یوكيا آمانو مديرکل آژانس بينالمللي انرژي اتمي پس از جانشيني محمد البرادعي ، اولين گزارش خود درباره ايران را به طور غيررسمي در اختيار 35 عضو شوراي حكام ارايه كرد و بار ديگر بر انحراف نداشتن برنامه هسته اي كشورمان از مسير صلحآميز تاكيد كرد.
متن كامل گزارش مديركل آژانس به شرح زير است:
«اجراي توافقنامه پادمان NPT و مفاد مربوطه قطعنامههاي 1737 (2006)، 1747 (2007) ،1803 (2008) و 1835 (2008) شوراي امنيت در جمهوري اسلامي ايران
1- مديركل در 16 نوامبر 2009 به شوراي حكام درباره اجراي توافقنامه پادمان NPT و مفاد مربوطه قطعنامههاي شوراي امنيت در جمهوري اسلامي ايران (ايران) (GOV/74/2009) گزارش داد. مديركل دو گزارش ديگر در 8 و 10 فوريه 2010 به ترتيب (GOV/INF/1/2010) و (GOV/INF/2/2010) منتشر كرد.
A . فعاليتهاي جاري مربوط به غنيسازي
A.1 . نطنز: كارخانه غنيسازي سوخت نطنز و كارخانه نيمه صنعتي (پيلوت) غنيسازي سوخت
2- ايران در نوامبر 2003 به آژانس اطلاع داد كه كليه فعاليتهاي مربوطه به غنيسازي و بازفرآوري در ايران را تعليق ميكند. ايران بهويژه اعلام كرد كه كليه فعاليتها در سايت نطنز را تعليق ميكند، مواد خوراك را براي فرآيندهاي غنيسازي توليد نميكند و اقلام مربوط به غنيسازي را وارد نميكند. ايران در فوريه 2004 دامنه آن تعليق را گسترش داد که شامل مونتاژ و آزمايش سانتريفيوژها و ساخت اجزاي سانتريفيوژ ميشد. ايران در ژوئن 2004 اجراي اقدامات گسترش يافته داوطلبانه را در ارتباط با ساخت اجزاي سانتريفيوژ و مونتاژ و آزمايش سانتريفيوژ متوقف كرد. ايران در نوامبر 2004 به آژانس اعلام کرد كه تصميم گرفته است «بر اساس مبناي داوطلبانه و به عنوان (يك) اقدام بيشتر براي اعتماد سازي تعليق را حفظ كرده و آن را به همهي فعاليتهاي مربوط به غنيسازي و فرآيند گسترش دهد».
ايران در ژانويه سال 2006 به آژانس اعلام كرد كه تصميم گرفته است «فعاليتهاي تحقيق و توسعه درباره برنامه انرژي هستهيي صلحآميز كه به عنوان بخشي از تعليق داوطلبانه گسترش يافته و غيرالزامآور حقوقي بود را از سر بگيرد كه شامل فعاليتهايي كه در كارخانه غنيسازي سوخت (FEP) و كارخانه نيمه صنعتي غنيسازي سوخت (PFEP) مستقر در نطنز انجام ميشد، بود. ايران در فوريه 2006 آزمايشهاي غنيسازي را در PFEP مجددا شروع كرد؛ FEP در فوريه 2007 راهاندازي شد.
3- دو سالن آبشار درFEP وجود دارد: سالن توليد A و سالن توليد B. مطابق با اطلاعات طراحي ارايه شده توسط ايران، 8 واحد (واحدهاي A21 تا A28) براي سالن توليد A طراحي شده كه هر واحد 18 آبشار خواهد داشت. هيچ گونه اطلاعات مشروح طراحي براي سالن توليد B ارايه نشده است.
4- ايران در31 ژانويه 2010 UF6 طبيعي را به 17 آبشار واحد A24 و 6 آبشار واحد A26 در FEP تزريق كرد. يك آبشار واحد A24 و يك آبشار واحد A26 در آن زمان تحت خلإ بودند. تعدادي از سانتريفيوژها از 11آبشار باقيمانده واحد A26 جدا شده بودند. 16 آبشار واحد A28 نصب شدهاند. از 2 آبشار باقيمانده واحد A28 همه سانتريفيوژها از يك آبشار برداشته شده بودند و برداشتن سانتيريفيوژها از آبشار ديگر در جريان بود. کار نصب در واحدهاي A25 و A27 در جريان بود. همه سانتريفيوژهاي نصب شده تاکنون ماشينهاي IR-1 با 164 ماشين در هر آبشار هستند. هيچ کار نصبي درباره سانتريفيوژها در سالن B وجود نداشته است.
5- آژانس بين 21 نوامبر 2009 و 2 دسامبر 2009 يک راستي آزمايي موجودي فيزيکي (PIV) در FEP انجام داد و راستيآزمايي کرد که از فوريه 2007 تا 22 نوامبر 2009، 21140 کيلوگرم از UF6 طبيعي به آبشارها تزريق شده است و مجموع 1808 کيلوگرم از UF6 با غناي کم توليد شده بود. سطح غنيسازي UF6 با غناي کم همانطور که آژانس اندازهگيري كرد، 47/3 درصد U-235 بود. آژانس ارزيابي خودش را از PIV ادامه ميدهد و نتايج را با ايران مورد گفتوگو قرار ميدهد. ايران تخمين زده است که بين 23 نوامبر 2009 و 29 ژانويه 2010 ، مقدار 275 کيلوگرم بيشتر از UF6 با غناي کم توليد كرده که به مجموع توليد 2065 کيلوگرم UF6 با غناي کم از زمان آغاز FEP ميانجامد. مواد هستهيي در FEP (شامل خوراک ، توليد و دورريز) همچنين همه آبشارهاي نصب شده و ايستگاههاي خوراک و بازپسگيري تحت اقدامات مراقبتي و نظارتي آژانس قرار دارند.
6- نتايج نمونهبرداري از محيط در FEP تا 21 نوامبر 2009 نشان ميدهد که حداکثر سطح غنيسازي همانطورکه ايران در پرسشنامه اطلاعات طراحي اعلام كرد (يعني کمتر از 5 درصد غنيسازي U- 235) در آن کارخانه تجاوز نکرده است. آژانس از آخرين گزارش بهطور موفقيتآميز 4 بازرسي سرزده در FEP انجام داده است که مجموع چنين بازرسيهايي از مارس 2007، 35 مورد شده است.
7- آژانس بين 14 تا 16 سپتامبر 2009 يک راستيآزمايي موجودي فيزيکي (PIV) در PFEP انجام داد كه نتايج آن، که در چارچوب متغيرهاي اندازه گيري که معمولا با چنين تاسيساتي مرتبط است، مقدار موجودي را که توسط ايران اعلام شده بود تاييد کرد. بين 28 اکتبر 2009 و 2 فوريه 2010 مجموعا حدود 113 کيلوگرم از UF6 طبيعي به يک آبشار 10 ماشيني IR-2m ، يک آبشار 20 ماشيني IR-2m و سانتريفيوژهاي منفرد IR-1 ،IR-2 ، IR-2m و IR-4 در PFEP تزريق شده بود.
8- آژانس در 8 فوريه 2010 نامه اي مورخ 7 فوريه 2010 که اشاره به اظهارات رييس جمهور ايران درباره توليد سوخت مورد نياز براي رآکتور تحقيقاتي تهران داشت دريافت کرد و در اين ارتباط يک نسخه بازبيني شده از پرسشنامه اطلاعات طراحي براي FEP ارايه كرد. ايران به آژانس اطلاع داد که «تمهيد مقدمات توليد اورانيوم با غناي کمتر از 20 درصد در نسخه بازبيني شده در اين پرسشنامه اطلاعات طراحي پيشبيني شده است». پرسشنامه اطلاعات طراحي توليد غنيسازي UF6 را تا 20 درصد پيشبيني كرده است.
9- آژانس در تاريخ 8 فوريه 2010 نامه ديگري از ايران را به تاريخ 8 فوريه 2010 دريافت کرد که به آژانس اطلاع ميداد که اپراتور FEP قصد دارد که UF6 با غناي کم را که در FEP توليد شده به ايستگاه خوراک دهي PFEP منتقل كند و اين که اين فعاليتها در 9 فوريه 2010 انجام ميگيرد. ايران از آژانس درخواست كرد که در آن زمان در سايت حاضر باشد.
10- آژانس در 9 فوريه 2010 به ايران نوشت که بهدنبال ابهامزدايي درباره تاريخ شروع فرآيند توليد UF6 که تا 20 درصد U-235 غنيسازي ميشود و جزييات فني ديگر است و درخواست كرد كه با توجه به ماده 45 توافقنامه پادماني تا قبل از اجراي رويههاي پادمان الحاقي ضروري، هيچ اورانيوم با غناي کم در فرآيند PFEP براي غنيسازي مواد تا 20 درصد U-235 تزريق نشود.
11- در 10 فوريه 2010 وقتي بازرسان آژانس به PFEP رسيدند به آنها اطلاع داده شد که ايران قبلا تزريق UF6 با غناي کم را در يک آبشار در PFEP در عصر روز گذشته آغاز كرده است. همچنين به آنها گفته شد که انتظار ميرود که تاسيسات توليد غنيسازي تا سطح 20 درصد UF6 را ظرف چند روز شروع كند. همانطور که شورا ( شوراي حکام) قبلا مطلع شد در حال حاضر تنها يک آبشار در PFEP نصب شده که قادر به غنيسازي UF6 تا 20 درصد است.
12- در 14 فوريه 2010 ايران در حضور بازرسان آژانس تقريبا 1950 کيلوگرم از UF6 با غناي کم را از FEP به ايستگاه خوراک دهي PFEP منتقل کرد. بازرسان آژانس سيلندري را که شامل مواد براي ايستگاه خوراکدهي بود مهروموم كردند. ايران نتايج طيفسنج را به آژانس ارايه كرد که نشان ميدهد که بين 9 تا 11 فوريه 2010سطح غنيسازي تا 8/19 درصد U-235 در PFEP بهدست آمده است.
13- درحاليکه مواد هستهيي در PFEP و نيز در حوزه آبشار و ايستگاههاي خوراکدهي و بازپسگيري تحت اقدامات مراقبتي و نظارتي آژانس قرار دارند، اقدامات بيشتري بايد اتخاذ شود تا توانايي مستمر آژانس براي راستيآزمايي از انحراف نداشتن مواد هستهيي در PFEP تضمين شود. آژانس در نامهاي به تاريخ 9 فوريه 2010 به ايران جلسهاي را درخواست كرد تا يک رويکرد پادماني تجديد نظر شده براي PFEP مورد گفتوگو قرار گيرد.
A. 2. قم: کارخانه غنيسازي سوخت فردو
14- در 21 سپتامبر 2009 ايران به آژانس اطلاع داد که تصميم گرفته است «يک کارخانه جديد نيمه صنعتي (پيلوت) سوخت بسازد» ، يعني کارخانه غنيسازي سوخت فردو(FFEP)، که در نزديکي شهر قم قرار گرفته است. آژانس در 25 تا 28 اکتبر 2009 زماني که راستيآزمايي اطلاعات طراحي در کارخانه آزمايش سوخت را انجام داد با طرف ايراني ملاقات و درباره گاهشمار طراحي و ساخت FFEP و همينطور وضعيت فعلي و هدف اوليه آن گفتوگو كرد. آژانس راستيآزمايي كرد که FFEP براي جاي دادن 16 آبشار با مجموع تقريبي 3000 سانتريفيوژ در حال ساخت است. ايران مشخص كرده است که فعلا تنها قصد نصب سانتريفيوژهاي IR-1 در FFEP را در برنامه دارد، اما آن تاسيسات ميتوانند براي جاي دادن سانتريفيوژهاي پيشرفتهتر که ايران در آينده تصميم به استفاده از چنين سانتريفيوژهايي را دارد، آرايش مجدد داشته باشد. در 28 اکتبر سال 2009 ايران يکDIQ (پرسشنامه اطلاعات طراحي ) بهروز شده براي FFEP را به آژانس ارايه داد.
15- ايران در نامهاي به تاريخ 2 دسامبر 2009 در پاسخ به سوالات آژانس در نامهي مورخ 6 نوامبر 2009 در مورد زمانبندي تصميم ساخت سومين کارخانه غنيسازي در ايران علاوه بر PFEP و FEP، بيان كرد که "محل ( نزديک قم) در اصل به عنوان يک منطقه عمومي براي پناهگاههاي احتياطي دفاعي غيرعامل براي استفادههاي مختلف در نظر گرفته شده بود. سپس در نيمه دوم سال 2007 اين محل براي ساخت کارخانه غنيسازي سوخت انتخاب شد". در 16 دسامبر سال 2009 آژانس نامهاي به ايران نوشت و درآن خاطرنشان كرد كه برخي از پاسخهايش کاملا درخواستهاي آژانس را براي شفافسازي در مورد FFEP مد نظر قرار نداده است. در نامه آژانس بهويژه به درخواست آژانس مبني بر اين که چه زماني تصميم به ساخت کارخانه غنيسازي (علاوه بر PFEP و FEP) گرفته شد و در مورد ضرورت دسترسي به شرکتهاي دخيل در طراحي و ساخت FFEP بهمنظور تاييد اظهارات ايران در مورد سابقه و هدف تاسيسات تاکيد شده بود. آژانس ايران را مطلع کرد که اطلاعات وسيعي را از شماري از منابع در مورد جزييات طراحي تاسيسات که مطابق با طراحي راستيآزمايي شده توسط آژانس درDIV بود دريافت كرده است و اين که اين منابع ادعا کردند که طراحي و کار روي تاسيسات در سال 2006 يعني زماني آغاز شده بود که ايران خود پذيرفته بود به کد اصلاح شده 1.3 براي اطلاع به آژانس ملزم است.
16- در نامه مورخ 22 ژانويه 2010 آژانس يک DIQ کامل براي FFEP را از ايران خواستار شد و بار ديگر بر درخواست ارايه شده خود در ا کتبر سال 2009 براي دسترسي به اسناد طراحي مربوطه و شرکتهاي دخيل در طراحي سومين کارخانه غنيسازي در ايران تاکيد کرد. ايران هنوز به اين درخواستها پاسخ نداده است.
17- از 26 اکتبر 2009 آژانس پنج DIV را در FFEP انجام داده است. در3 مورد از آنها آژانس نمونهبرداري محيطي انجام داد. نتايج تحليل نمونههاي برداشته شده در 27 اکتبر 2009 از دو مخزن خنثيسازي در FFEP وجود تعداد کمي از ذرات اورانيوم ضعيف شده که شبيه ذرات پيدا شده در نطنز بود را نشان دادند. بر اساس اعلام ايران مخازن از سايت نطنز به FFEP آورده شده بود. نتايج تحليل بعدي نمونههاي بعدي آماده نشده است. آژانس راستي آزمايي کرده است که ساخت تاسيسات در حال انجام است، اما تا تاريخ 16 فوريه 2010 هيچ سانتريفيوژي وارد تاسيسات نشده است.
B. فعاليتهاي بازفرآوري
18- آژانس بازرسي از نحوه استفاده و ساخت سلولهاي داغ در رآکتور تحقيقاتي تهران (TRR) و موسسه توليد راديوايزوتوپ موليبدن، يد و زنون (MIX) را ادامه داده است. آژانس يک بازرسي و يک DIV در TRR را در 11 نوامبر 2009 و در تاريخ 23 ژانويه 2010 در تاسيسات MIX انجام داد. هيچ گونه شواهدي در مورد بازفرآوري و فعاليتهاي مربوطه در اين تاسيسات مشاهده نشده است. در حالي که ايران اظهار كرده است که فعاليتهاي مرتبط با بازفرآوري در ايران وجود ندارد، آژانس تا زماني که اجراي پروتکل الحاقي توسط ايران امکانپذير نباشد ميتواند اين موضوع را فقط در رابطه با اين دو تاسيسات تاييد كند.
C. پروژههاي مربوط به آب سنگين
19- در قطعنامه 1737 (2006)، شوراي امنيت در بند اجرايي دوم تصميم گرفت که ايران فعاليتهاي معيني مشتمل بر «کار روي تمامي پروژههاي مرتبط با آب سنگين شامل ساخت راکتور تحقيقاتي کند شده با آب سنگين که بايد تحت راستيآزمايي آژانس قرار گيرد» را تعليق كند. در اين قطعنامه شورا همچنين تصميم گرفت که ايران «چنين دسترسي و همکاريهايي را که آژانس براي قادر شدن به راستي آزمايي تعليق مشخص شده در پاراگراف 2 مقرر ميدارد را فراهم كرده و تمامي موضوعات باقيمانده مشخص شده در گزارشهاي آژانس را حل و فصل كند.»
20- همانطور که در (گزارش) GOV/74/2009 مشخص شده است در راستيآزمايي اطلاعات طراحي که در تاسيسات تبديل اورانيوم (UCF) در اصفهان در 25 اکتبر 2009 به انجام رسيد، آژانس تعداد زيادي بشکه که بنا بر اظهارات ايران حاوي آب سنگين است را مشاهده کرد. در يک نامه به تاريخ 10 نوامبر 2009 آژانس از ايران خواست تعداد بشکهها و محتويات آنها را تاييد كرده و اطلاعات مربوط به منشاء آب سنگين ارايه كند. ايران در نامهاش در پاسخ به آژانس در تاريخ 18 نوامبر 2009 اعلام كرد که "منشاء اين آب سنگين جمهوري اسلامي ايران است".
21- با توجه به درخواست شوراي امنيت که از آژانس خواسته است تعليق توسط ايران از جمله تعليق مستمر تمامي پروژههاي مرتبط با آب سنگين را راستيآزمايي كند و گزارش دهد که آيا ايران بر آن اساس تعليق کامل و پايدار را به اجرا گذاشته است يا خير ، آژانس نياز دارد بتواند محتويات بشکهها و منشاء آب سنگيني که گفته ميشود در آن بشکهها موجود است را مشخص كند. بدين منظور در يک نامه به تاريخ 7 ژانويه 2010 آژانس به ايران اطلاع داد که طي راستيآزمايي اطلاعات طراحي در UCF که براي تاريخ 17 ژانويه 2010 برنامهريزي شده است، آژانس قصد دارد از آب سنگين بهمنظور آناليز تخريبي نمونهبرداري كند. در يک نامه به تاريخ 14 ژانويه 2010 ايران با يک چنين نمونهبرداري مخالفت و اظهار كرد که هيچ رويهاي در موافقتنامه پادمان براي نمونهبرداري مواد غيرهستهيي براي آناليز تخريبي وجود ندارد. آژانس در طي راستي آزمايي اطلاعات طراحي در 17 ژانويه 2010، تعداد 756 بشکه 50 ليتري را شمارش كرد که بهگفته ايران حاوي آب سنگين بوده و تعداد محدودي از بشکهها را بهطور تصادفي وزن كرد، اما اجازه نيافت تا بهمنظور تاييد محتويات بشکهها از آنها نمونهبرداري كند.
22- آژانس در 13 ژانويه 2010 در کارخانه توليد سوخت (FMP) راستي آزمايي اطلاعات طراحي انجام داد. اين راستيآزمايي تاييد کرد که هيچگونه تجهيزات جديد فرآيند در اين تاسيسات نصب نشده است و هيچگونه مجموعه، ميله و يا قرصهاي سوخت از ماه مي 2009 توليد نشده است. آژانس در 18 ژانويه 2010 پرسشنامه اطلاعات طراحي اصلاح شده براي کارخانه توليد سوخت را دريافت کرد كه شامل اطلاعاتي بود كه آژانس در ژوئن 2009 درباره ويژگيهاي طراحي مجموعه سوخت که در بازرسي ماه مه سال 2009 مورد راستي آزمايي آژانس از کارخانه توليد سوخت قرار گرفت، درخواست كرد.
23- آژانس در 8 فوريه 2010 راستي آزمايي اطلاعات طراحي را در راکتور آب سنگين IR-40 در اراک انجام داد. آژانس تاييد کرد که ساخت تاسيسات در حال انجام است. اگرچه همانطور که قبلا گفته شد براي شورا مشخص شد با توجه به ممانعت ايران در اجازه دادن به آژانس براي دسترسي به کارخانه توليد آب سنگين (HWPP) آژانس ناگزير از اين بود که به تصاوير ماهوارهيي براي نظارت بر وضعيت اين کارخانه تکيه كند. براساس تصاوير جديد به نظر ميرسد کارخانه توليد آب سنگين (HWPP) مجددا در حال کار است. اگرچه لازم به ذکر است که اين تصاوير تنها بيانگر اطلاعاتي است كه در زمان دريافت تصاوير در حال انجام بود. براساس درخواست شوراي امنيت که آژانس تعليق پروژههاي مربوط به آب سنگين در ايران را مورد راستي آزمايي قرار دهد و بهويژه در مورد آن چه که در UCF وجود دارد و ايران آن را آب سنگين با منشاي ايراني توصيف كرده است، آژانس نياز به دسترسي مستقيم به کارخانه توليد آب سنگين دارد.
24- آژانس در نامهاي به تاريخ 15 فوريه 2010 مجدا درخواستهايش را مبني بر اين كه ايران در سريعترين زمان ممكن ترتيبات لازم را براي دسترسي آژانس به کارخانه توليد آب سنگين، آب سنگين نگهداري شده در UCF بهمنظور نمونه برداري براي آناليز تخريبي، و هر محل ديگري در ايران که پروژه هاي آب سنگين در آن در حال انجام است را فراهم كند، تكرار كرد.
D. ساير مسايل اجرايي (پادمان)
D-1 تبديل اورانيوم
25- طبق اطلاعات طراحي که از سوي ايران ارايه شده و در تاريخ 12 نوامبر 2009 مورد بازبيني قرار گرفته است UCF در نهايت شامل روندهاي زير خواهد بود:
توليد UF6 طبيعي از کنسانتره سنگ اورانيوم براي غنيسازي بيشتر (که تکميل و عملياتي شده است.)
توليد اکسيد اورانيوم (UO2) طبيعي از کنسانتره سنگ اورانيوم براي سوخت نيروگاه IR-40 (که انتظار ميرود در مارس 2010 تکميل شود.)
توليد شمشهاي فلزي اورانيوم طبيعي از UF4 براي اهداف تحقيق و توسعه (که تکميل شده، اما هنوز عملياتي نشده است.)
توليد اکسيد اورانيوم (UO2) با غناي پايين (حد اکثر 5 درصد غنيسازي اورانيوم 235) از UF6 براي سوخت نيروگاه آب سبک (ساختمان آن در حال ساخت است.)
توليد فلز اورانيم با غناي پايين (حداکثر 19/7 درصد غنيسازي اورانيوم 235) از UF6 براي اهداف تحقيق و توسعه (هنوز تجهيزات آن نصب نشده است.)
توليد پودر UF4 ضعيف شده از اورانيوم UF6 براي فرايند تبديل بيشتر به فلز اورانيوم (ساختمان آن در حال ساخت است.)
و توليد فلز اورانيوم ضعيف شده از UF4 براي اهداف ذخيرهسازي و استحفاظي (ساخت آن هنوز شروع نشده است.)
ايران تحت پوشش نامهاي به تاريخ 11 فوريه 2010 پرسشنامه اطلاعات طراحي (DIQ) به روز شده را براي UCF ارايه كرد که به فعاليتهاي بيشتر تحقيق و توسعه درباره تبديل UF6 ضعيف شده به U3O8 ضعيف شده اشاره کرده بود.
26- آژانس در اکتبر 2009 از ايران خواست تا اطلاعاتي را از برنامه خود درباره نقشه، تجهيزات و تاسيسات يک آزمايشگاه تحليلي ارايه دهد. ايران اعلام کرده بود که اين آزمايشگاه در محلي در زير زمين و در يکي از مناطق ذخيرهسازي UCF نصب خواهد شد. ايران تحت پوشش نامهاي در تاريخ 13 دسامبر 2009 پرسشنامه بهروز شده اطلاعات طراحي را براي UCF که شامل نقشه و طراحي آزمايشگاه مزبور نيز بود تسليم كرد. آژانس در تاريخ 9 فوريه 2010 نظراتي را درباره اين پرسشنامه به ايران ارايه كرد که ضمن آن درخواست خود را مبني بر داخل كردن اطلاعات مربوط به برنامه تجهيزات و تاسيسات آزمايشگاه از سوي ايران تکرار کرده بود.
27- آژانس در تاريخ 17 ژانويه 2010 بازرسي و راستي آزمايي اطلاعات طراحي (DIV) را در UCF به عمل آورد. در آن هنگام کارخانه تحت مراقبت قرار داشت. UF6 از 10 اوت 2009 توليد نشده است، اما از آن زمان تاکنون 5 تن اورانيوم به شکل UF6 که قبلاً توليد ميشد ولي در فرآوري متوقف شده بود در تاريخ 15 نوامبر 2009 از فرآوري خارج شد بنابراين کل مقدار اورانيومي که از ماه مارس 2004 به شکل UF6 در UCF توليد شده است 371 تن است (که بخشي از آن به کارخانه غنيسازي سوخت و کارخانه نيمه صنعتي غنيسازي سوخت منتقل شده است) و تحت مراقبت و نظارت آژانس قرار دارد. در حال حاضر 42 تن اورانيوم به شکل کنسانتره سنگ اورانيوم در UCF انبار شده است.
D-2 اطلاعات طراحي
ايران در نامهي مورخ 29 مارس 2007 به آژانس اطلاع داد که تصميم گرفته است اجراي کد اصلاحي 1.3 بخش کليات ترتيبات فرعي را که در سال 2003 پذيرفته بود به حالت تعليق درآورد. آژانس در تاريخ 30 مارس 2007 از ايران درخواست کرد که در تصميم خود تجديد نظر كند. آژانس درخواست خود را طي نامهاي در تاريخ 16 اکتبر 2008 تکرار كرد.
29- کد اصلاحي 1.3 که ايران در سال 2003 با آن موافقت کرده بود ارايه اطلاعات طراحي براي تاسيسات جديد را به محض اتخاذ تصميم براي ساخت آن يا صدور اجازه ساخت تاسيسات جديد را مجاز ميشمارد. کد اصلاحي 1.3 همچنين ارايه اطلاعات بيشتر طراحي را از همان هنگامي که طراحي در مراحل تعريف پروژه، طراحي اوليه، ساخت و دستور اجرا قرار دارد مجاز ميشمارد.
30- مطابق ماده 39 توافقنامه پادمان ايران، ترتيبات فرعي مورد توافق را نميتوان يکجانبه تغيير داد؛ علاوه بر آن هيچ ساز و کاري در توافقنامه پادمان براي تعليق يکي از مواد مورد توافق در ترتيبات فرعي وجود ندارد. بنابراين کد اصلاحي 1.3 به همان نحوي که در سال 2003 مورد توافق ايران قرار گرفت براي ايران لازمالاجرا باقي ميماند.
31- هم در مورد تاسيسات دارخوين و هم کارخانه نيمهصنعتي غنيسازي سوخت، ايران آژانس را مطابق کد اصلاحي 1.3 بهموقع از تصميم خود براي ساخت يا صدور مجوز ساخت اين تاسيسات مطلع نساخت و تنها اطلاعات طراحي محدودي را فراهم كرده است. اقدامات ايران در اين زمينه با وظيفه آن مطابق ترتيبات فرعي توافقنامه پادمان همخواني ندارد و درباره كامل بودن اظهاراتش نگرانيهايي را به وجود ميآورد.
32- آژانس در تاريخ 6 نوامبر 2009 طي نامهاي به ايران با اشاره به تصميم ايران براي ساخت کارخانه نيمه صنعتي غنيسازي سوخت از ايران خواست تا تاييد كند که براي ساخت يا صدور مجوز ساخت هيچ گونه تاسيسات هستهيي ديگر تصميمي اتخاذ نخواهد کرد و اين که در حال حاضر به هيچ وجه چنين تاسيساتي که به آژانس اعلام نشده باشد در ايران وجود ندارد. ايران در پاسخ خود در تاريخ 2 دسامبر 2009 اعلام کرد که "جمهوري اسلامي ايران همچون گذشته مطابق توافقنامه پادمان با آژانس (INFCIRC/214) آژانس را از وجود ساير تاسيسات هستهيي در ايران مطلع خواهد كرد."
33- آژانس طي نامه مورخ 2 دسامبر 2009 به اعلان عمومي ايران از قصد اين کشور براي ساخت 10 واحد تاسيسات جديد غنيسازي و همچنين بنا به گزارشهاي واصله به سخنرانيهاي ايران مبني بر اتخاذ تصميم درباره ساخت پنج سايت و پنج کارخانه ديگر در سراسر کشور اشاره كرد و از ايران راجع به صحت اطلاعات مطرح شده در اين گزارشها سوال كرد. علاوه بر آن آژانس در خواست كرد در صورتي که ايران براي ساخت تاسيسات جديد غنيسازي تصميمي اتخاذ كرده است اطلاعات بيشتري را درباره طراحي و زمانبندي ساخت اين تاسيسات براي آژانس فراهم كند. ايران در پاسخ خود در تاريخ 17 دسامبر 2009 که ضمن آن به نامه خود مورخ 29 مارس 2007 نيز درباره تعليق اجراي کد اصلاحي 1.3 و برگشت به اجراي متن قبلي مندرج در ترتيبات فرعي به تاريخ 12 فوريه 1976 اشاره کرده بود، اظهار كرد که «اطلاعات مورد نياز آژانس را در صورت ضرورت ارايه ميكند.»
34- ماده 45 توافقنامه پادمان ايران اين كشور را ملزم ميكند که اطلاعات طراحي مربوط به اصلاحات مرتبط با اهداف پادماني را به حد کافي زود به آژانس ارايه كند تا رويههاي پادماني در صورت لزوم تنظيم شوند. حداکثر افزايش اعلام شده سطح غنيسازي از 5 درصد اورانيوم U-235 تا 20 درصد U-235 به روشني با مقاصد پادماني مرتبط است و همچنين بايد در فرصتي به آژانس اعلام شود که آژانس زمان کافي براي تنظيم رويههاي موجود پادماني در کارخانه نيمه صنعتي غنيسازي سوخت داشته باشد.
35- ايران هنوز اجراي کد اصلاحي 1.3 را از سر نگرفته است. ايران تنها کشور داراي فعاليتهاي مهم هستهيي است كه توافقنامه پادماني جامع در آن در حال اجراست، اما مفاد کد اصلاحي 3/1 را اجرا نميکند. توجه به اين نکته مهم است که فقدان اين گونه اطلاعات اوليه، زماني را كه آژانس براي برنامهريزي ترتيبات پادماني لازم بهخصوص در مورد تاسيسات جديد در اختيار دارد و نيز سطح اتکا به اين اطلاعات را در فقدان ساير تاسيسات هستهيي کاهش ميدهد.
D-3 ديگر مسايل
36- در تاريخ 8 دسامبر 2009 به درخواست ايران مهر و موم 31 محموله در نيروگاه هسته اي بوشهر برداشته شد تا انجام بررسي فني مجتمع سوخت وارداتي از فدراسيون روسيه براي استفاده در نيروگاه هستهيي بوشهر امكانپذير شود. مجتمعهاي سوخت پس از بررسي فني مورد راستيآزمايي مجدد آژانس قرار ميگيرند و دوباره مهر و موم ميشوند.
37- آژانس در 9 فوريه 2010 يك راستيآزمايي اطلاعات طراحي را در آزمايشگاه تحقيقاتي چندمنظوره جابربن حيان (JHL) در تهران انجام داد كه طي آن به آژانس اطلاع داده شد كه فعاليتهاي تحقيقات و توسعه فرآوري گرمايي (Pyroprocessing) در JHL براي مطالعه توليد الكترو شيميايي فلز اورانيوم آغاز شده است. آژانس در نامهاي به تاريخ 3 فوريه 2010 از ايران درخواست كرد كه اطلاعات بيشتري درباره اين فعاليتها ارايه كند.
38- آژانس بر اساس تصوير ماهوارهيي ارزيابي ميكند كه فعاليتهاي بازيابي اورانيوم در حوزه كارخانه توليد اورانيوم بندرعباس ادامه دارد.
39- آژانس از اوايل 2008 از ايران درخواست كرد كه دسترسي به محلهاي بيشتر مربوطه، از جمله محل ساخت سانتريفوژها، تحقيقات و توسعه درباره غنيسازي اورانيوم و معدن كاوي و آسياب اورانيوم، را فراهم كند (GOV/15/2008, para13). آژانس بهخصوص با توجه به تحولات اخير در ايران و اظهارات ايران در مورد ساخت برنامهريزي شده تاسيسات هستهيي جديد از ايران درخواست كرد كه دسترسي به اين محلها را در اسرع وقت فراهم كند.
E. ابعاد نظامي احتمالي
40- همانگونه که بهواسطه توافقنامه پادمان مقرر شده، آژانس بهمنظور تاييد اين که تمامي مواد هستهيي در ايران براي فعاليتهاي صلحآميز است، نياز دارد نسبت به نبود ابعاد نظامي احتمالي برنامه هستهيي ايران اعتماد داشته باشد. گزارشهاي قبلي از سوي مديرکل موضوعات باقيمانده و اقدامات لازم از سوي ايران را بهطور مشروح توضيح دادهاند، از جمله اين كه ايران پروتکل الحاقي را اجرا كند و اطلاعات و دسترسي لازم را براي آژانس فراهم كند؛ با اين هدف كه: مسايل مرتبط با مطالعات ادعايي را حل و فصل كند، در مورد شرايط دستيابي به سند اورانيوم فلزي ابهامزدايي كند؛ در مورد فعاليتهاي خريد و تحقيق و توسعه نهادها و شرکتهاي مرتبط با بخش نظامي که ميتوانسته مرتبط با هستهيي باشد ابهامزدايي كند؛ و در مورد توليد تجهيزات و قطعات مرتبط با هستهيي توسط شرکتهاي متعلق به صنايع دفاع ابهامزدايي كند.
41- اطلاعاتي كه در ارتباط با اين موضوعات در اختيار آژانس قرار گرفته گسترده بوده و در طول زمان از منابع مختلف گردآوري شده است. اين (اطلاعات) ازحيث جزييات فني، چارچوب زماني که فعاليتها در آنها انجام شده و اشخاص و سازمانهاي درگير بهطور گستردهاي داراي همخواني بوده و معتبر هستند. به طور كلي اين امر نگرانيهايي را در مورد وجود احتمالي فعاليتهاي اعلام نشده گذشته يا جاري در ايران در ارتباط با ساخت يک خرج هستهيي براي يک موشک ايجاد ميكند. اين فعاليتهاي ادعايي مشتمل بر تعدادي پروژهها و زير پروژههاي در برگيرنده ابعاد هسته اي و موشکي است كه توسط سازمانهاي مرتبط با بخش نظامي انجام شده است.
42- از جمله فعاليتهايي که آژانس تلاش داشته درباره آنها با ايران گفتوگو كند عبارتند از: فعاليتهاي در برگيرنده سيستمهاي انفجاري همزمان با دقت بالا؛ مطالعات در باره چاشنيهاي انفجارات با قدرت زياد و مهندسي بدنه موشک با قابليت بازگشت؛ يک پروژه براي تبديل UO2 به UF4 مشهور به «پروژه نمک سبز» و فعاليتهاي مختلف مرتبط با خريد. بهطور اخص آژانس از جمله درپي ابهامزدايي درباره موارد زير بوده است: آيا ايران در فعاليتهاي اعلام نشده براي توليد UF6 (نمک سبز) که شرکت کيميا معدن در آن درگير بوده، وارد شده است؛ آيا فعاليتهاي ايران در مورد سيمهاي ارتباطي چاشنيهاي انفجاري منحصرا براي مقاصد غير نظامي يا متعارف نظامي بوده است؛ آيا ايران يک سيستم کروي انفجار از داخل احتمالا با مساعدت يک کارشناس خبره خارجي در زمينه فنآوري انفجاري را ساخته است؛ آيا طراحي مهندسي و مطالعات مدلسازي کامپيوتري با هدف ساخت يک طراحي جديد براي محفظه خرج يک موشک براي يک خرج هستهيي بوده است؛ و ارتباط بين تلاشهاي مختلف مقامات ارشد ايراني داراي ارتباط با سازمانهاي نظامي در ايران بهمنظور کسب فنآوري و تجهيزات مرتبط با هستهيي.
43- آژانس همچنين مايل است با ايران درباره اين موارد گفتگو كند: پروژه و ساختار مديريتي فعاليتهاي ادعايي مرتبط با انفجارات هسته اي ؛ ترتيبات ايمني مرتبط با هستهيي براي شماري از پروژههاي ادعايي؛ جزييات مربوط به ساخت قطعات براي سيستم چاشني انفجارات با قدرت زياد و آزمايشهاي مربوط به توليد و تشخيص نوترونها. بررسي اين موضوعات براي رفع از نگرانيهاي آژانس درباره اين فعاليتها و موارد ياد شده بالا که به نظر ميرسد پس از 2004 ادامه يافته، حايز اهميت است.
44- ايران از اوت سال 2008 با اظهار اين که ادعاهاي مرتبط با ابعاد نظامي احتمالي برنامه هستهيياش بيپايه بوده و اطلاعاتي که آژانس به آنها اشاره دارد مبتني بر جعليات است، از گفتوگو در مورد مسايل ياد شده بالا با آژانس يا ارايه هرگونه اطلاعات و دسترسي بيشتر (به اماکن و اشخاص) براي پرداختن به اين نگرانيها امتناع ورزيده است.
45- به مرور زمان و احتمال زايل شدن دسترسي به اطلاعات، اهميت دارد که ايران بدون تاخير با آژانس در مورد اين موضوعات وارد گفتگو شده و اينکه آژانس اجازه يابد از کليه سايتهاي مربوطه بازديد كند، به تمامي تجهيزات و اسناد مربوطه دسترسي يابد و اجازه يابد که با اشخاص مربوطه گفتوگو كند. تعامل چشمگير ايران آژانس را قادر خواهد كرد که در کارش پيشرفت داشته باشد. در گذشته بهواسطه همکاري فعالانه ايران پيشرفت در موارد خاصي که سوالاتي مطرح بوده انجام شده است؛ اين امر ميتواند در مورد اين سوالات درباره ابعاد مربوطه نظامي نيز امکانپذير باشد.
F. خلاصه
46- در حالي که آژانس به راستيآزمايي انحراف نداشتن مواد هستهاي اظهار شده در ايران ادامه ميدهد، ايران براي اجازه دادن به آژانس به منظور تاييد اين که تمامي مواد هسته اي در ايران در فعاليتهاي هسته اي صلح آميز قرار دارند، همکاري مورد نياز را نكرده است.
47- ايران ملزومات مندرج در قطعنامههاي مربوطه شوراي حکام و شوراي امنيت شامل اجراي پروتکل الحاقي را که براي اعتمادسازي نسبت به مقاصد منحصرا صلحآميز برنامه هستهيي ايران و حل و فصل مسايل باقيمانده اهميت اساسي دارد اجرا نميكند. بهويژه ايران بايد براي ابهامزدايي ازموضوعات باقيمانده که موجب بروز نگراني درباره ابعاد نظامي احتمالي برنامه هسته اي ايران هستند و اجراي متن اصلاح شده کد 1.3 از ترتيبات فرعي بخش عمومي مبني بر ارايه پيش هنگام اطلاعات طراحي همکاري كند.
48- ايران برخلاف قطعنامههاي مربوطه شوراي حکام و شوراي امنيت، به عمليات در کارخانه نيمه صنعتي غني سازي سوخت (PFEP) و کارخانه غنيسازي سوخت (FEP ) در نطنز و ساخت يک کارخانه جديد غنيسازي در فردو ادامه داده است. ايران همچنين قصد خود براي ساخت 10 کارخانه غنيسازي جديد را اعلام كرده است. ايران اخيرا تزريق UF6 با غناي پايين توليد شده در FEP به يک آبشار PFEP را با هدف غني سازي تا سطح 20 درصد بهصورت U-235 را آغاز کرد. مدت زماني که ايران براي اعلام در زمينه تغييرات مربوطه ايجاد شده در PFEP براي آژانس فراهم كرد براي اين که آژانس بتواند قبل از آغاز تزريق مواد به PFEP رويههاي موجود پادماني را تنظيم كند، ناکافي بود. کار آژانس براي راستيآزمايي FFEP و درک هدف اوليه اين تاسيسات و گاه شمار طراحي و ساخت آن ادامه دارد. ايران دسترسي به اطلاعاتي از قبيل اطلاعات طراحي اوليه براي FFEP يا دسترسي به شرکتهاي درگير در طراحي و ساخت کارخانه را فراهم نميكند.
49- ايران همچنين برخلاف قطعنامههاي مربوطه شوراي حکام و شوراي امنيت ساخت رآکتور IR-40 و ديگر فعاليت هاي مرتبط با آب سنگين را ادامه ميدهد. آژانس اجازه نيافته است که از آب سنگين که در UCF انبار شده است نمونهبرداري كند و به کارخانه توليد آب سنگين دسترسي نيافته است.
50- مديرکل از ايران درخواست ميكند اقداماتي را در جهت اجراي کامل توافقنامه پادمان خود و ديگر وظايفش شامل اجراي پروتکل الحاقي اتخاذ كند.
51- مديرکل به نحو مقتضي به گزارشدهي ادامه خواهد داد.»