نقاط تاریک کارنامه رضا (ربع) پهلوی +فیلم و سند

گروه سیاسی: بعضی‌ها می‌گویند رضا پهلوى «گذشته پاکی» دارد و چون توی کارنامه‌اش نقطه تاریکی نیست می‌شود به حرف‌هایش اعتماد کرد.

به گزارش بولتن نیوز، کاربری در توییتر این طرح این موضوع مقاله‌ای درباره گذشته‌ رضا پهلوی و نقاط سؤال‌برانگیزی را که به نظر تاریک می‌آیند مطرح می‌کند؛ البته همه مواردی که به آن‌ها می‌پردازد مستند به منابع غربی است.

این نوشته که پر از اسناد، اخبار و اطلاعات و فیلم‌های دسته اول از تلاش او برای کودتا در ایران،‌ گرفتن دستمزدهای نجومی از سیا و ارتباط با عربستان و اسراییل و منابع مالی آلوده است را در ادامه مشاهده کنید:

رضا پهلوى روز ۹ آبان ۱۳۵۹ مصادف با تولد ۲۰ سالگی‌اش طی یک پیام ویدیویی به‌عنوان «پادشاه قانونی ایران» اعلام کرد: «به قرآن مجید سوگند یاد می‌کنم که در این مقام زندگی خود را یکسره وقف خدمت به مملکت و دفاع از استقلال و حاکمیت آن و حفظ حقوق مشروع ملت ایران کنم.»

سموئیل سگف (مأمور موساد) در کتاب «مثلث ایرانی» درباره یک کودتای موردحمایت اسرائیل در ایران صحبت می‌کند که قرار بود رضا پهلوى در آن نقش اصلی را بازی کند؛ یعنی زمانی که ایران درگیر جنگ با عراق بوده شازده به فکر شاه شدن با کودتا بوده است. البته پدر و پدربزرگش هم در کودتا ید طولایی داشتند.

تابستان ۱۳۶۱ رضا پهلوى به یعقوب نیمرودی (آدم موساد) زنگ‌زده و او را به رباط پایتخت مراکش دعوت کرده. او هم با آدولف شویمر (تاجر اسرائیلی) از فرودگاه با استقبال سپهبد سعید رضوانی و یک مأمور امنیتی مراکشی به دیدار شازده می‌رود. ظرف ۳ روز جلسه نقشه کودتا آماده می‌شود.

جالب است بدانید که عدنان خاشقچی (عموی خاشقچی مقتول) هم در نقشه قرار بوده با ارتباطاتی که با آل‌سعود دارد از حمایت مالی عربستان از کودتا مطمئن شود. آخرسر با روی کار اومدن اسحاق شامیر در اسرائیل به‌جای مناخم بگین اجرای این کودتا کنسل می‌شود.

اما با لغو کودتا داستان رضا پهلوی تمام نمی‌شود. می‌خواهم گریزی بزنم به مطالب کتاب Covert Capital اثر Andrew Friedman که سال ۲۰۱۳ چاپ شد. کتاب در مورد این است که CIA چرا و چطور در توسعه اراضی حومه مقر خودش نقش داشته. در یک‌بخشی هم درباره شاهزاده و نقشش در این میان حرف زده.

کتاب می‌نویسد که رضا پهلوی با Bill Casey رئیس CIA در رباط دیدار کرده و بر سر «همکاری متقابل برای منافع متقابل» به نتیجه رسیده. بعدش شازده به آمریکا نقل‌مکان کرده و از آن به بعد حقوق ماهانه از دولت آمریکا دریافت کرده که گفته می‌شود مبلغش بعداً تا ۱۵۰ هزار $ در ماه هم رسیده.

گفته می‌شود آن موقع روی دیوار بخش ایران CIA یه عکس بزرگ رضا پهلوی به دیوار بوده که زیرش نوشته بودن: The Hope of Democracy of Iran ملاحظه می‌کنید کسی که امروز برخی به او «امید ۸۵ میلیون ایرانی» می‌گویند، امید چه کسانی بوده است.

حدس بزنید از بین این‌همه زمین خدا توی ۵۰ ایالت آمریکا، رضا پهلوی کجا ساکن شده؟ بیخ گوش مقر CIA که ۱۰ دقیقه باهاش فاصله زمانی داره (توی نقشه بگردید و خونه شازده و CIA رو پیدا کنید). کتاب می‌گوید این کار که باراهنمایی مأموران سازمان انجام شد، تکه‌ای بود از یک پازل.

از ۱۹۸۲ رضا پهلوی به کمک مشاور و مباشر مالی خودش احمدعلی مسعود انصاری از طریق «شرکت توسعه مدینه» (Medina Development Co) توی املاک و مستغلات و اراضی حومه CIA سرمایه‌گذاری می‌کند. ۳ سال بعد ۹ هکتار زمین توی Great Falls می‌خرد و یک کاخ به ارزش ۳.۲ میلیون $ برای خودش می‌سازد.

رضا پهلوی به زندگی لاکچری عادت داشت. عاشق سوارکاری و راندن ماشین‌های مسابقه‌ای و آخرین سیستم بنز و پورشه بود. سیگار کوبایی می‌کشید. زیرزمین خانه را دیسکو کرده بود و چندده‌هزار $ فیلم داشت. سفرهای تفریحی‌اش به فلوریدا و آلاسکا به راه بود. سرگرمی موردعلاقه‌اش؟ ساخت ماکت هواپیما.

در ساعت ۹ شب روز جمعه، ۱۴ شهریور ۱۳۶۵ در برخی نقاط ایران ناگهان پخش برنامه‌های کانال ۱ و ۲ (تنها کانال‌های وقت صداوسیما) مختل می‌شود و سخنرانی رضا پهلوى به مدت ۱۱ دقیقه پخش می‌شود؛ و این کار کسی نبود جز عوامل CIA که با فرستنده چمدانی تصاویر رو روی فرکانس تلویزیونی پخش کردند.

آن زمان آمریکا در بحبوحه رسوایی ایران-کنترا بود و دولت ریگان به خاطرش تحت‌فشار بود. این وسط گروه حقیقت‌یاب ریاست جمهوری (موسوم به کمیسیون تاور) هم رسماً بر نقش آمریکا در این عملیات صحه گذاشت. ص ۲۱۸ گزارش را می‌توانید اینجا ببینید.

بعدش دولت ریگان فتیله حمایت از اپوزیسیون را پایین کشید و مقرری رضا پهلوى قطع شد. شازده هم که به زندگی غیرلاکچری عادت نداشت ظرف یکی‌دو سال کفگیرش به ته‌دیگ خورد. مشکل مالی همانا و اختلاف با مشاورش انصاری هم همانا.

رضا پهلوى و انصاری از هم شکایت کردند. شازده مدعی بود که انصاری کلاه‌برداری کرده درحالی‌که انصاری مدعی بود شازده که پولهاش را حرام کرده دنبال مقصر می‌گردد. درنهایت دادگاه انصاری را مقصر شناخت و به پرداخت ۹.۳ میلیون $ محکوم کرد که ظاهراً هیچ‌وقت پرداخت نشد. (لینک)

خلاصه رضا پهلوى مجبور شد کاخ را بفروشد و برود یک جای معمولی‌تر؛ و با خرج‌و‌برج اضافه مثل داشتن بادی‌گارد خداحافظی کند. آن موقع دیگر شازده آن پسربچه سابق نبود، عیالوار بود.

رضا پهلوى طی این سال‌ها همیشه اتهام دریافت پول از دولت‌های خارجی را رد کرده؛ اما وقتی از او می‌پرسند از کجا پول درمی‌آورد، جواب‌هایی می‌دهد که قانع‌کننده نیست. درباره شرکت مدینه هم ساکت است.

می‌رسیم به پولی که سال ۵۷ خارج شد و رضا پهلوى ازش ارتزاق کرده. آن پول بدون شک متعلق به ملت ایران بوده و هست. خودش می‌گوید مقدارش ۶۲ میلیون دلار بوده. هرچند عددهایی که مطرحه بیشتر از ایناست ولی شخصاً برام مبلغش مهم نیست، اصلش مهم است و با پولی که خاوری از مردم دزدید هیچ فرقی ندارد.

این مصاحبه سال ۲۰۱۱ رضا پهلوى با صدای آمریکا همان است که رقم بالا را در آن مطرح کرد (پس از کلی طفره). بعدازاینکه یک اشاره ریزی به انصاری می‌کند بدون اینکه اسمش را ببرد می‌گوید «اینا جزء اسنادیست که می‌تونه در دسترس عموم باشه». ما که اسناد را ندیدیم. گیریم که دیدیم. او کی می خواهد پول‌های مردم ایران را پس بدهد؟

نکته آخری فقط در حد سؤال است (چون اطلاعی ندارم): آیا رضا پهلوی ظرف چند دهه‌ای که در آمریکا زندگی کرده، سیتیزن آمریکا شده یا نه؟ این را برای این می‌پرسم که کسب تابعیت آمریکا مستلزم سوگند خوردن به عدم وفاداری نسبت به کشورهای دیگر (مثل ایران) هست و با سوگند ایشان در سال ۵۹ منافات دارد.

انتهای پیام/#