کد خبر: ۵۶۲۵
تاریخ انتشار:

دو بحران اصولگرایی

جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي را مي‌توان يكي از گروه‌هاي موثر در جريان اصولگرايي دانست. حسين فدايي، نماينده مردم تهران و دبيركل جمعيت در تشريح فعاليت سياسي طيف متبوعش اعتقاد دارد كه هرگز كسب قدرت براي تشكيلات آنها مهم نبوده و تنها چيزي كه از درجه اهميت برخوردار است ايفاي نقش به عنوان سربازان خدمتگزار نظام است.
البته فدايي اعتقاد دارد كه آنان نسبت به مسائل روز از جمعه فعاليت‌هاي قواي مجريه و مقننه نظرات جدي و حتي انتقادي دارند كه لزومي نمي‌بينند آن را رسانه‌اي و عمومي كنند.

جام جم در گفتگو با حسين فدايي نماينده دوره هفتم و هشتم مجلس شوراي اسلامي درخصوص انتخابات آينده رياست جمهوري، وفاق گروه‌هاي اصولگرا، استيضاح وزير كشور و وام 100 ميليون توماني نمايندگان به گفتگو نشسته است.

با توجه به اين‌كه تا انتخابات آينده فرصت چنداني باقي نمانده، مي‌خواستيم تعريفي از اصولگرايان و مدل اصولگرايان براي انتخابات رياست جمهوري آينده ترسيم كنيد.

قبل از اينكه وارد اين بحث شويم، درمورد.اينكه شكل گيري اصولگرايان بر چه اساسی بود و مفهوم اصولگرايي از كجا وارد ادبيات سياسي كشورشد، چه فرآيندي داشت والان در چه وضعيتي است، صحبتي داشته باشيم.طبعاً به دنبال آن، سؤال شما هم جزيي از اين بحث خواهد بود.

از ابتداي انقلاب اسلامي، عده‌اي با رگه‌هايي از انديشه ليبرالي با گرايش راديكالي، چپ، سرمايه‌داري و انواع گوناگون آن، در انقلاب حضور داشتند ولي به بركت جنگ و فضاي عمومي ابتداي انقلاب، عليرغم تلاش‌هاي گسترده‌اي كه از ناحيه طرفداران آنها می‌ شد ، نتوانستند آسيب جدي به انقلاب وارد كنند.هر چند كه ما مرحله‌اي را به نام بني صدر با مباني ليبرال دموكراسي در كشور گذرانديم كه داراي گرايش سرمايه‌داري بود و همچنين جرياني مثل منافقين را انقلاب اسلامي با پيروزي و سربلندي گذراند كه آنها نيز داراي مباني ليبرالي با گرايش سوسياليستي و جوهر التقاطي بو دند.گرايشات مختلف ديگري هم بودند كه گفتمان اصلي انقلاب اسلامي و متوليان آن با صاحبان و طرفداران انديشه‌هاي انحرافي از موضع كرامت و هدايت برخورد مي‌كردند تا بتوانند آنها را جذب كنند، البته آنها هم تلاش كردند تا آسيب‌هاي جدي به انقلاب اسلامي وارد كنند، و فرصت‌هاي گرانبهايي را از انقلاب گرفتند،و مشكلات جدي ايجاد كردند که انقلاب اسلامي توانست از اين موانع گذر و عبور کند.
پس از رحلت حضرت امام (ره)،اين جريانات تقريبا جبهه متحدي را عليه گفتمان انقلاب اسلامي تشكيل دادند، يعني از لائيك‌ها تا سكولارها و التقاطيون مجموعاً طيف گسترده‌اي شدند كه مباني انقلاب اسلامي را به چالش بكشانند.
و به زعم خودشان پس از رحلت حضرت امام (ره) فرصت خوبي يافتند كه بتوانند يك صف آرايي جدي مقابل انقلاب اسلامي داشته باشند.خوشبختانه با اقتدارو تدبير مقام معظم رهبري اين طیف نتوانست اهداف خودرا به پيش ببرد ولي به اين معنا نبود كه ميدان را خالي كردند بلكه انها در صحنه بودند و از امكانات جديدی در عصر كنوني از جمله رسانه و ارتباطات بهره‌مند شده و مدل جديدي را براي تضعيف نظام طراحي كردند و از ظرفيت رسانه براي تغيير اين نظام بهره برده و از عمليات رواني و فضاسازي سياسي و رسانه‌اي استفاده كردند.ودراين عرصه بيشترين بهره‌مندي را مخالفين نظام و دشمنان انقلاب اسلامي داشتند. همين چيزي كه الان تحت عنوان انقلاب‌هاي مخملي تعريف شده يا كودتاي سفيد و ادبياتي كه در حوزه سياسي مطرح است،واز دهه 70 تحت عنوان تهاجم فرهنگي به صورت جدي سازماندهي شد.
دو جريان داخل و خارج دست به دست هم دادند و هجمه گسترده‌اي را نسبت به مباني و ارزش‌هاي انقلاب اسلامي سازمان دادند.
اصل دين و نقش آن در جامعه و اصول و ارزش‌هايي كه باعث هويت بخشي به يك نظام مي‌شود و همچنين باورهاي عمومي مردم در دهه 70 به صورت جدي توسط اين افراد به چالش كشيده شد.توسعه نسبيت انديشه در رفتارهاي جاري تا حوزه اعتقادي آن قدر گسترده شد كه اين شبهات به حوزه جوان‌ها و روشنفكرها نيز كشانده شد.ما در اين دوره شاهد به چالش كشاندن كلام «وحياني» خداوند متعال و ائمه معصومين، وجود خود پيامبر‌(ص) و نسبي انگاشتن دين وزير سؤال بردن جدي واقعه عاشورا و بحث كربلا وحتی دوران دفاع مقدس مواجه هستيم.يعني هم اعتقادات اين مردم،هم باورهاي افتخارآميز تاريخي آنها، دوران دفاع مقدس وهر آن چيزي كه مايه و اساسي براي هويت بخشي اين ملت بود را به چالش كشاندند. كافي است شما به روزنامه‌هاي دهه 70 مراجعه كنيد (حجم گسترده اخبار انحرافي و عمليات رواني و پمپاژ انديشه‌هاي انحرافي) مخصوصاً مجلاتي كه در مورد مباحث فكري قلم فرسايي كردند، كتاب‌ها و فيلمنامه‌هايي كه نوشته وفيلم‌هايي كه ساخته شد، جهت‌گيري همه اينها درواقع به زير سؤال بردن گفتمان اصلي انقلاب اسلامي وزير سؤال بردن و ايجاد ابهام نسبت به امام و ارزش‌هاي انقلاب اسلامي، به زير سؤال بردن اصل دين و ارزش‌هاي ديني بود و متاسفانه اين جريان و طيف گسترده‌ فكري كه از آن نام برديم از پشتوانه‌هاي بعضي از مسئولين هم برخوردار بود.البته قصد ندارم ونمي‌خواهم به نقش اين مسئولين که چرا وچگونه در اين ماجرا بود، بپردازم.
آيا بعضي از اينها خودشان طراح اين موضوع بودند يا بعضي‌ها ناخودآگاه وارد اين عرصه شده بودند، يا بعضي‌ها براي اينكه ژست آزادي‌خواهي بگيرند در اين عرصه‌ها آمده بودند؟اينها جداگانه بحث مفصلي دارد كه اگرلازم دانستيد بايد جداگانه به آن بپردازيم.اما آن چيزي كه به عنوان يك جريان عمومي وجود داشت اين بود كه انديشه‌هاي فكري مختلفي كه نسبت به دين و انقلاب اسلامي، ارزش‌ها و دفاع مقدس، سؤال، ابهام و ترديد ایجاد کردند از لائيك‌ها تا سكولارها، طيف گسترده‌‌اي را تشكيل دادندکه مثل يك حزب مقابل انقلاب اسلامي عمل كردند. متاسفانه حمايت‌هاي بعضي از مسئولين هم باعث شد كه این افراد به خودشان يك نوع مشروعيت هم بدهند و آرام آرام يك نوع جايگاه رسمي براي خودشان به وجود آورند،مثل حضورشان در مجلس ششم.
برخي از اينها در مجلس ششم از امكانات عمومي ملت براي ضربه زدن به اعتقادات ملت،بهره‌مند شدند.و درسايه آزادي و به نام آزادي، آزادي را به مسلخ بردند و آزادي را ذبح كردند.و در سايه آزادي و با شعار آزادي بي بند و باري را در كشور ترويج دادند. در سايه آزادي و به نام آزادي اشاعه فساد و فحشا كردند،ودر سايه آزادي و با شعار آزادي جوانان معصوم ما را به انحرافات اخلاقي و اساسي كشاندند.بسياري از اينها كه با حلقه كيان مرتبط بودند با برنامه‌ريزي قبلي بنا داشتند دانشگاه‌هاي ما را مركز جولان انديشه‌هاي فكري ليبرالي قرار بدهند.و كار را به جايي رساندند كه با بحث عاليجناب سرخپوش و عاليجناب خاكستري حتي نتوانستند آقاي هاشمي را تحمل كنند و ماجرايي رادر انتخابات مجلس ششم پيش آوردندکه منجر به تصميم گيري استعفاي آقاي هاشمي شد.

ملت ما فراموش نمي‌كند كه اينها تحت عنوان دفاع از حقوق ملت و آزادي،نسبت به سازندگي كه در دوران آقاي هاشمي شروع شد چه چالش‌هاي جدي را به وجود آوردند.
در اوايل دوران ریاست جمهوری آقاي خاتمي بود خدمت ايشان رسيدم و نگراني خودم را به عنوان دبيركل جمعيت ايثارگران نسبت به اين جريان فكري به ايشان اعلام كردم.و به ايشان گفتم كه اينها دوستداران شما نيستند و حتماً از شما عبورمي‌كنند و ما كه به شما راي نداده‌ايم و شما نامزد ما نبوديد مطمئن باشيد بنا بر اعتقاداتمان و الزاممان به قانون،حتماً تا پايان كار به عنوان يك رئيس جمهور قانوني از شما حمايت خواهيم كرد و اتفاقاً همين اتفاق افتاد و ما دیدیم که عده‌اي از اين طيف آمدند و شعار عبور از خاتمي را سر دادند.مجموعه تلاش‌هاي اين جريانات فكري پايه گذاري و ريل گذاري جديدي هم عرض گفتمان انقلاب اسلامي بودو براي فاصله گيري و زاويه گيري نسبت به گفتمان اصلي انقلاب اسلامي قصد داشتند که اين مساله را از درون حاكميت دنبال كنند.ودیدیم که اوج اين ماجرا در 18 تير 78 و در كوي دانشگاه اتفاق افتاد که مي‌خواستند يك عده دانشجوي معصوم را پاي اهداف شومي بكشانند كه انقلاب اسلامي را به چالش كشيده و يك كودتاي مخملي يا سفيد را رقم بزنند. در این ماجرابعضي از مسئولين كه مسئول امنيت كشور بودند واز موضع رسمي و قانوني كشور وظايفي را داشتند به جاي اينكه اين كودتاي شوم را خنثي كنند باني ماجرا و يا با اينها ارتباط گرفتند و به آنها برنامه عملياتي مي‌دادند كه چه زماني شعارهايشان را تند كنند و چه زماني كند و چه زماني به خيابان‌ها بيايند و چه مسيرهايي را طي كنند. كجا را به آتش بكشند و كجا عقب‌نشيني كنند ...؟!!
اگر همان زمان به موضع رسانه‌هاي بيگانه مثل آمريكا و اسرائيل نسبت به اين اقدامات نگاه كنيد، كاملاً يك هماهنگي سازمان يافته را احساس مي‌كنيد كه اين هماهنگي با هدف برخورد با نظام مقدس اسلامي و به چالش كشاندن گفتمان انقلاب اسلامي و تغيير نظام جمهوري اسلامي شكل گرفته بود. در دهه هفتاد و در چنين شرايط بود كه مقام معظم رهبري با ابداع مفاهيم جديدي در ادبيات سياسي كشور با هوشمندي و دقت ژرفي وارد عرصه شده اين پديده سازمان يافته و گسترده و مورد حمايت بيگانگان را خنثي کردند. مفاهيمي مثل خودي و غيرخودي، عوام و خواص، اصلاحات انقلابي و اصلاحات آمريكايي، جنبش نرم افزاري، تاكيد بر رفتار عقلاني، تاكيد بر عدالت خواهي، خدمتگذاري به مردم، مفهوم مبارزه با فقر، فساد و تبعيض، مقابله با اشرافي گري مسئولين، مقابله با امتيازطلبي بعضي از مسئولين مبارزه با شكل‌گيري طبقه ممتازه، بها دادن به جوانان، مبارزه با تهاجم فرهنگي، بحث شبيخون فرهنگي و ... از این مفاهیم بود.اگر شما به اسناد و سخنراني‌هاي مقام معظم رهبري مراجعه كنيدمیبینید دهه 70 دهه بسيار مهمي در طول انقلاب اسلامي است كه مفاهيم جديدي وارد ادبيات سياسي كشور شد تا خلاء تحليل در بين نيروهاي انقلاب اسلامي جبران و موج گسترده‌اي از روشنگري براي آحاد ملت و دردمندان و مسئولين نظام ايجاد شود.
در اين فضاي جريانات مختلف سياسي از جمله جمعيت ايثارگران هم با كار گروهي فشرده‌اي تحليلي از شرايط كشور را برنامه‌ريزي و تنظيم كرد و براي بازگرداندن سنگرهاي از رفته و بازگشت نيروهاي انقلاب فعاليت گسترده‌اي را آغاز كرد. وتلاش كرد خاك ريزهايي را كه عده‌اي به دنبال فتح آن بودند برگردانده و لذا از همان جا بود که با الهام از رهنمودهاي مقام معظم رهبري،گفتمان اصولگرايي شكل گرفت.اصولگرايي يعني احياء همان گفتمان انقلاب اسلامي يعني بازگشت به همان فكر و انديشه امام و شهدا و احياي همان شعارهاي اوليه انقلاب كه علت انقلاب بود و براي استمرار انقلاب نيازمند به احياي آنها بودیم.عدالت خواهي، ساده زيستي، استكبارستيزي، استقلال طلبي، آزادي خواهي، اصلاحات واقعي و انقلابي، مردم گرايي و احياي مردم گرايي اسلامي. همان مفاهيمي بود که مردم به دنبالش بودندو به نظر من اين تلاش‌ها ثمر داد و مردم استقبال كردند. مردم رويكرد مثبتي از خودشان نشان دادند و عليرغم اينكه نيروهاي انقلاب به دلايل مختلف داراي احزاب تمام عيار و جامعي در كشورمان نيستند، توانستند اين گفتمان اصولگرايي را به عنوان يك گفتمان غالب در جامعه ارائه دهند و تمام تلاش جمعيت اين بود كه بتواند نسبت به احياي گفتمان انقلاب اسلامي و اين جهاد مقدس ايفاي نقش كند.ماهرگز دنبال کسب قدرت براي تشكيلات خودمان نبوديم و الان هم نيستيم.
آنچه كه براي ما ارزش و اهميت داشت احياي گفتمان انقلاب اسلامي بود،وفكر مي‌كنيم به عنوان سربازان و خدمتگذاران كوچك نظام توانستيم در اين دهه ايفاي نقش کرده وبه وظیفه تاريخي خود بپردازيم و توفيقاتي هم داشتيم. در این راستا به اين جمع بندي رسيديم كه بسياري از كساني كه در انتخابات شعار مي‌دهند و راي مردم را جلب و جذب مي‌كنند، سعي مي‌كنند شعارهايي را بدهند كه مردم به آن اعتقاد دارند.
يعني در پوشش خط امام و ارزش‌ها، اصول و معارف ديني و ارزش‌هاي ديني شعار مي‌دهند و حال اينكه بسياري از آنها به اين اعتقاد هم نداشتندو سعي مي‌كنند از خاستگاه و جايگاه‌هاي مردمي استفاده كنند و آراي مردم را جذب كنند حال آنكه اساساً با خواسته مردم فاصله جدي دارند. لذا اين ترفندي بود كه به خرج مي‌دادند.
در اسیب شناسی که داشتیم به این نتیجه رسیدیم که نيروهايي كه وفادار به انقلاب و مردم بودند در نوع ادبياتشان به گونه‌اي وارد صحنه مي‌شدند كه براي مردم جاذب نبود و يكي از اشكالات اساسي اين بود وسعي كردیم که اين را جبران كنند. نكته ديگري كه اهميت داشت اين بود كه نيروهاي انقلاب از پشتوانه عظيم مردمي برخوردار بودند ولي رابطه و ارتباط منطقي بين خودشان برقرار نكرده بودند. البته اگر وارد آسيب شناسي در اين عرصه شويم مسائل مختلفي بود كه براي آن چاره‌انديشي كرديم و منجر به اين شد كه در دومين انتخابات شوراي شهر و روستا و به دنبال آن انتخابات مجلس هفتم ،انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري ، بعد هم انتخابات مجلس هشتم ،انتخابات خبرگان و سومين انتخابات شوراها توفيقات جدي نصيب اصولگرايان شد.
جام جم: اصولگرايان براي انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري مدلي داشتيد و این مدل براي انتخابات آتي رياست جمهوري چیست؟ ایاقرار است داوراني حضور داشته و حكميت ايجاد شود و يا اينكه مي‌خواهيد مدل خاصي را طراحي كنيد؟
اگر خاطرتان باشد، دوره نهم ریاست جمهوری با حضور جمعي از نيروهاي موثر در حوزه اصولگرايي را تحت عنوان شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب در سراسر كشور تأسيس شد. هدف گذاري اول ما پيروزي در انتخابات و، استراتژي ما وحدت بين اصولگرايان بود،لذا سياست‌هايي را كه متناسب با آن هدف و استراتژي بود اتخاذ كرديم. ما برروی رفتار جمعی و عقلانی، شايسته سالاري، جوان گرايي، خدمت به مردم، ساده زيستي، استكبارستيزي، عدالت خواهي، پيشرفت و مقولاتي از اين قبيل تاكيد داشتيم تا سيكل بسته مديريتي كه طي ده بيست سال برجامعه حاكم شده را بشكنيم و در صحنه نوع آوري و خلاقيت داشته باشيم و به جوان‌ها اعتماد كنيم و تا اندازه‌اي كه ممكن است سلايق مختلف مردم را در يك سبدي داشته باشيم. لذانامزدهايي را در نظر گرفتيم كه اين نامزدها هر كدام مي‌توانستند خواست‌هاي مردم را نمايندگي كنند. هدف ما از قبل روي فرد مشخصي نبود كه ما بخواهيم آقاي الف يا ب حتماً راي بياورند. هدفمان اين بود كه يك نفر اصولگرا راي بياورد. يعني در اين زمينه هدف گذاري كرديم و برايمان مهم نبود كه اين فرد چه كسي باشد، مهم اين بود كه حتماً اصولگرا باشد و براي همين سبدي از نامزدها، ّمثل آقاي احمدي‌نژاد، آقاي قاليباف، آقاي ولايتي، آقاي توكلي، آقاي رضايي، آقاي لاريجاني و آقاي حداد عادل را داشتیم كه در مسير راه، آقاي حداد به دليل اينكه رئيس مجلس شدند از نامزدي و اين سبد خارج شدند وتقريباً بقيه ماندند.
هركسي در مسير راه به دليلي فاصله گرفت، چون ما از ابتدا تفاهم داشتيم واساس اين سبد را بر اين اساس بنيان گذاشتيم كه اين نامزدها تلاش و فعاليت كنند، و نسبت به تبيين و توسعه گفتمان اصولگرايي تلاش كنند ولي در يك مقطع زماني هر كدام ديدند كه مقبوليتشان كم است، از كسي كه مقبوليتش بيشتر است حمايت كنند تا فردي كه احتمال راي آوري دارد به صحنه بيايد. اين مسير را طي كرديم و در مقطع مورد نظر، آقاي توكلي به وعده و پيمان خودش عمل كرد، آقاي ولايتي به دليل ديگري كنار كشيد و از هفت نامزدي كه داشتيم چهار نفر ماندند، آقاي احمدي‌نژاد، قاليباف، لاريجاني و رضايي ماندند و قرارمان اين بود كه هر يك از اين دوستان هم در يك مقطع زماني براساس سنجشي كه انجام مي‌گيرد،كنار بكشند و هر كس مقبوليت داشت،بماند.ما از ابتدا اين پيمان را گرفتيم كه با تكثر مي‌آييم و با وحدت خارج مي‌شويم و اين وحدت هم انشاءالله به پيروزي منتهي بشود.البته این مدل خوبی بود.که كامل اجرا نشد.
بسياري تصورشان اين بود كه نامزد اصلي ما آقاي قاليباف است و بعضي از دوستان هم از ابتداي راه سعي كردند اين مدل را آسيب پذير كرده و فرد معيني را مشخص كنند كه دنبال آن برويم كه با مقاومت دوستان مواجه شدند و بعد هم سعي كردند از يك نامزد حمايت كنند. به نظرم آقاي قاليباف بلاگردان شد و در نهايت آقاي احمدي‌نژاد به عنوان نامزد اصلي در جبهه اصولگرايان دربين افكار عمومي درخشيد و به پيروزي ایشان منجر شد. البته در مرحله اول امار نگران كننده بود وبسياري از دوستان نگران شدند ولي باعنايت الهي و بصيرت مردم ،موفقيت و پيروزي اصولگرايان تثبیت شد.در آسيب شناسي این مساله چند نكته روشن مي‌شود كه از اول ما بايد دنبال نامزد مشخصي باشيم يا دنبال پيروزي اصولگرايان؟ به نظر من،اگر ما مصلحت جناحي و يا فردي را بر مصلحت عمومي اصولگرايان ترجيح بدهيم ضريب موفقيت را به حداقل مي‌رسانيم و اين را نبايد براي دوره آينده تكرار كنيم. به نظر من هدف ما همچنان مثل هدف قبل است،يعني ملت ما، اصولگرايان و عناصر موثر در حوزه سياسي در بين اصولگرايان بايد هدفشان اين باشد كه يك اصولگرا راي بياورد. راهبرد ما حتما چون گذشته اتخاذ مشي وحدت گرايانه است و بايد بتوانيم الگويي را طراحي كنيم كه با وفاق حداكثري بين اصولگرايان،به مدل انتخاب گزينه مطلوب برسيم.
همه اصولگرايان بايد بپذيرند كه به هم نيازمندند و اگر جناحي از اصولگرايان تصور كند كه مي‌تواند بي نياز از بقيه مسير را طي كند و به موفقيت برسد، دچار اشتباه استراتژيك شده است.
سومين اصل اين است كه ما همچون گذشته خط قرمز خودمان را جريان دوم خرداد مي‌دانيم و لذا سناريوي وحدت ملي يا ائتلاف ملي براي انتخاب نامزد را يك سناريوي طراحي شده از ناحيه دوم خرداد مي‌دانيم كه پوست خربزه‌اي زير پاي اصولگرايان است و اصولگرايان بايد مراقب باشند دچاراين اشتباه استراتژيك نشوند. به اين معنا كه ما در حوزه نظري و رويكردي سؤالات اساسي و جدي نسبت به دوم خرداد داريم و تا زماني كه عناصر موثر و شاخص نسبت به رويكردها و كاركرد جريان دوم خرداد و دوره 16 ساله مديريت گذشته اعلام برائت جدي نداشته باشند، ما آنها را خط قرمزخودمان معرفي مي‌كنيم. البته برخي از عناصر آنها اخيراً در حال اتخاذ اين مواضع هستند كه از آنها هم تشكر مي‌كنيم و اين را عصر جديدي براي دوران سياسي آنها مي‌دانيم و اميدواريم كه آنها به صورت جامع از مجموعه سياست‌ها ،رويكردها و كاركرد جريان دوم خردادي اعلام برائت كنند.پس يكي از اصول ديگر اعلام خط قرمز ما نسبت به دوم خرداد است.
ما فكر مي‌كنيم با اين اصول 1) اصل قرار گرفتن گفتمان اصولگرايي، 2) هدف قرار دادن پيروزي اصولگرايان، 3) خط قرمز قرار دادن جريان دوم خرداد، (4) وفاق حداكثري در ميان اصولگرايان؛ مي‌توانيم به مدل مطلوبي براي رسيدن به نامزد مورد نظر برسيم. و از همين جا همه اصولگرايان را دعوت مي‌كنيم كه براساس اين اصول و عبرت از گذشته براي رقم زدن انتخابات پرشكوهي براي دوره دهم رياست جمهوري دست به دست دهيم .
جام جم: پس مدلي كه فرموديد همين است؟
اصولش را گفتم. به جزيياتش نمي‌پردازم.
جام جم: از سوي آقاي باهنر مدلي ارائه شده بود ؟
فدايي: همين الان اعلام مي‌كنيم هر مدلي كه بخواهد يك طرفه توسط هر جرياني از اصولگرايان پيش برود،حتما با شكست مواجه مي‌شود.
در حوزه اصولگرايان ما «قيم» نياز نداريم، بايد مشاركت را به حداكثر برسانيم و صادقانه تبادل نظر كرده و با بحث و اقناع هدفمان را دنبال كنيم. اگر صداقت، بحث و اقناع باشد و واقعاً پايبند به اصول باشيم حتما موفقيت حاصل مي‌شود.
جام جم: جايگاه جمعيت ايثارگرايان درطیف اصولگرايان چیست، آيا شما مثل ديگر اصولگرايان هستيد يا متفاوت‌تر تصميم گيري مي‌كنيد؟
ما احساس مي‌كنيم دو بحران جدي حوزه اصولگرايي را تهديد مي‌كند يكي بحران ضعف و خلاء تحليل و ديگري بحران اخلاقي است. ضعف تحليل اين است كه ما نبايد جريانات را ايستا بپنداريم وبه سابقه تاريخي، انگيزه‌ها ، اهداف و رويكردها و كاركردهاي آنها نپردازيم.الان در حوزه عملكردي و رفتاري، دوستاني هستند كه به دولت انتقاد مي‌كنندولی نبايد اين ضعف‌ها و اشكالات را به حوزه نظري و رويكردي تعميم بدهند و به دنبال نفي دولت، تضعيف و يا جايگزيني دولت بروند.به لحاظ بحران اخلاقي،آموزه‌هاي ديني به ما اجازه نمي‌دهد كه هدف وسيله را توجيه كند و براي پيشبرد اهدافمان به هر چيزي دست بزنيم. چراکه تضعیف و يا حذف نيروهاي متدين در مرام ما نيست.ما هرگز حاضر نيستيم نيروهاي متدين و مومن را فداي نيروهايي بكنيم كه به لحاظ نظري و رويكردي با گفتمان انقلاب اسلامي زاويه ايجاد كرده‌اند.
ودر حوزه تحليل باز اين تحليل را قبول نداريم كه بعضي از دوستان اعلام ‌كنند كه دوران دوم خرداد به پايان رسيده و ما نگراني از ناحيه دوم خرداد نداريم.چرا که ما فكر مي‌كنيم اين ساده انگاري است.پس هم در حوزه تحليل و هم در حوزه اخلاقي بايد بازخواني كرده، وآسيب شناسي كنيم و ضعف‌ها را تبديل به قوت كنيم.وامیدواریم كه بتوانيم در جبهه اصولگرايان وفاق مورد نياز به وجود بياوریم.
جام جم: آقاي احمدي‌نژاد چندي پيش در كنفرانس خبري عنوان كرد كه بخشي از اصولگرايان بخصوص جمعيت ايثارگران عليه دولت اقدام مي‌كنند. جواب شما به عنوان دبيركل این جمعيت چيست؟
ما فكر مي‌كنيم بر خلاف تصوري كه بين بسياري وجود دارد كه دولت، مجلس و قوه قضاييه يكدست در اختيار اصولگرايان است، چنین چیزی نیست و. هنوز عناصر جدي و موثري حتي در پست‌هاي كليدي در بدنه سه قوه هستند حضور دارند كه هيچ گونه اعتقاد و باوري به اصولگرايي ندارند و اين عناصر تلاش مي‌كنند بين اصولگرايان ايجاد اختلاف و بدبيني کرده و مانع خدمت رساني به مردم بشوند تا بي اعتمادي مردم نسبت به اصولگرايان را برانگيزند.اين عناصر با آگاهي و اطلاع اين عناد را دنبال مي‌كنند و عناصري كه بي اطلاع و يا كم اطلاع هستند را مديريت مي‌كنند.
هر كسي كه در حوزه سياسي كمي حضور داشته باشد به روشني و با شفافيت مي‌بيند كه يكي از تشكل‌هايي كه با شجاعت اعلام كرده كه خط قرمز ما دوم خرداد است و اين موضع را از ابتدا اعلام كرده و هرگز زيگزاگ نرفته و همچنان بر اين موضع استوار است، جمعيت ايثارگران است. اگر كسي به سوابق و مواضع جمعيت مراجعه كند،خواهد ديد كه عليرغم اينكه ممكن است اين جمعيت سؤالات و انتقاداتي نسبت به عملكرد و رفتار در حوزه دولت داشته باشد،ولي همواره پشتيباني كرده و سعي كرده اشكالات و انتقاداتش را به صورت غيررسانه‌اي و بدون جنجال به مسئولين امر منتقل كند.
طبيعي است وقتي تشكيلاتي با اين موضع شفاف و آشكار اعلام موضع مي‌كند چطور ممكن است سؤالي كه خبرنگاری مطرح مي‌كندرا به عنوان موضع اتخاذ كند؟ ولذا ما اصل سؤال را تكذيب مي‌كنيم و. روز اول هم انراتكذيب كرديم. اقداماتي را هم به صورت غيررسانه‌اي انجام داديم چون اگر ما اقدامي را آشكار انجام مي‌داديم،بعضي‌ها آن را مستمسكي قرار مي‌دادند براي اينكه بخواهند به اختلافات دامن بزنند.
جام جم:موضع شما در خصوص انتخابات رياست جمهوري آينده چيست؟
فدايي: فكر مي‌كنم عقلانيت به ما حكم مي‌كند تا زماني كه اصولگرايان به مدل جديدي كه مورد وفاق واقع نشده و مصداق معيني را كه امكان راي آوري و مقبوليت براي آن وجود داشته باشد،طراحي نكردند نبايد به دنبال ريزش راي آقاي احمدي‌نژاد باشند. اين جزو خطاهاي استراتژيك است كه اصولگرايان ريزش راي را براي احمدي‌نژاد ايجاد كنند و از آن طرف هم مدلي نداشته باشند كه منجر به موفقيت شود،قطعنا این يعني يك خودزني بارز سياسي.
جام جم: موضع اصولگرايان در خصوص مواضع اقتصادي و سياسي دولت چيست؟
فدايي: ما اگر سطوح اقدامات دولت را در چند سطح «نظري»، «اعتقادي»، «فكري»، «رويكردي»، «عملكردی» و «سطح رفتاري»، بررسی کنیم میبینیم در دو حوزه نظري و رويكردي كمترين اشكال نسبت به دولت آقاي احمدي‌نژاد وجود دارد و اتفاقاً نقاط برجسته و افتخارآميز هم زياد است. در حوزه عملكردي اشكالات و نقدهايي وجود دارد كه در محيط كارشناسي بايد به آن پرداخته شود و در حوزه رفتاري، مسائل و سؤالات جدي‌تر وجود دارد كه بايد در فضاي متناسب بررسي و اتخاذ تصميم شود.نبايد مسائل حوزه رفتاري را به حوزه عملكردي و يا حوزه رويكردي و نظري بكشانيم و حكم واحدي صادر كنيم. اگر اين گونه رفتار كنيم به ارزيابي غلطي از دولت خواهيم رسيد،براي اينكه منصفانه و منطقي ارزيابي كرده باشيم. بايد هر كدام از اين سطوح و حوزه‌ها را به صورت مستقل و با شاخص‌هاي قابل قبول ارزيابي كنيم و قضاوت خود را بگوييم تا يك قضاوت منطقي و عقلاني باشد.
از ابتداي سالجاري با تشكيل چند كار گروه، حوزه‌هاي مختلف را در دستور كارمان گذاشته‌ايم وتقريبا گزارش آنها رو به اتمام است كه انشاءالله آن را اعلام خواهيم كرد.
جام جم: احتمال دارد درانتخابات آينده مسئله عبور از آقاي احمدي‌نژاد مطرح شود. آيا اصولگرايان فرد خاص ديگري را به غيراز آقاي احمدي‌نژاد مدنظر دارند؟
فدايي: معناي عبور از احمدي‌نژاد بايد تعريف شود. ما و آقاي احمدي‌نژاد و همه اصولگرايان هم و غمشان اين بوده و هست كه گفتمان اصولگرايي آسيب پذير نشود و آسيب آن به حداقل برسد. اگر منظور از عبور از احمدي‌نژاد به معناي عبور از گفتمان اصولگرايي است،بعيد است كه يك اصولگرا وجود داشته باشد كه چنين اعتقادي داشته باشد.
همه اصولگرايان با تمام ظرفيت،تلاششان توسعه گفتمان اصولگرايي است و اگر كسي بخواهد از گفتمان اصولگرايي عبور كند ديگر اصولگرا نيست و ما آن را اصولگرا نمي‌دانيم .اما اگر مطلب اين است كه نامزد اصولگرايان در شخص آقاي احمدي‌نژاد معين است و نبايد كس ديگري به غير از احمدي‌نژاد را انتخاب كنند، بعيد مي‌دانم كه خود آقاي احمدي‌نژاد هم اين موضوع را قبول داشته باشد. حتما آقاي احمدي‌نژاد و همه كساني كه دغدغه گفتمان اصولگرايي را دارند،دنبال اين هستند كه يك اصولگرا راي بياورد.
جام جم: بحث شخص نيست بحث فرد است.
بله؛ معناي حرف اين است كه قبل از اينكه اصولگرايان به فرد بينديشند به گفتمان و موفقيت اين گفتمان مي‌انديشند و دوستاني كه در حوزه مهندسي انتخابات فكر مي‌كنند تا زماني كه الگوي مناسبي كه بتواند هدف اصولگرايان، وفاق حداكثري اصولگرايان و پيروزي اصولگرايان را به نتيجه برساند،نبايد كاري كنند كه منجر به تضعيف آقاي احمدي‌نژاد شود.
جام جم: اخيراً به نظر مي‌رسد ارتباط مجلس هشتم با دولت حالت انتقادي پيدا كرده،آيا اين رويكرد با نزديك شدن به انتخابات زياد مي‌شود يا متغير است.؟
مهم‌ترين موضوع روز ما غير از مسائل ديپلماسي جهاني و بحث هسته‌اي،مسائل اقتصاد داخلي است و اين پديده جديدي هم نيست. در آسيب شناسي وضعيت اقتصادي وفاق حداكثري در بين كارشناسان وجود دارد.شايد بتوانم بگويم در اين حوزه اختلاف نظر قابل توجهي وجود ندارد. دربخش دوم كه عبور از مشكلات و ارائه راه‌حل،پيشنهاد و اتخاذ برنامه‌هايي كه رافع مشكلات باشد و اقتصاد ملي ما را نجات بدهد،بحث جدي است كه همه انديشمندان و نخبگان اقتصادي و نمايندگان مجلس را متوجه خودش كرده است. اگر همه سياسيون و رسانه‌ها دست به دست هم داده و حوزه كارشناسي براي حل مشكلات اقتصادي را به يك مقوله سياسي تبديل نكنند تا بتوان در محيطي آرام‌تر و سالم‌تر افكار مختلف را تضارب بدهيم و از ظرفيت‌هاي مختلف استفاده كنيم، براي راه‌حل موضوعها بسيار مفيد است. يك رسالت تاريخي دراين مقطع زماني برعهده همه سياسيون و رسانه‌هاست كه فضاي عمومي كشور را براي حل مشكلات اقتصادي، سياسي نكنند.و هرچه فضاي عمومي جامعه سياسي بشود مطمئناً دودش به چشم مردم مي‌رود و ما نمي‌توانيم به راه‌حل كارشناسي صحيح و سالمي براي حل مشكلات اقتصادي برسيم. فكر مي‌كنم همه كساني كه ظرفيتي را در اختيار دارند بايد اين رسالت تاريخي را ادا كنند و بايد بيماري نهادينه شده در اقتصادمان را درك كنند و صادقانه از سياسي كردن محيط كارشناسي اقتصادي فاصله بگيرند،که اين شامل رئيس جمهور، وزرا، رئيس مجلس، نمايندگان، آحاد سياسيون و خبرنگاران مي‌شود.
متاسفانه هرچه فضا شكل سياسي به خودش مي‌گيرد از رفتار كارشناسي فاصله مي‌گيریم.تمام كارشناساني كه در دولت پنجم،ششم، هفتم و هشتم بودند،اذعان دارند كه بيماري اقتصادي ما نهادينه شده وسرفصل‌هاي آسيب‌هاي اساسي در اين اقتصاد، همان‌هايي است كه آقاي احمدي‌نژاد برشمردند و همه نيز اعتقاد دارند كه بايد هر چه زودتر اين بيماري از درون اقتصاد ملي ما جراحي شود. آنها كه اين تحليل را دارند و اين مشكلات را قبول دارند بايد صادقانه دست به دست هم بدهند و اين عرصه را سياسي نكنند و محلي براي كسب قدرت سياسي و تسويه حساب‌هاي سياسي قرار ندهند،بلكه محل و جايگاهي براي بروز و شكوفايي ظرفيت‌هاي مختلف كارشناسي بشود كه اقتصاد ملي ما را نجات بدهد و اين يعني يك انقلاب و تحول اساسي و اصلاحات واقعي. اگر كسي واقعاً مي‌خواهد اصلاحات اساسي در نظام اقتصادي ما ايجاد كند بايد با مباني حضرت امام و مباني ديني و پرهيز از رفتارهاي سياسي جناحي،صادقانه وارد اين ميدان شده و دولت و مجلس را كمك كند تا بتوانند از اين گردنه‌ي سنگين به سلامت عبور كنند. در حال حاضر سند چشم‌انداز، سياست‌هاي اصل 44 و قانون اجراي سياست‌هاي اصل 44 بستر مناسبي براي تحول و اصلاحات اقتصادي است.
جام جم: موضوع وزير كشور بين مجلس و دولت شكاف ايجاد كرده، به نظر شما اين شكاف تا كجا به پيش خواهد رفت؟
ما آن چه در رابطه با وزارت كشور بايد مي‌گفتيم و انجام مي‌داديم،در مرحله اول انجام داديم.دوستان ما آمدند اعلام نظر كرده ومخالفت خودشان را اعلام كردند.و زماني فردي وزير شد حكم جديدبر ما مرتبط است.الان هم منطقي‌ترين و كم هزينه‌ترين راه‌حل را اين مي‌دانيم كه وزير كشور خودش شجاعانه اعلام استعفا كند.طرح استيضاح چه به نتيجه برسد وچه نرسد،هزينه‌اش بالاست. به نظر من منطقي‌ترين و كم هزينه‌ترين راه در مقطع كنوني،كناره‌گيري وزير كشور است.
جام جم: خيلي از مردم انتقادات زيادي مبني بر اينكه ما به مجلس نماينده نفرستاديم كه 100 ميليون تومان دريافت كندرا دارند. آيا منطقي‌تر نبود كه سازوكار قانونمندتري مشخص مي‌شد.؟ آيا نمي‌شد اين مبلغ به نحو ديگري داده مي‌شد؟
بسيار تاسف بار است كه بعد از هفت دوره و الان در دوره هشتم مجلس بنشينيم درباره مسكن و يا مشكلات دفاتر نمايندگان صبحت كنيم. متاسفانه در اين چند دوره فكر اساسي براي اين موضوع صورت نگرفته است. ملت ايران مي‌دانند نماينده ای كه از شهرستان راي مي‌آورد و به تهران مي‌آيد نياز دارد در جايي مسكن گزيند و براي اينكه ارباب رجوع را ملاقات كند نيازمند دفتر است. اگر نماينده‌ سرمايه‌دار باشد و طرفدار سرمايه ،كه نياز به اين چيزها نداشته باشد،نمي‌تواند نيابت نمايندگي مردم را داشته باشد و اگر از متن مردم باشد قاعدتاً براي تامين اسكان و دفترش با مشكل مواجه است، پس بايد سازوكاري وجود داشته باشد.در قوه مجريه و قوه قضاييه هم افرادي هستند كه براي اينكه بتوانند وظيفه‌شان را خوب انجام بدهند دستگاه مربوطه براي دفتر كار آنها و اسكان‌شان برنامه ريزي و تدبير كرده و مشكل آنها را حل كرده است.طبيعي است هيئت رئيسه مجلس و سازمان اداري مجلس بايد براي اسكان نمايندگان و مشكلات جاري آنهايي كه مي‌خواهند خدمت كنند و وظيفه‌شان را انجام دهند در مورد دفترومسکنشان، چاره‌انديشي كند و اين چاره انديشي،اصلاً ربطي به نماينده ندارد،و وظيفه هيئت رئيسه و سازمان اداري است. حالا اگر آنها بد برنامه‌ريزي كنند، و هزينه‌اي متوجه نماينده شود، اين بي انصافي و جفا در حق نمايندگان است. نبايد هزينه بي تدبيري مسئولين را به گردن نمايندگان انداخت و اين جا به نظرم جفايي در حق نمايندگان صورت گرفته است. بايد شأن و منزلت نمايندگان حفظ شود. اصلاً هيچ نماينده‌اي دنبال خانه هزار متري، صد ميليوني، دويست ميليوني يا پانصد ميليوني و يا يك ميلياردي نيست. نماينده مي‌گويد يك جايي كه بتواند حداقل نيازهاي من را براي اسكان برطرف کند و همچنين بتواند مشكلات را براي خدمت به مردم در دفتري تامين كند، براي من فراهم كنيد، حالا من كاري به مبلغ ريالي و قيمت آن ندارم. اين وظيفه دستگاه مربوطه است كه اين كار را انجام دهد. مي‌شد با تدبير مساله راحل كرد و هزينه آن را متوجه نمايندگي و نمايندگان نكرد و انشاء‌الله هيئت رئيسه جبران كند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین