يك.
قرآن کریم در سورهی مائده، آیهی 54 پرده از موضوع مهمی بر میدارد. ابتدای این
آیه اینگونه آغاز میشود: «يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن
دِينِهِ فَسوْف يَأْتى اللَّهُ بِقَوْمٍ يحِبُّهُمْ وَ يحِبُّونَهُ»؛ «اى كسانى كه
ايمان آوردهايد هر كس از شما از دين خود باز گردد، خداوند در آينده جمعيتى را مىآورد،
كه آنها را دوست دارد و آنها نيز خدا را دوست دارند». در این آیه، قرآن به صراحت
بیان میكند که اوّلا خداوند به تعبیر امروزی به دست کسی «چک سفید» نداده و ثانیا
خداوند آنقدر کارتهای رونکرده در آستین دارد که اگر فرد یا گروهی از دین او روی
برگردانند، افراد و اقوام دیگری باشند كه امر او را اجرا كنند.
دربارهی اینکه این «قوم» که قرآن از آن یاد میکند چه کسانی هستند اقوال مختلفی وجود دارد. در برخی از روایات اینطور نقل شده که منظور از آن امیرالمومنین علی(ع) است. در جنگ خیبر، هنگامی که پیامبر(ص) افراد مختلفی را برای فتح قلعهي يهوديان فرستادند و آنان از عهدهی کار بر نیامدند، يك شب در مركز سپاه اسلام، رو به جمعيت كرده و فرمودند: «لاعطين الراية غدا رجلا، يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله، كرارا غير فرار، لايرجع حتى يفتح الله على يده»؛ «به خدا سوگند پرچم را فردا به دست كسى مىسپارم كه خدا و پيامبر را دوست دارد و خدا و پيامبر نيز او را دوست دارند، پى در پى به دشمن حمله ميكند و هيچگاه از برابر آنها نمىگريزد؛ از اين ميدان باز نخواهد گشت مگر اينكه خدا به دست او پيروزى را نصيب مسلمانان كند.»
اما در برخی روایات نیز چنین آمده که منظور از اين قوم، «ایرانیان» هستند. چنانچه در تفسیر نمونه در اینباره نوشته شده است:
«هنگامى كه از پيامبر(ص) دربارهي اين آيه سؤال كردند دست خود را بر شانهي سلمان زد و فرمود: اين و ياران او و هموطنان او هستند. سپس فرمود: «لو كان الدين معلقا بالثريا لتناوله رجال من ابناء الفارس»: اگر دين (و در روايت ديگرى اگر علم) در ستارهي ثريا باشد، مردانى از فارس آن را در اختيار خواهند گرفت.
در روايات ديگرى نيز مىخوانيم اين آيه دربارهي ياران مهدى(ع) نازل شده است كه با تمام قدرت در برابر آنها كه از دين حق و عدالت مرتد شدهاند مىايستند و جهان را پر از ايمان و عدل و داد مىكنند.» (تفسير نمونه، ج4، ص418)
دو. اما ادامهی آیهي فوق مهمتر از قسمت اول آن است. در ادامهي آیه، خداوند از چهار خصوصیت اصلی این قوم سخن میگوید:
1- «أَذِلَّةٍ عَلى الْمُؤْمِنِين»: در برابر مؤمنان خاضع و مهرباناند
2- «أَعِزَّةٍ عَلى الْكَفِرِين»: در برابر دشمنان، سرسخت و پرقدرتاند
3- «يجَاهِدُونَ فى سبِيلِ اللَّه»: در راه خدا جهاد میکنند
4- «وَ لا يخَافُونَ لَوْمَةَ لائم»: و از سرزنش هیچ سرزنشگری نمیترسند
مردم
«ايران» در طول دوران بعد از انقلاب اسلامي بيش از پيش نشان دادهاند كه داراي 4
ويژگي فوق بوده و هستند. واضح است که اگر هركدام از ويژگيهاي فوق وجود نداشت،
بدون شك چيزي به نام «انقلاب اسلامي» هم معنا نداشت. چه آنكه، روي ديگر سكهي
خضوع در برابر مؤمنان، غرور در برابر دشمنان و صلابت در برخورد با آنها است.
از طرف ديگر جهاد در راه خدا نيز بدون شنيدن ملامت و سرزنش دشمنان امكانپذير نيست. آن كسي كه ميخواهد مجاهد في سبیل الله باشد بايد خودش را آمادهي شنيدن طعنه و سرزنش دشمنان كند. این خصوصیت همهی مؤمنان و دینداران در طول تاریخ حیات بشر بوده است. پیامبران و پیروان آنان همواره مورد طعنه و تمسخر دشمنان و کافران قرار گرفتهاند و تنها آنان تا آخر خط، در راه حق، «ثابت قدم» بوده و منحرف نگشتهاند که با شنیدن طعنهها و سرزنشها از راه به در نشدهاند. بزرگترين انسانهاي تاريخ كساني هستند كه بزرگترين سرزنشها را شنيدهاند.
سه. این موضوع مهم است که بدانیم رهیافتها، استراتژیها و تاكتيكهاي امر «سياست» بر مبناي آموزههاي ديني و اسلامي متفاوت از ساير مكاتب است. اسلام، رهيافتها و رويكردهاي استراتژيك مخصوص به خود را دارد كه در هيچ مكتب ديگري يافت نميشود. يكي از وجوه تفاوت رويكردهاي استراتژيك ديني با ساير مكاتب، نگاه همهجانبه و كُلنگر به ماهيت امر سياسي و مبادی و مبانی موجود در نظام سياسي است. اين نگاه كُلنگر و همهجانبه موجب شده تا دشمنان اسلام همواره در برابر استراتژيهاي ديني با شكست مواجه شوند چرا كه عقل جزءنگر و اتمستيك انسان غربي، اساسا قدرت فهم آن را ندارد.
در همين موضوع، چندي پيش و بهطور دقيق، در اولين روز سال 1391، سیدنا القائد در صحن جامع رضوي، از يكي از مهمترين استراتژيهاي ديني پرده برداشتند. ابتدا بياييد بار ديگر آن جملات را با هم مرور كنيم:
«ممكن است آمريكا خطرهائى براى كشورهاى ديگر ايجاد كند؛ ممكن است ديوانگى كنند. البته من همينجا بگويم؛ ما سلاح اتمى نداريم، سلاح اتمى هم نخواهيم ساخت، اما در مقابل تهاجم دشمنان - چه آمريكا و چه رژيم صهيونيستى - براى دفاع از خودمان، در همان سطحى كه دشمن حمله كند، به آنها حمله خواهيم كرد.
قرآن كريم به ما نويد داده است: «و لو قاتلكم الّذين كفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا يجدون وليّا و لا نصيرا. سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلا». هيچجا در قرآن نيامده است كه اگر شما شروع به جنگ كرديد، حمله كرديد، حتماً پيروز خواهيد شد؛ ممكن است پيروز بشويد، ممكن است شكست بخوريد – همچنان كه در جنگهاى صدر اسلام، آنجائى كه مسلمانان حمله كردند، گاهى شكست خوردند، گاهى هم پيروز شدند - اما وعده داده است كه اگر دشمن ابتدا به حمله كرد، آن دشمن قطعاً شكست خواهد خورد. نبايد بگوئيد اين مخصوص صدر اسلام است؛ نه، «سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلا»؛ اين قانونِ الهى است. ملت ايران عازم است، بانشاط است، در فكر تهاجم و تجاوز نيست؛ اما به هستى خود، به ثروت خود، به هويت خود، به اسلام خود، به جمهورى اسلامىِ خود با تمام وجود دلبسته و علاقهمند است.»
اين جملات بهخوبي نشان ميدهد كه:
اوّلا جمهوري اسلامي به دنبال توليد سلاح هستهاي نيست و بنابراين ادعاي طرف غربي در اينباره اساسا پوچ و بيمحتوا است
ثانيا جمهوري اسلامي هيچگاه آغازكنندهي جنگ نخواهد بود چنانكه تاريخ سي سال گذشته نيز صحت اين مسأله را به خوبي نشان داده است
ثالثا جمهوري اسلامي در صورت حملهي دشمن، در همان سطح به او حمله خواهد كرد و پس حداقل توانايي نظامي و تسليحاتي ايران در همان سطح دشمنان است
رابعا که نکتهی مهم بحث در آن نهفته است اینکه هر کجا که دشمنان دین و «جبههی باطل»، شروع کنندهي تهاجم بوده است، طبق وعدهي خداوند، بي شك و بلاتردید پيروزي با «جبههي حق» خواهد بود.
ماجراي
«صلح حديبيه» و پيروزي بلامنازع مسلمانان عليه جبههي باطل كه اتفاقا شأن نزول اين
آيات نيز مربوط به آن ماجرا است دقيقا بر همين منوال بوده است. كه امام صادق(ع)
دربارهي آن فرمودند: «و ما كان قضية اعظم بركة منها»؛ «هيچ جرياني در تاريخ زندگاني
پيامبر اسلام سودمندتر از پيمان صلح حديبيه نبوده است». چرا؟ به اين دليل كه همين
ماجرا بود كه در نهايت موجب فتح مكه، يعني پايگاه اصلي جبههي باطل و استكبار، آن
هم بدون هيچ جنگ و درگيري و خونريزي شد.
ملت ما در دوران انقلاب اسلامی هم از این ماجراها کم ندیده است. یک نمونهی آن ماجراي «طبس» است. دشمنی که به زعم خود همهی پیشبینیها و تمهیدات لازم برای سرنگونی انقلاب اسلامی را تدارک دیده بود، به یکباره با طوفان سهمگین شنی مواجه شد که افتضاح شکست و زمینگیر شدن او بهوسيلهي آن، تا الان نیز نقل محفلهای بینالمللی است. همان ایام، آن حکیم هوشیار عالَم سیاست، حضرت روحخدا که عالم را محضر خدا میدید و در ید قدرت او، بلافاصله فرمود: «آن شنها مأموران خداوند بودند». این یعنی نگاه کلنگر و تفاوت نگاه استراتژیک دینی با دیگران که غرب عاجز از فهم آنان است. بر همين مبنا است كه غرب حتي از فهم ماهيت انقلاب اسلامي نيز ناتوان است. «جيمي كارتر» در جايي به اين موضوع اشاره كرده و با عصبانيت ميگويد:
«من از رییس وقت سازمان سیا که بهدلیل پیروزی انقلاب اسلامی از کار برکنار شد پرسیدم: یعنی شما با این همه آدمی که در دنیا دارید، با این همه تجهیزات فوق پیشرفته، با این همه بودجهای که صرف میکنید، نتوانستید انقلاب مردم ایران را پیشبینی کنید؟ او در پاسخ گفت: آنچه در ایران روی داده است یک بیتعریف است، کامپیوترهای ما آن را نمیفهمند.»
چهار. حالا بياييد به دوران خودمان. بياييد نگاهي به پروندهي هستهاي ايران بياندازيم. آيا توليد انرژي هستهاي براي مصارف غير تسليحاتي و غير نظامی، و در چارچوب ضوابط و قوانين NPT حق قانوني و مسلّم ملت ايران هست يا خير؟ واضح است كه آري. اما جبههي استكبار براي آنكه از قدرت «جبههي حق» كه در دوران حاضر بيترديد علمدار آن انقلاب اسلامي ایران است، به شدت ميترسد، حداقل یک دهه است که به انواع و اقسام مختلف درصدد جلوگیری ايران از دستيابي به این حق قانوني خود است. تأسفبار آنکه در دورهای از ادوار اين كشور نیز برخی از دولتمردان جمهوری اسلامی همنوا با غرب شده و به خواستههای نامشروع و وقیحانهی آنان تن داده و کلیهی فعالیتهای هستهای ایران را متوقف و نیروگاههای هستهای کشور را نیز پلمب کردند. چرا؟ برای آنکه متأسفانه روحیهی «أَعِزَّةٍ عَلى الْكَفِرِين» نداشتند. برای آنکه «وَ لا يخَافُونَ لَوْمَةَ لائم» نبودند. برای آنکه از هیبت پوشالی غرب ترسیدند و خیال کردند که واقعا توانایی مواجهه با آن را ندارند. برای آنکه این سخن سیدناالقائد را نشنیده گرفتند که:
«من بارها اين نكته را عرض كردهام كه استكبار، بيش از اينكه نان قدرت و توانايى خودش را بخورد، نان هيبت و تشر خودش را مىخورد. اصلاً استكبار، با تشر و ابهت و شكلك درآوردن و ترساندن اين و آن، زنده است.
الان امريكا طورى با ملتهاى جهان سوم - حتّى اين اواخر، با ملتهاى ثروتمند و قوى - حرف مىزند كه انگار اگر او نخواهد، اينها نمىتوانند نفس بكشند! اصلاً امروز امريكا، با شوروى و اروپا هم اينگونه حرف مىزند؛ با كشورهاى جهان سوم در آفريقا و آسيا كه بهجاى خود. سردمداران اين كشورها هم متأسفانه باور مىكنند؛ در حالى كه اگر ده كشور از كشورهاى فقير دنيا - نمىگويم همهى كشورها، يا كشورهاى پولدار - بيايند با هم متحد بشوند و تصميم بگيرند كه از امريكا نترسند، با او كارى نداشته باشند، به امريكا باج هم ندهند، اجازه ندهند كه او از آنها استفادهى سوقالجيشى و نظامى و اقتصادى بكند؛ نه فقط امريكا، بلكه جناح مستكبر دنيا را مىتوانند وادار به عقبنشينى كنند.» (12/02/1369)
پنج. اما نیم نگاهی به تحولات دو سه سال اخیر یعنی بهطور خاص از زمانی که تیم جدید مذاکره کنندهي هستهای ایران به ریاست دکتر سعید جلیلی روی کار آمد نشان میدهد که اوضاع تفاوت پیدا کرد. آن چیزی که به عنوان برآیند و نتیجهي مذاکرات از ژنو تا استانبول و بغداد و مسکو میتوان استنباط کرد این است که در هر مرحله، جمهوری اسلامی با هوشمندی تمام، گام به گام به سمت دستیابی ایران به حقوق مسلم و طبیعی خود نزدیک شده و در عوض، کشورهای غربی نیز در هر مرحله منزویتر و از مواضع خود عقبنشینی بیشتری کرده اند. در اينباره، علی باقری، معاون بينالملل سعيد جليلي، چند شب پيش در گفتگو با شبكهي دو سيما، با اشاره به 8 نامهي رد و بدل شده بین جلیلی و اشتون در فاصلهي مذاکرات استانبول1 تا استانبول2 گفت: «در 4 نامهي اشتون تفاوتهای عینی مشاهده میشود بهطوری که در نامهي اول اعلام کرد حاضر نیست در مورد حقوق هستهای ایران صحبت کند. اما در 3 نامهي بعدی گفت که بر حقوق ایران در چارچوب NPT احترام میگذاریم. وی در نامههای بعدی گفت که در مورد پیشنهادات ایران و موضوعات غیر هستهای حاضریم مذاکره کنیم و همچنین رویکرد گام به گام و اصل عمل متقابل نیز در نامههای بعدی وی لحاظ شد.»
دلیل اين «پیشروی» جمهوری اسلامی و «عقبنشینی» گام به گام غرب دقیقا در همان موضوعاتی است که در ابتدای این متن گفته شد. تیم مذاکره کنندهی هسته ای ایران نشان داده که به هیچ وجه مرعوب طرف مقابل نشده و از تهدیدهای آبکی آنان - که البته حرف جدیدی هم نیست و در این سی سال است دائما همان حرفها را تکرار کردهاند- نهراسیده است. جلیلی آنقدر در برخورد با تیم غربی از خود صلابت و اقتدار نشان داد که مذاکرهکنندگان غربی هم متوجه این موضوع شدند که او اهل معامله و باج دادن نیست. اگر یادتان باشد بعد از مذاکرات بغداد، حتی دستگاه رسانهای انگلیس، یعنی BBC نیز به این مسأله پرداخت و نوشت:
«جلیلی تاکنون برای دیدار با نمایندهی آمریکا در گروه پنج بهعلاوهی یک، مقاومت زیادی از خود نشان داده است. او با اینکه معاون اروپا و آمریکا در وزارتخارجهي ایران بوده از منتقدان سیاست نزدیکی ایران به غرب است.»
در ادامه، BBC جلیلی را شخصی هوشمند و نفوذناپذیر معرفی کرد و نوشت:
«رسانههای نزدیک به حکومت ایران سعید جلیلی را هوشمند و نفوذناپذیر میخوانند اما دیپلماتهایی که از نزدیک با او دیدار کردهاند او را فرد آرام و غیرمنعطفی توصیف میکنند که هر چند اشارهي مستقیمی به پای قطع شدهاش نمیکند اما بهوضوح غرب را مسبب جنگ ایران و عراق و تجهیز حکومت صدام به سلاحهای کشتار جمعی میداند.»
BBC چنین رفتاری را مانند مردان بزرگ دههی ابتدایی انقلاب عنوان کرد و افزود:
«سیاستمداری که راه رفتن او به سبب پای مصنوعیاش صدمات جنگ ایران و عراق را تداعی میکند و شیوهي رفتار سادهاش که رسانههای ایران با انتشار تصاویر پی در پی سعی در تثبیت آن دارند، بیش از هرچیز یادآور رفتار سیاستمداران صدر انقلاب بهمن ۱۳۵۷ است.»
شش. باری، تنها پایداری و استقامت چند نفر از فرزندان انقلابی خميني، موجب شکستن هیمنهی جبههي استکبار و عقبنشینی آنان از مواضع آفندی خود شد. اینک این جمهوری اسلامی است که از موضع پدافندی به موضع آفندی تغییر استراتژی داده است. چند روز پيش روزنامهي «هافينگتون پست» هم به اين موضوع اشاره كرد و دست برتر مذاكرات را با طرف ايراني عنوان كرد. اين روزنامه در تحليل خود مدعي شد که اقدامات واکنشي ايران براي مقابله به مثل با تشديد فشارها بر 3 محور احتمالي متمرکز خواهد شد:
احتمال اول: ايران احتمالا غنيسازي اورانيوم با غلظت 60درصد که ميتواند براي توليد سکوهاي سوختي مورد نياز در راکتورهاي پزشکي مورد استفاده قرار گيرد را در پيش گيرد. و همچنين ميتواند اورانيوم را با غلظت 90درصد که در ساخت زيردرياييهاي اتمي کاربرد دارد غنيسازي کند
احتمال دوم: ايران، تاسيسات زيرزميني فردو را تکميل كرده و نصب آبشارهاي سانتريفيوژ در تاسيسات فردو را سرعت خواهد بخشيد
احتمال سوم: ايران در واکنش به دور جديد تشديد تحريمهاي نفتي ميتواند در مسير کشتيهاي نفتي در تنگهي هرمز اخلال ايجاد کند که اين موجب افزايش قيمت نفت ميشود و هزينههاي تشديد فشارها از سوي واشنگتن را افزايش داده و با افزايش قيمت بنزين به اقتصاد آمريکا صدمه زند.
و اينها
همه يعني همه چيز به نفع جمهوري اسلامي است. البته اين بدان معنا نيست كه در اين
راه، هيچ سختي و فشار و تحريمي وجود ندارد. كه اساسا چنين ادعايي بنا بر موارد فوقالذكر
از اصل باطل است. اما تجربه نشان داده كه مردم ايران بيش از آنكه به فكر آب و نان
و لذّات آني و زودگذر باشند، به فكر «عزت» و «سرافرازي» ميهن خود بودهاند. به خصوص آنکه پای «عامل خارجی» هم در میان باشد.
و لابد حالا با اين تفاصيل سؤال خواهید کرد که بالاخره نتیجهی این مذاکرات چه خواهد شد؟ سرانجام پروندهی هستهای ایران به کجا ختم میشود؟
سرانجام و نتیجهی امر معلوم است. بیتردید نتیجه همانی است که سیدنا القائد در توضیح «اَبَر استراتژی» دينی خود بیان کردند:
«قرآن كريم به ما نويد داده است: «و لو قاتلكم الّذين كفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا يجدون وليّا و لا نصيرا. سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلا». هيچ جا در قرآن نيامده است كه اگر شما شروع به جنگ كرديد، حمله كرديد، حتماً پيروز خواهيد شد؛ ممكن است پيروز بشويد، ممكن است شكست بخوريد – همچنان كه در جنگهاى صدر اسلام، آنجائى كه مسلمانان حمله كردند، گاهى شكست خوردند، گاهى هم پيروز شدند - اما وعده داده است كه اگر دشمن ابتدا به حمله كرد، آن دشمن قطعاً شكست خواهد خورد.»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com