کد خبر: ۵۵۱۲۷۴
تاریخ انتشار:
نظر یک تحلیلگر سیاسی درباره داستان دروازه بان تیم ملی در نشریات خارجی؛

الگو ساختن از بیرانوند رویای دروغ سرمایه داری آمریکایی است

علی علیزاده درباره داستان منتشر شده از علیرضا بیرانوند در نشریات معتبر خارجی معتقد است که الگو ساختن از او، رویای دروغ سرمایه داری آمریکایی است.

گروه سیاسی: علی علیزاده – تحلیلگر مسائل سیاسی در خصوص مقاله ای گه اشپیگل آلمان و دیگر نشریات معتبر دنیا پیرامون زندگی علیرضا بیرانوند، دروازه بان شماره یک تیم ملی فوتبال کشورمان منتشر کرد؛ معتقد است: داستان بیرانوند، این پسر دوست داشتنی ایران، این خطر را هم دارد که این امید کاذب را در میان افراد در شرایط ناعادلانه و پر از تبعیض شان ایجاد کند که انها یعنی مستضعفین هم میتوانند با عبور از همه موانع ساختاری به قله ها برسند.

الگو ساختن از بیرانوند رویای دروغ سرمایه داری آمریکایی است

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که در صفحه اجتماعی نگارنده نیز منتشر شده، به شرح زیر است:

بیرانوند پسر دوست داشتنی‌ ماست. اما الگو ساختن از او رویای دروغ سرمایه داری آمریکایی است. رویای درخشیدن برغم ناعادلانه ترین شرایط و از رفتگری بیرانوند و از یتیمی استیو جابز شدن.

نه! در جامعه ناعادلانه نود و نه درصد  بیراوندها مثل علف هرزی گم میشوند و هیچ نمیشوند. به خاطر بیروانوندهای فراموش شده جامعه را عادلانه کنیم.

داستان بیرانوند، این پسر دوست داشتنی ایران، این خطر را هم دارد که این امید کاذب را در میان افراد در شرایط ناعادلانه و پر از تبعیض شان ایجاد کند که انها یعنی مستضعفین هم میتوانند با عبور از همه موانع ساختاری به قله ها برسند.

ولی خطر این نوع نگاه، خطر این نوع رویای آمریکایی، فردگرایی بیشتر و تبدیل جامعه به اتم های جداگانه و افرادی غیرسیاسی شده ای است که هریک به دنبال موفقیت و بهبود وضعیت شخصی و فردی خویش است. در نهایت از هر صد نفر یک نفر لاتاری و بلیت بخت ازمایی را برنده میشود و وضع دیگران همانقدر که قبلا هم ناعادلانه بود، ناعادلانه میماند.

رویای آمریکایی یا رویای سیندرلا شدن یا رویای ورزشکاری از زاغه و حلبی اباد برخاسته، همان است که اجازه میدهد نسل بعد از نسل، بی عدالتیهای ساختاری را تحمل کنیم به این امید که ما قربانی و بازنده این بیعدالتی بنیانی نخواهیم بود و همسایه مان هزینه این بی عدالتی را خواهد داد. این امید غیرانسانی که دیگران میبازند و ما برنده‌ این وضعیت جنگل مانند خواهیم بود که تنها قویترینها حق بقا و رشد دارند. وضعیتی که اگر کسی موفق نشد هم تقصیر خودش است و تنبلی و تلاش نکردن خودش و نه تقصیر شرایط غیرانسانی و ناعادلانه اقتصادی و اجتماعی.

بماند که در چنین وضعیتی بسیاری برای بیرانوند شدن حاضرند پای خود را روی شانه های دیگران هم بگذارند. جامعه ای که هر فرد برای تک ستاره موفق شدن و بیرانوند شدن خیز برمیدارد گاهی به جای قهرمان معصوم دروازه ملی ما، بابک زنجانی و خاوری تولید میکند.

 اما نگاه ما در انقلاب اسلامی نه تک ستاره شدن که عادلانه کردن شرایط جمعی ما بود. یعنی در انقلاب ما چنان روح جمعی داشتیم که میدانستیم کامیابی و سعادت ما تنها بواسطه کامیابی و سعادت «همه» به دست می اید. یعنی کامیابی ما وقتی بوجود می اید که اصلا مناطق محرومی باقی نماند که حالا یک نفرشان بخواهد ستاره شود.

انقلاب ما را از رویای‌ آمریکایی سیندرلا شدن و رویای دستفروشی که میلیاردر میشود بیدار کرد و ما خواهان زیر و رو کردن تمامیت وضعیت و کلیت شرایط تبعیض شدیم ولی بعد از چند کش و قوس انگار دوباره به خواب رفتیم و به بیعدالتی خو کردیم.

 

پانوشت: داستان چگونه بیرانوند شدن مهم است. اما نه برای الگو شدن. که برای شرمگین شدن. اینکه برغم انقلاب هنوز مناطق محروم داریم و اینقدر امکانات در کشورمان نامتوازن توزیع شده است.

 

انتهای پیام/#

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین