اما نكته حايز اهميت اينجاست كه امروز رضا خحسته رحيمي، دبير تحريريه اين هفته نامه با صداي آمريكا
به علت تخلفات آشكار هفته نامه شهروند امروز توقيف آن قابل پيش بيني بود. نهايتا در جلسه روز چهارشنبه هيئت نظارت بر مطبوعات تصميم به عدم انتشار اين هفته نامه گرفته شد و امروز نيز دلايل توقيف شهروند امروز را ابلاغ شد.
دبيرخانه هيئت نظارت بر مطبوعات با انتشار اطلاعيهاي اعلام كرد: هفتهنامه شهروند امروز به خاطر چاپ مطالب مغاير با زمينه انتشار و بيتوجهي به تذكرات قبلي توقيف شد.
در ادامه اين اطلاعيه آمده است: زمينه انتشار هفتهنامه شهروند امروز براساس مجوز صادره «اقتصادي، فرهنگي، ورزشي» است، در حالي كه اكثر مطالب اين نشريه هيچ همخواني با زمينه انتشار آن نداشته است. به گزارش روابط عمومي معاونت امور مطبوعاتي و اطلاع رساني ارشاد، هيئت نظارت بر مطبوعات در پايان خاطرنشان كرده است: ضمن احترام به آزادي رسانه و مطبوعات و تأكيد بر ضرورت تعاطي افكار و انديشه ها انتظار ميرود دستاندركاران نشريات كه سازندگان فرهنگ عمومي جامعه به شمار ميروند، بيش از ديگران خود را ملزم به رعايت قوانين و مقررات بدانند.
يكي از بندهايي كه هفتهنامه شهروند امروز به موجب آن توقيف شده است بند «ب» ماده 7 قانون مطبوعات است «انتشار نشريه به گونهاي كه اكثر مطالب آن مغاير باشد با آنچه كه متقاضي به نوع آن متعهد شده است، ممنوع بوده و جرم محسوب ميشود.»
اما نكته حايز اهميت اينجاست كه امروز رضا خحسته رحيمي، دبير تحريريه اين هفته نامه با صداي آمريكا مصاحبه كرده است و دلايل توقيف نشريه را توضيح داده است. حال سوال اينجاست كه فارغ از محتويات و كلام مصاحبه كننده؛ چرا با صداي آمريكا؟
مگر مخاطبين اين نشريه ساكن اين كشور نبوده اند كه براي خارج نشينان شرح داده شده است. شايد مخاطبين تا به امروز به خطا خود را محاطب اين مطبوعه مي دانسته اند.
از سوي ديگر بسيارند نشريات و رسانه هايي كه براي تنوير افكار عمومي حاضرند بخشي از رسانه خود را به انعكاس فرمايشات اين روزنامه نگار اختصاص دهند. چرا با اين احوال اين رسانه خارجي در اولويت قرار گرفته است و در ابتداي صف قرار گرقته است؟
آيا اين روزنامه نگار از اولويت هاي رسانه اي همچون صداي آمريكا بر خبر است و نمي داند كه اين گونه رسانه ها تمام تلاش خود را براي سياه نمايي و دروغ پردازي عليه اين مملكت به كار مي گيرند و هيچ گاه صادقانه با ايرانيان رفتار نكرده اند. مردم ايران كه احساس نمي كنند كه رفتار اين رسانه ها دلسوزانه و بر اساس مصلحت ايران باشد ولي شايد اين خبرنگار....
اين رفتار خبرنگار شهروند امروز محل تامل است و سوالات بسياري در ذهن ايجاد مي كند. آيا اين اولويت نگرش در نوشته هاي نامبرده وجود دارد؟ آيا رحيمي براي آنان نيز قلم به دست مي گيرد.
آيا رحيمي به نوع نگرش مردم به اين رسانه ها آگاه نيست؟ شايد هم خود را براي اربابان خود لوس كرده است و چند قطره اشك از سر دلسوزي به او هديه كرده اند؟ شايد هم سعي كرده است نداي تنهايي خود را به گوش آنان برساند و از موانع فعاليت مطبوعاتي و رسانه اي در ايران گفته و در خواست كمك هاي بيشتر؟