کد خبر: ۶۵۸۰۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

روزهاي پس از الماس

مستند "روزهاي پس از الماس" چهارشنبه شب از شبكه سوم سيما پخش شد. متن اين مستند بدين شرح است:

پنج ماه زماني بود که اردوگاه اپوزيسيون سر در گم و آشفته به يک مستند فقط 30 دقيقه اي واکنش نشان دهد، واکنش هايي که گاه خشم آلود و بيشتر مضحک بودند.

راديو زمانه 20 خرداد 1390: يک فيلم اطلاعاتي جمهوري اسلامي ظاهر شده است و ادعاهايي را مطرح مي کند.
مصاحبه بني صدر با راديو زمانه : آقاي مدحي آنها را دست انداخته  و به بازي گرفته است.
راديو فردا 20/3/1390 :اينها اينقدر احمقند که اين بساط را در دنيا راه مي اندازند و با گردن شکسته از همه جا مي آيند بيرون و حيثيت اپوزيسيون را بردند.


واکنش تلويزيون هاي ضد انقلاب درباره الماسي براي فريب: اينها حيثيت اپوزيسيون را برده اند . ببينيد اپوزيسيون پس از 32 سال چطور پخش و پلا و بي ارزش شده است.

واکنش راديو هاي ضد انقلاب درباره الماسي براي فريب: سازمان اطلاعات  امنيتي اسلامي بسيار  نيرومند است و اپوزيسيون نبايد بهاي کمي به او بدهد. ما در اين  30 سال  نشاني از يک پيدايش اپوزيسيون ماندگار و توانا نمي بينيم و شور بختا که با مخالفيني روبرو هستيم  که نتوانست خود از گزند نفوذ عوامل جمهوري اسلامي کنار بماند.   
 
البته به راحتي از کنار صداي شکست خورده نوري زاد نمي توان گذشت؛

صداي نوري زاده(با حالت گريه): اصلا باورم نمي شه

حالا پس از اين روزهاي تلخ براي لژ نشين هاي شکست خورده ، واشنگتن ، تلاويو زمان آن رسيده تا وعده الماسي براي فريب محقق شود و بخش هاي کوچکي از اطلاعات به دست آمده در اين پروژه و نحوه اجراي آن افشا شود و مستند روزهاي پس از الماس مروري است بر آنچه که در اين مدت چند ماهه در اين لژ ها گذشت.
**  روزهاي پس از الماس

در برنامه تلويزيوني "ما هستيم" نوري زاده خطاب به شهرام همايون مي گويد:

نوري زاده: "درود بر شما شهرام همايون عزيزم"

شهرام همايون با خنده پاسخ مي دهد: "خب شما هم اين فيلم را ديدي؟"

نوري زاده با صداي شکست خورده: "بله"

از اين شيپور در اين مستند نواهايي نواخته شده که اين مدت براي تحويل اسناد آن بسيار ناچيز به نظر مي رسد؛ محمدرضا مدحي براي اولين بار در اين اتاق حرفهايي را زد که حالا بخش هاي ديگري را قصد دارد بازگو کند.

و امروز اينجا همان اتاق معروف است، با دکوراسيون کابوس گونه و گيج کننده براي دشمن و پيروزمندانه براي خودي

گفتگوي نوري زاده با بي بي سي مورخ 16/4/1390 : من تصور مي کنم مدحي هنوز در تايلنده، آن فيلم و آن اتاق و آن دکوراسيون در تايلنده، آخه يک حسي خدا به شما داده، دکوراسيون رو نگاه کن، اون مبلمان، آقاي مدحي را، ‌کساني ديگري که آنجا رفته اند ديده اند، من اعتقاد دارم آن فيلمي که گرفته اند، ‌در  ايران گرفته نشده، آن فيلم به نظر من در ازمير ترکيه گرفته شده ...

ويژه برنامه صداي امريکا در مستند الماسي براي فريب/ نوري زاده: من اعتقاد دارم آن فيلم در ايران گرفته نشده و در ازمير ترکيه است

گفتگوي نوري زاده با تلويزيون سلطنت طلب/ شهرام همايون: فضاي خانه اي که دارد در آن صحبت مي کند به نظر نمي رسد فضاي يک خانه ايراني باشد

نوري زاده: آقاي همايون اين خانه به طور قطع در بانکوک است

تهران. پائيز 1390 / مدحي: قبلا هم با شما صحبت کردم نمي دانم الان اينجا ازمير است؛ مالزيه، ‌تايلنده، ترکيه است، ايران؟ تهرانه؟ هرکجا هست بعدا معلوم مي شود کجاست کدام خيابان است، کدام کوچه، ‌کدام پلاک؟ حالا بحث اين جداست. هر کس هر جور دوست دارد فرض کند

مهم نيست که محمدرضا مدحي الان کجاست! چرا که او در ادامه خواهد گفت که در اين روزهاي پس از الماس فريب، واکنش هايي که شاهدش بوده است چگونه ارزيابي مي کند...

مدحي: در اين مدت پس از پخش فيلم الماسي براي فريب بازتابي که در خارج از کشور داشته من خيلي وقت گذاشتم. مطالبي که نوشتم، پاسخ هاي احمقانه و بي جايي که دادند ضد و نقيض هايي که داشته اند، حرف هايي که با مستنداتي که ما داريم کذب محض آورده اند.

روايت تناقض ضد انقلاب حکايت از اين سند مثنوي هفتاد من دارد که تا درون کاخ سفيد هم کشيده شده است. زماني كه امريكايي ها گفتند هيچ ارتباطي با مدحي نداشتند و حتي اسم او را هم نشنيده اند.

مدحي درباره فيلمي كه پاييز 90 از بي بي سي پخش شده، اينگونه مي گويد: در فيلمي كه بي بي سي پخش مي كند در قسمت اول آلمان است و من ان صحبت ها را كرده ام و خيلي صحبت هاي ديگر هم كرده ام كه دلايل منطقي و اطلاعاتي خودش را دارد.


تصاويري ضبط شده از حضور مدحي در آمريكا پخش مي شود. مدحي درباره اين تصاوير مي گويد: در قسمت دوم فيلم چرا نگفتند آنجا كجاست؟ چرا پنهان مي كنند؟ من مي خواهم ببينم آن محل دوم كه نشان مي دهند كدام هتل و در كدام كشور واقع شده است؟ اين مشخص است كه آمريكا ست و جاي ديگري نيست. اين همان سفري است كه از سعودي به آمريكا رفتم.

حالا اگر سند اثر انگشت ورود مدحي به ساختمان يك مركز لابي سياسي در خيابان منتهي به كنگره آمريكا براي حضور مدحي به خاك امريكا كفايت نكند، اعترافات تلويزيون وابسته شان را چگونه انكار مي كنند؟

مدحي: آمريكايي ها تكذيب مي كنند هرگونه ديدار با من را. در همان صداي امريكا امير فرشاد ابراهيمي تاييد مي كند ديدار من را با افسران آمريكايي.

تلويزيون صداي آمريكا/ امير فرشاد ابراهيمي: از طرف وزارت امور خارجه براي دعوت از مدحي به بانكوك رفته بودم. من با مسئولين ذيربط وزارت امورخارجه امريكا عنوان و گذشته وي را در ميان گذاشتم و متعاقب آن من طبق وظيفه اي كه در كميته نجات داشتم از طرف وزارت امور خارجه امريكا به بانكوك رفتم و 9 و نيم الي 10 صبح من و مدحي در سفارت آمريكا بوديم تا پاسي از شب. در جمع بندي آخر مسوول امنيتي از مدحي خواست و گفت كه امكانات به شما مي دهيم.

خبرنگار صداي آمريكا خطاب به ابراهيمي: چه كسي از شما خواست كه به تايلند بروي براي ديدار ايشان؟

امير فرشاد ابراهيمي: به طور مشخص كميته نجات كه زير نظر وزارت امور خارجه آمريكاست.

مدحي: يكسري اطلاعات را به من داد، سندي داريم كه دست خط خودش هست و او اطلاعات مهمي را به من داد و اصرار كرد كه اين مساله امانت بماند.

البته توقعي نيست كه هيلاري كلينتون حالا ديدارش را با مدحي تاييد كند. چرا كه اين اولين بار نبوده است كه آمريكايي ها پس از شكست و رو شدن اسناد ديدارهايشان براي كارشكني عليه دولت ايران، آن را كتمان مي كنند.

اما اين اسناد و اظهارات آنقدر متقن و مبين هست كه حاشا پذير نباشد. اوج اين تبري جستن ها و فرار كردن از ارتباط با مدحي زماني مضحك تر مي شود كه عليرضا نوري زاده اين اظهارات را كتمان مي كند.

عليرضا نوري زاده: اسنادي كه براي من فرستاده بلافاصله با جمال نگاه كرديم و ديديم كه تمام اين اسناد جعلي است. من هم ديدم اصلا حرفي نمانده. باور نمي كنيد كه من به اندازه 200سند از او دارم كه 199سند آن جعلي است و خودش درست كرده است. حتي من در روزنامه آنها را چاپ نكرده ام. بالاخره من هم عمري روزنامه نگار بودم و فرق سند جعلي و درست را مي دانم. شما از من نديديد كه يك سند مدحي را اينجا اعلام كنم يا به چاپ برسانم .حالا اينقدر اين مساله جالب است و ادامه دارد.

مدحي: نوري زاده كنفرانس مي گذارد و اعلام مي كند مدحي درياي اطلاعات است.

نوري زاده در سمينار: من كه بچه نيستم و بعد از اين همه سال صدها نوشته رفته ام و اعتبارش را چند جا داده ام و تاييد كرده اند. مدحي درياي اطلاعات است.

مدحي: يكي از نكات مضحك در صحبت هاي نوري زاده اين است كه مي گويد من يك ماه اول او را ديده ام و با او صحبت كرده ام و ديگر ارتباطم با آنها قطع شده است. نوري زاده كسي است كه يك خلاء داشت. يكسال با من ارتباط دارد و حالا مي گويد من 13سال است كه او را مي شناسم.

نوري زاده در سمينار: آدمهاي منافع من در درون دستگاه هاي ايران هستند.ما بدون آنها نمي توانستيم كاري انجام بدهيم. محقق من برايم يك ايميل فرستاد و از وسط قلب امنيت ايران فاش كرد براي من. الان با ماست يك محقق به نام محمد رضا مدحي.

مدحي: نوري زاده من را تاييد مي كند و به چند سرويس گارانتي مي دهد كه 13 سال است من را مي شناسد. از طرف ديگر مي گويد من نمي خواستم با تو حرف بزنم. از سوي ديگر در پايان سال 2010 كه فايل صوتي آن هم موجود است مي گويد از خدا خواسته بودم. من مي پرسم راست مي گوييد؟ مي گويد الهي بميرم يا بچه هايم بميرند اگر دروغ بگويم.

نوري زاده: الان جمال قطع كرد كه عكس تورو ديدم و گفتم خدايا ميشه الان باهاش تماس بگيرم؟

تلويزيون دولتي انگليس يعني بي بي سي هم كه 72 ساعت نخست در پخش الماسي براي فريب سكوت پيشه كرده بود با نمايش دادن چند تصوير سعي كرد تا آنگونه القا كند كه مدحي قصد پناهندگي داشته و در بين ضد انقلاب نفوذ نكرده است.

او براي پناهنده شدن و يا حتي ويزا گرفتن در اين كشورها مشكل داشته است اما خود مدحي اين تصاوير را اينگونه پاسخ مي دهد:

مدحي: مي گويند كه ايشان به دنبال پناهندگي بوده است و ما دو سند محكم براي اين امر داريم كه اولي اين است كه من وقتي به آلمان ميرفتم با وجود اينكه داراي ويزاي شينگن هستم و شما اين را ميبينيد اما در برگه ي ورود سياسي ام مهر ورود به كشور المان ميخورد براي من و وقتي وارد ميشويم به آنجا استاندار مونيخ از بنده تقاضا ميكند كه ما پناهنده شويم و من نمي پذيريم و ميگويد پس جونت در خطر است و از من امضا ميگيرد كه متن آن هست، تصوير هست، امضاي من و مسئول مربوطه و مهر آن. كشور آلمان بر اساس چه مناسبتي با وجود داشتن پاسپورت و ويزاي شينگن و داراي ارتباط در ورقه سياسي من، به من و همراهانم مهر ميزند نه به ويزاي من ، آيا اين غير از اين پيام دارد كه مي خواهد ما يك همكاري گسترده داشته باشيم؟ رابطه پنهاني و سياسي؛ آيا ادله اي غير از اين دارد؟ و اين جواب پناهندگي است. و باز صوت مهرداد خوانساري را داريم كه از من مي خواهد با خانواده و همراهانم در فرانسه اقامت و زندگي كنم.

فايل صوتي ارتباط تلفني خوانساري و مدحي:

خوانساري: شما را بياوريم با خانواده تا در فرانسه مستقر كنيم و از شما محافظت كنيم.
مدحي: آن موقع ميگويند حرف آمريكايي ها و انگليسي ها و فرانسوي ها را مي زند، من از آنجا نگرانم.

پاسخي كه مدارك و مستندات هم آن را تاييد ميكند اين برگه ورود مدحي به خاك آلمان است. او داراي ويزاي شينگن بوده و نيازي به اجازه ورود ديگري نداشته ولي از وي خواسته ميشود تا برگه ي پناهندگي را امضا كند تا از آن كشور خارج نشود.
امتناع مدحي ازامضاي پناهندگي و پذيرفتن مسئوليت جاني خود و خانواده اش كه در اين سند به روشني مشهود است و حكمي شد بر اخراج وي از آلمان  و ساخته شدن همين تصاوير .

مدحي: با اين وجود من از 1/12/2000 يعني تقريبا 13 روز بعد از آلمان خارج مي شوم، با يك ساعت و 45 دقيقه تاخير در پرواز

در اقدامي ديگر شبكه ي بي بي سي سفارش خارجي سرويس امنيت انگليس MI6  ودستور  MI5  بخش داخلي آن ، نوري زاده به استوديو بي بي سي فارسي خوانده مي شود تا با بازي گرفتن اين مهره سوخته لا اقل مقداري آب رفته به جوي باز گردد.

مجري بي بي سي خطاب به نوري زاده: آقاي نوري زاده، با آقاي مدحي ديدم مصاحبه تلفني بود و صحبت كرديد و هندوانه زير بغل او گذاشتيد.

نوري زاده: شديد ...

البته MI6 بعد از اين فضاحت مجداد نوري زاده را مامور تشكيل كنفرانسي ديگر در 18 دسامبر مغاير با 27 آذر سال جاري ميكند تا با گرد هم آوردن سران ضد انقلاب اعم از سلطنت طلبان ، گروه هاي كومونيست و گروه هاي اختلاف افكن به اصطلاح قومي به مباحثي نظير ايجاد شبكه هاي شبهه و اختلاف در مسائل داخلي و روز بپردازند و ضمن آن كمك هاي خارجي را تجميع كنند اما بايد صبر كرد و ديد آيا افرادي نظير مدحي باز هم از اين جلسه ها خواهند گفت يا خير ؟

كمي آن طرف تر اميرحسين جهان شاهي و مهرداد خوانساري تا دو هفته به تلفن هاي خود پاسخ نمي دهد مگر تلفن هايي كه با خط سبزشان كه فقط مشاور امنيتي تل آويو با آن تماس ميگيرند تا شايد راه نجاتي از انتقاد هاي هم سفرگان حاصل شود.

امير حسين جهان شاهي: سردار مدحي مثل تمام كساني كه از داخل حكومت به ما وصل ميشوند امتحانات لازم را براي اينكه ما مطمئن شويم اين اشخاص 1. جاسوس حكومت نيستند 2. امكاناتي كه ميگويند در دسترس دارند از آنان انجام شده . بنابراين امروز به طور روشن ميگويم سردار مدحي را ما به عنوان يك عنصر نفوذي يا جاسوس حكومت اسلامي نميشناسيم .


مدحي: مجموعه اي كه جمع شدند براي بر اندازي نظام تمام تست هايي كه لازم است روي من انجام دادند و من تمام اين تست ها را پاس كردم.

پس از چند روز، كنفرانس مطبوعاتي برگزار مي شود بدون آنكه حرف جديدي در آن زده شود و البته اينبار هم "اختي آنوس " يعني اين زن حضور دارد، فردي كه داراي اين فايل صوتي است:

صداي مدحي: سلام خانم اختانس

اختانس: سلام

مدحي: خانم اختانس لطفا تصاوير دوربين نيکارو و لموند که لحظه اي دست دادن من با آقاي جهانشاهي را دارند مي خوام.

اختانس: من همه چيز را به ايميل شما امروز در 40 دقيقه آينده ارسال مي کنم،‌ تصوير بردار داره ويرايش فيلم را تمام مي کند.

اين زن رابط سازمان جاسوسي موساد با جهانشاهي و در عين حال افسر اطلاعاتي اين سازمان است که مستقر در پاريس مي باشد. جهانشاهي و خوانساري در مشاوره هاي چند روزه خود با آند و اختانس تنها توانسته اند اين پاسخ ها را ارائه دهند.

مدحي: از جمله مواردي که مي توان گفت خانمي است که اختانس صدايش مي کنند، افسر اطلاعاتي اسرائيل که شما اين را دو جا مي بينيد ، يکي در پاريس يکي در کنفرانسي که اميرحسين جهانشاهي و مهرداد خوانساري در لندن گذاشته اند. اين خانم اونجا هست، به عنوان يک نمونه بارز

البته جاي تعجب ندارد که اين 2 نفر چنين پاسخ هايي را در برابر فضاحت به بار آمده ارائه کنند چراکه پروژه الماسي براي فريب آنقدر پيچيده بود که خود خوانساري ناخواسته به بازيگر عمليات نجات خانواده مدحي تبديل شد

مدحي: ما از روزها قبل مديريت کرديم، مهرداد خوانساري همراه من را با صحبت هايش راضي کرده که اينها برگردند ايران.

صداي مدحي: شما مي خواستي با خانم من صحبت کني که يه چيزايي بگي درسته؟
صداي خوانساري: بذاريد فردا شب، چون الان ديگه يه خورده يادم رفته ، انقدر خسته ام
صداي مدحي: همين قضيه که اينجا ناامنه و ديگه نمي تونه بمونه و اين صحبت ها ديگه ...

عمليات نجات اينگونه با بازي خوردن اين افراد شکل مي گيرد

مدحي: به دست خود همين افراد کاري مي کنيم، مديريتي انجام مي دهيم که همراه من را راضي کند که برگردد ايران

صداي همسر مدحي: سلام عليکم
صداي خوانساري: سلام، فقط مي خواستم تاکيد کنم که صحبت هايي که ما اخيرا داشتيم با سردار راجع به اين ماجراهايي که هست خيلي همه ما نگران وضع شما هستيم.
صداي مدحي : اين قضيه که نبايد توي خونه بمونين، اين ها را هم توضيح دهيد
صداي خوانساري: حرفي که سردار مي زند بايد در اين مرحله جدي تر گرفته شود
صداي همسر مدحي: بله متوجهم

و حالا مدحي از اين روزهايش هم مي گويد:

مدحي: اينها تا حدي به من تکيه کرده بودند که يک روز قبل از پخش فيلم مستند الماسي براي فريب مي آيند اعلاميه مي دهند که مي خواهند کودتا کنند و روي من تکيه کردند و ما مثلا مي خواهيم کودتا کنيم،اغتشاش کنيم و چه کارهاي ديگري؛ اين در حالي است که که من در کنار همسرم ، مادرم ، خواهرم ، در کنار اينها هستم ، اونا اطلاعيه مي دهند که با تکيه به من مي خواهند کودتا کنند؛ يک روز قبل از پخش فيلم الماسي براي فريب
چون باور نمي کردند که نظام يک همچنين ضربه مهلکي به آنها بزند ، بعدهم که پيداشون مي شود مي آيند بحث ربايش من را مطرح مي کنند يا تحت فشار قرار دادن خانواده من را، من توي اين مدت دخترم را شوهر دادم، همين مدتي که آمدم ايران ، خب اين چه ربايشي است من دخترم را شوهر دادم ... يا مثلا خانواده ام تحت فشار است و اينجور حرفها...

و نکته پاياني اينکه چگونه مي شود اين همه سند و مدرک را غربي ها و بويژه آمريکايي ها فقط با کلمه اي به نام تکذيب پاسخ گويند در حالي که اسناد، تصاوير و مدارک مستدل نشان از ساماندهي ضد انقلاب و گروه هاي مسلح و تروريست ها در پناه آمريکا و ديگر کشورهاي غربي دارد.
ولي در عين حال آنها به خود اجازه مي دهند به جاي پاسخگويي حقوقي اين مدارک با يک پروژه ساختگي، فردي را که با توصيف نزديکانش قابليت انجام کارهاي روزانه اش را ندارد به عامليت سناريوي ساختگي ترور سفير عربستان نسبت دهند...

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۵۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۰
0
3
به نظر من بهتره تصویری از این فیلمها توی تیتراژ اخبار سراسری هر شب پخش بشه
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین