کد خبر: ۱۳۴۶۶۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
یادنامه سید شهیدان اهل قلم/4/

آويني را گم نكنيم!

واقعيت اينست كه شهيد آويني فراتر از (روايت فتح) را براي نسل خود وپس از آن روايت مي كرد وهمانطور كه آن روز كمتر ديده شد ، پس از آن نيز هاله اي از تقدس ، نگذاشت ابعاد آن روايت باز خواني گردد.
گروه فرهنگی ـ رضا سيف پور: اين روز ها شايد بيش از هميشه به حضور آقا مرتضي آويني ، هم او را كه رهبرمعظم انقلاب (سيد شهيدان اهل قلم) خواند نياز داشتيم . آن روز كه رهبري ايشان را (شهيد قلم ) خواند كمتر كسي از خود پرسيد چرا قلم ؟! مگر آويني هم او نبود كه فتح را روايت مي كرد ؟ مگر هم او نبود كه دوربين ساده اش جلوتر از گلوله خط ها را مي شكافت وصف ها را مي دريد ؟! پس اگر اين است حكايت قلم چيست ؟! همان كه خدايش در قرآن به آن سوگند خورد!! اين بار هم خيلي از ما در مسامحه اي ساده انگارانه از كنار حقيقت ژرفي گذشتيم وشهيد را همانجا در كنار دوربينش به خاك سپرديم ورفتيم وگويي يادمان رفت قلمش را در دست گيريم.اگرچه دوربينش را برداشتيم ورفتيم . واقعيت اينست كه شهيد آويني فراتر از (روايت فتح )را براي نسل خود وپس از آن روايت مي كرد وهمانطور كه آن روز كمتر ديده شد ، پس از آن نيز هاله اي از تقدس ، نگذاشت ابعاد آن روايت باز خواني گردد.



به گزارش بولتن نیوز، پس از شهادت مرتضي آويني و تجليل آگاهانه رهبر معظم انقلاب از مقام ايشان ، اقبال بي‌سابقه‌اي از سوي جوانان به آن شهيد صورت گرفت .آنانكه نمي شناختنش اينبار نامش را از بلند ترين صداي زمانه شنيدند ، آنان كه مي شناختنش به خود وبه او احسنت گفتند وآنانكه حسد مي ورزيدند در لاك خود سخت فرو رفتند واز همينجا نگاه به شهيد رنگ وبوي ديگري پيدا كرد وهم اينجا بود كه آرام آرام آويني را در گذر زمان گم كرديم .كاش جماعت ما آن روز در سخنان رهبري كه به حق ( سيد شهيدان اهل قلمش ) خواند كمي بيشتر غور ميكرديم .

گرچه نمي‌توان ادعا كردآنچه تا كنون از آويني گفته يا نوشته شده است تماما معطوف به احساس وعاطفه بوده اما لاجرم ادعاي اين نكته كه كاري از روي شناخت وبه پشتوانه نقد در آثار وانديشه هاي اين (سيد اهل قلم) صورت پذيرفته نيز ادعاي سخت دشواري است . بخصوص كه عبور سالها وتلاش تاريخي ما براي اسطوره سازي ، اغلب ، ما را در نهايت به راوي مكرربيانات - ونه الزاما انديشه هاي – شخصيتهاي تاريخي مان مبدل مي سازدكه آويني هم شد همين ! . در واقع اشكال كار از آنجا شروع مي شود كه اغلب ما خودمان را در پس اين نام ها پنهان مي كنيم وبا تكرار سطحي ترين نمود آن شخصيت ها وپاك كردن همه آنچه غير از آن است ، سعي مي كنيم هويتي جعلي به خود ببخشيم وندانسته به آن هويت اصلي ظلمي مضاعف روا مي داريم .
شهيد آويني تنها در چند روايت فتح خلاصه نمي شد. اگر چه زيبا ترين ولطيف ترين ولاجرم مورد پذيزش ترين اثر قلم آن شهيد را بايد در همان روايت ها يافت اما ظلم به او وبه تاريخ انقلاب وبه جريان بالنده هنر است اگر فراموش كنيم ( به عمد يا به سهو) كه آويني يك نظريه پرداز در حوزه هنر بود وبي شك هر نظريه اي تا كمال ، نياز به آزمودن وآموزه دارد. اينجاست كه سنت نا پسند ما در بسنده كردن به تحبيب از دست رفتگان ما را ونسل ما را با بحراني مواجه مي كند كه درمان آن تنها در دستان همان صاحبان قلم است كه آويني از تبار آنان وادامه دهنده شان بود وچه ظلمي فراتر از آن كه اين روند را محكوم به تمجيدوسپس توقف نماييم.
اينجاست كه بايد نگران بود مبادا تعلق خاطر پرحرارت جوانان ديروز وامروز به سيد مرتضي آويني كه شمايل انقلابي نيز دارد نه به خاطر انديشه‌هاي وي در «توسعه و مباني تمدن غرب» و نه به خاطر نظريه پردازي‌هاي درخشان در حوزه هنر و ادبيات و سينما بلكه تنها به گفتارش در روايت فتح محدود باشد وتجليل گرانقدر رهبر انقلاب از ايشان ، زيرا در اين رهگذر چيزي كه گم مي شود انديشه هاي شهيد است ومگر ماهيت وجود يك انسان چيزي جز گوهر انديشه است؟!
آويني را بايد سواي ذوق وشناخت وتبحرش در خلق آثار هنري ، كه تبلور آن در مستند روايت فتح متجلي است ، يك انديشمند ونظريه پرداز هنر دانست . نظريه پردازي كه بايد نظرياتش خوانده شود ودر بوته نقد آزموده گردد تاكامل شود ودر نهايت در دانشگاه ها مبناي تحليل وتبيين والبته تكامل قرار گيرد .وگرنه تا چندي ديگر از آن شهيد تنها مي ماند يك مزار شكيل وهزاران پوستر وده ها جلد كتاب تكراري .
امروز نگاه آويني به ( هنر متعهد) در مقابل نگاه پررونق امروزين به ( هنر براي هنر ) كه از قضاي روزگار خود جهان غرب با استفاده دقيق وابزاري از تكنولوژي وهنر نشان داده كه به هيچ وجه به آن اعتقادي ندارد! بيش از هر زمان ديگري جاي بحث وتبيين دارد. بخصوص آنجا كه مي نويسد: «اگر هنرمند نسبت به تاریخ و سرنوشت انسان و هویت فرهنگی خویش متعهد باشد، دیگر در پیله حدیث نفس خفه نخواهد شد. بال های پروانگی اش خواهد رست و پیله مقتضیات زمان و مکان را خواهد درید؛ چرا که انسان، هم می تواند محاط در مقتضیات زمان و مکان باشد و هم محیط بر آن ؛ انسان هم می تواند محکوم تاریخ باشد و هم سازنده آن» ووقتي مي گويد«هنر برای هنر، عنوان توصیفی تلاشی است که سعی دارد هنر را بی نیاز از دین و حکمت و تعهد در خود هنر معنا کند. اما مگر این کار ممکن است؟ هنرمند امروز، از تعهد و پیام می گریزد و یا تعهد خویش را در انکار تعهد و پیام می جوید، بی آن که بداند و در این معنا اندیشه کند که آیا گریز از پیام و تعهد و انکار آن ممکن است یا خیر. هنر، عین پیام و تعهد است و انتزاع این دو از یکدیگر و انکار نسبتی که مابینشان وجود دارد، از اصلْ بی معناست و محال.... هنر برای هنر، نقابی است فریبکارانه بر چهره این معنا: هنر در خدمت خودپرستی هنرمند.... هنر برای مردم و هنر برای مردم، دو وجه از یک ابتذال واحد است.» غرب سالهاست كه ما را وارد بازي عبث ( هنر براي هنر) نموده ودر حالي كه آثار هنري برجسته اش در حوزه فيلم وسينما وكتاب ، رد و بطلان اين انديشه كذايي ! را اثبات مي كند اما شيفتگان مظاهر سطحي و تهي غرب والبته ناآگاهان به ماهيت وانديشه هاي آن ، - كه از قضا مي تواند مفيد وپيش برنده باشد - در كشور هاي جهان سوم بر طبل ( هنر براي هنر) مي كوبند واينجاست كه بايد از خود بپرسيم اكنون چرا نبايد انديشه هايي همچون انديشه هاي آويني وارد بازار تعقل وانديشه ورزي در مجامع دانشگاهي شود !؟
آنچه امروز بيش از هر زمان خلاء آن احساس مي شود نظريه پردازي در حوزه (هنر انقلاب اسلامي) است . متاسفانه در اين حوزه نيز همچون بسياري از موضوعات مجبور به تكرار نظريات دست چندم غرب هستيم كه حتي در خود غرب هم منسوخ شده ليكن بيش از دو دهه قبل شهيد آويني گفت : «با انقلاب اسلامی، انسانی دیگر پای به عالم ظهور نهاده است که این انسان، طرحی نو در خواهد انداخت و عالمی دیگر بنا خواهد کرد و از مقتضیات این عالم جدید، یکی هم آن است که ادبیات و هنر دیگری پای به عرصه تحقق خواهد نهاد. از نظر ما، هنر انقلاب ماهیتا متمایز از آن مفهومی است که در دنیای غرب و غرب زدگان به نام هنرخوانده می شود.... هنر انقلاب، قالب و ماده هنر غربی را می گیرد و اما بدان روح و صورتی تازه خواهد بخشید و در نهایت، از لحاظ ماده و قالب کار نیز از هنر غربی تمایز خواهد یافت و در مراحل بعدی سعی خواهند کرد که در ماده هنر و قالب های آن نیز، تغییراتی متناسب با روح و عهد خاص خویش ایجاد کنند».
حيف است ! بسيار حيف است كه در اين غبار فراموشي آويني وامثال او را گم كنيم . شايد اين اصطلاح خوبي نباشد و امروزرخداد گم كردن چيزي يا فردي يا پديده اي در عصر تكنولوژي اطلاعات ، بيهوده به نظر برسد بخصوص وقتي كه مي خواهيم در خصوص اصحاب قلم وانديشه وهنر صحبت كنيم ودرحالي كه جملگي آثار وانديشه هايشان در دسترس مان باشد . با اينحال نمي توان واژه ديگري را جست وقتي جاي امثال آويني در دفتر وكتاب مدرسه ودانشگاه مان خاليست .البته دردناكتر از همه آن خواهد بود كه هاله اي از تقدس برگرد اين شخصيت ها كه بي شك فراتر از زمان خود مي انديشيدند بگيريم وخود را از لذت نقد وكنكاش آنها محروم سازيم وآن انديشه ها را نيز در مرداب راكد زمان تنها گذاريم .انديشه هاي آويني در حوزه هاي هنر بخصوص سينما ، مواجهه با مظاهر غرب ؛ شيوه بكارگيري تكنولوژي ، اخلاق ، توسعه جهاني و... البته از منظر يك انديشمند انقلابي بسيار جالب وجذاب است وجا دارد اين انديشه ها امروز در محافل دانشگاهي مورد توجه قرارگيرد . آويني شخصيتي است كه هنوزنتوانسته ايم ويا نخواسته ايم اورا به درستي بشناسيم وقتي رهبر انقلاب در روز تشييع پيكرش مي فرمايند: «از قول من به خانواده شهيد آويني تسليت بگوييد، هر چند خود بزرگترين داغدار اين مصيبت هستم». نشان دهنده حضور فردي بزرگ در حوزه انديشه در ميان ما است كه نبايد جز با مركب انديشه به پيشوازش رفت.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
سهيل
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۱
0
0
بالاخره چهارتا حرف حساب شنيديم
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین