تجديد نظر سمبليک و نمادين کفايت نمي کند

رابطه ايران و انگليس داراي يک سابقه طولاني و تاريخي است. تيغ جرار سياست هاي استعماري انگليس زخم هاي مزمن بسياري بر تارك اين ملت نشانده است كه با عث شكل گيري نگرش منفي مردم ايران نسبت سياست هاي انگليس شده است. مردم ايران زخم خورده در عصر پهلوي زخم خورده استعمار و استبداد بودند كه هر دو بازتاب سياست ها و منويات لندن نشينان بوده است و بعد از پيروزي انقلاب ملت ايران، انگليس از دشمن ترين دشمنان ايران بوده است. ملت ايران هيچ گاه با انگليس رابطه خوبي نداشته است.

در سه دهه گذشته هيچ گاه رابطه خوب و حسنه يي بين دولت ايران و انگليس وجود نداشته است و در بعضي مقاطع رابطه خيلي پرتنش و بد هم بوده است. اساساً انگليسي ها در مقاطع مختلف کارشکني هاي جدي و زيرکانه يي نسبت به ايران و انقلاب اسلامي روا داشته اند. اما اين روابط افت و خيز داشته است.

غالبا انگليس تلاش كرده است كه براي صدمه زدن به ايران و حصول اهداف خود پشت كشورهاي ديگر پنهان شود و كشورهاي ديگر را بسيج كند. در اين افت و خيزها هم انگليس همواره تلاش کرده در اروپاي ابتكار عمل در مورد سياست گذاري در مورد ايران را در دست بگيرد و با جمهوري اسلامي ايران برخورد کند. البته انگليس در عداوت با ايران، تفاهم و همراهي جدي با آمريكا داشته و دارد.

آمريكا و كشورهايي مانند كانادا و فرانسه و ديگر متحدان انگليس غالبا هزينه هاي مبارزه سخت افزاري با ايران را پرداخت كرده اند و روباه پير تلاش خود را به مبارزه نرم افزاري با ايران تخصيص داده است و اين هدف خود را از اولين روزهاي انقلاب اسلامي پيگيري كرده است. انگليس عملاً بخش نرم افزارانه اقدامات دشمنان ايران را پيگيري مي کنند به طور مثال آمريکايي ها بخش سخت افزارانه و درشت گويانه رابطه را برعهده دارند اما در بخش اقدامات نرم افزارانه انگليسي ها پيشرو هستند.

اگر بسياري از كشورها تلاش كرده اند كه وجهه همت خود را براي فشار به ايران و صدمه زدن به اين ملت عرصه هاي سياسي و اقتصادي قرار دهند؛ انگليس فعال ترين كشور در عرصه جنگ نرم افزاري و تهاجم فرهنگي بوده است.

حمايت از سلمان رشدي، نويسنده كتاب آيات شيطاني يكي از مصاديق آشكار اين نوع سياست است كه رهبر كبير انقلاب در واكنش به انتشار اين كتاب در 25 بهمن ماه 1367 اين نويسنده را به زباله دان تاريخ فرستاد. تلاش انگليس در جهت ايجاد اختلاف در قوميت ها و اقليت هاي كشور و ايجاد فرقه ها و گروههاي قومي معارض بر همين پايه است. فعاليت هاي رسانه اي فراگير انگليس در همين چارچوب بوده است. راديو بي بي سي تا مدت ها تريبون اصلي مخالفين جمهوري اسلامي ايران بود كه تعداد اين رسانه ها افزايش يافت و كشورهاي مختلف با اين كشور همراه شدند.

بي بي سي قبل از انتخابات رياست جمهوري با راه اندازي شبكه فارسي زبان تلاش خود براي دخالت در تحولات ايران را آشكار كرد و اين امر به مرور زمان آشكارتر شد. با دستگيري برخي از كارمندان سفارت انگليس و برخي از مزدوران و جاسوسان اين كشور اين مسئله روشن تر و شفاف تر شده است.

اگر اين روند ادامه پيدا کند مطمئناً روابط ايران و انگليس تامين کننده منافع ايران نيست و طبعاً بايد در نوع رابطه با اين کشور تجديدنظر جدي صورت گيرد اما در مقوله تجديدنظر نگارنده معتقد است كه تجديدنظر سمبليک و نمادين کفايت نمي کند، بايد يک برنامه ريزي هوشمندانه و نرم افزارانه قوي انجام شود.

جمهوري اسلامي ايران بايد روابط خود با كشورهاي ديگر را مديريت كند. مديريت يعني اينکه گاهي بايد سطح روابط را کاهش داد يا حتي در مقاطعي آن را قطع کرد يا بخشي از روابط را که در عرصه اقتصادي وجود دارد؛ به شکل موازي در ارتباط با کشورهاي ديگر براي نيل به اهداف ملي بديهي است.

در سياست خارجي بحث منافع متقابل مطرح است. سياست فعلي جمهوري اسلامي ايران در جهت قطع رابطه با کشوري نيست. گاهي کاهش رابطه به شکل نمادين و سمبليک است مثلاً سطح روابط را از سفير به کاردار کاهش دهيم. اما گاهي هم کاهش رابطه به شکل واقعي است که در کاهش رابطه به شکل واقعي بحث اقتصادي مطرح مي شود.

بر اين اساس با توجه به اهميت اقتصاد در مناسبات بين المللي ضرورت دارد كه در تنظيم همكاري هاي سياسي با كشورهاي مختلف و برقراري مناسبات اقتصادي تناسي وجود داشته باشد و بودجه ايران در جهت منافع كشورهاي متخاصم هزينه نشود. بر اين اساس در تنظيم رابطه خود با انگليس بايد به شكلي عمل شود، اين كشور تبعات دشمني با ملت ايران را احساس كند و ارز ايران هزينه نجات اقتصاد بحران زده دشمنان اين ملت نشود.

به همين دليل است كه سفير انگليس در ايران به رييس كميسيون امنيت ملي و سياست خارحي ايران نامه مي نويسد و خواستار تجديد نظر در تصميم گيري براي كاهش سطح رابطه با روباه پير مي شود.