کد خبر: ۱۲۸۱۳۶
تاریخ انتشار:
عملکرد طیف‌های مختلف اخوان سوری در این زمینه چه بوده است؟

جهت‌دهی‌های جریان اخوانی سوریه به بحران این کشور

به گزارش بولتن نیوز به نقل از ابرار معاصر تهران، اخوان‌المسلمین سوریه به‌عنوان زیرمجموعه جریان منطقه‌ای اخوان اگرچه پس از حوادث حما در سال 1982، رهبری و حضور تشکیلاتی خود را در سوریه از دست داد اما حضور گفتمانی و سیاسی این جریان ریشه‌دار در لایه‌های زیرین جامعه سوریه محفوظ ماند و با آغاز بحران سوریه امکان بروز یافت.



نگاهی به تاریخ این جریان نشان می‌دهد، در دوره حاکمیت حافظ اسد فضای خاص سیاسی حاکم بر سوریه و نیز عدم سازش و همسویی رهبران اخوان سبب گردید فضای تحرک از قدیمی‌ترین شاخه اخوان گرفته شود تا اخوان دچار انشعاب و چنددستگی شود.
بحران در سوریه برغم آنکه بسیاری از تحلیلگران را قانع کرد که می‌تواند بر چنددستگی این جریان غلبه کند و سبب انسجام در واکنش به بحران شود اما عمق اختلافات درون‌گروهی مانع اتحاد آنها گردید و گروههای سوری منتسب به اخوان‌المسلمین هریک با توجه به خاستگاه ایدئولوژیک و سیاسی خود جهت‌گیری خاصی نسبت به بحران از خود نشان دادند.
شاخه‌هایی از اخوان‌المسلمین سوری که متاثر از جرایانات وهابی اردن هستند عمدتا گروههای مسلحی را شکل دادند که همسو با جریانات سلفی درگیری‌های مسلحانه را از شهرهای مجاور مرزهای اردن آغاز کردند و درگیری را به شهرهای دیگر سوریه مانند حمص، حلب و سایر شهرهای سوریه انتقال دادند. از این رو، آنچه سبب شد بحران سوریه از اعتراضات صرف سیاسی و مدنی خارج و وارد فاز مسلحانه گردد را باید در اندیشه سلفی و اخوانی‌های تندرو همگام با آنها مورد ملاحظه قرار داد. اندیشه‌هایی که ریشه در برداشت‌های بنیادگرایانه فقه حنبلی ـ مالکی دارد. جزمیت و نگاه مغرضانه در این دیدگاه تا جایی است که شیخ صالح اللحیدان با صدور فتوای جهاد علیه دولت سوریه، کشتار یک‎سوم جمعیت سوریه را جایز دانست و در یک فتوای عجیب اعلام کرد: «طبق مذهب مالکی کشته شدن یک‎سوم مردم برای خوشبختی دوسوم دیگر جایز است».
در مقابل این گروه، گروه کثیری از اخوانی‌های سوری متاثر از شاخه مادر یعنی اخوان‌المسلمین مصری است. این گروه، پس از اینکه بشار در سال 2000 به قدرت رسید بیانیه‌ای با نام بیانیه جوانمردانه برای اقدام سیاسی را منتشر کرد. در این بیانیه اعلام شد تمام اشکال خشونت مردود بوده و آنها به‌دنبال ایجاد «دولتی مدنی» هستند. برغم این گام‌ سیاسی از سوی اخوان اما هیچ تغییری در مواضع حکومت در برابر آنها داده نشد. در نتیجه عدم همگرایی نظام با اخوان، این جنبش دچار سرخوردگی سیاسی شد تا در سال 2005 «اعلامیه دمشق برای تغییر دموکراتیک» را که مجموعه اپوزیسیون مطرح کرده بود، تأیید نمود.
ناکامی این جریان در ورود و مشارکت در امر حکومتداری سبب گردید این حرکت در دوره حاضر و با فرصت‌طلبی از ایجاد بحران بزرگ سوریه، در قالب شورای ملی با اتخاذ استراتژی‌هایی از قبیل حمایت از رویکرد نوین حماس در جدایی از نظام اسد، نزدیک شدن به رویکرد جریان منطقه‌ای اخوان و متحدان آن و عدم ماجراجویی در مورد اسراییل، تلاش کند بر امواج تحولات منطقه سوار شود. از این رو، این جریان در 25 مارس 2012 بیانیه‌ای مشابه بیانیه 2000 را در حمایت از ایجاد دولت مدنی مدرن برای جلب‌نظر قدرت‌های بزرگ و دریافت حمایت‌های منطقه‌ای و جهانی از فرایند انتقال قدرت در سوریه صادر کرد.
رویکرد کاملا متفاوت دو جریان عمده اخوانی یادشده به بحران سوریه اگرچه برخاسته از مولفه‌هایی مانند تجارب تلخ این جریان در نبود آزادی‌های سیاسی مدنی، ناامیدی از اصلاحات بنیادین توسط اسد، اختلافات مذهبی و خاستگاه ایدئولوژیک این گروههاست اما مختصات متفاوت نظام سیاسی سوریه با کشورهای مصر یا عربستان و نیز عدم اجماع قدرت‌های بزرگ در مورد سوریه تلاشهای خشونت‌طلبانه و یا فرصت‌طلبانه این دو جریان عمده اخوانی را نه‌تنها تاکنون نافرجام ساخته بلکه اصرار دو گروه یادشده بر فرمولهای وارداتی بی‌نتیجه، موجبات تعدیل نظر حامیان درون‌منطقه‌ای و برون‌منطقه‌ای آن را فراهم آورده است.

حسین کبریایی‌زاده، کارشناس خاورمیانه

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین