يك مركز مطالعاتي معتبر در آمريكا در تحليلي به علت عدم حمله آمريكا به ايران اشاره كرد و نوشت كه حمله به ايران تنها منجر به به خطر افتادن منافع آمريكا ميشود و اقتصاد جهان را به سوي بحران سوق ميدهد.
به گزارش فارس، بنياد مطالعاتي كارنگي در تحليلي به علت عدم حمله آمريكا به ايران اشاره كرد و در گزارشي اينگونه نوشت كه حمله به ايران اقتصاد آسيبپذير جهان را به سوي بحران سوق خواهد داد و به نفع منافع آمريكا نيست كه به ايران حمله كند و منافع اين كشور و جهان به خطر خواهد افتاد.
در اين گزارش آمده است كه ضربالاجل دولت "باراك اوباما " رئيسجمهوري آمريكا براي ايران به منظور ورود به مذاكرات هستهاي از موعد خود گذشت. درحالي كه كاخ سفيد و همپيمانان اين كشور گزينههاي سياسي جديدي را در مقابل ايران ميسنجند، واشنگتن هنوز بر همان خط قديمي خود مبني بر آنكه تمامي گزينهها در مقابل ايران بر روي ميز است، باقي مانده است. در ميان ركود اقتصادي جهان و دو رقمي شدن نرخ بيكاري، بمباران كردن تأسيسات هستهاي ايران غيرممكن است.
بنا بر اين گزارش، هرگونه حمله به ايران، به طرز چشمگيري منجر به افزايش قيمت نفت ميشود و خطر اين امر كه اقتصاد آسيبپذير جهان را به سوي بحران مالي سوق دهد، افزايش پيدا ميكند. اگر قيمت نفت به هر بشكه 150 دلار برسد همانطور كه در تابستان 2008 به اين مقدار رسيده بود، هزينه صورتحسابهاي گاز با افزايش ناگهاني روبرو ميشود و قيمت بنزين در آمريكا يكبار ديگر به بيش از هر گالن 4 دلار خواهد رسيد. تأثير آن بر هزينههاي مصرفكننده نيز شديد خواهد بود. بر اساس ميانگين مصرف نفت ملي و قيمتهاي سال 2009، افزايش قيمتي كه 6 ماه به طول انجاميد، معادل مالياتي بيش از 3 هزار دلار براي يك خانواده چهارنفره بود.
گزارش فوق افزود: حمله به ايران براي نظام آماده به مبارزه تهران، فرصتي به وجود ميآورد تا مردم خود را به صف درآورد و به هر راه ممكن اين حمله را سركوب كند. گرچه ايران نميتواند تنگه هرمز را مسدود كند يا حتي آسيب جدي به ناوهاي آمريكا يا سيستمهاي نفتي عربستان سعودي وارد كند اما نرخ بيمه براي حمل و نقل به سرعت افزايش مييابد. اين حس بلاتكليفي درباره منابع آينده [نفت] منجر به آشفته كردن بازارها و همچنين افزايش بسيار زياد قيمت نفت ميشود، در نتيجه بزرگترين طرفهاي ذينفع حمله به ايران، تنها توليدكنندگان نفت خواهند بود.
اين گزارش همچنين نوشت كه ايران احتمال دارد همپيمانان خود در لبنان و فلسطين كه شامل حزبالله و حماس هستند را ترغيب كند تا به اسرائيل حمله كنند و موجي از حملات عليه منافع آمريكا در سراسر جهان به وجود آورد كه تمامي اين موارد جوي از هرج و مرج و ناامني به وجود ميآورد.
بنياد كارنگي در گزارش خود اينگونه نوشت كه [در صورت حمله آمريكا به ايران و به وجود آمدن پيامدهاي آن] جهان يكبار ديگر آمريكا را به علت رفتارهاي بيملاحظهاش مقصر خواهد شناخت و رأيدهندگان آمريكايي احتمالاً از "باراك اوباما " در دور دوم انتخابات رياستجمهوري اين كشور حمايت نخواهند كرد.
از سال 1970 تاكنون 5 حادثه افزايش قيمت نفت به وجود آمده است كه هركدام از آنها همزمان با ركود بزرگ اقتصادي يا افت اقتصادي شديد بوده است. بهبود وضع اقتصادي كنوني نيز هماكنون به محركهاي گسترده دولتي نياز دارد. مصرفكنندگان [آمريكايي] هنوز از نرخ بيكاري 10 درصدي بهتزده هستند و [روند] اطمينان تجاري نيز هنوز به كندي پيش ميرود و به سختي درحال بازسازي است.
در كشورهاي توسعه يافته، افزايش قيمت نفت احتمالاً در همان ابتدا، بهبود وضع اقتصادي را از بين خواهد برد اما تأثير آن در بازارهاي موجود وارد كننده نفت همچون چين و هندوستان به مراتب بيشتر خواهد بود.
يك شوك ديگر از حمله به ايران، نگرانيهاي مشتركي است كه از فشارهاي تورمي كه بازارهاي سهام را دچار آشفتگي خواهد كرد و در نتيجه بيشتر ثروتمندان را تحت تأثير خود قرار ميدهد، به وجود خواهد آمد و در نتيجه به طور خلاصه جهان نميتواند از عهده آن برآيد.
بنياد كارنگي در پايان گزارش خود با اشاره به دلايل مطرح شده اينگونه نوشت كه حتي اگر اسرائيل نيز عمليات نظامي موفقي عليه برنامه هستهاي ايران داشته باشد، باز هم در اين حال آنها نميتوانند هزينههايي سياسي گستردهاي را كه با اين حمله، به جهان وارد ميآورند، بپردازند.
اين گزارش سپس افزود: در حالي كه اوباما اعلام كرد كه درباره ايران تمامي گزينهها بر روي ميز است، با مشاهده موارد مطرح شده متوجه ميشويم كه تمامي گزينهها در مقابل ايران امكان پذير نيست.