«سه بیگانه» در گروه آثاری است که سعی دارد با تمسخر و به چالش کشیدن رفتارهای ناهنجار جامعه، نیشتر بر زخمهای آن بزند. سعی میکند لبخندی ایجاد کند که برآمده از تقبیح زشتیهای رفتار اجتماعی و تناقضات شخصی افراد باشد...
گروه فرهنگی: محمد احمدخانلو در یادداشت پیش رو که پیرامون فیلم سه بیگانه نگاشته ، معتقد است: فیلم ویژگیهای کمدیهای سخیف را در خود دارد. فیلمهایی که در دورهای، نبض گیشه را در دست داشتند و اکنون نیز میتوانند مخاطب خاصی را به سینما بکشانند. مخاطبی که غالباً خانوادههایی هستند که برای داشتن فضایی مفرح سراغ فیلمهای کمدی میآیند اما پس از لبخندی نصفه و نیمه حس بدی از ایرانی بودنِ خود دارند.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته شده است به شرح زیر می باشد:
«سه بیگانه» در گروه آثاری است که سعی دارد با تمسخر و به چالش کشیدن رفتارهای ناهنجار جامعه، نیشتر بر زخمهای آن بزند. سعی میکند لبخندی ایجاد کند که برآمده از تقبیح زشتیهای رفتار اجتماعی و تناقضات شخصی افراد باشد. این شاید خوشبینانهترین توصیف از سه بیگانه باشد. تقابل این زشتیهای اجتماعی با چند (مثلاً) خارجی بوی تحقیر ایران و ایرانی در برابر بیگانه را میدهد. بهخصوص که خارجیها آدمهای منظمی هستند اما در ایرانِ بینظم سیستمشان جواب نمیدهد؛ یکی درگیر افیون شده، دو نفر دیگر هم هرکدام به شکلی در دام زنهای ایرانی افتادهاند.
فیلم زنان ایرانی را فاقد عناصر حیا و عفت نشان داده و تصویرسازی عروسکی از آنان دارد؛ زن موجودی بزک شده برای مرد است. در هر سکانسی زنی را میبینیم، فضا جنسی میشود و چشمان هیز مردان میچرخد. البته اینها زنان طبقه متوسط هستند. زن پایینشهری بهاجبار کار میکند و صفات مردانه به خود گرفته. با لحن نامناسبی صحبت میکند و حتی دیگر نام مردانهای دارد که در این موضوع نیز کنایهای دیگر نهفته است.
سه بیگانه ایرانیها را در دو گروه تقسیم کرده: مذهبی دگم که در اطرافش ریا جریان دارد و غیرمذهبی قرطی که حول او دروغ و نیرنگ جاری است. البته صفات این دو طیف گاهی درهمتنیده میشود و گویی دروغ در ژن ایرانیهاست. حتی در انتها میفهمیم که خود کارگردان هم به ما دروغ میگفته است. دین در دو چهره ظاهرشده است: بار اول دو برادر قلچماق که لب حوض وضو میگیرند و با چشمانی غضبآلود متعصبانه به خواهرشان چشمغره میروند. درحالیکه هر دو در خانهاند و این خواهر است که کار میکند؛ و دیگری در هیبت روحانی فیلم که تنها لباس روحانی را دارد و اثری از اسلام در وی نیست. غیرازاین دو جلوه، تفکرات باقی شخصیتها کاملاً سکولار است.
کنایههای سیاسی فیلم سطحی و در حد کپی از مطالب شبکههای اجتماعی است. رفتارها و کنشهای مردم در این عرصه نیز در همین سطح روایتشده. مردم و حتی نخبگان برای نابودی اسرائیل تنها شعار میدهند و مردی که پرچم آمریکا را آتش میزند، در حالت نشئگی است. فضاسازی و حرکات بازیگران در کنار دوپهلو حرف زدن آنها بهنوعی زبان دومی است که آنچه را در عیان نمیتوانند بیان کنند، از طریق آن انتقال میدهند. فرمولی که فیلمسازان از برخی آثار هالیوودی وام گرفتهاند و با قبحشکنی تدریجی، جای آن را در پرده سینما بازکردهاند.
بهطور خلاصه میتوان گفت فیلم ویژگیهای کمدیهای سخیف را در خود دارد. فیلمهایی که در دورهای، نبض گیشه را در دست داشتند و اکنون نیز میتوانند مخاطب خاصی را به سینما بکشانند. مخاطبی که غالباً خانوادههایی هستند که برای داشتن فضایی مفرح سراغ فیلمهای کمدی میآیند اما پس از لبخندی نصفه و نیمه حس بدی از ایرانی بودنِ خود دارند.