گروه ادبیات، نشر و رسانه: برای کسی که تنها دلگرمیاش خواندن کتاب است، لذتی فراتر از کشف نویسنده یا شاعری که بتواند او را به حریم ِ خلوتش راه دهد و بر جمع ِعزیزان ِ اهلقلمش از مرده و زنده بیفزاید نیست.
به گزارش بولتن نیوز، هر بار که قدم به کتابفروشی میگذارم گویی دنبال گمشدهای میگردم و در میان ِ نویسندگان و شاعران ِ جدید، از شما چه پنهان، کمتر کسی پیدا میشود به اصالت ِ شاعران و نویسندگان کلاسیک جهان مثل بالزاک، داستایوسکی و تولستوی یا پدیدآورندگان دههی پنجاه سرزمین خودمان مثل شاملو و فروغ و خویی. آنها را هنوز و همیشه میتوان خواند و سیراب نشد؛ اما بیشتر ِ امروزیها را تا میخوانی سیر میشوی و به قفسهی کتاب برمیگردانی.
دوست ِ خوب کمپیدا میشود!
درعینحال از اینکه میبینی هرچه ناشرها کهنهکارترند و قدیمیتر همچنان محافظهکارانه به انتشار سعدی و حافظ و شهریار و شاملو و فروغ و تولستوی و بالزاک و سارتر و کامو و همهی جاافتادههای دیگر قناعت میکنند دلت میگیرد. جسارتشان هم برای چاپ کار ِ خوب از اهلقلم ِ روز در داخل و خارج کشور، بیشتر به مد ِ روز برمیگردد نه بهشرط ِ سنجش و گزینش. به همین سبب نویسندگان درجه سومی مثل الیف شافاک و " ملت ِ عشقشان" با چهل قانون عشق که برداشت سطحی و مبتذلی ست از زندگی مولانا و شمس، میشود کتاب مقدس ِِ خریداران ِ کتاب؛ و ناشران ِ تازهکار یا گمنام خیلی که همت کنند میروند سراغ شاعران و نویسندگان برندهی جوایز معتبر ِ دنیا و آنها را با ترجمههای شتابزده روانهی بازار میکنند تا از قافله عقب نمانند بهجای قافلهسالاری.
عنان ِ ادبیات را دادهاند دست ِ زمانه غافل از اینکه ناشران ِ واقعی کاشفان چهرههای ماندگار ِ زماناند.
در اوج ِ این دلتنگی برای یافتن یک کتاب متفاوت، هدیهای دریافت کردم از دوستی که میدانست بیشترین آرامش ِ روحی ِ منبعد از خواندن ِ کتاب، غذا دادن به گربهها در غروبهای پیادهروی و همدردی با آنهاست. تنهایی ِ عظیم ِ گربهها در کوچه خیابانهای شهرمان، با آن چشمهای غمگین ِ پر از هراس، پناه گرفته زیر ِ ماشینها یا در حال کاوش در سطلهای زبالهی شهرداری بهرغم ِ غرور ِ ذاتی و خدادادیشان همیشه اسباب تأسف و شرمساری من بهعنوان یک شهروند ایرانی و مسلمان است.
کتابی که بهعنوان هدیه به من داده شد مثل یک معجزه در دستهایم قلبم را از شادی لبریز کرد. کمال احترام و اعتنا به خلاقیت، در قالب ِ داستان و شعر و پدیدههای علمی و مذهبی و هنری در این کتاب موج میزد: به بهانهی گربهها و به خاطر گربهها. ناشر چنان کتاب را تمیز و باشکوه و فاخر چاپ کرده که نشان از اعتقاد ِ عمیق ِاو به محتویات کتاب میدهد. فقط جلد ِ کتاب و عنوانش حال و هوای مخاطب را عوض میکند:
قلندران چهارپا
ردّ پای گربهها در شعر، داستان، نقاشی، سیاست، مذهب، طب، سینما، علم
یک ابتکار ِ واقعی در دنیای روزمرهی چاپ و نشر. یک کار ِ نو درخور یک انتشاراتی که اسمش را گذاشته: نشر نو
تماشای فهرستی از شاعرانی مثل نرودا و تی اس الیوت و بورخس که در وصف گربهها سرودهاند برایم بسیار جالب است. دانستن این مطلب که شهرت تی.اس. الیوت در جهان برخلاف شهرتش در ایران نه به خاطر کتابهای معروفش " سرزمین هرز " و "چهارشنبهی خاکستر " و تئاترهای ماندگارش، بلکه به خاطر اشعار ِ او برای گربههاست نوترین خبر ادبی بود که میتوانستم از آن آگاه شوم. واقعاً یکه خوردم! و
شعر ِ عجیب ِ پابلو نرودا در وصف ِ گربه، بیشتر از بسیاری شعرهای سیاسی و اجتماعی و عاشقانهی او جهانبینی ِ خاص ِ او را نشان میدهد و در زیرورو کردن ِ اندیشهها و عواطف ِ خواننده موفق و مؤثر است:
آه ای امپراطور ِ بی قلمرو،
ای فاتح ِ بیوطن،
ای ببرِ کوچکشده برای ابعاد شهرنشینی
الههی شبزندهدار ِتمنا ِ
بر پشتبامها و لبههای دیوارها:
وقتی فرود میآیی با پنجههایت
بر زمین ِ ناهموار
زیر باران یا در هوای سرد
بو کشان
مشکوک به همهچیز و همهکس
(زیرا کل ِ دنیا نجس مینماید
برای پنجههای مطهر گربه)
عشق را میجویی در فضا
کوچه به کوچه.
تأثیر ِ عمیقی که گربهها در زندگی و نوشتههای نویسندگان شهیری مثل ارنست همینگوی و آنتون چخوف داشتهاند، بیشتر از آنکه عظمت ِ این موجودات ِ زیبا و مرموز را نشان دهد، ما را متوجهی اهمیت ِ هنر و ادبیات در زندگی میکند و اینکه چگونه نگاه ِ دگرگون ِ صاحبان ِ خلاقیت، میتواند در هر چیز رد َ ِ پایی از رازهای خلقت بیابد و آن را قسمت کند با همهی دیگرانی که غرق در روزمرگی، قدرت تأمل کردن را ازدستدادهاند.
برای شخص ِ خود ِ من که همیشه حیطهی ادبیات را محدود به شعر و داستان میدانم خواندن زندگینامهی مشاهیر علمی در این کتاب، جلوهی دیگری از روح ِ ادبیاتی ِ این اشخاص بود، بهخصوص نیکلای تسلای.
کلاً فضای کتاب حتی در فصلی که به رابطهی سیاستمداران و پزشکان با گربهها اختصاص دارد فضایی بس ملکوتی دارد و خوانندهی اسیر ِ اخبار و اطلاعات ِ زمینی، آکنده از خشونت و نومیدی را به ماوراءالطبیعه متصل میکند و این امید را میدهد که:" حکمتی هست".
گزارش از کاملیا محسنی
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com