کد خبر: ۱۳۷۶۸۵
تاریخ انتشار:

پشت پرده بحران شبه جزیره کره چیست؟

به گزارش بولتن نیوز به نقل از ما هستیم ، در روزهای اخیر تنش در شبه جزیره کره به گونه ای نگران کننده در صدر اخبار رسانه های غربی قرار گرفته است. رد و بدل شدن تهدیدهای پی در پی میان کره شمالی و آمریکا، نگرانی بسیاری را در میان کشورهای منطقه ایجاد کرده است. بحران کنونی در شبه جزیره کره و در واکنش به مانورهای مشترک کره جنوبی و ایالات متحده شدت گرفت. واحدهایی از ارتش آمریکااز زمان ترک مخاصمه در جنگ کره در سال 1953  در کره جنوبی مستقر بوده اند و در سال های اخیر، به طور مرتب مانورهای مشترکی را با نیروهای کره جنوبی اجرا کرده اند. در سال جاری، این مانورها در حالی آغاز شد که کره شمالی پیش تر به دلیل نقض قطعنامه های شورای امنیت در مورد منع فعالیت های هسته ای و موشکی، با تشدید تحریم های بین المللی و همچنین دور جدید تحریمهای یک جانبه ایالات متحده مواجه شده بود.
 
 
 با تشدید تنش ها، کره جنوبی، ژاپن و استرالیا به عنوان متحدان واشنگتن موقعیت امنیتی و بویژه اقتصادی خود را در خطر جدی می بینند. به طور مثال قطعاً کره‌شمالی با توجه به اینکه چه در حالت نه جنگ و نه صلح و چه در حالت جنگ هسته‌ای چیزی برای از دست دادن ندارد، لذا از بروز یک جنگ هسته‌ای چندان نگران نیست. در برابر، کره‌جنوبی که در آن حداقل پنج پایگاه نظامی آمریکا مستقر است بیش از همسایه شمالی خود آسیب خواهد دید، زیرا هر گونه حمله اتمی کره‌شمالی به سئول به تخریب زیر ساختار اقتصادی و ملی کره‌جنوبی منجر خواهد شد.
 
 
 صرفه نظر از آغاز نبردی واقعی و یا آرام شدن اوضاع در روزها و ماههای آتی، موقعیت و بازیگری چین علی رغم نقش تعیین کننده اش در بحران شبه جزیره کره کم تر مورد توجه قرار گرفته است. علی رغم جار و جنجال های رسمی رسانه ای و دیپلماتیک به باور برخی تحلیل گران آنچه که در عرصه ی دیپلماسی غیررسمی در جریان است؛ بازی شطرنجی پیچیده ای است میان آمریکا و چین با بازیگری مهره ای به نام کره شمالی. اما به راستی نقش چین در تنش های اخیر در شبه جزیره کره چیست؟ به هر حال پاسخ به این پرسش و شناخت و واکاوی این مسئله که چیني ها به دنبال چه هدفی هستند مورد توجه این نوشتار قرار دارد.
 
 
 
آمريكا و تهديدي به نام اژدهاي زرد
 رشد شتابان قدرت اقتصادی چین از اواخر دهه 90 میلادی به این سو  و آنچه که کابوس اژدهای زرد خوانده می شود سیاست مداران غربی را به شدت نگران کرده است. این ترس و وحشت با آغاز بحران اقتصادی اروپا و آمریکا از سال 2008 به این سو؛ علی رغم اینکه پکن را نیز تا حدودی درگیر خود کرده است، به شدت تشدید شده است. امکانات برتر انسانی چین به نسبت رقبای تجاری خود علت اصلی این مهم بوده است. در بعد نظری ترس نهادینه شده از تمدن شرق در چهارچوب دکترین های متداول در اروپا و آمریکا و در نهایت تلاش نظریه پردازان غربی به منظور ایجاد دشمنی خارجی در برابر سبک زندگی و ارزش های خود ریشه اصلی این تصورات را تشکیل می دهند.
 
 
توجه به این واقعیت ها و مد نظر قرار دادن برخی بزرگ نمایی های عمدتاً رسانه ای به منظور نیاز به دشمنی خارجی استراتژیست های آمریکایی را بیش از گذشته متوجه چین کرده است. این مهم با عنایت به گسترش قدرت دریایی چین، توجه به کانون های بحرانی این کشور چون تبت، تایوان، اختلاف های سرزمینی میان چین با فیلیپین، ویتنام و مالزی در دریای چین جنوبی و اختلاف های تاریخی و سرزمینی میان پکن و توکیو را دستور کار واشنگتن قرار داده است. در تکمیل این راهبرد، توجه به ابزار حقوق بشر، تبلیغات رسانه ای و محدود سازی قدرت اقتصادی چینی ها مورد توجه آمریکا بوده است. لذا در استراتژی نظامی اخیر آمریکا به صراحت از چین به عنوان یک تهدید نام برده است. در بعد نظامی واشنگتن در چند سال اخیر تلاش کرده است که با امضای قراردادهای متعدد نظامی و امنیتی با کشورهای هم پیمان خود در شرق و جنوب شرقی آسیا و بویژه انعقاد قراردادهای بلند مدت با استرالیا به منظور اخذ مجوز اعطای پایگاه نظامی، چین را مهار کند.
 
 
 
چيني‌ها و بازي با مهره كره شمالي
چینی ها با درک تهدید های آمریکایی ها با عنایت به ضعف قدرت نرم و هوشمندانه خود سعی دارند با افزایش توان نظامی و اقتصادی خود، حیات خلوتی مشابه آنچه که روس ها از آن به عنوان"خارج نزدیک" یاد می کنند برای منافع خود ترسیم کنند. پكن در این راهبرد تلاش می کنند که به آمریکایی ها نشان دهند که آنها نیز به مانند روس ها در قبال دخالت و نفوذ غرب در حیات خلوت خود حساس هستند. در مورد کره شمالی با مد نظر قرار دادن این نگرش برخی بر این باورند که رمز عملیات جنگ میان کره‌شمالی و آمریکا معمولاً از سوی چین صادر می‌شود.
 
 
 بر اين اساس هدف بلند مدت رهبران چین آن است که از بحران کره شمالی به منظور وادار کردن آمریکایی ها به خروج نظامیان خود و یا لااقل محدود سازی تحرکات نظامی این کشور در منطقه پیرامونی چین بهره گیرند. در این راهبرد، کره شمالی به عنوان برگ برنده ای است که می تواند در آینده نزدیک ضمن افزایش منافع پکن در تعاملات آینده با آمریکا، کشورهای رقیب و همپیمان غرب در حوزه شرق و جنوب شرقی آسیا را به پذیرش قدرت چین وادار سازد.
 
 
چینی ها و دستگاه رسانه ای آنها به دنبال آن هستند که نشان دهند آمریکا و غرب بدون کمک و مساعدت پکن قادر به مهار کره شمالی نیست. سیاست خارجی پكن به دنبال آن است که اثبات کند بخش زیادی از کلید حل این معما در دست‌چینی‌ها است. این تاکتیک رهبران حزب کمونیست چين تا حد زیادی اثرگذار عمل کرده است. به طور مثال "بیل ریچاردسون" نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل گفته است: "چین می تواند نقش کلیدی در حل بحران کره شمالی داشته باشد". شاید به علت همین احساس نیاز بود که جان کری از رهبران چین خواست تا از نفوذ خود بر کره شمالی برای کاهش تنش های منطقه ای استفاده کنند. رهبران چین درک کرده اند که تداوم تنش ها در شبه جزیره کره زیان سنگینی را متحمل آمریکا و متحدان منطقه ای این کشور خواهد کرد. لذا برای حل تنش های اخیر، جز تفاهم راه دیگری پیش رو واشنگتن قرار ندارد.
 
 
 
منبع:

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین