به گزارش«خبرنامه دانشجویان ایران»، بسیاری از دانشجویان پیرو خط امام که به عنوان بسیجیان ساده وارد جبهه شدند، خیلی زود با قدرت اخلاص و هوش و شجاعت خود به عنوان سرداران ماندگار دفاع مقدس معرفی شدند.از بین سردارانی چون شهید حاج همت ، مهدی باکری ، احمد متوسلیان، محسن وزوایی، حسین علم الهدی ، عباس ورامینی و...که ازدانشگاه به خاکریز جبهه آمدند، این نام غلام حسین افشردی است که به عنوان مغز متفکر جنگ بیشتر از همه می درخشد.
به روز سوم شعبان 1375 ه.ق مطابق با 25 اسفند سال 1334 ه.ش در
خانوادهای مذهبی و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در حوالی میدان
خراسان تهران چشم به جهان گشود. والدینش به عشق و محبت
اباعبداللهالحسین(ع) و از باب تیمن و تبرك، نام «غلامحسین» را بر او
نهادند و به دنبال آن در سن دوسالگی در سفر كربلا او راه همراه خود بردند.
پدرش كه در تربیت وی، جدیت زیادی داشت از همان طفولیت او را با خودبه مسجد و
هیأت و مراسم عزاداری سرور شهیدان میبرد. این حضور معنوی باعث شد كه او
در آن ایام عضو فعال و مؤثر هیأت نوباوگان محبانالحسین(ع) گردد.
غلامحسین دوره دبستان را در مدرسه مترجمالدوله و دوره متوسطه را در دبیرستان مروی تهران به پایان رساند.
فعالیت دانشگاهی
در سال 1354 پس از اخذ دیپلم ریاضی، در رشته دامپروری دانشكده كشاورزی شهر
ارومیه تحصیلات عالی خود را آغاز كرد. در این ایام علاوه بر مطالعه منظم
وانسجام یافته در زمینه مسائل اسلامی، با سخنرانی در جمع دانشجویان و
برقراری كلاسهایی در زمینه اصول عقاید برای دانشآموزان مدارس، فعالیت
مذهبی خود را دنبال می كرد و بارها با بعضی از اساتید غرب زده كه فرهنگ
اسلامی را انكار و مظاهر منحط غربی را ترویج مینمودند، به بحث مینشست و
ماهیت آن فرهنگ و عوامل غرب زده را افشا میكرد. از این رو، وی به عنوان یك
عنصر مذهبی و فعال حساسیت مسئولان و گارد دانشگاه را برانگیخته بود، كه در
نهایت به دلیل این فعالیتها پس از یك سال و نیم تحصیل، از دانشگاه اخراج
گردید.
در این ایام در جواب یكی از نزدیكانش كه به او گفته بود: تو یك سال و نیم
از عمرت را بیخود تلف كردی. پاسخ میدهد: من وظیفهام را انجام دادم و اگر
به دانشكده رفتم برای كسب مدرك نبود، بلكه برای رشد خودم بود و میخواستم
كه دیگران را هم به صحنه بیاروم.
دوران دفاع مقدس
تهاجم دشمن بعثی به مرزهای كشور اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، نقطه عطفی در
زندگی غلام حسین افشردی بود. با احساس تكلیف در دفاع از اسلام و میهن
اسلامی بلافاصله پس از شروع جنگ – در روز اول مهرماه سال 1359 – به همراه
عدهای از برادران پاسدار راهی جبهههای جنوب شد و تا آخرین لحظه حیات، در
این سنگر باقی مانده و در بسیاری از صحنههای پیروز دفاع مقدس حضور فعال و
تعیین كننده داشت.
عمده عناوین فعالیتهای وی در صحنه رزم با دشمن عبارتند از:
تاسیس و راهاندازی واحد اطلاعات و عملیات رزمی
فعالیتهای مثبت او در این زمینه با سازماندهی عناصر اطلاعاتی و برگزاری
آموزش مختصری برای آنها، منجر به راهاندازی واحد اطلاعات عملیات در ستاد
عملیات جنوب شد، و از این پس بود که برای امنیت بیشتر از نام حسن باقری را
برای خود برگزید.
شهید باقری علاوه بر ارائه اطلاعات،توان و استعداد ذاتی بالایی در تحلیل
اطلاعات دشمن داشت و اغلب حركات احتمالی دشمن در آینده راپیش بینی می نمود و
حتی به زمان و مكان آن هم اشاره می كرد. از آن جمله پیش بینی وی در دی ماه
سال 1359 مبنی بر حركت دشمن جهت الحاق محور شمال – جنوب منطقه سوسنگرد
برای ارتباط جفیر و بستان بود.كه دشمن در كمتر از یك هفته با نصب پل های
نظامی متعدد و تلاش گسترده این كار را انجام داد.(البته این منطقه بعدها با
عنایت الهی در عملیات طریق القدس آزاد گردید.) از اقدامات بسیار مؤثر شهید
باقری كه در این دوره پایهریزی شد، بایگانی اسناد جنگ، ترجمه اسناد و بخش
شنود بیسیم های دشمن بود.از دیگر فعالیتهای وی طراحی گردانهای رزمی و
تعیین تركیب سازمان نفرات و تجهیزات و ادوات رزمی و واحدهای پشتیبانی از
رزم بود.
اما اوج فعالیت حسن باقری مربوط به عملیات الی بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر)بود. شهید باقری ضمن تلاش برای هماهنگی واحدهای اطلاعاتی در طرحریزی عملیات نیز حضور داشت و میگفت: لزومی ندارد ما مستقیماً وارد شهر خرمشهر شویم، بلكه باید دشمن را دور بزنیم و عقبه او را ببندیم تا شهر خود به خود سقوط كند.
با اینكه نظرات دیگری هم برای چگونگی آزادی خرمشهر وجود داشت، اهمیت و تاكید او پس از فتح خرمشهر آشكار شد.
در این عملیات شهید باقری به عنوان فرماندهی قرارگاه نصر، در اجرای عملیات نقش مؤثری را ایفا كرد.
از هدفهای عمده این قرارگاه، خرمشهر و تامین مرز شلمچه و شرق بصره بود.
پس از دو مرحله عملیات موفقیتآمیز، در مرحله سوم عملیات، قرارگاه نصر با
محاصره دشمن در ناحیه شلمچه، مزدوران بعثی را مستاصل و مضمحل كرد و شهر
خرمشهر نیز آزاد گردید.
نحوه شهادت
عزیمت به سفر حج گفته بود:
هنوز كه كار جنگ تمام نشده و دشمن بعثی در خاك ماست، بروم به خدا چه بگویم؟ وقتی میروم كه حرفی برای گفتن داشته باشم.
چند ماه پس از این صحبت در نهم بهمن ماه 1361 در طلیعه ایام مبارك دهه فجر
در حالی كه تعدادی از همرزمان و همسنگرانش به دیدار حضرت امام خمینی(ره)
شتافته بودند، او برای شناسایی و آمادهسازی عملیات والفجر مقدماتی به
همراه تعدادی از برادران سپاه در خطوط مقدم چنانه (منطقه فكه) در سنگر
دیدهبانی مورد هدف گلوله خمپاره دشمن بعثی قرار گرفت و همراه همسنگرانش
شهیدان مجید بقایی، وزوائی و ... به لقاءالله شتافت.
آخرین كلامی كه از این شهید بزرگوار شنیده شد پس از ذكر شهادتین، نام مبارك امام شهیدان، حسین(ع) بود.
شهید باقری در همه مدت حضورش در جبهههای جنگ تنها یكبار، آن هم به مدت پنج
روز برای ازدواج، از جنگ جدا شد و به جهت عشق به حضرت امام زمان(عج) نام
نرگس را برای تنها فرزندش برگزید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com