کد خبر: ۱۳۳۴۰۴
تاریخ انتشار:
داروینیسم فرهنگی

کاغذ گران و اجبار نویسنده‌ها برای قوی نوشتن

یعنی می‌توان به واقعیتی که ناخواسته گریبان‌گیر حوزه‌ی کتاب و ادبیات ما و بسیاری از حوزه‌های فرهنگی و هنری شده٬ به عنوان یک روند صحیح سیاست‌گذاری فرهنگی توجه کرد٬ یا اینکه باید این شرایط را دوران گذاری تصور کنیم که باید بگذاریم رد شود و به شرایط تولید فرهنگی پیش از گرانی کاغذ برگردیم....
گروه فرهنگی - مجتبی نعیمی ،«حکم کلی دادن راجع به پس‌رفت ادبیات، به گمانم دور از واقع است. بحران اقتصادی باعث خواهد شد تا ناشران قوی خصوصی، در میدان تنگ رقابت باقی بمانند، در عوض ناشران ضعیف خصوصی حذف شوند. از آن سو هر ناشری که به خرید دولتی متصل باشد، قاعدتا ورشکست خواهد شد. این یعنی یک اتفاق خوب برای ادبیات. ویترین‌هایی خلوت‌تر اما درخشان‌تر...»
 

بولتن نیوز ، جملات بالا٬ بند آخر یادداشت ″رضا امیرخانی″ نویسنده‌ی کاربلد رمان‌هایی چون ″من او″ و ″بیوتن″ است که چند روز پیش در فضای رسانه‌ای منتشر شد. جمله‌ای که برآمده از نظرات وی در خصوص موضوع فرهنگ دولتی‌ست که در گذشته نیز از ایشان سراغ داشتیم. اما آیا این جملات را می‌توان به نگاه سیاست‌گذاری دید؟
 
یعنی می‌توان به واقعیتی که ناخواسته گریبان‌گیر حوزه‌ی کتاب و ادبیات ما و بسیاری از حوزه‌های فرهنگی و هنری شده٬ به عنوان یک روند صحیح سیاست‌گذاری فرهنگی توجه کرد٬ یا اینکه باید این شرایط را دوران گذاری تصور کنیم که باید بگذاریم رد شود و به شرایط تولید فرهنگی پیش از گرانی کاغذ برگردیم؟


برای پاسخ به این سوال باید شرایط خلق و توزیع کتاب در دو زمان مختلف مدنظر را ترسیم کرد و سپس اقدام به ارزش‌گذاری آنها نمود.

وضع نوشتن٬ چاپ و توزیع کتاب پیش از گرانی کاغذ: در این اوضاع٬ به علت ارزان بودن هزینه‌ی چاپ و نشر کتاب و بالا بودن بودجه‌های دولتی٬ و صدالبته تمایل مدیران فرهنگی به بالا بردن عددها در بیلان کاری سازمان تحت مدیریت‌شان٬ شاهد رشد بادکنکی تولید کتاب بودیم. به نحوی که تنها کافی بود یک رابطه با سازمان‌های دارای بودجه‌ی دولتی پیدا می‌کردی. از آن به بعد می‌توانستی از رانت موجود٬ بودجه‌ی کلان فرهنگی و هزینه‌ی کم چاپ کتاب بهره ببری و به اسم نوشتن کتاب٬ هر کتاب‌سازی‌ای را بجای آن جا زد و بودجه‌های فراوان ببری و اسمی در بین نویسنده‌ها دست و پا کنی‌.

هرچند بسیاری از نویسنده‌های جوان و صاحب ایده که نمی‌توانستند و یا نمی‌خواستند از این روابط بهره ببرند٬ پشت درهای بسته‌ی مدیران فرهنگی گیر کرده و آثارشان به چاپ نرسید٬ اما با این وجود خیلی‌ها که اثرشان از کمترین کیفیتی برخوردار بود٬ موفق به چاپ اثر شده و بازار کتاب کشور را ملون از کتب فراوان کردند. به همین دلیل در این سال‌ها شاهد بالا رفتن عدد چاپ کتاب در کشور بودیم. کتبی که بعضی‌شان از کیفیت حداقلی نیز برخوردار نبودند و تنها به درد سه چیز می‌خوردند: پر کردن کتابخانه٬ بالا بردن عدد کتاب‌های چاپ شده در دوره‌ی مدیریت فلان و بهمان و ورود به جمع نویسندگان.

در این میان تنها چیزی که مهم نبود٬ نیاز و ارتقای سطح دانش و بینش مخاطب بود. با بودن بودجه‌ی دولتی و هزینه‌ی تمام شده‌ی پایین٬ هم نویسنده پولش را می‌گرفت٬ هم انتشاراتی و هم شرکت توزیع کننده. شاید بخاطر قیمت پایین کتاب٬ مخاطب هم وسواس کمتری در کیفیت کتاب نشان می‌داد و هر چیزی که به دستش می‌رسید را می‌خرید.

اما با گران شدن ناگهانی و چندبرابری قیمت کاغذ از یک طرف و کاهش چشمگیر بودجه‌های دولتی بویژه در سالی که گذشت٬ اوضاع خیلی تغییر کرد.

انتشاراتی‌های دولتی و یا آنهایی که جیب‌شان به آب کر دولت وصل بود٬ دیگر نمی‌توانستند دست و دلبازی‌‌های قبلی را انجام دهند و یا بطور کل٬ قید انتشار کتاب را زدند و یا دنبال آنهایی رفتند که اسم و رسم قوی‌تری داشتند. در هر صورت٬ تولید بی‌رویه و کارخانه‌ای کتاب از سوی نهادهای دولتی افت شدیدی کرد و باعث شد تا ویترین کتاب‌فروشی‌ها٬ کمی از آثار سطحی خالی شوند.

اما اتفاق مهمتر در بخش خصوصی چاپ و نشر کتاب افتاد. جایی که بازگشت سرمایه مهم بود. زیرا با چند برابر شدن قیمت کتاب٬ دیگر مخاطب هر چیزی که به دستش می‌رسید را نمی‌خرید و سخت‌گیرانه‌تر انتخاب می‌کرد. بالتبع٬ انتشاراتی‌ها نیز سرمایه‌ی‌شان را روی آثاری می‌گذاشتند که متناسب با نیاز خواننده‌ها بوده و یا از چنان محتوا و گیرایی برخوردار بودند که بتوانند خریدار را به سمت خویش جذب کنند. و این یعنی به محاق رفتن آثار ضعیف. و این یعنی٬ در بازار سخت‌گیرانه‌ی کتاب٬ فقط آثاری حق حیات دارند که بهترین باشند. اینجا٬ حتی بهتر بودن هم کافی نیست٬ چه برسد به معمولی یا ضعیف بودن.

هرچند باز هم بودند آثار و نویسندگان و انتشاراتی‌هایی که از شرایط جدید ضربه خورده و نتوانستند به حق‌شان برسند٬ اما اگر پرتی‌های این اتفاق را از فواید آن کم کنیم به این نتیجه می‌رسیم که داروینیسم٬ گرچه در حوزه‌ی عدالت اجتماعی امری مضموم و نباید است اما گویا در حوزه‌ی فرهنگ و هنر٬ خیلی هم بد نیست. چون این عرصه٬ عرصه‌ی بهترین‌هاست. یهترین‌ها و قوی‌ترین‌ها. البته اگر موازی‌کاری‌های فرهنگی دولت بگذارد.

حالا که دو شرایط مختلف حوزه‌ی چاپ و نشر کتاب کشور معلوم و متصور شد٬ خودتان قضاوت کنید. آیا خوب نیست از این اتفاق ناخواسته به عنوان راهبرد فرهنگی کشور بهره برد و با کم کردن حضور و بودجه‌‌ی دولت٬ به شکوفایی هنر و فرهنگ انقلاب اسلامی کمک کرد؟
 
 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین