کد خبر: ۸۰۶۲
تاریخ انتشار:

حمله ارتش های عرب به فلسطینی ها!

این کار برای دولت های عرب، سه سود دارد: اول آنکه ارتش های عربی، "احتمالا" طعم یک پیروزی را خواهند چشید و از این بابت عقده تاریخی شان بهبود خواهد یافت( هر چند بعید است که بتوانند در مقابل ملتی با سلاح سنگ و موشک های دست ساز هم پیروز شوند)، دوم اینکه از دورویی و نفاق کنونی رهایی خواهند یافت و نهایتاً مراتب ارادت شان به صهیونیست ها عملاً ثابت خواهد شد
به گزارش عصرایران در طول شش دهه گذشته که از اشغال فلسطین و تاسیس اسراییل می گذرد، دولت های عربی، چهار مرحله کاملا متفاوت را در قبال مساله فلسطین تجربه کرده اند که به طور کاملا خلاصه به شرح زیر است:


1- غفلت تاریخی

این مرحله از نخستین روزهای اعزام یهودیان از اروپا و سایر نقاط جهان به فلسطین که تحت حمایت انگلیس انجام می شد، آغاز گردید و تا 1967 ادامه یافت. در طول این مدت، هر چند مردم فلسطین در اعتراض به مهاجرت یهودیان دست به اقداماتی زدند و افرادی مثل عزالدین قسام و عبدالقادر حسینی مبارزاتی را علیه اشغالگری سامان دادند ولی دولت های عربی با غفلت بزرگ خود نسبت به شکل گیری تدریجی اسراییل در قلب سرزمین اسلامی و غرب، باعث ناکامی این جنبش ها شدند.


2- در کنار ملت فلسطین

با اعلام موجودیت اسراییل در 1948 و گسترش دامنه جغرافیایی آن در فلسطین، رهبران عرب که گویا تازه از خواب غفلت بیدار شده بودند، به تکاپو افتادند تا بلکه بتوانند چاره ای تمهید کنند و توطئه صهیونیستی را مهار نمایند.

از این رو و البته با یک تاخیر طولانی، اعراب در سال 1967 وارد جنگ با اسراییل شدند و هر چند شکست خوردند ولی این امیدواری در بین مردم فلسطین پدید آمد که جهان عرب، آنها را تنها نگذاشته و در اندیشه آنهاست.

3- سازش و بی تفاوتی

در این دوران، سران عرب، رویکرد سازش را پیشه کردند و درصدد برآمدند با به رسمیت شناختن اسراییل، صهیونیست ها را با ملت فلسطین تنها بگذارند و از این پس تنها نظاره گر ماجرای فلسطین باشند.
امضای پیمان کمپ دیوید توسط انورسادات و سپس به رسمیت شناختن اسراییل توسط یاسر عرفات در دوران نخست وزیری اسحاق رابین، شاخصه های این دوره به شمار می روند.

4- کمک به اسراییل

پس از آنکه فلسطینی ها از سوی سران عرب تنها گذاشته شدند، با رویکرد نگاه به درون، سیاست های جدید دفاعی خود را تنظیم کردند و در همان حال، ایران نیز که صاحب نظام جدید سیاسی شده بود، بر حمایت از مقاومت فلسطین تاکید کرد.

روند مقاومت در برابر صهیونیست ها (در فلسطین و لبنان) اوضاع را به سمتی برد که سران عرب، اوضاع سیاسی منطقه را به سود خود ندیدند و به ویژه در میان افکار عمومی جهان عرب، دچار چالش های جدی شدند.

از این رو، به جای اصلاح رویکرد خود در قبال فلسطین و حمایت از مقاومت در برابر تجاوز، کمک های پنهانی خود به اسراییل برای سرکوب مقاومت (چه در لبنان و چه در فلسطین) را در دستور کار خود قرار دادند و به کرات به تل آویو برای قتل عام فلسطینی ها، چراغ سبز نشان دادند که کشتار اخیر غزه، تنها یکی از این موارد بود.

با این اوصاف به نظر می رسد چنانچه سران عرب همچنان بخواهند روند حاضر را استمرار دهند باید در آینده شاهد مرحله پنجم تعامل دولت های عرب با مساله فلسطین نیز باشیم و آن عبارت است از ورود ارتش های عربی به فلسطین برای سرکوب مستقیم فلسطینیان و قتل عام آنها.


این کار برای دولت های عرب، سه سود دارد: اول آنکه ارتش های عربی، "احتمالا" طعم یک پیروزی را خواهند چشید و از این بابت عقده تاریخی شان بهبود خواهد یافت( هر چند بعید است که بتوانند در مقابل ملتی با سلاح سنگ و موشک های دست ساز هم پیروز شوند)، دوم اینکه از دورویی و نفاق کنونی رهایی خواهند یافت و نهایتاً مراتب ارادت شان به صهیونیست ها عملاً ثابت خواهد شد.

براستی آیا با این سران حاکم عرب، تحقق چنین دورانی دور از ذهن است؟

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین