کد خبر: ۲۱۱۳۶
تاریخ انتشار:

نا گفته هاي سردار رحيم صفوي

... قبل از اين من هر شب شما را به اسم دعا مي‎كردم از اين پس نيز شما را بيشتر دعا مي‎كنم و پس از رد و بدل شدن اين جملات تمام وجود بنده را احساسات فرا گرفت.


سه دهه پيش در روزهاي نخستين پيروزي انقلاب اسلامي، بنا بهدستور امام خميني(ره)، جوانان غيور و انقلابي ايران اسلامي گرد هم جمع شدند و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را پيريزي كردند و با فرمان حضرت امام(ره) در دوم ارديبهشت سال 1358 به شوراي انقلاب اسلامي، رسما گامي اساسي در تأسيس شوراي فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي جهت سازماندهي اين نهاد برداشته شد.
با گذشت ٣٠ سال از تأسيس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، بررسي عملكرد اين نهاد انقلابي و شناسايي نقاط ضعف و قوت آن، تأثير بهسزايي در پويايي و تقويت آن در سالهاي آينده دارد. از اينرو بهسراغ سردار سرلشكر سيديحيي رحيمصفوي، فرمانده سابق سپاه پاسداران رفتيم تا در مورد عملكرد وي به گفتوگو بنشينيم. سردار صفوي در تاريخ 19/6/1376 از سوي مقام معظم رهبري بهعنوان دومين فرمانده سپاه انتخاب شد و رهبري طي حكمي با تأكيد به اينكه «دوران دفاع مقدس يكسره دوران فداكاريهاي شماست»، پس از گذشت ١٠ سال، فرماندهي سپاه پاسداران را به فرمانده بعدي واگذار كردند. سردار صفوي در ابتداي مصاحبه تأكيد كرد كه وي را دكتر خطاب نكنيم و ترجيحش اين است كه برادر رحيم صدايش كنيم، زيرا برايش دلچسبتر است و اساسا خود را سربازي براي خدمت به دين و رهبري ميداند

شما در دوره‎اي بسيار مهم از تاريخ ايران فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را به‎عهده داشته‎ايد و تاكنون نيز در اين خصوص به صورت تفصيلي سخن نگفته‎ايد، به‎عنوان اولين سئوال بفرماييد كه پيشنهاد فرماندهي سپاه به شما در چه تاريخي از سوي مقام معظم رهبري صورت گرفت و طي چه مراحلي حكم فرماندهي را دريافت نموديد؟
در نيمه دوم شهريورماه 1376 حضرت آقا بنده را احضار كردند و فرمودند: «به اين تصميم رسيده‎ام كه شما را به فرماندهي كل سپاه منصوب كنم.» بنده پس از اطلاع از تصميم مقام معظم رهبري، در اين رابطه چند خواهش از ايشان كردم‎‏‎؛ گفتم قبول اين مسئوليت بار سنگيني است كه بر دوشم گذاشته مي‎شود و بايد در اين راستا ما را دعا كنيد و در كنار اين درخواست چيز ديگري نيز خواستم كه در اين‎جا نمي‎توانم بيان كنم. پس از درخواست بنده، حضرت آقا با لحن محبت‎آميز هميشگي خود فرمودند كه قبل از اين من هر شب شما را به اسم دعا مي‎كردم از اين پس نيز شما را بيشتر دعا مي‎كنم و پس از رد و بدل شدن اين جملات تمام وجود بنده را احساسات فرا گرفت.

آقاي محسن رضايي از فرماندهي سپاه در اين برهه از زمان استعفا داده بودند؟
آقاي محسن رضايي استعفا داده بود ولي به صورت عمومي اعلام نشده بود.

شما در آن دوران قائم مقام كل سپاه پاسداران بوديد؟
بله، بنده قائم مقام آقاي رضايي بودم و در دوران جنگ نيز چون آقاي شمخاني بيشتر در تهران مستقر بود و سپاه را اداره مي‎كرد از زماني كه آقاي رضايي وارد جنگ شدند اواخر مهر ماه سال 60 عمدتا بنده قائم مقام ايشان بودم و كارهاي جنگ را به‎عنوان قائم مقام فرمانده كل سپاه انجام مي‎دادم.

در ابتداي دريافت حكم فرماندهي كل سپاه آيا با مشكلاتي هم روبه‎رو بوديد؟
بله، بنده چند مشكل اساسي در اين جهت داشتم، يكي اين‎كه سازماندهي مجدد سپاه پاسداران و بالا بردن توان رزمي و آمادگي‎هاي دفاعي نيروهاي پنج‎گانه سپاه برايم اهميت زيادي داشت و طي 10 سال فرماندهي خود نيز ظرفيت نيروها را به توان رزمي بالايي رساندم و از سوي ديگر دومين كاري كه صورت دادم انتصاب فرماندهان كاردان بود؛ براي نمونه مي‎توان به انتصاب سردار قاسم سليماني از فرماندهي لشكر ثارا... به فرماندهي نيروي قدس و يا سردار كاظمي به‎عنوان فرمانده نيروي زميني و سردار قاليباف به فرماندهي نيروي هوايي سپاه ياد كرد.

اين انتصابات آيا در همان سال اول صورت گرفت؟
خير، فرمانده نيروي زميني در سال دوم انتخاب شد.

حكم جنابعالي در تاريخ 19 شهريور 1376 صادر شده يعني فاصله كوتاهي بين صحبت شما با مقام معظم رهبري وجود داشته است. با اين وجود بفرماييد كه فضاي داخلي سپاه در آن زمان به چه صورت بود و با توجه به صحبت‎هايي كه راجع به استعفاي آقاي رضايي از فرماندهي سپاه وجود دارد آيا رهبر معظم انقلاب با استعفاي ايشان موافق بودند؟
قبل از اين جابهجايي با دويست نفر از فرماندهان لشكرها و تيپ‎هاي سپاه در سال 1376 خدمت حضرت آقا رفتيم و ايشان در آن زمان دست به شانه آقاي رضايي گذاشتند و فرمودند هم‎اكنون هم اگر بخواهم براي سپاه فرمانده انتخاب كنم آقاي رضايي را برمي‎گزينم؛ بعد از اين ماجرا ظاهرا آقاي رضايي بازهم نامه نوشتند و يا حضورا خدمت مقام معظم رهبري رفتند و اصرار داشتند كه با درخواست استعفاي ايشان موافقت شود در حقيقت آقاي رضايي خودشان را از مسئوليت سپاه كنار كشيدند حالا دلايلي براي خود حتما داشته‎اند كه بايد از خود ايشان سئوال شود. ولي بايد گفت كه حضرت آقا مايل بودند كه ايشان به فرماندهي سپاه ادامه دهند و آقاي رضايي بنا به تفكرات خودشان به اين نتيجه رسيدند كه از فرماندهي استعفا دهند هرچند كه بنده نيز مخالف استعفاي ايشان بودم و ايشان از مدتي قبل به فكر كانديداتوري رياست جمهوري بوده‎اند.

شما در همان مقطع به درجه سرلشكري نايل آمديد؟
خير، بعد از اين‎كه حكم فرماندهي كل سپاه را از مقام معظم رهبري دريافت كردم بعد از چند روز به درجه سرلشكري نايل شدم؛ توسط مقام معظم رهبري و فرمانده معظم كل قوا.

يكي از مسائلي كه در آن سال‎ها طرح ‎شد اين بود كه در سپاه پاسداران جريان شيرازي‎ها، اصفهاني‎ها و جريان‎هاي مختلف ديگري وجود دارد. شما اشاره كرديد كه در ابتداي فرماندهي خود قصد ايجاد تغييرات داشتيد لطفا در اين خصوص بيشتر توضيح دهيد؟
بنده مبناي تغيير و تحولات در سپاه پاسداران را حكم حضرت آقا قرار دادم به اين معنا كه حكم ايشان را مبنا و منشور كار گذاشتم و در مجمع بزرگ فرماندهان سپاه نيز كه در همان سال برگزار شد بخش‎هاي مختلف حكم را كه به دستورالعمل تبديل كرده بودم ارائه كردم و گفتم كه ساختار سازمان سپاه مي‎خواهد به چه صورت شود و براي انتخاب فرماندهان نيز ملاك مهمي كه مدنظرم بود خط امامي، ولايي بودن و تجربه كاري داشتن بود، قوميت‎ها تأثيري در انتخاب فرماندهان در سپاه نداشت. در ابتداي فرماندهي خود احساس كردم مدتي است كه سپاه دچار بي‎سر و ساماني شده از اين‎رو تا سطح گردان‎هاي نيروي زميني آن ها را ساختارمند كردند و توجه ويژه‎اي به نيروي مقاومت بسيج و بالا بردن توان موشكي سپاه براي مقابله با تهديدات هواپايه و توجه ويژه به تقويت نيروي دريايي در قسمت تهديدات درياپايه كرديم و در نيروي مقاومت بسيج نيز پايگاه‎محوري را مدنظر قرار داده به اين صورت كه تداركات و لجستيك را از مركز به داخل پايگاه‎ها برديم و نكته‎ جالب اين‎كه توانستيم نيروي مقاومت بسيج را تا 12 ميليون نفر افزايش ظرفيت داده و 2 هزار گردان عاشورا و الزهرا را سازماندهي كرديم. بودجه بسيج را بيش از ده برابر افزايش داديم با اين كار تحول بزرگي در بسيج رخ داد همچنين مبناي رزم نيروي زميني سپاه را تقويت گردانها و تيپهاي نيروي زميني قرار داديم، به صورتي كه هر گردان با اضافه شدن نيروهاي بسيجي بتواند در منطقه مأموريت خود بهصورت خودكفا وارد عمليات دفاعي يا هجومي شود.

در اين مقطع زماني و پس از آن شاهد تهديدات آمريكا عليه ايران هستيم در اين رابطه سپاه پاسداران چه برنامه‎هايي داشت؟
در طول ده سال فرماندهي بنده در سپاه پاسداران، جمهوري اسلامي مواجه با دو جنگ بزرگ خارجي در پيرامون خود بود، يكي در سال 2001 حمله آمريكا به افغانستان و پس از آن حمله اين كشور به عراق در سال 2003 . مي‎توان گفت تدابير و هوشياري مقام معظم رهبري و تقويت ارتش و سپاه تأثير زيادي داشت كه اين خطر متوجه ايران نشود، زيرا بنده معتقدم كه آمريكايي‎ها سه هدف براي استراتژي خود در نظر گرفته بودند كه هدف اول آن افغانستان، هدف دوم آن عراق و هدف سوم آن ايران بود. اين‎كه چرا تهديدات به‎سمت ايران نيامد به‎خاطر تدابير و رهنمودهاي حضرت آقا به شوراي عالي امنيت ملي و تقويت نيروهاي نظامي از سوي ايشان بود. بايد گفت كه آمريكايي‎ها فكر مي‎كردند مي‎توانند ظرف دو ماه كشور عراق را اشغال و بعد به‎سراغ جمهوري اسلامي ايران بيايند ولي شاهد بوديم كه آنان در عراق زمين‎گير شدند و از سوي ديگر بالا رفتن آمادگيهاي دفاعي و هجومي ايران عاملي در جهت بازدارندگي حمله آنها به ايران شد. نكته ديگري كه در اين جهت بايد به آن اشاره كرد حمله اسراييل به جنوب لبنان و حزب‎ا... لبنان بود آنان تمايل زيادي داشتند كه پس از حزب‎ا... به‎سمت ايران بيايند و اساسا رفتار حزب‎ا... و ايستادگي آنان در مقابل رژيم صهيونيستي حتي براي آمريكايي‎ها غيرقابل تصور بود. در اين جهت خود اسراييلي‎ها مايل بودند كه جنگ در دو هفته اول متوقف شود. ولي با فشار آمريكا جنگ با حزب‎ا... را ادامه دادند و سبب شدند كه پس از 33 روز حزب‎ا.. سرافراز و پيروز شود. البته مواضع سياسي و پشتيبانيهاي معنوي و مادي ايران در حمايت از مقاومت اسلامي و حزبا... لبنان تأثيرگذار بود و اين مواضع حكيمانه در راستاي امنيت ملي ايران در مقابل خطرات رژيم صهيونيستي عليه امنيت ايران اتخاذ شده بود.

سال دومي كه فرماندهي سپاه پاسداران را عهده‎دار شديد در شهر قم سخنراني كرديد پس از آن خبرگزاري جمهوري اسلامي آن را منتشر و سپس روزنامه‎هاي جامعه و سلام به انتشار آن مبادرت كردند آن سخنراني محملي براي برخورد با فرمانده سپاه پاسدارن شد مقداري در خصوص آن توضيح دهيد؟
اصل ماجرا به شكلي كه به آن پرداخته شد نبود و در حقيقت بنده چنين جمله‎اي كه آنان منتشر كردند به‎كار نبردم با تغيير كلمات خواستند در آن زمان فرماندهي سپاه و خود سپاه پاسداران را تضعيف كنند. در آن سخنراني بنده گفتم كه در حال حاضر جنگ، فرهنگي است و ما با زبان فرهنگي بايد به سراغ دشمنان برويم و اين زبان فرهنگي مثل شمشير ماست كه روزنامه‎هاي هم‎سو با دولت مانند: ايران، سلام و جامعه خواستند با هجوم به سپاه پاسداران، فرمانده و خود سپاه را تضعيف كنند. براي اولين بار اين‎جا بيان مي‎كنم كه در يكي از جلسات شوراي عالي امنيت ملي كه در همان هفته اول بعد از سخنراني اين‎جانب تشكيل شد به سراغ رييس‎جمهور وقت رفتم و از ايشان خواستم جلوي روزنامه‎هاي دولتي را بگيرد و گفتم كه بنده به‎عنوان سرباز مدتي فرمانده سپاه هستم و ممكن است بعد از مدتي فرد ديگري جايگزينم شود و اين‎كه با حملات متعدد تبليغاتي سبب تضعيف سپاه شويد تضعيف سپاه منجر به تضعيف امنيت ملي ايران مي‎شود. شما به‎عنوان رييس‎جمهور بايد جلوي اين كار را بگيريد. ولي رييس‎جمهور وقت گفتند كه از اين كار جلوگيري نمي‎كنم زيرا شما در سخنراني خود به نقد بنده نيز پرداخته‎ايد و بحث گفتمان را طرح كرديد كه به ايشان گفتم آيا شما متن كامل سخنان بنده را مطالعه كرده‎ايد؟ بعد به اين نكته اشاره كردم كه در سخنراني خود گفته‎ام كه با گفتمان، جلوي حمله آمريكا و اسراييل را نمي‎توان گرفت و اساسا آن‎ها براي تهاجم به ايران منتظر گفتمان نمي‎شوند كه در نهايت آقاي خاتمي قبول نكردند و گفتند بنده هم به آن‎ها بگويم قبول نمي‎كنند. در پاسخ به ايشان اظهار داشتم كه شما بالاخره رييس‎جمهور اين مملكت هستيد ايشان پاسخ دادند حرف من را آن‎ها گوش نمي‎كنند و بنده با ناراحتي به ايشان گفتم كه من ادامه خواهم داد. هفته بعد نيز در مسجد دانشگاه تهران گفتم كه وقايع اخير باعث شده كه مارهاي سمي از لانه بيرون بيايند تا با آنها برخورد شود. در اين‎جا بايد به اين نكته نيز اشاره كرد كه عامل اصلي مسائل اتفاق افتاده در اين خصوص آقاي محمدعلي ابطحي رييس دفتر وقت رييس‎جمهور بود او ماجرا را پشتيباني مي‎كرد و البته روزنامه سلام و جامعه نيز مؤثر بودند و در خصوص خبر ايرنا نيز از آقاي وردي‎نژاد مديرعامل وقت خبرگزاري جمهوري اسلامي كه از دوستان ما و سردار سپاه پاسداران بود علت را جويا شديم كه ايشان گفتند آقاي ابطحي به ما گفت كه اين كار را انجام دهيم. بنده نيز شخصا هيچ‎وقت از آقاي ابطحي خوشم نيامده و هيچ‎وقت نيز با ايشان دست نمي‎دادم.

در خصوص مسائل فرهنگي آيا در آن زمان با مسئولين وقت ملاقاتي داشتيد؟
بله، قبل از سخنراني خود در شهر قم با دكتر مهاجراني وزير ارشاد در دانشگاه تربيت مدرس جلسه داشتم و به ايشان گفتم كه مشي فرهنگي شما غلط است كه ايشان قبول نكرد. اساسا بايد گفت كه جريان دوم خرداد مسير غلطي را از لحاظ فرهنگي و ارزشي طي كرد كه ناشي از تفكر غلط آنها نسبت به اسلام ناب محمدي(ص) و خط سياسي حضرت امام(ره) بود.

در آن مقطع سخنراني 13 رجب آقاي منتظري هم اتفاق افتاد گفته مي شود آقاياني كه در حال حاضر خيلي براي آقاي منتظري اظهار تأسف مي‎كنند عمدتا تصميمات اصلي براي حصر ايشان را گرفتند. با توجه به اهميت تاريخي اين موضوع، شما به عنوان فرمانده سپاه چه نقشي داشتيد؟
دستور حصر خانگي آقاي منتظري مصوبه شوراي عالي امنيت ملي بود و به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي براي حفاظت از آقاي منتظري و بيت ايشان مسئوليت داده شد كه تا اواخر عمر ايشان اين حفاظت صورت ميگرفت.

ببخشيد منظورم از اين سئوال اين بود كه دوستاني كه در آن زمان خيلي به آقاي منتظري فشار مي‎آوردند بعد از پانزده سال و در حال حاضر موضع سياسي خود را تغيير داده و از دلسوزان ايشان شده‎اند در اين خصوص بيشتر توضيح دهيد؟
در مورد اين موضوع به صورت دقيق نمي‎توانم اظهار نظر كنم ولي اين نكته را مي‎خواهم بيان كنم كه در دوراني كه اصلاح‎طلبان در دولت و مجلس حضور داشتند اساسا حتي در برخورد با منافقين كه امير بزرگوار علي صياد شيرازي را به شهادت رسانده بودند و اوج خمپاره‎اندازي‎هاي آنان در شهر تهران بود در شوراي عالي امنيت مخالف حمله موشكي به مراكز منافقين در شوراي عالي امنيت ملي كشور عراق بودند ولي ما با اين وجود با گرفتن مصوبه‎اي از شوراي امنيت ملي در يك روز از ساعت چهار تا هفت صبح از غرب كشور يعني از قصر شيرين تا بصره همه پايگاه‎هاي منافقين را بيش از هزار موشك از برد بلند تا كاتيوشا زديم يعني در برخورد با منافقين هم جريان اصلاحات مسامحه مي‎كرد و نمي‎خواست برخورد شديد با دشمنان انقلاب صورت گيرد. آنان معتقد به گفتمان با آن‎ها بودند و برخورد با ضدانقلاب مسلح را قبول نداشتند. اين مباحث در شوراي عالي امنيت ملي ضبط شده و ديگر جايي براي انكار آن نيست.

به‎طور مشخص مي‎توانيد اسامي اين افراد را نام ببريد؟
از نام بردن اسامي معذورم.

يكي ديگر از حوادثي كه در دوران فرماندهي شما بر سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اتفاق افتاد وقوع قتل‎هاي زنجيره‎اي توسط پرسنل وزارت اطلاعات بود در اين خصوص نظرتان چيست؟
ماجراي قتل‎هاي زنجيره‎اي به سپاه پاسداران هيچ ربطي نداشت ولي ما اصل اين موضوع را برخلاف مصالح كشور مي‎دانستيم و اين‎كه اين ماجرا اين‎قدر پررنگ باشد را به‎صلاح كشور نمي‎ديديم زيرا دستگاه اطلاعاتي در هر كشوري بالاخره از اين خراب‎كاري‎ها مي‎كند ولي هيچ كشوري دستگاه‎هاي اطلاعاتي خودش را تضعيف نمي‎كند. اگر ما مي‎بينيم بعضي از ساختارهاي اطلاعاتي ما ضعيف شده و قادر به پيش‎بيني حواث نيست يعني اشراف مسائل اطلاعاتي داخلي و خارجي را بعضا نداريم به اين علت است كه دستگاه اطلاعاتي ما در آن زمان تضعيف شد و نتيجه آن برخورد هم‎اكنون قابل مشاهده است.

در سال 1378 حادثه كوي دانشگاه اتفاق افتاد و اين تصور پيش مي‎آيد كه اين حوادث از چه ناحيه‎اي صورت گرفت و چه كساني در آن زمان دخالت داشتند؟ آن حوادث چه شباهت‎هايي با حوادث پس از انتخابات دارد در اين خصوص نيز مقداري توضيح دهيد؟
به‎نظر بنده برخي از عناصري كه در دولت و مجلس اصلاحات بوده‎اند از ماجراي 18 تيرماه حمايت مي‎كردند از اين اغتشاش‎گران به‎طور خاص عناصري در وزارت كشور و وزارت علوم افرادي بودند كه نمي‎خواهم اسم آنان را ببرم حتي در آن زمان آن‎ها حمله به‎سمت بيت رهبري را نيز مطرح كردند و ما پيغامي براي آن‎ها داديم كه خيلي شكننده بود. به هر جهت براي بنده به‎عنوان فرمانده كل سپاه براساس اطلاعاتي كه داشتيم برخي از مسئولين دولتي در آن زمان حامي اغتشاش بودند.

هميشه اين سئوال براي بنده مطرح بوده كه شما به‎عنوان فرمانده كل سپاه پيغام داديد كه آن‎ها از يك خطي ديگر پايين نيايند يعني نشان دهنده اين است كه آن‎ها فتنه آن زمان را خودشان راه انداخته بودند.
بله همين‎طور است. پايين‎تر از خطي كه ما تعيين كرده بوديم نيامدند و تقريبا پنج يا شش روز بود كه از فتنه 18 تير مي‎گذشت و ما در دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي كه دكتر حسن روحاني دبيري آن را برعهده داشت اظهار داشتيم كه نيروي انتظامي ديگر خسته شده و نمي‎تواند ادامه دهد‏، چون پنج، شش روز است كه آن‎ها تهران را به آتش كشيده‎اند و بايد ديگر سپاه پاسداران و بسيج وارد عرصه شوند كه وزير كشور وقت مخالفت ميكرد. اين در صورتي بود كه امنيت تهران برعهده سپاه پاسداران است و حتي گفت‎وگوي تندي هم بين اينجانب و وزير كشور صورت گرفت كه در نهايت با مصوبه حضرت آقا سپاه و بسيج وارد عرصه شد و بدون تيراندازي و تلفات انساني ظرف چند ساعت ماجرا را تمام كرد. در خاطرم هست كه بعضي از استان‎ها در اعتراض به فتنه ضدانقلاب قصد راهپيمايي داشتند كه وزير كشور وقت به استانداري‎ها دستور داده بود كه اجازه راهپيمايي صادر نشود. وليكن بعدا اين راهپيمايي عظيم برگزار شد.

آيا بين حوادث پس از انتخابات رياست‎جمهوري دهم و حوادث 18 تيرماه 1378 شباهت‎هايي مي‎بينيد و آيا آن عواملي كه مي‎گوييد در دولت و مجلس اصلاحات در آن حوادث دخيل بودند در حوادث پس از انتخابات نيز نقشي ايفا كرده‎اند يا خير؟
با بررسي حوادث آن زمان اين نكته كاملا آشكار مي‎شود كه در جريان 18 تيرماه سال ٧٨ برخي از عناصر دولت و مجلس از حركات ضدانقلاب حمايت مي‎كردند و در فتنه اخير كه پس از انتخابات رخ داد برخي از همان عناصر كه در آن زمان در وزارت كشور يا مجلس يا برخي از احزاب سياسي بودند نقش داشتند، با اين تفاوت كه 18 تيرماه محدوده‎اش در تهران بود ولي فتنه اخير مقداري گسترده‎تر است و بايد گفت كه برخي از عناصر كه حاميان فتنه 18 تير بودند يا آن‎ را خط‎دهي مي‎كردند همان عناصر فعال در فتنه بعد از انتخابات هستند.
البته كار از دست آن‎ها خارج شده و در فتنه روز عاشورا شاهديم كه ضدانقلاب دخالت مستقيم داشته و برخي از كساني كه در اين روز آمدند و دست به تخريب زدند از عوامل منافقين، اراذل و اوباش و بهاييان و افراد بيدين و گمراه و بازيخورده سياسي بودند كه نسبت به اين روز عزيز حرمت‎شكني كردند. البته برخي در بيانيه سياسي خودشان اين حرمت‎شكني را محكوم نكرده و بلكه گفتند كه آن‎ها بخشي از مردم خداجو بودند.

يكي ديگر از مسائلي كه در دوران فرماندهي شما رخ داد انتشار نامه فرماندهان سپاه خطاب به رييس‎جمهور وقت بود لطفا در اين خصوص نيز توضيح دهيد؟
بنده جزو امضاكنندگان اين نامه نبودم و دوستان خودشان به اين نتيجه رسيدند كه چنين نامه‎اي را خطاب به رييس‎جمهور بنويسند.

البته بعد از انتشار اين نامه حمله سنگيني صورت گرفت نسبت به اين‎كه سپاه پاسداران قصد كودتا در كشور دارد در اين مورد نظرتان چيست؟
در زمان امام راحل عده‎اي خدمت امام رفته و گفته بودند كه سپاه مي‎خواهد كودتا كند و امام هم در پاسخ آنان لبخند زده و اظهار داشته بود كه اين‎ها بچه‎هاي خودمان هستند خدا كند كه اين‎ها كودتا كنند يعني از زمان امام اين مباحث طرح مي‎شد.
در اين خصوص نيز بايد گفت كه سپاه پاسداران جزو نظام و حافظ آن است و طرح چنين مباحثي اساسا مفهوم ندارد. سپاه پاسداران بزرگترين حافظ انقلاب اسلامي، مردم و كشور است در مقابله با خطرات داخلي و خارجي.

نامه فرماندهان سپاه به رييس‎جمهور وقت از نظر شما چه تأثيري در آن برهه زماني داشت؟
جريان اصلاحات متشكل از گروه‎هاي متفاوتي بود كه برخي از آنان مخالف روحانيت و مرجعيت بودند و با افكار انحرافي خود كه نسبت به اسلام داشتند در جامعه فعال بودند. نامه فرماندهان سپاه اثر خوبي گذاشت و اين عده از افراد فهميدند كه سپاه پاسداران در دفاع از ملت و ولايت يكپارچه است و بعد از آن يك‎مقدار حركات خود را تعديل كردند.

شما قبل از نگارش نامه فرماندهان سپاه آيا در جريان آن بوديد؟
به صورت غيرمستقيم در جريان بودم البته اين نامه در تعديل گروه‎هاي تندرو تأثير زيادي داشت.

در اواخر آن سال اتفاق ديگري كه افتاد و سعي شد كه سپاه پاسداران مورد اتهام قرار گيرد ترور سعيد حجاريان بود در اين خصوص نيز مقداري توضيح دهيد؟
آن ماجرا هيچ ربطي به سپاه پاسداران نداشت، البته فرد ضارب هويتش بسيجي بود ولي خودش چنين كاري كرد و بنده به‎عنوان كسي كه در جزييات اين ماجرا ورود پيدا كردم بايد بگويم سپاه پاسداران در آن هيچ نقشي نداشت و شخص بنده نيز اصل اين ماجرا را نمي‎پسندم چون در روحيات بنده و سپاه دست زدن به چنين اعمالي وجود ندارد زيرا ما يك حكومت هستيم و حكومت نيز در چارچوب قوانين حركت مي‎كند و اين‎كه فردي تصميم بگيرد كسي را بزند يك بي‎نظمي اجتماعي است و از نظر بنده ماجراهاي قتل‎هاي زنجيره‎اي هم محكوم است و با شناختي كه ما از موازين اسلامي داريم، اين حركات خلاف ضوابط اسلامي و خلاف قوانين و مصالح نظام جمهوري اسلامي است.

بعضا گفته مي‎شود كه سپاه پاسداران جرياني فكري است كه آيت‎ا... مصباح يزدي براي آن‎ها ترور را تجويز مي‎كند و سپاه نيز به‎عنوان مجري آن را اجرا مي‎كند در اين مورد چه نظري داريد؟
اين موضوع صحت ندارد و اساسا چارچوب و مباني اسلامي نيز اجازه ترور به اين نحو را نمي‎دهد.

آيا شما نسبت به اين جريانات مشكوك هم هستيد؟
من واقعا به حمله اولي كه در سال 1378 و هم حمله اخير برخي افراد به كوي دانشگاه مشكوك هستم، زيرا دانشجويي كه در خوابگاه زندگي مي‎كند نبايد مورد تعرض قرار بگيرد و در حقيقت خوابگاه دانشجويي حريم خصوصي وي است و نبايد به آن ورود پيدا كرد. دستگاه‎هاي حكومتي موظفند كه از اين‎گونه حركات جلوگيري كنند زيرا هر حركتي در چارچوب قانون معنا مي‎يابد و هركسي حتي نيروهاي مذهبي اگر قانون‎شكني كردند بايد با آن‎ها برخورد شود. بدون قانون نمي‎شود كشور را اداره كرد و به هر جهت حمله به خوابگاه دانشجويان كاري زشت و ناپسند است و دستگاه قضايي بايد آن را پي‎گيري و با عوامل اصلي برخورد كند.

در سال 1380 – 1381 حادثه شهادت ديپلمات‎هاي ايراني در افغانستان رخ داد شما كي از اين حادثه اطلاع يافتيد؟
از اين حادثه دلخراش ما با كمي تأخير اطلاع پيدا كرديم.

در آن زمان گفته مي‎شد كه سپاه پاسداران قرار است به طالبان حمله كند در اين مورد مقداري توضيح دهيد؟
ما طرح حمله به طالبان را پيش مقام معظم رهبري برديم و ايشان فرمودند كه آن‎ها از مرز ما عبور نكرده‎اند، بنابراين طرح شما قابل‎قبول نيست ولي اجازه پيدا كرديم كه در حد پاسگاه‎هاي مرزي با آن‎ها برخورد كنيم، در اين حادثه طالبان 13 نفر از كاركنان سفارت ما در افغانستان را به شهادت رساندند. ما پس از اين حادثه ظرف 48 ساعت دو لشكر خود را در منطقه مرزي پياده كرديم و با هواپيماهاي ايليوشين براي اولين‎بار تانك به منطقه برديم و ابتدا با توپخانه پاسگاه‎هاي مرزي طالبان را هدف قرار داديم و سپس با لودر تعدادي از پاسگاه‎هاي مرزي آنان را با خاك يكسان كرديم كه در نهايت طالبان به عجز خود در برابر قدرت سپاه پاسداران اعتراف كردند.

يكي ديگر از حوادثي كه در سطح بين‎الملل در زمان فرماندهي شما رخ داد حادثه 11 سپتامبر و انفجار برج‎هاي دوقلو بود، در اين خصوص چه تحليلي داريد؟
پس از حادثه ١١ سپتامبر (٢٠ شهريور ماه سال 1380) شوراي عالي امنيت ملي ايران جلسه گذاشت و مسئله را مورد بررسي و تحليل قرار داد و سياستگذاري خوبي هم كرد كه مورد تصويب مقام معظم رهبري قرار گرفت. از همان زمان تحليل اينجانب اين بود كه اين حادثه از توان و ظرفيت اطلاعاتي القاعده بهتنهايي خارج بود و عدهاي از سران اطلاعاتي موساد و اسراييل و مسئولان بالاي آمريكايي، طراحان اين حادثه بودند و با چند واسطه عامل اجرايي القاعده بود. چرا كه پس از اين حادثه، آمريكاييها استراتژي حمله به افغانستان و عراق و حضور و تسلط به منابع نفتي خليجفارس را به مرحله اجرا گذاشتند و اين استراتژي هماكنون هم ادامه دارد. اگرچه استراتژي آمريكاييها در افغانستان و عراق با شكست مواجه شده است.
بوش در آن زمان موضع‎گيري تندي در مورد اسلام كرد در اين مورد هم كمي توضيح دهيد؟
در روز دوم حمله 11 سپتامبر بوش حملات تندي به اسلام كرد و گفت جنگ‎هاي صليبي آغاز شده كه مقام معظم رهبري نيز به آن سخنان پاسخ دادند. اين‎كه آن‎ها بحث مبارزه با ترريسم را در آن حادثه بيرون آوردند به اين دليل بود كه آمريكايي‎ها با از بين رفتن شوروي به دنبال تك‎قطبي كردن فضاي جهاني بودند و مانع اصلي خود را در برابر اين يك‎جانبه‎گرايي‎ها تفكر بيداري اسلامي مي‎دانستند و از اين جهت درصدد مقابله با دنياي اسلام بودند؛ بايد گفت هوشياري مقام معظم رهبري سبب عدم تحقق اين موضوع شد.

در سال 1384 آقاي هاشمي رفسنجاني اين بحث را مطرح كردند كه مسئولين سپاه در انتخابات دخالت كرده‎اند و بر عليه ايشان فعاليت انجام داده‎اند در اين خصوص نظرتان چيست؟
سپاه هيچ‎گاه در جهت مقابله با آقاي هاشمي حركت نكرده بلكه حضرت آقا توصيه كرده‎اند كه مبادا هيچ‎ حرمت‎شكني نسبت به ايشان صورت بگيرد و اين‎گونه حرف‎ها باطل است.

برگرديم به حوادث روز عاشورا در اين خصوص نظرتان چيست؟
پايه‎هاي اصلي نظام بر دوش مردم است و حضور ميليوني مردم در واكنش به بي‎حرمتي به‎ساحت امام حسين(ع) در روز عاشورا نشان داد كه پايه‎هاي نظام خيلي استوار است و بايد گفت كه حركات اين‎چنيني كه منجر به تضعيف موقعيت ايران در منطقه مي‎شود به‎نفع آمريكا و اسراييل است. اين را اگر گروه‎هاي سياسي نمي‎فهمند لياقت ندارند كه در سطح يك كانديدا در جامعه مطرح شوند و اگر اين موضوع را درك كنند خيانت است و بايد گفت كه در مورد مسائل اخير نبايد سكوت كرد زيرا سكوت خيانت است و بالاخره بايد موضع خود را روشن كنند كه با حرمت‎شكني ارزشهاي اسلامي و حركات ضدانقلابي در تهران و آشوبگري و ناامني موافق هستند يا مخالف.

هفته نامه پنجره

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین