کد خبر: ۱۶۱۴۵۷
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار:

اعتراف اندیشکده مؤسسه بروکینگز: انتخابات ایران به نفع فردی مهندسی نشد

کارشناس مؤسسه بروکینگز در مصاحبه با یکی از اساتید دانشگاه تهران که به انجام نظرسنجی‌هایی در پیش و پس از انتخابات پرداخته است، به بررسی دلایل پیروزی روحانی و اقبال عمومی مردم نسبت به وی پرداخته است.
به گزارش بولتن نيوز به نقل از تسنیم به نقل از مؤسسه بروکینگز، ابراهیم محسنی، استاد دانشگاه تهران در جلسه‌ای با موضوع بررسی دلایل انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران در مؤسسه بروکینگز شرکت کرد و پس از این جلسه به مصاحبه با کارشناس این مؤسسه پرداخت و تأکید کرد که نتایج نظرسنجی‌های او نشان می‌دهد که به رغم ادعای رسانه‌های غربی، این انتخابات به هیچ وجه به نفع هیچ یک از کاندیدا‌ها مهندسی نشده بود.

چهارشنبه گذشته، ابراهیم محسنی، مدرس دانشگاه تهران که از دانشگاه مریلند درجه دکتری کسب کرده است، نتایج مجموعه‌ای از نظرسنجی‌هایی را که پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری 14 ژوئن ایران در بنیاد آمریکای جدید (New American Foundation) انجام شد، در پنلی که توسط شبلی تلهامی، کارشناس مدعو مرکز سابان اداره شد، ارائه کرد. از جمله نکات برجسته این ارائه، اطلاعاتی بود که به شکل گیری موج حمایتی از روحانی در روزهای آخر مربوط می‌شد که در نهایت باعث شد محمد باقر قالیباف، شهردار تهران را در نظرسنجی‌های یک روز پیش از انتخابات پشت سر بگذارد. محسنی خاطر نشان می‌سازد که 20 درصد از رأی دهندگان به روحانی گفته‌اند که تصمیم خود را در روز انتخابات گرفته‌اند، البته بنا به دلایل مختلف و خاص خود. دغدغه‌های اقتصادی همچنین در صدر فهرست اولویت‌هایی بود که پاسخ دهندگان برای رئیس جمهور جدید مطرح می‌کردند، چرا که رأی دهندگان خواهان مدیریت داخلی بهتر و مقابله جدی با تحریم‌های بین‌المللی بودند.

پس از این ارائه گزارش، محسنی پذیرفت تا به چند سؤال ما در مورد افکار عمومی و دلایل پیروزی روحانی پاسخ دهد. ما همچنین در مورد همکاری دانشگاه تهران و مؤسسه پی‌آی‌پی‌ای در نظرسنجی سال 2009 به بحث پرداختیم؛ نظرسنجی که به رغم بسیاری از تحلیل‌ها به هیچ وجه نشان نداد که در انتخابات آن سال تقلبی صورت گرفته باشد، بلکه نشان داد که افکار عمومی با انتخاب مجدد احمدی‌نژاد همراه هستند، که این برخی را به نتایج این نظرسنجی‌ها مشکوک کرد. محسنی از نتایج این نظرسنجی‌ها دفاع کرد. در ادامه متن کامل مصاحبه را می‌خوانیم.

* آقای محسنی، شما در گزارش خود تأکید کردید که حمایت فزاینده از حسن روحانی در روزهای آخر مبارزات انتخاباتی سرعت فزاینده‌ای را که شاهد آن بودیم به خود گرفت به نحوی که در 13 ژوئن، حتی در فاصله زمانی صبح تا عصر افزایش چشمگیری را در نتیجه آرای وی مشاهده کردیم. چگونه چنین تغییر مسیر ناگهانی و سریع در انتخابات را توضیح می‌دهید؟

عوامل بسیاری در این ماجرا دخیل بودند. پاسخ خود را با سومین جلسه‌ مناظره‌ای که در 7 ژوئن، یک هفته پیش از انتخابات اتفاق افتاد آغاز می‌کنم. در آن جلسه مناظره بخش قابل توجهی از تردید و بدبینی عمومی نسبت به سابقه روحانی به عنوان مذاکره کننده ارشد هسته‌ای ایران، توسط علی اکبر ولایتی، که مشاور ارشد رهبر در امور خارجی و یکی از کاندیدا‌های شرکت کننده در انتخابات بود، بر طرف شد؛ ولایتی به شیوه مذاکراتی جلیلی انتقاد کرده و ادعای روحانی را تقویت کرد که، اولاً می‌توان بدون آنکه از برنامه هسته‌ای عقب نشست مانع تحریم‌ها شد و ثانیاًً نواقص دیپلماتیک در دوران احمدی‌نژاد بخشی از دلیل چرایی وضع بسیاری از تحریم‌ها علیه ایران بوده است. اظهارات ولایتی در آن جلسه مناظره دیوار بی‌اعتمادی را که میان مردم و روحانی در نتیجه ناکامی روحانی برای متقاعد کردن غرب به پذیرش حق غنی سازی ایران، شکل گرفته بود، فرو ریخت و راه را برای هجوم حمایت‌ها از او هموار کرد.

دو رویداد دیگر در آن جلسه مناظره نیز ارزش توجه و دقت فراوان دارند: حملات بی‌تأثیر قالیباف به ولایتی و از آن مهمتر به روحانی. در هر دو مورد، حملات قالیباف به سمت خود او بازگشت و بنا به دلایل نامعلومی قالیباف نه تنها به صورت غیر مستقیم پاسخ‌های دیگر کاندید‌ها را به حملات خود پذیرفت، بلکه از بازگویی مجدد آنها به منظور آنکه شاید برای مردم قابل پذیرش‌تر باشند، خودداری کرد. این دو بخش از حملات به شدت به جایگاه قالیباف به عنوان فردی صادق و میانه‌رو آسیب زد و از محبوبیت او در تهران و دیگر کلان شهرهای ایران کاست.

کناره گیری محمد رضا عارف به عنوان تنها کاندیدای اصلاح طلبان به نفع روحانی، که در روز 11 ژوئن ـ تنها سه روز پیش از انتخابات ـ اتفاق افتاد و تأیید روحانی از جانب خاتمی و رفسنجانی نیز نقش جدی در پیروزی روحانی ایفا کردند. هر چند شمار آرای عارف هرگز بیشتر از 7 درصد نشد، این رویداد توانمندی‌های روحانی در ایجاد اجماع و اتفاق نظر را نشان داد و توانایی او را به عنوان یک میانه‌رو برای کار با گرایش‌های مختلف سیاسی، که به ندرت در فضای سیاسی ایران شاهد آن هستیم، به نمایش گذاشت. این امر اتفاق افتاد در حالی که تنش در میان اصول‌گرایان به اوج خود رسید و هر یک از اصول‌گرایان بیشتر وقت خود را صرف این می‌کردند که چرا دیگر کاندیدا‌های اصول‌گرا برای تصدی سمت ریاست جمهوری مناسب نیستند.

در نهایت این تصور که انتخابات به دور دوم کشیده خواهد شد، نقش مهمی در بالا بردن آرای روحانی به بیش از 50 درصد ایفا کرد. نزدیک به 17 درصد از مردم در این انتخابات به صورت استراتژیک رأی دادند، به این نحو که به جای رأی دادن به گزینه مورد نظر خود در دور اول انتخابات، ایشان فرض را بر این گذاشتند که گزینه اول ایشان بدون شک به دور دوم خواهد رفت و لذا به گزینه دوم خود رأی دادند به این امید که مانع آن شوند که کاندیدایی که به او علاقه‌ای ندارند به دور دوم راه پیدا نکند. در واقع 24 درصد از کسانی که به روحانی رأی دادند، نشان دادند که اگر انتخابات به دور دوم کشیده می‌شد، قالیباف را به روحانی ترجیح می‌دادند.

از آنجا که همه این رویداد‌ها برای روحانی مثبت بود و از آنجا که همه آنها تنها چند روز پیش از انتخابات رخ دادند، معقول این بود که موج حمایت گسترده از روحانی تنها چند روز پیش از انتخابات آغاز شود.

* با در نظر گرفتن پیروزی قالع روحانی و نتیجه‌گیری ضعیف سعید جلیلی، برخی به انتقاد از کارشناسان آمریکایی پرداختند که معتقد بودند جلیلی پیروز از پیش تعیین شده انتخابات خواهد بود. این در حالی است که نتایج شما نشان می‌دهد که شمار ایرانی‌هایی که گمان می‌کردند جلیلی پیروز می‌شود بسیار بیشتر از حامیان او بود. به نظر شما چه چیز این انتظارات را شکل داد؟ آیا باوری گسترده در میان برخی ایرانی‌ها شکل گرفت، همانطور که در میان برخی از ناظران آمریکایی دیده می‌شد، که انتخابات به نفع جلیلی مهندسی شده است؟

به نظر من نمی‌توان گفت که این یک باور بسیار گسترده بود. درصد مردمی که معتقد بودند که او در نهایت پیروز انتخابات خواهد شد هرگز به بیشتر از 22 درصد افزایش نیافت. با این حال این رقم، همچنان رقم بالایی است چرا که رقم آرای او هرگز به بیشتر از 14 درصد نرسید و او تنها کاندیدایی بود که شمار افرادی که فکر می‌کردند او پیروز می‌شود بسیار بیشتر از کسانی بودند که به او رأی دادند. او تنها کاندیدایی بود که اکثر رأی دهندگان او (58 درصد) بر این باور بودند که او پیروز نهایی انتخابات است. این رقم در مقایسه با باور 37 درصدی رأی دهندگان به روحانی و 50 درصدی رأی دهندگان به قالیباف، بسیار قابل توجه است. بنابراین بله برخی از مردم به نادرستی و اشتباه تحلیل‌های رسانه‌های خارجی و کارشناسان غربی را باور کردند که این انتخابات قرار است به نفع پیروزی جلیلی مهندسی شود، اما باور مذکور چندان هم گسترش نیافته بود.

* حمایت قابل توجه رأی دهندگان روستایی از روحانی را چگونه توضیح می‌دهید؟

اولاً که این حمایت بسیار زیاد هم نبود. صراحتاً روحانی توانست که 50 درصد از همه آرای حوزه‌های انتخابیه را به خود اختصاص دهد. تنها استثناها از این قرارند، اقوام سنی عمده‌‌ای (از جمله کرد‌ها و بلوچ‌ها) هستند که به طور غیر متجانسی به او رأی دادند، قوم لر که رضایی در میان ایشان بیشتر از روحانی رأی داشت، حضور خوبی داشتند و البته شهر‌های کوچک‌تر و مناطق روستایی، تا حدودی تمایل ملایمی به سمت روحانی داشتند. چندین دلیل را می‌توان برای این مسئله ذکر کرد که چرا روحانی در شهر‌های کوچک‌تر و مناطق روستایی که بیشتر برای اصول سنتی و مذهبی ارزش قائل هستند، محبوبیت نسبتاً بیشتری داشت. یکی از دلایل آن این است که قالیباف و جلیلی بیشتر در مناطق کلان شهری شناخته شده بودند و کمتر در شهرهای کوچک‌تر و مناطق روستایی ایشان را می‌شناختند. از سوی دیگر، رفسنجانی، که به مثابه هادی و راهنمای روحانی بود و از او حایت کرد، به شدت در این مناطق مورد احترام است، بنا به دلایل مختلفی از جمله نقش او به عنوان یکی از بنیانگذاران جمهوری اسلامی ایران. همچنین جای تعجب و البته قابل درک است که روحانی در همه نظرسنجی‌های ما به عنوان مذهبی‌ترین کاندیدا و مرتبط‌ترین کاندیدا با ارزش‌های مذهبی و سنتی شناخته شد. لباس روحانیت نیز نقش قابل توجهی در این زمینه داشت. در نهایت از آنجا که شهرهای کوچک‌تر و مناطق روستایی کمتر آغشته به فضای سیاسی هستند، ساکنان چنین مناطقی به سمت کاندیدایی تمایل دارند که از نگاه ایشان کمتر متوجه تحقق اهداف حزبی بوده و بیشتر نگران برطرف کردن فوری‌ترین مشکلات ایشان است. بنابراین ایشان همانطور که در گذشته نشان دادند بیشتر به سمت استمرار و پیوستگی تمایل داشته و افرادی را ارزش نهادند که برای حل مشکل ایشان با احزاب سیاسی مختلف همکاری می‌کنند.

* به نظر شما تا چه حد موفقیت روحانی به عنوان رئیس جمهور به توانایی او برای بر طرف کردن هر چه سریع تحریم‌ها، بستگی دارد؟ سطح انتظارات از او تا چه حد بالاست؟

متأسفانه مردم ایران به تحریم‌ها خو گرفته‌اند. ایشان از زمان استقرار جمهوری اسلامی ایران، به دلایل مختلف، انواع مختلفی از تحریم‌ها را تحمل کرده‌اند. در حالی که بدون شک می‌توان گفت تحریم‌های کنونی تأثیر جدی بر اقتصاد و رفاه مردم ایران گذاشته است، مردم ایران حکومت خود را دلیلی این تحریم‌ها نمی‌بینند، بلکه انگشت اتهام را به سمت آمریکا و متحدینش گرفته‌اند. هم نظرسنجی‌های ما و هم نظرسنجی‌های گالوپ این ادعا را تأیید می‌کنند. آنچه که تغییر کرده، این است که پیش از مناظره ریاست جمهوری 7 ژوئن، تصور این بود که برای جلوگیری از تحریم‌ها ایران هیچ کاری غیر از تعلیق برنامه هسته‌ای خود نمی‌تواند کند. اکنون، روایت تغییر کرده است. مردم بر این باورند که با استفاده صحیح‌تر از دیپلماسی، می‌توان بدون تعلیق کردن غنی‌سازی، مانع تحریم شد. با این حال اگر آمریکا و گروه 1+5 بر سر میز مذاکرات حاضر شوند و باز هم خواهان تعلیق شوند، ممکن است مردم باز هم به اعتقاد پیشین خود بازگردند. بنابراین موضع روحانی کمتر به این بستگی دارد که آیا او می‌تواند از تحریم‌ها بکاهد و بیشتر وابسته به توانایی او در نشان دادن نگرانی است که نسبت به امنیت و منافع ملی ایران دارد. در واقع برای روحانی خود کشی است که چنین معامله‌ای را بپذیرد و این کار مخالفان سیاسی او را قادر می‌سازد روحانی را به عنوان فردی ساده لوح، وابسته به غرب و حتی خائن معرفی کنند. او یکبار از این اتهامات تبرئه شده است. بسیار بعید است که بتواند یکبار دیگر خود را از این اتهامات تبرئه کند.

* شما خاطر نشان ساختید که بخش قابل توجهی از مردم ایران رویکرد نامطلوبی نسبت به آمریکا دارند. آیا این احساسات منفی متوجه کل حکومت آمریکا است؟ بیشتر متوجه اوباما است؟ بیشتر متوجه کنگره آمریکا است؟ آیا تمایزی میان حکومت آمریکا و کشور آمریکا به طور کلی (از جمله مردم آن) در پاسخ‌هایی که پاسخ‌دهندگان شما داده‌اند دیده می‌شود؟

خوب این‌ها سؤالات استاندارد و مطلوبی هستند. مسئله کل کشور است و ما معمولاً به هیچ نحوی تمایز و شکستی ایجاد نمی‌کنیم. لازم به گفتن نیست که هنگامی که ما از آمریکا یا هر کشوری که مردم ایران ارتباط فرد به فرد یا فرهنگی کمی با آن دارند، نام می‌بریم، آنچه که به ذهن متبادر می‌شود حکومت آمریکا یا آن کشور است. در واقع، این سنجیده شده است. در سال 2006 زمانی که مؤسسه نظر سنجی پی‌آی‌پی‌ای در مورد آمریکا پرسش کرد، 76 درصد نظر نامطلوبی داشتند، هنگامی که در مورد حکومت آمریکا پرسش کرد 93 درصد نظرات نامطلوبی داشتند، هنگامی که در مورد مردم آمریکا پرسش طرح کرد 49 درصد از نظرات نامطلوب بود و هنگامی که در مورد فرهنگ آمریکا پرسش شد، 78 درصد احساسات منفی بروز دادند.

* نظر سنجی‌های شما نشان می‌دهد که 81 درصد از عموم مردم و 78 درصد از رأی دهندگان به روحانی بر این باورند که او باید دقیقاً در داخل چارچوب نظام عمل کند. آیا رویکرد‌های متفاوتی در مورد اینکه چرا او باید چنین کند، وجود دارد؟

در حداقلی‌ترین حالت ممکن، می‌توان از این امر متوجه شد که مردم ایران برای جهوری اسلامی ایران به یک عنوان نظام سیاسی پابرجا احترام بسیار زیادی قائلند که همچنان قرار است بر ایران حکومت کند. اکنون از میان ایشان، یک بخش قابل توجهی برای جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظام مشروعی برای حکومت بر ایران احترام قائلند و بنابراین از روحانی می‌خواهند که با توجه به چارچوب‌های ایدئولوژیک  و عملگرایانه این نظام، عمل کند. رویکرد آن بخشی از افرادی که به جمهوری اسلامی تمایلی ندارند آن است که روحانی باید در داخل چارچوب نظام عمل کند تا بتواند به وعده‌های خود عمل کرده و از مشکلات مردم بکاهد.

* در پایان، برخی از کارشناسان در مورد نتایج نظرسنجی‌های پی‌آی‌پی‌ای/ دانشگاه تهران که از پیروزی احمدی نژاد در انتخابات سال 2009 حمایت می‌کردند، اظهار تردید کرده‌اند. شما چگونه به کسانی که به آن نتایج اعتماد نداشتند، پاسخ می‌دهید؟ آیا شما گمان می‌کنید در روش‌ها یا ارزش نظرسنجی‌هایی که در هنگامه انتخابات سال 2009 انجام دادید و نظرسنجی‌هایی که تابستان جاری به انجام رساندید، تفاوتی وجود دارد؟

این سؤال بسیار خوبی است. نه تنها نظرسنجی پی‌آی‌پی‌ای و نظرسنجی دانشگاه تهران نشان می‌دهد که احمدی نژاد در انتخابات پیروز شده است‌، بلکه دیگر نظرسنجی‌های متعاقبی که توسط سازمان‌های پژوهشی غیر ایرانی انجام شد، از جمله گالوپ، گلوب‌اسکن و مؤسسه صلح بین‌الملل، نتایج مشابهی را نشان داد. تا آنجا که به دانشگاه تهران مربوط است، روش ما برای جمع‌آوری داده‌ها تغییر نکرده است و در واقع نتایج ما در آن زمان، در مقایسه با نظرسنجی‌های این تابستان، بیشتر نزدیک به واقع بود، به ویژه با توجه به ماهیت دو قطبی انتخابات. مشکل انتخابات سال 2009، بر خلاف این انتخابات، آن بود که آرا در میان طبقات اجتماعی اقتصادی حوزه‌های انتخابیه، شکاف خورد. بنابراین در آن انتخابات، اگر شما غنی و/ یا تحصیل کرده بودید، کمتر احتمال داشت به احمدی‌نژاد رأی بدهید و اگر غنی و/ یا از تحصیلات عالی برخوردار نبودید، بیشتر احتمال داشت به احمدی‌نژاد رأی بدهید. و از آنجا که مردم معمولا با کسانی که مربوط به طبقات اجتماعی اقتصادی پایین‌تری هستند در نمی‌آمیزند، بخش قابل توجهی از مردم که به موسوی رأی دادند، مردمی را که به احمدی‌نژاد رأی دادند نمی‌شناختند و بنابراین به راحتی ادعای تقلب در انتخابات را می‌پذیرفتند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
UNITED KINGDOM
|
۰۱:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۹
1
1
فقط تخریب رییس جمهور بود و بس...
ناشناس
|
TURKEY
|
۰۹:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۹
1
1
وقتی جلیلی رو که معلومه رای نمیاره کاندید میکنند یعنی میخوان نقطه مقابل جلیلی رای بیاره. حذف مشایی هم واسه این بود که نقطه مقابل کسی نبود. آرای اصولگرایان رو برعکس اصلاحطلبان پخش کردند بین چند کاندید. این یعنی مهندسی انتخابات دیگه. یه معامله ای بود دوسر سود واسه دو طرف سنتی با حذف و تخریب گفتمان جدید عدالت. برگشتیم به ابتدای دوره آقای رفسنجانی.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۹
1
0
این دفعه بله تقابل ملت و حکومت اجازه مهندسی انتخابات را به حکومت نداد
رسول
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۰
0
0
این بزرگواران ناشناس کی می خوان از خواب بیدار بشن من نمیدونم!!!
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین