کد خبر: ۵۱۱۹۵۲
تاریخ انتشار:

دین و دینداری درشاهنامه‌ فردوسی

با کمی دقّت در شاهنامه‌ فردوسی می‌توان به چگونگی رابطه‌ دین و فرمانروایی پی برد. به نظر می‌رسد فرمانروایی و شهریاری پایه و پشتوانه‌ ایزدی دارد.

به گزارش بولتن نیوز، درشاهنامه، دین دو معنای اصلی دارد: یکی به معنای وجدان ودیگری به معنی مصطلح، آیین و راه و رسم و اعتقاد و باوری خاص. جلوه‌ سه آیین مهر، مزدا و زروان در شاهنامه بیش از هر آیین دیگری است؛ به گونه‌ای که تا دوره‌ گشتاسب، فروغ مهر یا میترا بر شاهنامه گسترده شده و از گشتاسب تا پایان بهین نامه، شعله‌ آیین مزدا یا زرتشت.


الف) دین و فرمانروایی


با کمی دقّت در شاهنامه‌ فردوسی می‌توان به چگونگی رابطه‌ دین و فرمانروایی پی برد. به نظر می‌رسد فرمانروایی و شهریاری پایه و پشتوانه‌ ایزدی دارد. در شاهنامه از زبان جمشید می‌شنویم: «همم شهریاری همم موبدی.»
جلوه‌گاه دیگر ارتباط دین و فرمانروایی در شاهنامه، پندهای اردشیر بابکان است که آن هم قابل تأمّل است. در نگاه اردشیر، پادشاه و دین پاسبان هم هستند؛ یعنی دین می‌تواند نقش بازدارنده برای شاه داشته باشد و به گونه‌ای پاسبان او باشد و پادشاه هم به گونه‌ای دیگر نگهبان دین.


نه از پادشا بی‌نیازست دین
نه بی‌دین بود شاه را آفرین ...
چو باشد خداوند رای و خرد
دوگیتی همی مرد دینی برد ...
هرآن کس که بر دادگر شهریار
گشاید زبان، مرد دینش مدار ...
چه گفت آن سخنگوی با آفرین
که چون بنگری مغز دادست دین ...
به بخشندگی یاز و دین و خرد
دروغ ایچ تا با تو برنگذرد ...
(شاهنامه، ج 7، 187)
بازهم آنچه در این بیت‌ها و پندها مهم است، کارکردهای اخلاقی برخاسته و منتج از پرورش دینی است؛ نه کارکردهای عبادی و نه آمیختگی‌اش درامر فرمانروایی.
در پندهای بزرگمهر به انوشیروان می‌خوانیم:
بدو گفت شاها به دینی گرای
کزو نگسلد یادکرد خدای
(شاهنامه، ج 8، 203)
و به موبدهم می‌گوید:
بی‌آزاری و سودمندی گزین
که این است فرهنگ و آیین دین
(شاهنامه، ج 8، 194)


ب) نگاه و منش دینی شاهان و وابستگانشان


در دوره‌ تهمورث: شهرسپ وزیر او به گفته‌ فردوسی بزرگ،اهل عبادت بوده است. مرداس شبگیر به پرستش می‌نشسته است. فریدون هم «پرستیدن مهرگان دین اوست».کیخسرو پررنگ‌ترین جلوه‌های دینداری پیش از ظهور زرتشت را در شاهنامه به خود اختصاص داده است وسرانجامی عارفانه و معنوی برای خود رقم می‌زند و در پرستشگاه روزها به نیایش و دعا می‌پردازد:
چنین پنج هفته خروشان به پای
همی بود بر پیش گیهان خدای ...
(شاهنامه، ج 5، 388)
در مجموع نگرش شاهان نیک شاهنامه به مقوله‌ دین، از منشور اخلاق می‌گذرد و به نظر می‌رسد مفهوم دین درچهار گزینه‌ اخلاقی ، فرهنگیِ خردمندی، راستی وبی‌آزاری و یزدان‌پرستی خلاصه می‌شود. جای جای شاهنامه فراخوان به این چهار مؤلفه‌ رفتاری نیکو است و یزدان‌پرستی و پاکی کافی است تا انسان «نیازد به کردار بد، هیچ دست». (شاهنامه، ج 8، 153)


پ) رمزکاوی مهم ترین نمادهای دینی مرتبط با آیین مهر ومزدا


مهر یا میترا: ارتباط نزدیکی با خورشید دارد. مهر از سنگ آفریده می‌شود و سنگ در اساطیر قدیم نماد آتش است. در اوستا آسمان یعنی سنگ. آتش خورشید از سنگ آسمان بود.در اساطیر مهری در اروپا مهر به صورت کودکی در آغاز زمستان در کنار غاری، از سنگ آفریده شده است. غار نمادی از آسمان شب است؛ بنابراین از کنار غار از سنگی بیرون آمدن در واقع زادن خورشید از افق تیره‌ شب است. مهر دلیر و نیرومنداست و می‌خواهد نیروی خود را آزمایش کند. پس با خورشید کُشتی می‌گیرد، خورشید شکست می‌خورد و به زمین می‌افتد. مهر دست راست خود را به سوی خورشید دراز و او را بلند می‌کند. این دست دادن در آیین مهر نماد نجات و اتحّاد است. پس از این ماجرا، خورشید و مهر دو یار هماهنگ شدند. نیایش مهری که رو به خورشید و ماه است و درسرتاسر شاهنامه تا حضور رستم نیایش و سوگند به ماه و خورشید دیده می‌شود، برخاسته از این باور و ارتباط اسطوره‌ای است. شاید تشبیه شاهان مهری و گاه پهلوان مهری به خورشید هم بر این اساس باشد.(رک «نگاهی به تاریخ و اساطیر ایران باستان»، مهرداد بهار).


آب: شاهان مهری معمولاً در کنار چشمه پدیدار می‌شوند یا حتّی در داستان کیخسرو، او در کنار چشمه‌ای از پهلوانان وداع می‌کند و در برف ناپدید می‌شود. فریدون و کیخسرو از آب می‌گذرند و یکی از خان‌های رستم در هفت خان، گذر از عطش و تشنگی در بیابان و رسیدن به چشمه است. آب رمزی از میلادی نو، برکت‌بخشی و نعمت‌دهی و خرسندی است.
شیر و شاه: نماد مهر است. در تندیس شیر و گاو، شیر می‌تواند نماد مهر باشد که گاو را قربانی می‌کند و با قربانی کردن گاو، از اندام‌های او وخون او گیاه‌ها و حیوان‌ها به وجودمی‌آیند. پس شیر نماد مهر و مظهر نعمت بودن و برکت‌بخشی شاهان است. (رک «نگاهی به تاریخ و اساطیر ایران باستان» دکتر مهرداد بهار).


ت) سخن فردوسی درباره‌ دین


تو را دانش ودین رهاند درست
ره رستگاری ببایدت جست ...
(شاهنامه، ج 1، 18)
مگردان سر از دین و از راستی
که خشم خدای آورد کاستی
گرت هست جام می زردخواه
به دل خرّمی را مدان از گناه
(شاهنامه، ج 8، 109)
دین چه در مفهوم وجدان باشد، چه در معنای باور واعتقاد، همراهی آن با دانش و خرد و راستی بایسته و شایسته است.

منبع: روزنامه خراسان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین