کد خبر: ۷۶۸۷۱
تاریخ انتشار:

شهاب سنگی که به زمین نزدیک می شود

توفیق محمداف

آمریکایی ها در دهه 90 قرن بیستم قدم به خاک جمهوری مستقل و جوان آذربایجان گذاشتند. سفارت آمریکا با برگزاری مراسم های مختلفی توجه مردم را به طرف خود جلب میکرد و مردم با علاقمندی در این مراسمها شرکت می کردند تا هم ببینند نظام سرمایه داری چگونه نظامی است و هم شکمی از عزا در بیاورند. ما نظامیان نیز در جشنها و مراسمی که به مناسبت اعیاد مختلف برگزار می شد و وابستگان نظامی آمریکایی نیز در آن شرکت میکردند، با آنها ملاقات می کردیم. یک روز از ما برای شرکت در جشن تفنگداران نیروی دریایی آمریکا دعوت شد. در این مراسم سرودی خوانده می شد که مضمون آن چنین بود؛ "ما وطن را حفظ کرده ایم. ما شکست ناپذیریم و در سواحل لیبی هستیم".

با خود گفتم که این کدام لیبی می تواند باشد؟ آیا همان لیبی آفریقاست که یک اقیانوس از آمریکا فاصله دارد؟ بله. منظور آنها همان لیبی بود. من که مثل نظامیان شوروی فکر می کردم، ناگهان دریافتم که آنها نه تنها در سرود خود ، بلکه در واقعیت نیز از کشورشان در سواحل لیبی محافظت کرده اند. بعدها دریافتم که سیاست خارجی آمریکا بویژه در زمینه دفاعی بر اصل بکارگیری زور و خشونت و توهین علیه ملل کوچک استوار شده است. سپس در جریان حوادث یوگسلاوی، عراق و افغانستان بوضوح دیدم و اطمینانم بیشتر شد. حتما تفنگداران آمریکایی در خواب سرود می خوانند و ماهیت آن نیز این است که در سواحل ایران از کشورشان محافظت می کنند.

ثانیا از لاقیدی هموطنانم  ناراحت شدم؛ در بحران عراق که آمریکا هزینه زیادی صرف القای حقانیت خود برای دخالت نظامی در آن کشور می نمود و آقای سوروس نیز از نظر مالی از این طرح حمایت می کرد، جوانان ملبس به کت و شلوار آقای سوروس کنفرانس ها و سمینارهایی برگزار می کردند و هدفشان نیز القای این مساله بود که در باره هر مساله ای می خواهید بحث بکنید، ولی علیه آمریکا چیزی نگویید.

سوروس در کشورهای تازه استقلال یافته به هدف خود رسید و افراد زیادی پیدا شدند که از مداخلات خشن آمریکا در کشورهای جوان، از اروپا گرفته تا آفریقا حمایت کردند. ولی، فلاکت خیلی سریع به ما نزدیک شده و ممکن است در آتش آن بسوزیم.

اخیرا استراتژی نظامی آمریکا موسوم به "امنیت قرن 22 و حفظ نقش هدایت کننده آمریکا در جهان" اعلام شد. از محتوای این سند پیداست که منظور آمریکایی ها چیست؛ آمریکایی ها میخواهند بر دنیا سلطنت بکنند و پایگاههای خود را در اقیانوسهای آرام و اطلس و خاورمیانه و آسیای جنوبی مستقر بکنند.

خاورمیانه عمدتا موجب دردسری برای سیاست خارجی آمریکاست. زیرا، این منطقه 80 درصد ذخایر نفتی جهان را در خود دارد و این ذخایر نیز از طریق تنگه هرمز که تحت نظارت ایران است، به بازارهای جهان حمل می شود.

برای یک لحظه فراموش کنیم ایران همسایه نزدیک ماست و اشتراکات زیادی بین ما وجود دارد و فکر کنیم که همتبارانمان که جمعیتشان سه برابر جمعیت جمهوری آذربایجان است، در ایران زندگی نمی کنند. در صورت وقوع جنگ، چیزی که بسیار بد خواهد بود، این است که در این جنگ (در واقع نه جنگ، بلکه بمباران گستاخانه و بدون مجازات سراسر ایران) دهها هزار آذربایجانی که این کاسه لیس ها خود را بعنوان دلسوزان آنها قلمداد می کنند، کشته خواهند شد. برای یک لحظه تصور کنیم که در جریان این بمباران ها آثار تاریخی گران بهای این کشور که حتی در مقایسه با نمونه های موزه بغداد نیز ارزش بیشتری دارد، از بین خواهد رفت. بگذریم از اینکه ایران دارای زیرساختهای بسیار پرظرفیت تری در مقایسه با عراق و افغانستان است که در نتیجه بمباران از بین خواهد رفت.

ولی وحشتناک تر از هرچیز دیگری این است که فلاکت انسانی در ابعاد گسترده بویژه برای کشور ما و مناطق جنوبی آن ( جمهوری آذربایجان) به بار خواهد آمد و در نتیجه، اقتصاد آذربایجان لطمه سنگینی خواهد خورد، قیمت ها افزایش خواهد یافت و کمبود شدید کالاهای مصرفی مشاهده خواهد شد و معضلات متعدد دیگری نیز پیش خواهد آمد.

حال ببینیم که در صورت بسته شدن تنگه هرمز توسط ایران چه وضعیتی پیش خواهد آمد. اولا؛ ایران از امکانات کافی برای مین گذاری تنگه هرمز برخوردار است. ارتش آمریکا برای مین روبی کامل تنگه هرمز حد اقل یک ماه وقت لازم دارد(بر اساس برآورد کارشناسان). تصور کنید که اقتصاد جهان در نتیجه کمبود یک ماهه نفت با چه وضعیتی مواجه خواهد شد و چین که اقتصادش کاملا وابسته به نفت خاور میانه است، چه واکنشی نشان خواهد داد.

اینجا علایم هدف اصلی آمریکا به تدریج نمایان می شود. مشخص می گردد که آمریکایی ها اصلا کاری به برنامه هسته ای ایران ندارند و صرفا قصد نظارت بر ایران، ذخایر نفت منطقه و صادرات نفت به چین را دارند. زیرا چین رفته رفته به یکی از بازیگران مهم بازار نفت جهان تبدیل می شود و قادر است موقعیت هر کشوری را در این بازار تحت الشعاع قرار بدهد. از این رو محدود کردن صادرات نفت به چین از طریق نظارت بر ایران اولویت اصلی برای آمریکاست.

در چنین شرایطی به جای اینکه همه به پا خیزند و  علیه از سر گیری عملیات نظامی وارد عمل شوند و به طرحهای تجاوزکارانه آمریکا اعتراض کنند، اقدام به استفاده از کارت جاسوسی خود می نمایند، کارتی که توسط خود آمریکا بازی می شود. بر کسی پوشیده نیست که هیچ کشوری برای نابودی یک معلم دهها تن از عوامل اطلاعاتی خود را لو نمی دهد.

دو سازمان جاسوسی که قدرتمندترین سازمانها از نوع خود در جهان محسوب می شوند، دست به اقداماتی جهت نابودی دانشمندان در تهران زده اند. آیا این نشانه ستیزه جویی و تروریسم نیست؟ اگر این اقدام علیه دانشمندان آمریکایی صورت می گرفت، در سراسر جهان جار می زدند که ایران تروریست است. به این ترتیب، مشخص می شود که آمریکا یک کشور تروریستی و یا حامی تروریسم می باشد.

حال ببینید که چه حادثه ای روی می دهد. قطعنامه سازمان ملل متحد در مورد سوریه در شورای امنیت مذاکره می شود. ولی آمریکا اعتنایی به گزارش نماینده سوریه ندارد. خانم رایس نماینده آمریکا به نقطه نظرات کشوری که حوادث فجیع در آن بوقوع می پیوندد، توجهی نمی کند. حوادثی که در وهله اول برای خود سوریه فاجعه آمیز است. آیا این بی اعتنایی نسبت به آرای ملل کوچک و دخالت در امور داخلی سایر کشورها نیست؟

آمریکا در کشورهای مشرق زمین مرگ و نا آرامی به بار می آورد و این سیاست واشنگتن پایانی ندارد.

اکنون شهابسنگی در حال نزدیک شدن به کره زمین است. گرچه دانشمندان آن را برای سیاره ما خطرناک نمی دانند، ولی برخی رسانه ها این خبر را بزرگ می کنند. البته، محال است باور کنیم که طبق تقویم تمدن مایا، سال 2012 پایان زندگی بنی آدم خواهد بود. ولی اظهارات نسنجیده مقامات و اقدامات ستیزه جویانه یک ابرقدرت ممکن است نتایج فلاکت باری در پی داشته باشد. زیرا همه ما باید به پا خیزیم و یکصدا فریاد بر آوریم: « آمریکا یی ها ! کاری به کار ما نداشته باشید».

منبع: نشریه "ینی خبر" آذربایجان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین