کد خبر: ۵۹۳۳۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
یادی از قائم مقام شهید فرماندهی اطلاعات سپاه پاسداران در جبهه

سید کاظم کاظمی مرد مظلوم و مقتدر اطلاعات

وقتي در داخل قايق، ترکش به سر شهيد کاظمي اصابت نمود، از جاي خود برخاست و دستها را به سوي آسمان بلند نمود و با خدايش راز و نياز کرد و لحظه اي بعد در کف قايق به سجده رفت و آنگاه شهيد شد. . .

بولتن نیوز : در عصر تاریک جاهلیت مدرن و در هنگامه پرتلاطم زمین، اتصال به آسمانیان و دل در گرو قافله عشق سپردن، اندکی از غبار فرو نشسته بر جان را می‌زداید.یاد از مبارزانی که با اخلاصی خارج از محاسبه عقل و منطق، سر بر آستان محبوب خویش فرود آوردند و مدال پرافتخار هنرمندی مردان خدا را دریافت کردند.و ما هنوز با گذشت سالها هر از گاهی تنها می‌کوشیم تا ذره‌ای از بیکران سرمستی‌شان را بازگو نماییم تا مگر به خود آییم و از ملکوت وجودشان خوشه‌ای برچینیم.

تولد یک فرمانده

به گزارش گرداب،  18شهریورماه 1390 بزرگداشت مردی از تبار پیامبر رحمت صلوات‌الله‌ علیه و دلاوری از عرصه ایثار و جهاد فی سبیل‌الله است؛ شهید سید کاظم کاظمی، قائم مقام فرماندهی اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.


شهید سید کاظم کاظمی در سال 1336 ه.ش در بخش "آرادان" شهرستان "گرمسار"، ديده به جهان گشود. با توجه به نوع کار پدر که به شغل شريف کشاورزي مشغول بود، سيد کاظم از همان ابتدا با مشکلات و سختيهاي زندگي آشنا شد و از زماني که خود را شناخت در کمک به خانواده کوتاهي نکرد.او در خانواده‌اي مؤمن و متقي پرورش يافت و از همان دوران کودکي و نوجواني، اهميت خاصي براي اداي فرائض ديني و مذهبي قائل بود. در دوران تحصيل نيز دانش آموزي کوشا، فعال و اهل مطالعه بود. علاقه شديدي به مطالعه کتاب داشت، از سن شانزده سالگي برايش از« قم» مجلات مذهبي مي فرستادند. او با تشکيل کتابخانه کوچکي به نام «حر» بسياري از کتابهاي مذهبي ممنوعه (از نظر نظام شاهنشاهي) مانند کتاب حکومت اسلامي حضرت امام خميني(ره) و رساله ايشان را همراه زندگينامه ائمه اطهار(ع) و ... جمع آوري در اختيار جوانان قرار مي داد. در اين دوران عوامل ساواک به وي مشکوک شده و به منزلشان يورش بردند و دستگير گرديد.

شهيد کاظمي علاقه خاصي به روحانيت داشت و در گرگان با بعضي از علماي آن خطه در تماس بود و بيشتر اوقات فراغت خود را در مسجد و حوزه علميه اين شهر مي گذراند.

او با جديت و پشتکار، در کنکور سال 1355 پذیرفته شد، اما به دليل وجود سوابق در سازمان امنيت (ساواک)، از ادامه تحصيل وي جلوگيري به عمل آمد.

آمریکا پایگاه جدید مبارزاتی

پس از چندي با کمک و تشويق پدرش براي ادامه تحصيل به "آمريکا" رفته و موفق به تحصيل در رشته مهندسی مکانيک شد. بعدها از طريق دوستان قديمي اش به انجمن اسلامي دانشجويان آمريکا و کانادا راه يافت و در فضاي جديد، فعاليتهاي سياسي – مذهبي خود را ادامه داد. با توجه به شرايط خاص خارج از کشور و شکل مبارزه در آنجا، ايشان همزمان با قيام امت اسلامي ايران، در تظاهرات دانشجويي عليه رژيم منحوس پهلوي شرکت مي کرد و از هر فرصتي در افشاي ماهيت رژيم و پخش اعلاميه و ... بهره مي جست. با اوج گيري نهضت، تمام اوقات خود را صرف مبارزه کرد، که در نتيجه دوبار توسط پليس آمريکا به دليل همين فعاليتها دستگير شد.

 شهيد کاظمي از جمله کساني بود که در جذب و آگاه کردن جواناني که براي ادامه تحصيل به آمريکا مي‌آمدند، نقش موثري داشت تا جایی که مسئولیت انجمن اسلامی را نیز به عهده گرفت. از نکات بارز زندگي مبارزاتي وي، بينش عميق فکري و شناخت حرکتهاي سياسي اوست که در اين مرحله ايشان در کنار مبارزه با رژيم شاهنشاهي، از مبارزه با گروهکهاي منحرف چپ،‌ راست و التقاطي نيز غافل نبود و با توجه به ارتباط نزديک و تنگاتنگي که با آنها داشت، دقيقاً به ماهيت ضداسلامي و انساني و منفعت طلبي آنان پي برد و شناخت عميقي از آنها به دست آورد.وی در نامه ای که از آمریکا ارسال کرد خطاب به خواهران و برادران خود نوشت: «مواظب گروهک ها باشید، مبادا در دامان آنها بیافتید، با تمام توان از امام خمینی پیروی کنید که اسلام راستین در وجود این مرد خدا نهفته است.»


پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در دوازدهم اسفند سال 1357، تحصيل در خارج کشور را رها کرده و به ميهن اسلامي بازگشت و با شور و شعف وصف ناپذيري در خدمت انقلاب شکوهمند اسلامي قرار رفت.

سيد کاظم در فروردين سال 1358 با گذراندن دوره آموزش عمومي سپاه در پادگان امام علي‌علیه‌السلام به عضويت سپاه در آمد و پس از اتمام دوره، با توجه به اينکه کردستان از سوی ضدانقلاب دچار آشوب شده بود به نقده اعزام شد.

ما نه شما را قبول داريم و نه انتخابات را

با بازگشايي دانشگاهها، ايشان در اولين کنکور سراسري بعد از انقلاب (که در سال 1358 برگزار شد) شرکت کرد و در يکي از رشته هاي علوم انساني دانشگاه تهران پذيرفته شد. او با حضور در محيط دانشگاه، اوضاع را نامساعد يافت و احساس کرد که دانشگاه جولانگاه مشتي فريب خورده شده است. برايش قابل تحمل نبود که به نام فعاليت دانشجويي و آزادي، مقاصد استکبار جهاني از طريق عده اي بازي خورده که اعتقادي به اسلام و نظام نداشتند، دنبال شود. لذا دست به کار شد و تلاش همه جانبه اي را در جهت افشاي چهره گروهکهاي از خدا بي خبر خصوصاً پيشگام، پيکار، توده، راه کارگر، منافقين و ... با کمک دانشجويان مسلمان و مومن و وفادار به نظام شروع کرد. 

يکي از دوستان دوران دانشجويي ايشان عنوان مي کند:

در شرايطي که گروهکها با ائتلاف قبلي به منظور به دست گرفتن جو دانشگاه قصد داشتند اعضاي شوراي دانشکده را به اصطلاح در جوي دمکراتيک و آزاد، از طريق انتخابات مشخص کنند – تا بتوانند بر امور دانشگاه و دانشجويان مسلط شوند و دانشگاه را به سنگري عليه انقلاب و نظام تبديل نمايند – او در آگاه سازي دانشجويان نقش به سزايي ايفا کرد. 

نقل مي کنند، در جلسه اي که همه حضور داشتند و قرار بود پس از مشخص شدن اسامي کانديداهاي راي گيري صورت پذيرد، ايشان با شجاعت و صلابت برخاست و با قاطعيت گفت: 

ما نه شما را قبول داريم و نه انتخابات را. 

بدين ترتيب آنها را در به اجرا گذاشتن نقشه شوم و از قبل طراحي شده شان ناکام گذاشت.

در جريان اشغال لانه جاسوسي، هنگامي که آمريکاي جنايتکار با کمک عوامل داخلي اش در جهت آزادي گروگانها تلاش مي کرد و بيم آن مي رفت که هر لحظه اتفاقي رخ دهد، اين شهيد بزرگوار با کمک دانشجويان انجمن اسلامي دانشکده، شبها تا صبح در هواي سرد اطرف جاسوسخانه، بيتوته کرده و رفت و آمدها را تحت نظر داشت.

شهيد کاظمي پس از مراجعت از ماموريت کردستان با تعدادي از برادران جان برکف و مخلص انقلاب و سپاه، واحد اطلاعات را با تشکيلات منسجمي پايه ريزي کرد. او با آشنايي و شناختي که از جريانات فکري و مشي گروهکهاي الحادي داشت و جديت و پشتکاري که در به دست آوردن ترفتندها و تاکتيکهاي آنان از خود نشان داد، توانست به توکل به خدا، شيوه هاي جديد اين منحرفين را براي تخدير افکار جوانان و جدايي آنان از دين و به کار گيريشان در مقابل انقلاب و مردم شناسايي کند. او با افشار چهره واقعي آنها، اذهان افراد فريب خورده را کاملاً روشن و آنان را به دامان اسلام باز مي گرداند. 


بومی کردن اطلاعاتی که هیچ کس باور نداشت

سعه صدر و گفتگوهاي دوستانه و محبت آميز ايشان و ساير برادران واحد اطلاعات با افراد دستگير شده وابسته به گروهکها و همچنين تسلط اين عزيزان به ديدگاههاي فکري و تاکتيکهاي کاري آنها، همه و همه باعث شد که اعضاء و طرفداران چشم و گوش بسته، در فاصله کوتاهي دست از عقايد و مواضع سياسي خود برداشته و به اهداف شوم سازمانهاي وابسته به استکبار و اذنابش پي ببرند و همکاري خود را با سپاه اعلان نمايند، آنها وقتي برخوردهاي صادقانه و دلسوزانه را از افراد مخلصي چون شهيد کاظمي مي ديدند خجل و شرمسار مي شدند که چگونه با بي اطلاعي از اسلام و عقايد پوچ مارکسيستي و مادي خودشان، آلت دست عده اي رياست طلب و وابسته به بيگانه قرار گرفته و در برابر امت انقلابي و حزب الله قد علم کرده و راه طغيان و مقابله با نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران را در پيش گرفته اند.

گروهکهاي مزدور براي فريب طرفدارانشان القاء مي کردند که جوانان حزب الهي و سپاهي توان کار اطلاعاتي را ندارند و با کمک عوامل سابق ساواک و افسران اطلاعاتي شهرباني رژيم شاه و حمايت عوامل خارجي ديگر کار مي کنند تا بر روي ضعفهاي خودشان سرپوش گذاشته و مرگ تدريجي و اضمحلال تشکيلات و گروهشان را از ديد اعضاء و هواداران، مخفي نگاه دارند.

 در آن زمان با اينکه حداقل فرصت براي آموزش و کادر سازي و تهيه مقررات وجود داشت، در سايه مجاهدتها و تلاش شبانه روزي افرادي مثل اين سردار گمنام و دلاور اسلام، تشکيلات اطلاعات شکل گرفت و در بحرانهاي اول انقلاب (بخصوص سالهاي 1358 تا 1360) عظمت و اقتدار انقلاب و اسلام در دنيا به نمايش گذاشته شد. 

پس از گذراندن مراحل مختلف مسئوليتي در واحد اطلاعات سپاه و کاهش تهديدهاي داخلي، به درخواست استانداري سيستان و بلوچستان و موافقت فرماندهي سپاه به اين استان عزيمت کرد و در سمت معاونت سياسي – امنيتي استانداري سيستان و بلوچستان مشغول کار شد. 

شهيد کاظمي در اين استان زحمات زيادي را متحمل گرديد و در مبارزه با اشرار و قاچاقچيان مواد مخدر تلاش همه جانبه اي را انجام داد. پس از اتمام ماموريت در اين منطقه محروم، وزارت کشور و جهاد سازندگي از او تقاضاي همکاري کردند. اما هيچ يک از اين پيشنهادات، نمي توانست روح پرتلاطم او را اقناع سازد و با آنکه به وجود وي در آنجا نياز داشتند مجدداً به سپاه بازگشت و با همان شور و اشتياق اوليه در سمت سرپرستي واحد اطلاعات و عضو شوراي عالي سپاه فعاليت شبانه روزي خود را ادامه داد و تحرک قابل توجهي در شبکه اطلاعاتي سپاه ايجاد نمود.


در سحرگاه روز دوم شهريور ماه سال 1364 و همزمان با شهادت مولا و جد بزرگوارش امام محمد باقرعلیه‌السلام، همراه تعدادي از برادران رزمنده جهت بازديد از خطوط مقدم جبهه جنوب در منطقه طلائيه، از طريق آب در حال حرکت بودند که بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به سختي مجروح و به درجه رفيع شهادت نائل شد.

شهيد حسيني فرمانده تيپ اطلاعات که در لحظه شهادت کنار او حضور داشت، چنين نقل کرده است:

«وقتي در داخل قايق، ترکش به سر شهيد کاظمي اصابت نمود، از جاي خود برخاست و دستها را به سوي آسمان بلند نمود و با خدايش راز و نياز کرد و لحظه اي بعد در کف قايق به سجده رفت و آنگاه شهيد شد.»

بدين گونه شهيد ديگري از تبار حسينيان زمان و از سلاله‌ی رسول الله‌صلوات‌الله‌علیه به صف عاشورائيان پيوست و در محضر حق مأوا گرفت و به فوز ابدي دست يافت.


آن که جز بهر حق فدا نشود

خون بهایش به جز خدا نشود

هر چه گفتیم و هر چه می گویند

باز حق شهید ادا نشود

 

مراسم بزرگداشت این شهید والامقام روز 18 شهریور ماه 1390، در مرکز همایش‌های صدا و سیما برگزار خواهد شد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
زلزال
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۰۹ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۷
0
4
بسمه تعالی
سلام و درود بر سربازان گمنام امام زمان(عج) که یا شاهد شهید و یا شهید شاهدند.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین