کد خبر: ۵۶۸۶
تاریخ انتشار:

آمریکا از ما چه می خواهد؟

حضرت آیت الله خامنه ای
چکیده: اگر جمهوری اسلامی با امریكا پشت میز مذاكره بنشیند، امریكاییها خیالشان از این جهت راحت می‏شود؛ به هرجایی در دنیا می‏گویند: شما برای چه تلاش می‏كنید؟ شما كه مثل ایران نخواهید شد، به پای ایران كه نخواهید رسید! هر چه بشوید، یك ملت و یك نظام و آن شكوه و شجاعت را كه پیدا نخواهید كرد؛ آنها هم بالاخره مجبور شدند و این‏جا پای میز مذاكره آمدند؛ شما دیگر چه می‏گویید؟! یعنی با تسلیم ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران به نشستن پای میز مذاكره با امریكا، خیال امریكا از بسیاری از این مبارزات دنیای اسلام آسوده خواهد شد.




موضوع اصلی‏ای كه من امروز می‏خواهم قدری درباره آن صحبت كنم... جنجال تبلیغاتی‏ای است كه در این یكی، دو هفته اخیر در مورد مناسبات ایران و امریكا، به عنوان یك خبر تازه از ایران، همه دنیا را متوجّه به خود كرده است. همان‏طور كه در آن خطبه قبلی تا حدودی اشاره شد، دستگاههای عمدتاً امریكایی و دنباله‏روانشان، یك شگرد تبلیغاتی را دنبال می‏كنند، برای این‏كه در جهت مقاصد و اغراض خودشان، دروغی را به شكل واقعیت جلوه دهند و واقعیتی را به كلی بپوشانند، كه من امروز قدری در این زمینه صحبت خواهم كرد.
البته این موج تبلیغاتی، عمدتاً از طرف دستگاههای تبلیغاتی خارج از كشور است؛ منتها در داخل هم انعكاس دارد. بعضی از كسانی كه پایبندیهای انقلابیشان آن‏قدر نیست كه ما از متصدّیان امور مطبوعاتی توقّع داریم، متأسفانه در برخی از مطبوعات، همان‏گونه مشی می‏كنند كه دشمنان انقلاب و دشمنان ملت ایران و عوامل وابسته به استكبار در دنیا یا مثلاً در كشور امریكا مشی می‏كنند! این هم جای تأسّف است.
مسأله‏ای كه موضوع جنجال اینهاست، این است كه جمهوری اسلامی ایران می‏خواهد درباره مناسبات خودش با دولت امریكا، تجدیدنظر كند! این را به عنوان یك خبر تازه منتشر كردند! مطلب كاملاً بی‏اساسی و واهی‏ای را بزرگ كردند و جنجال و های‏وهوی به راه انداختند. البته مقاصد بسیار خطرناكی برای ملت ایران دارند. آنها دنبال كارهای خودشان هستند؛ اما ما باید كار دشمن را بشناسیم. ولو هیچ اقدامی هم در مقابل دشمن نخواهیم بكنیم، باید بدانیم دشمن چه كار می‏كند. ما نباید اجازه بدهیم كه دشمن نسبت به كشور ایران و ملت و مسؤولان آن، هر كاری كه می‏خواهد، در زمینه تبلیغات بكند و ما همین‏طور سكوت كنیم! این‏كه نمی‏شود. لازم است اهداف و مقاصد دشمن شناخته شود.
البته در بعضی از رسانه‏ها و به وسیله برخی از مسؤولان هم واقعاً حرفهای درستی زده می‏شود. حرفهای خوب و درست گفته می‏شود - نه این‏كه نمی‏گویند - اما من هم موظّفم آنچه را كه وجود دارد و واقعیت مطلب است، برای ملت عزیزمان بیان كنم.
این را هم به شما عرض كنم كه این اوّل بار هم نیست. قبلاً هم از این قبیل قضایا اتّفاق افتاده است؛ بخصوص آن باری كه بعد از رحلت امام بود تا حدودی هم با امروز قابل مقایسه است. آن‏جا هم جنجالی درست كردند و حتّی روزنامه‏های ما مقاله نوشتند و بعضی افراد مخالف و معاند با انقلاب، چیزهایی نوشتند و ادّعاهایی كردند؛ صریحاً به تخطئه دوران امام پرداختند كه الحمدللَّه سیلی ملت بر بناگوش آنها، نگذاشت ادامه دهند. البته این دفعه جنجالها وسیعتر است و طور دیگری جنجال می‏كنند. سرِ جنجال، خارج از كشور است؛ عمدتاً آنها هستند. وضع، وضع دیگری است؛ آن‏وقت هم بود؛ هرچند با این وسعت و در این ابعاد نبود.
من اوّلاً برای شما برادران و خواهران عزیز بیان كنم كه اهداف جنجال تبلیغاتی امریكاییها - عمدتاً - و مخالفان ما در دنیا چیست. این‏كه دائماً می‏گویند ایران می‏خواهد با امریكا مذاكره كند؛ ایران می‏خواهد بتدریج رابطه با امریكا برقرار كند، هدفشان از این حرفها چیست؟ چه می‏خواهند؟ مخالفان ما به دنبال چه چیزی هستند؟ آنچه مسلّم است، دنبال خیر جمهوری اسلامی و خیر ملت ایران نیستند؛ این‏كه واضح است. تا به حال در طول این نوزده سالی كه از انقلاب می‏گذرد، هم حكومت امریكا، هم مطبوعات امریكا و هم رسانه‏ها و تلویزیونها و رادیوهای امریكا، تا آن‏جایی كه توانستند، به ملت ایران ضربه زدند، خنجر از پشت زدند، اهانت رواداشتند، خیانت كردند و دروغ پرداختند. در هشت سال جنگی كه ما داشتیم و در قضایای اقتصادی، یك‏جا اینها به نفع ما كار نكردند؛ حال هم از همان قبیل است.
پس، هدفشان چیست؟ هدف، چند چیز است. كه من به اختصار عرض می‏كنم. شما روی مطالبی كه عرض می‏كنم، فكر كنید؛ مخصوصاً شما جوانان تحصیلكرده، دانش‏آموزان، دانشجویان و طلاب علوم دینی، درست دقت و تأمل كنید؛ چون اینها مسائل مهمی است. یك ملت هم غالباً در همین جاهای علی‏الظاهر كوچك است كه سرنوشتش ساخته می‏شود. چنین مقطعی، اگر مردم، جوانان، مسؤولان و دیگران درست نفهمیدند كه حقیقت قضیه چیست، زاویه‏ای باز می‏شود كه خدای نخواسته همین زاویه، به فنای همه چیز منتهی خواهد شد. معمولاً این‏طور است؛ لذا خیلی مهم است كه درست دقّت شود.
هدف اینها چیست؟ هدف حكومت امریكا و دستگاه امپراتوری خبری امریكایی از این حرفها چیست كه مرتّب می‏گویند: ایران می‏خواهد مذاكره كند؟
هدف، چند چیز است: یكی این‏كه اینها می‏خواهند آن چیزی را كه تا امروز وسیله وحدت ملت ایران بوده است، به وسیله اختلاف ملت ایران تبدیل كنند. تا به حال آحاد ملت ایران به خاطر این‏كه می‏دانستند دولت امریكا دشمن آنهاست، در مقابل دشمنی امریكا، اگر یك وقت اختلافات جزئی هم داشتند، كنار می‏گذاشتند و متّحد می‏شدند. مقابله با امریكا، یكی از وسایل وحدت این ملت بوده است. اینها می‏خواهند با این جنجالها، همین وسیله وحدت را، به وسیله اختلاف تبدیل كنند. این علیه آن، آن علیه این. این بگوید مذاكره، آن بگوید مذاكره چه فایده‏ای دارد؛ آن یكی بگوید چه ضرری دارد؟ یك عدّه از این طرف بحث كنند، یك عدّه از آن طرف بحث كنند! واینها هم این وحدت عظیم ملی را كه ملت ایران در مقابله با حضور دشمن دارد، به اختلاف ملت ایران تبدیل كنند.
هدف دوم این است كه می‏خواهند با تكرار این قضیه - مذاكره و رابطه با امریكا - قضیه‏ای را كه در چشم ملت ایران، به دلایلی منطقی، یكی از زشت‏ترین چیزهاست، قبحش را از بین ببرند. تا حدّی كه در نماز جمعه می‏شود حرف زد، خواهم گفت كه دلایل منطقی آن چیست. می‏خواهند قبح این را از بین ببرند؛ مثل كاری كه سرِ قضیه اسرائیل با اعراب كردند.
یك روز بود كه دولتهای عرب، صحبت كردن با اسرائیل، رابطه با اسرائیل و حتّی آوردن اسم اسرائیل را یكی از كارهای بسیار زشت می‏دانستند. اینها با مطرح كردن و پیش كشیدن این قضیه، آنها را یكی یكی از صفوف ملت عرب خارج كردند و بار را به گردن او انداختند. بتدریج كاری كردند كه قبح این قضیه ریخت؛ حتّی دولتهایی كه در مرزهای اسرائیل نیستند و هیچ خطر و ضرری هم از اسرائیل نمی‏بینند، در خانه خودشان نشسته‏اند و صحبت از مذاكره با اسرائیل می‏كنند! واقعاً چه لزومی دارد؟ اما می‏كنند؛ چون قبحش ریخته است.
ملت ایران به دلایل كاملاً محكم و با استدلال منطقی، دولت امریكا را دشمن خود می‏داند؛ كه من بعداً اشاره خواهم كرد. همه ملتهای دنیا هم این را از ملت ایران شناخته‏اند و با چشم تعظیم و تجلیل به این نگاه می‏كنند. بتدریج می‏خواهند قبح این را از بین ببرند و یك كار عادّی و معمولی بكنند.
هدف سوم این است كه اصل مذاكره با ایران، برای امریكا به عنوان ابرقدرت، بسیار مهم است. ممكن است بعضی تعجّب كنند و بگویند مگر ایران چیست كه برای امریكای ابرقدرت، مهم است كه با ایران پشت میز مذاكره بنشینند؟! بله، بسیار مهّم است. اتّفاقاً چون ابرقدرت است، برایش خیلی مهّم است. ابرقدرت، یعنی آن قدرتی كه از همه قدرتهای سیاسی دنیا بالاتر است و می‏تواند اراده خود را بر آنها تحمیل كند.
یك روز دو ابرقدرت در دنیا بودند - امریكا و شوروی - و هر كدام منطقه نفوذی داشتند؛ هر كار هم می‏خواستند، می‏توانستند بكنند. حتّی امریكا در مقابل آن دشمن، موشكهای امریكایی - كروز و غیره - را در كشورهای اروپایی مستقر كرده بود؛ بیچاره اروپاییها هم چاره‏ای نداشتند، حرفی هم نمی‏زدند؛ چون به عنوان دفاع در مقابل شوروی سابق بود. شوروی هم در منطقه نفوذ خودش، این كارها را می‏كرد. امروز كه شوروی از بین رفته است؛ امریكا مدّعی است و به شدّت در پی این است كه نظام یك قطبی در دنیا به وجود آید؛ یك ابرقدرت در رأس امپراتوری بزرگی كه اسمش دنیاست!
این مطلبی كه عرض می‏كنم، حرفی است كه صاحب‏نظران سیاسی امریكا از گفتن آن ابایی ندارند. در مطبوعات امریكایی، مقالات سیاسی فكری با همین مضمون چاپ می‏شود. در همین حدود یك ماه پیش، در یكی از مطبوعات امریكایی دیدم كه یك نویسنده معروف سیاسی‏نویس امریكایی به دنیا خطاب می‏كرد كه «چه عیبی دارد كه در رأس یك امپراتوری واحد جهانی، امریكا قرار داشته باشد؟! امریكا امروز چنین و چنان است!» آنها اصلاً ادّعایشان این است؛ دنبال این هستند.
حال ابرقدرتی با این همه ادّعا، با این همه باد و بروت جهانی و سیاسی، یك جا هست كه برایش ارزش و اعتبار و احترامی قائل نمی‏شوند؛ آن یك جا كجاست؟ جمهوری اسلامی ایران. جمهوری اسلامی و ملت ایران، هیبت‏شكن ابرقدرت امریكا در دنیا شدند. من بارها عرض كرده‏ام كه عمده قدرت ابرقدرتها، متّكی به هیبتشان است؛ هیبت آنهاست كه می‏تواند كار كند. اینها همه‏جا كه وارد میدان نمی‏شوند، تیر و تفنگ كه به كار نمی‏برند؛ تشر و هیبتشان است كه رؤسای دولتها و رؤسای احزاب سیاسی دنیا را وادار می‏كند كه دست و پایشان در مقابل اینها بلرزد و كوتاه بیایند.
برای امریكا مهم است كه ایران اسلامی كه از روز اوّل به دلایل روشنی در مقابل امریكا ایستاد و تسلیم امریكا نشد و گفت كه با امریكا مذاكره نمی‏كنم، حالا بگوید كه بسیار خوب، چَشم، ما هم مذاكره می‏كنیم! می‏گویند بفرما، ابرقدرتی كامل شد! این منطقه‏ای هم كه زیر بار نمی‏رفت، زیر بار آمد؛ این‏جا هم عتبه را بوسیدند! بنابراین، صِرف مذاكره برایشان خیلی مهّم است.
البته در مورد رابطه، این‏طور نیست؛ بعد خواهم گفت. امریكاییها نسبت به رابطه، طور دیگری فكر می‏كنند. آن چه‏كه برای آنها خیلی مهّم است، مذاكره است. می‏خواهند ایران پشت میز مذاكره بنشیند؛ بعد كه مذاكره شروع شد، آن‏وقت سرِ رابطه داستانها و حكایتها دارند.
نكته دوم برای این‏كه مذاكره با ایران برای امریكا اهمیت دارد، این است كه حركت جمهوری اسلامی و ملت ایران موجب شد كه احساسات اسلامی در هر گوشه دنیا بیدار شود؛ در آسیا، در آفریقا و حتّی در اروپا، مسلمانان با نام اسلام، احساسات اسلامی خودشان را سرِ دست گیرند و مبارزه‏ای را به نحوی شروع كنند. بعضی از این مبارزات، مبارزات سیاسی با دولتهاست. بعضی از این مبارزات، مبارزات اصلاحی است؛ بالاخره مشغول مبارزه هستند. همه اینها، از این قلّه جمهوری اسلامی و امام و این ملت، سرازیر شده‏اند.
من كسانی را در دنیای اسلام می‏شناسم و اطّلاع دارم كه مذهب اهل‏بیت را بدون هیچ‏گونه تبلیغی، فقط برای خاطر قضایای جنگ قبول كردند. همین كه شما جوانان، شما جانبازان، شما ایثارگران به میدان جنگ می‏رفتید و این خبرها در دنیا به همین شكل منتشر می‏شد؛ همین‏كه مادران آن‏طور شجاعانه می‏ایستادند و آن شجاعتها را به خرج می‏دادند، عدّه‏ای را در دنیا مسلمان كرد، عدّه‏ای از مسلمانان را شیعه كرد، عدّه بیشتری را عاشق انقلاب و عاشق امام و ملت ایران كرد و احساسات اسلامی بروز كرد. در حقیقت، قطب همه اینها، ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی است.
اگر جمهوری اسلامی با امریكا پشت میز مذاكره بنشیند، امریكاییها خیالشان از این جهت راحت می‏شود؛ به هرجایی در دنیا می‏گویند: شما برای چه تلاش می‏كنید؟ شما كه مثل ایران نخواهید شد، به پای ایران كه نخواهید رسید! هر چه بشوید، یك ملت و یك نظام و آن شكوه و شجاعت را كه پیدا نخواهید كرد؛ آنها هم بالاخره مجبور شدند و این‏جا پای میز مذاكره آمدند؛ شما دیگر چه می‏گویید؟! یعنی با تسلیم ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران به نشستن پای میز مذاكره با امریكا، خیال امریكا از بسیاری از این مبارزات دنیای اسلام آسوده خواهد شد.
درست توجّه كنید! هر كدام از اینها، بحثهای طولانی و مفصّلی دارد كه جایش در مجالس ویژه این حرفهاست. من مایلم كه در نماز جمعه، فقط رؤوس مطالب را عرض كنم. مذاكره برای اینها مهّم است. ببینید؛ بسیاری از كشورها هستند كه دولتهایشان از دوستان دولت امریكا محسوب می‏شوند؛ یعنی تحت نفوذ و تسلیم دولت امریكا قرار دارند، مواضع سیاسیشان تابع دولت امریكاست و كلاًّ تابع امریكا هستند؛ با فلان‏جا قطع رابطه كنید، فلان‏جا را معامله كنید، فلان‏جا را معامله نكنید، نفت را این‏گونه كنید، مس را آن‏طور كنید. این دولتهایی كه تسلیم امریكا هستند، بتدریج این فكر برایشان به وجود می‏آید كه دولتی به نام جمهوری اسلامی ایران هست كه به امریكا هیچ اعتنایی نمی‏كند؛ امریكا هم نسبت به آن دولت نمی‏تواند هیچ آسیب جدّی بزند. پس، علّت این‏كه ما از امریكا این‏قدر می‏ترسیم، چیست؟
این سؤال امروز در ذهن بسیاری از مسؤولان كشورهای اسلامی و غیر اسلامیِ به اصطلاح خودشان جهان سومی وجود دارد و برای دستگاه امریكا موجب زحمت جدّی شده است؛ خارج شدن از حالت تبعیت و تسلیم، به خاطر وجود جمهوری اسلامی، كه جمهوری اسلامی هست، هیچ اعتنایی هم به امریكا نمی‏كند و امریكا نمی‏تواند هیچ كار مهمّی با آن انجام دهد. چرا؛ گاهی اوقات هارت و هورت می‏كنند؛ مثلاً قانون «داماتو»یی می‏گذرانند، قانون هم بعد از چند ماه به خودی خود منسوخ می‏شود؛ كار اساسی نمی‏توانند بكنند. پس، چرا ما خودمان را بیخودی معطّل كردیم و اسیر امریكا شدیم؟
برای امریكا خیلی خطرناك است كه این فكر در دوستان و در تبعه دولتهای تابع و پیرو او رسوخ پیدا كند. امریكا در پی یك جواب است؛ باید كاری كند كه به آنها این‏طور تفهیم شود كه: «دیدید، این محاصره اقتصادی و همین فشارهایی كه ما علیه جمهوری اسلامی به خرج دادیم، بالأخره جمهوری اسلامی را هم خسته كرد و مجبور
نمود كه او هم بیاید و زانو بزند و از آن پایگاه و از آن گردن برافراشته‏ای كه داشت، بناچار پایین آید!». این را به دولتهایی كه پیرو و تابعش هستند، تفهیم كند كه: «نخیر؛ این‏طور هم نیست كه شما خیال كنید كسی كه با ما نباشد، می‏تواند از آسیب در امان بماند. جمهوری اسلامی هم بالاخره مجبور شد بیاید»!
یك نكته دیگر هم هست كه موجب می‏شود حقیقتاً مذاكره برای امریكاییها به عنوان یك ابرقدرت مهم باشد و آن، این است كه در مصاف دو قطب مبارز كه الان نوزده سال یا بیست سال است كه در صحنه سیاسی عالم، مبارزه می‏كنند - قطب استكبار از یك طرف، و قطب اسلام از طرف دیگر؛ قطب استكبار به رهبری امریكا، و قطب اسلام به محوریّت نظام جمهوری اسلامی كه تا به حال هم گسترش و پیشرفت، متعلّق به قطب اسلام بوده است - شما هرچه صحنه دنیا را نگاه می‏كنید، می‏بینید كشورهایی كه بوی حركت و نهضت اسلامی در آنها استشمام نمی‏شد، وضعی برایشان به وجود آمد كه حكومتهای اسلامی - لااقل به تناسب آن كشورها - در آنها به وجود آید! در تركیه به صورتی، در الجزایر به نحوی و در جاهای دیگر نیز همین‏طور. البته با همه اینها هم برخورد كردند؛ اما با احساسات مردم كه نمی‏توانند برخورد كنند؛ نمی‏توانند با احساسات مردم آن‏طور برخورد كنند كه مثلاً با حكومت «رفاه» در تركیه یا با بعضی از حكومتهای دیگر برخورد كردند. احساسات مردم به حال خود باقی است.
تا به حال در برخورد این دو قطب مبارز با یكدیگر - كه قطب، استكبار از یك طرف و قطب اسلام از طرف دیگر است - پیشرفت و مبارزه و پیروزی، متعلّق به قطب اسلام بوده است. قطب اسلام همیشه پیش رفته است؛ اما قطب استكبار پیشرفتی نداشته است. اینها می‏خواهند با شایعه مذاكره جمهوری اسلامی - كه بگویند جمهوری اسلامی تسلیم شد؛ طرف ما آمد و مجبور شد كنار بیاید و با ما مذاكره كند - این‏طور وانمود كنند كه در این مصاف، بالاخره قطب اسلامی شكست خورد و مجبور به عقب‏نشینی شد و قطب استكبار در این مصاف پیروز گردید.
می‏خواهند این را تفهیم كنند كه دشمن پیروز شده و اسلام مجبور به عقب‏نشینی شده است. می‏خواهند بگویند كه اسلام انقلابی از حرفهایش گذشت و برگشت. می‏خواهند بگویند همه این حرفها در طول این نوزده سال - ده سال اول كه امام گفته بود، و نه سال بعد از امام، مسؤولان و ملت همه بر زبان آوردند - به گوشه‏ای گذاشته شد، به دست فراموشی سپرده شد و همه این حرفها تخطئه گردید؛ چون امام بارها فرموده بودند كه ما با دشمن كنار نمی‏آییم و تسلیم دشمن نمی‏شویم. این شایعات برای این هدف است كه آن گذشته را تخطئه كند. بالاخره امریكا از این‏كه شایع شود جمهوری اسلامی تسلیم شده است تا با امریكا مذاكره كند و پشت میز مذاكره بنشیند - یعنی از حرفها و ادّعاهای خود نسبت به استكبار دست بردارد - بیشترین استفاده را می‏كند. این جنجال تبلیغاتی برای این است. لذا با این‏كه رئیس جمهور محترم در مصاحبه‏اش گفت كه ما مذاكره نمی‏كنیم؛ گفت كه ما احتیاجی به مذاكره نداریم، آنها گفتند بله، این مقدّمه مذاكره است؛ می‏خواهند مذاكره كنند! هر كسی چیزی گفت؛ جنجالی در دنیا درست كردند. پس، انگیزه‏های امریكا و دستگاههای خبری امریكا از این جنجال این است.
حال موضع ما چیست؟ البته موضع ما بارها گفته شده است؛ چیزی نیست كه حالا من بخواهم آن را بیان كنم. امام بارها فرمودند، بعد از امام هم ما، مسؤولان سیاست خارجی و كسانی كه در این زمینه‏ها حرف می‏زدند و اقدام می‏كردند، حرفها را گفته‏اند. حرفها همان حرفهاست؛ حرفهای محكمی است؛ حرفهایی نیست كه بشود امروز گفت و فردا از آنها برگشت؛ درعین‏حال من به طور مختصر عرض می‏كنم.
موضع انقلاب و موضع نظام جمهوری اسلامی این است كه اوّلاً هر تصمیمی كه ما برای انقلاب و به عنوان مواضع اصولی انقلاب بگیریم، باید تابع استدلال باشد. ما اهل منطقیم. ما حكومتمان هم حكومت استدلال است، قوانینمان هم قوانین مستدل است، معارفمان هم معارف استدلالی است، مواضع سیاسی ما هم مواضع استدلالی است. ممكن است یك وقت كسی نسبت به این مواضع شعار بدهد - خیلی خوب؛ مانعی ندارد - اما پشت سرِ این شعار، استدلال و برهان و منطق وجود دارد. اساس این منطق هم یكی نفع ملت ایران و مصالح كشور است، یكی هم اصول و عقاید و باورهایی است كه ملت ایران در راه این باورها مبارزه و مجاهدت كرده، شهید و جانباز داده، ایستادگی كرده است و مردم دنیا را متوجّه خودش كرده است. مواضع ما تابع این چیزهاست. حال من در سه عنوان كوتاه، مطلب را خلاصه می‏كنم.
وضع كنونی - یعنی قطع رابطه ما با امریكا - اوّل این را بیان می‏كند كه این وضع، نتیجه رفتار و وضع طبیعی استكبار امریكایی است؛ در واقع، نتیجه مظلومیت ملت ایران است. حرف دوم این است كه مذاكره با امریكا، هیچ فایده‏ای برای ملت ایران ندارد. حرف سوم این است كه مذاكره و رابطه با امریكا، برای ملت ایران ضرر دارد.
اما مطلب اوّل كه گفتیم این قطع رابطه، ناشی از رفتار امریكاست. عزیزان من! سیاست دولت امریكا از سالهای 1320 به بعد - تقریباً سالهای بیست‏ویك و بیست‏ودو - وارد كشور ما شد؛ بتدریج آمدند و نفوذ پیدا كردند و یواش یواش جای انگلیسیها را گرفتند. در طول این تقریباً بیست‏وهفت هشت سالی كه امریكاییها در این كشور حضور قدرتمندانه داشتند، همه اهانتها و بدیها و ستمگریهایی كه یك دولت مستكبر با یك ملت مظلوم می‏تواند انجام دهد، انجام دادند؛ منابع را بردند، رژیم مستبد پهلوی را تقویت كردند، به مسؤولان ما اهانت كردند، به مردم اهانت كردند، كاپیتولاسیون را آوردند، حكومتهای ملی را سرنگون كردند و خیلی جنایات كه واقعاً اگر كسی بخواهد جنایات امریكا را در طول مدّت تقریباً بیست‏وهفت، هشت سال قبل از انقلاب بنویسد، یقیناً یك كتاب قطور خواهد شد.
انقلاب پیروز شد. وقتی انقلاب پیروز شد، یكی از كارهایی كه مردم كردند، همان اوّل روزهای بیست‏ویك و بیست‏ودو بهمن به سفارت امریكا رفتند و امریكاییها را گرفتند و در آن روزها آن‏جایی كه ما مستقر بودیم، من خودم دیدم كه چشمهای اعضای سفارت امریكا را بستند و به آن‏جا آوردند. من یقین داشتم كه امام دستور خواهند داد اینها را یا اعدام و یا مثلاً زندانی كنند! برخلاف تصوّر همه و برخلاف تصوّر خود امریكاییها، امام دستور دادند كه اینها را آزاد كردند و به سفارتشان رفتند. البته بعضیشان از ایران رفتند؛ چون اوضاع ایران را برای خودشان مناسب ندانستند؛ بعضی هم در ایران ماندند.
بعد از پیروزی انقلاب، رابطه ما با امریكا، از طرف ما قطع نشد. یعنی ملت ایران در حال اقتدار، مظلومیتهای گذشته خودش را ندیده گرفت و دولت امریكا را عفو كرد. دیگر از این بزرگواری بالاتر؟! ما سی سال از طرف امریكاییها مظلومیت داشتیم؛ منتها نمی‏توانستیم مقابله‏به‏مثل كنیم و عكس‏العمل نشان دهیم. انقلاب كه پیروز شد، ملت ایران اقتدار را به دست گرفت و می‏توانست عكس‏العمل نشان دهد. توقّع طبیعی این بود كه عكس‏العمل نشان دهد؛ عكس‏العمل كه نشان نداد هیچ، امام دستور دادند رهایشان كنید! البته عدّه‏ای از آنها رفتند؛ ولی عدّه‏ای هم ماندند و روابط سیاسی ما و امریكا برقرار بود.
اما دولت امریكا این بزرگواریهای ملت ایران و انقلاب را ندیده گرفت. از همان روزهای اوّل كه خیالشان آسوده شد، محلّ سفارت را محلّ توطئه علیه نظام جمهوری اسلامی كردند. در خود امریكا، علیه ایران شروع به اقدامات كردند. مجلس سنای امریكا آن‏وقت حركت زشتی انجام داد كه در این‏جا خروش خشم مردم علیه آن حركت بلند شد. در یكی از میدانهای تهران اجتماع عظیمی تشكیل شد و مردم در آن‏جا نسبت به این كار امریكاییها اعلام خشم كردند. امریكاییها از همان روزهای اوّل، شروع به توطئه و بدی كردند؛ دشمنان جمهوری اسلامی را دیدند و آنها را به كارهایی وادار كردند؛ مقدمات كودتایی را فراهم آوردند؛ یعنی از گذشته درس نگرفتند! نتیجه قهریِ این كارها هم این بود كه دانشجویان مسلمان پیرو خطّ امام ریختند سفارت را تصرّف كردند و اعضای سفارت را گروگان گرفتند. این حركت، در واقع مجازاتی نسبت به امریكاییها بود.
امروز امریكاییها وقتی می‏خواهند تاریخ دشمنیهای بین دولت امریكا و دولت ایران را بیان كنند، از قضیه سفارت شروع می‏كنند. در زمان ریاست جمهوری، در سالی كه به سازمان ملل رفته بودم، اوّلین حرفی كه خبرنگار در هنگام مصاحبه با من مطرح كرد، مسأله سفارت بود كه شما اعضای سفارت ما را به گروگان گرفتید! در حالی كه تاریخ از آن‏جا شروع نمی‏شود؛ قبل از این قضیه است. اگر قضایای قبل را بگوییم، می‏گویند اینها متعلّق به گذشته است! اگر متعلّق به گذشته است، قضیه سفارت مگر متعلّق به گذشته نیست؟ آن را همیشه به عنوان حركتی مطرح می‏كنند كه چرا شما به ما حمله كردید؛ در حالی كه در واقع این یك حركت متقابل ناشی از خشم انقلابی ملت ایران بود. مردم ایران نجابت كردند كه آنها را به قتل نرساندند؛ والّا اگر جوانان ما می‏خواستند بی‏مراعاتی كنند و بی‏تقوایی به‏خرج دهند، همان‏جا نابودشان می‏كردند؛ اما این كار را نكردند، جان آنها را حفظ نمودند و بعد از مدّتی هم به دستور امام كه به مجلس محوّل كردند، آزاد شدند و رفتند.
پس، قضیه ضربات امریكایی و خنجرزدنها و خیانتها و كودتا درست كردنها و قضیه كودتای پایگاه شهید «نوژه» و قضایای دیگر، پشت سرِ هم علیه جمهوری اسلامی انجام گرفت و ادامه یافت، تا جنگ تحمیلی شروع شد. در جنگ، به دشمن ملت ایران سلاح دادند. یكی از چیزهایی كه در عرف همه ملتها و دولتهای دنیا ورود در جنگ محسوب می‏شود، همین است كه دو كشور كه در حال جنگند، یكی بیاید به آن طرفی كه با این كشور جنگ می‏كند، سلاح بدهد، یا امكانات نظامی بدهد، یا مشورت نظامی بدهد. این ورود در جنگ است. اینها را نباید به‏كلّی ندیده گرفت. ملت ایران در مقابل این حركتها و این ظلمهاست كه این‏طور در مقابل امریكا ایستاده است.
من پارسال گفتم كه این ملت، مثل امام خود - امیرالمؤمنین علیه‏السّلام - است. امیرالمؤمنین، مظلومترین انسان مقتدر دنیا بود. شما به قدرت و اقتدار امیرالمؤمنین كسی را نمی‏شناسید؛ اما مظلومتر از امیرالمؤمنین هم كسی را نمی‏شناسید! ملت ایران، مثل امام خودش است. ما در زمان خودمان، هیچ ملتی را با این نشاط و سرزندگی و اقتداری كه ملت ایران در این دو دهه ظاهر شده است، نمی‏شناسیم؛ اما مظلومترین ملتها هم ملت ایران است! چه كسی از همه بیشتر به او ظلم كرده است؟ شیطان بزرگ!
می‏گویند چرا به ما شیطان بزرگ می‏گویید؟! شیطان یعنی چه؟ شما شیطنت می‏كنید. شیطنت نكنید، تا به شما شیطان بزرگ نگوییم. شیطنت می‏كنند، خیانت می‏كنند، ضربه می‏زنند، جنایت می‏كنند، تكبّر می‏كنند، استكبار می‏كنند. ملت ایران، یك ملت زنده است؛ او را با ملتهای دیگر مقایسه نكنید. ملت ایران هم در مقابل چنین دولت و چنین حكومتی می‏ایستد، مقاومت می‏كند، بی‏اعتنایی می‏كند، رابطه را قطع می‏كند، با او حرف نمی‏زند و در صحنه‏های جهانی، مواضع خود را برخلاف مواضع باطل او اتّخاذ می‏كند.
یك جهت دیگر، مواضع جهانی امریكاست. امریكا امروز بزرگترین حامیِ حكومت غاصب صهیونیستی است. حكومت صهیونیستی، بدترین دولتها و مجموعه‏های سیاسی دنیاست؛ چون یك ملت را از مملكت خودش بیرون كرده است. شما چنین چیزی را در دنیا سراغ دارید؟ در تاریخ سراغ دارید؟ آخر، یك خانواده را، یك فامیل را، یك شهر را، یك میلیون آدم را از مملكت خودش بیرون كنند، یك مطلب است؛ كسی بیاید یك ملت را از كشور خودش بیرون كند، آنهایی را هم كه در داخل كشور هستند، در نهایت ضعف و شدّت و فشار قرار دهد و خودش بر آنها حكومت كند، چیز واقعاً عجیبی است! حكومت از این بدتر و زشت‏تر؟! بعد هم با ملت با نهایت قساوت رفتار می‏كنند.
تروریسم دولتی كه در همان مصاحبه گفته شد - كه حرف بسیار درستی هم هست - امروز مظهرش حكومت غاصب صهیونیستی است. این حرف، خیلی هم به صهیونیستها برخورده است! این حرفِ كاملاً درستی است. شما دیدید با مردمشان چه می‏كنند! دیدید با فلسطینیها چه می‏كنند! دیدید با مردم لبنان چه می‏كنند! با هلی‏كوپتر به روستاهای لبنان می‏آیند و آدمها را از خانه‏هایشان می‏دزدند و می‏برند! كجا دیگر چنین چیزی در دنیا هست؟ امریكاییها بزرگترین و جدّیترین حامی صهیونیستها هستند. این جرم، بزرگ نیست؟ این جرم، كافی نیست ؟ این بس نیست برای این‏كه ملت حق‏طلبی مثل ملت ایران بگوید من با شما كاری ندارم، من شما را رد می‏كنم، من رفتار شما را محكوم می‏كنم؟ ملت ایران به امریكا همین را می‏گوید.
عنوان دوم این است كه رابطه و مذاكره با دولت امریكا، به حال ملت ایران هیچ فایده‏ای ندارد. امروز از چیزهای جالب این است كه دستهای امریكایی و تبلیغات امریكایی - همان‏طوری كه در هفته اوّل این ماه عرض كردم - در دنیا این‏گونه شایع می‏كنند كه ملت ایران مشكلاتی دارد؛ راه‏حل و كلید این مشكلات هم این است كه بیاید با امریكا مذاكره كند! تو گفتی و من باور كردم! مذاكره، هیچ فایده قابل ذكری برای ملت ایران ندارد. البته ضررهایی دارد كه بعد عرض می‏كنم؛ اما اصلاً فایده ندارد.
كسی كه خیال كند اگر ما با امریكا مذاكره كردیم، محاصره اقتصادی و قانون «داماتو» و ... از بین خواهد رفت، اشتباه كرده است. اوّلاً هر كدام از رفتارهای امریكا با ایران، بعد از مدّتی محكوم به شكست شده است. مگر بار اوّلی است كه اینها این‏طور با ما رفتار می‏كنند؟ مگر بار اوّلی است كه تهدید می‏كنند؟ مگر بار اوّلی است كه محاصره اقتصادی می‏كنند؟ مگر بار اوّلی است كه اینها راه می‏افتند و به این كشور و آن كشور می‏گویند كه شما با ایران فلان معامله را نكنید، یا فلان قرارداد را نبندید؟ بار اوّل كه نیست؛ همیشه این‏طور كرده‏اند. ما در این هجده، نوزده سال، همه پیشرفتهایی كه به دست آورده‏ایم؛ همه كارهای برجسته‏ای كه دولتهای ما در این چند سال كرده‏اند، در همان حالی بوده كه امریكا نمی‏خواسته است. مگر به خواست امریكاست؟!
در سال گذشته، به مناسبت قانون «داماتو»، قرارداد شركت خودشان با شركت گاز ما را ابطال كردند. قانونی گذراندند كه هیچ شركتی حق ندارد از فلان مبلغ بیشتر، با ایران معامله نفتی كند. اوّلاً همان شركت به مسؤولان ما پیغام داد كه ما ناراحتیم و در اوّلین فرصتی كه بتوانیم، باز قرارداد را می‏بندیم! الان یكی از مشكلات امریكا همین شركتهایی هستند كه نمی‏توانند بیایند در كارهای نفتی مربوط به ما در خلیج فارس سرمایه‏گذاری كنند. شركتهای نفتی امریكا به شدّت ناراحتند. مربوط به حالا هم نیست؛ مربوط به تقریباً یك سال اخیر است. روی دولت فشار آوردند، اجتماع درست كردند، قطعنامه درست كردند؛ لذا همان تلاشها توانسته است تا حدود زیادی آن قانون امریكایی «داماتو» را تضعیف كند. پس، آنها بیشتر احتیاج دارند.
ثانیاً به مجرّد این‏كه آن شركت امریكایی در سال گذشته قرارداد خود را با شركت گاز ما فسخ كرد، به فاصله كوتاهی یك شركت فرانسوی آمد و داوطلب انعقاد قرارداد شد. امریكاییها بنا كردند به جنجال كردن كه چرا می‏خواهید قرارداد ببندید؟! دولت فرانسه، بلكه بعداً همه جامعه‏ی اروپا ایستادند و گفتند كه باید این قرارداد با ایران بسته شود و امریكا نباید بتواند حرف خودش را در این قضیه سبز كند. این‏طور نیست كه حالا مشكلات ملت ایران به دست امریكا باشد و امریكا بتواند مشكل جدّی‏ای درست كند. البته تلاش می‏كنند، خباثت خودشان را می‏كنند - نه این‏كه نمی‏كنند - اما كارها دست آنها كه نیست.
وانگهی، شما ملاحظه كنید! دولتهایی كه امروز امریكا به اصطلاح وزارت خارجه خودشان آنها را مجازات می‏كند - مثل چین، روسیه، تركیه زمان حكومت حزب رفاه - مگر با امریكا رابطه ندارند؟ مگر مذاكره نمی‏كنند؟ همه كسانی كه امریكا با آنها برخورد خشن می‏كند، در زمینه‏های سیاسی و اقتصادی با امریكا رابطه دارند. این‏طور نیست كه رابطه با امریكا یا مذاكره با امریكا، مانع از دشمنی امریكا شود. الان كشورهایی هستند كه سفارتهایشان در امریكاست، سفارتهای امریكا نیز در پایتختهای آنها باز است و فعّالیت می‏كند؛ از لحاظ سیاسی و كنسولی و غیره هم با یكدیگر ارتباط دارند؛ اما امریكا آنها را جزو لیست تروریستهای دنیا معرفی می‏كند! من حالا نمی‏خواهم اسم آن كشورها را بیاورم. خوب است كه برادران ما در وزارت خارجه و جاهای دیگر، اینها را به مردم بگویند و تبیین كنند.
خیال نكنید كه حالا اگر با امریكا رابطه برقرار شد، یا مذاكره شد، دیگر از سوی امریكا، اندكی حرف نازكتر از گل هم به جمهوری اسلامی گفته نخواهد شد؛ نه. بسیاری از كشورها با امریكا رابطه هم دارند، خیلی هم روابطشان علی‏الظاهر در سطح جهانی خوب و صمیمی و مؤدّبانه است؛ درعین‏حال امریكا هرجایی كه لازم باشد، ضربه خودش را می‏زند؛ محاصره اقتصادی می‏كند، تحریم می‏كند!
امریكاییها مستكبرند. آدم مستكبر و دولت مستكبر، دنبال سبز كردن حرف خودش است. بنابراین، این‏طور نیست كه رابطه‏برای كشور ما فایده‏ای داشته باشد؛ كه اگر رابطه نباشد یا مذاكره نباشد، این مشكلات به وجود خواهد آمد و اگر این مذاكره و رابطه انجام شد، مشكلات از بین خواهد رفت؛ نه. نه امریكا برای ایجاد مشكلات آن‏چنان دستش باز است و نه رابطه و مذاكره این چنین معجزه‏گری‏ای برای رفع مشكلات دارد. هیچكدام از اینها نیست؛ بسته به توان ملت است، بسته به عُرضه یك حكومت است، بسته به اقتدار و عزّت‏خواهی ماست كه بتوانیم در مقابل امریكا بایستیم و برطبق اراده و برطبق مصالح كشورمان اقدام كنیم.
این تبلیغات در حالی انجام می‏گیرد كه وقتی دولت امریكا در مقابل خود دولتی را داشت كه در حال جنگ بود، نتوانست كاری با آن انجام دهد. ما یك روز در حال جنگ بودیم. قبل از آن، اوقاتی بود كه حكومت ما از لحاظ امكانات، حكومتی بسیار ضعیف بود. آن روز نتوانستند با ما كاری انجام دهند. آن روز نتوانستند ضرر اساسی وارد كنند. امروز بحمداللَّه دولت ایران، دولتی عزیز و مقتدر است و در سطح جهانی به عنوان یك كشور مقتدر و عزیز شناخته شده است؛ رئیس كنفرانس اسلامی است. در بسیاری از كنفرانسهای جهانی، به عنوان یك عضو محترم شناخته شده است؛ دولتها برایش احترام قائلند، ملتها برایش احترام قائلند. امروز ما از چه بترسیم؟ چرا بترسیم؟ چرا خیال كنیم كه اگر با همین وضعی كه در این نوزده سال داشتیم، ادامه دهیم، چنین و چنان خوهد شد؟
امریكا احتیاج دارد. امریكا امروز آن قوّت و قدرت ده سال، پانزده سال قبل را هم ندارد. روزی بود كه حرف دولت امریكا در اروپا و جاهای دیگر، با احترام تلقّی می‏شد و با آن با احترام رفتار می‏شد؛ امروز آن‏طور هم نیست. امروز امریكاییها از لحاظ دیپلماسی و سیاست خارجی، در موضع ضعفند؛ در موضع قدرت نیستند. می‏خواهند در حال ضعفشان، همان هیبت ابرقدرتی را علیه ما و در مقابل ملت ایران به كار ببرند!
عنوان سوم كه این را هم من خیلی مختصر عرض می‏كنم، چون می‏ترسم وقت نماز بگذرد، این است كه رابطه و مذاكره، برای ملت ایران و برای نهضت جهانی مضّر است. اولین ضرر این است كه امریكاییها با ورود در این میدان، این‏طور تفهیم خواهند كرد كه جمهوری اسلامی از همه حرفهای دوران امام و دوران جنگ و دفاع مقدّس و دوران انقلاب صرف‏نظر كرده و گذشته است. اوّلین چیزی كه امریكاییها ادّعا می‏كنند، این است. اوّلین مطلبی كه در دنیا شایع می‏كنند، این است كه انقلاب اسلامی تمام شد و پایان گرفت؛ كمااین‏كه هموز هیچ چیز نشده، همین حرفها را زمزمه می‏كنند!
همین دو، سه روز قبل از این، تلكسی دیدم كه رئیس یكی از دولتهای آفریقایی - كه چند روز قبل از این، یكی از مسؤولان ما حرفی را علیه آن دولت بر زبان رانده بود - مصاحبه كرده و گفته است كه بله، ایران مدّتی ادّعا می‏كرد كه با امریكا مخالف است؛ اما حالا مقدّمات جور می‏كند برای این‏كه بتواند با امریكا دست دوستی بدهد! هنوز هیچ‏چیز نشده، این‏طور می‏گویند! در دنیا، تبلیغات و شایعات علیه ملت ایران و علیه جمهوری اسلامی و علیه دولت فضا را پُر خواهد كرد كه اینها از انقلاب برگشتند. اینها آبروی انقلاب را در دنیا در پیش مستضعفان خواهد برد، دلها را مردّد خواهد كرد، نهضت جهانی اسلامی را دچار افول خواهد كرد، استقلال ملت ایران را از دست او خواهد گرفت.
این ملت در طول دوران طولانی تقریباً بیش از صدوپنجاه سال - یعنی از اواسط دوران ناصرالدّین شاه قاجار تا روز انقلاب - همیشه زیر چتر قدرتها و زیر بار قدرتهای خارجی بود. حالا سلاطین قبلی اگر مستبد بودند، بد بودند، ظالم بودند، ملعون بودند، هرچه بودند، اقلاًّ عزّت كشور ایران و ملت ایران را حفظ می‏كردند و زیر بار بیگانه‏ها نبودند. از اواسط و اواخر دوران ناصرالدین شاه قاجار، نفوذ خارجیها و دخالتها خارجیها در امور ایران شروع شد و مرتّب زیاد گردید تا به دوران پهلوی رسید و ایران یكسره به دست خارجیها افتاد. رضاخان را انگلیسیها آوردند؛ او در مشت انگلیسیها بود. بعد كه رضاخان را بردند، محمّدرضا را خودشان آوردند؛ او هم كاملاً در مشت انگلیسیها بود. بعد از چند سالی هم امریكاییها با پول و امكانات وارد میدان شدند. كشور ایران و سرنوشت ملت ایران در دست خارجیها بود. ملت ایران توانست این خفّت و این اهانت و این جسارت به خودش را در انقلاب جواب دهد.
عزیزان من! یكی از ابعاد انقلاب اسلامی، مشتی بود كه به دهان وطن‏فروشان و وابستگان و دستگاههای مزدور اجانب و دشمنان خارجی زده شد. در واقع، انقلاب، خشم ملت ایران در مقابل نفوذ خارجی بوده است. انقلاب، استقلال را به این مردم داد. حال بعد از آن‏كه این همه خون در راه این استقلال ریخته شده است، مدّعیان آقایی بر این كشور، مدّعیان مالكیت بر این كشور - یعنی امریكاییها كه خودشان را مالك این كشور می‏دانستند - برگردند داخل این كشور بیایند و خرده‏فرمایش و دخالت در كارها و نفوذ در دستگاههای گوناگون و جمع كردن دشمنان انقلاب كنند! مگر ملت ایران اجازه خواهد داد كه چنین چیزی انجام گیرد؟ مگر ملت ایران از انقلاب، از امام، از عظمت و از شوكت خود دست برداشته است كه اجازه دهد امریكاییها باز پایشان در این مملكت باز شود؟
البته بارها گفته‏ایم و تكرار شده است؛ من هم گفته‏ام، مسؤولان هم گفته‏اند كه مسأله ما، مسأله دولت امریكاست؛ با ملت امریكا بحثی نداریم. طرف ما ملت امریكا نیست؛ ملت امریكا هم مثل بقیه ملتهای دیگر، خوبیهایی دارد، بدیهایی دارد؛ مربوط به خودشان است. مسأله، مسأله دولت امریكا و رژیم امریكاست، و رژیم امریكا دشمن نظام جمهوری اسلامی و دشمن انقلاب و دشمن ملت ایران است، و این را تصریح كرده‏اند و بارها هم گفته‏اند. البته مصلحت خودشان نمی‏دانند كه این را بر زبان آورند؛ لیكن باطن قضیه همین است كه با استقلال شما دشمنند، با اسلام شما دشمنند، با عزّت شما دشمنند، با ایستادگی شما در مقابل زیاده‏خواهیهایشان دشمنند؛ خیلی هم تلاش می‏كنند كه بتوانند بلكه اینها را از بین ببرند.
البته قانون الهی، عكس خواست آنهاست. قانون الهی این است كه شما بمانید، شما قوی شوید، شما پیروز شوید؛ ان‏شاءاللَّه پیروز هم خواهید شد و ما هیچ احتیاجی به رابطه با امریكاییها نداریم؛






منبع: سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین