فیلم با لاپوشانی نابودی عراق توسط ایالات متحده و نیز با نمایش تصویری نژادپرستانه از اعراب، بسیار خطرناک توصیف شده است. در جریان نابودی عراق توسط ایالات متحده در حدود یک میلیون کشته، 4و نیم میلیون بی خانمان، 5 میلیون یتیم، و 2 میلیون بیوه و نقص تولد تخمین زده شده است. از طرف دیگر نرخ سرطان و تولد نوزادن نقص عضو به دلیل حملات بیولوژیک بسیار مهیبتر از عواقب بمباران اتمی ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم بوده است. جنگ ایالات متحده آمریکا با عراق همچنین موجب ایجاد داعش را فراهم آورده است که امروز در جبهههایی دیگر با این کشور میجنگند و اتفاقاً از طرف دولت آمریکا تجهیزات دریافت میکنند (5 ماجرای رسانهای شده تخلیه محمولههای تسلیحاتی برای داعش توسط هواپیماهای آمریکایی). این رنجهای غیر قابل بیان، کاملاْ از داستان تکتیرانداز آمریکایی پاک شدهاند.
در صحنه آغازین فیلم، کریس کایل (با بازی بردلی کوپر) بر روی پشت بامی نشسته و مادر و کودکی را در تیررس خود قرار داده است. او به مادری می نگرد که به فرزندش نارنجکی میدهد تا به سوی نیروی دریایی ایالات متحده پرتاب کند. وی با بی میلی و اکراه به سوی کودک شلیک میکند. ناگهان صفحه نمایش کایل را نمایش میدهد که در حال هدف قرار دادن کودکی به همراه پدرش در تگزاس است. صحنه دیگری وی را در یک کلیسا به تصویر میکشد. و پس از آن بر سر یک میز غذا ظاهر میشود.
پدر کایل اظهار میدارد: «سه نوع انسان در جهان وجود دارد، بره، گرگ و سگ گله. هم اکنون برخی از مردم ترجیجاْ بر این باورند که شرارت در جهان وجود ندارد... آنهایی که بره اند. و شکار چیانی که با کمک خشونت، ضعیفان را شکار میکنند؛ آنها گرگ هستند. افرادی نیز وجود دارند که محافظت از گله را ضروری میدانند و از موهبت جنگ طلبی برخوردار هستند. و این مردان، نژاد نادری هستند که جهت مواجهه با گرگها زندگی میکنند. آنها سگهای نگهبان هستند.» کایل در ادامه فیلم، سگ نگهبان، محافظ و قهرمان است. و عراقیها گرگهای شرور هستند. وی باید از زندگی دیگر سگهای نگهبان محافظت کند.
سپس کایل را به عنوان یک فرد بالغ مشاهده میکنیم. ما شاهد عاشق شدن و ازدواج و ملحق شدن وی به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا هستیم. سپس برجهای دوقلو فرو ریخته و وی به عراق اعزام میشود. این داستان با این گمان که عراق با حملات 11 سپتامبر مرتبط بوده و صدام سلاح کشتار جمعی در اختیار داشته است -دروغی که به منظور شروع جنگ عراق طراحی شده بود- همانند آنچه در عالم واقعیت دیده شد، همچنان هیچگونه مستنداتی بر جای نمیگذارد. این داستان جعلی به دنبال ظهور القاعده در عراق و در اولین حضور کایل در عراق در سال 2003، مجدداْ به تأیید میرسد- تاریخ اصلاح شدهای که مقاومت مسلحانه بومیان در مقابل یک اشغالگر خارجی را با مقاومت مسلحانه یک گروه تروریستی که به ایالات متحده آمریکا یورش می برند، یکسان میداند- در کشوری که 43 درصد آمریکاییها هنوز بر این باورند که عراق با حملات 11 سپتامبر 2001 مرتبط بوده است، جاودانی نمودن این دروغ- اگرچه نا خواسته- بی پروایانه به انجام میرسد.
سرانجام، به صحنه آغازین باز میگردیم. کایل به سوی کودکی شلیک میکند تا سربازان نیروهای دریایی را نجات دهد. مادر به سوی کودک بی جان خود میدود و نارنجک را برداشته و آماده میشود که آن را به سوی سربازان پرتاب کند. کایل، در همین حال، مادر را مورد هدف خود قرار داده و نارنجک پیش از آنکه به سربازان برسد، منفجر میشود. کایل اظهار میدارد:«مادر نارنجکی به دستان کودک خردسالش داد تا با آن، سربازان نیروهای دریایی را به قتل برساند. شرارتی که پیش از این با آن مواجه نشده بودم.» این مسأله چقدر واقعیت دارد؟ اما با تکیه بر سالها تصویرسازی عجیب رسانههای غربی از عراق، این مسأله واقعیت جلوه میکند.
موضوع «سیاه در برابر سفید»، «خوب در برابر شرور»، در تمامی فیلمها وجود داشته است. سربازان ایالات متحده جلوهای انسانی داده میشوند. آنها نام و فامیل و همسر و فرزند دارند. آنها با زخم های عمیق فیزیکی و روحی باز میگردند، در حالیکه جمعیت بومی عرب- زن و مرد و کودک- به عنوان تروریست به تصویر کشیده میشوند و هیچ خانواده و احساسی ندارند و همگی تماماً تروریستند. تنها زمانی که زنان و کودکان عرب، قربانیانی بی گناه محسوب میشوند زمانی است که آنها مورد تعرض وحشیانه بازهم مردان ترسناک عرب قرار میگیرند، ولی حتی آنها نیز شخصیتهایی بی نام و نشان هستند.
مارلو استرن از دیلی بیست، چکیده متقاعد کنندهای از تصویرسازی این فیلم از شخصیتهای عرب فراهم کرده است: «وحشیان» شامل ابو موسی الزرقاوی- کسی که از طریق کلیپ ننگین گردن زدنش معرفی شده است- و «قصاب» که بیرحمانه شاهد جوان را با سوراخ کردن سرش توسط یک دریل به قتل میرساند و سرهای کشته شدگان را در قفسهای جمع آوری میکند؛ و «مصطفی»، تیرانداز ماهر المپیک سوری که از قتلهای خود فیلم برداری کرده و چکمههای آنها را در خیابانها به فروش میگذارد. مصطفی همچون سایر شرورهای کلاسیک لباسی مشکی بر تن دارد و سخنی نمیگوید و تنها تعقیب کایل را در اندیشه دارد- وی پوستری از جایزه 180 هزار دلاری دستگیری کایل را در دیوار اتاقش نصب کرده و تمام زمانش را صرف چرخاندن فرفره گونه یک گلوله ضد زره بر روی میز میکند.
در پایان، این «وحشیان» عراقی نیستند که کایل را میکشند. سربازی که از بیماری روانی رنج می برد، در سال 2003 در میدان تیر تگزاس به سوی کایل شلیک میکند، حقیقتی که این فیلم با به نمایش درآوردن صحنههای واقعیای از تدفین کایل، پنهانش میکند و بدین ترتیب، تماشاگران سینما با این ذهنیت که کایل در عراق کشته شده است، سالنها را ترک میکنند.
میانه روها کجایند؟ممکن است بواسطه تشدید خشونتهای وحشی گرایانهای که علیه مسلمانان و اعراب آمریکایی و نیز منتقدان فیلم تکتیرانداز آمریکایی شیوع یافته است، به این بیاندیشید که پس میانه روهای آمریکایی، کجا هستند؟ چرا کارگردان و تهیه کننده و بازیگران این فیلم، افراطیگریهای خشونت آمیزی را که به موجب این فیلم به وجود آمده است را محکوم نکردهاند؟
پاسخ روشن است حتی برخی از نویسندگان این کتاب نیز بعدها متوجه نتیجه کتابی که نوشتهاند، شدند. جیم دفلیس، یکی از نویسندگان کتاب تکتیرانداز آمریکایی، پس از دعوت شدن به مباحثه ای در رادیو آپرایزینگ، تهدیدهای خشونت باری را که به موجب این روایت به وجود آمده است، محکوم کرد. کمیته ضد تبعیض آمریکایی- عرب، به موجب جو تهدید کننده موجود، به جوامع عرب و مسلمان و آسیای جنوبی هشدار داده است که هوشیار باشند و هر گونه اظهار تنفر را به مقامات گزارش کنند.
کدام مقامات؟ همان مقاماتی که از فیلم تکتیرانداز آمریکایی حمایت میکنند؟