کد خبر: ۴۳۹۱۳۴
تاریخ انتشار:
شعرهایی که با هشتک پلاسکو و آتش نشان غوغا کرد

پرزدن در وسط شعله هنر می‌‌خواهد / این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است

فروریختن یک ساختمان در قلب پایتخت و زیرآوار ماندن عزیزانی که برای نجات جان و مال این مردم خطر را پذیرفته اند همراه با یک انتظارِ پُر از التهاب و اظطراب، قلب تک تک ایرانیان را سرشار از اندوه کرده است، در این میان اما شاعران از همان لحظات نخست این حادثه تلخ همراه با گروه های دیگر جامعه با شعر و کلمات به تصویر کشیدند...
گروه ادبیات،نشر و رسانه: بسیاری از شاعران از جنبه های مختلف حسی، تعلیمی و انتقادی به ماجرای پلاسکو نگریستند، جنبه هایی که از نظر حسی و عاطفی با آتش نشانان و خانواده های شهدا و آسیب دیدگان این حادثه هم دردی می کرد و از طرفی انتقادی نسبت به گروه هایی از مردم که با وجود درخواست چندباره مسوولان از آنها برای خلوت کردن مسیرها در راه امدادرسانی اختلال ایجاد کردند.

به گزارش بولتن نیوز، با هم به شرح و مرور برخی از شعرهایی می پردازیم که در 24 ساعته گذشته سروده شده و توسط جام جم آنلاین گردآوری شده است.

* در درازنای تاریخ شاعران را برخی پیشگو هم نامیده اند، کم نبودند شاعرانی که در طول تاریخ همواره چند قدم جلوتر را هم در آثارشان به تماشا نشسته اند، ‌دیروز هم این گونه بود و درست در همان لحظاتی که آتش به جان قدیمی ترین برج پایتخت افتاده بود شاعری در صفحه شخصی اش با انتشار عکسی از سوختن پلاسکو این بیت را منتشر کرد:
آتش گرفتم و به تماشا نشسته ای
چیزی نمانده است که ویران ببینی ام
* اما با آوار شدن این سازه فلزی بر سر آتش نشانان فداکار، عمق فاجعه رخ نمود و ابعاد تازه ای به خود گرفت و درست در همین مسیر کلمات و حس شاعران هم تغییر جهت داد و به سمت مظلومیت و فداکاری و گذشت آتش نشانانی رفت، از جمله قاسم نعمتی سرود:
هنر آن نیست نسوزی به میان آتش
پرزدن در وسط شعله هنر میخواهد
عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست
«قـدم اول ایـن راه جگـر می خواهد»
قاسم نعمتی

پرزدن در وسط شعله هنر می‌‌خواهد / این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است

* همدردی با همکاران آتش نشان هم روی دیگر آثاری بود که در این 24 ساعت اخیر در فضای مجازی توسط شاعران پخش شد از جمله یدالله شهریاری در یک تک بیت نوشت:
با هم سر هر کویی دنبال خطر رفتیم
تو رفتی و من حالا دنبال تو می گردم
یدالله شهریاری
* شاعر دیگری هم این حادثه تلخ را از زاویه عاطفی این گونه نگریست:
با سر در آغوش خطر رفتند آن ها
دارند هریک صد نشان در آسمان ها
مانند ققنوسند هی در سوز و سازند
عشق است شغل اول آتش نشان ها
مهدی چراغ زاده
* اما پیوند زدن این حادثه تلخ و البته فداکاری و ایثار آتش نشانان در آغاز ماه بهمن که سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هم هست، گروهی از شاعران را به یاد ازخودگذشتگی های مردم و شهدای ابتدای انقلاب و دوران جنگ تحمیلی انداخت تا آنها این گونه بسرایند:
بر تارک طهران بنویسید دوباره
از خون جوانان وطن لاله دمیده
امیرعظیمی

پرزدن در وسط شعله هنر می‌‌خواهد / این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است

* یکی از شاعران توانا و مشهور کرمانشاهی یعنی اصغر عظیمی مهر هم با نوشتن این سطرها شعری تاثیرگذار را منتشر کرد: «گاه اندوه ها از شعر بزرگترند٬ خییییییلی بزرگتر! آنقدر که زبان شعر را بند می آورند، که در شعر جا نمی شوند، گمانم اشک را برای همین وقتها گذاشته اند. اما شاعر است و شعرش، فقط خواستم بگویم که سوگوارم، عمیقا سوگوار. آنقدر سوگوار که خاطره ی مرگ مادرم ... »
نوحه خوانی میکنم، همراه با من گریه کن!
داغ، سنگین است! پس همراه شیون، گریه کن!
بغض و هق هق گاه امان شعر را هم میبرد!
میشود وقتی زبان شعر «الکن»، گریه کن!
«بهمن خونین» ما امسال رنگش شد سیاه!
چون «محرم» از همین آغاز بهمن، گریه کن!
کشتزاری آهنی در مرکز این شهر بود!
پیش چشم برزگرها سوخت خرمن! گریه کن!
برج ویران گشته و آتش نشانان مانده اند-
زیر کوه آجر و سیمان و آهن، گریه کن!
مرد نان آور به سمت خانه امشب برنگشت!
نیست تکلیف زن و فرزند روشن، گریه کن!
جای داغی -اینچنین سنگین- میان خانه نیست!
عینهو دیوانه ها در کوی و برزن گریه کن!
مثل بار قبل و بار قبل از آن، تقصیر را -
هیچکس قطعا نمیگیرد به گردن، گریه کن!
بس که منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
نیست دیگر هیچکس را پای رفتن، گریه کن!
داغهایی -اینچنین سنگین- نمیگنجد به شعر!
امشب ای شاعر به جای «شعر گفتن»، گریه کن!
اصغر عظیمی مهر
* شاعری دیگر هم این فداکاری آتش نشانان را با رزمندگان مقایسه کرده و برای سلامتی هر دو آنها دعا کرده است:
خداش در همه حال از بلا نگاه بدارد
مدافعان حرم را، مدافعان وطن را
محسن عرب خالقی
* داغ شدن و تب دار شدن خانواده های آتش نشانان شهید، چه حال و هوایی دارند، شاید این بیت گویای حال بد این بازماندگان است:
آجر به آجر تن من داغدار توست...
آتش گرفته ام که تو اطفا کنی مرا!!
مریم جمشیدی

پرزدن در وسط شعله هنر می‌‌خواهد / این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است

* اما انتقاد از مردم و کسانی که با وجود درخواست های مکرر مسوولان برای ترک کردن محل حادثه همچنان ایستادند و در شرایط امدادرسانی اختلال ایجاد کردند یکی دیگر محورهای سرودن شعر شاعران بود و این دست شعرها را با هشتک #موبایلت_را_زمین_بگذار منتشر می کردند:
آتش نشان همراه با انسانیت مرد
زیر قدمهای شما سلفی بگیران
حسین مرادی
* یا در نمونه ای دیگر می خوانیم:
‏تو را به تصویر می کشم
در میان آوار
تو را
که دل به دریای آتش زده ای
تا من
بی تفاوت
فریاد بزنم
من ، پلاسکو ، آتش
همین الان یهویی
دکتر سیروس جهانگیری
* برخی از علاقه مندان به ادبیات هم سراغ آثار پیشینیان رفتند و بیت ها و آثار مرتبط با این حادثه را منتشر می کردند،‌از جمله بیتی از صائب تبریزی که اگرچه برای چند قرن پیش است اما انگار برای همین حادثه و آتش نشانان شهید سروده شده است:
چون سیاووش گذشتند ز آتش مردان
ما به همت نتوانیم گذشت از دودی
صائب تبریزی
* یا بیتی از فاضل نظری، شاعر خوب همروزگارمان:
شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد
می‌توان سوخت اگر امر بفرماید عشق...
فاضل نظری
* سید علی میرباذل از چهره های پیشکسوت شعر انقلاب هم شعری با زبان محاوره نوشت و منتشر کرد:
عجب دست فلک نامهر بونه،
چه آتش ها به دل ها می نشونه!
"اگردستم رسد بر چرخ گردون"
کنم کاری که از گردون بمونه.
سید علی میرباذل

پرزدن در وسط شعله هنر می‌‌خواهد / این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است

* سرانجام اما شاید این دو بیت که برای شما انتخاب کرده ایم از تلخ ترین شعرهایی بود که برای حادثه پلاسکو سروده شد،
امشب نمی افتد یقین،گوشی زِ دستِ کودکان
۱۲۵،الو،سلام، بابام کجاست آتش نشان!؟
* شعر دوم سروده علیرضا آذر:
این غم انگیز ترین
حالت غمگین شدن است..!

پرزدن در وسط شعله هنر می‌‌خواهد / این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است
منبع: جام جم آنلاین

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین