ابراهیم حاتمیکیا در نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی "وصل نیکان" در کانون فیلم شهر خود را فیلمسازی دانست که هرگز به این حرفه به عنوان مبنع درآمد نگاه نکرده است.
به گزارش مهر، چهارمین جلسه کانون فیلم شهر با نمایش "وصل نیکان" در فرهنگسرای هنر برگزار شد و حاتمیکیا با بیان اینکه حدود 10 سال است این فیلم را ندیده گفت: روزی که آقای شادمهر راستین به من گفت قصد بررسی فیلم را از جنبه معماری و شهری دارد، برای من جذاب بود و باعث شد دوباره به این جنبهها فکر کنم.
این فیلمساز در ادامه افزود: محلههای عودلاجان و پامنار برای من هویت داشت و در "وصل نیکان" حسی نسبت به شهر داشتم که میخواستم همه چیز را از موضع منطقه و محله تعریف کنم و این موضوع برایم اهمیت داشت که آدمهای جبهه و منطقه را به تصویر بکشم.
وی با اشاره به واقعی بودن طرح کلی داستان گفت: این قصه واقعاً اتفاق افتاده و از آن قصههایی بود که من در طول ساخت آن دچار شک شده بودم. چرا که ساخت این فیلم برایم ارزش و منافع شخصی نداشت و همه چیز جنبه روحی و معنوی داشت. این شک در ساختار فیلم هم مشخص و دلیل آن توفان تغییراتی بود که در من ایجاد شد.
حاتمیکیا با اشاره به واقعه کربلا گفت: ساختار قصه را به تعبیر خودم از واقعه کربلا گرفته بودم. شاید بگویند این موضوع به ماجرای کربلا ربط ندارد، اما در کربلا غیر از نزدیکان امام بقیه یاران کسانی بودند که بعدها به امام ملحق شدند و دوست داشتم این ذهنیت را در فیلم ایجاد کنم که کسانی هستند که به تدریج به این حلقه اضافه میشوند و ماجرا شکل یک حماسه را میگیرد.
کارگردان "وصل نیکان" گفت: نسبت به محلههای این فیلم به شدت احساس نزدیکی میکنم و هر زمان که از این محلهها میگذرم از بوی خانههای کاهگلی لذت میبرم و این خاطره برایم تداعی میشود که در زمان جنگ یک موشک شش متری در یکی از این محلهها فرود آمده بود که در نهایت توسط خود مردم از محله خارج شد.
حاتمیکیا در ادامه درباره تغییر نگاهش به شهر در فیلم "دعوت" نیز گفت: در این فیلم قرار بود قصه شش خانواده را تعریف کنیم که هر یک از این خانوادهها دارای هویت مشخص هستند که بخشی از این هویت در مکان شکل میگیرد. به همین دلیل آگاهانه سعی کردم به طبقهبندی افراد بپردازم و در فیلم این تفکیک را ایجاد کنم.
وی ادامه داد: در زمان "وصل نیکان" خیلی قدرت فهم بچههای شمیران را نداشتم و در آن بیشتر به محلاتی پرداختم که درک کرده بودم و با آن ارتباط نزدیک داشتم. در گذشته این محلات دارای نوعی هویت بودند و خوب میشد ویژگیهای شخصیتی افراد را بر اثر محل زندگی و خانه آنها تصویر کرد. اما امروز تمام شهر را آپارتمان گرفته و من نمیتوانم هیچ هویتی به آنها بدهم.
این فیلمساز افزود: امروز برای رسیدن به این مراسم از ترس ماندن در ترافیک مدام از کوچه پسکوچه آمدم و راهم را دور کردم تا به مقصد برسم. شرایط فیلمسازی دقیقا به همین شکل است و مجبوریم برای اینکه حرفمان را بزنیم راهمان را دور کنیم. من از افرادی هستم که مدعیام تا حدی علم خود را نگه داشتهام. اما مدتهاست دیگر آن لذتی که از ساختن فیلم میبردیم وجود ندارد.
وی ادامه داد: خدا را شکر که هیچوقت به فیلمسازی به عنوان منبع درآمد نگاه نکردهام، اما بعد از ساخت این تعداد فیلم و سریال، حتی اگر یکسال نتوانم فیلم بسازم کمیتم لنگ میزند. من فیلمساز باید به خود اجازه بدهم فازهای دیگر را نیز امتحان کنم. "دعوت" هم فیلم مبتذلی نبوده و حتما حرفی برای گفتن داشته است.
حاتمیکیا گفت: مرا از جامعه جدا نکنید. من با مشخصات جامعهام فیلم میسازم و اکنون حالم خوش نیست. اما حداقل سعی دارم صورتم را با سیلی سرخ نگاه دارم. پس شما چرا فیلمسازی را که به گفته خودتان واکنشهای او برگرفته از جامعه است از جامعه جدا میکنید و مستقل مورد تحلیل قرار میدهید؟ به من به عنوان فیلمساز حق بدهید حوزههای دیگر را هم امتحان کنم.
کانون فیلم شهر دوشنبه هر هفته ساعت 18 در فرهنگسرای هنر به نقد و بررسی یک فیلم شهری با حضور کارگردان میپردازد.