من خواستار اعدام تمامی جاسوسان اسراییلی دستگیر شده در لبنان هستم و برای رفع هرگونه شبههای نیز خواستار شروع اعدامها از جاسوسان شیعه هستم
سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله در سخنانی به مناسبت سالگرد آزادسازی جنوب لبنان از اشغالگری اسراییل گفت: «من خواستار اعدام تمامی جاسوسان اسراییلی دستگیر شده در لبنان هستم و برای رفع هرگونه شبههای نیز خواستار شروع اعدامها از جاسوسان شیعه هستم».
به گزارش پرس.تی.وی ـ بیروت، دبیرکل حزبالله جمعه عصر از طریق شبکه تلویزیونی المنار سخنانی را به مناسبت نهمین سالگرد عقبنشینی بیقید و شرط اسراییل از جنوب لبنان و پیروزی مقاومت برای تجمعکنندگان در شهر نبطیه واقع در جنوب لبنان ایراد کرد.
ترجمه متن كامل اين سخنرانی به شرح زیر است:
«با سلام و درود به تمامی شهدایی که پیروزیهای ما را رقم زدند. خداوند متعال در کتاب مقدس خود میفرماید ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثین.
این باعث افتخار ماست که امروز از تمامی جنوب دور هم جمع شده تا عید مقاومت و آزادسازی را در شهر نبطیه به عنوان شهر عزاداری ابا عبدالله الحسین (ع) و عاشقان آن امام همام جشن بگیریم. درود و سلام به شمایی که از تمامی جنوب و روستاهای آن دور هم جمع شدهاید تا سالروز پیروزی را جشن بگیرید که خود سازنده آن بودید و برای آن شهید و مجروح داده و در راه این پیروزی مجاهدت کردید. این پیروزی با خون شما و بازوی فرزندان و صبر و ثبات و فداکاریهای شما به دست آمده و لطف خدا به خاطر صداقت و وفاداری شما شامل حالتان شد تا این پیروزی را کسب کرده و به تمامی امت تقدیم کنید. سلام بر شما کسانی که با ظلم مبارزه کرده و از اسلام پایداری میکنید.
هنگامی که مدعیان دروغین سرزمین فلسطین شما را در برابر ذلت قرار دادند، شما با هشیاری راه امام شهید خود در کربلا را انتخاب کرده و فریاد هیهات منا الذله را سر دادید.
مقاومت و رهبران شهید و شهادتطلبان بزرگ و مجروحان و اسرا و صبر شما در برابر مهاجرت و آوارگی در نهایت منجر به پیروزی تاریخی در 25 ماه می سال 2000 شد.
ما در برابر مناسبت بزرگی به نام عید آزادسازی و همچنین انتخابات مهم پارلمانی لبنان در هفتم ماه ژوئن قرار داریم و من حرفهای زیادی برای گفتن دارم. با این حال به این دلیل که غیر از امروز دو سخنرانی دیگر در دوشنبه و جمعه نیز دارم، مسائل را طبقهبندی و دستهبندی کردهام و امروز تنها قصد دارم در مورد موضوعات عمومی و مسائل مربوط به جنوب سخن بگویم. روز دوشنبه با اهالی بیروت، ضاحیه و جبل سخن گفته و سپس روز جمعه خطاب به مردم بقاع و بعلبک و در مورد مسائل آنها صحبت میکنم.
امروز در مورد مقاومت و دولت، شبکههای جاسوسی اسراییلی، بازسازی و آب، آمارها و انتخابات پارلمانی و لایحههای انتخاباتی سخن میگویم.
یک ـ مقاومت و دولت: از سال 1948 و تاسیس کیان متجاوز اسراییل، لبنان به شکل کلی و مخصوصا جنوب و روستاهای مرزی و آب آن در دایره تهدید و طمعورزیهای اسراییل قرار داشت. این امر ثابت شده و پدران ما به خوبی آن را به خاطر دارند و اسناد آن نیز در تمامی کتابهای تاریخ وجود دارد.
جنوب از ابتدا تاکنون در دایره تهدید و طمعورزی و خطر و تجاوز اسراییل قرار داشته است. از همان ابتدا نیز گزینه مردم جنوب چیزی جز دولت نبوده است. وقتی به موضعگیریهای علمای جبل عامل و سیاستمداران و شعرا باز میگردیم، میبینیم که گزینه مردم جنوب همیشه دولت بوده است.
به عنوان یک مثال باارزش میتوانم از سخن امام سید عبدالحسین شرفالدین در سال 1949 یاد کنم. در آن سال پس از جنایت موسوم به حولا، امام شرفالدین نامهای برای بشاره خوری رییسجمهور وقت لبنان ارسال کرده و گفت: «جنوب لبنان، محرومیت و اهمال وزارتخانهها و دولت را پشت سر گذاشته و اکنون با مصیبت جبل عامل مواجه شده است».
برخی رهبران کنونی لبنان که اکنون میخواهند از ما انتقاد کنند میگویند لبنان از سال 1948 تا دهه هفتاد هدف تجاوز اسراییل قرار نگرفت تا زمانی که فلسطینیها به لبنان آمده و مقاومت را از لبنان شروع کردند.
برخی رهبران لبنانی در انتقاد از سخن اخیر من نیز میگویند که اسراییل پنجاه سال است دست به مانورهای نظامی میزند و چیز جدیدی نیست. وای بر شما که فراموش کردهاید اسراییل پنجاه سال است فرزندان ما را کشته و خاک ما را مورد تاخت و تاز قرار میدهد.
من خطاب به امام عبدالحسین شرفالدین میگویم که جبل عامل و جنوب لبنان با تکیه بر شما و زیر عبای شما و امام موسی صدر در نهایت شاهد پیروزی را در آغوش گرفت.
جبل عامل به تمامی واجبات خود عمل کرده و مالیات پرداخت میکند و حق خود را نیز به دست نمیآورد، گویی که شریکی بازنده بوده و همواره مورد ظلم قرار میگیرد.
پس از امام شرفالدین نوبت به امام موسی صدر رسید تا ثابت شود جنوب لبنان همواره خواستار دولت بوده است. امام صدر دولت را خطاب قرار داده و میگفت ارتش را به جنوب فرستاده و از مایملک مردم حمایت کنید ولی گوش شنوایی وجود نداشت.
حال نمیخواهیم بگوییم خیانتی وجود داشت، ولی اهمال و بیمبالاتی وجود داشته و جنوب حق خود را از دولت به دست نمیآورد. ما با خوشبینی میگوییم دولت در برابر جنوب عاجز و ضعیف بوده و جنوب با خون خود بهای این عجز را پرداخت میکرد تا در نهایت امام صدر اهالی جنوب را دعوت به خرید و حمل سلاح کرد.
امام صدر جنبش مقاومت لبنان را تاسیس کرده و از جوانان خواست تا آموزش دیده و وارد مبارزه با اسراییل شده و از جنوب و اهالی آن دفاع کنند. امام صدر در این مرحله حتی یک لحظه هم دست از دعوت از دولت برای حمایت از جنوب برنداشت تا سپس نوبت به تجاوز سال 1982 رسید که باز هم دولتی برای حمایت از جنوب وجود نداشت و این تنها شما فرزندان امام صدر در جنبش امل و حزبالله و دیگر دوستان خود در گروههای ملی دیگر بودید که با اشغالگری مبارزه کرده و آن را شکست دادید. تمام این امور در حالی رخ داد که جنوب در یک جا و دولت در جای دیگری حضور داشت.
در دوره ریاست جمهوری امیل لحود تحولی بزرگ رخ داد و ایشان و دولتهای رفیق حریری، سلیم الحص و عمر کرامی از مقاومت دفاع کردند. ما امروز باید از موضعگیریهای میشل سلیمان در ریاست جمهوری و فرماندهی ارتش نیز تقدیر کنیم. در واقع به استثنای این مرحله کنونی، دولت هیچگاه در جنوب حضور نداشته است.
آیا شما میدانید که جرم و گناه شما چیست؟ جرم شما اهالی جنوب این است که شما با اشغالگری مخالفت کردید در حالیکه باید با آن موافقت میکردید. از شما خواسته میشد تا سر خم کنید در حالیکه شما مقاومت کردید. شما با سلاحی اندک و ایمانی فراوان مقاومت کردید در حالیکه از طرف تمامی جهان نادیده گرفته شدید.
جرم اصلی شما این بود که موفق شدید اسراییل را شکست داده، خاک خود را آزاد کرده و اسرای خود را نیز آزاد کنید. این پیروزی باعث شد تا تمامی افرادی که تسلیم شده و ضعیف و حقیر بودند خواستار مجازات شما شوند. سپس نوبت به جنگ تابستان 2006 رسید و شما باز هم پیروز شدید و این بزرگترین گناه شما بود. گناهی که شما مرتکب شدید و توبه هم تاثیری بر آن ندارد، پیروزی شما بر اسراییل و باقی ماندن شما در خاک و خانه خود بود.
من بعد از جنگ تابستان 2006 با جناب نبیه بری دیدار کرده و او به من گفت باید مراقب باشیم چرا که آنها ما را رها نکرده و ما باید بهای سنگینی بابت این پیروزی بپردازیم. به این ترتیب ما در هر دو صورت پیروزی یا شکست باید بهای سنگینی بپردازیم.
امروز در عید مقاومت و آزادسازی، ما فرزندان ندای پدران خود را تکرار کرده و میگوییم که خواستار دولت هستیم ولی نه دولت مالیاتبگیری که مشغول ساخت و سازهای خود است. ما خواستار دولتی قدرتمند، شجاع، مسئول با ارتش و نیروهای امنیتی و سیاسی قوی هستیم تا از جنوب و کرامت و شرافت آن دفاع کند.
ما با تمامی صداقت و صراحت میگوییم که نمیخواهیم مقاومت را جایگزین این دولت کنیم، ولی دولتی که ضعیف بوده و مردم و مقاومت جنوب را رها کند؛ اصلا دولت نیست که بخواهد به مقاومت انتقاد کند.
من به شما و تمامی لبنانیها میگویم که ما در اپوزیسیون خواستار تشکیل دولتی قدرتمند و جدی در دفاع از خاک و آب و ملت و کرامت لبنان هستیم و با اراده و تصمیم شما در انتخابات هفتم ژوئن این دولت قدرتمند را ایجاد خواهیم کرد. این دولت باید اعتماد مردم را جلب کند. اگر هزاران بار نیز شعار دهیم که دولت باید اختیار جنگ و صلح را در اختیار داشته باشد، ولی دولت هیچ توجهی به جنوب و خاک آن نداشته باشد فایدهای ندارد.
دو ـ شبکههای جاسوسی اسراییلی: در ابتدا باید از تلاشهای ارتش و نیروهای امنیتی لبنان در کشف این شبکههای جاسوسی تشکر کنم و بگویم که این وظیفه اصلی و مسیر صحیح نیروهای نظامی و امنیتی کشور است و باید ادامه یابد. تلاشهایی که ظرف مدت گذشته در این زمینه صورت گرفته باعث جلب احترام و اعتماد مردم به سمت شما میشود. برای ما مهم این است که این شبکههای کشف شده و جاسوسان دستگیر شوند و چشمان اسراییل کور شود تا بدین ترتیب لبنان حفظ شود. مهم نتیجه است و برای ما اهمیتی ندارد که مقاومت و امنیت آن مورد ستایش قرار بگیرند یا خیر. در این میان چند نکته وجود دارد:
1ـ مردم و تمامی نیروها اگر اطلاعاتی دارند باید به ارتش و نیروهای امنیتی ارائه دهند.
2ـ چتر حمایتی باید از تمامی جاسوسان بدون توجه به طائفه یا مذهب یا گروه آنها برداشته شود. همکاری با دشمن به هیچ وجه توجیهپذیر نیست.
3ـ من به نام شما و خانوادههای شهدا و مجروحان و آوارگان خواستار صدور حکم اعدام برای تمامی مزدورانی هستم که اطلاعات به اسراییل دادهاند. این شوخی سخیف که مزدوران به چند ماه یا چند سال زندان محکوم شوند، قابل پذیرش نیست و هر کسی که در این امر تساهل و تسامح به خرج دهد در ریخته شدن خون ملت شریک بوده است. من به شما هشدار میدهم که در زمینه جاسوسان شروع به وارد شدن به بازی مساوات میان طائفهها نشوید و اعدام را از جاسوسان وابسته به طائفه شیعه شروع کنید.
4ـ من امروز از باقی جاسوسان و مزدورانی که هنوز در خاک لبنان حضور داشته و فرار نکرده یا لو نرفتهاند میگویم که هویت شما مشخص شده و به زودی دستگیر میشوید؛ پس چه بهتر که هر چه سریعتر خود را تسلیم نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی لبنان کرده تا شاید در مجازات شما تخفیفی حاصل شود. من به شما میگویم که هیچ ارزشی برای دشمن اسراییلی ندارید و اسراییل از شما به هیچ وجه حمایت نمیکند پس تا دیر نشده به سمت میهن خود بازگردید.
5ـ ما در حزبالله همواره مشغول همکاری با دستگاههای امنیتی لبنان بودیم ولی از امروز رسما اعلام میکنم که ما به شکل رسمی و با تمامی توان خود با دستگاههای امنیتی و ارتش همکاری میکنیم تا خاک لبنان از جاسوسان پاک شود.
6ـ باید همکاری کنیم تا فضای سیاسی کشور بهبود یابد و نشنویم که دو دستگیهای سیاسی و طائفهای در لبنان منجر به جاسوسی برخی میشود. باید به دوستان خود در شهرها و روستاها بگویم که ما باید با احساس مسئولیت عمل کنیم. هیچکس بار دیگری را بر دوش نمیگیرد. به این معنی که وقتی جاسوسی دستگیر میشود، خانواده، پدر و مادر و فرزندان او هیچ گناهی ندارند و به هیچ وجه نباید به خانوادههای آنها اهانت شود. با این عده باید همراهی کرده و به آنها به خاطر مصیبت بزرگی که متحمل شدهاند تسلیت بگوییم. من و شما به خوبی میدانیم که در جنوب لبنان احساس هر خانواده که عضوی از آنها مزدور و جاسوس بوده، چیست. بنا بر این من قویا میخواهم که در موضوع جاسوسان با رحمت واسعه با خانوادههای آنها روبرو شده و جاسوسان را با شدیدترین مجازات مواجه کنیم.
7ـ آخرین ملاحظه (یک موضوع را بعدا خواهم گفت) این است که این افراد گاهی عضو شبکه نیستند و در برخی امور تنها یک نفر مشغول جاسوسی است تا بدین ترتیب دیگران لو نروند. این جاسوسان و شبکهها فقط مشغول جمعآوری اطلاعات نیستند. امر خطرناکتر این است که برخی از آنها مشغول اجرا هستند. در منزل یکی از این جاسوسان بیست کیلو تی.ان.تی کشف شد. من این سوال را مطرح میکنم که در منزل یک جاسوس این همه تی.ان.تی چه میکند؟ برخی جاسوسان مثل محمود رافع اعتراف کردند که چمدانهای حاوی مواد منفجره را حمل کردهاند. برخی مزدوران مشغول اطلاعرسانی هستند و برخی دیگر دست به انفجار زده و برخی دیگر اسراییلیها را بعد از دست زدن به اقداماتی از لبنان فراری میدهند.
باید با دقت زیاد با این موضوع برخورد کنیم و بعدا متوجه میشویم که بسیاری از این جاسوسان و مزدوران در انفجارهایی در لبنان به خصوص پس از سال 2005 دست داشتهاند. برخی دیگر مشغول فتنهانگیزی در مناطق مختلف بودند و تعدادی از آنها اعتراف کردند که از جمله وظایف آنها ایجاد فتنه میان حزبالله و جنبش امل بوده است. با وجود تلاشهای ما برای همبستگی باز هم شاهد تنشهایی بودهایم.
سه ـ میدانهای مین: بسیاری از مینها و بمبهای خوشهای به لطف شرکتهای بینالمللی و ارتش لبنان خنثی شدهاند و مقاومت نیز همکاری قابل توجهی داشته و شهدایی نیز تقدیم کرده است. اکنون در این راه با مشکل مالی مواجه شدهایم که این امر متوجه دولت لبنان است. من امروز به خانواده خود در جنوب تعهد میدهم که مقاومت اسلامی با تمامی توان خود در تمامی جنوب با همکاری ارتش در سریعترین زمان ممکن موضوع بمبهای خوشهای و مینها را در جنوب خاتمه میدهد. در هر حال این بخشی از جنگ روزمره اسراییل در خاک ماست.
چهار ـ بازسازی و آب: بعد از آزادسازی خط مرزی اشغالشده من به بنتجبیل رفته و سخنانی ایراد کردم و به صراحت گفتم که ما جایگزین دولت در جنوب نیستیم. جنوب سالها قبل اشغالگری اسراییل هدف تجاوز اسراییل قرار گرفت و اکنون اشغالگری در نهایت خاتمه یافته و ما از دولت خواستیم تا وارد جنوب شده و بر این منطقه سیطره یابد. این سوال مطرح است که دولت در این سالها کجا بوده است. طرحهای عمرانی و بازسازی زیادی وجود داشته که دولت در هیچکدام از آنها مشارکت نکرده و مثل همیشه جنوب را رها کرده است. مجلس جنوب فعالیت میکرد ولی حتی این مجلس با بحرانها و موانعی روبرو شد. قبل از جنگ تابستان 2006 میگفتند که ارتش در جنوب وجود ندارد ولی اکنون سه سال است که ارتش و پانزده هزار نیروی یونیفیل در جنوب مستقر هستند ولی باز هم اثری از دولت نیست.
من به شما میگویم دولتی که اپوزیسیون لبنان تاسیس میکند، دولتی عادل خواهد بود و بازسازی را به شکل عادلانه انجام داده و منطقه مرزی را در اولویتهای خود قرار میدهد.
رودخانههای ما بیاستفاده به دریا میریزد و چند روز دیگر آمریکاییها میآیند و میگویند که از آب خود به اسراییل بدهید.
طرح رودخانه لیطانی را باید با همکاری همه پیش ببریم. نمایندگان جنوب در مرحله آینده این طرح را به شکل کامل پیگیری کرده و آرزو و رویا خود و پدران ما را محقق میکنند.
امام عبدالحسین شرفالدین در سال 1941 در نامهای نوشت که آب جنوب هدر رفته و مردم این منطقه تشنه هستند و با کمال شگفتی میبینیم که هنوز نیز این شرایط وجود دارد.
پنج ـ انتخابات پارلمانی: ممکن است برخی بگویند در جنوب لبنان رقابتی وجود ندارد و مردم جنوب انگیزهای برای انتخابات ندارند. من به شما میگویم که تمامی مناطق لبنان در انتخابات شرکت میکنند ولی اهالی جنوب بیشترین مسئولیت را در مشارکت گسترده در انتخابات هفتم ژوئن دارند که دلایل آن را نیز میگویم.
بحث در مورد دایرههای انتخاباتی را از جزین شروع میکنم. ما امیدوار بودیم که در این منطقه یک فهرست از طرف اپوزیسیون صادر شود ولی این اتفاق نیافتاد و دو همپیمان عزیز ما (نبیه بری و میشل عون) در این منطقه به توافق نرسیدند. من به هر دو همپیمان عزیز خود که وضعیت حساس جزین را میدانند میگویم که ما به گونهای با شما همکاری میکنیم که بیشترین رضایت شما جلب شود؛ ولی باید تاکید کنم که رقابت بین دو فهرست از طرف اپوزیسیون نباید دلیلی برای عدم شرکت رایدهندگان شود بلکه باید به شکل گسترده شرکت کنیم تا از این منطقه سه نماینده از طرف اپوزیسیون انتخاب شوند.
در باقی دایرههای انتخاباتی میگویم که بیشترین همپیمانی در مناطق جنوب بین حزبالله و امل و برخی از دیگر شخصیتها است. من مایلم به عمق این همپیمانی اشاره کنم. از سالها قبل ما به این همپیمانی استراتژیک تاکید میکردیم ولی برخی میگفتند که این همپیمانی به زور صورت گرفته است. حوادث و چالشهای دشوار و پنج سال سخت گذشته و طوفانهای امنیتی و نظامی که بر لبنان وزید، ثابت کرد که همپیمانی میان حزبالله و امل مانند کوههای جبل عامل در میان مردم ریشه دارد و هیچکس نباید در این همپیمانی ابراز تردید کند چرا که این همپیمانی از عوامل اصلی پیروزی در جنگ سال 2006 در برابر اسراییل بود.
منطقهای که بیشتر از همه مورد هدف قرار داشت، مناطقی بود که حزبالله و جنبش امل در آن حضور داشتند. ما همه به یک رهبر عظیمالشأن (امام موسی صدر) و آرمانی یکسان وابسته هستیم. این همپیمانی نه تنها در جریان جنگ بلکه پس از آن و در همپیمانیهای اپوزیسیون تاثیر داشت تا بدین ترتیب لبنان از خطرناکترین مرحله تاریخ خود خارج شود. همپیمانی حزبالله و امل رکن اصلی اپوزیسیون است تا به لطف خدا در انتخابات پیروز شده و لبنان را وارد مرحله جدیدی کنیم. این همپیمانی یک منفعت لبنانی و جنوبی درجه یک است و اولین جهتی که از نظر کرامت و امنیت و قدرت از آن بهره میبرد، جنوب و اهالی آن هستند.
به شما تاکید میکنم که بسیاری از سیاستمداران لبنان ظرف سالهای گذشته سعی کردند میان حزبالله و امل اختلاف ایجاد کنند و این تلاش هنوز هم وجود دارد. مثلا همواره میگویند که این حزبالله است که اپوزیسیون را رهبری میکند، گویی جنبش امل و جریان آزاد ملی و دیگر احزاب ملی و اسلامی بخشی از حزبالله هستند. تنها هدف از این سخنان اهانت به دیگران و تحریک مردم است و هدفهای دیگری پشت آن وجود دارد. دقیقا همانند سخنی که اخیرا شنیدیم (سخن اخیر سمیر جعجع) که گفت اگر اپوزیسیون پیروز شود، سید حسن نصرالله بر لبنان حکومت میکند.
این سخنان تنها از طرف آمریکا و غرب ایراد میشود و آنها خوب میدانند که ما با یکدیگر واقعا همپیمان بوده و در مرحله آینده نیز همه با هم متحد هستیم و در برابر این سخنان تحریکآمیز ایستادگی کرده و آن را خنثی میکنیم.
چنین ادعاهایی هیچ تاثیری بر حزبالله و امل و هواداران آنها ندارد و کسی که میخواهد بین این دو تفرقه بیاندازد، کور خوانده است.
ما در مواجهه در برابر این وسوسههای شیطانی بر اعتماد و روابط قوی ایجاد شده میان خود تکیه میکنیم که از مسائل سیاسی فراتر رفته و نوعی نزدیکی عاطفی و احساسی به وجود آمده است. تنظیم فهرست انتخاباتی مشترک میان حزبالله و جنبش امل شاید به زحمت یک ربع ساعت به طول انجامید. ما هیچ مشکلی بین یکدیگر نداریم و فهرستهای انتخاباتی خود را با رضایت کامل معرفی کردیم.
من امروز موضعگیری حزبالله را به روشنی کامل میگویم. هدف ما در تمامی دایرههای انتخاباتی این است که اپوزیسیون کاملا پیروز شود، نه برای اینکه شهوت قدرت داریم بلکه به این خاطر که لبنان را بازسازی کنیم. سهم حزبالله در اکثریت پارلمانی هیچ اهمیتی ندارد. موضوع در این میان یک موضوع اخلاقی و بر اساس وفاداری به مردم و ارتش و مقاومت و خاک و نسلهای آینده است. بنا بر این ما در برابر نبردی انتخاباتی قرار داریم که باید با التزام کامل به فهرستهای انتخاباتی اپوزیسیون رای دهیم و هر نامزد انتخاباتی در هر دایرهای که عضو فهرست اپوزیسیون باشد، گویی نامزد حزبالله است و ما بر این اساس حرکت میکنیم.
سوالی که اینجا مطرح میشود اینکه چرا جنوبیها بیشترین مسئولیت را برای شرکت در انتخابات دارند و برخی میگویند رقیبی برای حزبالله و امل در جنوب لبنان وجود ندارد.
برخی سعی میکنند نشان دهند که انتخابات به مثابه رفراندومی در مورد مقاومت و سلاح آن است. من میگویم اهالی جنوبی بیشترین مسئولیت را در این زمینه دارند چرا که در مرز با فلسطین اشغالی قرار داشته و بیشترین خطر از طرف اسراییل متوجه جنوب لبنان است و دیگر مناطق تنها پیامدهای تجاوزهای اسراییل را میبینند.
بنا بر این کسی که مستقیما در دایره خطر قرار دارند، اهالی جنوب هستند و به همین دلیل اهالی جنوب بیشترین مسئولیت را در ارائه نظر و رای خود در مورد مقاومت و سلاح آن دارند. مقاومت از شما حمایت میکند و شما با رای خود از آن حمایت میکنید. به همین دلیل هفتم ژوئن وقتی تمامی رسانههای جهان مراقب انتخابات لبنان هستند، باید در هر روستا و مزرعه و منطقه و شهر جنوب حادثهای پرشور به مانند جشن پیروزی به راه بیاندازیم.
در هفتم ژوئن همه به سمت صندوقهای رای رفته و از تمامی مناطق میآییم تا بگوییم ما اهالی جنوب که منازلمان در جنگ تابستان 2006 از بین رفت، مقاومت را رها نمیکنیم. ما اهالی جنوب که فرزندان و زنان ما را به قتل رساندید، دست از مقاومت نمیکشیم.
هفتم ژوئن باید روزی باشد که هر توطئهگر و مزدوری در این جهان را واداریم که به سخن گفتن از مقاومت و توطئه علیه آن خاتمه دهد.
در پایان بر سخن همیشگی خود تاکید میکنم که روزهای شکست خاتمه یافته و زمان پیروزی فرا رسیده است».