گروه فرهنگ ـ اين روزها نوروز و دهه شكوفايي و به بار نشستن انقلاب اسلامي ملت ايران است. بي شك يكي از ماندگارترين و اصلي ترين المان ها و نمادهايي كه مردم را هنوز و پس از 34 سال، عليرغم همه فراز و فرودها به سال هاي پيروزي انقلاب مي برد، سرودهايي است كه در همان حال و هواي روزهاي پيروزي انقلاب سروده و ساخته شده اند.


به گزارش بولتن نیوز، انگار تا نواي سرودهايي چون "الله الله"، "خميني اي امام"، "به لاله در خون خفته"، "ديو چو بيرون رود" و امثال آن به گوش مردم نرسد، ياد حال و هواي انقلاب به سر كسي نمي افتد.

هر قدر كه شنيدن اين سرودها در تقريب اذهان عمومي به ايام و موضوع پيروزي انقلاب اسلامي موثر است، همانقدر موسيقي مي تواند در ايجاد شور انقلابي براي تعالي و تعميق شعور انقلابي خلق الله موثر واقع شود. چه آنكه كسي نمي تواند منكر تاثير نواي آسماني مداحان جبهه هاي جنگ به ويژه حاج صادق آهنگران در تهييج شعور باطني و ايمان انقلابي رزمندگان شود.

مقام معظم رهبري اول مرداد 1380 در ديدار جمعي از اصحاب فرهنگ و هنر مي فرمايند: "سازمان سيا بخش هنرى دارد و فيلمهايى كه بعد از انقلاب عليه ما و عليه شيعه و اسلام درست كردند، بسيار زياد است. شما كه يك فيلمساز و سينماگر و بازيگر سينما و تئاتر و موسيقيدان و آهنگساز ايرانى هستيد و اين واقعيّت و مظلوميت را ادراك مى‌كنيد، تكليفتان چيست؟ آيا هيچ تكليف مردمى وجود ندارد؟

من شنيده‌ام كه در قضاياى جنگ جهانى در روسيه، شورِ على‌اف - آهنگ معروفى است كه البته من نه آهنگش را شنيده‌ام، نه درست مى‌دانم چيست؛ آقايان مى‌دانند - در تهييج مردم براى وارد شدن به ميدان جنگ، بيشترين تأثير را داشت؛ يعنى در خدمت اهداف مردمى قرار گرفت. به طور طبيعى اين توقّع از هنرمندِ هر كشورى وجود دارد؛ بنابراين چطور مى‌تواند نسبت به اين قضيه بى‌تفاوت بماند؛ در حالى كه دشمن از ابزار هنر استفاده مى‌كند؟

اما معلوم نيست چرا چنان كه ديگر عرصه هاي هنر از ايفاي مسئوليت خود در قبال تعالي مفاهيم و محتواي انقلاب ناتوان و ناكام مانده اند، موسيقي نيز گرفتار اين آسيب شده است. ذكر اين نكته ضروري است كه به اعتقاد نگارنده ايفاي مسئوليت انقلابي جنبه هاي مختلف هنر نه بخشيدن چيزي به انقلاب بلكه رشد و تعالي پابه پاي انقلاب بوده است كه هنر يقينا از جاماندگان قافله انقلاب است كه البته رهروان اندكي داشته.

صدا و سيما سالهاست كه در رابطه با موسيقي در چنبره اي خودساخته گرفتار آمده كه به نظر مي آيد به اين راحتي ها راه گريزي از آن ندارد. عليرغم توانمندي هاي بصري، عملكرد تلويزيون در عرصه موسيقي به هيچ وجه فراتر از راديو نيست، چه اينكه تفاوت پخش آن در راديو و تلويزيون فقط در نمايش احتمالي تصوير خواننده يا تصاويري از گل و سنبل، يا تصاويري ديگر مرتبط يا بي ارتباط با ترانه يا موسيقي پخش شده است.

تلويزيون و راديو حتي به عنوان "ترانه" هم حساسيت نشان مي دهند و در تلويزيون به شدت از نمايش آلات موسيقي پرهيز مي شود، اما در سايه اين ممنوعيت ها و محدوديت هاي خودساخته هر خزعبلاتي را به اسم موسيقي به خورد خلق الله مي دهند.

نگاهي دقيق تر به سرودهاي انقلابي پيش گفته نشان مي دهد كه اتفاقا ساخت اين سري آثار موسيقايي با محدوديت هايي كه صدا و سيما البته بدون حتي اشاره و تصريح به آنها، خود را محدود ساخته، كاملا سازگاري و تطبيق دارد، چرا كه در ساخت آنها از كمترين آلات موسيقي استفاده شده و اين آثار بيشتر بر همخواني و آواي خوانندگان تكيه دارند.

ظرفيت نامتناهي سرودهايي از اين دست، تا چند سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي جسته و گريخته مورد توجه بود و شاهد حضور گاه و بيگاه گروه هاي سرود مدارس، مساجد و كانون ها و مراكز فرهنگي در تلويزيون و راديو بوديم، اما به تدريج با ورود موج جديد گسترش كمي تلويزيون و با حاكم شدن نگاه ماهواره محور بر فعاليت هاي صدا و سيما به ويژه برنامه سازي در تلويزيون، كه فقط تغيير نگاه مخاطبان از شبكه هاي ماهواره اي غير ايراني را به شبكه هاي داخلي دنبال مي كرد، ديگر اين دست برنامه ها به طور كامل به فراموشي سپرده شد و فقط برنامه هايي مدنظر قرار گرفت كه به اندازه كافي لودگي و سرخاب سفيدآب براي جذب مخاطبان ماهواره پسند داشته باشد.

قدرت شورآفريني سرودهاي و ترانه هايي كه به صورت گروهي و با محوريت كلام و آوا ساخته مي شوند، بر هر كسي كه يكبار چنين قطعاتي را شنيده باشد، پوشيده نيست، اما تلويزيون بدون هيچ توجيهي به راحتي از كنار اين ظرفيت گذر كرده و تقريبا هيچ ندا و صدايي هم به اعتراض و انتقاد به اين رويه برنخاسته است.

اين قلم منكر ساخت آثاري فاخر در عرصه موسيقي در طراز انقلاب اسلامي نيست اما يك ابراز تاسف براي فعالان عرصه موسيقي دارد كه از ظرفيت هاي عميق، گسترده و بي نهايت اين عرصه غفلت كرده اند و ابراز تاسفي عميق و بزرگ دارد براي صدا و سيما كه حتي از ظرفيت هاي قالب تنگ و معوجي كه خود بر قامت خود پوشانده نيز نتوانسته حتي اندكي استفاده نمايد.

مقام معظم رهبري البته در جمعي از پيشكسوتان جهاد و شهادت و خاطره گويان دفتر ادبيات و هنر مقاومت در 31 شهريور 1384 فرموده اند كه كدام هنرمند است كه از روحيه‌ى حماسىِ پُرشور ملت و جوانهاى خودش در مقابل دشمنى كه قصد داشت غيرت و عزت اين ملت را زير پاهاى خودش لگدمال كند، و از زيبايى خارق‌العاده‌ى آن بتواند بگذرد و اين را نبيند. اگر ديديم هنرمندهاى ما اين را نمى‌بينند و به آن نمى‌پردازند، بايد ببينيم عيب كار كجاست. يا در نگاه هنرى، يا در عرضه‌ى درست، يا تأثيراتى كه سياستها و دشمنان در فضاى فرهنگى كشور دارند مى‌گذارند، مشكلى وجود دارد؛ والّا چطور ممكن است يك ملت فراموش كند يا نبيند و نفهمد؟

هر چند روي اين سخن معظم له به استفاده از ظرفيت خاطره گويي است، اما مگر تعميم آن به عرصه موسيقي و ظرفيت هاي آن ناممكن يا غير منطقي است؟