کد خبر: ۱۰۵۴۱۳
تاریخ انتشار:

''دولت وحدت ملی'' از 88 تا 92

از اواسط مجلس هفتم این تلاش آغاز شد تا شرایط کشور، بحرانی جلوه داده شود و برای خروج از این بحران نمایشی ، راه حل بر کناری دولت نهم طرح گردد. البته دیدید که این سناریو در نقطه خفه شد و خوشبختانه به نتیجه نرسید.
سرویس سیاسی رویداد،ایجاد دولت موسوم به وحدت ملی از سال 87 به بعد و در چنین ایامی که اکنون  انتخابات ریاست جمهوری را در پیش داریم،در آن روزها شکل گرفت.

اما با توجه به گزارش زیر می توان گفت آرمان چنین دولتی روی کار آمدن فردی همچون میر حسین موسوی بود که با فتنه ای که یک سوی آن را متوجه خود کرد دیگر حتی ارزش اندکی پرداختن و قلم زدن هم برای ما ندارد.

با توجه به اینکه از زمانی که برخی فعالیت های تبلیغاتی بالاخص در فضای رسانه شکل انتخاباتی به خود گرفته است،صحبت هایی از جریان "دولت وحدت ملی به میان آمده است بر آن شدیم تا نوشتاری را در چگونگی شکل گری و پشتوانه های فکری و عملی این جریان تهیه کنیم تا شاید ابعادی از پیامدهای ترویج چنین اندیشه هایی را که قصد دارند جایی برای خود در انتخابات آینده باز کنند را موشکافی کنیم.


 گزارش زیر بخشی از ابعاد این جریان مطالبه طلب را در دل خود جای داده است و نکات دیگری از این جریان را در مطالب آتی عنوان خواهیم کرد.

 

مجلس و دلت وحدت ملی

هنوز یک سال و نیم باقی مانده بود تا 30 سال قانونگذاری در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی را جشن بگیریم که علی لاریجانی، رئیس مجلس، همایشی را با عنوان « 30 سال قانون گذاری» در روز سه شنبه 13 آذر، 1387 برگزار کرد. روزنامه کارگزاران در گزارشی از همایش 30 سال قانونگذاری، تیتر اصلی را با عنوان « تمرین وحدت ملی در مجلس» برگزید و نوشت: لاریجانی پیش از برگزاری این همایش از شعار «وحدت ملی» ناطق نوری به شدت حمایت کرده و منتقدان این ایده را افراد «کم سواد» یا «ذهن بسته» توصیف کرده بود. اکبر هاشمی رفسنجانی نیز در سخنرانی خود از شرایط حساس کشور سخن گفت و به «وحدت» مسوولان تاکید کرد. بر اساس گزارش این روزنامه وابسته به کارگزاران سازندگی،چهره های برجسته ای چون شیخ علی اکبر ناطق نوری و اکبر هاشمی رفسنجانی در کنار چهره های چون عزت الله سحابی، هاشم صباغیان، اعظم طالقانی و علی حکمت، جمیله کدیور، علی تاجر نیا، موسوی خوئینی ها و ... در همایش 30 سال قانونگذاری حضور یافته بودند.
ایده وحدت ملی

ایده دولت وحدت ملی در آن مقطع لایه های مختلفی داشت. طیف دوم خرداد متشکل از مجاهدین، مشارکت و ... هر چند در سیاست های اعلامی خود کمتر از این ایده و الگو سخن می گفتند و حتی گاهی اوقات آن را رد می کردند، لیکن در سیاست های اعمالی و پنهان آنها طرح «دولت وحدت ملی » به صورت جدی دنبال می شد. آنها برای ایجاد اختلاف در بین اصولگرایان دنبال تشکیل جبهه ای گسترده بودند تا بار دیگر دوران گذاری برای بازگشت به قدرت برای آنان فراهم آید. در این زمینه اتفاقا سعید حجاریان در گفتگو با عباس عبدی در مصاحبه ای که شماره 50 نشریه شهروند آن را منتشر کرد، اقدامات و گزینه های اصلاح طلبان برای انتخابات 88 را بررسی کرده بودند.
حجاریان در این مصاحبه گفت: اگر ائتلافی جامع از نیروهای اصلاح طلب تشکیل شود و بخشی از راست هم حضور داشته باشد، امکان تغییر وجود دارد. حجاریان در پاسخ به سوال عبدی در مورد پیشنهادات وی برای وضعیت کنونی گفته بود: اصلاح طلبان تاکنون چند تا حرف زده اند. یکی این که می خواهند کمی به سمت راست بچرخند... بخصوص شنیده ام که در بین کارگزاران گفته شده که باید به سمت روحانیت برویم و فردی که بتواند رای بیاورد را مطرح کنیم.مثلا گفته اند ناطق کاندیدای خوبی است. اول اینکه در قدرت نیست و دوم هم اینکه به این سمت متمایل شده است و سوم اینکه ناطق دعوای میان روحانیت و نظامیان را عمیق تر می کند... بالاخره هاشمی هنوز بخشی از قدرت ایران و عضو جامعه روحانیت است. ناطق هم عضو همین مجموعه است. طبیعی است که هاشمی لولای دو طرف می شود، چون ممکن است خودش بیاید رای نیاورد. از سوی دیگر حزب کارگزاران سازندگی و حلقه اطرافیان آیت الله هاشمی رفسنجانی در آن ایام بیشترین مدیریت صحنه و حتی ویترین ایده دولت وحدت ملی ( ائتلاف با جبهه دوم خرداد) را در دست داشتند و بیشترین تحرک را در این خصوص از خود بروز می دادند. مرعشی در سر مقاله روز چهارشنبه، 20 آذر، سال 87 روزنامه کارگزاران نوشت: طرح دولت وحدت ملی در واقع راهی آبرومندانه برای نجات اصولگرایی و اصولگرایان از وضع موجود تلقی می شد. طراحان این ایده برای گریز از افتادن در یک انتخابات دو جانبه که در یک طرف آقای احمدی نژاد و در سوی دیگر اصلاح طلب نظیر سید محمد خاتمی باشد به ارائه این ایده  اقدام کردند...هرچند به دلایل مختلف، آقای ناطق خیلی زود پایان تلاش های خود را اعلام کردند لیکن متعاقب آن آقایان عسگر اولادی، باهنر و حبیبی به جامعه روحانیت رفتند و با ارائه گزارش واقع بینانه از اوضاع کشور بر تغییر وضع موجود پافشاری کردند.

همچنین در جریان اصولگرا تنها 3 نفر با ایده دولت وحدت ملی و ائتلاف اصولگرایان و اصلاح طلبان همراهی نشان دادند.
دکتر علی لاریجانی در گفت و گو با شماره 50 هفته نامه شهروند در پاسخ به سوالی در خصوص ایده دولت وحدت ملی می گوید: اگر ما بتوانیم بین گرایشات مختلف سیاسی یک منطقی را ایجاد کنیم که همه مشارکت داشته باشند، برای بالا بردن ظرفیت کشور مفید است. البته من رئیس دولت نیستم، رئیس قوه مقننه هستم. در مجلس این تعامل را برقرار کرده ام. همه گروه های سیاسی با گرایشات متنوع فعال هستند و نقش دارند. ارتباط شان با من هم برقرار است. من فکر میکنم این حتما مفید است. این موضوع باعث می شود جریانات مختلف سیاسی حیات فکری داشته باشند و به جای لجبازی، دعوا یا پستو نشینی و نقشه کشی رو بازی کنند. این موضوع به هر حال به حال کشور مفید است.

همچنین هفته نامه شهروند، در شماره 57 خود در مطلبی با عنوان «تلاش ناطق نوری برای دولت وحدت ملی » نوشت: این روزها علی اکبر ناطق نوری، روحانی بلند پایه اصولگرا، در اندیشه هدایت انتخابات ریاست جمهوری به سوی یک فرد معتدل، برای تشکیل «دولت ملی» است. او در نظر دارد که با جمعی از اصولگرایان اصیل و اصلاح طلبان معتدل، لویی جرگه ای تشکیل دهد تا از آن طریق انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را مدیریت و آن را از وضعیت فعلی که یک جریان تند رو آن را به دست گرفته، خارج کند. این چنین است که ناطق نوری در تماس و دیدار با اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و مهدی کروبی از راز دل خود پرده برداشته و دریافته که آنان نیز نگران سرنوشت و آینده کشور هستند و حاضرند جبهه نجات ملی تشکیل دهند. از قرار معلوم در ایام تعطیلات عید نوروز، خاتمی و ناطق نوری، هر دو به یک سفر مشترک می روند. برای اولین بار ناطق نوری با سید محمد خاتمی مفصل سخن می گوید. هر دو روحانی از وضعیت موجود و رویه دولت در امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی گله و انتقاد می کنند.
محمد رضا باهنر، دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین، هم چهارم شهریور سال 87 درباره طرح دولت وحدت ملی به روزنامه کارگزاران گفت: ما علاقه مندیم که دولت و مجلس آینده، بهتر از دولت و مجلس فعلی باشد.

 

وحدت ملی و اصلاح طلبان 
انگیزه دنبال کنندگان« دولت وحدت ملی» در جبهه دوم خرداد کاملا روشن بود. طیف دوم خرداد و کارگزاران به روشنی دریافته بودند که اصولگرایان در صورت همگرایی، انسجام و وحدت، ظرفیت های لازم و تام و تمامی برای اداره کشور دارند و می توانند کشور را به اهداف تعیین شده در سند چشم انداز، اصل 44 و ... برسانند و لذا در صدد بودند با طرح ایده هایی چون دولت وحدت ملی به سربازگیری و یارگیری از میان جبهه اصولگرایی پرداخته تا با ریزش آراء، قدرت رأی آوری خود را افزایش دهند.

محسن آرمین در 30 مرداد 1387 در گفتگو با ایلنا، احتمال ائتلاف بخشی از اصولگرایان با اصلاح طلبان را منتفی ندانست و گفت: به نظر این ائتلاف و هماهنگی بین جریان های سیاسی صورت می گیرد، ولی برای این ائتلاف باید یک محور مشترک ایجاد شود. تغییر مدیریت موجود گام اول این محور مشترک است و جریان های سیاسی باید برای تغییر اوضاع فعلی اعلام آمادگی کنند.

در روزنامه اعتماد دوشنبه 28 مرداد ماه به نقل از حسین مرعشی آورده است: همه اصولگرایان از احمدی نژاد عبور کرده اند. در آن جبهه من شخص موثری نمی بینم که آقای احمدی نژاد حمایت کند و طرفدار ایشان باشد. از دید من کار آقای احمدی نژاد تمام است. حق ایشان است. همه بزرگان کشور، علما، مراجع، روحانیون، مجلس اصولگرایان و اصلاح طلبان دارند با آقای احمدی نژاد مماشات می کنند. به هر حال ایشان در آینده کاندیدای هیچ بخشی از گروه های اصولگرا نخواهد بود. تنها دغدغه اصولگرایان آن است که رقابت آنها با آقای احمدی نژاد، منجر به پیروزی ما نشود. این تنها دغدغه آنها است که چطور رفتار کنند که رقابت با آقای احمدی نژاد منجر به پیروزی ما نشود.
 

وحدت ملی یا تصاحب قدرت

همچنین تصاحب قدرت از انگیزه های جدی مشهود در ایده « دولت وحدت ملی» بود. لایه های دوم خردادی این طرح، مترصد باز پس گیری سنگرهای از دست رفته خود بودند. آنها در قالب این ایده تلاش می کردندکه نامزد مورد نظر خود را به کرسی بنشانند و به دنبال افرادی مثل میرحسین موسوی بودند. تحلیل آنها این بود که اگر توانستند با ریزش آرای اصولگرایان، پیروزی به دست آورندکه به قدرت بازگشته اند؛ اما اگر نتوانستند نامزد مورد نظر خود را از این ایده بیرون آوردند، حتی به نامزدی غیر از احمدی نژاد که با اهداف آنها سازگاز است تن دهند که اگر او شکست خورد که این شکست باز هم متوجه اصولگرایان خواهد بود و اگر پیروز شد، به دلیل حمایت پشت صحنه و نه علنی جبهه دوم خرداد ، « نامزد پیروز» خود را مدیون حامیان دانسته و عملا راه برای بازگشت جبهه دوم خرداد به قدرت، قدری همواره می شود.

عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت سید محمد خاتمی و قائم مقام دبیر کل مشارکت در این باره به روزنامه اعتماد گفت:من معتقدم اگر ناطق نوری در بحث وحدت ملی بیاید روی خودش کنترل دارد ببینید ما در شرایطی که آقای ناطق نوری ... و احمدی نژاد کاندیدا شوند ترجیح میدهیم ناطق نوری برنده شود.
 بحرانی نشان دادن کشور
بر خلاف تمامی تحلیل های کارشناسی و اعلام صریح مواضع رهبر خردمند انقلاب مبنی بر این که کشور در شرایط بحرانی نیست و اوضاع کشور در جهت ثبات و آرامش است در آن مقطع زمانی متاسفانه تبلیغات ساختار شکنان دوم خرداد و مواضع برخی دیگر بر خلاف این تحلیل ها بود و تلاش می کردند که کشور را در حالت بحران و اضطرار نشان دهند همچنان که اکنون نیز این گونه می اندیشند و عمل می کنند طرح و ایده « دولت وحدت ملی» نیز در آن زمان در ادامه این روند ارزیابی می شد با توجه به مواضع و دیدگاه های طراحان و حامیان « طرح دولت وحدت ملی » به طور خلاصه می توان به نکات زیر اشاره کرد:
1 . اجزای تشکیل دهنده این وحدت عناصر و جریانات متضادی بودند که هنوز در پی تداوم این سناریو در قالب های دیگر هستند.
2 . پیگیری کنندگان تشکیل دهنده این وحدت فقط اثبات «شرایط اضطراری و بحرانی » در کشور را دنبال می کردند هدف این وحدت؛ تشکیل جبهه ای گسترده از اصولگرایان تا دوم خردادی ها بود. همان گونه که ملاحظه شد منشا و خواستگاه اصلی طرح « دولت وحدت ملی» ریشه در اردوگاه دوم خرداد داشت که از زبان برخی عناصر اصولگرا صادر و به نام آنها تمام شد .

 

 

گفتمان هایی در مقطعی با عنوان توسعه اقتصادی و در مقطعی دیگر با عنوان گفتمان توسعه سیاسی مطرح شد که به روشنی با نظام جمهوری اسلامی زاویه داشت.
ماهیت گفتمان های زاویه دار

ماهیت اصلی آنها با نظام جمهوری اسلامی زاویه داشت و در واقع بومی سازی گفتمان لیبرال سر مایه داری بود و اباحه گری را ترویج میداد. وابستگان این جریان در این سالها سعی می کردند گفتمانی را طرح کنند که طیف وسیعی را شامل شود لذا عناصر درون انقلاب را که اصل گفتمان انقلاب برایشان هضم نشده بود را هم به کار گرفتند. مثلا در مقطعی که یک فرد روحانی مدعی شاگردی و تبعیت از امام و مقلد امام است در جایی می گوید اندیشه امام خمینی و نظریه ولایت فقیه ایشان در واقع همان دیکتاتوری دینی است.
 

انحراف در گفتمان

یک مقام رده بالا در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی این حرف را زده بود. و یا آقای موسوی خوئینی ها که می گوید من از اول نظریه ولایت فقیه امام را قبول نداشتم ولی جرئت نمی کردم بگویم. این افراد چگونه موضع می گرفتند؟ اینها برای ظهور و بروز فعالیت سیاسی شان، نیامدند بگویند که ما امام را قبول نداریم و مبانی اندیشه او را رد می کنیم؛ بلکه بر عکس می گفتند ما تابع امام هستیم. «خط امامی» اصیل هم هستیم. این طور حرف می زدند و اینگونه تبلیغ می کردند، چون مسئولیت داشتند و در مقاطع مختلف هم خود را همراه امام نشان داده بودند؛ مردم هم تصور نمی کردند این ها ضد امام باشند.

آنها ابتدا آمدند با علم خط امام نفوذ کردن و سپس اندیشه خود را در درون حکومت نفوذ دادند و ضایعات بسیاری را برای کشور به وجود آوردند. اینها امروز باید پاسخگوی این خسارت ها ی سنگینی که به نطام وارد شده باشند. یعنی اینها در درون حاکمیت خود در نهادهای اجرایی، تقنینی و قضایی در مسیر انقلاب خلل ایجاد کردند، مزاحمت به وجود آوردند و با ایجاد مانع در مسیر حرکت قطار انقلاب، موجب لطمات بسیاری شدند. اینها باید در برابر افکار عمومی، پاسخگو باشند. باید پاسخگوی این باشند که نگذاشتند انقلاب مسیر پیشرفت و استقلال خودش را دنبال کند. این خسارت ها غیر قابل اندازه گیری است و به لحاظ ضرر و زیانی که متوجه انقلاب شده، بسیار گسترده است. البته باز هم با هدایت های رهبری و هوشیاری مردم، این جریان به مرور زمان دستش رو شد و مردم متوجه شدند که اینها با فریبکاری به دنبال رسیدن به مقاصد باطل خود هستند.
 

نقش مردم در رد گفتمان انحراف

مردم با عملکردی که در صحنه اجرا از این افراد دیدند به ماهیت این جریان پی بردند. مردم عملکرد این جریان را در حوزه اقتصادی دیدند. حتی این افراد در حوزه اجتماعی و فرهنگی هم بدون هیچ پرده پوشی ای اباحه گری را القا می کردند. مردم شاهد بودند که این جریان مروج هرج و مرج بود؛ نه مروج آزادی واقعی، انقلابی و اسلامی. در حوزه بین المللی هم دیدیم که اینها هضم در قدرت های جهانی را دنبال می کردند و مرعوب نظام سلطه هستند و از حقوق عمومی ملت ایران و همه آزادی خواهان دفاع نمی کنند. مردم متوجه این عملکرد تاریک و سیاه شدند. اگر نگاهی اجمالی به حوزه فرهنگی و دینی در زمان حاکمیت این افراد داشته باشید، می بینید چگونه اباحه گری نسبت به مبانی دینی، ارزشها، عاشورا و کربلا و وحی را تبلیغ می کردند؟ مردم اینها را فهمیدند و افراد شاخص این جریان را کنار زدند.
 

مطالبه محوری بجای گفتمان محوری

وقتی مردم، متوجه عملکرد جریان انحراف شدند، این جریان ، استراتژی جدیدی را طراحی کرد که بنده عنوان آن را می گذارم «استراتژی مطالبه محور»؛ آنها در این استراتژی به جای اینکه روی مفاهیم و مباحث ایدئولوژیک تکیه کنند؛ انگشت روی اشکالات می گذارند و اشکالات را بزرگ نمایی می کنند و متناسب با آن معترضین مختلف را در یک جبهه سازماندهی می کنند. بر اساس این استرادتژی، مطالبه حداقلی محور قرار می گیرد و ائتلاف حداکثری تبلیغ و ترویج میشود. براساس همین راهبرد بود که آمدند اشکالات دولت آقای احمدی نژاد را محور قرار دادند. برای اینکه بتوانند به اهدافشان برسند، ضعف های او و دولت نهم را بزرگ نمایی کردند و به هیچ وجه به نقاط قوت دولت حتی اشاره هم نکردند. قوت ها را مخفی و ضعف ها را بزرگ نمایی کردند و البته تهمت های ناروای بسیاری هم به دولت نسبت دادند. بر اساس این، هر کسی را که حتی یک انتقاد یا اعتراض کوچک به دولت داشت، سعی کردند با ارتباطات و برنامه ریزی های مختلف، در یک ائتلاف بزرگ سازمان بدهند. از این منظر و با این استراتژی کلان بود که پروژه «دولت وحدت ملی» از اوایل دولت نهم بدون عنوان طرح شد. از اواخر سال 86 و در سال 87 هم سناریوی آن را اجرایی کردند و آن را کلید زدند.
 

دولت وحدت کلی بهانه مطالبه محوری

اساس «وحدت» مسئله بسیار خوب و قابل قبولی است. اما وقتی در مورد آن صحبت می کنیم باید به هدف، محتوای و اجزای تشکیل دهنده آن بپردازیم تا اگر این وحدت در مسیر صحیح خود یعنی خدمت به مردم و تامین منافع عمومی کشور قرار داشت، همگی به تحقق این وحدت کمک کنیم. اما اگر اجزای تشکیل دهنده، عناصر و محتوا وحدت همچنین هدف و جهت گیری آن منافع ملی را به مخاطره می اندازد ما این نوع وحدت را مثبت و سازنده نمی دانیم.

اگر همه کفار کنار یکدیگر جمع شوند تا با مومنین برخورد کنند آیا وحدت آنها قابل قبول است ؟ ارزش وحدت به این امر باز میگردد که چه افرادی در کنار هم اجتماع کرده اند و با چه معیار ها و اصولی این همگرایی را در بین خودشان رقم زده اند و دنبال چه اهدافی هستند. از سوی دیگر در ادبیات سیاسی، زمانی صحبت از دولت وحدت ملی می شود که در کشوری بحران وجود داشته باشد و شرایط اجتماعی و سیاسی کشور از هم گسسته باشد. در این شرایط جناح های مختلف و حتی متضاد برای منفعت بالاتر، یعنی ساختن کشور، در کنار هم جمع می شوند تا راهی را برای نجات کشور از بحران های موجود پیدا کنند. مانند دولت وحدت ملی در لبنان که مثال واضحی برای این امر است. این جریانهای مساله دار هم در آن مقطع زمانی تلاش بسیاری کردند که وضعیت کشور را بحرانی نشان دهند. از اواسط مجلس هفتم این تلاش آغاز شد تا شرایط کشور، بحرانی جلوه داده شود و برای خروج از این بحران نمایشی ، راه حل بر کناری دولت نهم طرح گردد. البته دیدید که این سناریو در نقطه خفه شد و خوشبختانه به نتیجه نرسید.
شاهد بودیم که در اوج انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری وقتی فضای عمومی رویکرد مثبتی به اصولگرایان داشت برخی به دنبال حذف این جریان بودند.

در جریان انتخابات دولت نهم مخصوصا دور دوم، هم آنها به دنبال این بودند که افرادی از جامعه روحانیت مبارز و تعدادی از علمای قم همچنین برخی از علمای حاضر در جریان دوم خرداد را دور هم جمع کنند و اجازه ندهند که نتیجه انتخابات به زعم آنها به دست جریان رادیکال و انقلابی بیافتد. هدفشان هم این بود که اجازه ندهند اصولگرایان و شخص آقای احمدی نژاد در انتخابات پیروز شود.
 

چرایی پذیرش از سوی برخی اصولگرایان

در زمان طرح ایده دولت وحدت ملی آقای ناطق نوری، علی لاریجانی و باهنر با این طرح آقای هاشمی همراهی کردند. البته ما از موثرترین اصولگرا انتظار داشتیم که تلاش کنند تا وحدت جبهه اصولگرایان روز به روز عمیق تر و گسترده شود نه اینکه رفتاری را اتخاذ کنند و یا طرح هایی را ملاک عمل خودشان قرار دهند که وحدت اصولگرایان را با ضعف مواجه کند. البته با روشنگری هایی که صورت گرفت اکثر اصولگرایان متوجه این نکته اساسی شدند که طرح شکل گیری دولت وحدت ملی در حقیقت نفی اصولگرایی و طرحی برای ایجاد اختلاف در میان آنهاست. {2}

 

منابع

1.ویژه نامه همشهری مروری برا اهداف طرح دولت وحدت ملی

2.دولت وحدت ملی تا فتنه 88:مصاحبه با حسین فدایی

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین