کد خبر: ۵۱۴۸۸۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
مجید سجادی پناه نوشت:

زنان مولد توسعه ولی محروم از اداره جامعه/ تودیع زنان مدیر و فرهیخته نوعی پسرفت از مسیر توسعه سیاسی است

حذف زهرا احمدی پور رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، یکی از زنان فرهیخته جامعه که از جایگاه همترازی وزارت برخوردار بود نه تنها نوعی پسرفت از مسیر توسعه سیاسی است و کلیت منشور حقوق شهروندی برای استیفای حقوق مردم به ویژه زنان را زیر علامت سوال جدی می برد بلکه انتصاب اولیه ایشان را نیز صرفا در حد یک مانور تبلیغاتی پیش از انتخابات، پایین می آورد.

وزیر جنگ اقتصادی دولت یازده ام جانباز 99 درصدی شد!گروه سیاسی: دکتر مجید سجادی پناه، استاد دانشگاه و کارشناس حوزه فناوری اطلاعات، در یادداشت پیش رو آورده است: حذف یکی از زنان فرهیخته جامعه که از جایگاه همترازی وزارت (سازمان میراث)برخوردار بود نه تنها نوعی پسرفت از مسیر توسعه سیاسی است و کلیت منشور حقوق شهروندی برای استیفای حقوق مردم به ویژه زنان را زیر علامت سوال جدی می برد بلکه انتصاب اولیه ایشان را نیز صرفا در حد یک مانور تبلیغاتی پیش از انتخابات، پایین می آورد.

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته، به شرح زیر است:

یکی از مهم ترین معیارها برای سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان استفاده از بانوان در مناصب کلان مدیریتی است. زنان به عنوان نيمي از آمار عظيم جامعه، اهرم و بازوي اصلی توسعه پایدار محسوب می شوند. اکنون که نگاه جهان، بیشتر به سوی زنان معطوف شده است، نظام ما به سرعت در جهت عکس آن در حال حرکت است. سهم مشارکت زنان در ایران فقط 13.5 درصد است یعنی بعد از 39 سال تازه ما به عدد قبل از انقلاب دست پیدا کردیم. اما این میزان در کشورهای توسعه یافته از 35 شروع و امروز به مرز 70 درصد رسیده است. اندیشمندان معتقدند که در هزاره سوم مسائل مربوط به امور زنان می بایستی در یک وزارتخانه کاملاً تخصصی پیگیری، مدیریت و سازماندهی شود. چیزی که امروز درکشور عقب مانده افغانستان نیز شاهد آن هستیم. افغانستانی که از نظر شاخص های توسعه یافتگی در انتهای جدول است، می بینیم که با تشخیص درست این واقعیت که زنان مهمترین خالقان توسعه پایدار بشمار می روند، کمربندهای خود را برای رسیدن به یک توسعه همه جانبه محکم کرده و برای ساماندهی امور زنان در آن کشور یک وزارتخانه مستقل تحت عنوان "وزارت امور زنان" تشکیل داده است.

خانم بی نظیر بوتو، آنجلا مرکل، تاچر، هیلاری کلینتون، پارک گون های ( رئیس جمهور زن کره جنوبی)، ایندیرا گاندی (نخست وزیر هند) خانم یوهانا ( اولین نخست وزیر زن ایسلند) که برخی از آنها را واقعا باید زنان جریان ساز قرن نامید چرا که آنها کارهایی در عرصه سیاست انجام دادند که به جرات می توان گفت که از عهده هیچ مردی بر نمی آمد. آنجلا مرکل توانست اقتصاد آلمان را در مدت فعالیتش به برند اقتصاد اروپا تبدیل کند. تاچر یک کشور تقریبا در حال افول را به دست گرفت و با اراده آهنین خود و با اعتقاد به این شعار که "کوچک زیباست" بنابراین "دولت ها باید کوچک ولی مدیر شوند" توانست بار سنگین دولت را بردوش بخش خصوصی آن کشور بگذارد و امور جامعه را به خود مردم واگذار نماید. این بانوان دارای ژن های متفاوتی نبودند بلکه اعتماد نظام سیاسی حاکم بر آن کشور ها و میدان دادن به آنها باعث خلق این تحولات عظیم شد. تاریخ آن جوامع نیز به خوبی شهادت می دهند که هیچ کدام از زنان توانمندی که در غرب قدرت را به دست گرفتند به قتل نرسیده و یا زندان را تجربه نکردهاند و حضورشان در قدرت به خاطر پدر یا برادرشان نبوده بلکه انتصابشان صرفا و صرفا به خاطر مدارج و تواناییهای شخصی آنها رقم خورده است. حتی تاریخ سیاسی و اقتصادی کشور خود مان هم گویای این واقعیت است که زنان کمتر درگیر لابیگریهای سیاسی و فساد مالی شده اند.

امروز یکی از روزهای سخت رئیس جمهور است. زیرا او معاون خود را که خانمی توانمند در عرصه مدیریت است را تودیع می کند. خانمی بی ادعا که برای پیروزی رئیس جمهورش سنگ تمام گذاشت. دکتر زهرا احمدی پور برای اینکه انتصابش صرفا سیاسی و برای جذب آراء زنان جامعه در آن مقطع تاریخی جلوه نکند چنان تلاش خود را مضاعف نمود تا نه تنها در این کار گروهی که برای او در نظر گرفته بودند به نحو مناسب نقش آفرینی کند بلکه از نظر تخصصی نیز سیاسی ترین سازمان کشور را به اهدافی که نظام مقدس جمهوری اسلامی برای او پیش بینی کرده بود، نزدیک نماید.

رئیس جمهور با این انتصاب هرچند خیلی دیر به این مطالبه جامعه یعنی استفاده از ظرفیت و توانایی زنان در مدیریت کلان کشور پاسخ گفت و علی رغم کش و قوس های فراوان و حذف بهانه های تکراری گذشته نظیر بیتجربه گی زنان در مدیریت، بحرانی بودن اوضاع و فوقالعاده بودن شرایط و ..... نهایتا سکان اداره یک سازمان بسیار بزرگ را به دست یکی از زنان فرهیخته کشور سپرد.

برای اولین بار در تاریخ، کلید زنانه "سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری" قفل های مردانه ی زیادی را در آن سازمان باز کرد و تحرکات چشمگیری او روح تازه ای به کالبد خسته این سازمان دمید. سازمان میراث دارای 8400 پرسنل است که با شرکت های اقماری خود نزدیک به 10000 نفر پرسنل دارد. بودجه آن معادل یک سوم قوه قضاییه است. حفظ و نگهداری میراث تاریخی که به بلندای عمر کشورمان (بیش از 7000) است به این سازمان سپرده شده و صنایع دستی ایران که در دنیا به لحاظ تنوع جزء 3 قدرت برتر جهان محسوب می شود و همچنین مدیریت جاذبه های گردشگری کشورمان که جزء ده کشور برتر جهان است جزء وطایف اصلی این سازمان قرار دارد.

او به سرعت خود را در مرکز مثلث متساوی الاضلاع این سازمان قرار داد سه ضلع این سازمان یعنی صنایع دستی، گردشگری و میراث فرهنگی به یک اندازه برایش اهمیت پیدا کرد و هیچوقت به بهانه اینکه یک ضلع آن اهمیت بیشتری دارد به دو ضلع دیگری کم توجهی نکرد و در تمام دوران کوتاه مدیریتی که داشت هر سه ضلع را باهم در تصمیم گیری ها لحاظ نمود.

زهرا احمدی پور

 

سازمانی که برای مدیریت او انتخاب شد در گذشته سیاستهایش به دندان عقل جویده نشده بود تغییرات زودهنگام و گسترده مدیریتی در دوره های قبل چنان زلزله اداری ایجاد کرده بود که تحمل ویرانی و آوار برداری از آن برای هر مدیر کارکشته ای سخت و زیان آور بود. خانم احمدی پور اصلا نگران برخی از مدیران این سازمان نبود که کژ نگاه می کردند بلکه نگران این ساختمانی بود که کج ساخته شده بود. فروع را به جای اصول نشاندن و در را از روی پاشنه دیگرش چرخاندن و مدیران را به دیفتری امنیتی مبتلا کردن و برروی شایستگی های آنها آب دهان انداختن ،عناصر این بنایی بود که در دولت های قبل معماری شده بود.

کشتی سازمان میراث در این دریای پرتلاطم نظام اداری دائما گژ و مژ می شد و ناخدایان نابلدش در دولت های قبل توانائی هدایت آن را نداشتند و با انتقال آن به شیراز و اصفهان که به خروج مدیران و پرسنل متخصص آن مجموعه انجامید باعث شد که این سازمان با جامعه دریده و بصورت عریان در معبر تاریخ نظام قرار گیرد و از خجالت بر خود بلرزد و مدیری توانمند را انتظار بکشد که قادر باشد در کوتاه مدت لباس دریده او را رفو نماید.

در برخی از قسمت های این سازمان هنوز هم جهل بجای علم نشسته و چنان آبرو ارزان و صداقت و پاکدامنی گران شده بود که هرروز به بهانه ای دکان های دو نبش تزئین شده ریاکاری در بعضی از واحد تخصصی این سازمان افتتاح می شد. متاع قابل خرید و فروش آنها شبنامه و روزنامه هابود و این باعث شده بود که همه به جان هم بیافتند تا ناتوانی اداره کنندگان امور سازمان از دید تحلیلگران پنهان بماند.

اعداد و ارقام های که در اینترنت برای بیان عملکرد خانم احمدی پور آورده شده است به خوبی نشان می دهد که کلید این مُلک را ناسنجیده در شب تاریک به دستان او نسپرده بودند، فریادهای او در گوش مدیرانش که همواره مراقب باشید که جامعه نخبگانتان به جامعه خفتگان تبدیل نشود هنوز در آن سازمان طنین انداز است. او در آن سازمان به هیچ وجه وعده های سیل آسا نداد ولی به آنچه که گفت عمل کرد.

طلوع همه آن اندیشه ها در سازمان میراث فرهنگی معلول ذهن یک طبیب مسئله شناس بود. او با همین روش سازمان را از پیچ های خطرناک تاریخی عبور داد ، همیشه نتیجه عبور از گردنه های خطرناک دو حالت بیشتر نیست یا نشستن بر قله یا سقوط به ته دره، این نماینده جامعه زنان نباید اصلا نگران باشد چرا که آینده گان به خوبی قضاوت خواهند کرد که در این صحنه سیاست زده، سازمان میراث با اولین رئیس زن خود در کجای تاریخ نشسته است.

شاهین فکر او ناآرام بود و دنبال کردن اش در پیچ و خم های نظام اداری بسیار مشکل. ولی خوش به حال آن مدیرانی که توانسته اند پشت سر او از این معبرها و شریان های تنگ نظام اداری عبور کنند و امروز در آن سازمان بر قله معرفت اداری سکنی گزینند.

خانم دکتر احمدی پور در سازمان میراث تعریف مشخصی از موفقیت ارائه کرد. زیرا اهداف را واقع گرایانه انتخاب می نمود. با دلگرمی، به مدیران خود احساس اهمیت داده و جرات انجام کارهای بزرگ را به آنها می بخشید. توانایی "نه " گفتن او به خیلی از مدیران ناکارآمد نشان می داد که او مدیری واقع گراست و قاعده بازی را خوب می فهمید و از حد معینی از تضارب آراء در جلسات حمایت می کرد و اعتقاد راسخ داشت که تضارب آرا موُجد حرکت است. او ریز بین بود اما به مدیریت ذره بینی کوچکترین اعتقادی نداشت. هر روز چیز تازهای یاد می گرفت. و تمایل داشت که سازمان را هم به مثابه ی خود به یک سازمان یادگیرنده بدل کند. چرا که او نیک می دانست که توسعه محصول ذهن مدیر توسعه یافته است.

شمشیر انحلال را چنان مقتدرانه بر گردن شرکت صنایع دستی که دولت 13 سال ختم تصفیه آن را انتظار می کشید فرود آورد که از ره گذر آن 225 ملک مجددا به آغوش سازمان بازگشت و کسانی که تیغ اهانت و بی-حرمتی را از نیام جسارت کشیدند و به انتقام بر چهره مظلوم او خط تاریخی انداختند آنانی بودند که در میدان مبارزه با فساد، تیزی و برندگی شمشیر او را بر بدن خود احساس کرده بودند.

بنابراین توصیفات، حذف یکی از زنان فرهیخته جامعه که از جایگاه همترازی وزارت (سازمان میراث)برخوردار بود نه تنها نوعی پسرفت از مسیر توسعه سیاسی است و کلیت منشور حقوق شهروندی برای استیفای حقوق مردم به ویژه زنان را زیر علامت سوال جدی می برد بلکه انتصاب اولیه ایشان را نیز صرفا در حد یک مانور تبلیغاتی پیش از انتخابات، پایین می آورد.

اما خانم دکتر احمدی پور باید بداند جدیتی که در کلام و چهره او به چشم می خورد و عمقی که در تحلیل-هایشان وجود دارد و وسعت دانشی که از آن برخوردار شده است سرمایه های بزرگ فکری را برای ایشان رقم زده که نه تنها در سازمان های شبیه سازمان میراث بلکه در هر دستگاه اداری کشور که قرار بگیرد قطعا ایشان را موفق و کامیاب می سازد.


انتهای پیام/#

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۰۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۳۱
0
2
این نظریه پردازی های فمینیستی که فقط زنان را در قالب پست های مدیریتی و حضور کارمندی می بیند که در وقت معینی ساعت کاریش را باید پر کند نتیجه اش همین است که مهمترین و والاترین حس بشری یعنی مادری را در گور می کند و غافل از این که این همه معضلات امروزی جامعه ما ناشی از مرگ غریزه مادری است. زن همانطور که به کنیزی نباید برود همانطور هم برای مدیریت و کارمندی تعریف نشده است . وظیفه زن پخت و پز یا پشت میز نشینی نیست. او خلق شده تا انسان هایی را در دامانش پرورش دهد که جامعه را به سوی پیشرفت و اخلاق گرایی سوق دهد .
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین