كريستوف والتز، از افسر مخوف آلمان نازي تا شكارچي آدم‌هاي خلافكار

اوج هرم

كريستوف والتز قبل از تمامي اين وقايع شيرين و فرو رفتنش در دنياي فانتزي‌هاي غير قابل لمس و گاه تلخ تارانتينو سال‌ها در فيلم‌هاي اغلب معمولي اتريشي و آلماني رل‌هاي غير شاخص و تكراري و قابل پيش‌بيني را بازي مي‌كرد.
براي او، هموطنش كلاوس ماريا براندور كه در فيلم‌هاي راينر ورنر فاسبندر و همچنين از «درون آفريقا» اپيك 7 اسكاري سيدني پولاك جلب نظر كرد، اوج هرم بازيگري بود و البته هر بازيگر ديگر اتريشي هم آرزو داشت كه روزي براندور شود.


در طليعه بهار 2013، والتز يك براندور و لااقل به لحاظ كسب افتخارات بين‌المللي در حرفه بازيگري از او هم بالاتر است. در «Inglourious Basterds» كه والتز را به هاليوودي‌ها شناساند و باب همكاري‌هاي بعدي استوديوهاي آن را با وي گشود، اين بازيگر معمولاً متين و آرام اتريشي رل يك افسر شيطان‌صفت ارتش آلمان نازي به نام هانس لاندا را بازي مي‌كند.

در «ژانگوي آزاد شده» كه جديدترين محصول تفكرات ايده‌آليستي اما پر طعنه تارانتينو است، والتز رل عجيب و انحصاري ديگري را بازي مي‌كند.

عجيب‌ترين و عامه‌پسندترين

او در اين فيلم، ايفاگر رل دكتر كينگ شولتز است كه يك پزشك دندانساز تبديل شده به شكارچي انسان‌ها است. وي اينجا و آنجا دوره مي‌افتد تا افرادي را كه براي به چنگ انداختن يا تحويل دادن‌شان به قانون جوايزي كلان تعيين شده، به دام بياندازد يا برعكس افرادي را كه با اهدافش همخواني دارند از بند آزاد نمايد و با همكاري با آنها هدف اصلي‌اش را تعقيب كند.

در «ژانگو» او به برده بودن كاراكتر جيمي فاكس پايان مي‌دهد و او را آزاد مي‌كند تا با كمك اين مرد سياهپوست چالاك به شكار مرد سفيدپوست فاسدي برود كه در گوشه‌اي از غرب وحشي يك امپراتوري ظلم را به راه انداخته و برده‌داري مي‌كند و افراد زيادي را به بساط ننگين زر و زور خود وارد ساخته است.


«ژانگوي آزاد شده» داستان چنين تقابل و تشريح مقدمات و ترسيم فرجام آن است ولي اين فيلم هر چه باشد، والتز معترف است كه شهرت فراوان ولي دير حاصل آمده او مديون روي آوردن تارانتينو به وي در سال‌هاي اخير و واگذاري شماري از عجيب‌ترين و در عين حال عامه‌‌پسندترين رل‌ها به وي در آثاري است كه نام و وصف كوتاه‌شان در سطور قبلي آمد.

مي‌توان از هر آتشي عبور كرد

والتز بر شهرت و اعتبار بسيار دير هنگامي كه فرو رفتن در اين رل‌ها براي او به ارمغان آورده، ارج مي‌نهد و حاضر نيست دين خود به تارانتينو را فراموش كند.

وي در مراسم اهداي جوايز اسكار 2013 وقتي به صحنه فراخوانده شد و مجسمه طلايي بهترين بازيگر مرد نقش دوم را در دست گرفت، خطاب به حاضران در اين مراسم گفت: «كاراكتر كينگ شولتز كه ايفاي آن، مجسمه طلايي اسكار را دوباره در مشت من قرار داده معتقد است مي‌توان از هر آتشي عبور كرد، منوط به اين كه نترس باشيد، قدر دستاوردهاي مهم را بدانيد و از فكر و نقشه در كارهاي خود بهره بگيريد.

اين فلسفه‌اي است كه دكتر كينگ شولتز دارد. او مي‌گويد مي‌توان به بالاترين كوه‌ها صعود كرد و سر يك اژدها را از بدنش جدا ساخت و از ميان آتش سوزان عبور كرد اما قبل از تمام اينها بايد قلبي شفاف و حقيقت‌جو داشت. من سعي كرده‌ام اين باورها و طرز برخورد را در بازي خودم در «ژانگو» متجلي سازم».

آن چانه خاص و جدي

با اين حال خيلي‌ها در جامعه سينما و به ويژه در خود اتريش مي‌گويند تا قبل از اين كه كوئنتين تارانتينو بيايد و والتز را در اين رل‌هاي عامه‌پسند جا بيندازد، نمي‌شد با او كار كرد زيرا اين هنرمند اتريشي به طرز خيره كننده‌اي كمال‌گرا و در كار خود بيش از اندازه دقيق و وسواسي است و بر خود سخت مي‌گيرد و همه را با اين خصلت‌هاي خود خسته مي‌كند.

البته والتز طي بيش از 30 سال پرداختن به كار بازيگري در حدود 90 سريال تلويزيوني يا فيلم‌هاي سينمايي ساخته شده براي تلويزيون ظاهر شده و بازي‌اش در آثاري چون Du Bistnichtollein ساخته كگ لويچ مورد تحسين قرار گرفته و همچنين خيلي‌ها حضور او در فيلم‌هاي «تو تنها نيستي» و «رقص با شيطان» را ستوده‌اند. با اين حال تعداد نقش‌هاي مشابه و تكراري او و فرو رفتن‌هاي مكررش در رل آدم‌هاي بد قصه و انسان‌هاي رواني و خطرناك بيش از اندازه بود و به قول يك منتقد سينماي اتريش و آلمان شكل ظاهري و صورت وي و به خصوص آن چانه خاص و جدي و سرسخت به گونه‌اي بوده كه وي را از ايفاي رل‌هاي رمانتيك باز مي‌داشته و اين امر را از او دريغ مي‌كرده است.