کد خبر: ۱۷۰۹۵۸
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار:
رئيس مركز تجارت جهاني ايران پیشنهاد کرد

نابود کردن بابک زنجانی، دردی از دردهای اقتصاد ایران را دوا نخواهد کرد

وی را مجاب کنیم تا مثلاً ظرف مدت یکی دو سال آینده حدوداً 20 الی30 هزار شغل در داخل کشور ایجاد کند و یا این کار و آن کار بزرگ اقتصادی را هم انجام دهد. حال بفرمائید که کدام تصمیم دولت میتواند بهتر باشد، نابود کردن این شخص و تعطیل نمودن مجموعه های اقتصادی اش و یا بهره مندی از توان و امکاناتش؟ آیا رشد و توسعه اقتصاد ایران و دلشاد کردن و روشن نمودن چراغ خانه20 الی30 هزار خانواده به اندازه ادامه حیات اقتصادی بابک زنجانی و یا حتی مه آفرید امیر خسروی ارزش ندارد؟

گروه اقتصادی - محمدرضا سبزعليپور رئيس مركز تجارت جهاني ايران در سومین نشست جهانی شدن و موانع پیش رو در جمع تعدادی از مدیران بخش خصوصی اظهار داشت: پیشرفت و توسعه، نهایت آمال و آرزوهای غالب کشورهای در حال توسعه میباشد اما متأسفانه برخی هرچه تلاش میکنند به در بسته خورده و با بی اعتمادی و نا امیدی شهروندانشان روبرو میشوند.




به گزارش بولتن نیوز، در جهان امروز، اوضاع اقتصاد در حال بهبودی است و رفته رفته وضعیت بهتری پیدا خواهد کرد. لکن اگر ما هم بنوعی بتوانیم از پس مشکلاتمان برآئیم مطمئناً درکنار کشورهایی نظیر چین، هند، برزیل، ترکیه و... میتوانیم باسرعتی چشمگیر جزء اقتصادهایی باشیم که جهش بزرگی را در دهه آینده تجربه خواهند کرد.

وی افزود: براساس آمارهای رسمی، ایران در برخی از رشته ها و زمینه ها، رتبه اول را در جهان بخود اختصاص داده است که خود امری مثبت و قابل توجه و عاملی برای افزایش اعتماد به نفس ایرانیان درجهت نیل به موفقیت های بزرگتر میباشد. اما متأسفانه از این رتبه ها و برتری ها در اغلب زمینه ها به خوبی استفاده نشده است. مروری کوتاه بر این آمارها میتواند هشداری برای ما باشد که بر روی آنها کمی تعمق کنیم و قدر داشته هایمان را بیشتر بدانیم:

بطور مثال: بیشترین تولید پسته در جهان در اختیار ایران است، اما متأسفانه بخش قابل توجهی از پسته تولیدی داخل بدلیل عدم بسته بندی مناسب، بصورت فله ای یا در بسته بندیهای نامناسب صادر میشود و کشورهای دیگر از جمله امارات، پس از بسته بندی مناسب، آن را با قیمت بالاتر بصورت صادرات مجدد به کشورهای مصرف کننده صادر میکنند و درصد زیادی از سودی که باید به تولیدکننده ایرانی برسد، نصیب تجار کشورهایی میشود که فرصتها را مغتنم شمرده واز محصولی که خود نقشی در تولید آن نداشته اند سود بالایی کسب میکنند!!.

ایران تولید بیشترین زعفران جهان را در اختیار دارد اما همان اتفاقی که در مورد پسته رخ داده، در مورد زعفران نیز بشکل گسترده تری رخ میدهد و بخش اعظمی از زعفران تولید ایران در کشورهایی همچون اسپانیا مجدداً بسته بندی و بعنوان تولیدات همان کشورها صادر میشود و طبعاً سود اصلی را همان کشورها از آن خود میکنند. در مورد زرشک نیز چنین داستانی صدق میکند.!!؟




براساس آمارهای رسمی، کشور ایران از پتانسیل لازم جهت تأمین میوه مورد نیاز داخل برخوردار است و در مورد اغلب میوه ها نیازی به واردات ندارد. حتی در تولید میوه هایی همچون خانواده توتها، میوه های آلویی و گیلاس و... ایران رتبه اول را در جهان دارد. اما در بازار شاهد سیل گسترده میوه های وارداتی هستیم آنهم میوه هایی که امکان تولید آن در کشور وجود دارد و همین واردات بی رویه، موجب نابودی میوه های باغداران و رفته رفته زمینه ساز نابودی خود باغداران نیز خواهد شد.!!؟

ایران دارای بالاترین میزان وابستگی به انرژی یا بعبارتی بزرگترین اتلاف کننده انرژی در جهان است و این در حالیست که عظیم ترین منابع انرژی هیدروکربن و بالاترین تناسب ذخایر به تولید برای نفت در جهان را نیز در اختیار دارد. در دست داشتن دومین ذخایر گازی و سومین ذخایر غنی نفتی جهان هم موجب نشده که ایران در بازارهای جهانی به ویژه گاز، حضوری پر رنگتر داشته باشد و بدلیل عدم سرمایه گذاری کافی، تولید نفت و گاز در ایران با آنچه در سند چشم انداز ۲۰ ساله پیش بینی شده فاصله زیادی دارد.!!؟

ایـران از نظر جاذبه های تاریخی، طبیعی و گـردشگری در زمره ۱۰ کشور اول دنیا قـرار دارد. کمتر کشوری در دنیا پیدا میشود که هم سرزمینی چهارفصل با جاذبه های طبیعی وتوریستی باشد و هم بدلیل برخورداری از تمدنی کهن، جاذبه های تاریخی فراوانی داشته باشد. شما در ایران با پروازی یک و نیم ساعته میتوانید از سردترین نقطه کشور با دمای زیـر۱۰ درجه سانتیگراد، به گرمترین نقطه کشور با دمای بالای۴۰درجه سانتیگراد سفر کنید و در یک روز و در یک کشور، هم از اسکی روی برف لذت ببرید و هم از شنا در دریا، اما به راستی از این همه جاذبه های تاریخی و طبیعی که پروردگار در اختیار ما قرار داده است به نحو مطلوب و بهینه استفاده کرده ایم؟ کشورهایی همچون امارات و ترکیه تا چه حد گردشگران جهان را به خود جذب میکنند و ما چه سهمی در جذب گردشگران خارجی داریم؟

و دست آخر اینکه، کشورمان بزرگترین تولیدکننده خاویار، بزرگترین تولیدکننده فیروزه، دارای بزرگترین منابع روی و مس جهان، بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده فرش دستبافت و همچنین دارای آمارهای قابل توجه و خشنود کننده ای همچون بیشترین نسبت زن به مرد در دانشگاه ها و بیشترین شتاب پیشرفت تولید علم و فناوری در جهان است اما باوجود این نقاط قوت، آمارهای تأسف باری همچون بزرگترین واردکننده گندم در جهان، بیشترین آمار فرار مغزها، بیشترین میزان مصرف مشتقات تریاک و هروئین، بالاترین آلودگی دی اکسید گوگرد در هوای شهری و یکی از بیشترین آمارهای طلاق در جهان و ... دهها مورد منفی دیگر هم در پرونده ایران دیده میشود. واقعاً چرا، چرا و باز هم چرا...

علیپور تأکید نمود: بین این دو دسته آمار، مغایرت عجیب و غریبی وجود دارد که نمیتوان آن را چندان توجیه پذیر دانست و از آن مهمتر، پرسشی است که پاسخی برای آن پیدا نشده است: و آن اینکه با این همه قابلیت ها و پتانسیل ها در کشورمان، چرا هنوز در زمره کشورهای توسعه نیافته جهان هستیم؟ ایران کشوری است که از قابلیت های بالفعل و بالقوه بالایی برخوردار است تا جایگاه برجسته ای در جهان داشته باشد; کمااینکه در مقاطع مختلف تاریخی هم اینگونه بوده است. اما چرا هنوز عقب مانده هستیم و حتی در منطقه هم، جزو کشورهای برتر اقتصادی قرار نداریم؟ طبیعتاً ذکر این نکته به معنای نفی دستاوردهای مثبت و نادیده گرفتن اقدامات مطلوب طی سالهای اخیر نیست. اما واقعیت آن است که سوء مدیریت در برخی حوزه ها و بی ثباتی درعرصه مدیریت، عدم هماهنگی قوا، آزمودن مجدد آزموده های غلط و از همه مهمتر تنگ نظری ها در کنار جنگ اقتصادی غرب برعلیه ایران موجب شده است تا کشور ما نتواند به اهداف مورد نظر دست یابد.

وی تصریح نمود: واقعیت انکار ناپذیری که در جهان امروز پیش روی ما میباشد این است که بخش اعظم و مهمی از فعالیتهای هر کشوری بر دوش بخش خصوصی آن کشور میباشد و غالباً بدون وجود این بخش، مطمئناً چرخ کشورها پنچر و لنگ میزند، زیرا سیاستمداران برای کشورداری به پولهای کلان نیاز دارند و با خزانه خالی هیچکاری را نمیتوانند پیش ببرند. اکثر بخشهای دخیل در اداره امور هر کشوری مصرف کننده پول هستند اما تنها بخشی که مولد پول میباشد بخش خصوصی و فعالان اقتصادی آن کشورند، پس بخش خصوصی یعنی پول و ثروت که میبایست آنرا در پنبه نگهداری کرد تا خدشه ای بر آن وارد نشده و منبع درآمد آن کشور لطمه نبیند. اما در کشور ما که دارای ذخایر نفتی و زیر زمینی بوده و درآمد دولت وابسته به فروش نفت و خام فروشی میباشد ارزش زیادی برای بخش خصوصی و فعالان اقتصادی قائل نبوده ونیستند که خود به معضل بزرگی مبدل شده است.

علیپور در ادامه اظهار داشت: متأسفانه مشکل اساسی ما این است که هنوز تعریف درستی از بخش خصوصی در کشور وجود ندارد و به همین دلیل، قبل از انجام هر بحث و اقدامی باید بخش خصوصی را بدرستی تعریف و تفسیر کنیم تا از سوی تمامی سطوح جامعه مورد پذیرش باشد. البته طی بیش از سی سالی که از پیروزی انقلاب میگذرد تعاریف متعددی از این بخش توسط دولت و دستگاههای دیگر منتشر شده است که غالباً تفاوت فاحشی با هم دارند، باید اعلام کنم که بخش خصوصی نیازمند تعریف و همچنین رهبری توانمند برای خود میباشد تا ضمن رفع مشکلات و موانع پیش رو، راهگشا و هموار کننده فعالیتهای آن بخش نیز باشد. در همین راستا دولت ثابت کرده است که رهبر خوبی برای بخش خصوصی نمیباشد چون در فعالیتهای اقتصادی، خود رقیب بزرگی برای بخش خصوصی میباشد پس هیچ رقیبی نمیتواند رهبر و راهگشای رقیب خود باشد پس دور دولت را در این زمینه باید خط کشید. اما غالب نهادها و تشکلهای غیردولتی نیز این مأموریت را بخوبی انجام نداده و عملکردشان موجب سلب اعتماد بخش خصوصی از آنان شده است که خود جای تأمل و بازنگری مجدد دارد. همه ادعا دارند که کارهای فراوانی در جهت رفع مشکلات فعالان اقتصادی انجام داده اند اما در عمل چیزی بچشم نمیخورد! شکی نیست که ایجاد یک بخش خصوصی قوی میتواند به بهبود وضعیت رقابت در بازار کمک کند، بعلاوه ورود سرمایه های بخش خصوصی اثر بسیار مهمی بر شکوفایی اقتصاد خواهد گذاشت. اما متأسفانه با انفعال نسبی این بخش روبرو هستیم. قطعاً نقش ضعیف این بخش در اقتصاد و فقدان نهادهای مدنی و صنفی مؤثر و قدرتمند جهت تأمین منافع بخش خصوصی و رفع موانع کسب و کار در بروز این انفعال بی تاثیر نیست. همین روند موجب شده است تا بخش خصوصی به شیر بی یال و دمی مبدل شود که فقط نام شیر را یدک میکشد و یا اینکه شیری پلاستیکی است که داخل آنرا با باد پر کرده اند و با فرو رفتن سوزنی بر بدنش، باد آن خالی میشود. مع الوصف خصوصی سازی در معنای محدود خود عبارت است از واگذاری شرکتهای دولتی و عمومی به بخش خصوصی و یا شریک کردن این بخش در دارایی ها. درصورتیکه این اقدام باید زمینه ساز ثروتمند شدن شهروندان ایرانی و فراهم كننده شرایطی برای بخش خصوصی واقعی در فضایی سالم، رقابتی و پرسود در عرصه اقتصاد جهانی باشد. آیا چنین اراده ای در دولت وجود دارد كه باوجود تلاش برای كوچك كردن تصدیگری خود در اقتصاد، بخش خصوصی را كه خود طی سالهای طولانی مانع رشد آن شده است را بعنوان جایگزین و بازیگر اول در عرصه اقتصادی، حمایت، تقویت و بزرگ كند؟




وی گفت: همچنانکه قبلاً به دفعات نیز عرض کرده ام رشد و توسعه ایران و شکوفائی اقتصاد فقط بدست فعالان اقتصادی در بخش خصوصی محقق خـواهد شد، دسترسی به بازارهای جهانی، تحصیل درآمدهای سرشار ارزی، تـولید کلان و باکیفیت کالاهای مختلف، تحقق میلیونها شغل، سرمایه گذاری در صنایع زیربنایی، جذب سرمایه های خارجی و.... دهها مورد دیگر فقط توسط بخش خصوصی انجام پذیر خواهد بود اما کدام بخش خصوصی؟زیرا بخش خصوصی داریم تا بخش خصوصی!! فعال اقتصادی که فقط چند میلیون تومان سرمایه دارد را فعال بخش خصوصی می نامیم و کسی هم که هزاران میلیارد تومان سرمایه دارد را هم فعال بخش خصوصی میخوانیم!! درست است که هر دوی آنها فعال اقتصادی هستند و هر کس نسبت به توان خود فعالیت میکند و هر دو به یک سطح قابل احترامند، اما این کجا و آن کجا؟ لکن ما برای رشد و توسعه ایران و شکوفائی اقتصاد به شرکتهای بزرگ فراملیتی و سرمایه داران کلان نیاز داریم، زیرا آنان میتوانند در کوتاهترین زمان صدها هزار میلیارد جهت ساخت صنایع بزرگ سرمایه گذاری ریالی و دلاری کنند و دهها شاید هم صدها هزار نفر را استخدام نمایند.        

رئيس مركز تجارت جهاني ايران با طرح این سؤال که فکر میکنید که ما چند شخص میلیاردر (البته به دلار) در ایران داریم؟ اظهار داشت: تعدادشان دقیقاً مشخص نیست زیرا خیلی از آنها از ترس اینکه مبادا شناخته شوند و همین امر موجب گردد تا حاشیه امنیتی اشان پایین آمده و موقعیت شان به خطر بیافتد خود را مخفی میکنند و یا خودشان را خیلی کمتر از آن چیزی که هستند نشان میدهند که این داستان مایه شرمندگی است. آن تعداد میلیاردر شناخته شده ای هم که شجاعانه و بدون ترس کار میکنند آمارشان چندان چشمگیر و قابل توجه نیست!! دلیل آن همه مخفی کاریها این است که سیستم ما میلیاردر شکن است نه میلیاردر پرور، که این موضوع ریشه فرهنگی عمیق در جامعه ما دارد، بعبارتی ساده تر سرمایه دار و میلیاردر را از قدیم الایام موجودی خطرناک در ذهن مردم ترسیم کرده اند و گفته اند که هزاران نفر نابود شده اند تا یکی از این میلیاردرها بوجود آید!! همین امر موجب شده است تا از دیر باز هر فعال اقتصادی که خیلی بزرگ شده را بنوعی و به بهانه ای از صحنه به بیرون رانده ایم! بطور مثال در دهه شصت چند فعال اقتصادی را به بهانه راه اندازی شرکتهای مضاربه ای از ریشه نابود کرده و حتی تا آنجائیکه حضور ذهن دارم اسلام کردلر صاحب شرکت سحر و الیکا را اعدام و ریشه دولتخواهان مالک بقالی دولتخواهان را هم خشکاندیم!! فاضل خداد را اعدام کردیم! احمد رمضانی را فراری دادیم! چند برج ساز از جمله برادران افراشته را هم زندانی کردیم! شهرام جزایری را به حبس بلندمدت محکوم نمودیم! آقایان محمد رستمی صفا و سعید عقیلی نیز توسط آقای احمدی نژاد تنها به جرم مبادرت به خرید سهام بانک پارسیان بعنوان مفسد اقتصادی معرفی شدند! چند ماهی است که مه آفرید امیر خسروی را هم به اتهام اخلال در نظام اقتصادی، مفسد فی الارض شناخته و در صف اعدام قرار داده ایم!! حال چندی است که سوژه جدیدی بنام بابک زنجانی پیدا کرده و شدیداً بدنبال این هستیم تا او را نیز همانند سلف خود نابود و از صحنه روزگار محوش کنیم تا شاید کمی آرامش پیدا کنیم!! احتمالاً پس از زنجانی هم نوبت به آقایان ... فلانی و فلانی خواهد رسید. البته تمایل ندارم که نام آنها را اینجا اعلام کنم.

وی افزود: آخر این چه شیوه ای است که در پیش گرفته ایم؟ اینکه کسی بیش از حد ثروتمند شده باشد و یا اینکه سریع میلیاردر شده باشد که جرم نیست، احتمالاً خواهند گفت که اینها رانت خوار بوده و زد و بند کرده و رشوه داده اند. بله اینجانب نیز شدیداً با رانت و رانت خوار مخالفم اما شما کمتر فعال اقتصادی را سراغ دارید که برای پیشبرد اهداف اقتصادی خود به افراد صاحب نفوذ متوسل نشده باشد. آیا شما هیچگاه برایتان پیش نیامده که برای فروش کالا و یا خدمات تان در شرکتها، سازمانها و یا وزارتخانه ای اعمال نفوذ نکرده باشید؟ و یا برای بدست آوردن قرارداد و پروژه ای اقتصادی از توصیهء افراد صاحب نفوذ سیاسی و سرشناس کشور بهره نبرده باشید؟ و یا برای اخذ وام و سرعت بخشیدن به کار و کم کردن بروکراسی اداری از روابط شخصی دوستانتان صاحب نفوذ استفاده نکرده باشید؟ البته اینها جرم نبوده و با نیت سوء انجام نشده. خوب حال این سؤال پیش می آید که اصلاً چرا کارها را از این مسیر دنبال میکنیم؟ پاسخ آن خیلی ساده است، زیرا بطور طبیعی کارها پیش نمی رود!! چرا کاری را که طی چند ماه پیش نمی رود را با یک توصیه در عرض چند روز انجام میدهند؟ و یا وامی را که میتوانند یکی دو ماهه تصویب و پرداخت کنند را ماهها طولش میدهند اما با یک سفارش کوچک، مصوبه وام را برای اخذ امضاء بین اعضاء هیأت مدیره دست گردان میکنند و ظرف چند روز کار تمام میشود!! پس اینجا شما مقصر نیستید بلکه سیستم مقصر است که فعالان اقتصادی را علیرغم میلشان مجبور میکند تا برای پیشبرد کارهایشان به این و آن رو بیاندازند و بقول معروف رانت خوار شوند.  

علیپور میافزاید: حال اگر افرادی همچون مه آفرید خسروی و یا بابک زنجانی را نابود کنیم آیا سیستم درست میشود؟ آنان علت فساد نیستند بلکه خود ساخته و معلول همین سیستم هستند، پس اول علت را نابود کنیم سپس اوضاع خود بخود اصلاح میشود. در غیر اینصورت نابود کردن مه آفرید خسروی و یا بابک زنجانی هم دردی از دردهای اقتصاد ایران را دوا نخواهد کرد. این افرادی که دهها هزار شغل ایجاد کرده اند با نابود شدنشان نه تنها خود بلکه دهها هزار خانواده را نیز با خودشان از بین میبرند!! این افراد غالب صنایع و مجموعه های اقتصادی خود را در این آب و خاک ایجاد کرده اند و در نتیجه نمیتوانند کارخانه ها و اموال و دارائی خود را بی سر و صدا و یکشبه سوار هواپیما کرده و از این کشور فرار کنند پس همه اموال و دارایی های غیر منقول آنان اول و آخرش متعلق به این کشور است. برهمین اساس توصیه میکنم که از فکر و توان این افراد برای ایجاد اشتغال و رشد و توسعه اقتصاد ایران بهره ببریم. به هر صورت این افراد از یک سطح هوش بالائی برخوردار هستند که میتوان آن هوش و استعداد را به راه درست هدایت کرده و به نفع کشور و ملت از آن منتفع شد. درکل پیشنهاد میکنم تا بدون آنکه اموال و دارائی های بابک زنجانی را بی صاحب کنیم ابتدا به حساب و کتاب و بدهی های او رسیدگی نمائیم و میزان بدهی ایشان به دولت را دقیقاً مشخص و طی زمانبندی که برای بازپرداخت آن تعین میکنم تسویه نموده و طی تفاهمنامه ای، وی را مجاب کنیم تا مثلاً ظرف مدت یکی دو سال آینده حدوداً 20 الی30 هزار شغل در داخل کشور ایجاد کند و یا این کار و آن کار بزرگ اقتصادی را هم انجام دهد. حال بفرمائید که کدام تصمیم دولت میتواند بهتر باشد، نابود کردن این شخص و تعطیل نمودن مجموعه های اقتصادی اش و یا بهره مندی از توان و امکاناتش؟ آیا رشد و توسعه اقتصاد ایران و دلشاد کردن و روشن نمودن چراغ خانه20 الی30 هزار خانواده به اندازه ادامه حیات اقتصادی بابک زنجانی و یا حتی مه آفرید امیر خسروی ارزش ندارد؟        

وی تاکید میکند که موضوع خصوصی سازی در شرایط کنونی اقتصاد ایران آنقدر حائز اهمیت است که بتوان گفت که امروز فرصتی تاریخی پیش روی اقتصاد ایران قرار گرفته است؛ دولت یازدهم در عمل نشان داده که قصد و نیت کرده تا فرمان اقتصاد را به خبرگان اقتصادی بسپارد؛ هرچند که پیش از این اقتصاد ایران طی سالیان متمادی، دولتی اداره شده بود اما به یمن پروردگار، قرار است که از این به بعد توسط دولت جدید به بخش خصوصی سپرده شود؛ حتی ابلاغ سیاستهای اصل44 قانون اساسی نیز، امیدهای بسیاری را در دل دلسوزان اقتصاد ایران ایجاد کرد تا شاید روزنه های جدیدی گشوده شود؛ هرچند تمامی این آرزو ها با تأخیر و گاهی هم با بی توجهی مواجه شد اما امروز ظاهراً شرایط دگرگون شده است؛ حالا دولتی سکان اداره کشور را در دست گرفته که یکدل و یکصدا قصد کرده تا اقتصاد ایران را سر وسامان دهد؛ برهمین اساس در شرایط جدید و با توجه به نیاز های اقتصاد کشور باید تمامی راهبران و نقش آفرینان میدان اقتصاد ایران، دست در دست هم با نگاهی به آینده به دولت یاری رسانند تا دوران سخت گذار کنونی را بخوبی و با موفقیت پشت سر گذارد.

رئيس مركز تجارت جهاني ايران در خاتمه ضمن عرض خسته نباشید و تبریک به جناب آقای روحانی و همکارانشان بابت زحمات و موفقیتهای بدست آورده در سفر به آمریکا اظهار داشت: از دولت جدید به سکانداری جناب آقای روحانی درخواست میکنم تا با همکاری رؤسای سایر قوا ضمن اصلاح برخی قوانین بازدارنده و سیستم فاسد، زمینه ای را بوجود آورند تا بخش خصوصی واقعی به جایگاه واقعی خود بازگشته و فعالان اقتصادی خرد در کنار سرمایه داران کلان و میلیاردرهای بزرگ آنهم بدون وحشت و مخفی کاری با تمام توان به فعالیتهای صنعتی و اقتصادی خود ادامه داده و موجب سربلندی کشور و ملت عزیز و بر افراشته شدن پرچم ایران اسلامی در سراسر جهان شوند. که قطعاً موفقیت برنامه های اقتصادی دولت نیز در گرو حمایت و همکاری همین بخش خصوصی میباشد

برای مشاهده مطالب اقتصادی ما را در کانال بولتن اقتصادی دنبال کنیدbultaneghtsadi@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۴
ناشناس
|
Netherlands
|
۱۴:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۹
3
4
درود بر شجاعت این مدیر که تا امروز کسی اینطور شجاعانه و صادقانه سخن نگفته بود، واقعا درست گفته و عین واقعیت را بیان کرده زیرا با از بین بردن این و آن هیچ سودی عایدمان نمی شود اما با کنترل این افراد و استفاده از روابط و امکاناتشان خیلی منافع نصیب کشور میشود.
مجيد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۹
2
4
سلام
هرچند از اين آقاي بابك زنجاني خوشم نمي آيد اما وقتيكه صحبتهاي رىيس مركز تجارت جهاني ايران را خواندم به اين نتيجه رسيدم كه اظهارات ايشان درست است ميشود از وجود آنها براي ايجاد اشتغال استفاده كرد.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۰
1
4
مه افرید هم سعی میکرد بهترین دستگاهها بهترین کارشناسها بهترین بسته بندی را استفاده کند ولی هیچ مسئولی ا ز کارهای درست او حرفی نزد صادرات حبوبات و.....
شاهین
|
United States
|
۰۹:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۲
5
1
خیلی تعجب داره خودتون را زدید به نفهمی شما می خواین از یک کار اشتباه و مسیر اشتباه نتیجه خوب بگیرید این آقایان زنجانی و ....چه چیزی دارند که بقیه ندارند مگر آنها دارای چه استعداد خاصی هستند.این را در نظر بگیریم که آنها پول را با هزاران ترفندبه دست آوردند و حالا مگر این پول ها را چه کار می شده کرد باید یک جایی سرمایه گذاری کرد زیر بالشت که نمی شود گذاشت از طرف دیگر شما اگر مقدار زیادی پول باد آورده داشته باشی که ناراحت از دست رفتنش نیستی و براش ریسک هم می کنی همچنین این آقایان سرمایه گذاری در بخش خاصی نکرده اند که دیگران به فکرشان نرسیده است در دلالی و ساخت وساز چه استعدادی..این همه می گوییم اعدام می کنیم زندان می کنیم نتیجه اش شد این وای به حال وقتی که بگوییم کاری با این جور افراد نداریم واویلا همچنین این که گفته شود ایران میلیاردر پرور نیست اشتباه است این همه افراد ثروتمند که اسامی ایشان در اینترنت و جاهای دیگر است مگر مردم و دولت با ایشان مشکل دارند از طرف دیگر ساختار اقتصاد ایران نمی تواند فردی با 20 میلیارد دلار سرمایه آن هم د 8 سال داشته باشد چون تولید ناخالص داخلی و ملی ما آنقدر نیست که این پول ها را بشود از آن کسب کرد همچنین مگر کشوری مانند چین که مفسدان را بی برو برگرد اعدام می کند دارای 315 میلیاردر نمی باشد.آقای محترم این حرف های که شما می زنید به دو علت است یا می خواهید نظر خاصی را القا کنید تا بعضی نتایج برای مردم عادی شوند و یا مخاطبان خودتان را احمق فرض کرده اید که هر دو اشتباه است و این مملکت مملکت اسلامی است عزیز من این را نیز مد نظر داشته باشید (خواهش می کنم برای روشن شدن مردم نمایش دهید)
ناشناس
|
United States
|
۱۹:۳۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۸
3
0
این مدیر با این شجاعت و تدبیر ودور اندیشی برای کسب و کار چرا مانع کسب و کار و اشتغال زایی همسایگان خود میباشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین