کد خبر: ۱۴۱۹۰۰
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:

دولت بعدی بخواند: فرهنگ اسلامی فراموش نشود!

با نزدیک شدن به یازدهمین دوره‏ ی انتخابات ریاست جمهوری، تب و تاب وعده و وعیدهای کاندیداهای احتمالی برای تصدی این پست هر روز بیش‏تر می‏شود و کاندیداها یا احزاب، سعی می‏کنند با دادن وعده‏های بزرگ‏تر، نگاه‏ها را به سمت خود معطوف کنند.مدام در هر زمینه‏ای وعده می‏دهند، اما چیزی که در این میان مغفول مانده است مقوله‏ی بسیار مهم فرهنگی است. مقوله‏ای که به عقیده‏ی بسیاری از عالمان، زیر بنای امور مهم دیگر از جمله سیاست و اقتصاد است.

تعاریف گوناگونی از فرهنگ ارائه شده که ما در این جا به دو تعریف بسنده می‏کنیم. تیلور به عنوان یکی از نظریه پردازان مدیریت، فرهنگ را مجموعه‏ی پیچیده‏ای از دانش‏ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان یک عضو جامعه، از جامعه‏ی خویش فرامی‏گیرد، تعریف می‏کند. بنابر نظر مقام معظم رهبری، فرهنگ عبارت است از آن درک، برداشت، فهم، معتقَد و باور انسان‏ها و روحیات و خلقیات آن‏ها در زندگی؛ آن‏هایی است که انسان را به کار وادار می‏کند.

با نگاهی به تعاریف فوق، می‏توان دریافت که فرهنگ، به شدت با زندگی ما گره خورده است و بسیاری از اعمال روزانه‏ی ما، برگرفته از این مهم می‏باشد. حال با درک اهمیت نقش فرهنگ، به صورت گذرا به بررسی جایگاه فرهنگ، در ادوار مختلف ریاست جمهوری کشورمان می‏پردازیم:

با اتمام جنگ و روی کار آمدن دولت سازندگی، به طور طبیعی انتظار بر این بود که کارهای معوقه در زمینه‏های گوناگون به خصوص زمینه‏ی فرهنگی، آغاز شود. ولی انگار انتظار، انتظار نابه‏جایی بود. چرا که دولت سازندگی، بیش‏تر تمرکز خود را بر روی مباحث اقتصادی گذاشته بود و این برای مردمی که آرمانشان صدور انقلاب و فرهنگ اسلامی‏شان بود، یک نقص به شمار می‏رفت. در این دوران، فرصت‏های بی‏شماری به واسطه‏ی سهل انگاری دولت از بین رفت و استعدادهای زیادی تلف شد. عرصه‏ی فرهنگی، کم‏ترین توجهی را از سوی دولتمردان دولت سازندگی به خود جلب نکرد و این بی‏توجهی سبب شد آرای مردم به سمت اصلاح‏طلبان که با شعارهای فرهنگی در انتخابات شرکت کرده بودند، متمایل شود.

دولت اصلاحات با دادن شعارهایی روی کار آمد که برای مردمی که تا آن زمان نیازهای فرهنگی‏شان تأمین نشده بود، بسیار دلفریب بود. اما دیری نپایید که این شعارها نیز رنگ باختند و خیلی زود مشخص شد که فرهنگ مد نظر دولت اصلاحات، همان ترجمان فرهنگ غربی است، فرهنگی که در بسیاری از موارد، مغایر با اسلام بود. هرچند انتظار هم می رفت چرا که خاتمی خود شیفته هگل و فلسفه و افکارش بود. دادن مجوز به فیلم‏ها و نمایش‏هایی که خطوط قرمز نظام را زیر پا می‏گذاشت، چاپ و نشر کتاب‏هایی با مضامین کاملا متضاد با اسلام و برگزاری کنسرت‏ها و جشنواره‏هایی برخلاف شئونات اسلامی از جمله کارهای مخرب فرهنگ دولت اصلاحات بود. شدت این کارهای به اصطلاح فرهنگی دولت اصلاحات به حدی بود که رهبر انقلاب را وادار به اعتراض نسبت به عملکرد دولت کرد. هرچند که روند عملکرد آن‏ها در ادامه نیز تغییر چندانی نکرد.

با روی کار آمدن دولت عدالت محور، خون تازه‏ای در رگ‏های فرهنگ کشورمان جریان یافت؛ هرچند هنوز به صورت جسته و گریخته، نشانه‏‏های انحراف از ارزش‏ها در برخی کارهای فرهنگی دیده می‏شد، ولی روند حرکتی دولت، روندی رو به رشد به نظر می‏رسید.

سعی دولت بر تمرکز یکسان بر عرصه‏ی فرهنگ، در عین توجه به سایر عرصه‏ها بود. اما با نزدیک‏تر شدن مشایی به احمدی‏نژاد، فرهنگ دولت نیز مانند دیگر زمینه‏های آن دچار انحراف از ارزش‏ها شد. بیش‏تر شدن رابطه‏ی احمدی‏نژاد و مشایی مصادف بود با آغاز دولت دهم. احمدی‏نژاد با دادن اختیارات بیش از حد و خارج از عرف به مشایی، سبب شد تا شکل جدیدی از فرهنگ خلق شود که بسیار خطرش از فرهنگ دوران اصلاحات بیش‏تر بود. نکته‏ی جالب و عجیب این که اکثر انحرافات موجود در دوران احمدی‏نژاد، ابتدائا از سازمان میراث فرهنگی کلید خورد.

حال با توجه به آن‏چه شرح داده شد، دولت دوره‏ی یازدهم، باید بار سنگین نیازهای فرهنگی مردم را به دوش بکشد؛ نیازهایی که آن‏گونه که شایسته‏شان بوده، ارضا نشده‏اند. اکنون و با گذشت بیش از سه دهه از عمر انقلاب اسلامی، دیگر جایی برای تعلل و تأخیر در زمینه‏ی فرهنگی نیست. چرا که ریشه‏ی بسیاری از مشکلات کنونی جامعه‏ی ما از جمله الگوهای مصرفی غلط به فرهنگ ما برمی‏گردد. مشکل ما در زمان حاضر، تولید علم و فرهنگ نیست، باید این علم را در زندگی روزمره‏مان به کار ببریم. نهضت نرم افزاری، یعنی بهره‏مندی از دانش‏های مناسب جهت اداره‏ی مطلوب نظام اسلامی که مقوله‏ی فرهنگ نیز یکی از مهم‏ترین این مقولات است. در کشور ما نسخه‏های شفابخش اسلامی زیادی برای بهبود وضع زندگی مردم وجود دارد، اما به ندرت مورد استفاده قرار می‏گیرند.

اگر قرار بر این است که شورای نگهبان از کاندیداهای ریاست جمهوری برنامه اخذ کند، مجال این می باشد که برنامه فرهنگی آینده کشور ، به خوبی در سیطره رصد شورای نگهبان قرار بگیرد و جزء ملاک های اساسی کارآمدی و ارزشی بودن کاندیدها در کنار برنامه های اقتصادی انگاشته شود.

امید است دولت آینده به صورت جدی به این عرصه توجه کند و اقداماتی فراخور نظام اسلامی‏مان انجام دهد تا قدم به قدم به فرهنگ ایده‏آلمان که همان فرهنگ جامعه‏ی اسلامی (تمدن اسلامی) است، نزدیک شویم.


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
کمال
|
TURKEY
|
۱۵:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۸
2
2
مطلب بسیار ضعیف بود
اعتبار سایت رو با این مطالب پائین نیاورید
هم به حیث پرداخت و هم به حیث سوژه وهم به حیث قلم
هم میهن
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۹
2
1
به نظر من اکثر نویسندگان امروزی (نه فقط جناب آقای کاظمی) برای انعکاس علائق شخصی شان به یک جریان یا طیف خاص و یا نفرتشان از جناح یا طیف دیگر به کلی گویی و ارائه برداشت های سطحی و آبکی می پردازند. درصورتی که امروزه ذائقه خوانندگان با کسانی که مثلا 20 یا 30 سال قبل با این گونه شعارها و مرده بادها و زنده بادها، حسابی تهییج و تحریک می شدند، به کلی تفاوت پیدا کرده. گواه حرف اینجانب را می توانید در کامنت های ارسالی خوانندگان همین سایت یا سایت های مشابه یا معاند و مخالف به راحتی ببینید. هرچند ممکن است نظر این افراد و امثال بنده را منتشر نکنید. به هر حال اختلاف اثرگذاری مقاله ای که پشتوانه ای غنی و سنگین از مطالعه و استدلال دارد، نسبت به مقاله ای که با اتهام های واهی و ثابت نشده قصد تخریب مخالفین را دارد، کاملا روشن است. هرچند هدف هر دو ممکن است یکی باشد.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین