«گزارش كميته صيانت از آراي آقاي موسوي كه ديروز 13 تيرماه منتشر شد، با ذكر جزئيات موارد جديدي از... و تقلبات نجومي در انتخابات رژيم... را برملا كرده و بهدرستي آن را «يك دسيسه نظاميافته براي تقلب» خوانده است.»
اين جملات در عين حال كه مهر تأييد سركرده گروهك منافقين بر ادعاي واهي تقلب از سوي ميرحسين موسوي است، حكايت از راه ورودي دارد كه مدعيان تقلب براي احيا و به ميدان كشيدن گروهك مرده منافقين باز كردند.
مروري بر سير مواضع و اظهارنظرهاي سركردگان گروهك منافقين مجموعهاي از حمايتهاي آشكار و پنهان آنها از ميرحسين موسوي و مهدي كروبي، همپوشاني در شعارها و مواضع با آنها، شعارسازيهايي كه در نهايت بر زبان اغتشاشگران حامي ايندو كانديداي شكستخورده در خيابانها جاري ميشود، تزريق ضديت با ولايت فقيه به آشوبگران خياباني و دعوت به شورش را به نمايش ميگذارد. كاري كه در امتداد تحركات ساختارشكنانه غيرقانوني كساني است كه در داخل با صدور بيانيههاي پياپي و تحريك اغتشاشگران و حرمتشكنان دنبال ميكنند.
حمايت صريح از عاليجنابان آشوب
مسعود رجوي كه در بيانيهها عنوان «رهبر انقلاب دموكراتيك ايران» را براي خود انتخاب كرده، يك روز پس از انتشار گزارش تفصيلي كميته صيانت از آراي موسوي به رياست علياكبر محتشميپور، طي پيامي هرگونه تعرض و تهديدهاي وليفقيه به محاكمه و مجازات موسوي را محكوم كرده و نسبت به امنيت موسوي ابراز نگراني كرده است. سركرده اين گروهك تروريستي در بيانيه خود نوشته است: ولي فقيه... در ارگان خود موسوي را به ارتكاب «جنايت» انجام «مأموريت ديكته شده بيروني» و ايفاي نقش «ستون پنجم» دشمن كرد كه يا بايد «توبه» كند و «عذر تقصير» بخواهد و يا «مجازات قطعي به جرم قتل انسانهاي بيگناه، برپايي آشوب و بلوا و اجير كردن اراذل و اوباش براي تعرض به جان و مال و ناموس مردم، همكاري آشكار با بيگانگان و ايفاي نقش ستون پنجم امريكا» را بپذيرد.
سركرده منافقين كه دستش به خون هزاران ايراني آلوده است در يكي از اولين پيامهاي حمايتي خود از موسوي پرده از سناريويي برداشت كه در روز عاشورا با ترور خواهرزاده موسوي به اجرا درآمد. در پيام مسعود رجوي كه پي درپي از رسانه هاي بيگانه پخش مي شد نسبت به تعرض به موسوي و خانواده وي ابراز نگراني شده بود. رجوي در پيام خود نوشته بود: «محكوم كردن هرگونه تعرض و ستمي كه بر موسوي و خانواده و اطرافيان او در چارچوب همين رژيم جريان دارد. همچنين اخطار به رژيم درمورد محاكمه و مجازات وي با تأكيد بر اينكه مسئوليت هرگونه تعرض، دستگيري يا اقدام تروريستي بر عهده شخص... است.» آنها حتي پا را فراتر گذاشته از شوراي امنيت سازمان ملل هم خواستهاند تا براي حفظ امنيت موسوي هيأت نظارتي را به تهران بفرستند. حمايت از موسوي به عنوان يكي از كليديترين سران آشوبهاي پس از انتخابات در بيانيهها و پيامهاي بعدي اين گروهك تروريست نيز ديده ميشود.
در پيام ديگري كه مسعود رجوي در 10 تير صادر كرد نيز اين عبارات اينگونه بيان شد: «موسوي به روشني اذعان كرد كه در ابتدا هدفش از شركت در انتخابات اين بوده است كه «عقلانيت ديني» را به «فضاي مديريت» همين رژيم بازگرداند. اما در ميانه راه «به اهدافي بسيار بلندتر هدايت شده و اكنون ميخواهد به اركان نظام يادآوري كند كه در هر رأي تمامي آنان و مافوقشان ميزاني به نام رأي و عزم مردم وجود دارد كه آنها نه حق دارند و نه ميتوانند آن را ناديده بگيرند. بله، جان كلام كه در قيام شعلهور سراسري از چشم آقاي موسوي دور نمانده در همين جاست. در رأي و عزم جزم و حاكميت مردم كه مافوق و در وراي همه دست و پا زدنها براي حفظ ديكتاتوري ديني و رژيم نامشروع ولايت فقيه است كه اكنون بايد همچون ديكتاتوري سلطنتي به زبالهدان تاريخ انداخته شود.»
استناد به مواضع ساختارشكنانه و راديكال موسوي در شرايط پس از انتخابات در جاي ديگري اينگونه حلول مييابد: «آقاي موسوي هم خوشبختانه اكنون بر سر سختي دشمنان اين رژيم يعني دشمنان فاشيسم پليد مذهبي كه همان اكثريت مردم ايران و فرزندان آزاديستان آن هستند، گواهي ميدهد.»
منافقين حمايت از عاليجنابان آشوبها را وظيفه خود ميدانستند چرا كه تحركات و اقدامات آنان پس از انتخابات توانسته بود جسارتي دوباره به آنها بدهد و به همين دليل بود كه آنها در هر اظهارنظر و موضعي نام و يادي از موسوي و كروبي به ميان آوردهاند. در 8 ديماه همزمان با حرمتشكني عدهاي در روز عاشورا بار ديگر سركرده منافقين دست به نوشتن برد و از موسوي به خاطر بازگشت در همراهياش با نظام اسلامي تقدير و تصريح كرد: «بهرغم هر آنچه موسوي يا ديگران عليه مجاهدين و مقاومت ايران [منافقين] گفته باشند يا بگويند هرگونه تعرض به آنها و خانواده و اطرافيانشان را قوياً محكوم ميكنيم و به ولي فقيه ارتجاع اخطار ميكنيم كه مسئوليت دستگيري و محاكمه و مجازات موسوي و هر گونه اقدام تروريستي مشخصاً و مستقيماً به عهده شخص... است.»
رونويسي از ادعاي تقلب در داخل
آنچه بيش از همه موجب شد تا گروهك تروريست منافقين پاي از گليم خود بيرون نهاده و سراب ناآرامي و ناامني در جمهوري اسلامي ايران را نزديك به خود ببيند ادعاهاي دروغي بود كه موسوي و كروبي تحت عنوان تقلب مطرح ساخته بودند. مستنداتي كه «گرگها» با تكيه بر آن زوزه شبانه كشيدند، در واقع تكرار همان مواضعي بود كه موسوي و كروبي در بيانيههاي متعدد بيان داشتند و همچنين كميته غيرقانوني صيانت از آراي موسوي در قالب گزارش تقلب ارائه كرد. يك روز پس از انتشار گزارش كميته صيانت از آراي موسوي به رياست علياكبر محتشميپور، منافقين گزارش ياد شده را در 10 بند خلاصه كرده و براي اثبات ادعاي تقلب در انتخاباتي كه آنها از اساس با آن مشكل دارند در قالب بيانيهاي منتشر كردند . « دستور ولي فقيه به سپاه پاسداران براي رأي به كانديداي پيروز» اولين ادعاي تقلبي بود كه منافقان مستمسك قرار دادند. اين موضوع در گزارش كميته صيانت از آراي موسوي در فصلي با عنوان مداخله نظاميان در انتخابات مطرح شد و همكاران موسوي مدعي شدهاند كه نماينده ولي فقيه در سپاه با استناد به نظر رهبر انقلاب، رأي به احمدينژاد به فرماندهان نيروي زميني سپاه و توجيه پرسنل در اين زمينه را واجب دانسته است،
«مهره چيني استانداران، فرمانداران و بخشداران» ديگر ادعاي منافقين است كه نسخه ايراني با عناويني همچون تبليغات غيرقانوني با استفاده از منابع و امكانات دولتي و عمومي، سازماندهي يكپارچه و بسته وزارت كشور، ستاد انتخاباتي و هيأتهاي اجرايي و ... از آن ياد شده است.
منافقين كه ساليان درازي است با سازمان هاي جاسوسي همكاري نزديك دارند همچنين مدعي شدند كه 22 تا 32 ميليون برگ رأي مازاد بر نياز در اختيار مجريان قرار گرفته است. موسوي و همفكرانش نيز در فصلي با عنوان «تقلب و تزوير در تعرفهها و آرا» ادعاي مشابهي را مطرح ساختند و در عين حال در تمامي بيانيهها و اظهارنظرها اين ادعا را عليرغم پاسخهاي صريح و دقيق مجريان و ناظران انتخابات تكرار كردند.
«پرداخت 80 هزار تومان به عنوان سود سهام عدالت» ديگر اتهامي بود كه گروهك منافقين با توسل به آن ادعاي تقلب را تكرار ميكرد. اين مورد نيز رونويسي از نسخه داخلي ادعاي تقلب بود. كميته غيرقانوني ياد شده اين مورد را شاهدي بر ادعاي تطميع و خريد رأي در گزارش خود معرفي ميكرد. «يكدستي تمام عيار مديران سياسي و انتخاباتي در سلسله مراتب وزارت كشور، حذف تمامي مديران با سابقه، يكدستي كامل اعضاي هيأت اجرايي و حتي يكدستي اعضاي شعبههاي اخذ رأي براي حذف افراد «نامحرم»، همراه با تغيير يكباره تمامي كاركنان و كارشناسان دفتر انتخابات وزارت كشور، تغيير عوامل سايت شمارش آرا در وزارت كشور.» نيز دقيقاً جملات مشتركي است كه بيانيههاي منافقين در خارج و آشوبگران در داخل به آنها مزين گشته است!
گويا ادله واهي تقلب در انتخابات كه نتوانسته بود در داخل به خود جايگاه قابل قبولي اختصاص دهد، پس از سالها، ابزاري بود كه به دستان هميشه خالي منافقين افتاد و اميد بستند تا در حركت در اين مسير جايي براي خود در فضاي سياسي ايران بيابند.
علاوه بر ادله مدعيان تقلب كه حكم تقلاي جان بر پيكر مرده منافقين را داشت برخي مواضع و اظهارنظرها نيز آنچنان با خواستههاي آنان همخواني داشت كه بدون هيچ دخل و تصرفي در بيانيههاي آنها تكرار ميشد. در بيانيه مسعود رجوي در 14 مرداد 84 نامه كروبي به وزير اطلاعات مورد اشاره قرار گرفته و آمده است: «كروبي نوشته بود: «من از شما ميپرسم آيا زندان در جمهوري اسلامي تعريف مشخصي دارد يا اين كه ميتوان مردم را در مسجد، مدرسه، زيرزمين ادارات و وزارتخانهها ... روزها نگه داشت و شكنجه روحي كرد؟» اين هم از موارد مصرف مسجد و مدرسه و زيرزمين ادارات و وزارتخانهها در «مردمسالاري» ولايت فقيه است كه از مسجد و مدرسه و دانشگاه تا دين خدا و كتاب خدا، شكنجه و شكنجهگاه ميسازد.
و در جاي ديگري به هاشمي رفسنجاني استناد ميكنند و مينويسند: «وحشيگري و خشونت با زنان دلير و مقاوم براي خارج كردن آنان از ميدان نبرد اثر معكوس داشته است، آنقدر كه رفسنجاني با اشاره به حضور چشمگير زنان در دانشگاهها گفت: «در تجمعها و تظاهرات نميشود با خشونت با زنان برخورد كرد و ترس من اين است كه اين تجمعها به جمع خانمها هم سرايت كند.»
در عين حال در پيام ديگري كه رجوي به مناسبت نماز جمعه 26 تيرماه به امامت هاشمي رفسنجاني اشاره داشته، و نوشته است: «رفسنجاني امروز با صراحت به بحران و وخامت اوضاع رژيم و به ضرر و زيان تماميت رژيم در جريان انتخابات اذعان و تأكيد كرد.»
اما با اين همه اشتراكات مواضع و همپوشاني بيانيهها، منافقين در بيانيه ديگري تأكيد ميكنند: «متهم كردن آقاي موسوي به اين كه راه مجاهدين را ميرود، كذب محض و زمينهسازي براي ارعاب و اسكات و يا دستگيري است.»
شعارسازي منافقين، سردادن حاميان موسوي
از جمله اتفاقاتي كه براي آشوبگران حامي موسوي طي حركتهاي ساختارشكنانهشان در هفت ماه گذشته رخ داد، راديكال شدن روز به روز شعارها بود تا آنجا كه مدعيان اعتراض به نتيجه انتخابات به شعارنويسي و عربدهكشي عليه مردم و اصل نظام جمهوري اسلامي روي آوردند و در نهايت پس از آنكه شعارهايي همچون «مرگ بر اصل ولايت فقيه» و حرمت شكني عاشورا را در كارنامه خود ثبت كردند، از سوي ميرحسين موسوي لقب «مردم خداجو» را گرفتند. واكاوي بيانيهها و پيامهايي كه امضاي دو عنصر معلومالحال منافقين يعني مريم و مسعود رجوي با عنوان مضحكي همچون رهبر و رئيس جمهور برگزيده مقاومت پاي آنهاست نشان ميدهد برخلاف آنچه سران آشوب در تهران تصور ميكنند چندان هم سرنخ آشوبها ديگر دستشان نيست و پلاكاردها و شعارها و عربدهها با خودكار سبز منافقين نگاشته ميشود.
تحريك به سردادن شعار عليه رهبر معظم انقلاب به دليل عناد بارز اين گروهك تروريست با اصل ولايت فقيه از همان ابتدا در بيانيههاي آنان پيگيري ميشد. مريم رجوي در بيانيه 18 تيرماه خود سرنخ اين شعار را به حاميان موسوي داد و اين گروهك در مقاطع ديگر از جمله 26 تيرماه شعارهاي تند ديگري را با محوريت رهبري و ولايت فقيه به آشوبگران در داخل القا كردند.
آنها براي روز قدس شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» را براي مقابله با ابتكار تاريخي امام خميني (ره) درباره حمايت از فلسطين ساختند و براي 13 آبان روز جهاني مبارزه با استكبار جهاني، شعارهاي «مرگ بر ديكتاتور»، «ميجنگيم، ميميريم ايرانو پس ميگيريم». «تجاوز، جنايت – مرگ بر اين ولايت» را تدارك ديدند و به درستي در بيانيهها از آنها به عنوان شعارهاي «اشرف نشان» ياد كردند.
«مرگ بر اصل ولايت فقيه»، «... لعنتي، تو دشمن ملتي»، «بسيجيبرو گمشو، امروز غذا نميدن»، «بسيجي دروغگو، كارت دانشجوئيت كو؟»، «چي شده چي شده، بسيجي وحشي شده»، «ما همه هستيم، دانشجوي نترسيم» و ... را در بيانيههايشان سر دادند و در تهران نيز حاميان موسوي پشتگرم حمايتهاي او و كروبي در قالب بيانيه و مواضع ساختار شكنانه در جريان اغتشاشات سر دادند.
اين مورد نيز در بيانيه مسعود رجوي در 16 آذرماه اينگونه مورد تأييد قرار گرفت: «در آستانه محرم و عاشوراي حسيني، يكبار ديگر ميخواهم به آنها كه شبانه بر فراز بامها عليه آخوندهاي حاكم بانگ «اللهاكبر» سر ميدهند، تهنيت بگويم.»
اما حوادث روز عاشورا كه در ميانه بهت و ناباوري مردم مسلمان ايران رخ داد، پرده ديگر از سناريوي نفاقآلودي بود كه با همكاري مشترك سران آشوبها در داخل و منافقين در خارج از كشور رقم خورد. سردادن شعارهايي همچون: «ميكشم، ميكشم، آنكه برادرم كشت» «بسيجي يزيدي، خشم ما رو نديدي»، تجاوز توي زندان، اين هم بود توي قرآن»، «ابوالفضل علمدار، ... رو بردار.»، «پول نفت چي شده، خرج بسيجي شده»، «يا حجتابن الحسن، ريشه ظلمو بكن» و ... آرزوي منافقين بود كه در بيانيه خود به همين مناسبت مورد تأكيد قرار دادند و از زبان كساني جاري شد كه موسوي آنها را «خداجو» ناميد.
دعوت به شورش دستور كار مشترك نفاق و سران آشوب
به موازات 17 بيانيهاي كه موسوي بعد از انتخابات براي اردوكشي خياباني صادر كرد و همچنين تقلاي كروبي براي سهيم شدن در آشوبها، بيانيهها و پيامهاي سران گروهك منافقين بود كه دعوت به آشوب و اغتشاش در آنها به وضوح ديده ميشد. مريم رجوي در بيانيهاي به مناسبت 18 تير با دعوت به تداوم آشوبها تأكيد كرد: فرياد امروز جوانان ايراني از ميدان آزادي تا ميدان انقلاب از شمال تا جنوب تهران اين واقعيت را باز هم اثبات كرد كه پايان حكومت منحوس ولايت فقيه آغاز شده است.
او درخصوص حوادث دانشگاهها نيز گفته است: «تدابير امنيتي رژيم براي كنترل دانشگاهها كه در سراسر تابستان گذشته در كار بود، به جايي نرسيد و آنچه مايه وحشت بزرگ بود، يعني روشن شدن موتور اعتراضها در دانشگاهها و مدارس محقق شد.» او خطاب به دانشجويان و دانشآموزان گفت: در برابر توطئهها و سركوبگريهاي اين رژيم به بنبست رسيده براي ارعاب جامعه، بر همبستگي خود بيفزاييد و به خواهران و برادران خود در( اردوگاه )اشرف بنگريد كه در برابر وحشيانهترين و سختترين حملهها و دسيسههاي اين رژيم الگوي درخشاني از پايداري خلق كردهاند. مسعود رجوي هم در پيام مشابهي در 18 تير گفته است: «درس بزرگ براي آينده اين است كه وقتي دشمن ميخواهد با... سركوبگر لباس شخصي يا قلادهوار هيچ امكاني براي تجمع و تظاهرات بزرگ باقي نگذارد و سايرين هم عدم صدور مجوز قانوني را بهانه ميكنند اصلاً در فكر كثرت و كميت نباشيد.»
او در جاي ديگر ميگويد: «حتي در شرايطي كه هيچ گونه امكان تجمع نيست هستههاي 9 نفره،
5 نفره و حتي هستههاي مقاومت 3 نفره جوانان انقلابي ميتوانند نيروهاي سركوبگر دشمن را تجزيه، خسته و فرسوده كنند.»
مسعود رجوي در پيامي به مناسبت 16 آذر مقابله با نظام با سنگ و چوب را توصيه كرده است. مريم رجوي هم در پيامي موازي، «مردم را به همبستگي و همراهي با قيامآفرينان و تداوم خيزشها و اعتراضهاي ضدحكومتي» فرا خوانده است.
هدف نفاق، فقط ولايت فقيه
سوق دادن حوادث پس از انتخابات به سمت ضديت با ولايت فقيه، از ديگر خواستهاي منافقين است كه هيچ تلاشي هم براي انكار و اختفاي آن در مواضع صورت نميدهند و جالب آن كه بازيگران داخلي آشوبها خواسته يا ناخواسته در مسير دشمني جريان نفاق با اصل ولايت فقيه كه از دشمني با امام خميني(ره) آغاز شده و اينك مقام معظم رهبري را هدف قرار دادهاند، قرار گرفتند و به همين دليل خشنودي منافقين زماني صدچندان ميشود كه موفق ميشوند شعارهاي خود در اين زمينه را بر موج ياران موسوي سوار كنند. مسعود رجوي در 18 تيرماه ميگويد: «شيوه و چراغ راهنما، تظاهرات برقآسا، با شعار كليدي «مرگ بر... ولي فقيه... است» چنين رويكردي موجب شده تا از موضعگيريهاي علني و گستاخانه عليه ولايت فقيه بشدت حمايت كنند. در 19 تيرماه مسعود رجوي در بيانيهاي ميگويد:سلطنت مطلقه... روي ساواك شاه را در شكنجه و كشتار و جرم و جنايت سفيد كرده است، محكوم به فنا و نابودي و لعنت ابديست.
در عين حال برداشت آنها از نماز جمعه 26 تيرماه به امامت هاشمي رفسنجاني نيز مشابه همين است و ميگويند: «نخستين درس قيام امروز 26 تير 1388، شدت يافتن تضاد بين مردم با تماميت حاكميت... و رژيم ولايت فقيه است.» اهانت به امام خميني(ره) و حضرت آيتالله خامنهاي نه تنها در اين موارد بلكه اولين چيزي است كه به ذهن بيمار منافقين خطور ميكند و به زبان ميآورند و در جايي ميگويند: «واقعيت همچنان كه در 30 سال گذشته بارها تكرار كردهايم، اين بود كه خميني در همان سال اول، حق حاكميت مردم را بالا كشيد. خبرگان ارتجاع را به جاي مجلس مؤسسان تحميل كرد و از طريق آن ولايت فقيه را رسميت داد و لباس قانون پوشاند.» و اوج عصبانيت خود را در 8 ديماه با اين جملات بيان ميكند: «درد... و گماشته در محاق رفته او (احمدينژاد) و سه رأس لاريجاني كه اكنون شقه ديگري را در باند... نمايندگي ميكنند، يك چيز بيشتر نيست. 20 سال حاكميت بادآورده انحصاري بعد از... در سايه جنگ كويت و...» آنها براي خالي كردن عقدههاي خود به شعارسرايي عليه سران نظام نيز روي آورده و براي مثال عليه رئيس قوه قضائيه در بيانيه خود نوشتهاند: «حامي هر چي جانيه... صادق لاريجانيه.» به نظر ميرسد برخلاف موسوي و كروبي و برخي از كساني كه اقداماتشان مورد تأييد منافقين و مستمسكي براي سر از گور برداشتن آنها ميشود، آنها خود قائل به ايجاد مرزبندي هستند و حمايتهاي آنها از سران آشوب، نشان و حكايت از همين دارد. آنها در بيانيههاي خود در هفت ماه گذشته نشان دادهاند كه هر جا روزنهاي براي رد پا برجاي گذاشتن يافتهاند، چنين كردهاند.