بی هیچ استدلالی و با نگاهی اجمالی به عرصه سیاسی کشور به وضوح میتوان جنبهها و اشکال گوناگون بحران اخلاقی را مشاهدهکرد که در این میان از اصلیترین پارامترهای این بحران اخلاقی، استفاده از روشهای ماکیاولیستی و فرصتطلبی سیاسی است.
روز گذشته ارکان تئوریک جبهه اصلاحات در سر مقاله ای به قلم سردبیری، اصلاح طلبان حاضر در مجلس را تشویق به رای به دکتر علی کردان کرد و هدف از این موضع را انتخابات سال 88 و نگه داشتن "پاشنه آشیلی" برای "حذف اصولگرایان" دانست. بدون تعارف باید گفت، سرمقاله دوست و برادر عزیزم محمد قوچانی بدون تردید از موارد بیاخلاقی سیاسی و فرصت طلبی انتخاباتی محسوب میشود.
با این موضعگیری، اکنون اصولگرایان خود را در مقابل مشی ترسیمی ارگان تئوریک اصلاح طلبان می دانند. چراکه اصولگرایی در عرصه سیاست به معنای مسلک و روشی است که ریشهها و بنیادهای نظری را پذیرفته و قواعد و ساختارهایی خاص از اندیشه و عمل سیاسی را خدشه ناپذیر و لازم الاجرا می داند. با چنین رویکردی، "اصولگرایی" معنایی مقابل "فرصت طلبی" و روشهای "ماکیاولستی" می یابد.
دوستان اصلاح طلب باید بدانند که رای به "دکتر علی کردان" با استدلالاتی که آقای سردبیر فرموده اند، مصداق بارز فرصت طلبی و منفعت جویی است. فرصتطلبی به معنای پایبند نبودن به یک عقیده و خط مشی سیاسی و اجتماعی و برای حفظ منافع خود، به اصطلاح معروف، نان را به نرخ روز خوردن و خود را با هر شرایطی تطبیق دادن. منفعتطلبی نیز به این معنا که گروهی یا فردی سعی در حفظ منافع سیاسی و اقتصادی حال و آینده خویش ـ فارغ از اصول اخلاقی - داشته باشد.
اما موضع ما؛ آن روز که اصولگرایی را (حداقل طیف تحول خواه) تعریف میکردند آن را در مقابل قدرت طلبی، فرصت طلبی و البته بیاخلاقی تعریف کردند و بر همین اساس تلاش کردهایم تا در عرصه سیاست مشی کنیم. اصولگرایان تحول خواه اصولگرایی را یک مسلک دارای قواعد و زیر بنایی میدانند و در چنین مسلکی، اصول و ارزش های ساختارمندی که پذیرفته شده اند و مورد توجه هستند، موضوعی برای معامله در جهت کسب منافع مادی و سیاسی نیستند.
نکته دیگر قابل توجه افراد و اصلاحطلبانی که تلاش دارند آقای دکتر علی کردان رای بیاورد این است که اصولگرایی، مرزی کاملاً مشخص و معین و آشکار با مفهوم "قدرت طلبی" دارد، توضیح آن که قدرت طلبی نه به معنی طالب قدرت بودن، بلکه به معنی ارزش اصیل و اساسی برای قدرت قایل شدن و اولویت قایل شدن برای آن نسبت به دیگر ارزشها، یکی از مسلک های سیاسی موجود است که در میان جناحهای قدرت در جامعه کنونی ایران نیز می توان مصادیق نزدیک به کامل آن را به راحتی پیدا کرد. از این منظر قدرت طلب به کسی اصلاق می شود که برای او مهم رسیدن به قدرت و دستیابی به منابع و منافع آن است و از این رو قدرت طلبان با فرصت طلبان چندان فاصله ای ندارند، تنها تفاوت در این است که فرصت طلبان به دنبال تمامی اشکال منفعت هستند و قدرت سیاسی را هم برای چنین منظوری دنبال می کنند و از این رو معمولاً در پشت پرده قرار گرفته و از منافع قدرت سود می برند، اما قدرت طلبان با اشتهای سیری ناپذیری که برای قدرت دارند، آن را مهمترین ارزش و هدف دانسته و به دنبال نفس قدرت هستند. در عرصه قدرت، فرصت طلب و منفعت جو نباشیم.
مجتبی توانگر