ویژه نامه دفاع مقدس (9)/بررسی نقش آیت اله خامنه ای در بهبود شرایط جنگ، به مناسبت سی و دومین سالگرد دفاع مقدس
آیت اله خامنه ای، علاوه بر حضور در جبهه ها به عنوان نماینده امام و فرمانده جنگ و ایجاد وحدت بین سپاه و ارتش و مقابله با کارشکنی بنی صدر، در دوره ای که به عنوان رئیس جمهور انتخاب می شوند با حضور در خطبه های نماز جمعه ، در تقویت روحیه مردم و رزمندگان نقش اساسی داشته اند...
بولتن نیوز: خاطرات و روایات متعددی از حضور و نقش آیت اله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال های دفاع مقدس ارائه شده است اما همه فرماندهان جنگ و مسوولین کشور، در این موضوع اجماع نظر دارند که آیت اله خامنه ای، تا زمانی که امکان حضور در جبهه های جنگ را داشتند، در جایگاه یک بسیجی و فرمانده جنگ و نماینده امام، فعال بوده اند و به رزمندگان روحیه می داده اند و در مقابله با کارشکنی های بنی صدر،نقش فعال داشته اند و به دنبال تقویت فرماندهی جنگ و بهبود شرایط بوده اند.
آیت اله خامنه ای در دوره ای که به عنوان رئیس جمهور انتخاب می شوند نیز با حضور در خطبه های نماز جمعه ، در تقویت روحیه مردم و رزمندگان نقش اساسی داشته اند و با ایجاد ارتباط بین رزمندگان و جبهه های جنگ و مردم، روحیه مقاومت و دفاع مقدس و سلحشوری را تقویت کرده اند.
در این گزارش، مهمترین محورهای حضور و نقش آیت اله خامنه ای در سال های دفاع مقدس مورد توجه قرارگرفته است و با بررسی خاطرات فرماندهان جنگ و گفت وگوهای آنها مشخص شده که مقام معظم رهبری، در آن زمان چه قبل از انتخاب ایشان به عنوان رئیس جمهور و چه در زمانی که ایشان به عنوان رئیس جمهور انتخاب شده اند، به ارتباط اثرگذار بین فرماندهان و رزمندگان ومردم همچنین تقویت مدیریت کلان و سیاسی کشور همت بسیار داشته اند و از آن جا که فرماندهان سپاه و ارتش ایشان را قبول داشته اند، نقش موثرو انرژی مضاعفی در ایجاد وحدت و پیروزی رزمندگان در عملیات های مختلف ایجاد کرده اند.
ایشان علاوه بر ایجاد وحدت و همدلی و ساماندهی نیروها و مسوولین کشور، از آن جا که در مقطعی از جنگ، به خاطر این که رئیس جمهور بوده اند، از سوی امام برای حضور در جبهه منع می شوند، اما با حضور دو فرزند خود به صورت بسیجی و با نام دیگری در جبهه موافقت می کنند اما توصیه می کنند که فرزندان ایشان نباید اسیر شوند اما اگر شهید شوند یا جانباز بشوند، اشکالی ندارد زیرا حاضر نیستند که به رژیم صدام به خاطر اسیرشدن فرزندان خود امتیازی بدهند.
خاطره محسن رضايي از نقش آيت الله خامنه اي و فرماندهی جنگ به مدت یکسال و چند ماه توسط ایشان
محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس از نقش فرماندهی رهبر معظم انقلاب در آن دوران روایتی شنیدنی مطرح کرده است.
بعد از عملیات رمضان برای اولین بار بین سپاه و ارتش چالشی بوجود آمد. بهشدت نگران این چالش بودم و فکر میکردم که اگر این چالش ادامه پیدا کند و گسترده شود ممکن است در عملیات های بعدی، یک وقفه جدی بوجود آورد و یا ما را در عملیاتهای آینده با شکست روبرو کند.
خدمت امام رفتم و عرض کردم که اگر جنابعالی حضرت آیتالله خامنهای را به فرماندهی جنگ منصوب کنید از این چالشی که شروع شده جلوگیری میشود چرا که برادران ارتش ایشان را قبول دارند من و فرماندهان سپاه هم ایشان را قبول داریم و اگر این تصمیم را بگیرید همه ما به ایشان کمک میکنیم که در فرماندهی جنگ موفق شوند.
امام فرمودند چنین چیزی در ذهن من هم بود ولی شما مسئله را به کسی نگویید. از خدمت امام مرخص شدم مطمئن شدم که حکم فرماندهی حضرت آیتالله خامنهای بزودی صادر خواهد شد.
یک هفته بعد حضرت امام (ره) حکمی را صادر کردند و بمدت یکسال و چند ماه از جمله والفجر مقدماتی و والفجر1 ایشان فرماندهی جنگ را بهعهده گرفتند.
همکاری با شهید چمران
ایشان در ابتدای جنگ با شهید چمران ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشکیل داده بودند و در خطوط مقدم تردد میکرد و با جنگ آشنایی کامل داشتند. پس از آنکه حضرت امام، آیتالله خامنهای را به فرماندهی جنگ منصوب کرد ایشان در تهران ستادی تشکیل دادند که برادر رشید از طرف سپاه در جلسات ستاد شرکت میکرد.
البته بعدها با این استدلال که اگر حضرت آیتالله خامنهای که رئیسجمهور هستند به خط مقدم برود و اتفاقی برای ایشان پیش بیاید در تضعیف روحیه مردم موثر است لذا از عملیات خیبر به بعد آقای هاشمی مسئول هماهنگی ارتش و سپاه شد.
البته همیشه برایم این ابهام وجود داشت که چرا این تغییر بوجود آمد اما فرصت نکردم از حضرت امام سوال کنم که آیا غیر از این استدلال دلیل دیگری داشته است؟ ولی مطمئن بودم که اگر فرماندهی حضرت آیتالله خامنهای ادامه مییافت پشتیبانی بیشتری از جبهههای جنگ صورت میگرفت.
در مدتی که ایشان فرماندهی جنگ را بهعهده گرفتند از توانایی بسیار بیشتری نسبت به دیگران برخوردار بودند و انسجام بیشتری بین سپاه و ارتش بوجود آوردند.
دیدگاه سردار نقدي پيرامون نقش و حضور آیت اله خامنه ای در جبهه هاي غرب و كرمانشاه
اكثر كساني كه از آقا خاطره دارند؛ شهيد شده اند
حضور الهام بخش ایشان در اوايل دفاع مقدس اثر تعيين كننده اي در روحيه رزمندگان داشت چراكه مي ديدند يك مسئول عالي رتبه و روحاني برجسته نزديك به امام (ره) تا مقدم ترين خطوط، شخصا حضور پيدا مي كند و همنشين رزمندگان است. بيانات بسيار شيوا و روحيه دهنده ايشان در جمع رزمندگان در سرپل ذهاب و اسلام آباد؛ ماندگار و بسيار اثر بخش بود.
نقش بسيار مهم ديگري كه معظم له بر عهده داشتند انتقال واقعيات جبهه بود به دو محور مسئولين و مردم. يك محوري كه ايشان حقايق جنگ را به آن انتقال مي دادند شوراي عالي دفاع، مسئولين نظام و شخص حضرت امام (ره) بود كه از مطالب دقيق مياني، روحيه رزمندگان و مشكلات جبهه ها با خبر مي شدند و اين مسئله نقش بسيار تعيين كننده اي در تصميمات امام (ره) و مقامات عالي كشور داشت.
کمک آیت اله خامنه ای به تقویت روحیه مردم و بازسازی روحیه سلحشوری رزمندگان و رفع ابهامات
محور ديگري كه مخاطب مشاهدات آیت اله خامنه ای قرار مي گرفت مردم بودند كه ايشان در مقام خطيب نماز جمعه و معتمد مردم، فرهنگ جبهه را به جامعه انتقال مي دادند و اين مسئله در ارتقاء روحيه سلحشوري مردم بسيار موثر بود. مطالبي كه ايشان از مشاهدات خودشان در نماز جمعه پايتخت مي گفتند در روحيات جوانان بسيار موثر بود و آن ها را به حضور در جبهه ترغيب مي كرد و عموم مردم را به پشتيباني هرچه بيشتر از جبهه ها سوق مي داد.
مشاهدات شخصي شان از حالات و روحيات يك سرهنگ يا ستوان ارتش و يا يك برادر پاسدار يا بسيجي را در نماز جمعه بيان مي كردند و دلاوري ها و سلحشوري ها و ايمان راسخ رزمندگان را براي مردم شرح مي دهند. طبيعتا مردمي هم كه اين سخنان را از زبان يك شاهد عيني كه خطيب نماز جمعه تهران بود مي شنيدند؛ براي كمك به جبهه سرشار از انگيزه مي شدند.
بعد از انتخاب ایشان به عنوان رياست جمهوري، حضرت امام (ره) به جهت نگراني كه از حفظ سلامت آقا داشتند با صدور حكم ولايي، ايشان را از حضور در جبهه منع كردند و به همين دليل ايشان اجازه حضور در جبهه را نداشتند. اما در روزهاي آخر جنگ كه يك مقدار وضعيت جبهه ها با مشكلاتي روبرو شد؛ مجددا امام اجازه دادند و حضرت آقا حضوري بسيار پر بركت در جبهه ها داشتند. رزمندگان به دليل توقف ناگهاني جنگ و حوادثي كه در جبهه ها اتفاق افتاد با شبهات و سوالات زيادي روبرو بودند كه با روشنگري هاي حضرت آقا ابهامات و شبهات شان بر طرف شد و از نظر روحي بازسازي شدند و اين در شرايطي بود كه تهديدات در جبهه هاي جنوب و غرب، بسيار جدي بود و رزمندگان نياز به استحكام روحي داشتند.
حضور درجبهه غرب کشور و عشایر
ايشان در اوايل جنگ علاوه بر حضور در ميان رزمندگان سپاه تهران در غرب كشور و در مناطق سرپل ذهاب، قصر شيرين، گيلانغرب و بازي دراز؛ در ميان عشاير منطقه دالاهو هم حضور پيدا كردند كه براي عشاير آن منطقه كه به دليل پيشروي هاي اوليه دشمن در خاك كشور روحيه شان از دست رفته بود؛ بسيار روحيه بخش و اميدوار كننده بود. به يمن همين حضور، عشاير جان تازه اي گرفتند، مجددا اسلحه گرفته و بسيج شدند و بسيج عشايري اساسا از آنجا شكل گرفت كه تا آخر جنگ هم در منطقه دالاهو و كرند بسيار نقش آفرين بود و امروز نيز اين نقش آفريني ادامه دارد.
ارتباط با عشایر کرد عراق
اما كار فوق العاده مهمي كه حضرت آقا در غرب كشور پايه گذاري كردند بحث ارتباط با عشاير كرد عراق بود. تا پيش از آن تمام ارتباطات كشورمان با مردم كرد عراق از طريق احزاب و گروه هاي كاناليزه مي شد كه آمريكا، رژيم سلطنتي انگليس و رژيم صهيونيستي در آن نفوذ بسيار قدرتمندي داشتند.بنيان گذار ارتباط با خود مردم عراق و عشاير كرد شخص آیت اله خامنه اي بودند. بعد از اين ارتباط گيري بود كه عشاير كرد عراق نقش پل ارتباطي ما با مردم عراق را بر عهده گرفتند و با كمك مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق تجهيز و مسلح شدند. عشاير كرد عراق اولين مردمي بودند كه به صورت مستقل از احزاب و گروه ها با ما ارتباط برقرار كردند و به نام حزب الله كرد عراق متشكل و بستر ساز حضور رزمندگان اسلام تا عمق 150 كيلومتري شمال كردستان عراق شدند.
ناگفتههای نقش حضرتآیتالله خامنهای در ابتدای جنگ و خیانتهای بنیصدر
محمدكريم عابدي از خلبانان نيروي هوايي در دوران دفاع مقدس است و نماینده مجلس هشتم نیز بوده در مورد نقش حضرتآیتالله خامنهای در ابتدای جنگ و خیانتهای بنیصدر گفته است:
شب پانزدهم مهرماه در شوراي عالي دفاع با حضور دو نماينده امام يعني شهيد چمران و آيتاللـه خامنهاي تصميم گيري شد كه تيپي كه از خراسان آمده بود برود پشت تپههاي فولي آباد مستقر شوند و از اين تپهها حراست كند تا دشمن نتواند جاده را فتح كند، فرداي آن روز كه از پرواز بر ميگشتم ديدم كه اصلاً اين تيپ حضور ندارد و بالاي سوسنگرد درگيري شديدي هست. به دانشگاه جندي شاپور و ستاد جنگهاي نامنظم برگشتم و خدمت آيتاللـه خامنهاي گفتم اين يك توطئه است و آن تيپي كه ديشب تصميم گرفته شد به تپههاي فولي آباد بروند، آنجا مستقر نيست و دشمن هم دارد پيشروي ميكند ايشان باور نميكردند.
اگر اهواز را دشمن دور ميزد همه در محاصره دشمن بوديم به ايشان گفتم بياييد با هليكوپتر برويم ببينيد ايشان فرمودند من با ماشين ميآيم تا شما برويد من رسيدم؛ ما يك بار رفتيم عمليات شناسايي با رزم را انجام داديم در برگشت يك هليكوپتر كبري به من گفت يك نفر چفيهاي ميچرخاند و كمك ميخواهد، گفتم شما ادامه دهيد من بررسي ميكنم. رفتم ديدم آيتاللـه خامنهاي است با يك ماشين به منطقه آمده بود، من بلافاصله نزديك ايشان نشستم، بسيار عصباني بودند و گفتند پس اين تيپ كجاست؟
با توجه به اينكه فرماندهي كل را امام به بنيصدر تنفيذ كرده بودند و او فرمانده جنگ بود وقتي به او اطلاع دادند چنين تصميمي اتخاذ شده، دستور ميدهد كه تيپ به جاي ديگري برود. بني صدر حتي سلاحهايي كه براي ستاد جنگهاي نامنظم ميخواستند را تصويب نميكرد. ناهماهنگي عظيمي بود و دو نماينده امام بايكوت شده بودند چون بني صدر هدفش اين بود كه امام و نيروهاي انقلاب را بايكوت كند. تا حدي هم موفق شده بود دليلش همين است كه اينها تصميم ميگرفتند او وتو ميكرد.
تا زماني كه بنيصدر فرماندهي كل را بر عهده داشت، دستور ميداد كه از نمايندگان امام تبعيت نكنند، حتي به شهيد تيمسار فلاحي رئيس ستاد نيروي زميني ارتش دستور داده بود كه اگر آنها دستور دادند تبعيت نكند. تمام هدف بنيصدر اين بود كه از يك سو قدرت نظامي را در دست بگيرد و با هجمههاي تبليغاتي و سخنرانيهاي خودش و نزديكانش قدرت سياسي را نيز تصاحب كند.
به آقای فلاحی گفتم من ميروم به ستاد جنگهاي نامنظم و زمينه را فراهم ميكنم شما هم تشريف بياوريد با آيتاللـه خامنهاي و آقاي چمران جلسهاي داشته باشيم. من رسيدم به دفتر شهيد چمران، آيتاللـه خامنهاي هم قدم ميزدند، شهيد چمران گفتند ديشب كجا بودي شنيديم ديشب آمدي، گفتم رفتم پيش آقاي فلاحي كه تا نامش را آوردم فلاحی وارد شد و اينجا بود كه پشت بنيصدر خالي شد.
بعد از آن شهيد تيمسار فلاحي به ستاد جنگهاي نامنظم آمدند و كمك كردند. امام هم بلافاصله بنيصدر را از فرماندهي كل قوا عزل كردند و اختيارات را به آيتاللـه خامنهاي و شهيد چمران دادند، مجلس هم بلافاصله هوشمندي كرد و عدم كفايت بنيصدر را صادركرد. يعني در اوج جنگ يك كشور رئيسجمهورش عزل شد كه در تمام دنيا بيسابقه است. بعد از بنيصدر منافقين جنايات هفت تير را رقم زدند و جنگ وارد مسير جديدي شد.
عملياتهاي موفقيتآميز حاصل وحدت ارتش و سپاه
اولين عمليات ارزشمند و موفق دفاع مقدس كه با همكاري سپاه و بسيج در مهر ماه سال 1360 انجام شد با عنوان لشكر پيروز خراسان به نام ثامنالائمه براي شكست حصر آبادان بود. امير صالحي فرمانده كنوني ارتش، فرمانده آن عمليات بودند. بعد از حصر آبادان ارتش و سپاه و بسيج نيرو گرفتند و فهميدند ميتوانند از راه ديگري وارد شوند تا آن موقع تصور بر اين بود كه بايد از راههاي سياسي وارد شد، رؤساي جمهور كشورهاي مختلف ميآمدند خدمت امام كه بياييد صلح كنيد، از آن پس فرماندهي نيروي زميني ارتش را امام به شهيد صياد شيرازي دادند.
در پس اين اتفاقات فاجعه هفت تير و انفجار دفتر نخست وزيري را داشتیم که به شهادت بزرگواران رجایی، باهنر و دستجردی منجر شد. فاجعه هواپيماي c130 را در هفت مهر 1360 داشتيم كه تیمسار فلاحی از امیران ارتش و برادران سپاه به شهادت رسيدند، و دکتر مصطفی چمران،نیز شهید شد و در حقیقت سال 1360 پر فاجعهترين دوران انقلاب و شهادت مسئولان نظام است.
از اينجا به بعد شهيد صياد شيرازي، فرمانده ارتش ميشود و با سپاه به عنوان يك لشكر الهي وارد ميدان ميشوند. به فرمان امام(ره) عملياتها يكي پس از ديگري شروع ميشود كه پيروزترين آنها عمليات فتحالمبين در منطقه دزفول و كرخه است و عملیات بیت المقدس و... نیزبا موفقیت ادامه یافت و بافرماندهی امام و آیت اله خامنه ای و صیاد شیرازی و.... جنگ با پیروزی های ایران مسیر خود را تغییر داد.
در برههاي از جنگ وحدت يكپارچه ايجاد شد و ثمره وحدت عمليات ثامنالائمه، فتحالمبين و بيتالمقدس بود و به همين دليل امام فرمودند خرمشهر را خدا آزاد كرد، تا همه بدانند و درگير نفسانيات نشوند. سپاه با توجه به سلاحها و تجهيزاتي كه غنيمت گرفته بود شروع به سازماندهي و تجهيزات بيشتر كرد
روایتی از حضور دو فرزندآیت اله خامنه ای در دوران دفاع مقدس
اسماعیل کوثری آخرین فرمانده سپاه محمد رسول الله در دوران دفاع مقدس و نائب رئیس کنونی کمیسیون امنیت ملی مجلس می گوید.
آیت اله خامنه ای، قبل از ریاست جمهوری شان در جبهه بودند و انرژی مضاعف به رزمندگان می دادند.ولی بعد از آنکه امام از حضور ایشان ممانعت کردند حضورشان کم شد. چون حضرت امام حضور ایشان در 5 استان مرزی غرب کشور را ممنوع کرده بودند. بعد ها ما این موضوع را به صورت حضوری از ایشان پرسیدیم که شما قرار بود بعد از عملیات کربلای پنج در اسفند 65 به دو کوهه بیائید. چه شد که نیامدید؟ ایشان آنجا فرمودند چون سوال کردید توضیح می دهم. فرمودند:« من آماده حضور در جبهه بودم و به آقای هاشمی گفتیم که شما یک یا دو هفته تهران باشید تا بنده بروم و بعدا برگردم. آقای هاشمی به حضرت امام گفته بودند که امام فرموده بودند « مگرنگفتیم آقای خامنه ای نباید به جبهه ها برود.»در عین حال با اینکه خودشان نمی توانستند بیایند فرزندانشان درجبهه ها حضور پیدا می کردند.
هم آسید مصطفی فرزند بزرگ وهم آسید مجتبی فرزند دومشان.هر دو هم از بسیجی های لشکر بودند.البته با فامیلی دیگردر جبهه ها حضور داشتند.به ما هم پیغام داده بودند که این دو نفراسیر نشوند ولی اگر شهید یا جانباز شدند عیبی ندارد.
سه سال قبل ما مستقیما از رهبری سوال کردیم که چرا نباید اسیرمی شدند، فرمودند:« اگر اینها شهید می شدند، بنده پدر شهید می شدم، ولی اگر اسیر شوند چون فرزند رئیس جمهور بودند عراق سعی می کرد از ایران برای آزادی آنها امتیاز بگیرد و بنده هم امتیاز بده به کسی نیستم.»