شعبان بي مخ و پري بلنده ها به صف!

ادعاي سخنگوي وزارت خارجه آمريكا مبني بر ارتباط مستقيم با مردم ايران به قدري مضحك بود كه حتي صداي اعتراض برخي گروهك هاي مقيم آلمان را درآورد.
«اخبار روز» كه توسط اين گروهك هاي چندگانه مديريت مي شود، خبر صداي آمريكا را منتشر كرد مبني بر اينكه «وزارت امور خارجه آمريكا اعلام كرده است در راستاي تعامل مستقيم با مردم ايران به آلن اير (سخنگوي وزارت خارجه) ماموريت داده تا به طور مستقيم به پرسش هاي ايرانيان پاسخ دهد. آقاي اير كه به زبان فارسي تسلط كامل دارد، پس از دريافت و طبقه بندي پرسش ها، پاسخ هاي خود را در يك ويدئو 5 تا 7 دقيقه اي از طريق شبكه هاي اجتماعي [فيس بوك، توئيتر و يوتيوب] به اطلاع ايرانيان مي رساند».
اخبار روز در واكنش به اين خبر پرسيد: 1-بزرگ ترين دولت امپرياليستي تاريخ چه هدف مشخصي از «تعامل مستقيم با مردم ايران» پي مي گيرد؟ 2- كدام پرسش ها بي پاسخ مانده كه سياست خارجي آمريكا سخن گوي خود را بي نياز از لغت نامه، گرم كرده و به بازي فرستاده است؟ 3- وزارت خارجه آمريكا يك بار در جريان كودتاي 28 مرداد 1332 با «مردم ايران»، «تعامل مستقيم» داشته و به عنوان چماق فشار عليه دولت ملي بهره برده است. در آن برهه تاريخي «مردم ايران» - به زعم زعماي سياست خارجي آمريكا- از لمپن هايي همچون شعبون بي مخ، فواحشي مانند پري بلنده و ژنرال ها و سرهنگاني به نام زاهدي و نصيري و اعوان و انصارشان تشكيل مي شد. از آن جا كه ماهيت دولت و سياست خارجي آمريكا همان است كه بود، آيا اين بار افراد و طبقه اجتماعي مورد نياز آنان تفاوت كرده است؟
اين سايت اينترنتي همچنين نوشت: همه مي دانند كه اكثريت قريب به اتفاق ديكتاتور هايي كه هم اكنون مورد تعرض فرودستان آفريقاي شمالي و خاورميانه قرار گرفته اند تا آخرين نفس از متحدين اصلي ايالات متحده بوده اند. فروپاشي اين رژيم هاي استبدادي، سرايت شعله هاي آتش انقلاب به اسرائيل و تلاش همه سويه آمريكا و متحدانش براي تغيير جهت و مهار اين انقلاب ها، در سياست گذاري هاي جديد امپرياليستي چه نقشي ايفا مي كند؟ آمريكا از زمان حضورش در عرصه مستقيم تقسيم جهان و عصر صدور سرمايه و... سياه ترين كارنامه موجود يك دولت امپرياليستي را به ثبت رسانده است. از شيلي و كوبا و نيكاراگوئه تا ايران و افغانستان و عراق و هر جاي ديگري كه آمريكا به قصد «تعامل مستقيم با مردم» وارد صحنه شده است، بوي جنون و جوي خون و كودتا و بمب و نظامي گري و ترور و پينوشه و موشه دايان و شاه و مبارك و علاوي و... بيرون زده است.
ارگان گروهك اتحاد جمهوري خواهان با اشاره به «حمايت همه جانبه» آمريكا از فتنه «جنبش سبز» در سال 88 نوشت: سياست خارجي آمريكا تا قبل از آن دفاع همه جانبه از افراد و گروه هاي سلطنت طلب و سكولار (سياست «رژيم چنج» از طريق جنگ) و حمايت تلويحي و نيم بند از اصلاح طلبان دولتي بود. اما وقايع پس از «انتخابات» و آلترناتيو سياسي ديگري فراروي آمريكا نهاد؛ اصلاح طلبان دولتي از قدرت رانده در كنار ليبرال ها و چپ هاي نادم و بريده و ناسيوناليست هاي قومي. در غياب چپ متشكل و متحزب كه از يك سو در جهنم دهه شصت سوخته بود و عقبه اش هم كه به غرب گريخته، صحنه مبارزه سياسي را به انواع جريان هاي اپوزيسيون بورژوايي وانهاده است. برآينده اين فرآيند كله قندهاي زيادي در دل سياست خارجي آمريكا آب كرد. براي اثبات صحت و سقم اين مدعا مي توان به تركيب مفسران، تحليل گران و كارشناسان سياسي و حتي فرهنگي صداي آمريكا(VOA) خيره شد.
نوري زاده و ناصر محمدي(سلطنت طلب)، سازگارا و حقيقت جو و افشاري و واحدي و... (اصلاح طلب رانده از قدرت)، مشايخي و گنج بخش (ليبرال دموكرات)، نگهدار و كشتگر و ماسالي (چپ نادم)، عبداله مهتدي، خالد عزيزي و حسن زاده (ناسيوناليست هاي قومي، فدراليست)، تركيب ساير رسانه هاي امپرياليستي- از جمله BBC- نيز بي شباهت به صداي آمريكا نيست. ساده لوحي است اگر تصور شود دستگاه تبليغاتي آمريكا و متحدانش با آن همه هزينه هاي هنگفت، اين آدم ها را از قوطي شانسي عطاري جان بولتون درآورده و يا به عنوان اشانتيون از بانك جهاني و صندوق پول بل گرفته است. همين مهرداد خوانساري كه با افراد پيش ياد شده- در كنار پول اسرائيلي امثال جهانشاهي و «نفوذ» مدحي!- «دولت در تبعيد» ساخته بود، تا ديروز يك پاي ثابت تحليل هاي VOA بود و با سيروس آموزگار دل مي داد و قلوه مي گرفت. جناب سازگارا كه مي كوشد در نقش كاريكاتور ساكاشوويلي ظاهر شود و امروز به عنوان «ميهمان و پژوهشگر برجسته كتابخانه پرزيدنت بوش»- كه معلوم است كتاب هايش را با جوهر خون مردم عراق و افغانستان نوشته اند- مستقل از اين كه متهم به مشاركت در دست گيري سعيد سلطانپور است، آگاهانه به استخدام يكي از دست راستي ترين نهادهاي حامي سركوب در سطح جهان درآمده است. بوش حتي نزد سياست مداران راست آمريكا نيز آدم منفوري است. اكبر گنجي آخرين برنده جايزه خونين نيم ميليون دلاري موسسه ميلتون فريدمن است و خواه و ناخواه اونيفورم سربازان پينوشه را پوشيده است. در يك كلام نمي توان به سوي آلنده شليك كرد، به دستان ويكتور خارا تبر زد و در همان حال مدافع دموكراسي و آزادي بود و به نمايندگي از مردم ايران سخن گفت.
«اخبار روز» در پايان درباره پاسخ هاي آلن اير نوشت: او مواضع جمع بندي شده كارشناسان دستگاه هاي اطلاعاتي امنيتي آمريكا را در پوششي عوام فريبانه به عنوان جواب سوالات مخاطبان ايراني ارائه خواهد داد و در بدايت و نهايت طرف سوال را به مسير منافع دولت متبوع خود خواهد كشيد.