گروه سیاسی: محمدرضا کردلو – فعال سیاسی، در یادداشت پیش رو به لزوم قرائت دقیق از وقایع تاریخی و عبرت گرفتن از آن در اوضاع حال حاضر کشور پرداخته و آورده است: در زمانهای که شاید حجم مشکلات اقتصادی و بعضی از تبعیضها ممکن است گویندگان، نویسندگان و گروههایی از مردم را از دایره انصاف خارج کند، باید از آگاهی تاریخی حرف زد.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
«در زمان کدام پادشاه، بحرین از خاک ایران جدا شد؟»؛ کسی که مراحل اولیه شرکت در یک مسابقه تلویزیونی را گذرانده و احتمالاً از پس آزمونهایی هم برآمده، جواب این سؤال را نمیداند. یکی از گزینههای فرآیند پاسخ به سؤالات در مسابقه برنده باش شبکه 3، کمک گرفتن از حاضران در استودیو برنامه است. نیمی از حاضران در استودیو هم پاسخ این سؤال را نمیدانند. تنها 52 درصد حاضران پاسخ سؤال را میدانند؛ پاسخ «محمدرضا پهلوی» است.
«هر کاری که بتواند اراده مردم بحرین را بهنحویکه نزد همه جهانیان به رسمیت شناخته شود نشان دهد، خوب است». این جملات محمدرضا پهلوی است وقتی از مذاکره با عربستانیها فارغ شده بود. با قطعی شدن و تسلیم شدن شاه در مسئله حاکمیت ایران بر بحرین، این موضوع در مجلس نیز به رأی گذاشته میشود. هویدا بعدها مصاحبهای میکند: بحرین دختری بود که باید شوهر میدادیم! بیانیه اعلام استقلال بحرین در تاریخ 14 آگوست 1971/ 23 مرداد 1350 منتشر شد. دولت ایران نیز تنها یک ساعت پس از استقلال بحرین، آن را به رسمیت شناخت!
مرداد امسال، چهلوهفتمین سالگرد جدایی بحرین از ایران بود که گذشت؛ یعنی عمر این واقعه به 50 سال نرسیده است اما 50 درصد از یک نمونه جمعیتی که احتمالاً از جماعت بیسوادی نیز گزینش نشدهاند، پاسخ این سؤال را نمیدانند: «در زمان کدام پادشاه، بحرین از خاک ایران جدا شد؟» چرا؟
چندی پیش در مراسم تشییع ضیاءالدین، خانم مریلا زارعی از «اینستاگرامی شدن تاریخ» انتقاد کرد و در پاسداشت «دری» گفت: «به احترام کسی که تاریخ را همانطور که بود روایت کرد کلاه از سر برمیداریم». به این جمله که میرسم مطمئن میشوم ما حتی تاریخ را همانطور که بود، روایت نکردیم، یا کم روایت کردیم، یا روایت کردیم و شنیده نشد، یا صدای بوقچیهای «تاریخ اینستاگرامی» آنقدر بلند بود که اجازه نداد «روایت تاریخ» به گوش ایرانیان برسد. آنقدر که حتی محمدجواد ظریف در «حالا خورشید» بر سر ماجرای «تقسیم خزر» به مخاطبی که احتمالاً تحت تأثیر ترکه پهلوی قرارگرفته نهیب میزند کدام تقسیم خزر؟ «آیا خزر یک دایره است که یک خط وسط آن نصب کنیم. در دوران شاه به خاطر عدم خودباوری آن حکومت، بهرغم وابستگی شدید به غرب، دولت شوروی اجازه نمیداد از خط موهومی که از آستارا به حسینقلی نصب میشد و موهوم بود، رد شوند که میشد 11 و خردهای درصد و اجازه نمیدادند حتی کشتیهای ما عبور کند. در همان زمان در باکو برای 70 سال نفت استخراج میشد، در سواحل قزاقستان برای 70 سال نفت استخراج میشد، آیا یک قطره به ایران دادند که برخی ادعا میکنند خزر مشاع بوده و باید منابعش مشاع تقسیم میشده است.»
چند روز پیش یک گفتوگو در شبکهای ماهوارهای در ایران سروصدا کرد و حرف مهمی در آن زده شد: «تعداد زنانی که قبل از انقلاب فقط سواد خواندن و نوشتن داشتند، 32 درصد بود اما امروز 30 درصد زنان ایران تحصیلات دانشگاهی دارند.» این هم البته بخشی از تاریخ است که یا روایت نکردیم، یا کم روایت کردیم، یا روایت کردیم و شنیده نشد، یا صدای بوقچیهای «تاریخ مجازی» آنقدر بلند بود که اجازه نداد «روایت تاریخ» به گوش ایرانیان برسد.
هر وقت از آگاهی تاریخی حرف میزنم، روایتهای سالم و وفادارانه به تاریخ که در قالب داستان، نمایش، سریال و فیلم سینمایی تولیدشدهاند، از جلوی چشمانم میگذرد؛ مثلاً روزگار قریب؛ وقتی زینب دارد برای دکتر محمد قریب تعریف میکند که چگونه مادرش به خاطر فقر، نداری و گرسنگی اول به او و برادرش علی بهزور مرگ موش خورانده تا بمیرند و بعد که همسایهها نجاتشان دادند، دست برنداشته و بار دیگر برای خودکشی و فرزند کشی، خود، زینب و علی را به چاهی انداخته است. درحالیکه هیچچیز برای خوردن نداشتهاند. از این معرکه بلا اما زینب جان سالم به دربردهاست و روایتگر دردهای خود و خانواده و در حقیقت دردهای یک ملت است. دکتر قریب به این دردها گوش میکند. حالا زینب از هوشرفته است. دکتر قریب به راهرو میآید تا از پرستاران پیگیر مداوای زینب شود اما آنها هنوز دارند جشنهای 2500 ساله را از تلویزیون تماشا میکنند و روایت اینجا تلختر میشود؛ جشنهای 800 میلیون دلاری (سال 50) 2500 ساله در حالی برگزار میشد که در همان تاریخ به استناد خاطرات حضرات حاضر در دربار شاهنشاهی، متجاوز از نیمی از جمعیت کشور در روستاها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت زندگی میکردند.
حالا و در زمانهای که شاید حجم مشکلات اقتصادی و بعضی از تبعیضها ممکن است گویندگان، نویسندگان و گروههایی از مردم را از دایره انصاف خارج کند، باید از آگاهی تاریخی حرف زد؛ و اینکه فارغ از به رسمیت شناختن حق انتقاد و اعتراض برای عموم شهروندان، نباید چیزهایی را فراموش کرد که یکی از آنها گذشته سیاهی است که خان و خانزادهاش ساختند.
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com