گروه فناوری: استيو بالمر 14 سال مديريت کل مايکروسافت را بر عهده داشت، در اين 14 سال مايکروسافت به موفقيت مالي فراواني رسيد، سري آفيس مايکروسافت موفقيت فراواني داشت و ويندوز نيز همانند هميشه محبوبترين بود و بين تمامي اقشار پخش شده بود. اما در اين دوره مايکروسافت تنها توانست کسب درآمد کند و در برخي موارد به يک عقبمانده تبديل شد، مشخصا در زمينه موبايل و سيستمعامل اينگونه است.
به گزارش بولتن نیوز، مايکروسافت در حوالي سال 2004 ميلادي شروع به کار روي پروژه فوتان کرد. فوتان پروژهاي بود که قصد داشت تا تلفن همراهي ويندوزي و محبوب خلق کند. پيش از اين مايکروسافت سري Pocket PC را در اختيار داشت. محصولي که بر پايه Windows CE بنا شده بود و تلاش ميکرد تا ديدي کاربرديتر به تلفن همراه داشته باشد.
متاسفانه امکانات اين سيستمعامل کم بود و به يک آفيس محدود شده بود. آن زمان البته اپراتورهاي متعددي در آمريکا محصولاتي با اين سيستمعامل را عرضه ميکردند و سهم بازار اين گوشي مناسب بود. البته آن زمان دوره حکومت سيمبين هم بود و هيچ شرکتي امکان اين را نداشت که نزديک اين سيستمعامل شود. مايکروسافت تمام تلاش خود را ميکرد، البته تلاش اين شرکت هيچ نوآوري خاصي نداشت. مايکروسافت ميخواست که با فوتان تغييري در بازار ايجاد کند.
قرار بود اين سيستمعامل براي موبايلها عرضه شود و تحولي عظيم ايجاد کند. برنامه تحويل اين برنامه اواخر سال 2007 بود، يعني حدودا يک پروژه سه ساله که در پايان قرار بود محصولي عرضه شود که موبايلها را بسيار کارآمدتر سازد و همچنين سهم مايکروسافت در زمينه تلفنهمراه را بيشتر گسترش دهد. اما مطمئن هستم که هم اکنون حدس زدهايد که هيچکدام اين اتفاقها طبق برنامه پيش نرفت. بله، تيم سازنده با سرعت يک حلزونوار روي اين سيستمعامل کار کرد تا زماني که استيو جابز در سال 2007 روي صحنه آمد و اولين نسل آيفون را معرفي کرد، اينجا دنياي تکنولوژي تغيير کرد.
بالمر، يک تاجر به تمام معنا
هر مشکلي که امروزه مايکروسافت با آن دست و پنجه نرم ميکند زير سر بالمر است. اگر مايکروسافت نتوانسته در زمينهاي همچون تلفن همراه رياست کند تماما تقصير اين مرد پير است. اگر امروز سيستمعامل گوگل گستردهترين سيستمعامل موبايل است اين بدين خاطر است که مايکروسافت هيچ فکري در زمينه موبايل انديشه نکرد. مايکروسافت و به صورت مشخصتر استيو بالمر روي منبع پول شرکت، يعني ويندوز و آفيس حساب کرده بود و حس ميکرد که اين تمام بازي است. بالمر ذهنيتش اين بود که با داشتن اين دو تمام دنياي تکنولوژي را در دستانش خواهد داشت و ديگر نيازي نيست حدود کاري شرکت را گسترش دهد. درست است که شروع پروژه فوتان در مديريت او رقم خورد و تولد ويندوزفون در طول مديريت او بوده است، اما توليد ويندوزفون به قدري به طول انجاميد که تبديل شد به محصولي که انگار پتانسيل بالايي دارد، اما هيچوقت از راه نميرسد و اگر هم برسد هيچکاري از دستش ساخته نيست!
بالمر طي سالهاي مديريتش تبديل شد به شخصيتي که نماد قضاوت زودهنگام است. او ديدگاههاي سنگيني نسبت به شرکتهايي همچون اپل و گوگل داشت و هيچجا از تمسخر برنامه کاري اين دو شرکت در مورد تلفنهمراه دريغ نکرد. در تندترين ديدگاهش، او آيفون اپل را محکوم به شکست دانست. او اين باور را داشت که اين گوشي محصولي گرانقيمت است که کارايي ندارد و فقط و فقط برند اپل است که باعث فروش اين گوشي ميشود. او بر اين باور بود که اين محصول حداکثر چهار درصد بازار را خواهد داشت و اگر هم از اين چهار درصد درآمد خاصي حاصل شود مهم نيست، چون مايکروسافت ميخواهد در بين آن سهم بزرگتر بازار قرار گيرد.
دومين آپديت اپل، ورود اندرويد
اپل در سال 2008 دومين نسخه از آيفون را عرضه کرد. محصولي بسيار کارآمدتر که پشتيباني از 3G را نيز به همراه خود آورده بود. اواخر 2007 نيز گوگل اندرويد را معرفي کرد. اندرويد به گفته بالمر «تنها حرفهاي روي کاغذ» بود. به نظر بالمر اندرويد اصلا يک سيستمعامل نبود و او بر اين باور بود که سيستم ويندوز اين شرکت که آن زمان روي کار بود موفقتر بود. اما دير نگذشت که HTC Dream عرضه شد. اولين گوشي اندرويدي که توسط اپراتورها عرضه شد. زنگ خطر به صدا درآمد. همچنان زمان گذشت و اواخر 2008 استيو بالمر، تري مايرسون را مسئول ساخت يک سيستمعامل کامل براي گوشيها کرد. بالمر کم کم داشت سرعقل ميآمد که تمام مدت اشتباه ميکرده است.
البته اوضاع همچنان بر وفق مراد نبود، مايرسون و تيمش نيز با سرعتي بسيار پايين ويندوزفون را توسعه دادند. آن زمان ويندوز موبايل 6.5 در دسترس بود و اين تنها چيزي بود که مايکروسافت در اختيار داشت. يک سيستمعامل که همچنان پايهاي قديمي داشت و نتوانسته بود قولها و برنامههاي مايکروسافت را تحقق بخشد. بالمر بالاخره اعتراف کرد که ويندوز موبايل 6.5 آن چيزي نيست که شرکت قصد داشته عرضه کند و از کاربران خواست تا منتظر ويندوز موبايل 7 باشند. همچنان البته فروش ويندوز موبايليها مناسب بود و بالمر هميشه به اين اشاره ميکرد که مايکروسافت بيشتر از اپل فروش دارد و گوگل هم که روي نقشه تکنولوژيک دنيا ديده نميشود. بله اين حرفهاي دقيق اين مرد است. او در عقل سليم خود اعلام کرد که گوگل را کسي نخواهد ديد، مگر تنها در سيليکون ولي ديده شود.
تيم ناکارآمد، برنامههاي نامتمرکز
مايکروسافت همزمان روي چند پروژه کار کرد. سري Pocket PCها که در بازار بودند و فروش ميکردند، شرکت از طرفي بايد اين سري را مديريت ميکرد. همچنين مدت فراواني بود شرکت قصد داشت تغييري در اين سيستمعامل بدهد، تغييري که پس از تاخير فراواني به ويندوزفون 7 انجاميد. اما اين بين بالمر به سرش زد و پروژه صورتي (Pink) را استارت زد. پروژهاي که حتي آن نيز دو سال تا عرضه ناموفق به طول انجاميد. پروژه سال 2008 آغاز شد و سال 2010 عرضه شد. هدف اين پروژه عرضه محصولاتي بود که کاربران جوان را هدف قرار دهد و بيشتر روي شبکههاي اجتماعي تمرکز داشت. در پايان دو گوشي KIN عرضه شدند که هر دو آنقدر فروشي بد داشتند که شرکت آنها را از بازار خارج کرد. شکست اين پروژه به قدري فجيع است که هميشه به عنوان يک پروژه ناموفق در يادها خواهند ماند.
ويندوزفون 7، زيبا، نوآور اما همچنان ناکارآمد
سال 2010 مايکروسافت در نمايشگاه MWC بارسلونا بالاخره سوگلي خودش را معرفي کرد. مايکروسافت سالهاي متوالي رو اين محصول وقت گذاشته بود و تيمهاي مختلفي روي اين سيستم کار کرده بودند و در آخر نيز با يک وقفه طولاني اين سيستم عرضه شد. به هر صورت اين محصول عرضه شد و از حق نگذريم که به شدت زيبا بود. مايکروسافت سيستمي خلق کرد که واقعا تازه بود، تمرکز فراواني روي طراحي کاشي گونه اين محصول گذاشته شده بود و تايپوگرافي نقش بزرگي در اين سيستمعامل داشت. اساسا انگار اين محصول کاملا از درون ذهن يک طراح خوش ذوق و نوين بيرون آمده بود. مايکروسافت به شدت به اين سيستمعامل مطمئن بود، در ديدگان بالمر ويندوزفون 7 اساسا تمام رقباي خود را در زمان عرضه کشته بود، حتي اين شرکت يک مراسم تدفين نمايشي نيز گرفته بود. افرادي که لباسهايي با لوگوي ويندوز پوشيده بودند در حال دفن يک آيفون اپل بودند.
در نگاه اول ويندوزفون 7 به شدت کارآمد و خوش ساخت بود. سرعت سيستم مناسب بود و همه چيز سر جاي خودش بود. اپليکيشنها به هم ارتباط داشتند و مايکروسافت قصد داشت تا سيستمي خلق کند که مردم براي امور مختلف نيازمند باز کردن اپليکيشنهاي مختلف نباشند و تلاش شده بود تا همه چيز حدالامکان در يک جا پياده شود. سر و صداي اين سيستم نيز بسيار زياد بود اما سه مشکل اين ميان وجود داشت. ابتدا که مايکروسافت عرضه سيستم را به شدت به تاخير انداخت. به تاريخ شمسي مايکروسافت بهمن ماه سال 1388 اين محصول را معرفي کرد اما عرضه آن به آبان ماه 1389 موکول شد. اين تاخير نه ماهه در آن زمان به شدت زياد بود. چون اندرويد و آياواس هر روز در حال پيشرفت بودند و نه ماه تاخير اين ميان فوقالعاده زياد است.
دومين نکته اينکه کاربران ويندوزي پيشين از اين آپديت بهرهمند نميشدند. بله اگر شما خواستار ويندوزفون 7 بوديد، بايد دستگاه جديد تهيه ميکرديد و دستگاه قديمي خود را آرشيو ميکرديد. اين مشکلي بزرگ بود، چون مردم به مايکروسافت اعتماد کرده بودند و از او خواستار ويندوزفون 7 بودند اما مايکروسافت خيلي آرام به آنها گفته بود که ببخشيد، بايد گوشي تازه خريداري کنيد.
و سومين و بزرگترين مشکلي که همچنان گريبانگير مايکروسافت و ويندوزفون است اين بود که در نگاه اول اين سيستمعامل به شدت کارآمد بود اما پس از مدتي استفاده متوجه ميشديد که اين سيستم از پس هيچ کاري برنميآيد و بدون وجود اپليکيشنهاي کافي کاملا پوچ است! خب آيفون نيز در ابتدا کار زيادي انجام نميداد اما آن مربوط به سال 2007 بود و آن اولين سري آيفون بود. مايکروسافت چندين سال بود که در بازار فعاليت داشت و همچنان چندين سال بود که قول محصولي قوي و همهکاره را به خريداران ميداد. در چشم مردم اين ضعفي بزرگ بود. همچنين شرکتهاي فراواني دست به توليد محصولاتي براي اين پلتفرم نزدند. مثلا سونياريکسون هيچوقت سمت ويندزفون 7 نيامد، گرچه پيش از اين قول داده بود که با مايکروسافت همکاري داشته باشد.
ردموند در خواب هفت پادشاه
اندرويديها در سيليکونولي و آياواسيها در کوپرتينو سخت مشغول کار بودند و در همين حين ردموند در خواب عميق خود به سر ميبرد. گوگل و اپل هر دو پيش از معرفي ويندوزفون 7 دو محصولي تاريخي را معرفي کردند. گوگل سري نکسوس را معرفي کرد. HTC اولين سري نکسوس را توليد کرد و تاريخ را ساخت. تلفنهمراهي 3.7 اينچي که براي زمان خودش به شدت نوآور و خلاق بود. در کوپرتينو اپليها به فکر بازسازي آينده بودند. آنها آيپد را معرفي کردند. محصولي ده اينچي که به شدت زيبا و کارآمد بود و آيپد نام گرفت و صنعت تبلتها را پايهگذاري کرد. بدينترتيب رقباي مايکروسافت خط توليدي از محصولات جذاب را داشتند که همين باعث ميشد تا سيستمعاملشان هر روز پيشرفت کند. سامسونگ نيز در همان حوالي Galaxy S را معرفي کرد. تلفني که امروزه به يکي از بزرگترين برندهاي دنيا تبديل شده است. اپل نيز آيفون و آيپد خود را داشت و توسعهدهندگان را هر روز بيشتر از ديروز به خود جذب ميکرد. اوضاع هر روز براي مايکروسافت بدتر و بدتر ميشد.
کمپاني در حال سوختن، به لطف بالمر
کمپاني در حال سوختن همان نوکيايي که است که تبديل به خاکستر خالص شد. نوکيا نيز مانند مايکروسافت در برزخ سيستمعاملش گير کرده بود و رقبايش به سرعت در حال پيشرفت بودند. آن زمان نوکيا همچنان کمپاني بزرگي بود، اما جرقههاي شکستش روشن شده بود. استفان الوپ اعلام کرد که نوکيا وارد فاز جديدي خواهد شد و قصد دارد همکاري تمام جانبه با ويندزفون مايکروسافت داشته باشد. گرچه باز هم اين دو شرکت متوجه زمان کم نشدند و تا پايان سال 2011 عرضه دو محصول ويندوزي را طول دادند.
اکتبر 2011 بالاخره لوميا 800 و لوميا 710 توسط الوپ معرفي شد. يک نسخه ويندوزي شده از N9 که موفقيت خاصي نداشت. ظاهري به شدت جذاب و رنگارنگ به همراه يک صفحهنمايش 3.7 اينچي که خميدگي بسيار ملايمي را در خود جاي داده بود. سيستمعامل ويندوزفون 7.5 بود که نوکيا کمي تغييرات روي آن داده بود. اما مشکل بزرگتر به وجود آمد. بالمر در مصاحبههايش در مورد آيفون گفته بود که محصولي بسيار گرانقيمت است و کسي آن را نخواهد خريد. حال الوپ لوميا 800 را با قيمت 450 پوند به بازار عرضه ميکرد. بله درست حدس زديد، هيچکس سمت اين گوشي نرفت! ويندزفون نه تنها در حال سوختن بود بلکه قصد داشت نوکيا را نيز با خود به آتش بکشد.
ويندزفون 7.5 مدتي روي کار بود و نوکيا و ديگر شرکتها در تلاش بودند تا مايکروسافت را پيروز ميدان کنند، اما اين اتفاق نيفتاد و مايکروسافت در خفا شروع به کار روي نسخه تازه ويندوز و ويندوزفون کرد.
تغييري لازم
دنيا به سمت لمسي شدن پيش رفته بود و مايکروسافت اين قضيه را ميدانست. شرکت روي ويندوز 8 و ويندوزفون 8 شروع به کار کرده بود و در اواسط 2012 سري تبلتهاي سرفس را معرفي کرد که از ويندوز 8 و ويندوز RT استفاده ميکردند. شباهت کامل اين سيستمعامل به ويندوزفون نويد آيندهي کاملا هماهنگ اين دو سيستم را ميداد. چندي بعد ويندوزفون 8 معرفي شد. کاملا بهبوديافته و به نظر به شدت کاربرديتر از برادر پيشين خود بود. زيبايي همچنان خيرهکننده بود و امکانات فراواني به محصول اضافه شده بود. اما باز هم خبر بد، دارندگان ويندوز فون 7 يا 7.5 نميتوانستند به اين نسخه آپديت شوند! مايکروسافت باز هم ياران خود را قال گذاشته بود. گرچه قرار شد دارندگان ويندوزفون 7 آپديت ويندوزفون 7.8 را دريافت کنند که شباهتهايي به ويندوزفون 8 داشت اما شرکتها در عرضه آپديت بدقولي کردند و همچنين کاربران نيز از اين مسئله که به پايان راه آپديتها رسيدهاند نااميد بودند.
به هر حال ويندوزفون 8 عرضه شده بود و نوکيا نيز در حال تلاش بود تا محدوده وسيعي از محصولات مختلف را معرفي کند. اين شرکت تلاش ميکرد تا در تمامي قيمتها و در تمامي امکانات کاربران خود را تامين کند و اين ميان محصولات همچون لوميا 520 عرضه شدند که تا به امروز محبوبترين دستگاه ويندوزفوني است.
گرچه همچنان ميشد مشکلات مختلفي را از گوشه و کنار ويندوزفون 8 بيرون کشيد. اين شرکت همچنان داشت تلاش ميکرد تا به پاي رقبا برسد و هيچگاه نتوانست که از آنها در ارائه امکانات جلو بزند. البته مايکروسافت قصد داشت با ويندوزفون 8.1 که با اسم رمز Blue شروع به کار کرده بود از رقبا جلو بزند. قرار بود تمام امکاناتي که کاربران مدتها خواستار آن بودند در ويندوزفون 8.1 تامين شود. يکي از مهمترين اين امکانات اضافه شدن Action Center بود که در نسخههاي پيشين وجود نداشت. عملکرد سيستم بهتر شده بود، مالتيتسکينگ بهبود يافته بود، کيبورد کارآمدتر شده بود و بسيار قابليتهاي ديگر اضافه شده بود، اما مهمترين اين قابليتها کورتانا بود.
کورتانا در اصل دستيار صوتي مايکروسافت است در کمال تعجب اگر قويترين دستيار حال و حاضر نباشد واقعا يکي از سردستههاست. کورتانا زماني عرضه شد که سيري اپل تنها دستيار درست و حسابي بود. دستيار گوگل هم که خيلي کارآمد نبود و چيز خاصي در آستينش نداشت. کورتانا بسيار سريع و قوي بود. کورتانا پايهگذار تلاشهاي شرکت براي حضور در زمينه هوش مصنوعي است که هماکنون مايکروسافت تيمي بسيار قوي را در اين زمينه دارد.
ديگر تغيير مهم اين شرکت پيش از معرفي ويندوزفون 8.1 رخ داد. استيو بالمر پس 14 سال بالاخره از مديريت اجرايي مايکروسافت بازنشسته شد. بالمر حجم زيادي از سرمايه شرکت را در پروژههاي ناموفق از دست داده بود و وقت آن بود که از اين سمت جدا شود. سپتامبر 2013 آخرين ماه کاري او بود. او مراسمي را ترتيب داد و در آن با همه اعضاي مايکروسافت خداحافظي کرد. ويدئو معروف گريه او بازتابي جهاني داشت. اما اين تغييري لازم بود، تغييري که مايکروسافت چندين سال بود منتظر آن بود. بعد از بالمر، ساتيا نادلا به سمت مدير اجرايي مايکروسافت منصوب شد. نادلا دقيقا همان چيزي بود که مايکروسافت به آن نياز داشت، مديريت تجاري قوي و همچنين نگاهي به آينده، نادلا رقم زننده آينده مايکروسافت بود.
آخرين شليک به نوکيا
نوکيا همچنان در تلاش بود تا با معرفي محصولات بيشتر فروش خود را بيشتر کند، اما اين اتفاق نميافتاد! تلاش اين شرکت بيهوده بود، ويندوزفون بستري نبود که نوکيا بتواند دوباره شکوه خود را در آن بيابد. پس شرکت تصميم گرفت که سرکي به اندرويد بکشد. اندرويد کاملا آزاد بود و همچنين هر روز نيز در حال پيشرفت بود. نوکيا سري X را معرفي کرد که بر پايه اندرويد توليد شده بودند، اين سري قوي نبود و اساسا امکانات خاصي نداشت اما اولين تجربه نوکيا در زمينه اندرويد بود. مايکروسافت اما به نوکيا امان نداد و اجازه نداد که بيش از اين جلو رود، مايکروسافت در يک قرارداد 7 ميليارد دلاري بخش موبايل نوکيا را خريداري کرد و حق استفاده نام لوميا را به نام خود درآورد. مايکروسافت با اين خريد بالاخره خط توليد خود را داشت و بالاخره خودش بزرگترين توليدکننده گوشيهاي ويندوزفوني بود.
برنامههاي تازه، ويندوز 10 موبايل
دو سال اخير سالهاي عجيبي براي مايکروسافت بود. محصولات و برنامههاي اين شرکت نشان از کم شدن سردرگمي دوران بالمر را ميدهد. اين شرکت ويندوزفون تازه را با نام ويندوز 10 موبايل عرضه کرد. پسوند فون از ويندوز حذف شد و شرکت برنامه خود را براي هماهنگي کامل ايکسباکس، ويندوز و ويندوزفون اعلام کرد. اين برگ برنده مايکروسافت است، بستري غني که کاربران تمامي امور خود را در اين بستر هماهنگ انجام خواهند داد. توسعهدهندگان اينگونه ميتوانند برنامههاي خود را بر روي يک بستر مشخص عرضه کنند و اينگونه سطح وسيعتري از کاربران را در پوشش خود داشته باشند. حتي چندي پيش تصويري منتشر شد از امکان اجراي استريم بازي Forza Horizon 3 رو لوميا 950 که به نوبهي خود امري بسيار جذاب است.
اما مشکلات ويندوز همچنان وجود دارند و حال آيندهاي پيش روي مايکروسافت است که ممکن است دو مسير کاملا متفاوت را براي ويندوز موبايل رقم بزند. ساتيا نادلا چندي پيش در مصاحبهاي اعلام کرد که تمرکز فراواني روي ويندوز موبايل ندارد و اين شرکت تنها تلاش ميکند تا اين سيستم را زنده نگه دارد چون بازگشت به دنياي موبايل از صفر بسيار سخت است. گرچه از آن سو امکان عرضه سرفسفون نيز وجود دارد. تلفنهمراهي که بر پايه يک پردازنده لپتاپ توليد شده و امکان هماهنگي بيشتر با ويندوز خواهد داشت.
اما اگر اين اتفاق نيز رخ دهد، بازهم مشکل عظيم کمبود اپليکيشنها وجود خواهد داشت. مايکروسافت نتوانسته توسعهدهندگان قوي را به سوي خود جذب کند. فروشگاه اين شرکت همچنان خالي از اپليکيشنهاي غني است و اپليکيشنهاي اين فروشگاه نميتوانند کاربران را وادار به خريد گوشيهاي مايکروسافت کنند.
کارآمدي ويندوزموبايل کاملا بهبود يافته و مشکلات پايه را نميتوان در اين سيستم ديد اما اين بدين معني نيست که هر از چندگاهي باگهاي فراواني مشاهده نشود. مثلا ممکن است يک روز از خواب بيدار شويد و وايفاي شما روشن نشود و مجبور شويد که گوشي را ريست فکتوري کنيد! همچنين براساس تجربه شخصي پشتيباني مايکروسافت در اين باره ضعيف است و يافتن پاسخ مشکلات در انجمنهاي ويندوزي بسيار سخت است.
اما به هر حال اين اميد است که ويندوزموبايل به سيستمي کاملا هماهنگ با ويندوز معمولي تبديل شود. ديدن يک سيستم به اين قدرت که بتواند امور ويندوز را انجام دهد بسيار جذاب خواهد بود و ممکن است برگ برندهي مايکروسافت باشد. اما پيش از اين مايکروسافت بايد شروع به پر کردن فروشگاه خود از اپليکيشنهاي اختصاصي و قوي کند. بايد چيزي براي عرضه داشته باشد که رقبايش ندارند، بايد با تمام قوا تلاش کند.