«موسسه واشنگتن» نوشت: آمریکاییها وضعیت موجود در ایران را نتیجه تحریمهای خود میشمرند و از سوی دیگر احمدینژاد زیر بار آثار و عواقب سیاستهایش نرفته، بحران کنونی را به گردن تحریمهای جهانی میاندازد.
به گزارش خبرگزاری فارس، «موسسه واشنگتن» در مقالهای به قلم «مایکل سینگ» مدیر عامل موسسه مزبور نوشت: ایالات متحده و همپیمانانش اگر میخواهند در فرآیند بازداری ایران برای دستیابی به سلاحهای هستهای، موفق شوند میبایست تمرکز صرف بر تحریمهای جاری پرهیز کرده، راهکارهای تکمیلی دیگر از جمله محاصره دیپلماتیک، افزایش فشارهای اقتصادی و از این دست اقدامات را بکار بندند.
ایران تقریباً از بحران فعلی مصون میماند، از اینرو واشنگتن میبایست محتاط بوده، برای خروج بنبست هستهای تنها به تحریمها اکتفا نکند.
هر دو رئیسجمهور، اوباما و احمدینژاد سقوطِ ارزشِ ریال را ناشی از تحریمهای بینالمللی میدانند. توضیح فوق نیاز چندانی به کند و کاو برای دو طرف ندارد. از یکسو آمریکاییها وضعیت موجود در ایران را نتیجه تحریمهای خود میشمرند و از سوی دیگر دکتر احمدینژاد زیر بار آثار و عواقب سیاستهایش نرفته، بحران کنونی را به گردن تحریمهای جهانی میاندازد.
اما چنانکه همکارم «پاتریک کلاوسن» شرح میدهد: «تحریمها، تا حدودی در نابسامانی اقتصادی ایران نقش دارند؛ معهذا آنچه در بحران ریال و جهش تورمی وابسته به آن سهم عمده دارد، سوء مدیریت در اجرای طرح هدفمندیِ یارانههاست. تحریمها در واقع با افزایش هزینه همکاری شرکتهای خارجی با ایران و کاهش درآمدهای ارزیِ به این مشکلات دامن زدهاند. تهدید روزافزون جنگ نیز در این وانَفسا بیتأثیر نبوده و آنها را به جستجوی جایگاه امنتری، چون دلار و دیگر ارزهای پایدار برای حفظ اندوختههایشان سوق داده است.
با این حال، تدابیر ناشیانه دولت در قبال تحریمها (برای مثال، راه انداختن «مراکز مبادلات ارزی»، آتشِ تقاضای دلار را شعلهورتر کرد) و سیاستهای پولی و مالی مسائل را بغرنجتر کرده است. چنین رویدادهایی میتواند ناشی از سالها، سوء مدیریت اقتصادی در ایران خصوصاً در دوره دکتر احمدینژاد باشد که اندک استقلال بانک مرکزی را زیر پا نهاده، آنرا از تجربه و تخصص اقتصادی تهی کرد.
در هر صورت، بر خلاف تصورات، دولت از بحران حاضر تا حدودی در امان است؛ زیرا، تحریمها اگرچه صادرات نفت ایران را تقلیل دادهاند، اما فروش 2/1 تا 5/1 میلیون بشکهای نفت در روز، درآمد ارزیِ قابل توجهی را از آنِ دولت میسازد؛ از طرف دیگر، اگرچه آن عایدات برحسب دلار بوده، دولت را از ریسکِ نرخِ ارز مصون میدارد، اما پرداختِ بهای نفت، از جانب خریدار به محدودیتهای تحریمی بر خواهد خورد.
بحران اقتصادی در ایران، نامحتمل است که به صورت مستقیم منجر به تغییر محاسبات هستهای جمهوری اسلامی شود. در عوض، تحریمها میتواند موجب نگرانی نظام شده، از این طریق به تغییرات استراتژیک تن در دهد. در هر حال، وضعیت اقتصادی ایران هر قدر بد هم که باشد، نشانهای از یک نارضایتی عمومی به چشم نمیآید و البته تاکنون پاسخی هم بهمردم داده نشده است.
برای حل بحران هستهای ایران، ایالات متحده و همپیمانانش بهتر است، تمام توش و توان خود را بر تحریمهای جاری معطوف نکنند؛ از طرف دیگر کنار گذاشتن تحریمهای هدفمند به نفع تحریمهای گسترده، مصلحت نیست. شایسته است بجای امیدواری کاذب به این تحریمها که ایران را به میز مذاکرات بازگردانند، ایالات متحده و همپیمانانش باید فشار را بر نظام تشدید کند؛ از جمله، وضع تحریمهای هدفمند اقتصادی بیشتر، محاصره دیپلماتیک، استفاده از گزینه نظامی در صورت عدم پیشرفت دیپلماتیک و حمایت از اپوزیسیون ایرانی.
تحریمها، به خودی خود چندان کارآمد نیستند. اگر ایالات متحده میخواهد به اهدافش دست یابد، میبایست تحریمها را فقط بخشی از یک سیاست جامع، هماهنگ و نظاممند قرار دهد که اسباب سیاسی لازم را برای بازداری ایران از دستیابی به سلاحهای هستهای، فراهم میآورد.