کد خبر: ۹۵۷۳
تاریخ انتشار:

تبیینهای مختلف در فلسفه ذهن

دو نوع تبیین که ما می‌شناسیم تبیین کارکردی و تبیین تجزیه‌ای هسند. یک نوع دیگر از تبیین را هم می‌توان در فلسفه ذهن معرفی کرد که بر اساس مقایسه با نظامهای هماهنگ‌کننده تعریف می‌شود.

به آن­چه با تبیین پدیده­ای یا حوزه­ای از پدیده ها گره می­خورد عطف­توجه نشان دهید. یک تبیین [از این نوع] فهم ما از چیزی را که امیدوارم فهم کنیم آشکار موجه یا هموار می­کند. یک نوع آشکار از این تبیین ، تبیین تجزیه­ای[1] است: ما ماهیات پیچیده را با مشاهده این­که چگونه اجزایشان گرهم می­آیند و با هم تعامل دارند فهم می­کنیم. شما گرما را با تشخیص این­که گرما دادن به یک شی­ء مولکول­های سازندۀ آن را تحریک می­کند و این تحریک به مولکول­های مجاور منتقل می­شود دریابید - با تماس کف­های پاهایتان به سنگ داغ کنار ساحل هم می­توانید این گرما را حس کنید. شما عمل­کرد یک ساعت، یا ماشینی که تکه­های شیرینی را بسته­بندی می­کند، یا یک جبهۀ هوای سرد یا میعان را با کشف مکانیسمی که متکفل رفتار ساعت­ها، ماشین­های بسته­بندی شیرینی، جبهه­های هوای سرد و یا جواهر مایع است درمی­یابید. در این موارد شما این مکانیسم را از طریق این­که چگونه آن کار می­کند و اجزای آن چگونه با هم تعامل دارند و چگونه با محیط­های اطراف خود برای تولید نوع خاصی از نتیجه تعامل دارند فهم می­کنید. تبیین مکانیستی ز این نوع در علوم، مهندسی، داروسازی و زندگی روزمره قاعده است.

به گزارش فارس، نوع دیگری از تبیین، نوعی که بیش­تر در روان­شناسی و فلسفۀ ذهن مورد توجه است تبیین کارکردی است. با ارائۀ تبیین کارکردی من از جزییات فیزیکی یک مکانیسم انتزاعی صورت می­دهم و بدان به صورت منحصر به فردی بر حسب نقش­های علّی اجزای آن توجه می­کنم. ما می­توانیم عملکرد یک ماشین بخار یا یک ماشین محاسبه­کننده یا بخش هاضمه موجود انسانی را بدون توجه به "تحقق فیزیکی" یا "تحقق" این امور شرح دهیم.

یک شیوۀ کاملاً متفاوت فهم حوزۀ اشیا ، بسط یک شرح دقیق از این ساختار حوزه است. این نکته می­تواند از طریق پوشش دادن این حوزه با حوزۀ دیگری که ساختارش پیشاپیش به­خوبی فهم شده است تحقق یابد. ما معیارهای مدرج، توازن­های ترازگونه و دماسنج­ها را برای شرح طول­ها، وزن­ها و دماهای اشیا به کار می­بریم. به همین ترتیب آرایش سطح سیاره­مان را از طریق اعمال یک ساختار هماهنگ کننده بر آن می­شناسیم. این نظام از هماهنگ­کنندگی­ها هر زمان ما را قادر می­کند تا مناطق، فاصله­ها و موقعیت­های مربوط به اشیا و پدیده­ها بر سطح سیاره را مشخص کنیم. این امر هم­چنین ما را قادر می­کند که انواع مشخصی از پیش­بینی را صورت دهیم. اگر شما سرعت یک شی­ء را که در عرض سطح سیارۀ ما حرکت می­کند بدانید و هم­چنین موقعیت زمانی آن را بدانید می­توانید موقعیتش را در زمان آتی پیش­بینی کنید. اگر موقعیت آن شیء و فاصله، جهتش را از شی­ء دیگر بدانید می­توانید موقعیت شی­ء دوم را مشخص کنید.

نظام­های هماهنگ­کننده یک نوع ویژه از اندازه­گیری و استفاده از طیفی از اعداد برای طیفی از اشیا یا کیفیات را ارایه می­کنند. هنگامی­که شیء را با این عنوان که 4 متر طول دارد یا 55 کیلوگرم وزن دارد وصف می­کنید کدام ویژگی­ها از این شیء با این اعداد قابل تطبیق هستند؟ این پرسش گمراه­کننده است. اشیای فیزیکی رایج در موقعیت­های عادی ساختاری نسبتاً باثبات ارائه می­دهند که این ساختار از طریق نظام­های کاملاً قابل­فهم اعداد کارآمد و بدرد بخور است. ساختار این نظام­های توصیفی و نسبت­های میان مؤلفه­های آن­ها اساسی است؛ مؤلفه­های مشخصی که این [نظام­ها] را به وجود می­آورند از یک جنبه دل­بخواهی هستند. ما می­توانیم وزن­ها را بر حسب پوند یا کیلوگرم بیان کنیم و طول­ها را بر حسب فوت یا متر بیان کنیم. آن­چه اهمیت دارد این است که اعدادی که انتخاب می­کنیم و اصول موضوعه که ترکیب­های آن­ها را هدایت می­کنند یک ساختار مناسب را نشا ن دهند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین