رييس بنياد باران با تاکيد بر اينکه مي توان از "احساسات" براي تغييرات اجتماعي استفاده کرد و با اعلام کرد اينکه "در موقعيت سختي قرار دارم"، تاکيد کرد که بهتر است حول يک فکر و انديشه اجتماع بکنيم تا حول يک شخص.
سيدمحمد خاتمي
به گزارش روز سه شنبه ايرنا به نقل ازپايگاه اطلاع رساني بنياد باران، خاتمي تاکيد کرد: متاسفانه در دوره گذشته به حداکثرها دامن زده شد ولي بسياري از اين حداکثرها امور روبنايي بودند که توقع بود يک شبه حل شوند. توقعاتي که برخي درست و برخي نادرست بودند اما بههرحال تا زماني که در اولويت قرار نداشتند و تا زماني که زيربناهايش فراهم نبود، امکان تحقق آنها وجود نداشت.
وي تصريح کرد: اگر هم تحقق پيدا مي کرد دولت مستعجل است و موجي که به سرعت فرو مينشست. ما بايد با حداقلها بياييم. حداقلهايي که هم در دوران قبل با چالش مواجه بودند و هم اگر دوباره بياييم احتمالا با چالشهاي جديتري مواجه شوند.
خاتمي با تاکيد بر اينکه "ما نميتوانيم تنها شعار معيشتي بدهيم و بگوييم بايد به اقتصاد سر و سامان داد"، اظهار داشت: البته اينها مهم است و بايد گفته شود و به آن اهتمام شود؛ شايد يکي از مشکلات دوران اصلاحطلبي اين بود که در مقام بيان و تبليغات کمتر به اين مسائل توجه شد. البته من بارها گفتم با اينکه شعارهاي ما بيشتر سياسي و اجتماعي و کمتر اقتصادي بود اتفاقا در عرصه اقتصاد و معيشت مردم موفقتر بوديم تا سياست.
وي با اشاره به برخي مشکلات پيش آمده در گذشته گفت: بر اثر اين مشکلات يک نوع دلسرديها و دلزدگيهايي ايجاد شد که البته بخشي از آن حتما ناشي از ضعف ما بود اما بخش ديگرش به خاطر اين بود که ما به خاطر احساساتمان توقعاتي داشتيم که اساسا قابل اجرا نبود و ما احساس ميکرديم با تحول به وجود آمده اين توقعات بايد برآورده شوند در صورتي که نميشد برآورده شوند. دامن زدن به اين توقعات هم وضع را بدترمي کرد.
وي در توضيح مسئله دوم نيز اظهار داشت: مسئله ديگر اين بود که تصور ما از امکانات و توان فردي که به او دلبسته بوديم درست نبود. ما تصور ميکرديم توان او 100 است اما تنها توان او "دو" يا حداکثر "ده" بود ولي توقع ما از او توقع "صد" بود و واقعيت قضيه اين بود.
وي اظهار داشت: اگر با من مشورت ميشد ضمن تاييد و قدرداني از تلاشهاي صورت گرفته عزيزان در سراسر کشور، ميگفتم که درست است که ما يک مرحلهاي به نام انتخابات را پيشرو داريم اما حال که قصد سرمايهگذاري داريم بهتر است حول يک فکر و انديشه اجتماع بکنيم تا حول يک شخص.
وي تصريح کرد: اگر ما حول يک فکر اجتماع ميکرديم، اجتماعمان منسجمتر و آيندهدارتر بود. هرچند ممکن بود گستره کمتري داشته باشد.
خاتمي ادامه داد که وقتي همه چيز حول محور شخص باشد، اگر به هر دليلي به جايي نرسيم، اين شخص از ميدان خارج مي شود و اگر آنچه مورد انتظار بود، محقق نشود يا نگذارند محقق شود يا خود اين شخص به اين نتيجه برسد که شايد راه بهتري از حضور مستقيم وجود داشته باشد، مشکل به وجود ميآيد.
رييس موسسه بين المللي گفتگوي فرهنگ ها و تمدن ها ادامه داد که "اگر شما در مجموعهاي هستيد که نه تنها براي تحقق اين خواست و وعدههاي شما همراهي نميکند بلکه کارشکني هم ميکند، خطر ضايع شدن سرمايه و ايجاد اين تصور وجود دارد که با اين وعدهها در موضع قدرت نتوان کار کرد". وي تاکيد کرد که در اين صورت "ممکن است در جامعه ياس هم ايجاد کند".
رئيس موسسه بين المللي گفتگوي فرهنگ ها و تمدن ها همچنين افزود: مسئله ديگر اين است که براي آمدن به صحنه آيا بايد با اهداف و خواستههاي حداقلي وارد شد يا بايد از همين حداقلها هم صرفنظر کرد؟ البته بعضي وقتها گفته مي شود ما از فلاني انتظاري نداريم و او تنها بيايد تا اوضاع تغيير کند اما من به عنوان فردي که براي خود هويتي قائل هستم آيا از حداقلهاي خودم هم عبور کنم؟ البته حداقلهايي که ميگويم حداقلهاي اساسي و بنيادي است.
رييس بنياد باران ادامه داد: من دغدغه خاطرهايي داشتم که به صورت پراکنده در 10-12 سال گفته ام و اينکه به عنوان مباني اصلاحات به صورت سنجيده تر و منسجم تر تبيين شده است تا هر کسي که آن را ميپسندد حول محور ايجابي آن جمع شود.
وي تاکيد کرد که هر کس مباني تبيين شده توسط او را نميپسندد، مرزهاي خود را مشخص کند.
رييس موسسه بين المللي گفتگوي فرهنگ ها و تمدن ها، يکي از عوامل مهم براي تغييرات اجتماعي در موقعيت کنوني را "مدد گرفتن از احساسات" خواند و گفت: طبعا اين احساسات به هر دليلي مانند شرايط اجتماعي و ذهنيتي که جامعه دارد يا امکانات معنوي بيشتري که ممکن است وجود داشته باشد، خيلي زود متوجه يک مورد مشخص خارجي مانند يک شخص خاص ميشود که اگر براي تغيير اين وضع حول محور جمع بنگريد؛ ميتوان از اين احساسات بهره برد و مشکلات را حل کرد.
وي افزود: بايد راهکاري براي اينکه اين اميد و دلبستگي را به جرياني که دوام بيشتري دارد تبديل کنيم و شبيه موجي نباشد که پس از مدتي به هر دليلي فروکش کند بلکه در سرشت و سرنوشت کشور ما نقش داشته باشد.
خاتمي بار ديگر آمدن يا نيامدن خود را در گروي توان انجام کار برشمرد و گفت که در صورت نيامدن "آيا نبايد زمينهاي فراهم کنيم که کساني که امکان کار کردن با مشکلات کمتر دارند بيايند ولو اينکه آنها در ايده صد در صد مثل ما نباشد.
وي يکي از اثرات اين امر را چنين توصيف کرد که "فضا هم براي ما جهت کار اجتماعي و زير بنائي بازتر مي شود".
خاتمي در پايان تاکيد کرد: بنده اين روزها در موقعيت سختي قرار دارم؛ از يک طرف يک موج وسيع و يک تقاضاي اجتماعي و توقع از من وجود دارد که بيايم و از سوي ديگر اينکه آمدن براي خدمت کردن و کم کردن هزينه مردم است که اگر اين طور نشود، آمدن فايده ندارد.