بعد از اين رفتم مكه ؛ ديدم از بلند گو صدا ميزنند : آقاي صديقي دوباره بروند مدينه . من دوباره رفتم مدينه ، چند روزي مدينه ماندم ، وقتي برگشتم به ايران يك عمامه اي خريده بودم رفتم محضر حاج آقا ، رسيدم، تا سلام عليك كردم بدون اينكه حرفي بزنم ،
حجت الاسلام صديقي
شب فاطميه سال گذشته روي منبر در بيت رهبري كه رييس جمهور ،آیت
الله هاشمي و سران مملكتي بودند مطلبی گفت و آن را نتوانست تمام كند
.همين كه خواست تمام كند فرياد گريه جمعيت و حضار بلند شد .
حجت الاسلام ولمسلمین احدی به نقل از حجت الاسلام صدیقی مي گويند، آن
مطلب اين بود : من همه ساله مكه كه ميرفتم قبل از رفتن به مكه به محضر آيت
الله بهاءالديني ميرسيدم و توصيه ميخواستم از ايشان.ايشان به من توصيه
هايي ميكرد و من اين توصيه ها را در سفر مكه عمل ميكردم . بعدهم كه داشتم
ميامدم ، يك عمامه اي يا چيزي را براي ايشان هديه ميخريدم .
اين
دفعه كه رفتم محضر ايشان اين مطلب را فرمودند : شما وقتي كه ميرويد
مسجدالنبي از قسمت جنوب شرقي مسجد ، از آن قسمت هفت قدم ميايد به جلو و
قسمت بعدي را هم گفت كه من نميتوانم دقيق به شما بگويم . به خاطر اينكه
ايشان اين را به وديعت پيش من گذاشت . آن وقت از دو طرف به من دستور داد
وقتي كه قدم زدي آمدي جلو رسيدي به آنجا ،آنجا بنشين و اين ذكر سبعه را بگو. اين ذكر را كه گفتي انشاءالله به حوائجت خواهي رسيد .
ذكر
سبعه عجيب است ، علامه حسن زاده آملي بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب اذكار
سبعه را دارد كه اينها را از آسيد علي آقا قاضي گرفتند . ذكر سبعه واقعاً
يك ذكريست كه معجزه ميكند در نفس انسان عجيب معجزه ميكند .
آقاي
صديقي مي گويد ، عرض كردم: آقاي بهاءالديني چه وجهي دارد كه من بايد آنجا
بنشينم و اين اذكار سبعه را بگويم. چه وجهي دارد هفت قدم از آنجا قدم بزنم
.
گفت : وجهش اين است كه دارم به شما ميگويم فقط پيش شما بماند .
بعد آقاي بهاء الديني ميگويد : اين كار را انجام بده .
من رفتم اينكار را انجام دادم حالا تو نگو آقاي بهاء الديني خودش هم نظر دارد ، نيت دارد ، يا حاجتي دارد .چون خودش مشرف نمي شود .
من
رفتم مدينه همين كار را انجام دادم ، بعد از اين رفتم مكه ؛ ديدم از بلند
گو صدا ميزنند : آقاي صديقي دوباره بروند مدينه . من دوباره رفتم مدينه ،
چند روزي مدينه ماندم ، وقتي برگشتم به ايران يك عمامه اي خريده بودم رفتم
محضر حاج آقا ، رسيدم، تا سلام عليك كردم بدون اينكه حرفي بزنم ،
حاج آقا بهاء الديني فرمودند:
ميداني ثمره ذكر امسال چه بود ؟
گفتم : نه
گفت : نميداني ثمره ذكر امسال چه بود ، نگرفتي؟
گفتم : نه
فرمود : امسال ثمره ذكر شما يكي اين بود كه شما دو بار آمديد مدينه،
گفتم شما مطلعيد من دو بار امسال آمدم مدينه!؟
گفت : بله آنجائي كه نشسته بوديد ذكر مي گفتيد در آنجا با تو بودم.
فرمودند
: ثمره دوم اين بود كه آن نيتي كه من ميخواستم ، به آن نيت رسيدم ، و آن
اين بود كه امسال مقام معظم رهبري به ديدارامام زمان نائل آمد .
آقاي صديقي روي منبر اين مطلب را گفت و آن را نتوانست تمام كند .همين كه خواست تمام كند فرياد گريه جمعيت و حضار بلند شد .